چهارشنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۸


تشیع و توت‌فرنگی!
...
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خون‌ها که ریخت

امروز به مناسبت میلاد مسیح در تقویم ارتدوکس‌ها سری خواهیم زد به حکایت عیسی مسیح در مثنوی معنوی.

مغز خر خوردیم تا ما چون شما
پشه را داریم همراز هما

خارج از چارچوب قوانین انسان‌محور، واژه‌های جادوئی «آزادی»، «استقلال» و «مردم» همواره بهترین ابزار جهت ایجاد آشوب و سرکوب خواهد بود. این است دلیل واقعی شیفتگی شارلاتان‌های‌ سبز به واژه‌های کذا!

چه روز فرخنده‌ای! امروز به دلیل بارش حدود دو میلی‌متر برف شهر فلج شده بود و ما هم دو ساعت دیرتر به خانه رسیدیم. بر اثر این رخداد خجسته بود که وجه مشترک خود را با رئیس جمهور فدراسیون روسیه کشف کردیم! بله، پرزیدنت مدودف چند روز پیش از تحویل سال 2010، از «کمبود وقت» گلایه داشتند! البته ایشان میزان دقیق کمبود را مشخص نکرده بودند، ولی نویسندة این وبلاگ در 24 ساعت، حدوداً 16 ساعت وقت کم می‌آورد. باور بفرمائید که شوخی در کار نیست.

باری، روز گذشته ابوالحسن بنی‌صدر ضمن اشاره به زدوبند‌های حکومت اسلامی با یانکی‌ها برای ادامة ‌جنگ با عراق، تمام بساط امام سیزدهم و پیروان خط توحش ایشان را درهم ریخت. البته همه می‌دانند که خمینی جیره‌خوار استعمار بوده، یا اینکه حکومت توحش موجودیت و دوام و بقای خود را مدیون گاوچران‌هاست، ولی اینکه نخستین رئیس «جمهور» حکومت اسلامی نخست به طرفداری خمینی از کودتای 28 مرداد اشاره کند، بعد هم پیروی حکومت اسلامی از سیاست دولت ریگان را مطرح نماید فقط نشاندهندة این است که دوران امام روشن‌ضمیر و پیروان‌شان دیگر به پایان رسیده. اما علیرغم نقش آشکار استعمار در سیاست ایران، بعضی‌ها همچنان بر استقلال حکومت توحش پافشاری می‌کنند.

امروز یکی از فرهیختگان جمکران در سایت «گویا» مطلبی قلمی فرموده‌اند که گویای درجة بالای افلاس فرهنگی است. البته جای تعجب ندارد. ایشان ضمن ارایة مقاطع «انقلاب» پرشکوه 1357، ضمن مخالفت با «مولوی»، حضور استعمار را در کشور نادیده گرفته‌اند! به جزئیات مطلب نمی‌پردازیم چرا که تحلیل اوضاع سیاسی ایران خارج از چارچوب سیاست‌‌های کلان ابرقدرت‌ها در واقع ماستمالی کردن مسائل ایران‌ است، نه تحلیل و بررسی. از این گذشته، «مثنوی معنوی» نظریة ‌سیاسی نیست که بتوان آن را در چارچوب نظریه‌های انسان‌محور معاصر به نقد کشید. خلاصه عرفان، «جمعی» و اجتماعی نیست، «فردی» است. چندسدة‌ پیش، عارفی به نام مولوی شعر می‌سراید، و در هزارة سوم یک نفر او را انسان‌ستیز می‌خواند! باید بگوئیم آنچه در بطن مفاهیم فلسفی و انسان‌شناسی معاصر می‌تواند «انسان‌ستیز» تلقی شود «عرفان» است، نه مولوی. این طرز برخورد با مفاخر فرهنگ ایران را لجن‌پراکنی و تخریب خوانند که شیوة فاشیست‌هاست. در عرصة‌ سیاست، فاشیسم فقط بازگشت به گذشته نیست، آوردن گذشته به زمان حال نیز در همین چارچوب توحش قرار می‌گیرد، چرا که در هر دو حالت «مرزشکنی» صورت پذیرفته.

