شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۹۰



چیکن‌کات!
...


انگلستان و یانکی‌ها می‌خواهند در ایران کودتا کنند،  و از هم اکنون بوق‌های‌شان در جمکران،   از جمله «اعتماد» و «شرق»،   برای پنهان داشتن دست ارباب،  این کودتا را به حساب احمدی‌نژاد نوشته‌اند.

چقدر خوشحال شدیم که روز گذشته،  در سایت فرانسه زبان نووستی به ما گفتند،   «لنین» هیچ دخالتی در قتل  «تزار»نداشته؛  ما هم می‌دانستیم!   ایشان کارهای مهم‌تری داشتند و نمی‌توانستند شخصاً تزار و افراد خانواده‌اش را به قتل برسانند؛   یک فرد را نمی‌توان مسئول کودتای بلشویک‌ها و پیامدهای فجیع آن دانست،   بگذریم!

آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک که «جنبش سبزشان» توزرد از آب در آمد و رسوائی‌شان به اخراج هیز اکسلنسی،   «سایمون گاس» از ایران انجامید،  جهت تکمیل طرح براندازی با «جیمز باند» و «کنتاکی فراید چیکن» پای به میدان گذارده‌اند.   پرسوناژ «جیمزباند» و سناریوی کلیشه‌ای فیلم‌های‌اش خوشبختانه برای همگان شناخته شده است.   جیمزباند را به مأموریت می‌فرستند،   مأموریت ایشان نابودی یک پرسوناژ پلید و ابتر کردن نقشه‌های شوم اوست.   «حضرت» باند که خود را «باند،  جیمزباند» معرفی می‌کنند،   در راه انجام وظیفه با مشکلات فراوان روبرو می‌شوند؛   زنان زیبا به قصد کشتن آنحضرت از ایشان دلبری می‌نمایند،  هر چند «جیمز» فریب نمی‌خورد.   اما در فیلم‌های «باند»،  زنان نیک‌منش نیز وجود دارند؛  و اکثر اوقات یک پرسوناژ مؤنث به عنوان «کمکی» جیمز باند ظاهر می‌شود و ... و در پایان حضرت «باند» با نجات جان پرسوناژ کمکی،   در واقع «بدهی» خود را به او پرداخت می‌نمایند.  «جیمز» پس از نابودی همة دشمنان،   موقتاً پرسوناژ کمکی را در سواحل دل‌انگیز مورد «تفقد» قرار می‌دهد.   البته اینهمه فداکاری برای شادی دل «کوئین» است که طی 60 سال اخیر تکان نخورده و گویا قرار است بزودی تکانی بخورند!   از اینرو دربار انگلستان گوشة چشمی به کاتولیک‌ها نشان داده تا هیتلر آسوده بخوابد!   

بله،   کوئین الیزابت نازنازی که امروز استرالیا را به مقصد لندن ترک گفتند،   روز گذشته با پیراهن آبی رنگ‌شان،   نشست کشورهای مشترک‌المنافع را در شهر «پرت» افتتاح فرمودند. ایشان همزمان قلادة‌ سگ‌های هارشان را در سراسر جهان،   از جمله در جمکران رها کردند،  چرا که برنامة «بهار عرب» در تونس و به ویژه در لیبی به افتضاح کشیده و لازم است کفن‌فروش‌ها با توسل به مبهمات مقدس،   از تاراجی که ارباب با شعار «حمایت از دمکراسی» صورت داده و می‌دهد حمایت به عمل آورند.   به عبارت دیگر،  نیاز بر این مهم است که حکومت‌های اسلامی منطقه،  همچنانکه در تهران نیز شاهدیم نقش پامنبری استعمار را ایفا ‌کنند.

روشن‌تر بگوئیم،  جنایاتی را که گاوچران‌ها با شعار «حمایت از دمکراسی» و «حقوق بشر» صورت می‌دهند،  جیره‌خواران‌شان با توسل به مبهماتی از قماش اسلام،  عدالت،  مردم و مزخرفات مشابه توجیه می‌کنند.   در ضمن،   «الاغ ـ ‌مسلمان‌‌های» طویلة مک‌کارتی شبیه‌سازی‌های ارباب را هرگز به زیر سئوال نمی‌برند،‌   و به همین دلیل است که شعارهای پوچ و گوساله‌پسند از قماش «اشغال وال‌ستریت» را بی‌چون و چرا و با لذت فراوان نشخوار می‌کنند.   به عنوان نمونه «جکی»،   امام جمعة «موقت» تهران در وقوقیة‌ روز گذشته به بهانة حمایت از «جنبش 99 درصدی‌ها» در واقع به هواداران موسوی فراخوان شورش داده و می‌گوید،   «پیام مردم» نباید سرکوب شود!   «پیام مردم» چیست؟  هر آنچه بوق‌های سازمان سیا بگوید!  

همچنانکه شاهد بودیم در تونس،  مصر و به ویژه در لیبی،  همین «مردم» خواهان نشاندن سگ بجای کله‌پز بودند.   در آمریکا و اروپا نیز «مردم» می‌خواهند بازار بورس را اشغال کنند،   چرا؟   در واقع معلوم نیست!   ولی در ظاهر «مردم» از وضع موجود به تنگ آمده‌اند!  اتفاقاً در جهان سوم هم «مردم» ناراضی‌اند!   اما نارضایتی ملت‌های جهان سوم از سیاست‌های استعمار ناشی می‌شود،   و هیچ ارتباطی به دین و مذهب ندارد.  همین استعمار است که با هدف تقویت کاروان‌های خردجال در کشورهای مسلمان‌نشین دست به «شبیه‌سازی» در اروپا و آمریکا زده تا وانمود کند که «همه جا مردم ناراضی‌اند» و لازم است همه جا مردم «قیام» کنند!   به همین دلیل است که سازمان تبلیغات اسلامی،   «ساتاس»،   ضمن استقبال از کاروان‌های خردجال حزب دمکرات،   حامی «قیام وال‌ستریت» شده و سیاهی لشکر حاکمیت را «99 درصد» از کل جمعیت به شمار آورده.   «ساتاس» از زبان جکی تأکید می‌کند که «پیام» اینان سرکوب شدنی نیست.    به گزارش «محرنیوض»،   مورخ 6 آبان‌ماه سالجاری،  ‌ آخوند جنتی از سرکوب «قیام» وال‌ستریت گلایه دارد:

«[...] وی [...] به قیام وال استریت [...] اشاره کرد و افزود:   در این قیام 99 درصد علیه یک  درصد اعتراض کردند اما پیام مردم را سرکوب می‌کنند [...] این پیام سرکوب شدنی نیست [...]»

باید پرسید،  «پیام» جنتی در این میانه چیست؟  «جکی» چنین القا می‌کند که تجمع علافان ینگه‌دنیا «قیامی است حسینی!»  حتماً رهبرشان هم خمینی است و به ما نگفته‌اند!   در هر حال،   این «قیام حسینی» آنقدر مردمی و خلقی بود که حتی مورد حمایت هنرپیشه‌های میلیاردر هولیوود نیز قرار گرفت.   همان‌ها که برای پیشبرد توحش مک‌کارتیسم شب‌وروز در برابر دوربین‌ها عرق شرافت می‌ریزند!   پس تعجبی ندارد که آخوند جنتی و دیگر سگ‌های‌ هار استعمار هم از «قیام» کذا حمایت به عمل آورند.    و در همین راستا،   هیچ تعجبی ندارد که الیزابت دوم یک جیمزباند زپرتی و زهوار دررفته را به عنوان «سفیر» به جمکران بفرستد و صالحی نیز  با این «جیمزباند» فکسنی خوش و بش فرماید.

ایسنا،   مورخ 6 آبان‌ماه سالجاری در خبری با کد: 9008 ـ 03729 می‌نویسد،  علی‌اکبر صالحی «چیل‌کات» را که برای تقدیم استوارنامه‌اش به وزارت امور خارجه آمده بود به حضور پذیرفت!   نمی‌دانستیم در حکومت جمکران «استوارنامه» سفیر را به وزیر امورخارجه می‌دهند؛  چنین می‌پنداشتیم که در حکومت‌های بهنجار،   «استوارنامه» سفیر به رئیس جمهور و یا رهبر حکومت «تقدیم» می‌شود.  به هر تقدیر،  حکومت اسلامی بنابرتعریف،  ناهنجار است.   اما به نظر می‌رسد،   دولت انگلستان  «صالحی» را به عنوان مخاطب برگزیده!  چون هم صالح است هم ایرانی نیست.

صالحی که منطقاً می‌باید در جریان سوابق بسیار درخشان «چیل‌کات» باشد،   در گفتگو با جیمزباند ضمن اشاره به تاریخچة درخشان حضور انگلستان در کشورمان خواهان اصلاح نگرش بریتانیا به حکومت اسلامی شده.    جیمزباند هم قول داده دولت بریتانیا را در جریان «واقعیت‌های» حکومت‌ اسلامی قرار دهد!   به عبارت دیگر دولت انگلستان که بیش از یک‌ سده است به غارت و سرکوب ملت ایران اشتغال دارد،  قرار شده از «واقعیات» آگاه شود:

«[...] صالحي [...] با اشاره به سوابق روابط دو كشور [...]‌ بر ضرورت اصلاح رويكرد دولت انگليس نسبت به [حکومت اسلامي] تأكيد كرد[...] سفير جديد انگليس [...] نيز [...] اظهار داشت:  ماموريت دارد [...] واقعيت‌هاي [حکومت اسلامی] را فارغ از نگاه منابع رسانه‌اي به دولت متبوع خود منتقل نمايد.»

این گفتگو از هر نظر «دیپلماتیک» است!   چرا که همزمان وقاحت صالحی و جیمزباند را به اثبات می‌رساند.   سوابق بریتانیا در ایران جز سرکوب و چپاول و حمایت از اوباش نبوده،   و حکومت اسلامی نیز جهت بقاء خود بر اریکة قدرت به تداوم همین «سوابق» مقدس نیاز دارد.   از سوی دیگر،   «نگاه» رسانه‌های غرب،  بازتاب سیاست استعماری آنگلوساکسون‌هاست،   در نتیجه سفیر انگلستان و دولت متبوع‌اش نه تنها با این «نگرش» بیگانه نیستند که مشوقان اصلی آن به شمار می‌آیند.  در نتیجه،   سخن گفتن از «انتقال واقعیات» ایران به دولت بریتانیا،   آنهم خارج از چارچوب سیاست‌های لندن فقط شارلاتانیسم می‌تواند باشد.   در واقع «چیل‌کات» به صالحی گفته،   «دولت ما از طریق رسانه‌ها در جریان مسائل حکومت شما قرار می‌گیرد!»  صالحی هم جواب داده:   «ما که از قدیم نوکر آمریکا بودیم،  حالا برای شما هم نوکری می‌کنیم.»

خلاصة‌ کلام،  هم‌میهنان گرامی!   مأموریت سفیر جدید انگلستان در ایران جز عوامفریبی و انسان‌ستیزی نیست.    ایشان را برای تکمیل «براندازی سبز» موسوی به تهران فرستاده‌اند،   و اگر همة لوطی‌وعنترهای سازمان سیا در داخل و خارج مرزها همزمان بر طبل «براندازی» قریب‌الوقوع می‌کوبند هیچ تعجب نکنیم!   به راه انداختن کاروان‌های خردجال و سازمان دادن به عملیات تروریستی با هدف فراهم آوردن زمینة‌ مناسب برای کودتا در ایران،   خیال خامی است که آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک هنوز در کلة پوک‌شان می‌پرورانند.   و برای تحقق همین توهمات است که از یکسو،  قلادة همة سگ‌های‌ هارشان،   از جمله «جکي» را گشوده‌اند تا مراسم 13 آبان بر پا کند،   و از سوی دیگر،   یانکی‌ها از افتتاح «سفارت‌خانة مجازی» در تهران سخن به میان می‌آورند.   این است دلیل اعزام «ویراست» نوین کلنل آیرون‌ساید به ایران.

