جمعه، مهر ۱۵، ۱۴۰۱

مهرگان و ماردوشان!

 

پرستیدن مهرگان دین اوست

که آبادی خاک آئین اوست

(فردوسی)

 

در آستانة آغاز جشن‌‌های مهرگان،  ‌ البته از قضای روزگار،   علی روضه‌خوان که پس از قتل مهسا امینی و آشوب‌سازی‌های اوباش حکومتی،‌  بیش از دو هفته در انتظار پیروزی کودتا سماق مکیده بود، گریه‌کنان از پستو بیرون آمد و بدون ابراز تأسف از قتل مهسا،   یا همدردی با خانواده‌اش،  کشور استعمارزدۀ ایران را با فرانسه در ترادف قرار داد و آشوب‌‌‌ها،  به ویژه در کردستان و بلوچستان را به حساب «صهیونیسم و آمریکا»،   یعنی اربابان حکومت‌اسلامی گذاشت.

 

جای تعجب هم نیست.   از روزی که دستگاه کارتر،   خمینی را با بنی‌صدر و یزدی و دیگر لات‌ولوت‌های ساکن آمریکا و اروپا در تهران تخلیه کرد،  ‌ تکرار همین دروغ شاخدار را در دستور کارشان قرار داد.   هدف هم ارائۀ تصویر دلپذیر بود از دستگاه جنایت‌کاری که بر علیه دولت شاپور بختیار کودتا کرد،   تا با لات و اوباش در کشور ایران دولت تشکیل دهد و آئین‌های ایرانی را با روضه و زوزه و عرعر و ماتم‌ برای عرب سوسمارخور قرن هفتم میلادی به حاشیه براند و ... و هنوز هم در داخل و خارج مرزها «در» برهمین پاشنه استعماری می‌چرخد! 

 

لشکرکشی خیابانی شیعی‌ها در اروپا و آمریکا به بهانة اعتراض به قتل مهسا امینی شاهدی است بر این مدعا!   از اشک تمساح کاخ سفید و هولیوودی‌ها که بگذریم،  می‌رسیم به بساط  بلاهت‌گستر قیچی کردن موها به نشانة «همدردی با زنان ایرانی!»  این عمل که بازتولید رسم و رسوم قرون‌وسطائی اروپائیان است،  پیام تسلیم در برابر آخوند پدوفیل و برده فروش به مخاطب می‌فرستد.   به عبارت دیگر،   زنان بجای به ارزش گذاشتن گیسوان‌‌شان،  و ایستادن در برابر زن‌ستیزی‌ آخوند،   می‌باید به پیروی از سنت‌های قرون وسطائی،  موها را مانند «مجرمان و عزاداران» کوتاه ‌کنند!  باری،  علی روضه‌خوان در ادامۀ بیانات‌اش،  علیرغم ذکاوت‌ آخوندی‌، به ناچار «نیمی از واقعیت» را نیز مطرح کرد و به قول معروف بند را آب داد:

 

«آن‌ها برای متوقف کردن پیشرفت‌ها،  تعطیلی دانشگاه‌ها و ناامنی خیابان‌ها برنامه‌ریزی کرده‌اند.»

منبع:   پیک نت،  مورخ چهارم اکتبر 2022                   

 

البته ساختار جمله چنین القاء می‌کند که آن‌ها خواستار تعطیلی دانشگاه‌ها و ناامنی خیابان‌ها نبوده‌اند!  با اینهمه،   رهبر حکومت ملایان «نیمه دیگر واقعیت» را ناگفته گذاشته!  نیمه دوم این است که  «آن‌ها» ـ  اربابان حکومت ملایان ـ   بدون برخورداری از همکاری نیروهای «نظامی ـ امنیتی» و مقامات حکومت اسلامی قادر به آشوب‌سازی نبوده و نیستند!  به عبارت دیگر،   این آشوب‌ها مانند قیچی دو تیغه دارد؛   تیغة داخلی و تیغة‌ خارجی!

 

تیغة خارجی،  ضمن سرازیر کردن اشک تمساح برای مهسا امینی،  با توسل به همۀ‌ ترفندها از تیغة‌ داخلی برای به خشونت کشیدن تظاهرات و به حاشیه راندن شعار «زن،  زندگی، آزادی» کمک می‌گیرد!   تیغه داخلی هم در لبیک به این «نیاز» چندین خردجال «مرگ بر این و آن،   یا درود بر این و آن» به راه می‌اندازد،  به اماکن و اموال عمومی حمله می‌کند،   تا نهایت امر نوبت ‌برسد به «انجمن‌های اسلامی!»  این انجمن‌ها که سال‌هاست دانشگاه را به طویلة کودتاسازی تبدیل کرده‌اند،   با شعارهای ابلهانه «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد و ...» وارد میدان می‌شوند و با اهداء چند «شهید یا دانشجوی دربند» به پیشگاه ارباب،   بساط روضه و زوزه به راه می‌اندازند و نهایت امر استادان‌شان،  جشن مهرگان را روز «سوگ ملی» اعلام می‌کنند!  خلاصه بی‌خیال «جشن مهرگان» و شعار «زن،   زندگی، آزادی»،  همه برویم برای شهدا روضه بخوانیم و ماتم بگیریم! 

