از «کاریکاتور آن حضرت» نتیجه میگیریم که طنز پرداز مجرم است!!؟
جهت استقرار پایههای فاشیسم، اجماع جهانی پس از "فتنة کاریکاتور" بر این قرار گرفت که طنز مساوی است با توهین. از این رسانههای استعمار خیلی خوشم میآید. مرحله به مرحله کارشان را پیش میبرند و هیچ شتاب نمیکنند. مرحلة نخست در اثبات این امر، ریختن فعلة استعمار ـ چماقداران سرویسهای امنیتی کشورهای اسلامی ـ به خیابانها بود. هیاهوی جهانی مطابق الگوی حماسة پانزده خرداد.
حماسه پانزده خرداد را که به خاطر دارید؟ آن هم در چند مرحله «حماسه» شد. یک روز ناگهان روحالله خمینی، که نمیدانست ارتش ایران زیر نظر ارتش ناتو است و اگر مستشاران نظامی آمریکا در ایران نباشند، نه عمامه بر سر کسی میماند و نه تاج، "کشف کرد" که نظامیان آمریکا در ایران، مصونیت قضائی دارند، و خیلی اسلامش از این مصونیت خدشه دار شد و سخنرانیای ایراد فرمود.
در پی این سخنرانی، فعلة ساواک به خیابان ریخته به شعار دادن مشغول شدند. لابلای ساواکیها و اللهکرمهای آن روزگار، دانشجویان پیشرو، سازمانهای پسرو، و خلاصه همة هالوهای مملکت که نمیدانستند، نظامیان آمریکا و اعضای خانوادهاشان، در همة کشورهای عضو ناتو مصونیت قضائی دارند، به خیابان ریخته خواستار لغو کاپیتولاسیون شدند!
حضرات باورشان شده بود که آمریکا برای تامین مصونیت قضائی نظامیانش، منتظر رای مجلس ایران نشسته، و مجلس هم به این مصونیت رای داده!!! پس کاپیتولاسیون را مجلس پذیرفته! بنابراین تظاهرات کرده بودند که مجلس رای نداده را پس بگیرد!!! حتما فکر میکردند در کشورهای اروپای غربی نظامیان آمریکائی مصونیت قضائی ندارند! چون آن طرفها دموکراسی هستند! بعضیها هم اعتراض کرده بودند، چون میگفتند در کشورهای عضو پیمان ورشو کاپیتولاسیون وجود ندارد. البته تا حدی حق داشتند. ناتو اصلا در کشور های عضو پیمان ورشو حضور نظامی نداشت!!!
این همه علامت تعجب برای این است که هرچه بیشتر در مورد حماسة پانزده خرداد مینویسم، از حماقت رهبران "آگاه" تودهها و اقشار پیشرو متعجبتر میشوم! خلاصة مطلب این شد که پس از مدتی داد و فریاد و تظاهرات، «نیروهای تظاهرات شکن ساواک»، به کتابخانهها و بانکها حمله برده، چند اتوبوس آتش زدند و نیروهای انتظامی هم چند عدد دانشجو دستگیر کردند. و «رهبر آیندة انقلاب» به ترکیه تبعید شد، یعنی همان جائی که باید.!!! به دلیل دشمنی دیرینة ایرانیان با عثمانیها، مجازات حماقت، تبعید به خاک ترکیه بود.
از مطلب دور شدیم، از کاریکاتور و رسانههای استعمار میگفتم. بله پس از اینکه کاریکاتور پیامبر اسلام و مسلمین را به یک رسانه گمنام در ده کورهای در دانمارک، دانمارکی که خودش هم در اروپا دهکورهای بیش نیست، «سفارش» دادند. صبر کردند فصل حج و رجم و زیر دست و پا له شدن مسلمین شروع شود. جلسة اضطراری شورای حکام در مورد پرونده فناوری هستهای "نداشتة" ایران به بن بست برسد، بعد خبر کاریکاتور را پخش کردند.
اول از همه دولت سوسیالیستی عبا و شتر، یعنی قذافی اعتراض کرد. بعد دولت تروریستی عبا و شتر یعنی عربستان! مدتی گذشت و در ایران خبری نشد، گله شکایت روزنامه کیهان، حافظ منافع هریتیج کلاب در ایران شروع شد. به ناچار ساواکیها را هی کردند دم سفارت دانمارک، مقداری سنگ و بنزین هم دادند دستشان که از اسلام دفاع کنند. خوشبختانه تظاهرات با موفقیت تمام انجام شد و منافع استعمار صدمهای ندید.
هیاهو که بالا گرفت، کوفی عنان خواستار «عفو گناه» کاریکاتوریست شد! صدراعظمهای کشورهای صلیبی هم پریدند وسط و خواستار «احترام به ادیان» شدند! و خلاصة مطلب، همه در سراسر جهان خواستار «احترام به ادیان» شدهاند. روی سایتهای فارسی زبان هم هر کسی به نوعی مشغول معرفی «خدا و پیغمبردوست داشتنی» شده! در این میان صدای کسی هم به این حضرات «ادیان پرست» نمیرسد که بگوید، مگر طنز مترادف توهین است!؟
نه، این خیمه شب بازی جهانی هم باید به اینجا ختم شود که «مقدسات» وجود دارند و همه موظفاند به این مقدسات احترام بگذارند. نخیر! چنین نیست. دینپرستان پسامدرنِ محترم! «مقدسات» برای کسانی وجود دارد که «تقدیس» را پذیرفتهاند، موجودیت طنز فروپاشاندن هالة تقدس است. اگر همه موظفاند «مقدسات» را محترم شمارند، مرگ طنز فرا میرسد. امروز گویا برای پسامدرنهای مذهبی!! زمان سوزاندن طنزپردازان در میادین شهر فرا رسیده.
حماسه پانزده خرداد را که به خاطر دارید؟ آن هم در چند مرحله «حماسه» شد. یک روز ناگهان روحالله خمینی، که نمیدانست ارتش ایران زیر نظر ارتش ناتو است و اگر مستشاران نظامی آمریکا در ایران نباشند، نه عمامه بر سر کسی میماند و نه تاج، "کشف کرد" که نظامیان آمریکا در ایران، مصونیت قضائی دارند، و خیلی اسلامش از این مصونیت خدشه دار شد و سخنرانیای ایراد فرمود.
در پی این سخنرانی، فعلة ساواک به خیابان ریخته به شعار دادن مشغول شدند. لابلای ساواکیها و اللهکرمهای آن روزگار، دانشجویان پیشرو، سازمانهای پسرو، و خلاصه همة هالوهای مملکت که نمیدانستند، نظامیان آمریکا و اعضای خانوادهاشان، در همة کشورهای عضو ناتو مصونیت قضائی دارند، به خیابان ریخته خواستار لغو کاپیتولاسیون شدند!
حضرات باورشان شده بود که آمریکا برای تامین مصونیت قضائی نظامیانش، منتظر رای مجلس ایران نشسته، و مجلس هم به این مصونیت رای داده!!! پس کاپیتولاسیون را مجلس پذیرفته! بنابراین تظاهرات کرده بودند که مجلس رای نداده را پس بگیرد!!! حتما فکر میکردند در کشورهای اروپای غربی نظامیان آمریکائی مصونیت قضائی ندارند! چون آن طرفها دموکراسی هستند! بعضیها هم اعتراض کرده بودند، چون میگفتند در کشورهای عضو پیمان ورشو کاپیتولاسیون وجود ندارد. البته تا حدی حق داشتند. ناتو اصلا در کشور های عضو پیمان ورشو حضور نظامی نداشت!!!
این همه علامت تعجب برای این است که هرچه بیشتر در مورد حماسة پانزده خرداد مینویسم، از حماقت رهبران "آگاه" تودهها و اقشار پیشرو متعجبتر میشوم! خلاصة مطلب این شد که پس از مدتی داد و فریاد و تظاهرات، «نیروهای تظاهرات شکن ساواک»، به کتابخانهها و بانکها حمله برده، چند اتوبوس آتش زدند و نیروهای انتظامی هم چند عدد دانشجو دستگیر کردند. و «رهبر آیندة انقلاب» به ترکیه تبعید شد، یعنی همان جائی که باید.!!! به دلیل دشمنی دیرینة ایرانیان با عثمانیها، مجازات حماقت، تبعید به خاک ترکیه بود.
از مطلب دور شدیم، از کاریکاتور و رسانههای استعمار میگفتم. بله پس از اینکه کاریکاتور پیامبر اسلام و مسلمین را به یک رسانه گمنام در ده کورهای در دانمارک، دانمارکی که خودش هم در اروپا دهکورهای بیش نیست، «سفارش» دادند. صبر کردند فصل حج و رجم و زیر دست و پا له شدن مسلمین شروع شود. جلسة اضطراری شورای حکام در مورد پرونده فناوری هستهای "نداشتة" ایران به بن بست برسد، بعد خبر کاریکاتور را پخش کردند.
اول از همه دولت سوسیالیستی عبا و شتر، یعنی قذافی اعتراض کرد. بعد دولت تروریستی عبا و شتر یعنی عربستان! مدتی گذشت و در ایران خبری نشد، گله شکایت روزنامه کیهان، حافظ منافع هریتیج کلاب در ایران شروع شد. به ناچار ساواکیها را هی کردند دم سفارت دانمارک، مقداری سنگ و بنزین هم دادند دستشان که از اسلام دفاع کنند. خوشبختانه تظاهرات با موفقیت تمام انجام شد و منافع استعمار صدمهای ندید.
هیاهو که بالا گرفت، کوفی عنان خواستار «عفو گناه» کاریکاتوریست شد! صدراعظمهای کشورهای صلیبی هم پریدند وسط و خواستار «احترام به ادیان» شدند! و خلاصة مطلب، همه در سراسر جهان خواستار «احترام به ادیان» شدهاند. روی سایتهای فارسی زبان هم هر کسی به نوعی مشغول معرفی «خدا و پیغمبردوست داشتنی» شده! در این میان صدای کسی هم به این حضرات «ادیان پرست» نمیرسد که بگوید، مگر طنز مترادف توهین است!؟
نه، این خیمه شب بازی جهانی هم باید به اینجا ختم شود که «مقدسات» وجود دارند و همه موظفاند به این مقدسات احترام بگذارند. نخیر! چنین نیست. دینپرستان پسامدرنِ محترم! «مقدسات» برای کسانی وجود دارد که «تقدیس» را پذیرفتهاند، موجودیت طنز فروپاشاندن هالة تقدس است. اگر همه موظفاند «مقدسات» را محترم شمارند، مرگ طنز فرا میرسد. امروز گویا برای پسامدرنهای مذهبی!! زمان سوزاندن طنزپردازان در میادین شهر فرا رسیده.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت