دوشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۰


نوبل للسلام!
...

همه بدانند و آگاه باشند که آمریکا برای «مبارزه با تروریسم» به افغانستان آمده،   نه برای مبارزه با تولید مواد مخدر.   به عبارت دیگر،  تولید مواد مخدر و قاچاق و برده‌فروشی و غیره هیچ ارتباطی با تروریسم ندارد.   این «تعریف نوین» از تروریسم به ما کمک می‌کند که به «حکمت» نوبل‌الله پی ببریم.     

«فازت [...]‌توكل عبدالسلام كرمان البالغة من العمر 32 [...]  بجائزة نوبل للسلام [...]»  

عبارت  «الفائزون بجائزة نوبل 2011» را با نقل قول بالا از بخش عربی نووستی کش رفتیم. نووستی،‌   مورخ 10 اکتبر سالجاری می‌نویسد «الربيع العربي یكافأ في جائزة نوبل للسلام»،  یعنی جایزة نوبل از «بهار عربی» کیف کرد!  ‌ مسلم است،  تبدیل کشورهای عربی به طویلة اسلام کیف هم دارد؛  به همین دلیل «متوکل کرمان» به عنوان یکی از «الفائزون» نوبل  برگزیده شدند.

خوشبختانه امروز با جهان مطلوب محفل نوبل آشنا شدیم؛   یک جنگل تمام عیار که در آن «صلح» را کوته‌فکری و توحش‌ «بومی ـ دینی» زنانه،   آنهم در جهان سوم «تعریف» می‌کند؛  «اقتصاد» را هم آمریکائی!   پس تعجبی ندارد که در این باغ وحش،   «ادبیات» هم سوئدی باشد.  بله،   چین و هند و ... و خلاصه بگوئیم غیرخودی‌ها در دنیای پست و حقیر محفل نوبل نمی‌گنجند.   در مورد این محفل و جایزه بگیران‌اش پیشتر به تفصیل توضیح داده‌ایم و اتلاف وقت نخواهیم کرد.   «صلح» محفل کذا همچنانکه می‌بینیم «اسلامی ـ آفریقائی» است؛  یعنی  با دستار،  یا با روسری و پوزه‌بند گل‌منگلی امثال «متوکل!»   به عبارت دیگر،   در جهان نوبل‌الله جائی برای اقتصاد «آزاد» و انسان پیش‌بینی نشده.   

امسال نوبل‌الله رودربایستی را رسماً کنار گذاشت و گله‌پروری،   مردم‌نوازی،‌   قبیله‌پرستی و دین‌فروشی را به «ارزش» تبدیل کرد،  و با این عمل ثابت نمود که همچون امام روشن‌ضمیر میرحسین،   «دیانت‌اش،  عین سیاست‌اش» خواهد بود.   البته ما با مواضع واقعی نوبل‌فروش‌ها بیگانه نبوده و نیستیم؛   اینان همان محفلی هستند که سال‌ها در کنار آلمان نازی در راه اعتلای فاشیسم «عرق شرافت» ریختند،  و امروز در همان مسیری گام برمی‌دارند که پیشتر بریتانیا برای هیتلر ترسیم کرده بود:   جنگ‌افروزی جهت حفظ برتری محافل سرمایه‌داری غرب.

در چنین چارچوبی است که می‌توان به دلائل «پس‌روی» دولت اسلام‌گرای ترکیه به سوی توحش دوران نکبت‌بار صدارت میرحسین موسوی پی‌ برد.   به یاد داریم که یکی از افتخارات میرحسین موسوی لغو «قانون کار» به نفع «کارفرما» بود و شاید به همین دلیل باشد که حزب توده و دکان مردمی‌اش یعنی «پیک نت» که سنگ کارگران را «خوب» به سینه می‌ز‌نند،   حاضر نیستند از موسوی دل بکنند،  روکه نیست،  سنگ پای  قزوینه،  بگذریم!   سه دهه پس از استقرار حکومت اسلامی در کشورمان،   رجب اردوغان که کشورش،   هم عضو سازمان ناتو است و هم ادعای استقلال دارد،   در مسیر دولت میرحسین موسوی قرار گرفته.   دولت اردوغان همزمان با کشتار کردها و سرکوب طرفداران لائیسیته،  گام بلندی نیز در مسیر سرکوب کارگران برداشته و می‌خواهد قوانین کار را به «تعلیق» درآورد!  به این ترتیب بزودی شاهد ناز وکرشمة‌ حزب توده برای اردوغان و ابراز عشق «پیک‌نتی‌ها» به این تحفة‌ طویلة مک‌کارتی خواهیم بود.             

به مصداق «چوب رو که بر‌داری، ‌ گربه دزده در میره»،  ‌ زمزمة بازگشت پوتین به کرملین،‌ کارفرمایان «بی‌بی‌سی» را به هراس انداخت؛   حضرات بلافاصله از طریق سردار احمدی‌مقدم، فرماندة نیروی انتظامی تهران «پرچم سفید» به اهتزاز در آورده و ضمن ارائة‌ تصویر دلپذیر از چماقداران‌ جیره‌خوارشان در جمکران،   لگدی هم نثار دارودستة مهرورزی کردند.   باشد که در هم‌سوئی با کیهان جمکران که با فشار یک دگمه ممدیونسکو را به رقص در می‌آورد،   نان مفصلی برای اصلاح‌طلبان به تنور چسبانده باشند.   اینگونه بود که «گربه دزده» نیز دم گرفت،   «خرسو به رقص آوردیم...»   

البته کارفرمایان «بی‌بی‌سی» هرگز بغل دست پاسدار شریعتمداری نمی‌نشینند که دم بگیرند «خرسو به رقص آوردیم...»   کارگزاران‌شان نیز چنین نمی‌کنند.   به عنوان نمونه،  شیخ صادق صبا که در شهر قم آخوند «لیبرال» رویت کرده بود،‌   به هیچ ‌عنوان از رقصاندن ملاممد خاتمی سخنی به میان نمی‌آورد؛   بلکه حداد عادل را می‌رقصاند.   دلیل هم روشن است؛  ‌ شیوة کار اهالی «بی‌بی‌سی» با محفل کیهان تفاوت دارد.   بی‌بی‌سی از زبان حداد عادل شکست اصول‌گرایان را اعلام می‌کند تا ممد یونسکو از حمایت ارباب اطمینان یافته و در رادیوفردا به طاق طویله جفتک‌ بیاندازد.

ملاممد فرموده‌اند،   اگر در مجلس نمایندگان شجاع داشتیم،   این اختلاس پیش نمی‌آمد!  و این است پیوند گ...ز به شقیقه،   «مید‌ .این یو. اس!»  نمی‌دانستیم در حکومت خدامحور ساخته و پرداختة سازمان سیا مجلس و نماینده هم وجود خارجی می‌تواند داشته باشد؛   کدام مجلس، کدام نماینده،   چه کشکی و چه پشمی؟!   مجلس جمکران که از «رهبر» دستور می‌گیرد،   طویله است،   مجلس نیست.   یادآور شویم طویله مکانی را گویند که در آن خر و الاغ و قاطر و مادیان و غیره حضور فعال داشته باشند.   حال که ماهیت نمایندگان مجلس جمکران مشخص شد،‌   بازگردیم به ترفند «بی‌بی‌سی» جهت ارائة‌ تصویر دلپذیر از پلیس آدمخوار جمکران در تهران.   همان‌ها را می‌گوئیم که چندی پیش مقام معظم را حسابی دست انداخته،  و از ایشان تقاضا کرده بودند بجای پلیس،  «پاسور» نامیده شوند!   به یاد داریم که رهبر «قلعة حیوانات» نیز در راستای مبارزات‌شان با «فرهنگ» غرب،‌   موافقت خود را با «پاسور» اعلام فرموده بودند و به این ترتیب افتضاح بزرگی به پا شد که بیا و ببین!  افسوس که پادرمیانی  «فرهنگ‌ستان» کفن‌فروش‌ها مبارزات رهبر «جامع‌الشرایط» و خورشیدتابان علم و دانش و هوش را نیمه کاره گذاشت و بر این افتضاح نقطة پایان نهاد،     بگذریم!    