 

بله استعمار بدون تکیه بر این شبکه‌های خودفروخته که مثل سگ صحرای کربلا برای روضه و زوزه و سوگواری و عرعر آخوند له‌له می‌زنند و دانشگاه،  ‌ مکان علم و تفکر را با حزب سیاسی و مسجد اشتباه گرفته‌اند،   نمی‌تواند در ایران دسته‌گل به آب بدهد!  و ما هم در همینجا بگوئیم،  استادان دانشگاه آریامهر و اوباش انجمن اسلامی می‌توانند تا آخر عمر روضه بخوانند و ماتم بگیرند،  ولی ما جشن مهرگان را برگزار خواهیم کرد.       

 

در میان جشن‌های ایران باستان،   دو جشن از همه مهم‌تر بود:   نوروزجمشیدی و مهرگان.   دیرینگی جشن مهرگان به پادشاهی فریدون باز می‌گردد که شاهنامة فردوسی نیز به آن اشاره دارد:

به روز خجسته سرِ مهر ماه

به سر بر نهاد آن کـیانی کلاه

[...]‌

دل از داوری‌ها بپرداختند

به آیین یکی جشن نو ساختند

نشستند فرزانگان شادکام

گرفتند هر یک ز یاقوت جام

میِ روشن و چهرۀ‌ شاه نو

جهان نو ز داد از سرِ ماه نو

بفرمود تا آتش افروختند

همه عنبر و زعفران سوختند

 [...]

 

جشن مهرگان،   همانطور که در شاهنامه آمده،  در آغاز پائیز،   نخستین روز مهرماه برگزار می‌شد.   این شیوه تا پایان دوران هخامنشی،   و در هر حال تا پیش از دوران ساسانی دوام داشته است.   از این دوره به بعد،   به دلیل رسمیت یافتن دین زرتشت،  در مقام دین حکومتی،  جشن مهرگان به «روز مهر از ماه مهر» منتقل می‌شود!   در هر حال علیرغم این

 انتقال ایدئولوژیک،   پس از سقوط ساسانیان توسط عمر،  خلیفه دوم تازیان،   ناصر خسرو و بسیاری از شاعران پارسی‌گو به تقارن جشن مهرگان با آغاز پائیز اشاره‌ها داشته‌‌اند.

 

می‌گویند در دوران باستان نخستین روز پائیز را نوروز پائیزی می‌خواندند و گاه شماری هخامنشیان نیز بر آغاز سال از ابتدای پائیز مبتنی بوده است.   همچنین می‌گویند در نخستین روزهای پائیزی در غاری که درآن چشمۀ آبی جریان داشته و بر دیواره‌هایش صور فلکی نقش بسته بود،   مهرپرستان با آتشدان‌های برافروخته حضور می‌یافتند و پس از نیایش مهر،  شراب می‌نوشیدند، سرود می‌خواندند و به رقص و پایکوبی‌ می‌پرداختند و در پایان جشن به نشانة پایبندی بر پیمان‌های گذشته،   به صورت گروهی دست‌های یکدیگر را می‌فشردند.  جشن مهرگان در گاه شمار زرتشتیان از روز «مهر» تا روز «رام»،   یعنی از دهم تا شانزدهم مهرماه خورشیدی ادامه دارد.   می‌گویند در این روز کاوه آهنگر بر ضحاک پیروز شد،   و فریدون تاج شاهی بر سر نهاد.

 

و آخرین روز جشن مهرگان،  همان روزی است که فریدون،  ضحاک را در کوه دماوند به زنجیر می‌کشد.  اینک روز گرامیداشت نبردی اسطوره‌ای‌ است.   اسطوره‌ای،  همانند دیگر اسطوره‌ها، زمان‌گریز.   و امروز در ایران،   دیگر نمی‌توان در پی بازسازی نبرد اسطوره‌ای کاوه با ضحاک بود.   امروز،   هر پدر ایرانی کاوه‌ای‌ است فرزند گم کرده،  در تبعید،  در زندان،   در زنجیر اعتیاد،  و یا در اعماق گور.  امروز نبرد ایرانیان نبردی است نابرابر با هزاران ضحاک ماردوش،  ماردوشان پدیدار و ناپیدا.  ماردوشانی که در جایگاه «قربانی ضحاک» لنگر انداخته‌اند؛ و  ماردوشانی که بیش از یک سده است به «زن و زندگی و آزادی» ایرانیان اعلان جنگ داده‌اند.