توفان و ویلیام!
...
تحریم سوریه توسط اتحادیة عرب به ایجاد یک محور نوین انجامید؛ محوری که شامل تهران، بغداد، بیروت و دمشق میشود. حال به دلائل واقعی اولتیماتومهای «کشدار» اتحادیة کذا بهتر پی میبریم؛ حضرات یا بهتر بگوئیم اربابانشان در اروپا و آمریکا در برابر تشکیل محور نوین مقاومت میکردند. در نتیجه، اتحادیة «مستقل» عرب نیز پیدرپی جلسة اضطراری تشکیل میداد؛ ضربالعجل تعیین میکرد؛ و از آنجا که پاسخ مطلوبی از سوریه دریافت نمیداشت، به فرمان اربابان «مهلت» ضربالعجل را تمدید میکرد. اما در پی مسافرت عبدالله گل و بانو به لندن، سرانجام اتحادیة عرب نیز در مسیر «کلان ـ استراتژی» نوین قرار گرفت! بله، برخلاف آنچه از بوقهای طویلة مککارتی به گوش میرسد، تحریم سوریه، در واقع فروپاشی اتحادیة عرب است. این فروپاشی با کفشهای پاشنه سوزنی عیال عبدالله گل پیوند مستقیم دارد!
از معجزات پاشنهسوزنی در «باکینگهام» هر چه بگوئیم کم گفتهایم! اگر به تصاویر شرفیابی عبدالله گل و بانو به حضور ملکة انگلستان نیک بنگریم، با مسائل پشت پردة سیاست جهانی بهتر و بیشتر آشنا میشویم. در تصاویر مذکور که در سایت «تابناک» هم انتشار یافته، ملکه الیزابت را میبینیم که با نگرانی به کفشهای پاشنه سوزنی عیال عبدالله گل خیره مانده و البته نگرانی علیاحضرت بیدلیل نیست! ایشان میترسیدند عیال «گل» کلهپا شود، و پاشنه سوزنیهایاش مثل موشک به هلیکوپتر پرنس ویلیام اصابت کند و ایشان نتوانند عملیات قهرمانانة نجات خدمة کشتی باری روسیه را به انجام برسانند. خوشبختانه پرنس ویلیام از گزند پاشنه سوزنیها در امان ماندند و توانستند در دریای توفانی حاکمیت بریتانیا را در برابر مسکو به ارزش بگذارند.
توفان در دریا غوغا میکرد
گرامی باد ویگن؛ سالها پیش از تولد پرنس ویلیام ترانة «توفان» میخواند. به گزارش فرانس پرس، مورخ 27 نوامبر سالجاری، یک کشتی باری روسیه در آبهای اسکاتلند اسیر توفان شد و بدنهاش ترک برداشت. اینجا بود که پرنس ویلیام پس از دریافت تقاضای کمک ناخدای کشتی وارد میدان نبرد میشوند و دو تن از خدمة کشتی را نجات میدهند. جوان دلیری است؛ این پرنس ویلیام؛ اجرش با صاحبزمان که حاجت ملکة بلژیک را برآورده کرد! در حدیث آمده که چون ملکة بلژیک گریان و نالان وارد روسیه شد، احزاب کشور فاقد دولت بلژیک پیرامون بودجة 2012 به توافق رسیدند! درصورتیکه محشر خر در جمکران همچنان ادامه دارد.
حکومت مردهشویان 32 سال است که با هدف گسترش سرکوب ملت ایران، کاروان خردجال راه میاندازد تا یکجانبهگرائی و نقض قوانین و مقررات بینالمللی را «خواست مردم» معرفی کند و به این ترتیب خوشرقصیهایاش را برای اربابان در لندن و واشنگتن «مردمی» جلوه دهد. پس جای تعجب نیست که تبلیغات رسانههای غرب در راستای ابهام، یعنی در همین مسیر مقدس «خواست مردم» تنظیم شود. همین تبلیغات ابلهفریب، با تکیه بر کاروانهای خردجال توانست کودتای ننگین 22 بهمن 1357 را به عنوان «انقلاب» به افکار عمومی غرب حقنه کند. ناگفته نماند که بدون «اجماع» لوطیوعنترهای سیرک عموسام یا همان «روشنفکران رسانهای» چنین معجزاتی هیچگاه به وقوع نمیپیوست، بگذریم.
مصلحت الهی چنین اقتضا میکرد که در آستانة سفر به اصطلاح غیرمنتظرة جوزف بایدن به عراق، گورکنها از طریق اشغال «لانة جاسوسی»، برای سومین بار «انقلاب» کنند، تا با یک تیر چندین و چند نشان در ایران و عراق زده باشند. بله، قرار بود «انقلاب سوم»، همزمان از سیاست «انفجار بمب در میان غیرنظامیان» عراق حمایت به عمل آورد و نانی هم برای علیاحضرت ملکة آلمانیتبار بریتانیا که در لبنان و سوریه ناکام شدهاند به تنور بچسباند.