سفیر جدید بریتانیا که «جان دومینیک چیل‌کات» نام دارد،   به قول گورکن‌ها یک آیرون‌ساید «تراریخته» است که پیشتر در عراق مسئول خرابکاری بوده.   از اینرو پیش پای ایشان،  یک کشتی ایرانی که مقصدش «بوشهر» بود «به دلائل نامعلوم» غرق شد؛    سپس به همان «دلائل نامعلوم» انفجار چند بمب را در کشور عراق شاهد بودیم،   و ... و روز گذشته هم پاکستان یک موشک مجهز به کلاهک هسته‌ای را با برد 700 کیلومتر آزمایش کرد! شاید به همین دلیل بود که موهان سینگ،   نخست وزیر هند نیز «به دلائل نامعلوم» از شرکت در نشست کشورهای مشترک‌المنافع در حضور علیاحضرت ملکه در استرالیا خودداری نمود و یک لیوان آب زرشک خنک و خوش‌خوراک برای الیزابت دوم فرستاد.

امیدواریم پیراهن آبی‌رنگ ملکة آلمانی‌تبار بریتانیا زرشکی نشده باشد!   همچنین امیدواریم خداوند «روزی» هیلاری کلینتن را جای دیگری،   خارج از «کوبا» حواله کند.   چرا که با توجه به تغییر شرایط،   حتی گشایش سفارت مجازی یانکی‌ها در ایران و ارسال آیرون‌ساید «ترانس‌ژنیک» به تهران،   دردی از «خداوندان» طویلة‌ مک‌کارتی دوا نخواهد کرد.   این حضرات در تداوم عملیات قهرمانانة هیز اکسلنسی،‌   «سایمون گاس»،   برای سازمان دادن به یک کودتای «مردمی» دیگر با صورتک «انتخابات» خیز برداشته‌اند  و بوق‌های‌شان کودتای کذا را به حساب «احمی» نوشته‌اند؛   مهرورزی هم صدالبته انکار نمی‌کند.   اصولاً تأئید «شایعات» بوق‌های آن ارتش مقدس و آدمخوار،   به قول شیخ مسعود بهنود «رسم روزگار است!»

رسم روزگار چیست؟   اسلام!   یعنی پذیرش بی‌چون‌وچرای «وضع موجود»،   به عنوان ارادة الهی!   رسم روزگار یعنی تأئید وحشیگری،  انسان‌ستیزی و جنایات ارتش ناتو.   ارتشی که دیگر نمی‌تواند مانند دوران نورانی «جنگ سرد»،‌   جنایات‌اش را به حساب مترسک‌های‌اش بنویسد و به عنوان مثال بمباران کردها با سلاح شیمیائی در حلبچه را به صدام حسین نسبت دهد،   تا بتواند در میانمدت،   با توسل به دروغ‌های مشتی «کارشناس» خودفروخته و جنجال رسانه‌ای،   برای تهاجم نظامی به عراق زمینة مناسب فراهم آورد. 

چقدر شرایط به دوران نورانی کودتای بلشویک‌ها شباهت پیدا کرده!    هیتلر،  موسولینی، لنین،  چمبرلن و ... و خصوصاً آتاترک و کلنل میرپنج همه برگشته‌اند سر کارشان!    با این تفاوت که «هیتلر» تغییر جنسیت داده و بجای لشکرکشی به یونان،   از طریق بانک‌ها می‌خواهد این کشور را به زیر سم ستوران خود بیاندازد.   موسولینی هم دیگر طاس و «کچل» نیست،  کلی «مو» روی سرش کاشته؛   هر چند حسابی «مچل» شده.   در فرانسه هم،   نه مارشال پتن داریم،   نه ژنرال دوگل.   فردی به نام نیکولا سرکوزی به تنهائی هم پتن است و هم دوگل،  و  به «دنباله‌روی» فرانسه از آلمان بسیار «افتخار» می‌کند.    آنهم آلمانی که از یک‌سو دستش زیر سنگ چین افتاده و از سوی دیگر نقش کنیز مطبخی روسیه را ایفا می‌کند.   خلاصه اینروزها خیلی خبرها بود!   اما مهم‌ترین خبر،   «امان دادن» روسیه به ارتش ناتوست،  باز هم به دلائل «نامعلوم!»

ارتش آدمخوار ناتو اعلام داشت،  تا آخر ماه اکتبر از لیبی خارج می‌شود که ناگهان خبر رسید «مردم لیبی» از درگاه این ارتش «آزادی‌بخش» عاجزانه تقاضا دارند که بماند!   در آزادی‌بخشی ارتش ناتو تردید روا نیست،   این ارتش ملت‌ها را از قید زندگی «آزاد» می‌کند. باری در پی ابراز تمایل ارتش کذا برای خروج از لیبی،   روگزین،   نمایندة روسیه در سازمان ناتو اعلام داشت،   در اینمورد «شورای امنیت» تصمیم می‌گیرد!   اظهارات دیمیتری روگزین در سایت فرانسه زبان نووستی،   مورخ 27 اکتبر2011 موجود است.   ایشان به اعضای ناتو تلویحاً «پیام» دادند،  همانطور که با برخورداری از «تساهل و تسامح» ما وارد لیبی شدید، می‌توانید یکبار دیگر هم با «چرب کردن سبیل ما» از بزرگ‌منشی و چشم‌پوشی‌های سخاوتمندانة روسیه بهره‌مند شوید!   

اینگونه بود که سازمان ناتو یک «فرستادة مخصوص» و مؤنث را با چند هزار کیلو «روغن کرمانشاهی» اصل به مسکو فرستاد و گویا روس‌ها روغن کرمانشاهی را برای طبخ «پیروشکی» و کیوسکی و «کی‌های» دیگر مناسب تشخیص دادند؛   خلاصه کی به کیه؟   دلائل‌اش مشخص نیست!

اینگونه بود که باز هم به «دلائل نامعلوم»،  در تاریخ 27 اکتبر 2011 ،   اعضای شورای امنیت «یکدل و یکصدا» با خروج ارتش ناتو از لیبی موافقت کردند و این خبر بهجت اثر،  یک روز پس از خبر انتصاب «‌دومینیک جان چیل‌کات»،  ‌ سفیر علیاحضرت در ایران انتشار یافت.   و بازهم به دلائل نامعلوم،   همزمان با انتصاب «چیل‌کات»،   یک اسکلة نفتی در ایران به افتخار انفجار نائل آمد.   به همچنین،   به دلائل نامعلوم،   در سازمان ملل خیلی خبرها بود!   از جمله خبر مخالفت آمریکا و اسرائیل با رفع تحریم از کوبا!

سایت فرانسه زبان «نووستی»،   مورخ 25 اکتبر سالجاری به نقل از «رویترز» می‌نویسد،  186 کشور،  از جمله روسیه به طرح پایان تحریم‌ها علیه کوبا رأی مثبت دادند،   سه کشور،  که به نام‌ آن‌ها اشاره نشده،  به این طرح رأی ممتنع دادند،   و مواضع آمریکا و اسرائیل هم که در مخالفت با ملت کوبا «عیان» است.   در واکنش به طرح مذکور،  هیلاری کلینتون اعلام داشت،  «کاسترو باید برود!»   

به یاد داریم که فیدل کاسترو در سال 2006 از مقام خود استعفا داد؛   اظهارات مضحک وزیر امور خارجة ایالات متحد که در صدای آمریکا، ‌ مورخ 28 اکتبر سالجاری منتشر شده،  در واقع حماقت بی‌کران این «دیپلمات» باتجربه را بازتاب می‌دهد.   چرا که از یک‌سو،   فیدل کاسترو از مقام خود استعفا داده،   و از سوی دیگر اینکه چه کسی در کوبا،  یا هر کشور دیگری بماند یا برود،  به هیچ عنوان در حیطة اختیارات وزیرامور خارجه یانکی‌ها نیست.   می‌بینیم که الاغ‌های طویلة مک‌کارتی از قماش خمینی و اردوغان و شرکاء همه در مسیر هیلاری کلینتن گام برمی‌دارند.

خلاصه بگوئیم،  وزیر امورخارجة‌ آمریکا،   همچون اسلاف‌اش پای‌ از گلیم خود درازتر کرده.   با این تفاوت که وزیر امورخارجة یانکی‌ها،   یکجانبه‌گرائی،  مرزشکنی و نقض مقررات بین‌المللی را تحت عنوان حمایت آمریکا از «دمکراسی» مطرح می‌کند.   حال آنکه جیره‌خواران عموسام در کشورهای مسلمان‌نشین با توسل به مفاهیم گنگی همچون «حق» و «عدالت» و اسلام و اینگونه مزخرفات به لگدپرانی بر علیه ملت‌ها مشغول شده‌اند:    

«هیلاری کیلینتون [...] در جلسه کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا [گفت] موضع ایالات متحده نسبت به کوبا [همان است که بیش از 50 سال بوده]  کاسترو باید برود [...] کلینتون [افزود] آمریکا خواهان دمکراسی برای کوبا است [...]»

از درجازدن،  سکون و ایستائی مواضع یانکی‌ها شگفت زده نشویم؛  پویائی، ‌ زندگی و هرگونه حرکت به سوی آینده با فاشیسم در تضاد قرار می‌گیرد. مواضع هیتلر هم تغییرناپذیر بود.   و اما خارج  از ایران و دیگر کشورهای منطقه،   «دمکراسی» مطلوب یانکی‌ها همان است که به قول هیلاری کلینتن «بیش از 50 سال است» در شیلی،  آرژانتین،  ونزوئلا،  کلمبیا و ... و دیگر کشورهای آمریکای لاتین اعمال شده و می‌شود.   فقط کشور کوبا باقی مانده که از این «موهبت الهی» بی‌بهره است.   

بین خودمان بماند،   دلیل واقعی جیغ‌وفریاد هیلاری کلینتن این است که گازپروم با همکاری «پتروناس» در بخش کوبائی خلیج مکزیک به استخراج نفت مشغول شده!   مشروح خبر فوق در سایت فارسی نووستی، ‌ مورخ 10 مردادماه سالجاری موجود است.   این عملیات به مذاق یانکی‌ها هیچ خوش نیامده،   از اینرو یقة فیدل کاسترو را گرفته‌اند؛  تا بهانه‌ای برای گسترش تنش داشته باشند.   به این ترتیب امکان سنگ‌اندازی در راه مذاکرات صلح «اسرائیل ـ فلسطین» گسترش خواهد یافت و نان اسرائیل و حکومت مرده‌شویان در روغن فراوان شناور خواهد شد.  خلاصه در سایة‌ این جنجال و هیاهو،‌  جیمزباند،  یعنی سفیر جدید بریتانیا می‌تواند با کمک زهراخانوم،   جان تازه‌ای در کالبد حکومت پوسیدة‌ اسلامی بدمد و موسوی جلاد را به عنوان رهبر مخالفان حکومت به افکار عمومی حقنه کند.   در کمال تأسف این فیلم جیمزباند «تمام اسلامی» است و سناریوی فیلم «چیل‌کات» با فیلم‌های شون‌کانری تفاوت‌های چشم‌گیری نشان می‌دهد.

جیمزباند همیشه در رستوران یا کازینوهای لوکس با زنان شوخ و زیبا و خوش‌پوش سر و کار دارد،   حال آنکه حضرت «چیل‌کات» می‌بایست «کنتاکی فراید چیکن» سق بزند،  و زهراخانوم پیر و خیکی و بد ادا را با چادرسیا و روسری گل‌منگلی‌اش به عنوان «پرسوناژ کمکی» بپذیرد!    خلاصه «مرگ سبزی است،  تحفة درویش!»   شاید به همین دلیل سفیر جدید بریتانیا در تصاویراش اینچنین «ماتم‌زده‌» بنظر می‌رسد؛   شاید هم ماتم ایشان به بازگشائی تئاتر «بولشوی» و پایان بولشویسم مرتبط باشد.   

به گزارش سایت فرانسه زبان نووستی،  مورخ 28 اکتبر 2011،  نمادهای «اتحاد شوروی» از «بولشوی» زدوده شده.  روز گذشته،   در مراسم بازگشائی این تئاتر،  هنرمندان با لباس کارگران به صحنه آمدند؛  خلاصه کارگرپرستی هم نمایشی شد و به پایان رسید.   ولی شاهدیم که جیمزباندبازی،  همانند «قیام حسینی» همچنان ادامه دارد!   امیدواریم «چیل‌کات» و زهراخانوم پس از لنباندن کنتاکی فراید چیکن،  امت اسلام را از ظلم و ستم معاویه برهانند، و پایه‌های حکومت «چیکن‌کات» را مستحکم کنند؛  هرچند در زبان عربی حرف «چ» وجود ندارد!


 











...



Share