فرهیختگان «صاحب‌قلم» مرزپرگهر بهتر است پیش از انتقاد از مولوی این نکات پیش‌پاافتاده را در نظر داشته باشند که از زمان حال نمی‌توان به دوران مولوی نقب زد و به بهانة مخالفت با حکایات مثنوی، از شاعر انتقاد کرد! چارچوب فردی «عرفان» مشخص است، هیچ عارفی، جهت رهبری جمع پای به عرصة سیاست نگذاشته، ‌ و «تخریب» مولوی به بهانة ارائة «تحلیل» سیاسی از سه دهه حکومت توحش استعماری اگر نشان از بی‌مایگی و نوقلمی نباشد،‌ مسلماً بازتاب اهداف سیاست گسترده‌ای است که در پس تخریب مفاخر فرهنگی ایران نشسته.

حال ببینیم چگونه می‌توان از توت فرنگی به خرچنگ رسید؟! برای رسیدن به چنین هدف مقدسی باید «سوخت سبز» در دسترس داشته باشیم. به گزارش نووستی، مورخ 16 دیماه 1388 این سوخت جادوئی در ایران تولید شده! پس نگاهی داشته باشیم به ایران. و بهتر است از «مهرنیوز» آغاز کنیم که در اوج افلاس حکومت اسلامی تبلیغات وسیعی برای «حجاب» به راه انداخته! می‌دانیم که فردا «17 دی‌ماه» است و خلاصه گورکن‌ها برای توجیه حقانیت خود در جبهة توحش و حماقت الزاماً می‌باید از «کشف حجاب» انتقاد کنند و همچون عیال «روشنفکر» میرحسین موسوی چادر و روسری و دیگر نمادهای بردگی و اسارت زن را نشان «آزادی» زن ایرانی بدانند. اتفاقاً رادیوفردا هم برای انتقاد از پخش «مستند ندا»، از همان تندیس «اسلامی» او تصویری منتشر کرده، تا به ارادة الهی «ندا» پس از مرگ نیز از فیض چماق اسلام و حکومت اسلامی برخوردار شود. به عبارت دیگر اهالی رادیوفردا در گورستان نقش چماقداران حکومت جمکران را بر عهده گرفته‌اند. خلاصه زنان ایرانی بدانند که در «پوچ‌ستان»، اهالی رادیوفردا ریاست عملیات «گشت ارشاد» را بر عهده خواهند داشت. از مطلب دورافتادیم، بازگردیم به تبلیغات مهرنیوز برای آن تکه پارچة مضحک.

مهرنیوز، مورخ 16دی‌ماه سالجاری در مطلبی تحت عنوان «همایش بین‌المللی زنان محجبه» در خرم‌آباد، سخنان «فاطمه یعقوب»، یک زن نیجریائی را منتشر کرده. فاطمة کذا قبلا سنی بوده و «عایشه» نام داشته، ولی پس از گرویدن به مسلک شیعی نام خود را از «عایشه» به «فاطمه» تغییر داده. باری عایشة سابق از اینکه «شیعه‌زاده» نیست بسی ابراز تأسف کرده و گفته خوشا به حال ایرانی‌ها که «شیعه‌زاده هستند»، کاش قدر این نعمات را می‌دانستند! وی سپس در باب ولایت‌مداری سرقدم رفته سخنان شیوائی برزبان می‌آورد. باری، عایشه یعقوب سابق از اینکه اکثریت مردم نیجریه سنی مذهب‌ بوده و از پدر دلسوزی چون «ولی فقیه» محروم‌اند، ابراز تأسف هم می‌کند.

خلاصه این عایشه گویا از آن پدرپرست‌های بینوای جهان سوم باید باشد که سازمان تبلیغات اسلامی با شل کردن سرکیسة دلارهای نفتی او را «شیعه» کرده. چندی پیش هم «ابل خاویه»، یکی از بزرگان عرصة فرهنگ جهان غرب که در تیم ملی فوتبال پرتقال عضویت دارند مسلمان شدند و حنازرچوبه را «مفتخر» فرمودند. قرار شده ایشان بجای صلیب کشیدن در زمین مسابقه، از این پس سجده بفرمایند، بقیه آداب، از جمله لگدپرانی، تنه‌زدن، کتک‌کاری و ناسزا گفتن و آب دهان بر زمین انداختن بین مسلمانان و مسیحیان و یهودیان مشترک، و جملگی ابراهیمی‌است! البته در کمال تأسف این فوتبالیست فرهیخته به مناسبت تشرف به اسلام هیچ نوع سخنرانی نفرمودند، چون مسلماً در حال شوت کردن توپ و انداختن آب دهان به زمین بوده‌اند، ولی در عوض «عایشه یعقوب» درست مثل همسر روشنفکر موسوی تا توانسته وراجی کرده و مزخرف گفته تا بازار دین‌فروشی مهرنیوز کساد نشود:‌

«[فاطمه یعقوب می‌گوید] به اعتقاد من عفت و حجاب نماد حقیقی برای یک زن مسلمان است [...] ایرانی‌ها چقدر افتخار دارند که شیعه زاده هستند و باید قدر این نعمت الهی را بدانند [...] ماهی قدر دریا را نمی‌داند مگر اینکه روزی که دریا خشک شود [...] ما باید همیشه همراه و پشتیبان ولایت باشیم و این وظیفة سنگینی برای همة‌ ما است [...] روز قیامت هیچ بهانه‌ای از ما برای عدم تبعیت از ولی‌فقیه قبول نیست [...] تاریخ اسلام پر از زنانی مانند فاطمه و زینب است که با حفظ حجاب خود یک ولایت‌مدار واقعی بوده‌اند [...] وی با بغض ادامه می‌دهد [...] نیجریه با این بزرگی و عظمت یک پدر دلسوز مانند مقام معظم رهبری ندارد.»

می‌بینیم که آن تکه پارچه نشان ولایت‌مداری هم هست! بله مسلم بدانیم سال آینده «فارین پالیسی» این گوسالة ننه حسن را به عنوان برترین زن روشنفکر جهان به ما معرفی خواهد کرد. البته اگر تا آنزمان فاطمه یعقوب به «استریعقوب» تبدیل نشده باشد. این فاطمه که ما می‌بینیم از همان فاطمه‌ها است که برای یک مشت دلار به هر کاری تن خواهند داد. فردا اگر یک سازمان تبلیغات یهودی پول بیشتری کف دست فاطمه یعقوب بگذارد، بلافاصله نام خود را به «استر یعقوب» تغییر داده در همایش زنان محجبه در اورشلیم شرکت می‌کند و می‌گوید، «اسرائیلی‌ها چقدر افتخار دارند که یهودی‌زاده‌اند، ما باید قدر ابراهیم و موسی و سلیمان و بنیامین نتانیاهو را بدانیم،‌ نیجریه با این بزرگی و عظمت یک پدر دلسوز مانند اهود باراک ندارد و ...» و مزخرفاتی از این دست. حال که به نام مقدس اهود باراک رسیدیم بهتر است بدانیم ایشان آرزو دارند گورکن‌ها تا سال 2011 به سلاح اتمی مجهز شوند تا اسرائیل هم از افلاس نجات یابد.

به گزارش نووستی، مورخ 7 دیماه 1388،‌ باراک در جلسة‌ محرمانة کمیسیون امور خارجی و دفاع پارلمان اسرائیل اظهار داشت، حکومت اسلامی سال آینده به سلاح اتمی دست خواهد یافت. این سخنان در پایگاه اینترنتی «وای نت» منعکس شده. خلاصه وزیر دفاع اسرائیل در واقع آرزوهای قلبی حزب کارگر انگلستان را بر زبان آورده و سخنان‌اش نشان می‌دهد که حزب کذا در آرزوی تبدیل ایران به پاکستان دوم آه می‌کشد. اهود باراک گفته، کافی است گورکن‌ها «بخواهند» تا «بتوانند!» به عبارت‌دیگر بنای ارتش ناتو به آشپزباشی چراغ سبز داده:

«[باراک گفت] از نظر من تا اوائل سال 2010 ایران توان فنی لازم را پیدا خواهد کرد. این بدان معناست که اگر آن‌ها بخواهند می‌توانند طی یک سال سلاح هسته‌ای تولید کنند.»


