یکشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۸


نعلین و ماهی!
...
برای حمایت از قانون‌شکنی و استقرار هرج‌ومرج در ایران، گاوچران‌ها باز هم دست نیاز به سوی نعلین مقدس آیت‌الله منتظری دراز کرده‌اند. همچنانکه گفتیم، جماعت دستاربند به دلیل تکیه بر «احکام الهی»، بنابرتعریف «قانون‌شکن» است، ‌ حتی در حکومت اسلامی. ویژگی دستاربندان «هنجارگریزی»، «قانون ستیزی» یا شکستن چارچوب‌های اجتماعی است، و اینهمه با توسل به آیات الهی و حدیث و روایت و قصص و نهج‌البلاغه و غیره. قصصی که قانون اساسی حکومت جمکران نیز بر اساس بی‌اساسی آن‌ها «تنظیم»‌ شده، تا در کشورمان سنگ روی سنگ بند نشود و منافع آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک محفوظ بماند.

کارفرمایان زرنگ و با هوش «رادیو فردا» که به دلیل استقرار یک «حکومت معنوی» در ایران سی سال است به سورچرانی مشغول‌اند، با توسل به همان پوچیات قصد گرفتن ماهی از آب گل آلود فرموده‌، به همین منظور حضرت حسینعلی منتظری،‌ یا همان آیت‌الله «لیبرال ـ دمکرات» ساخته‌وپرداختة «بی‌بی‌سی» را به عنوان رهبر کبیر طاعون سبز از صندوق بیرون کشیده‌اند. بله، حضرت حسینعلی‌ منتظری، به تنهائی و یک تنه، کل «آیات عظام» به شمار می‌روند و سخنان گهربارشان همچون سخنان حضرت روح الله خمینی دامت برکاته و به ویژه «خیلی کلکاته»،‌ جان تازه‌ای است در کالبد الاغ مردة لازار، یا همان پوچیات «حکومت دین.» جناب منتظری کشف کرده‌اند که «بسیج» باید در جبهة «خدا» و بر علیه «شیطان» مبارزه کند!

جبهة خدا کدام است؟ جبهة منافع استعمار که پس از «توطئة انتخابات» صورتک «مردم» و «مخالفان» را بر چهرة پلید خود گذاشته و در سنگر «حق» می‌رزمد. خلاصه پس از سه دهه حاکمیت استبدادی بر مملکت، اینان با شعارهای پوچ از قماش جمهوری سبز، جمهوری ایرانی، و عربده‌های الله‌اکبر «سبز» و برگزاری نماز «سبز» و خلاصة مطلب، در مسیر گسترش ابتذال و خشونت هر چه بیشتر، «تقدس سبز» را برای ما ملت علم کرده‌اند. امروز بهزاد نبوی که خوشبختانه نمایش مبارزات‌اش به پایان رسید، ادعا کرده پیش از برگزاری انتخابات فهرست افرادی که می‌بایست بازداشت شوند تهیه شده بود! بله، آفتاب آمد دلیل آفتاب! ما هم به کرات گفته‌ایم، باز هم می‌گوئیم، برگزاری مراسم «بیعت 22 خردادماه» یک توطئه بود، ولی بهزادنبوی و دیگر گورکن‌ها از قبیل حجاریان و ابطهی و ... بخشی از این توطئه بودند که قرار بود با یک «خیزش مردمی» پیرامون شعار پوچ و ابلهانة «رأی من کو؟» یک‌شبه به «قهرمانان ملی» نیز تبدیل شوند. قهرمانانی که از مشروعیت 85 درصدی اهدائی سازمان سیا برخوردار بودند و می‌توانستند با تکیه بر حمایت ارباب ضمن بازگشت به دوران امام روشن‌ضمیر، لشکرکشی‌های خیابانی را به روزمرة ما ملت تبدیل کنند. ولی خوشبختانه کودتای‌شان شکست خورد. هر چند که هنوز عده‌ای چشم امید به 16 آذر کذا و دانشجونمایان دوخته‌، آرزو دارند که اینان نیز همچون دستاربندان و اوباش چارچوب‌های «نظم اجتماعی» را بشکنند. اگر به یاد داشته باشیم همة مقامات حکومت گورکن‌ها به ویژه ملا محمدخاتمی و علی‌خامنه‌ای خواهان دخالت «دانشجویان» در ادارة امور کشوراند! همین چند روز پیش بود که فعلة فاشیسم در برابر وزارت امورخارجه تجمع کرده، خواهان تغییر دیپلماسی کشور در رابطه با مصر و اردن و عربستان شده بودند،‌ بدون اینکه سرداران جمکران هیچ مزاحمتی برای‌ تشکل غیرمجازشان فراهم آورند!

