یکشنبه، تیر ۲۵، ۱۴۰۲

ویرجین و ابوموسی!

 

 

یک هفته پس از آرام شدن اوضاع در کشور فرانسه،  چپ‌نمایان اینکشور که خرابکاران را «معترض» می‌خواندند،   ناگهان کشف کردند که این بساط به راه افتاده،  چرا که «بعضی‌ها می‌خواهند ویشیست‌ها را به قدرت برسانند!»   به عبارت دیگر،  در حال حاضر،  با توجه به جیغ‌وفریاد چپ‌نمایان،   و به ویژه نظم و امنیت حاکم بر مراسم 14 ژوئیه،  به نظر می‌رسد،  سناریوی سرشار از نبوغ «عادی‌سازی ویشیسم» در فرانسه با شکست روبرو شده باشد!  و این شکست را،  همچون تحویل فرماندهان فاشیست آزوف به زلنسکی؛  موافقت «مشروط»،  اگر نگوئیم «وعدۀ سرخرمن» سلطان رجب برای عضویت سوئد در ناتو،  و تقسیم دیگر غنائم جنگی،   فقط و فقط مدیون بازگشت «آشپز پوتین» به روسیه هستیم!  گویا واشنگتن پیام روشن حضور فرماندۀ واگنر و سربازانش در مرز لهستان،  و پیامد‌های احتمالی‌آن را به درستی «درک» کرده باشد!           

 

از اینرو همانطورکه شاهد بودیم،   ابتدا رئیس‌جمهور بلاروس اعلام کرد پریگوژین در اینکشور حضور ندارد،    سپس سخنگوی کرملین جهانیان را در جریان حضور پریگوژین در سنت پترزبورگ و گفتگوی طولانی وی با ولادیمیر پوتین در کرملین قرار داد و ... و اینچنین بود که کاشف به عمل آمد،  آمریکا تصمیم گرفته فرانسه را به سپر بلای ناتو در کشورهائی تبدیل کند که پس از سال 1997 به عضویت سازمان آتلانتیک شمالی نائل آمده‌اند!‌  روشن‌تر بگوئیم،   اگرعضویت سوئد در ناتو قطعی شود،‌‌  رومانی و بلغارستان و ... می‌باید از این سازمان خارج شوند.   به این ترتیب دریای بالتیک ‌تبدیل می‌شود به استخر ناتو،   و دریای سیاه هم استخر مسکو خواهد شد.   هر چند به استنباط‌ ما احتمال عضویت سوئد در ناتو ضعیف است!   حال ببینیم در میدان تقسیم غنائم،  سهم دیگران چه بوده.

 

از پرزیدنت جوزف بایدن آغاز کنیم که سهمیه هذیان‌گوئی‌اش چند برابر شده!   پرزیدنت زین‌العابدین «فایزر» در نشست اخیر ناتو در ویلنیوس رسماً اعلام داشت که «پوتین،  و نه ارتش روسیه،  از اوکراین، و نه از ارتش 50 کشور،  شکست خورده!» و البته هیچیک از خبرنگاران حاضر در این نشست هم از ایشان نپرسید اگر پوتین شکست خورده،  چرا تحویل بمب‌های خوشه‌ای و ارسال هواپیماهای اف.16 به اوکراین در دستور کار ایشان قرار گرفته؟!  البته دلیل لال‌مانی حضرات روشن و واضح و مبرهن است؛   در میدان تقسیم غنائم،   سهمیه خبرنگاران غرب برای طرح پرسش‌های منطقی حذف شده!  این روز و روزگار،  خبرنگار فقط باید مزخرفات مقامات را برای عوام‌الناس «بازگو» کند در غیراینصورت «کافر» شمرده خواهد شد و «خونش مباح است!»  حال نگاهی بیاندازیم به سهمیۀ دیگر یاران عموسام.            

  

از انعقاد قرارداد چین با افغانستان برای استخراج نفت چنین بر می‌آید که اینکشور را کدخدا به سرکارگر وفادارش،  مائوتسه‌تونگ «مبارز» واگذار کرده باشد.  همچنین انعقاد قرارداد نفتی شرکت توتال ‌ـ  اکثر سهامداران این شرکت آمریکائی‌اند ـ  با عراق نشان می‌دهد که برای کشور اشغال شدۀ عراق،   سهمیه‌ای جز گسترش فقر و وسعت دامنة غارت نفت‌ در نظر گرفته نشده.   و در این میانه،   وضعیت اسف‌بار ایران که به طاعون اسلام و جذام تشیع علوی نیز مبتلاست،   از هر گونه تفسیری بی‌نیاز است.

 

در تداوم سیاست استعماری غرب در ایران،   نخست سلطنت سنتی با سلطنت کودتائی پهلوی‌ها جایگزین شد،  و سپس با نابودی زمینداران بزرگ و تبدیل روستائیان به حاشیه‌نشینان شهری از طریق «انقلاب سفید»،  بافت طبقاتی کشور را فروپاشاندند.  بعد نوبت رسید به محو ملت ایران توسط حکومت ملایان.   اینان جهت جایگزین کردن ملت ایران،  دست به واردات «نئاندرتال» از عراق و افغانستان زده‌اند!  همزمان نیز کویت و عربستان حوزة نفتی «آرش» را ملاخور کرده‌اند؛   تهاجم به مرزبانان شرق کشور همچنان قربانی می‌گیرد،   و حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانه» شیعی بجای ابراز تاسف و دلجوئی از بازماندگان قربانیان،  برای گلۀ وحش  «ضیافت بیابانی» بر پا می‌کند!   ضیافت ‌جهت گرامیداشت میعاد موهومی که گویا محمد صاد،  علی(‌عین) را جانشین خود معرفی کرده و خلاصه جهانیان باید بدانند که «ابوبکر و عمر و عثمان»،  در واقع «حق مسلم» علی کوچولو را پایمال کرده بودند!   

 

جای شما خالی،  طی این مراسم بدوی و بسیار «باشکوه»،  شقه کردن لاشة گوسفند و تلنبار شدن ظروف نذری در برابر در ورودی دانشگاه تهران،  بعضی‌ها را به شدت خشمگین کرده بود.   حال آنکه با توجه به سیر قهقرائی دانشگاه تهران این صحنه‌های مهوع به هیچ عنوان غیرمنتظره نبوده است!

 

دانشگاه تهران،  به عنوان نخستین مرکز مدرن آموزش عالی کشورمان،  به محض ورود ژنرال شوارتسکف به ایران و پیوند فرخندۀ ‌ایشان با محمد مصدق،‌ پای در سیر قهقرائی گذاشت!   این دانشگاه بخت برگشته ابتدا از طریق خودزنی،   تبدیل شد به مکان سوءقصد به جان پادشاه قانونی!  و پس از لات‌بازی‌های مصدق،  به فرمان یانکی‌ها که حامی بی‌قید و شرط اسلام بوده و هستند،  در صحن این دانشگاه مسجد و نمازخانه برپا کردند!   به این ترتیب مکان تفکر و استدلال و تحقیق،  به سرعت تبدیل شد به مکان تعبد و استحمار و سیاست‌زدگی،  آخوند دوستی،   پس‌روی و شهید‌سازی!  این مسجد را دستکم نگیریم،  چرا که در فرخنده میعاد 22 مهرماه 1345،‌   ایوب‌خان «فاکستانی»،  ژنرال 4 ستارۀ آمریکائی آن را برای متدینین افتتاح فرمود،  باشد تا پایگاه اصلی لات‌واوباشی شود که جز تخریب،‌  ویرانی،  زن‌ستیزی،  استبدادپرستی و نفرت‌پراکنی هدف دیگری دنبال نمی‌کنند.

 

«جونم براتون بگه»،    در این به اصطلاح دانشگاه،  یک گروه که مهر «چپ» بر پیشانی داشت،  با  بی‌بی‌گوزک‌های علی (عین) و جفنگیات حسین درکربلا و گرته‌‌برداری از ترجمه‌های شکسته بستۀ «مارکسیسم‌ ـ لنینیسم»  ـ  لحاف چل‌تیکۀ تولید دوزندگی ساواک ـ   مستقیماً به «سوسیالیسم» نقب می‌زد!   گروه دیگری نیز با تکیه بر مهملات تشییع و اسلام انقلابی و مبهماتی از این قماش،  برای تبدیل ایران  به «جامعة بی‌طبقه توحیدی» و جامعۀ الهی خیز برداشته بود!   ایندو گله اوباش تحت نظارت و فرمان ساواک،  در مواقع لازم،   به بهانة اعتراض ـ   اعتراض به مسائلی که هیچ ارتباطی با اینان نداشت ـ  دانشگاه را در چارچوب سیاست‌های کاخ‌سفید و یا باکینگهام به صحنة جنگ تبدیل می‌کردند و زمانی که مأموریت‌شان تمام می‌شد،   آب‌ها یک‌باره از آسیاب فرومی‌ریخت و همه می‌رفتند سراغ دفتر مشق‌شان!   در پی کودتای 22 بهمن 1357،  عملاً دانشگاه تهران تبدیل شد به مکان عرعر آخوند بر علیه ملت ایران،   نزاکت اجتماعی و  زندگی انسانی.   و جالب‌ اینکه،   این سیاست که دهه‌هاست دانشگاه را در کشورمان به لات‌خانۀ سیاست‌های استعماری تبدیل کرده،  ‌همچنان مورد استقبال رضا پهلوی،  ولیعهد دور از وطن قرار گرفته!

 

اعلیحضرت اخیراً طی یادداشتی در کیهان لندن ضمن ابراز تأسف از «کربلای 18 تیر 1378»،  به مسائل «تأسف‌بار» هفتۀ گذشته نیز گریزی زده‌اند،  باشد تا با یک تیر چندین و چند نشان بزنند.  نخست اینکه از حکومت اسلامی ملایان،   بجای رژیم دست نشانده و پوشالی، به عنوان «رژیم» یاد کنند،  تا ارتباط اندام‌وار این حکومت با اربابانش ـ   لندن و واشنگتن  ـ پنهان بماند.   دیگر آنکه ضمن سرازیر کردن اشک تمساح برای قربانیان جنگ استعماری 8 ساله بر علیه عراق،  متجاوز را «قربانی تجاوز» معرفی فرمایند!   آنهم در شرایطی که شورای امنیت سازمان ملل هرگز عراق را به عنوان متجاوز شناسائی نکرده!   در واقع رضا پهلوی یا بهتر بگوئیم «رامین پرهام، یا یکی دیگر از منشی‌های معبد»،   با این «یادداشت» به تکرار دروغ‌های خاله‌زنکی رایج در حکومت ملایان مشغول شده و روابط حقوقی را به صراحت نفی می‌کند.  از این گذشته،   اعلیحضرت در یادداشت گهربارشان چنین وانمود می‌فرمایند که حکومت ملایان هیچ ارتباطی با دربار پهلوی نداشته و ندارد.  

 

حال آنکه دربار پهلوی،  با طیب خاطر و‌ در راه تأمین منافع غرب،  حکومت را به آخوند پدوفیل و برده‌فروش واگزار کرد!   بهتر است رضا پهلوی فراموش نکند که «فرار» شاه و نایب‌السلطنه‌اش از ایران،  خیانت به ملت ایران بود،  و هیچ توجیهی برای چنین خیانتی وجود ندارد.  و به همچنین است مورد خود ایشان که بجای بازگشت به ایران و مبارزه برای حفظ تاج و تخت،   در یکی از پادگان‌های آمریکا قایم‌باشک بازی می‌کردند!  باری،   اعلیحضرت در ادامة یادداشت کذا موضوع سه جزیره ـ  تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی ـ  را نیز مورد بررسی موشکافانه و خصوصاً شکمی قرار داده‌اند!  

 

یادآور شویم،   هفتة گذشته رهبران شیخ‌نشین‌های حاشیۀ خلیج فارس راهی مسکو شدند و در این دیدار،  در مورد سه جزیرة کذا نیز گفتگو کردند.  می‌دانیم که سال‌هاست شیوخ امارات با ادعای حاکمیت بر این جزائر،   در واقع برای حکومت ملایان،   زمینه و بهانۀ نفس‌کش‌طلبی و عربده‌جوئی و تنش‌زائی در منطقه فراهم می‌آورند.   ولی اینبار شرایط تغییر کرده؛   مسکو رسماً خواستار پایان یافتن لات‌بازی و عربد‌ه‌جوئی طرفین شده است.  از اینرو با صدور یک بیانیۀ مشترک با رهبران شیخ‌نشین‌ها،  از آنان و به ویژه از امارات می‌خواهد تا اگر ادعائی دارند آن را به صورت «متمدنانه» مطرح کنند!  به عبارت ساده‌تر،  ابتدا از طریق مذاکرة‌ مستقیم با طرف مقابل ـ حکومت ملایان ـ   و در صورت عدم دستیابی به توافق،  در برابر دادگاه لاهه.

 

این بیانیة حقوقی،  شیخ‌الله و شاه‌الله و اوباش‌الله ـ پامنبری‌های‌‌شان  ـ را به شدت به خشم آورده. در مطلب امروز از عرعر شیخ‌الله و اوباش‌الله و دیگر چماقداران فاکتور می‌گیریم ـ  این جماعت، با روابط حقوقی و قوانین و مقررات بین‌المللی سر ستیز دارد ـ  ومستقیم می‌رویم به سراغ اعلیحضرت شاه‌الله!  ایشان منطقاً می‌بایست با نئاندرتال تفاوت داشته و «متمدن» باشند،‌  ولی در کمال تاسف رضا پهلوی تبدیل شده به «مقلد» نئاندرتال!   آنحضرت به قول معروف یابو برشان داشته و از آنجا که پسدادیان همیشه پس‌پس می‌روند،   اعلیحضرت نیز سوار بر یابوی جادوئی‌شان به دوران نورانی مک‌کارتیسم بازگشته‌،  و فراموش کرده‌اند که این روزها،  آن ‌روزها نیست:     

 

«ضعف و ناتوانی رژیم در دفاع از خاک و تمامیت ارضی کشور [...] را می‌توان در واکنش ضعیف و خفت‌بار به ادعای اخیر روسیه در خصوص جزایر سه‌گانه ایرانی و استفاده از نام جعلی برای «خلیج فارس» مشاهده کرد.[...]»

منبع: کیهان لندن،    داداش بزرگة کیهان جمکران،  مورخ 15 ژوئیه سالجاری

 

روزگاری ناصرالدین شاه قاجار هرات و مزار شریف و الماس کوه‌نور را به تاج‌وتخت انگلستان بخشید؛  در همین راستا، پهلوی اول هم منطقۀ ستراتژیک قره‌سو را تقدیم آتاترک کرد و آریامهر نیز جزیرۀ ثروتمند و نفت‌خیز بحرین را پشت‌قبالۀ‌ ملکۀ عزیزتر از جان‌ا‌ش انداخت. آن روزها عرعر «تمامیت ارضی کشور» از حلقوم آن‌هائی که امروز برای این سه جزیرۀ متروکه گریبان می‌درند به گوش نمی‌رسید!   این روزها مرز‌های شرقی کشور عملاً در حال محو شدن است،  و همه لال‌مانی گرفته‌اند!  و همچنانکه می‌بینیم اعلیحضرت نیز با شعار «مال انگلیس، مال خودش،  مال ملت ایران هم مال انگلیس» در معبد پوشالی‌ خودشان یادداشت قلمی می‌فرمایند!   خلاصه نمی‌دانیم در «مذاکرات‌شان» با میلیاردرهای جنگ‌فروش در جزایر ویرجین، کدام محافل قرار شده منابع نفت و گاز را سگخور کنند تا پهلوی سوم بتواند از جزایر ویرجین به ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک جفت‌پا بزند!   

 

پس بگذریم و بازگردیم به واکنش اعلیحضرت به بیانیۀ حقوقی روسیه و 6 کشور حاشیه خلیج فارس.  رضا پهلوی نیز مانند حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانۀ» شیعی،  چماق تکفیر و تحقیر روابط حقوقی به دست مبارک گرفته!    و اینجاست که باید حضورشان عرض کنیم،‌  آن روزهای «خوب» که منافع آمریکا،  به رهبران ایران سردوشی «ژاندارم منطقه» اهداء می‌کرد دیگر سپری شده!   آمریکا،  پس از شکست در جنگ ویتنام،  دیگر «ژاندارم منطقه» لازم نداشت؛   برای تأمین منافع استعماری‌‌اش به «راهزن منطقه» نیازمند بود،  تا بتواند ضمن توجیه افزایش حضور نظامی‌اش در خلیج فارس،  باج‌گیری و بحران‌سازی را «توسعه» دهد.   و طی 44 سال اخیر،   سپاه پاسداران دلار،  فرزند خلف ارتش شاهنشاهی،   این وظیفۀ‌ الهی را به بهترین نحو ممکن انجام داده است و این هم آخرین نمونۀ خدمات‌شان به ارباب آمریکائی :                    

 

«آمریکا با هدف «بازداری ایران از توقیف نفت‌کش‌ها» جنگنده‌های اف ـ16 به خلیج فارس  می‌فرستد»

منبع: یورونیوز،  مورخ 15 ژوئیه سالجاری  

 

مسلم بدانیم این جنگنده‌ها با گلاب‌پاش و آفتابه و جانماز و روسپی‌خانه‌های آخوندها کاری ندارند؛  ملا به وظیفۀ اصلی‌ و الهی‌اش یعنی زمینه‌سازی و پااندازی برای آمریکا عمل می‌کند. دعوای آمریکا با «دیگران» است!