بله اهود باراک در واقع می‌گوید، کافی است «آن‌ها» این بمب مقدس را بخواهند، تا ما هم «بتوانیم» با خیال آسوده به شهرک‌سازی خودمان ادامه دهیم. فقط اشکال اینجاست که گورکن‌ها به دلیل پنهان‌کاری نمی‌توانند «خواست ارباب» را آشکارا به زبان آورند و همة کارهای‌شان «زیر چادر» و یواشکی است. پس ما هم بازگردیم به حکایات شیرین مهرنیوز در باب «حجاب» و «همایش زنان محجبه» در خرم‌آباد! بیچاره خرم‌آباد!

به پیروی از کمپین یک میلیون کاسه آش جهت به بیراهه کشاندن مطالبات زنان ایران، دبیر همایش کذا، «لیلا بیگدلو» نیز اعلام کرده یک کمپین 10 میلیون امضاء برای «دفاع از حجاب» آغاز شده! بله این است فواید فعالیت‌های گروه منفور عبادی جهت سرکوب زنان ایران. یکطرف برای «حقوق برابر در چارچوب احکام شرع» جنجال به پا می‌کند، تا طرف دیگر بتواند برای دفاع از حجاب قیام کند. اما جالب است‌ بدانیم بوزینه‌های کمپین 10 میلیون امضاء که در حد صغیر و مهجور قرار گرفته‌اند، می‌خواهند از حقوق زنان در غرب نیز دفاع کنند، چرا که در ذهن علیل اینان دین اسلام حامی زنان به شمار می‌رود:‌

«لیلا بیگدلو تصریح کرد در این کمپین علاوه بر حمایت از اسلام به عنوان تنها دین حامی زنان از حقوق از دست رفتة زنان غربی نیز حمایت خواهد شد.»


بله! زنان مسلمان که برای خروج از خانه باید از پدر، برادر یا همسر اجازه بگیرند و در کمال استقلال و آزادی به دلیل عدم تمکین حق دارند از همسرشان کتک نوش‌جان کنند، و همسرشان هرگاه اراده کند، همچون لنگه‌کفش کهنه آن‌ها را به سطل زباله می‌اندازد، کارشان بجائی رسیده که می‌خواهند در سطح جهانی از حقوق زنان در غرب هم دفاع کنند. البته باید اذعان کنیم که زنان غرب از جایگاه والای زنان مسلمان واقعاً محروم‌اند! خاله شلخته‌های پدرپرست حتماً باید دست زنان غرب را گرفته و از «حقوق»‌ ذلت حقارت و بردگی برخوردارشان کنند. البته مهرنیوز، مورخ 16دی‌ماه در تبلیغات خود به حقوق زنان در اسلام اکتفا نمی‌کند. این رسانه در این روز خجستة میلاد مسیح سنگ تمام گذاشته «خرچنگ توت‌فرنگی‌نما» را به عنوان «جلوه‌ای از قدرت پروردگار» به ما معرفی می‌کند!

گویا این خرچنگ را «هوپینگ هو»‌، زیست‌شناس دانشگاه تایوان کشف کرده. به گزارش مهرنیوز، خرچنگ کذا به رنگ صورتی است و خال‌هائی هم به رنگ سفید دارد. راستش ما تا بحال توت فرنگی با «خال سفید» ندیده بودیم! ولی از آنجا که این خرچنگ رنگ «جلف» داشته و شاخک‌های‌اش به زیورآلات «شیطان‌پرستان» و «گروه‌های همسو» در کرج شباهت‌ دارد بهتر است «حجت‌الاسلام مسعودی» را در جریان بگذارید تا «ناموس» جوانان بر باد نرود و به قول خمینی «اینطور نباشه که بدون جنگ و خونریزی در برابر دشمن تسلیم بشن!» خلاصه ممکن است این خرچنگ با این رنگ صورتی شما کرکس‌ها را از «نعمت‌الهی» محروم کند.

به گزارش فیگارو، مورخ 6 ژانویه 2010، الشرق‌الاوسط گزارش‌ می‌دهد که «بکر بن‌لادن»، جوانترین پسر بن‌لادن روز 25 دسامبر 2009 ایران را به قصد سوریه ترک کرده. گفته می‌شود 18 تن از اعضای خانوادة بن‌لادن پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 در ایران اقامت داشته‌اند. بله همچنانکه می‌بینیم حکومت گورکن‌ها هیچ ارتباطی با القاعده و بن‌لادن و سازمان سیا ندارد! حال که پایگاه‌های القاعده در یمن و عربستان سعودی تهدید می‌شود و ممکن است نوکران آمریکا در جمکران نیز از این تهدید در امان نمانند، سازمان سیا اعضای خانوادة بن‌لادن را بجای امن منتقل می‌کند.

به گزارش سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 6 ژانویه 2010، کشورهای حاشیة خلیج فارس حمایت خود را از دولت یمن برای مبارزه با جدائی‌طلبان و تروریست‌ها اعلام داشتند. و اما در پی ماجرای آن تروریست فرضی نیجریائی، یانکی‌ها یک فهرست سیاه از اتباع کشورهای مظنون درست‌کرده‌اند که در آن نام کوبا هم به چشم می‌خورد! راستش ما هر چه فکر کردیم ارتباطی بین کوبا و تروریست‌های اسلامی ندیدیم، کشور کوبا خود از قربانیان تروریسم ایالات متحد به شمار می‌رود. حتماً گاوچران‌ها مردم کوبا را به دلیل استفاده از «رنگ‌های شاد» شیطان‌پرست می‌دانند. بالاخره آن حماقت و توحش و فریبکاری نوکران در جمکران، بازتاب فضائل ارباب در ینگه دنیاست.

مثنوی گوید عیسی چنان با شتاب به سوی کوه می‌گریخت که گوئی شیر در پی اوست. یک‌نفر از او پرسید کسی در پی تو نیست از چه می‌گریزی؟ عیسی چنان شتابزده بود که پاسخ او را نداد. پس آن فرد در پی عیسی به دویدن پرداخته، تکرار می‌کرد، می‌خواهم دلیل گریختن‌ات را بدانم. سرانجام عیسی به او گفت، از احمق می‌گریزم. آن فرد از عیسی پرسید، مگر تو همان نیستی که بیماران را شفا می‌دهی و مردگان را زنده می‌کنی، پس با چنین توانائی‌ها چه کسی ممکن است در این جهان بندة تو نباشد؟ عیسی گفت اسم اعظم را بر کر و کور خواندم شفا یافت، بر کوه خواندم جامه بدرید و شکاف برداشت، بر مرده خواندم، زنده شد، بر «نیست» خواندم «هست» شد، اما بر کسی که احمق بود صدهزاران بار اسم اعظم خواندم و حماقت‌اش همچنان پابرجا ماند.

عیسی مریم به کوهی می‌گریخت
شیر گوئی خون او می‌خواست ریخت
آن‌یکی درپی دوید و گفت خیر
در پی‌ات کس نیست چه‌گریزی چو طیر
[...]
گفت از احمق گریزانم، برو
می‌رهانم خویش را، بندم مشو
گفت آخر آن مسیحا نی توئی
که شود کور و کر از تو مستوی؟
گفت آری، گفت آن شه نیستی
که فسون غیب را مأویستی؟
[...]
گفت آری،‌ گفت پس ای روح پاک
هر چه خواهی می‌کنی، از کی‌ست باک؟
با چنین برهان که باشد در جهان
که نباشد مر ترا از بندگان؟
گفت عیسی که به ذات پاک حق
مبدع تن خالق جان در سبق
[...]
کان فسون و اسم اعظم را که من
بر کر و بر کور خواندم شد حسن
[...]
برتن مرده بخواندم، گشت حی
بر سر لاشیئ خواندم، گشت شیئ
خواندم آنرا بر دل احمق بُود
صدهزاران بار و درمانی نشد
[...]
گفت رنج احمقی قهر خداست
رنج و کوری نیست قهر، آن ابتلاست



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت