بوس و کنار مائو و عموسام!
هنوز یکسال هم از جاخالی دادن دستگاه
جنایتکار بایدن در برابر غارنشینان پشتون نگذشته؛ تصاویر اعدامهای خیابانی؛ سرکوب و کشتار
اقلیت هزاره و رونق بازار خرید و فروش زنان و کودکان افغان، همچون کابوس پایانناپذیر در برابر چشمانمان
رژه میرود که خوشخدمتیهای مائوتسه تونگ به کارفرمای یانکیاش امکان داد تا در
جایگاه مدافع دمکراسی و آزادی لنگر انداخته و رجزخوانی کند.
در این راستا، در
شرایطی که سفر نانسی پلوسی به تایوان اعلام نشده بود، و ارتش
چین میتوانست به سادگی از فرود هواپیمای وی در فرودگاه تایوان ممانعت به عمل آورد،
حکومت مائوئیستی به تماشا ایستاد و صبر
کرد تا پلوسی از تایوان خارج شود! بعد
در چارچوب سیاستهای از پیش تعیینشدۀ واشنگتن،
دست به موشکپرانی و مانوور دریائی و هوائی جهت ارعاب ژاپن، تایوان و کره جنوبی میزند. ارعاب کشورهائی که بر خلاف چین حکومت ایدئولوژیک
ندارند! بله، سفر«غیرمترقبۀ» پلوسی به تایوان نمونۀ بارز تفاهم
ضدروسی «چین ـ آمریکا» است. در دوران گذشته هم آمریکا با چرب کردن سبیل
مائوتسه تونگ، راه اتحاد شوروی را سد میکرد،
ولی اینک علیرغم تغییرات ستراتژیک جهانی ـ
در شرایطی که اتحاد شوروی دیگر وجود خارجی
ندارد و حاکمیت روسیه در تضاد آشکار با ایدئولوژی قرار گرفته ـ آمریکا
در کمال حماقت میپندارد با «تکرار» سیاست
گذشته خواهد توانست به نتایج مشابه دست یابد!
نیازی نیست که بگوئیم مائوتسه تونگ نیز
در حماقت کارفرما شریک شده! چینیها میپندارند
با حمایت از طالبان و حکومت شیعیها، خواهند توانست مانند دوران نورانی «کارترـ
برژینسکی» مسکو را به عقب برانند. و به
همین دلیل پس از سفر وزیر امورخارجه روسیه به ایران ـ این
سفر با راهپیمائی زنان در شیراز بدون نماد بردگی و بدون شعار و درگیری تقارن زمانی
یافت ـ ، بلافاصله علی روضهخوان را بالای منبر بردند تا در
مورد تمایل واشنگتن برای بازگشت به دوران نورانی رونالد ریگان ـ تداوم جنگ استعماری با عراق و به ویژه تشدید
سرکوب زنان ایرانی ـ عروتیز به راه
بیاندازد:
«خدای سال 60، همان خدای امسال است.»
منبع: ایرنا، مورخ 7 تیرماه سالجاری
و از آنجا که در ذهن علیل شیعیها
«خدا» همان حاکمیت آنگلوساکسونهاست، میتوان
به معنا و مفهوم واقعی بیانات علی روضهخوان پی برد. خلاصه
پس از سفر لاورف به ایران، به قول معروف، آب در لانۀ مورچگان افتاد و
فرماندۀ پاسداران دلار ضمن ارائه تصویر قدرقدرت از اسرائیل، بساط
گدائی «اعتماد به نفس» پهن کرد:
«[...] دشمن میخواهد
اعتماد به نفس را از ما بگیرد [...]»
منبع: تسنیم، مورخ 9 تیرماه سالجاری
خوشبختانه در آستانۀ سفر ولادیمیر
پوتین به ایران، دستگاه بایدن بلافاصله با تاکید بر استفادۀ ارتش روسیه از
پهپادهای جمکران، «اعتماد به نفس» پاسداران دلار را تأمین کرد و
البته باعث انبساط خاطر ملوکانۀ ما هم شد!
تصور کنید ارتش روسیه که به تنهائی
در اوکراین در برابر آتلانتیستها و سرکارگر چینی و نوکران مسلمانشان ایستاده، از
کنیزمطبخی آمریکا کمک نظامی بگیرد!
باری همانطور که میدانیم، در تاریخ 19 ژوئیه سالجاری، رئیس
فدراسیون روسیه راهی تهران شد و طی یک روز با رجب اردوغان، آخوند
رئیسی و علی روضهخوان دیدار داشت. پس از
آغاز عملیات ویژۀ ارتش روسیه در اوکراین، این نخستین سفر ولادیمیر پوتین به حیاط خلوت
آنگلوساکسونها به شمار میرود. و میگویند
هدف رسمی از این سفر شرکت در «نشست آستانه» بوده. یادآور
شویم این نشست ظاهراً به دلیل پاندمی رسانهای کرونا
ویروس، دو سال به تعویق افتاده بود. ولی
به استنباط ما، سفر ولادیمیر پوتین به
تهران، بیشتر به سوریه و مذاکرات وین، و احیاء توافق هستهای مربوط میشود.
میدانیم که این توافق به ملت ایران
امکان میدهد از تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل ـ و نه از تحریم های یکجانبه اربابان آمریکائی
ملایان ـ خارج شود و در چارچوب قوانین و
مقررات بینالمللی با دیگر کشورها روابط تجاری و مالی داشته باشد. به
عبارت دیگر احیاء برجام، دکان پرمنفعت
روابط زیرزمینی حکومت ملایان با صاحبان آمریکائیاش را که43 سال است با شعار «نبرد
با آمریکا» افتتاح شده کساد خواهد کرد. و تعطیلی
این دکان علاوه بر پایان دادن به انتقال سرمایههای ملت ایران به بانکهای لندن و
واشنگتن، و پایان تحریمهای اقتصادی بر ملت ایران، دکان مشتی اوباش ساواکی از قماش تاراجزاده در
داخل، و معصومه قمی، فرستادة
ویژه ملاممد خاتمی به ینگهدنیا را نیز که در جایگاه «اوپوزیسیون» نشستهاند، کساد خواهد کرد!
دقیقاً به همین دلیل بودکه چند روز پس
از سفر ولادیمیر پوتین، سناریوی سرشار از
نبوغ پاسداران دلار برای به ارزش گذاشتن همزمان سازمان سیا، و«معصومه قمی» به روی صحنه رفت. ابتدا شیپورهای
حکومت شیعی ادعا کردند که تاجزاده با سازمان سیا ارتباط داشته! به
عبارت دیگر عوامالناس میباید بپذیرد حکومت ملایان که خود ساخته و پرداخته سازمان
سیا است، با سازمان کذا هیچ ارتباطی ندارد، ولی معاون وزارت کشور همین حکومت، در دوران نکبتبار ممد خاتمی، که در کودتای ناکام «سبز» شرکت فعال داشته و سالهاست
در جایگاه ابلهفریب قربانی ظلم و ستم لنگر انداخته، با
سازمان سیا در ارتباط بوده است! و ساواک ملایان هم، از
قضای روزگار، حدود سه دهه، این ارتباط را ندیده بود! از هماینجاست
که عوامالناس میباید نتیجهای مشخص و سرنوشتساز بگیرند و آن اینکه، چاقوکش سازمان سیا در کشور ایران، «مخالف
استبداد» است!
آنزمان که شوتوپرتها به این «نتیجۀ
توحیدی» رسیدند، دیگر به آسانی خواهند
پذیرفت که آمریکا، امنیت مخالفان جمهوری اسلامی را در خاک خود
تضمین میکند و جیک سالیوان نیز طرفدار کرامت انسانی و حقوق بشر است! البته هنوز
شاهکار یانکیها در افغانستان به قول معروف «جوهرش خشک نشده»، ولی چه بگوئیم که جیک سالیوان با توسل به خشتک
معصومه قمی، در جایگاه مدافع «کرامت
انسانی» لنگر انداخته؛ ول کن هم نیست! آنها که هنوز نمیدانند کاربرد «معصومهقمیها»
چیست، با نیمنگاهی به بساط گشت ارشاد و «اعترافات سپیده» و دستگیری خالد مهدی در
نیویورک از خواب غفلت بیدار شوند!
جونم براتون بگه! در
اواخر تیرماه، نبوغ سرشار پاسداران دلار یک
سناریو به صحنه آورد با شرکت یک تل چادرسیا و یک زن نویسنده و هنرمند و غیره به
نام سپیده که روسری بر سر دارد! اولی به دومی در مورد بدحجابی تذکر میدهد، دومی
هم اعتراض میکند؛ اولی دومی را گاز میگیرد و «گشت ارشاد» هم
قربانی تهاجم چادرسیا را بازداشت کرده، به
زندان میاندازد!
پس از مدتی، پامنبریها دم میگیرند که «سپیده کجاست؟» تلویزیون ملایان هم سپیده را با همان
روسری، به آنها نشان میدهد و «اعترافات»
وی را پخش میکند! و از آنجا که در این
اعترافات سرنوشتساز به نام معصومه قمی اشاره شده، عوام
نتیجه میگیرد که «سپیده»، زنی که نویسنده
و هنرمند است، از پیروان معصومه قمی، کنیز صادراتی ساواک به آمریکا باید باشد! به
عبارت دیگر، در کشور ایران، زن نویسنده و هنرمند از کنیز صادراتی ساواک
ملایان پیروی «سیاسی ـ عقیدتی» میکند! نیازی نیست بگوئیم که روند تخریب زن ایرانی از طریق
ارائه تصویر مقلد و خودباخته و ابله، جز
به ارزش گذاشتن امثال معصومه قمی هدف دیگری نداشته و ندارد!
ولی این معصومه قمی کیست؟ کسی که مسلماً از صافیهای سازمان اطلاعات
ملایان به سلامت گذشته، چرا که به عنوان
مخبر مجلس ملائی «فعالیت حرفهای» داشته.
فردی است که بارها و بارها با اوباش صاحب مقام در حکومت ملائی عکسهای
یادگاری گرفته، در نتیجه رابطهای نزدیک
با دایرۀ قدرت و فساد اداری و سرکوب و اعدام داشته. و خلاصه فردی است که از ایران به آمریکا رفته
تا در رکاب رضاپهلوی و سلطنتطلبان فعالیتهای «سرنوشتساز» صورت دهد. با این وجود،
به هیچ عنوان از مواضع اجتماعی،
سیاسی و عقیدتی ایشان، خصوصاً
پیرامون آزادیهای فردی و اجتماعی زنان سخنی به میان نمیآید! گویا برای این فرد که با یک مینیژوپ و موهای
سیخسیخ مرتباً اینور و آنور دادوفریاد به راه میاندازد، زن ایرانی گرفتاریای جز حجاب اسلامی
ندارد! وضعیت اسفبار کودکهمسری، چندهمسری،
قیمومت مرد بر جان و مال زن، سرکوب
زن به عنوان صغیر و ... از منظر ایشان همه و همه در یک مینیژوپ و جیغویغ خلاصه
میشود. بیدلیل نیست که رضاپهلوی هم از
ایشان و فعالیتهایاش گویا خیلی خرسند است. در وبلاگ «تلگرام و ترزالممد» در
مورد مواضع مبهم معصومه قمی پیرامون حقوق زن در ایران به تفصیل توضیح دادهایم و
نیازی به تکرار مکررات نیست.
باری به محض اینکه نقش چنین «اعجوبهای» در
گمراه کردن «سپیدۀ گاز گرفته شده» بر ملا میشود،
سازمان سیا با تغذیه از سناریوی پاسداران
دلار، سناریوی مکملی با چند پیام «ابراهیمی» به روی
صحنه میآورد. هدف نیز روشن است. ارعاب مخالفان حکومت آخوند؛ تخریب ورزشکار و به ارزش گذاشتن فرستادة ویژه
ساواک ملایان ـ معصومه قمی ـ به عنوان مخالف حکومت اسلامی، و از
همه مهمتر ارائۀ تصویر دلپذیر «مدافع حقوق انسانی» از دستگاه جنایتکار جوزف
بایدن. میگویند فردی به نام خالد مهدی، ورزشکار تبعة جمهوری آذربایجان به دستور حکومت ملایان
قصد ترور معصومه قمی را داشته و دستگیر شده!
گویا تروریست فرضی یکی دو روز حوالی
خانه وی پرسه میزده است، و روزی هم که قصد ترور داشته، در حالی
که در دوربین زل زده تا خوب شناخته شود، از پلههای خانه بالا میرود و دستگیر میشود! پلیس
هم در اتومبیل ایشان یک قبضه کلاشنیکف پیدا میکند!
به عبارت دیگر طرف مسلح نبوده؛ فقط قصد داشته تا از حضور قربانی «معصوم» در
خانه اطمینان پیدا کند، تا بعد هم به او
بگوید: «تکان نخور! من میروم
اسلحه روسی را از توی ماشین میآورم تا به دستور ولادیمیر پوتین تو را ترور کنم!» بله، سناریوی سازمان سیا خیلی جالب توجه است، چرا که ویژه ابلهان و برای تغذیۀ جنایتکاران
تنظیم شده. از اینرو «جیک
سالیوان» بلافاصله کشف میکند که
«جمهوری اسلامی برای قتل معصومه علینژاد توطئه کرده» و طی مکالمۀ تلفنی با وی چند
دروغ شاخدار هم تحویلاش میدهد:
«[...] دولت ایالات متحده از تمامی
ابزارهائی که در اختیار دارد، برای جلوگیری از تهدیدات جمهوری اسلامی بر علیه
شهروندان آمریکائی و مخالفان ساکن ایالات متحده استفاده خواهد کرد [...]»
منبع: صدای آمریکا،
مورخ 13 مردادماه سالجاری
معصومه قمی هم که مثل همه شیعیها
دروغگو و پدرسوخته است؛ به ارباب جنایتکار و آخوند پرورش هم چشم بسته
اطمینان دارد، شرایط اسفبار افغانستان را نادیده گرفته، به سالیوان میگوید: «من نگران خودم نیستم، شما در زمینة حقوق بشر واکنش جدیتری در برابر
جمهوری اسلامی نشان دهید تا حقوق مردم ایران پایمال نشود!» ـ منبع: رادیوفرانس انترناسیونال، مورخ 4 اوت سالجاری.
البته دلیلی هم ندارد که معصومه قمی
نگران امنیت خودش باشد؛ جان زبالههای
صادراتی ساواک ملایان فقط به صورت رسانهای و جهت تبلیغات مورد تهدید قرار میگیرد. اگر فراموش نکرده باشیم، چندی
پیش هم سازمان سیا جنجال به راه انداخته بود که حکومت ملایان قصد داشته معصومه قمی را برباید و او را به
ونزوئلا ببرد! ولی هنوز معلوم نشده چندصد هزار نفر در ارتباط
با طرح «معصومه ربائی» در آمریکا دستگیر و زندانی شدهاند! بله، بعضیها مانند معصومه علینژاد در برابر ترور و
انواع سوءقصدها، به صورت الهی و ابراهیمی واکسینه شدهاند و
مصونیت دارند! دلیل هم اینکه مانند آخوندهای جنایتکار «طرفدار
حقوق مردم»، و در واقع دشمن دمکراسی و
حقوق انسانیاند! به عنوان نمونه هرگز به جان بنیصدر، حاج سیدجوادی، نهاوندی،
رجوی، و ... و خصوصاً رضا پهلوی
سوءقصد نشده و نخواهد شد. ولی به جان
شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر قانونی ایران، دو بار سوءقصد شد؛ سوءقصدکنندگان و قاتلانش هم
مجازات نشدند!
دلیل هم روشن است. شاپور
بختیار طی 37 روز دوران صدارتش در برابر ارکان خشونت استعمار ـ آخوند و مردم ـ ایستاد. بختیار،
طی دوران تبعید هم، به کرات اعلام داشت
که «حکومت خمینی تداوم آریامهریسم است.» در پارلمان اروپا، شاپور
بختیار رسماً در برابر پوپولیسم موضعگرفت و حاضر نشد از «دوران شاه و بازگشت
پادشاهی به ایران» دفاع کند. و آفتاب آمد
دلیل آفتاب، برای یانکیجماعت، همین موضعگیریها بهترین دلیل بود برای حذف شاپور بختیار از صحنۀ
سیاست ایران. وبلاگ را با نقل یک بخش از سخنرانی شاپور بختیار
در پارلمان اروپا به پایان میبریم:
«[...] قبل از درگذشت خمینی، مطبوعات و رادیوهای غرب از
رفسنجانی به عنوان یک عنصر معتدل و پراگماتیک و قابل معاشرت یاد میکردند. این
تبلیغات، چشم بستن بر طبیعت باطنی آخوند و در عین حال تلاشی است برای ممانعت از
استقرار یک رژیم دموکراتیک و مترقی ـ به معنای واقعی کلمه ـ در ایران [...]»
استراسبورگ، ۲۷ دیماه
۱۳۶۸ برابر ۱۷ ژانویه ۱۹۹۰
<< بازگشت