البته سعة صدر سرداران بی دلیل نبود، اوباش‌الله در جبهة «حق» و «خدا» و دیگر ابهامات نشسته‌اند، در صورتیکه کارگران و معلمان و کشاورزان و دیگر اصناف ایران در جبهة «کفر» و «باطل» قرار می‌گیرند، اخیراً نیز جبهة جدیدی مخصوص اینان افتتاح شده که جبهة «شیطان»‌ نام دارد. عبارت پر معنا و دمکراتیک و خصوصاً انسانی «جبهة شیطان» را هم امروز شخص آیت‌الله منتظری بر سر در دکان «خداوندی‌شان» آویزان کردند و آگهی افتتاح این سوپر مارکت «چهارنبش» در «رادیوفردا»، که به ادعای سناتورمک‌کین علیه‌السلام جزو «مخالفان» حکومت اسلامی است پخش شد!

بله جبهة «خدا و شیطان» به مراتب از جبهة «حق و باطل» و «کفر و اسلام» توحش بیشتری دارد، چرا که در سلسله مراتب «اداری ـ الهی»، ‌ جایگاه «خدا» به مراتب از جایگاه «حق» و «اسلام» بالاتر است، و مجازات استقرار در «سنگر شیطان» نیز به مراتب از مجازات نشستن در سنگر «کفر و باطل» بیشتر خواهد شد. و اگر آخوند منتظری نمی‌داند چه می‌گوید، کارفرمایان «رادیوفردا» نیک می‌دانند که ایشان برای گسترش توحش و تقدس و سرکوب ملت ایران چه‌ها باید بگویند. خلاصه کنیم آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک می‌کوشند از کسی که سی‌سال است نان جنایات این حکومت را سق می‌زند، و همه می‌دانند تا سال 1367 کوچکترین مخالفتی با کشتار و سرکوب ملت ایران توسط حکومت اسلامی نداشته، یعنی از آخوند منتظری، «رهبر مخالفان» و مدافع حقوق «مردم» بسازند!‌ اگر ایشان به مقام رهبری برسند، حکومت اسلامی هم در جایگاه خدائی قرار گرفته قانون‌شکنی‌های خود را در داخل و خارج مرزها به سادگی «توجیه» می‌کند و در برابر هیچ نهادی هم «پاسخگو» نخواهد بود.

دلیل هم روشن است!‌ مگر خدا پاسخگو است؟ خیر! پس «حکومت سبز» هم پاسخگو نیست. به محض استقرار چنین حکومتی که مسلماً نام متناقض و مبهم «جمهوری سبز» را یدک خواهد کشید، یک بازوی نظامی نوین به نام «بسیج سبز» راه اندازی می‌شود که تحت نظارت ساواک جمکران «شکار شیطان» را آغاز کند. شیطان کیست؟ مخالف خط‌امام! خط امام چیست؟ همان خط پر برکتی که به اشغال سفارت آمریکا،‌ گروگانگیری، تحریم اقتصادی و انزوای سیاسی و در یک کلام به «یوتوپیای انسداد» و جنگ و نعمت‌الهی و استقلال و «پیشرفت» در همة زمینه‌ها،‌ به ویژه استقلال از نظم، و پیشرفت در توحش منجر شد. می‌بینیم که طرفداری میرحسین موسوی و آخوند منتظری از «خط امام» دلیل «موجه» دارد، این همان خطی است که «قتل مخالف» را توجیه کرده، ‌ می‌کند و خواهد کرد. چرا که توحش این خط برخاسته از «کلام مقدس» است.

بدون توسل به «کلام مقدس» نمی‌توان قانون شکنی، حذف فیزیکی و «قتل مخالف» را توجیه کرد. در افکار عمومی چنین کاری «جنایت» تلقی خواهد شد، ولی این شیوه برای سرکوب ملت ایران جهت تأمین منافع استعمار موجه شناخته شده. مهم‌ترین نمونة آن تشویق حکومت ایران به یک جانبه‌گرائی و قانون‌شکنی در عرصة بین‌المللی است. در واقع استعمار برای تأمین منافع خود نیازمند قانون‌شکنی است و این عمل را از طریق حکومت اسلامی انجام می‌دهد، تا هم کشور ایران را در شرایط انسداد قرار دهد و هم در برابر جامعة جهانی هیچگونه مسئولیتی نداشته باشد. این است دلیل اصلی پروپاگاند «استقلال» حکومت اسلامی در رسانه‌های استعماری: توجیه عدم پاسخگوئی این حکومت در افکار عمومی غرب.

به عنوان نمونه اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجونمایان، هرگز از سوی مفسران غرب مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفت! همگان این خیانت بزرگ به منافع ملی ایرانیان را یک «واکنش طبیعی» از طرف «مردم» به سیاست‌های آمریکا در ایران ‌نامیدند، بدون اینکه در نظر آورند که سابقة استعماری انگلستان در ایران به مراتب شناخته‌ شده‌‌تر از آمریکا است و منطقاً خشم دانشجونمایان می‌بایست بیشتر متوجه سفارت انگلستان می‌شد. از همه مهم‌تر مفسران کذا، در کمال ذکاوت، عدم «واکنش قانونی» ایالات متحد به این عمل وحشیانه را نیز نشان «رضایت» حاکمیت آمریکا از این رخداد تفسیر نمی‌کنند! خلاصة مطلب،‌ سه دهه است که هم گروگانگیران و هم گروگان‌ها، همگی به نحوی از انحاء شعارهای حکومت اسلامی را نشخوار می‌فرمایند. و این شیوة‌ مقدس، حداقل در مورد اشغال سفارت آمریکا، قانون‌شکنی را به بهترین وجه ممکن توجیه کرد. به احتمال زیاد «طرفین» در اینمورد ویژه حتماً به «اجماع» رسیده‌ بودند.

تفسیر حکومت جمکران از این قانون‌شکنی چیست؟ کوتاه کردن دست آمریکا از ایران، اخراج آمریکا، انقلاب دوم و ... حال آنکه اشغال سفارت آمریکا باعث شد روابط اقتصادی حکومت اسلامی و اربابان‌اش از طریق یک شبکة دلال و واسطه و کلاهبردار در «بازار سیاه» تنظیم شود. امثال منوچهر قربانی‌فر در همین شبکة تبهکار فعال‌اند و همین قربانی‌فر از نزدیکان شخص میرحسین موسوی است. باری در راستای فعالیت این شبکه، اخیراً ایالات متحد یک بلژیکی به نام «ژاک مونسیه» را به جرم فروش غیرقانونی قطعات یدکی هواپیما به حکومت اسلامی دستگیر کرد، و ایشان هم بلافاصله به جرم خود اعتراف فرمودند.

شیوة عمل این است که، شبکة کذا کالاهای موردنیاز حکومت جمکران را از غرب خریداری می‌کند و آن را به چند برابر قیمت به دولت قدر قدرت و مستقل امام زمان می‌فروشد؛ بدون اینکه کوچکترین مسئولیتی در مورد کیفیت کالای خود داشته باشد. و این بازار پر سود به برکت اشغال سفارت آمریکا توسط اوباش ساواک «افتتاح» شد، و نهایت امر به برکت جنگ 8 ساله رونق فراوان یافت و می‌بینیم که همچنان فعال است. چنین امکاناتی برای استعمار چگونه فراهم آمد؟ از طریق قانون‌شکنی دانشجونمایان پیرو خط مزدوری، و عربده‌جوئی روزانة همان «مردم» کذا در خیابان‌ها.

در فضای تبلیغاتی غرب «تجمع مردم» در برابر سفارت آمریکا و ترهات دولت‌مردان جمکران نشان تأئید «ملت ایران» از این عمل وحشیانه بود. آمریکا هم که از امام ترسید و نتوانست از حقوق قانونی خود در برابر این مبارز «ضدامپریاس» دفاع کند. روشن است که اگر طبق قوانین و مقررات بین‌المللی تهاجم به سفارت هر کشور، تهاجم به خاک آن کشور تلقی می‌شود، کشوری که مورد تهاجم قرار گرفته مجاز است برای آزادی خاک خود دست به هرگونه اقدامی بزند. عجیب است که حاکمیت جنگ‌پرست آمریکا که در هر فرصتی در بوق جنگ دمیده، از چنین فرصت طلائی‌ای که دست داد هیچ استفاده‌ای نکرد! دلیل روشن است: اشغال سفارت در مسیر تأمین منافع آمریکا صورت پذیرفت. چرا که از این طریق آمریکا ضمن چپاول ثروت‌های ما، شرایط رویائی «انسداد» را برای حکومت توحش فراهم ‌آورد. و اینهمه نیست جز پیامد نظم‌شکنی و خروج «دانشجویان» از جایگاه اجتماعی‌شان.

می‌بینیم که شکستن چارچوب جایگاه اجتماعی هر بار به «جنایت» منجر می‌شود. درست مانند صدور فتوی قتل از سوی دستاربندان که خود را همواره در جبهة «حق» می‌بینند. اعتراض دارودستة میرحسین‌موسوی به نتایج انتخابات کذا نیز دقیقاً به پیروی از همین الگوی توحش‌گستر صورت پذیرفت. و همچنانکه شاهدیم به جنایت نیز انجامید. خلاصه، شبیخون به قوانین رایج و جاری در جامعه، ‌ بلافاصله فضائی دوقطبی به نام «حق و باطل» یا «نیک و بد» ایجاد خواهد کرد، و به همین دلیل است که بوق‌های استعمار از این «عملیات» در ایران چنین «استقبال» گرم و پرشوری به عمل آورده‌اند. شش ماه پس از معرکة کودتا، هیچیک از رسانه‌های غرب به «قانون‌شکنی» آشکار میرحسین موسوی و شیخ کروبی اشاره‌ای نمی‌کند و هیچکس حمایت پنهان خامنه‌ای از این قانون‌شکنی‌ها را نیز مطرح نکرده. البته فکر نکنیم اینان کور هستند! به هیچ عنوان! بوق‌های استعمار ترجیح می‌دهند دیگران در دریای توحش و قانون‌شکنی شناور باشند چرا که منافع اربابان‌شان فقط از این طریق خداپسندانه به اوج می‌رسد.

ظهور آیات‌عظام بر سایت‌های بیگانه، به بهانة طرفداری از «مردم» دلیل دارد: توجیه قانون‌شکنی، تشویق به جنایت و دامن زدن به هرج‌ومرج، جهت باز گذاشتن دست نیروهای انتظامی برای سرکوب گستردة ملت ایران. برای ایجاد چنین شرایط جادوئی است که رادیوفردا و شرکاء اینچنین به نعلین آخوند منتظری چسبیده‌اند. قصد اینان صید ماهی از آب گل‌آلود است ولی اشکال کار اینجاست که سرقلاب مقدس‌شان هم گویا طعمه‌ای‌ معنوی و پوچ چسبانده باشند. حضور «اصحاب» حضرت مک‌کین و برژینسکی جسارتاً عرض کنیم، اگر آب به دلیل هیاهوسالاری‌ نوکران‌تان خوب گل‌آلود شده، گل و لای هنوز ماهی‌ها را کور نکرده!


...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت