شپیگلنژاد!
...
گر تو خری، تو را ز خری هیچ نقص نیست!
باراک اوباما و شرکاء طرفدار دمکراسی و حقوق بشر هستند؟ پس چرا به کشتار کردها اعتراض نمیکنند؟! پاسخ به این پرسش روشن است. کردها توسط مزدوران غرب، یعنی حکومتهای اسلامی ترکیه و جمکران قتلعام میشوند! از تاریخ 17 اوت 2011، ارتش جنایتکار ترکیه دست در دست سپاه آدمخوار پاسداران «غیر نظامیان» کرد را هدف بمب و موشک قرار داده. سازمان رسوای ملل به کنار، از سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر در غرب نیز صدای اعتراضی به گوش نمیرسد. بله، ارتش لچکپرست ناتو که در ظاهر برای حفظ جان غیرنظامیان لیبی، و در واقع جهت تجزیة این کشور به دو کشور اسلامی «سبز» و «سیاه» وارد جنگ شده، به کشتار غیرنظامیان کرد نیز مشغول است.
گر کسی بی عدل و فضل و بذل مهتر گرددی
مهتری کردن به غایت سهل و آسان باشدی
وبلاگ امروز را به معجزات «قاف» اختصاص میدهیم ـ با کوه قاف اشتباه نشود. «قاف»، مثل قلاده، مثل قذافی، مثل قطر و مثل همة کسانی که به «قاف، قاف» افتادهاند! هنوز معرکهگیری احمدی نژاد برای «هولوکوست» یا به قول مرده شویان، «هولوکاست» به پایان نرسیده بود که امیر قطر گوشی را به دستش داد و اینگونه بود که «ستریپ تیز» پرزیدنت مهرورزی برای بنیامین نتانیاهو نیمهکاره ماند و قر در کمر مبارکشان خشکید. اصولاً اینروزها، به ارادة الهی، رقص مردهشویان پیوسته نیمه کاره میماند. به عنوان نمونه شاهد بودیم که «رقص شکم دینی» حضرت ژنرال، دکتر و شاید مهندس «فیروزآبادی» برای ارباب، آنهم در جمهوری آذربایجان با چه افتضاحی به پایان رسید.
ابتدا سفارت جمکران در باکو رقص فیروزآبادی را تکذیب کرد، سپس خود ایشان را برای تکذیب تلویحی ولی پر طمطراق گ...خوریهایشان به صحنه آوردند و فیروزآبادی چنان از جنگ 33 روزه تمجید به عمل آورد، تو گوئی شکست اسرائیل پیروزی حکومت نفرت و ادبار جمکران بوده! خلاصه این آخرین رقص شکم سردار بود؛ آنروز ژنرال فیروزآبادی آنقدر قر داد که کمر درد گرفت و میگویند دیگر نمیتواند برقصد! در نتیجه، قرار شد «احمی»، یا همان احمدینژاد بجای «سردار» به ساز یانکیها برقصد. اما این رقص هم با مسافرت امیر قطر بر هم خورد!
گفتن بسیار نه از نغزی است
ولولة طبل ز بیمغزی است
رقص روز گذشتة «احمی»، بر محور «هولو» و «کاست» و به ویژه تحریف «آزادی بیان» تنظیم شده بود. مهرورزی یا بهتر بگوئیم بیانیهنویساش در ساواک «آزادی بیان» را با آزادی توهین و تهمت و افترا اشتباه گرفته. از اینرو پرزیدنت چاه جمکران در «پیش وقوقیة» 4 شهریورماه اظهار داشت، «در غرب توهین و تهمت آزاد است، ولی هیچکس حق ندارد از هولوکاست صحبت کند!» نمیدانستیم در غرب چنین «آزادیهای» غیرقانونیای وجود دارد! هتاکی ولاتبازی و شایعهپراکنی و مفتگوئی، تا آنجا که ما میدانیم و همه شاهدند، فقط در حکومتهائی از قماش جمکران آزاد بوده و هست؛ مطالب کیهان و به ویژه سخنرانیهای آن وحشی بیابانی و جانشیناش شاهدی است بر این مدعا.