از اینرو، افسار «دبیر تشکیلات اتحادیة جامعه اسلامی دانشجویان»، سیدعلی موسوی، از جمله «افسارگرایان» درونمرزی را گشوده و او را در یونجهزار «فارص نیوض» رها کردند. ایشان در تاریخ 8 آذرماه سالجاری، پس از صرف چند پرس یونجة آمریکائی با سماق و «کچآپ» به بنگاه خبرسازی «فارص» فرمودند، با تکرار حماسة 13 آبان، دولت میباید باغ قلهک را پس بگیرد:
«[...] دبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان [گفت] باز پسگیری باغ قلهک [...] باید اقدام بعدی مسئولان باشد [...] جنبش دانشجویی [...] با ادامة خط [دانشجویانی] که حماسه 13 آبان [...] را آفریدند این واقعه را در قبال سفارت انگلیس تکرار خواهد کرد.»
و نتیجة «تکرار حماسه» در برابرمان قرار گرفته: خفقان رهبر حکومت اسلامی، اخراج دانشجونمایان از محوطة سفارت، آزادی گروگانها و ... و ابراز تمایل پاسدار لاریجانی به گسترش روابط با روسیه در سایت حنازرچوبه، مورخ 9 آذرماه سالجاری! بله، «تکرار تاریخ» ممکن نیست، مگر در قالب «مضحکه»؛ آنهم چه مضحکهای! صبیة استالین از غصه دق کرد و کتاب «فاطمه، دختر پیامبر» به زبان روسی منتشر شد؛ مسلماً برای پرکردن جای خالی دختر رفیق استالین بوده!
حنازرچوبه، مورخ 8 آذرماه سالجاری مینویسد، «كتاب فاطمه زهرا دختر پیامبر» توسط بنیاد مطالعات اسلامی ترجمه شد و با كمك سازمان انتشارات «ایستوك» روسیه به چاپ رسید. کتاب مذکور اثر «توفیق ابوعلم»، نویسندة مصری است. و مصر همان کشوری است که علیرغم به راه انداختن کاروانهای خردجال در آستانة انتخابات، آمریکا نتوانست برایاش دولت خیابانی و «مردمی» نظیر دولت شیخ مهدی تعیین کند! شاید رحلت «اسوتلانا استالین» ریشه در همین ناکامی داشته باشد. در هرحال تنها دختر استالین که در اوج جنگ سرد به غرب پناهنده شده بود، درگذشت و حنازرچوبه مینویسد، اسوتلانا، هنگام ورود به نیویورک گفته بود، به دلیل تردید در کمونیسم به غرب آمده، چرا که بدون حضور خداوند زندگی «ناممکن» میشود. حتماً دختر استالین یک دهن روضة امام حسین هم خوانده بود که چون نیویورک تایمز هنوز به آن اشاره نکرده، از چشمان تیزبین حنازرچوبه پنهان مانده:
«[وی] گفته بود [...] تردید در كمونیسمی كه از كودكی به من یاد دادهاند، من را به غرب كشاند [...] ناممكن است كه بدون حضور خداوند در قلب زندگی كرد [...]»
در هرحال «فارسی» را از «حنازرچوبه» و «جهانبینی» را از صبیة استالین راحل بیاموزیم! ایشان که کمونیسم را در کودکی «یاد» گرفته بودند، از شرق به غرب و از غرب به شرق در نوسان بودند! در غرب از شرق انتقاد میکردند و در شرق هم از غرب! و اما درست است که تاواریشها برنامة روضه و زوزه و خاجپرستی را از زندگی اجتماعی حذف کرده بودند، ولی نه به شیوة کشیشهای قرون وسطی «تفتیش عقاید» میکردند، نه به طریق ملایان جمکران برای نویسنده فتوی قتل میصدوریدند. خارج از صدور فتوی قتل سلمان رشدی توسط آن وحشی بیابانی، همین دیروز بود که آخوند «فاضل لنکرانی» با ابراز رضایت از قتل «رفیق تقی» توحش خود را به اثبات رساند. و همین امروز، بیبیسی با توسل به توحش یک آخوند، برای فروش «اسلام خوب» و رحمانی و مامانی به شوت وپرتها آخوند دیگری را وارد میدان کرد.
سایت بیبیسی، مورخ 9 آذرماه 1390 از زبان آخوند کدیور، زبان به نکوهش لنکرانی گشوده و یک اسلام «نیست در جهان» را به مخاطب حقنه میکند. مشتاقان «اسلام خوب» میتوانند برای مطالعة سخنان شیوای آخوند کدیور به سایت بیبیسی مراجعه فرمایند، ما هم میپردازیم به فاضل لنکرانی، بهرهبرداری سیاسی از قتل رفیق تقی و ... و به ویژه سرکوب آزادی بیان در کشورهای مسلماننشین که از حمایت پنهان غرب برخوردار بوده و هست.
رفیق تقی به جرم توهین به اسلام زندانی میشود و مورد عفو رئیس جمهور آذربایجان قرار میگیرد. و دقیقاً همین قسمت از سیاست جمهوری آذربایجان است که باعث ناخرسندی شدید سفارتخانههای «افسارفروشان» شده. به همین دلیل یک چاقوکش متعهد و مکتبی را فتوی میدهند که به «تکلیف الهی» عمل کند. رفیق تقی مجروح میشود و در بیمارستان مورد مداوا قرار میگیرد، و از آنجا که از خطر مرگ رهیده بود، یک آدمکش دیگر را به سراغاش میفرستند تا با یک تیر چندین و چند نشان بزنند. از یکسو به آذربایجانیها تفهیم کنند که «آزادی بیان» ارث پدری غربیهاست، و از سوی دیگر خود را مدافع آزادی بیان جلوه دهند. اینجاست که افسار فاضل لنکرانی را نیز برای پشتیبانی از سیاست استعمار گرفته، این آخوند «مترقی» را زین کرده و به میدان میآورند. با توجه به اظهارات ایشان که در بیبیسی افتخار انتشار یافت، میباید اذعان کنیم که لنکرانی خیلی خوب سواری داده.
«برنامه» این بود که با معرفی حکومت اسلامی به عنوان مسئول قتل رئیس کانون نویسندگان آزاد آذربایجان، روابط «تهران ـ باکو» را تیره کنند. ولی خارج از بمباران «اشتباهی» سربازان پاکستان توسط ناتو، سقوط یک «شینوک» آمریکائی و نابودی 33 تن از سرنشیناناش برنامة کذا را بهم زد! البته خبر شهادت «شینوک» به زبان دری و در سایت نووستی انتشار یافته.
به گزارش نووستی، مورخ 4 آذرماه 1390، ذبیح الله مجاهد، سکرتر مطبوعاتی «طالبان» از سقوط یک هلیکوپتر شینوک و نابودی 33 تن از سرنشنیاناش خبر داده:
«[...] هلیکوپتر [شینوک] در نتیجه آتشباری افراد مسلح از زمین سقوط داده شد [...] تعداد 33 نظامی ناتو که در داخل هلیکوپتر قرار داشتند، همه کشته شدهاند.»
پیرامون این خبر، نووستی، به نقل از دفتر مطبوعاتی «ایساف» مینویسد:
«[...] همة اعضای عمله هلیکوپتر زنده میباشند[...]»
بله اعضای «عمله» شانس آوردهاند؛ «شینوک» قبلی که در تاریخ 15 مردادماه به شهادت رسید، عملههایاش را هم از دست داد. خلاصه، برنامة شیرین «شهادت»، اروپائیها را نیز وسوسه کرده. سرکوزی و مرکل، پس از ملاقاتشان با «ماریومونتی» به «تشیع علوی» گرویدند و قرار شد اتحادیة 12 «امامی» تشکیل دهند.
«ماریو مونتی»، نخست وزیر ایتالیا که همچون «پاپادموس» کارگزار «گلدمن ساکس» و پای ثابت «بیلدربرگ» به شمار میرود، به تشیع ارادت فراوان دارد. از اینرو اتحادیة اروپا با الهام از «اثنیعشریها»، میخواهد 12 عضو قرص و محکم و متعهد و مکتبی برای دفاع از دلار و اسلام و منطقة یورو بسیج کند. اما اشکال اتحادیة کذا این است که از حمایت «صاحب زمان» برخوردار نیست، و به همین دلیل کاخ سفید روز گذشته روسای «سوتهدلان» را به واشنگتن احضار کرد!
دیروز دلم حسابی خنک شد و دریافتم «سر پل خر بگیری» همان فرودگاه مجارستان است؛ صالحی، وزیر امورخارجة قلعة حیوانات را در آسمان مجارستان متوقف کردند و نگذاشتند به زیارت آستان مقدس «بیلدربرگ» مشرف شود. به گزارش «محرنیوض»، مورخ 7 آذرماه سالجاری مسئولان فرودگاه مجارستان در یک اقدام «غیردوستانه» از ادامة سفر صالحی به مقصد هلند ممانعت به عمل آوردند. بین خودمان بماند، ولی ما هر چه فکر کردیم نفهمیدیم به چه دلیل مقامات حکومت جمکران مثل «خاله رو رو» بین اروپا و آمریکا در حرکتاند؟ این حکومت که 33 سال است با عربدة نبرد با آمریکا و اروپا و اسرائیل گوش فلک را کر کرده، و به بهانة همین نبردهای دروغین، تمام حقوق و مطالبات انسانی ملت ایران را زیر سم ستوران استعمار انداخته، با «غرب» چه کار دارد؟!
دلیل سفرهای متعدد مقامات جمکران به اروپا و آمریکا چیست؟ و به عنوان مثال؛ صالحی که در ظاهر برای شرکت در نشست مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی راهی هلند شده، در واقع چه کاری در این کشور دارد؟ حکومت توحش برای این پرسشها هیچ پاسخی نخواهد داشت؛ دلیل هم روشن است. حکومت اسلامی، یک حکومت خیابانی و دستنشانده است که به آخر خط رسیده و به دلیل تضعیف ارباباناش در لندن و واشنگتن، دیگر نمیتواند به ایفای نقش «دودوزة» مطلوب ادامه دهد.
روشنتر بگوئیم، حکومت جمکران دیگر نمیتواند هم در «سنگر» نبرد با آمریکا و اسرائیل بنشیند، هم به زدوبند با اینان ادامه دهد. به قول معروف یا زنگی زنگ، یا رومی روم! «هردو با هم» دیگر شدنی نیست. آقای صالحی میباید یا به نبرد با آمریکا مشغول باشند، یا به روابط پنهان با یانکیها و اسرائیل پایان دهند!
سایت نووستی، مورخ 28 نوامبر 2011 میگوید، بنیامین نتانیاهو در فیسبوک آمادة گفتگو با اعراب است. و از آنجا که صالحی عربزبان است میتواند از اسرائیل آغاز کند و در «فیسبوک» یک «ان جاکرک و احبک» برای نخست وزیر اسرائیل بفرستد. یادآور شویم «جاکر» معرب «چاکر»، را همین امروز به گنجینة زبان عرب افزودیم تا از فقر فرهنگی نجات یابند؛ اصولاً ما ایرانیها به اعراب خیلی خیلی لطف داشته و داریم.
تازیان به کشورمان حمله بردند، از کشتار، تحقیر و تاراج هم فروگذار نکردند، ولی نیاکان ما برایشان دستور زبان عرب، با جلدزرکوب «چاپ» کردند. آنهم سدهها پیش از اختراع صنعت چاپ! بله، سوسمارخواران دین و زبانشان را مدیون «ما» هستند و امروز نیز قوم و قبیلهشان در جایگاه حاکمیت بر ملت ایران لنگر انداخته؛ لاریجانیها، بروجردیها و ... و همین صالحیها که دیروز سرپل خربگیری افسار یکیشان را گرفتند، شواهدی هستند دال بر عربنوازی ما ملت ایران!
خلاصه شیفتگی ما به زبان «شیرین» عربی بیدلیل نیست! و به گواهی وبلاگهای اخیر در این زمینه بسیار پیشرفت کرده بودیم که ناگهان سایت عرب زبان نووستی، مورخ 28 نوامبر 2011، با انتشار اظهارات دیمیتری روگزین ما را از توهم به در آورد و متوجه شدیم زبان عربیمان هیچ خوب نیست! از مطلب نووستی هیچ نفهمیدیم، جز «روغوزین» که معرب «روگزین» باید باشد؛ چون «غاز» هم معرب «گاز» بود! با توجه به انتشار تصویر شاد و خندان «دیمیتری روگزین» و دیگر خبرهای نووستی، میتوان حدوداً محتوای سخنان نمایندة روسیه در سازمان ناتو را حدس زد!
ایشان با لبخند میگویند، پرتاب موشک «بولاوا» به تعویق افتاد تا روشن شود طرح 12 امامی اتحادیة اروپا، به ویژه در مناطق بحرانی خاورمیانه و خاورنزدیک، و در ایران به کجاها میکشد! در همین گیرودار بود که چند کاتیوشای بیخطر نیز به اسرائیل پرتاب شد و ... و امروز دیمیتری مدودف «رادار» موشکیاب روسیه را در کالینینگراد افتتاح کرد. شاید به همین دلیل تلویزیون اسرائیل هنوز در حسرت سردار «جوانی» آه میکشد، و از تهدیدهای ایشان یاد میکند. به گزارش خبرگزاریها، رزمناو های روسیه بزودی در سواحل سوریه پهلو خواهند گرفت؛
توفان در دریا غوغا میکند!
به سلامتی پرنس ویلیام و کفشهای پاشنهسوزنی عیال عبدالله گل! روز 27 نوامبر 2011 پرنس با هلیکوپتر مقدسشان دو تن از کارکنان کشتی باری روسیه را نجات دادند و همزمان شمشیر «صاحبزمان» بر فرق اتحادیة آمریکائی عرب فرود آمد. و عراق، لبنان و سوریه را از این اتحادیه جدا کرد.
توفان در دریا غوغا میکرد!
...
<< بازگشت