به گزارش «بی‌بی‌سی»،  مورخ 9 اکتبر 2011،   ژنرال احمدی‌مقدم فرموده‌اند،  نیروی انتظامی به روابط مرد و زن کاری ندارد و به حریم خصوصی افراد دخالت نمی‌کند!   بله،   این اظهارات فریبنده همان «پرچم سفیدی» است که کارفرمایان بی‌بی‌سی به اهتزاز در آورده‌اند تا در گام بعدی چوب پرچم کذا را محکم بر فرق ملت ایران بکوبند.   حضورشان بگوئیم سخت کور خوانده‌اند،   ما مخالفان حکومت مقدسات دینی و بومی،   که در تظاهرات 8 مارس 1979 هم واقعاً حضور داشتیم،   «نیروی انتظامی» حکومت اسلامی،  یعنی مجموعة سگ‌های‌ هار استعمار را که شامل یونیفورم‌پوش،  لباس‌شخصی و تل موهوم «مردم» می‌شود هنوز فراموش نکرده‌ایم!   

ما از این شانس بزرگ برخوردار بودیم که تا پایان جنگ استعماری با عراق در ایران بمانیم و با ابعاد مختلف توحش استعمار غرب که از آستین ملا و آخوند و پاسدار و لشوش شهری بیرون می‌آمد آشنا شویم.   همانطورکه امروز مصری‌ها و دیگر ملت‌های منطقه وقاحت و توحش حقوق‌بشرفروشان لندن و واشنگتن را با پوست و استخوان‌شان لمس می‌کنند.

متأسفانه امکان پرداختن به جزئیات جنایات ارتش ناتو را،   به ویژه در کشور لیبی نداریم،   ولی شاهدیم که در اروپا و آمریکا «مردم» در مورد کشتار در لیبی به اجماع رسیده‌اند؛   حتی یک‌نفر با این جنگ استعماری مخالفت نمی‌کند.    در رسانه‌های غرب هیچکس این جنگ را به زیر سئوال نمی‌برد،   و خلاصه در این جنگ ارتش ناتو در سنگر «حق» نشسته و برای نابودی «باطل» تکلیف الهی دارد.   به یاد داریم که «فرمان الهی» توسط شورای امنیت به این ارتش آدمخوار داده شد،   یعنی با تأئید ضمنی چین و روسیه که از وتوی قطعنامة توطئه‌گران گوادالوپ ـ آمریکا،  انگلستان،  فرانسه و آلمان‌ ـ  بر علیه لیبی خودداری کردند.  دچار توهم نشویم؛   در این جنگ نامی از آلمان برده نمی‌شود،   ولی نیروی هوائی این کشور در بمباران مردم لیبی شرکت فعال دارد.   

البته در این جشن خون و مرگ،  گذشته از ارتش ناتو،  کرکس‌های دیگری نیز حضور دارند و اگر چه حضورشان در رسانه‌های جهان به سکوت برگزار می‌شود،   همه هالو نیستند،   و از ارتباط این سکوت با تصویب آن قطعنامه و یا از ارتباط آشوب‌های مصر و اسرائیل با سیاست استعماری «یک کشور،  یک مذهب» نیک آگاه‌اند!   به عنوان نمونه نگاهی داشته باشیم به آشوب‌های اخیر مصر که در ظاهر پیامد «اعتراض» مسیحیان این کشور به نابودی کلیسای‌شان بود،   و در واقع،  بازتاب گام برداشتن نظامیان خودفروختة‌ مصر در مسیر مطالبات یانکی‌ها.   

به گزارش فرانس‌پرس،‌  در تاریخ اول اکتبرسالجاری،   هیلاری کلینتن طی مصاحبه با یک شبکة خصوصی در مصر اعلام داشت:

«واشنگتن برای همکاری با دولت آیندة‌ مصر، ‌ شامل اسلام‌گرایان آماده است»

به عبارت دیگر یانکی‌ها بر حضور اسلامگرایان در ساختار دولت آیندة ‌مصر تأکید دارند. دلیل هم روشن است مواضع آمریکا بر علیه فلسطین نفرت شدیدی در افکار عمومی ایجاد کرده در نتیجه،  «همکاری دولت آیندة مصر با آمریکا»‌ می‌تواند شرایط آمریکاستیزی دروغین حاکمیت جمکران را در مصر هم بازتولید کند و نان اسرائیل و عموسام را در روغن فراوان شناور سازد.  در هر حال،  پس از مصاحبة‌ هیلاری کلینتن، ‌ کلیسای مسیحیان مصر را در «اسوان» به آتش کشیدند و تظاهرات مسیحیان بر علیه این عمل وحشیانه چندین کشته و مجروح بر جای گذاشت.  و اما «صدای آمریکا» در کمال وقاحت اعلام داشت،  «مسیحیان به پلیس مصر حمله کردند!»   یادآور شویم حدود ده درصد جمعیت مصر مسیحی است و ادعای تهاجم مسلحانة اقلیت 10 درصدی به نیروهای ضدشورش دروغ شاخداری است که فقط در چنتة حماقت و توحش سازمان سیا یافت می‌شود:

«[تلویزیون سراسری مصر نشان داد که] تظاهرکنندگان قبطی با سنگ و کوکتل مولوتوف به طرف نيروهای انتظامی حمله می‌کنند و خودروهای [...] آن‌ها را به آتش می‌کشند[...]»‌
      
بله وقتی تلویزیون «نشان» می‌دهد،  جای تردید نیست که مهاجمین «قبطی» هستند نه کاسورهای حکومت،  چرا؟  چون گاوچران‌ها می‌خواهند به بهانة «دفاع از حقوق اقلیت مسیحی»،‌   در کشور مصر حضور نظامی داشته باشند ولی خواست خود را به صراحت بیان نمی‌کنند.   وزیر امورخارجه‌شان گسترش همکاری میان آمریکا و دولت مصر را مطرح می‌کند،   و همین برای ژنرال «طنطاوی» خودفروخته کافی‌است؛   ایشان با هوش سرشاری که دارند پیام ارباب را در مسیر مطلوب تفسیر کرده و متوجه می‌شوند که «راه قدس از کربلا می‌گذرد!»   

کربلا کجاست؟  فعلاً در عراق!  سیاست یانکی‌ها در عراق چیست؟   زمینه‌سازی برای جنگ داخلی جهت تجزیة این کشور.   چگونه می‌توان آتش جنگ داخلی را بر افروخت؟   از طریق سرکوب اقلیت‌های مذهبی، ‌ نابودی شخصیت‌ها و اماکن مقدس‌شان،‌  و از همه مهم‌تر از طریق تخریب خانه‌های‌شان.   در اسرائیل نیز تهاجم به مساجد و گورستان‌های مسیحیان و مسلمانان در دستورکار دولت نتانیاهو قرار گرفته.   

ایشان،   یا بهتر بگوئیم اربابان‌شان در ینگه دنیا می‌خواهند جهانیان،   اسرائیل را به عنوان «کشور قوم یهود» به رسمیت بشناسند،   از اینرو راه رستگاری‌شان را در ارعاب و کشتار و سرکوب اقلیت‌ها یافته‌اند.   در این مورد پیشتر توضیح داده‌ایم پس بازگردیم به مصر و نابودی کلیسای مسیحیان در «اسوان.»   شهری که در سواحل نیل و در حوالی بزرگ‌ترین سد جهان قرار گرفته.   با نیم نگاهی به نقشة جغرافیا می‌توان دریافت که استقرار یک پایگاه نظامی در اسوان یعنی کنترل آب و انرژی مصر،  ‌ و همزمان تسلط بر کانال سوئز،   دریای سرخ و لیبی! بله در واقع بجای این کلیسا می‌باید یک پادگان نظامی برای گاوچران‌ها در اسوان ساخته شود تا اینان بتوانند آنطورکه شایسته است،   همان «حقوق بشر» جیمی‌کارتر را در مصر نیز به ارزش بگذارند.   

اهدای نوبل صلح به یکی از خاله‌شلخته‌های «یمانی» دلیل موجه داشت.   برای زنان یمن الگوئی بهتر از متوکل‌ با آن روسری گل‌منگلی یافت نمی‌شد!   روسری کذا هم «روسری» است،  هم «پوزه‌بند» و از اینرو بهترین توسری است برای زنان یمن، که نهایت امر تبدیل می‌شود به چماق برای مردان این کشور.  همان صورتبندی جادوئی حکومت اسلامی در ایران؛  وقتی زنان سرکوب شدند،  سرکوب مردان آنقدرها وقت و انرژی نمی‌طلبد.     

«متوکل» با آن توسری گل‌منگلی هر روز در خیابان وعظ می‌کند و معرکه می‌گیرد،   مشتی علاف هم با چادر و مقنعه به دور این اسوة «شهادت‌طلبی» جمع می‌شوند و مسلماً به ارادة الهی است که تاکنون هیچکس مزاحم‌ ایشان نشده!   نمی‌دانم چرا محفل نوبل به رئیس‌ متوکل جایزه نداد؟  رئیس ایشان که در واقع سخنگوی نقاب‌دار متوکل به شمار می‌رود،  دو تابعیت دارد و خود را چنان با چادر و روبندة سیاه می‌پوشاند که حتی چشمان‌‌اش به زحمت دیده می‌شود؛   ولی برای شناسائی ایشان نیازی به دیدن جمال بی‌مثال‌شان نداریم!   در هر حال،   پس از اهدای «نوبل صلح» به توسری گل‌منگلی،   رئیس جمهور یمن نیز دوزاری‌شان افتاد و فهمیدند مردم «انقلاب» کرده‌اند و وقت رفتن فرا رسیده.  چنین گفت عبدالله صالح: «یا ایها الذین!   صدای انقلاب‌تان را در سوئد شنیدیم!   ما که رفتیم،  گوربابای ملت!»  خوشبختانه مردم نیکبخت یمن مشکلات ما ایرانی‌ها را ندارند؛   شاپور بختیار و 37 روز جنجال رسانه‌ای غرب در کار نیست؛   یانکی‌ها برای استقرار حکومت اسلامی «گل‌منگلی» در یمن عجله دارند و محفل نوبل هم که پیشتر با اهداء جایزة کذا به حاجیه شیرین عبادی «شتابزدگی» خود را به اثبات رسانده بود،   به دلیل تحولات روسیه در سرازیری وحشت  افتاده و چارچنگولی به درگاه طویلة مقدس «متوکل» شده!

«پوتینوفوبی» یا «پوتینو فوبیا» پدیده‌ای است که به مناسبت امکان بازگشت ولادیمیر پوتین به کرملین به جان غربی‌ها افتاده!  یک وقت دچار توهم نشویم؛   کسی از سرکوب احتمالی روس‌ها نگران نیست.   آنروزهای خوب که مواد غذائی جیره بندی می‌شد و مردم هر روز می‌بایست پیش از صف کشیدن در برابر فروشگاه‌های خالی،  کفش ملی سوراخ‌دار بپوشند و در برابر آرامگاه آن «کچل تک زبونی» به ایشان ادای احترام کنند،   حقوق‌بشر در روسیه نقض نمی‌شد!  کاسپاروف شطرنج‌باز هم «سیاست‌مدار» کشور نبود.  حقوق بشر از وقتی نقض شد که چپاول محافل غرب با اشکال برخورد کرد،   یعنی از وقتی که بلبشوی یلتسین جای خود را به دوران پوتین سپرد.

پوتین،  یعنی افزایش بهای نفت و گاز؛   پوتین یعنی پایان مدارا با ارتش آدمخوار ناتو،   و از همه مهم‌تر پوتین یعنی آجر شدن نان اسرائیل‌پرستان و اسلام‌نوازان غرب که می‌خواستند جهان را به دو منطقة‌ «شمال ـ جنوب» تقسیم کنند.   قرار بود منطقة‌ شمال مسیحی،  سفیدپوست و مرکز رفاه و «تمدن» باشد،   بقیه هم ساکنان جنوب.   جنوب یعنی مرکز فقر و توحش و عقب‌ماندگی و محل سکونت نژادهای دیگر.   بی‌خیال دمکراسی هند و فرهنگ غنی شرق؛  فرهنگ و تمدن و همة چیزهای خوب با «شمال» در ارتباط قرار می‌گرفت و نان پیروان هیتلر روشن‌ضمیر در روغن فراوان شناور می‌شد.   اما در تاریخ  7 اکتبر سالجاری،   پوتین این رویای طلائی را به کابوس تبدیل کرد.

ولادیمیر پوتین در سالگرد تولدش آب پاکی را روی دست اتحادیة اروپا و ناتو ریخت،  و اعلام داشت روسیه عضو ناتو و اتحادیه اروپا نخواهد شد.   دیمیتری مدودف نیز در کمال تعجب،   مواضع صریحی در مورد لیبی و وظایف سازمان ملل اتخاذ کرد،   و ضمن اشاره به جنایات ارتش ناتو در لیبی،   در رابطه با مسائل سوریه اعلام داشت هر قطعنامه‌ای که هدفش براندازی دولت‌ها باشد از این به بعد «وتو» خواهد شد.   این است دلیل جیغ‌وفریاد اتحادیة اروپا در مورد نقض حقوق‌بشر در روسیه توسط پوتین!  دولت مدودف از هم اکنون ناچار شده در مسیر سیاست‌های آیندة پوتین قرار گیرد.   و اما چشم‌انداز ریاست جمهوری پوتین در روسیه،  حزب سوسیالیست فرانسه و حاکمیت اینکشور را نیز به لرزه در آورده.   

سوسیالیست‌ها که پیش از رسوائی «شتروس ـ کان» شکم‌شان را برای بازتولید نمایش ریاست جمهوری دوران میتران صابون مفصلی زده بودند،   پس از اثبات رابطة جنسی «دشک» با کارگر هتل سوفی‌تل ناچار به بازنگری در برنامة طلائی‌شان شدند.   یادآور شویم «شتروس ـ کان» ضمن تأئید این «رابطه» از ملت فرانسه نیز پوزش طلبید.   در نتیجه،   حزب سوسیالیست فرانسه ناچار شد به چپ متمایل شود.   بر اساس نتایج انتخابات مقدماتی این حزب،   «فرانسوا هولاند» با 39 درصد در جایگاه نخست،‌ و «مارتین اوبری» با 30 درصد آراء در جایگاه دوم قرار گرفت.  در نتیجه «آرنو مونت‌بور» با 17 درصد آراء در جایگاه سرنوشت‌ساز قرارگرفته.   منطقاً،  «هولاند» به دلیل سوسیالیسم آبکی‌اش نمی‌تواند با «مونت بور» ائتلاف کند،   اما مواضع «اوبری» به او امکان این ائتلاف را می‌دهد.   در نتیجه اگر رخداد غیرمنتظره‌ای ‌بروز نکند،  در انتخابات آیندة فرانسه سوسیالیست‌ها به رهبری یک زن چپ‌گرا وارد الیزه می‌شوند،   و «مونت‌بور» که چپ‌گراترین‌شان خواهد بود در جایگاه نخست وزیر قرار می‌گیرد.    

به عبارت دیگر نه تنها برنامة‌ باند سرکوزی برای ارسال «شتروس ـ کان» به کاخ‌ ریاست جمهوری با شکست روبرو شد که جناح شیراک نیز نمی‌تواند «فرانسوا هولاند» را برای نجات خود به میدان آورد.   به همین دلیل مارین لوپن،   رهبر ویشی‌ست‌های فرانسه از دمکراسی طرفداری می‌کند و نیکولا سرکوزی که با شعار «امنیت» وارد الیزه شده بود در حال لغزیدن به جناح چپ است!

طفلک نیکولا!   سرکوزی را می‌گویم که از اینجا مانده و از آنجا رانده شده!   هم برای افزایش سرمایه بانک‌های‌اش می‌باید از آلمان اجازه بگیرد،   هم برای دو به هم زنی میان ترکیه و ارمنستان،   با آنکارا جنگ زرگری به راه اندازد،   و برای ارمنستان کاسة داغ‌تر از آش شود و ... و چه نشسته‌اید که زایمان عیال‌شان هم نزدیک است.    البته حال و روز اوباما و کامرون هم چندان تعریفی ندارد.    «لشکریان حسین» که در آمریکا‌ دکان‌شان نگرفت،   اینبار با شعار «لندن را اشغال کنیم!» نمایش تعزیه را به انگلستان آورده‌اند.   خلاصه عربده‌جوئی  دانشجونمایان جمکران که در برابر سفارت سوئیس کاروان خردجال به راه انداخته بودند کارساز ارباب نشد.   ما از «معترضان» حسینی حزب دمکرات می‌خواهیم بجای ایجاد مزاحمت و راه بندان در  شهرهای بزرگ مبارزات‌شان را در «هاوائی» ادامه دهند که از «بهار عربی» کیف کنند؛  بارگاه پرشکوه معاویه در هاوائی حرف نداره!   می‌توانید «متوکل» را هم با خودتان ببرید. 

«فازت [...]‌توكل عبدالسلام كرمان البالغة من العمر 32 [...]  بجائزة نوبل للسلام [...]» 


 












...













Share