جمعه، شهریور ۱۸، ۱۳۹۰


سگ و سپتامبر!
...


غار نشینی چقدر لذت‌بخش است!   در آستانة افتتاح رسمی نیروگاه بوشهر،  حکومت مرده‌شویان گام بلند دیگری به سوی «صدر اسلام» برداشت تا خاطر ارباب در لندن و واشنگتن بیش از این آزرده نشود!   به فرمودة‌ سازمان سیا قرار شد در هر استان یک دانشگاه «دخترانه» هم «باز» کنند باشد که روند گسترش توحش شتاب بیشتری یابد.   بله،   فعالیت نیروگاه بوشهر باعث دلخوری خیلی‌ها شده!   به گزارش سایت فارسی نووستی،   مورخ 9 سپتامبر 2011،  «الکساندرلوکاشویچ»،  سخنگوی وزارت‌امور خارجة روسیه اعلام داشت، نیروگاه بوشهر در تاریخ 12 سپتامبر افتتاح می‌شود.   

در آستانة سالگرد رخدادهای 11 سپتامبر 2001،  و همزمان با دهمین سالگرد ترور «مرموز» احمدشاه مسعود،   نشست «گروه 7» هم در شهر مارسی برگزار شد.   نخستین نتیجة نشست کذا سقوط شاخص سهام در بازارهای بورس اروپا به ویژه در آلمان بود.   سقوط شاخص بورس زیگفریدآباد،   یعنی هول و هراس از کاهش صادرات آلمان به آمریکا و تضعیف اقتصاد آلمان.   تضعیف اقتصاد آلمان به معنای افزایش مصیبت در فرانسه خواهد بود.   اما تا مرده‌شویان هستند،  به قول معروف غمی نیست!

اینان هر تکه استخوانی که ارباب برای‌شان پرتاب کند با لذت فراوان می‌جوند و دم می‌جنبانند.   اما این روزها گویا سرعت ارتباطات‌شان کاهش یافته!   به عنوان نمونه استخوانی که 9 روز پیش نیکولا سرکوزی برای گورکن‌ها پرتاب کرد،   اخیراً آنهم در سایت رادیوفردا به دست‌شان رسید!   در «نشست» مطبوعاتی همان کنفرانس لیبی که ایستاده هم برگزار شد،   نیکولا سرکوزی در باب «حملات پیشگیرانه» به ایران مقداری شیرین زبانی کرده بود.   فردای همانروز فعالیت نیروگاه بوشهر آغاز شد و هیچ صدائی از «قلعة حیوانات» به گوش نرسید،   تا اینکه امروز مرده شویان جهت «مقابله» با هرگونه تهاجم اعلام آمادگی کردند!

به گزارش رادیوفردا،  مورخ 18 شهریورماه سالجاری،   «میم.  خزائی»،  نمایندة دائم جمکران در سازمان ملل از اظهارات سرکوزی شکایت کرده!   بله،   امروز مرده‌شویان بیدار شده و از غار اصحاب کهف بیرون آمدند تا دمی برای ارباب بجنبانند.  آنهم چه اربابی که از حکومت توحش اسلامی به نام «ایران» یاد می‌کند،   و حکومت اسلامی را مدافع «ایرانیان» می‌خواند،  حال آنکه این حکومت توحش تبلور تهاجم بیگانه به ملت ایران است:

«[...]‌ ایران با ارسال نامه‌ای به سازمان ملل [...] از اظهارات نیکولا سرکوزی [...] شکایت کرد [...] خزائی [...] نوشته ‌است [حکومت اسلامی] در دفاع از ملت ایران نسبت به دفاع در برابر هرگونه حمله خارجی هیچ تردید و درنگی نخواهد کرد[...]»

اهالی مرز پرگهر! عبارت «در دفاع از ملت ایران نسبت به دفاع در برابر هرگونه حمله خارجی» را داشته باشید تا بپردازیم به ادامة نامة خزائی که در واقع «گ...ه خوردم‌نامة» حکومت مفلوک جمکران است.  حکومت مذکور از زبان نمایندة مفلوک‌اش چنین می‌گوید که «قصد حمله» به هیچ کشوری را ندارد!   برخلاف توهم رایج،   «هیچ کشور دیگر»،  نه به اسرائیل،  که به روسیه ارجاع می‌دهد!   تجهیز حکومت جمکران به سلاح هسته‌ای هدفی جز تهدید مسکو نداشته و ندارد و مدافع اصلی این طرح جادوئی همان اسرائیل‌پرستان اسلام‌پناه هستند که از جنگ و بحران تغذیه می‌کنند.

«کوشه!» در زبان فرانسه،   یعنی دراز بکش!   در فرانسه وقتی سگی ایجاد مزاحمت می‌کند،  معمولاً صاحب‌اش به او می‌گوید «کوشه!»   فعل «کوشه»،  به معنای خوابیدن،  برحسب شرایط و مخاطب معانی متفاوتی دارد.   به عنوان مثال وقتی کسی پرخاشگری و عربده‌جوئی می‌کند،   به او می‌گویند، «کوشه»،  یعنی آرام باش!   در هر حال سگ‌های تربیت شده و افراد مودب را با چنین لحن موهنی مورد خطاب قرار نمی‌دهند.

در حالیکه «تیموتی گیت‌نر»،  وزیر خزانه‌داری آمریکا به بهانة مبارزه با «بحران مالی» از اروپائی‌ها باج‌خواهی می‌کند،   لئون پانه‌تا،   وزیردفاع اوباما،   شکمش را برای «انقلاب» در ایران صابون زده!   بله،  عموسام در ایران سخت به «انقلاب» نیاز دارد،   و از اینرو سگ‌های‌اش را برای «اتحاد» گوسفندان‌ به میدان‌ آورده.   عملکرد سگ‌های عموسام به  عملکرد سگ‌های گله شباهت فراوان دارد.   هر گاه چوپان می‌خواهد گله را به آغل بازگرداند،   سگ‌ها را برای جمع‌آوری گوسفندها می‌فرستد؛  سگ‌ها نیز به سراغ گوسفندان جدا مانده از گله می‌روند و آنقدر گرد گوسفندها می‌دوند و پارس می‌کنند تا همة گوسفندان در صفوف فشردة گله جای گیرند و «همه با هم» همچون «ید واحده» به سوی آغل روانه شوند.

سگ‌های عموسام نیز اینروزها وق‌وق آغازیده‌اند،  تا گوسفندهائی که از «گله» جدا مانده‌اند به صفوف برادران و خواهران دینی‌شان پیوسته،    مثل بندگان خوب خدا،   بع‌بع‌کنان به سوی «آغل مقدس» بدوند.   برای تحقق همین امر «مقدس» نیز قلادة میرحسین موسوی را باز کرده‌اند.   و این است دلیل هم‌سوئی مقام معظم،   مهدوی کنی و ... و دیگر گوسفندان گلة‌ مقدس عموسام با رهبران جنبش منفور سبز.   تفاوت سگ گله با سگ‌های عموسام این است که اولی از حملة گرگ به گله ممانعت می‌کند،  حال آنکه دومی،   یعنی سگ عموسام وظیفه دارد گله را به گرگ‌ها بسپارد.   خلاصه شیفتگی لندن و واشنگتن به «دین مبین» دلیل موجه دارد!   و بی‌جهت نیست که پیامبران ادیان ابراهیمی،   به ویژه انواع «اولوالعزم ‌شان»،  همیشه با بز و گوسفند و شتر دمخور و همخور بوده‌اند.   و به همین دلیل است که در بی‌بی‌گوزک‌های قرآن،   «سگ اصحاب کهف» ارتقاء درجه یافته!

در عهد «دقیانوس» که گویا خیلی پادشاه «ظالم» و بدی بوده،  چند نفر به غار پناه می‌برند تا از «ظلم» و «ستم» ایشان در امان بمانند.   یک سگ هم به دنبال حضرات به راه می‌افتد و همگی در غار به خواب فرو می‌روند و ... و نیازی نیست که بقیة داستان را نقل کنیم؛  «خداوند بخشندة مهربان» حاکم ظالم را نابود می‌کند و اصحاب کهف نیز «آزاد» و «مستقل» از غار خارج شده با سگ‌شان پای به قرآن می‌گذارند.   پامنبری‌های علی شریعتی می‌گفتند،  «آن سگ هم از ظلم دقیانوس به غار پناه برد!»   حال آنکه اصحاب کهف را همان سگ به سوی غار هدایت کرد،  چرا که «سگ‌گله» بود و نیک می‌دانست گوسفندها را کجا باید ببرد که بتوانند همچون هنرپیشه‌های هولیوود،  به ستارگان کتاب آسمانی تبدیل شوند!   بی‌دلیل نبود که محمدرسول‌الله،   هر شب در غار حری لنگر می‌انداخت!

آنحضرت که از فواید غار آگاه بودند،  ‌آنقدر در غار نشستند تا خداوند عاجز شد و «گابریل» را فرستاد سراغ‌‌شان!   گابریل ایشان را گفت:  «اخرج!»   یعنی برو بیرون آقا!   ولی پیامبر گرامی «اخرج» را با «اقرا» اشتباه گرفتند و فرمودند،  «من که خواندن نمی‌دانم.»   اینجا بود که گابریل دلش برای آنحضرت کباب شد و گفت،  «نمی‌تونی بخونی،   پس برقص!»  و محمد رسول‌الله در حالی که می‌خواند،  «قر تو کمرم فراوونه،  نمی‌دونم کجا بریزم»،  برای گابریل چنان رقصی کردند که بیا و ببین!   سامیه جمال هم به پای آن‌حضرت نرسید،  چه رسد به جمیله!  البته دروغ چرا؟   ما که در غار حری حضور نداشتیم،   بعدها که رفتیم کودکستان خاج‌پرست‌ها،   گابریل بر ما ظاهر شد و گفت،   «آنحضرت در رقص بی‌همتا بودند.»  شاید باورتان نشود ولی خاج‌پرست‌ها خیلی به «عالم غیب» و دم و دستگاه خداوندی نزدیک‌اند. چند ماه پیش از «انقلاب‌شان»،   یک روز در همان آرایشگاه کذا،   یک خانم فرانسوی که برای گردش به ایران آمده بود برایم فال قهوه گرفت!

اولین بار بود که به این آرایشگاه می‌آمد و کسی هم او را نمی‌شناخت.  وقتی فنجان قهوه‌ام را برگرداندم؛ پرسید اینجا کسی فال قهوه می‌گیره؟  و وقتی پاسخ منفی شنید،  با تعجب پرسید رسمه فنجون قهوه رو برگردونین؟   هنگامی که باز هم پاسخ منفی شنید،  با حیرت سئوال کرد،  می‌دونین من فال قهوه می‌گیرم؟  از شدت تعجب دهانم باز مانده بود!  یک زن جوان فرانسوی،  آنهم در آرایشگاه ویژة زهرمارسلطنه‌ها فال قهوه می‌گیرد؟!   مات و مبهوت به او می‌نگریستم.   صورت رنگ‌پریده،  چشم‌های درخشان سبز و موهای کوتاه تیره داشت، آرایش هم نکرده بود.   منتظر جواب نماند،  گفت «در مصر فال قهوه یاد گرفتم.»  گفتم «اوه!» لبخندی زد و فنجان قهوة مرا برداشت و ... و هر چه آنچه در کوتاه مدت از آینده‌ام گفت،  درست در آمد!   هنوز وقتی به یاد این فال قهوه می‌افتم شگفت‌زده می‌شوم.   شاید وزیر دفاع آمریکا هم فال قهوه گرفته‌اند و در فنجان‌شان «انقلاب ایران» را رویت کرده‌اند.   «چه مردی بود،  کز زنی کم بود؟»   مگر لئون پانه‌تا از آن خانم فرانسوی ناشناس چه کم دارد؟   کسی چه می‌داند؟  شاید پانه‌تا از حسنی مبارک یا از سگ اصحاب کهف فال قهوه یاد گرفته باشد!  در هرحال حضور وزیر دفاع یانکی‌ها بگوئیم،  آرزوی «انقلاب» را به گور خواهید برد!  33 سال پیش که «انقلاب» کردید؛  شرایط متفاوت بود!

خوانندة گرامی!  «این‌ها»،  یعنی گاوچران‌ها به این دلیل می‌پندارند ملت ایران در سال 1357 منجمد شده،  که خودشان آرزوی بازگشت به دوران امام روشن‌ضمیر میرحسین جلاد را دارند.   به همین دلیل است که سازمان سیا بار دیگر «ژوکر‌» را از آستین‌اش بیرون کشیده.   سایت رادیوفردا،   مورخ 17 شهریورماه سالجاری طی مصاحبه با احمد صدرحاج‌سیدجوادی،   که برای پرهیز از اتلاف وقت او را «الف.‌صاد» می‌خوانیم،  مطالبات حاکمیت آمریکا را از زبان وی مطرح می‌کند.  

«الف. صاد» 94 سال دارد ولی هنوز خیلی خوب می‌رقصد و تا آخرین نفس از خوش‌رقصی برای ارباب دست برنخواهد داشت.  روند رایج خوش‌رقصی در خانوادة کذا از دیرباز ارسال «نامة سرگشاده» بوده.   ولی نامة «الف. صاد» سرش آنقدر گشاد است که می‌توان از فاصله چند هزار کیلومتری برج و باروی طویلة مک کارتی را در آن مشاهده کرد.   باری ایشان برای رفع مشکلات عده‌ای «بی‌گناه» نامة کذا را قلمی فرموده‌اند  و...و امیر مصدق کاتوزیان نیز به همین مناسبت با این مدافع ‌«بی‌گناهان» مصاحبه‌ای ترتیب داده.   

مکان مصاحبه همان غار «اصحاب کهف» باید باشد،   ولی زمان مصاحبه،  یعنی 17 شهریورماه 1390،   هیچ ارتباطی با دوران زمان‌گریز «دقیانوس» ندارد.   با این وجود،  مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده هر دو در عهد «دقیانوس» سیر می‌کنند.   مطلب رادیوفردا،   تحت عنوان بلاهت‌گستر «صدر حاج‌سيدجوادی:  آیا آرای دادگاه انقلاب،  یک دروغ بزرگ نیست؟» انتشار یافته و به مخاطب چنین القا می‌کند که حکم دادگاه راست و دروغ دارد!   حال آنکه حکم دادگاه می‌تواند منصفانه باشد یا غیرمنصفانه!   ولی از آنجا که حاج‌سید جوادی نیز مانند شیرین عبادی خیلی «حقوق‌دان» است وظیفة خود را نیک می‌شناسد.

یادآور شویم این جانور وحشی از جمله همان‌هاست که بر اساس بی‌پایه و اساس «حدیث مسلم» و «روایت معصوم» برای حکومت اسلامی «قانون اساسی» تنظیم کرده،   و در دوران شاه وکیل مدافع «مهدوی کنی» بوده.   البته در آن دوران کسی با مهدوی کنی کاری نداشت، فقط می‌خواستند از او تصویر «قربانی» رژیم شاه ارائه دهند که موفق شدند.   در هر حال،   همین مهدوی کنی که اینک ریاست «مجلس خفتگان» را بر عهده دارد،   روز گذشته در مرقد آن وحشی بیابانی،  هم‌صدا با رهبر «قلعة حیوانات» در کنار میرحسین جلاد نشسته و همه را به پیروی از «خط امام» فرا خواند.   

بلبل‌زبانی‌های کنی تحت عنوان «اميدواريم از مسيري كه امام ترسيم كردند منحرف نشويم»،   در فارس نیوز،  مورخ17 شهریورماه سالجاری انتشار یافته.   مهدوی کنی در سخنرانی‌‌اش «صداقت» خمینی را ستوده و مجلس خبرگان رهبری را به مرتبة «رهبر» ارتقاء درجه داده:

«[...] رئيس مجلس خبرگان رهبري [...] اظهار داشت [...] امام در انقلاب به اسلام،  قرآن،  اهل بیت و مردم بسیار اهمیت می‌دادند [...] و مردم هم با صداقت امام راحل را دوست می‌داشتند [...] رهبری انقلاب از ارکان اول نظام است و خبرگان هم به همان اندازه اهمیت دارد [...]»

مهدوی کنی که در واقع زیر پای «حاخ‌علی» را می‌کشد درست می‌گوید،   خمینی،  مانند همة شارلاتان‌ها فقط پس از مرگ صداقت داشت.   باری در همین مراسم،  آخوند شاهرودی،  عضو هیأت رئیسة مجلس کذا نیز کفن‌فروشان خبره را «منتخب ملت» معرفی کرده:

«[...] شاهرودی،  [...] در گزارشی از دو روز نشست خبرگان ملت گفت:  خبرگان منتخب ملت [...] بر حفظ وحدت [...] تأکید کردند [...]»

نمی‌دانیم مقصودش ملت عراق بود یا ایران!  ولی فراموش نکنیم،   این جیره‌خواران استعمار «منتخب ملت» هستند!   وارد جزئیات شکرخوری‌های شاهرودی نمی‌شویم و می‌پردازیم به سخنان رهبر «قلعة‌ حیوانات.»   مقام معظم فرموده‌اند،  نباید در «اصول» و «مبانی» کوتاه بیائیم.   اصول و مبانی قلعه حیوانات چیست؟  مطالبات اربابان‌اش در لندن و واشنگتن.  این اصول و مبانی همان اصول کودتای آیرون‌ساید است که چهرة‌ پلید خود را با صورتک تقدس «شیخ» ضداستبداد و «شاه» ضددین پوشانده و امروز از زبان شیخ مطالبات خود را مطرح می‌کند.   خامنه‌ای می‌گوید،   «ولایت مطلقه فقیه هیچ هم بد نیست،  چون ولی‌فقیه عادل  به میل خود عمل نمی‌کند!»  حتماً می‌خواستند بگویند به فرمان خدا عمل می‌کند،  روی‌شان نشد!   ولی از قضای روزگار ما هم با ایشان موافق‌ایم؛  «ولی فقیه» به میل ارباب‌اش یعنی به خواست حاکمیت مطلقة استعماری عمل می‌کند. 

 برای اطاعت از فرامین ارباب است که مقدسات بومی و دینی و قومی الزامی شده و متفکران ساواک روزی هزار لطیفة خنک برای «لرها» می‌سازند،   و از این طریق دیگر ایرانیان را نیز به دلیل تعلقات بومی‌شان به سخره می‌گیرند:   اردبیلیه،   رشتیه،  اصفهانیه و ... و خلاصه طبع ساواک چنان خنک است که در این‌گرما،   انسان از سرما به لرزه می‌افتد.  ولی ساواک هیچوقت نمی‌گوید،  آخونده!   البته طنازان قلعة حیوانات نیک می‌دانند که بختیاری‌ها نیز از اقوام «لر» هستند و خلاصه «لره» به صورت غیرمستقیم شاپور بختیار را نیز شامل می‌شود.  حضور سگ‌های‌هار سازمان سیا بگوئیم «لره»،  «رشتیه»،  «ترکه» و ... و «کرده» همه ایرانی هستند،  حال آنکه خامنه‌ای،  موسوی،  کروبی و حاج سیدجوادی در ردة ایرانی‌نمایان قرار می‌گیرند.  بجای طنازی‌های «دینی ـ بومی»،  از افلاس ارباب‌تان در لندن واشنگتن و از مصائب رهبرتان،   «حاخ‌علی» که مثل خر در گل گیر کرده‌ بگوئید تا همگان بیشتر بخندند!   باری،  «حاخ علی» در ادامة سخنان حکیمانه‌اش می‌افزاید،   حرکت در چارچوب غرب یعنی «انحراف» و «تجدیدنظر!»   بله،  رهبر «قلعة حیوانات» در چارچوب غرب حرکت نمی‌فرمایند،   مثل میمون در زنجیر غرب این ور و آن ور می‌پرند و جای دوست و دشمن نشان می‌دهند:        

«[...] نباید بخاطر فشارهای [...]‌ دشمنان قسم خورده اسلام و ایران [...]‌ از اصول و مبانی کوتاه آمد و در چارچوب‌های غربی حرکت کرد [...]»

در واقع علی خامنه‌ای به نشخوار ترهات میرحسین جلاد پرداخته،   غافل از اینکه دوران نورانی آن وحشی بیابانی دیگر سپری شده.   خامنه‌ای تشکیل حکومت بر اساس احکام توحش در ایران را اقدام بی‌سابقه و تاریخی امام خمینی می‌خواند،  حال آنکه استقرار حکومت‌های اسلامی در کشورهای مسلمان‌نشین در واقع هدفی جز محاصرة مسکو نداشت و این موضوع هیچ ربطی به رهبر آفتابه‌داران عموسام ندارد.   باری،   «حاخ‌علی» ضمن اشاره به دگرگونی‌های منطقه،  هم‌صدا با ممدیونسکو و دیگر پیشخدمت‌های جرج سوروس،  خواهان تبیین صحیح «مردمسالاری دینی» برای «ملت‌های مسلمان» شده‌اند!   از شما چه پنهان، نمی‌دانستیم ملت ها هم «دینی» هستند:
  
«[...] رهبرمعظم [...] با اشاره به اقدام تاریخی [...] امام خمینی [...] در تشکیل نظام سیاسی مبتنی بر فقه اسلامی [...] افزودند:  حوادث [...] ‌عظیمی در منطقه در حال رخ دادن است [...] باید با تبیین دقیق [...] مفهوم مردمسالاری دینی برای ملت‌های مسلمان،  خلاء موجود را در زمینه جهت‌گیری آینده این حوادث،  پُر کرد[...]»

حضور رهبر معظم انقلاب‌شان بگوئیم،  آنچه شما و همپالکی‌های‌تان می‌توانید پر کنید،  همان «مبال» مقدس کاخ باکینگهام است؛‌  که از قدیم گفته‌اند،  کار نیکو کردن از پرکردن است! خلاصه «یا ایهاالمومنون،  پر کنید تا رستگار شوید!»  رهبر قلعة حیوانات با اشاره به سوابق درخشان «فقه شیعه» در «پر کردن» می‌فرمایند:    

«[...] نظام سازی بر اساس فقه اسلامی تا قبل از امام راحل [...] سابقه نداشته [...] آن بزرگوار،  اول کسی است که در مقام نظر و عمل،  یک نظام سیاسی را بر مبنای مردمسالاری دینی و ولایت فقیه،  مطرح و ایجاد کرد[...]»

می‌بینیم که آن بزرگوار اول کسی است که به دلیل برخورداری از حماقت سرشار،  مطالبات ارباب مبنی بر ایجاد یک نظام بی‌نظم و بدون اقتصاد را «مطرح» کرد،   و هنوز هم لاشه پوسیدة این «نظام» بر دوش ملت ایران سنگینی می‌کند.   تازه «حاخ‌علی» می‌خواهد برای حفظ «هویت» چنین نظامی در زمینة‌ مادی و معنوی «پیشرفت» هم بکند!   چرا که به ادعای ایشان پیشرفت‌های قبلی نیز به برکت «حفظ اصول» حاصل شده.   اما اصل مطلب در سخن‌پراکنی حاخ‌علی «ولایت مطلقة فقیه» و مفاهیم گنگ عدالت و انعطاف است.  ایشان می‌فرمایند،   «فقیه عادل» به میل خود عمل نمی‌کند:

«[...] آن‌ها می‌گویند ولایت مطلقه یعنی کشور بر اساس میل فقیه عادل حرکت کند در حالیکه فقیهی که عادل است نمی‌تواند به میل خود عمل کند. [...]  مطلقه یعنی در دستِ کلیددار اصلی نظام،   حالت انعطافی وجود دارد که می‌تواند هر جا لازم شود مسیر را تصحیح و تکمیل کند[...]»

و اما از کلیددار اصلی نظام  بگوئیم که بزودی قرار است راهی مسکو شود!   دیوید کامرون امروز چنان لگدی از جانب چین دریافت کرد که کلیدش گم شد!   به گزارش فرانس پرس، مورخ 9 سپتامبر 2011،  دولت چین از حاکمیت آرژانتین بر جزایر «مالوین» حمایت به عمل آورد و آرژانتین هم از چین تشکر کرد!   در دوران تاچر جزایر مالوین طی یک «مینی جنگ» با نوکران یانکی‌ها در آرژانتین به «تصرف» بریتانیا در آمد.  ولی امروز که «حاخ‌علی» در مرقد امام‌اش درافشانی می‌کرد،  این خبر،  یعنی حمایت چین از آرژانتین هنوز انتشار نیافته بود.  در نتیجه رهبر «قلعة حیوانات» به تکرار پروپاگاند گوساله‌پسندی مشغول بود که پیشتر از زبان ممد یونسکو می‌شنیدیم؛   نفی دمکراسی و انسان‌محوری و تأکید بر توهمات عصرحجر و قصه‌های غار حری.   

خامنه‌ای ضمن ابراز رضایت از سقوط دیکتاتورهای وابسته به غرب نسبت به استقرار دمکراسی هشدار داده و می‌گوید،   مردم‌سالاری دینی دوای درد این ملت‌هاست و می‌تواند آیندة روشنی برای‌شان ترسیم کند:            

«[...] رهبر انقلاب [...] افزودند[...] خطر [...] استقرار نظام‌های وابسته به غرب تحت پوشش دموکراسی و آزادی [...] از دیگر مسیرهای محتمل است [...] در این اوضاع و احوال پیچیده [...] مردمسالاری دینی می‌تواند [...]  به عنوان هدیه و یادگار امام خمینی نیازهای [ملت‌ها] را بر طرف سازد [...]»

بله وقتی اصحاب‌کهف «نامة‌ سرگشاده» می‌نویسند و از «رأی دروغ» دادگاه داد سخن می‌دهند،  سگ‌شان هم خود را در سیاست منطقه صاحب نظر به حساب می‌آورد،   اینهم از معجزات ماه سپتامبر باید باشد!   اگر چه امروز کسی نبود به حاخ‌علی بگوید،  «کوشه!»  ولی با در نظر گرفتن حمایت چین از آرژانتین،   دیوید کامرون پیش از مسافرت به مسکو ناچار خواهد شد برنامة جمع‌آوری سگ‌های ولگرد انگلیسی را در کشور ایران به مورد اجرا بگذارد.   














...












Share