احمدی نژاد میگوید، «هولو کاست» یکی از دروغهای بزرگ است ولی در غرب نمیگذارند ما در این مورد درافشانی کنیم. «احمی» در ادامة سخنان پرگهرش میافزاید، این رژیم یعنی «دولت اسرائیل» را آوردهاند که با ایجاد بحران برای سرمایهداری غرب فرصتسازی کند! و اتفاقاً اینجا را درست میگوید، اما «احمی» توجه نمیکند که عملکرد «این رژیم» تا چه حد به عملکرد «نظام مقدس» شباهت دارد! با این تفاوت که اسرائیل یک دمکراسی پیشرفته است، و حکومت جمکران یک طویلة تمام عیار! ولی در چارچوب سیاست استعماری غرب وظیفة هر دوی این حکومتها بحرانسازی در منطقه است. اظهارات عمیق، شیوا و سرشار از بلاهت پرزیدنت چاه جمکران در مهرنیوز، مورخ 4 شهریورماه سالجاری انتشار یافته:
«[...] احمدینژاد [گفت] امروز در اروپا و آمریکا حمله، توهین، تهمت به تمام دولتمردان آزاد است اما سئوال از رژیم صهیونیستی گناه نابخشودنی است [وی افزود] هولوکاست از دروغهای بزرگ است [...]این رژیم [...] نماد همه وحشیگریهای برده داران و استعمارگران است [...] به هر بهانه جنگ و کشتار میکنند و مردم را آواره میکنند [...] این روحیة سرمایه داری مادی غرب است[...]»
ترکیب نوین و سرشار از بلاهت «سرمایهداری مادی» از تولیدات طویلة مککارتی باید باشد که ویژة ساواک جمکران اختراع شده. در ضمن همه بدانند و آگاه باشند که حکومتهای توحش جمکران، ترکیه و عراق که به قتل عام کردها مشغولاند ماهیت شان با «سرمایه داری مادی» غرب خیلی تفاوت دارد، اینان همان «نسیم معنوی» سرمایهسالاری غرب هستند که رایحة تعفنشان در سراسر منطقه پیچیده.
باری، پرزیدنت جمکرانیها در ادامة مهملاتاش میافزاید، دولت اسرائیل مانع پیشرفت ملتها میشود! به عبارت دیگر، این اسرائیل است که نظام توحش اسلام را به ما ملت تحمیل کرده، نه اسلامپرستان خودفروختهای که 32 سال است با برخورداری از حمایت لندن و واشنگتن با قبیلة «ئوفر» بده بستان پنهان به راه انداختهاند! البته انصاف داشته باشیم، «احمی» به نسبت نعلینها خیلی مدرن و پیشرفته است. اگر آخوند جنتی یا تقوی و امثالهم را برای اجرای مراسم پیشوقوقیه آورده بودند کمبودها را به حساب «بدحجابی» زنان میگذاشتند و از عدم رعایت نماد بردگی گلایهها میکردند؛ ولی مهرورزی فقط یقة دوستان خودش را در اسرائیل چسبیده، تا بتواند برایشان بازارگرمی کند:
«[...]عملکرد [...] دیگر این رژیم جلوگیری از پیشرفت و اقتدار ملتهای منطقه است [...] به محض اینکه ملتی پیشرفت میکند [...] عملیاتها شروع می شود [...] همة سازوکارهای نظام سلطه را به میدان میآورند [...] چون [...] ملتهای منطقه باید وابسته و عقب مانده باقی بمانند[...]»
«احمی» درست میگوید! طی 30 سال، اسرائیل نگذاشت مقامات «قلعة حیوانات» بیاموزند که «اسم جمع» را جمع نمیبندند! سه دهه پیش «عملیاتها» از زبان پاسدار محسن رضائی شنیده شد، و هنوز که هنوز است مهرورزی آن را در سخنرانیهایاش تکرار میکند. به عبارت دیگر، اسرائیل از «پیشرفت» زبان فارسی هم ممانعت به عمل آورده و نمیگذارد احمی بگوید: عملیاتهاها! در عوض، مقامات حکومت جمکران به کوری چشم «سرمایهداری مادی» در زمینة «تاریخ ماقبل تاریخ» به پیشرفتهای چشمگیری نائل آمده، و «هولوکاست» را با دولت اسرائیل در ترادف قرار دادهاند:
«[...] احمدی نژاد [...] تصریح کرد: هولوکاست یکی از این دروغ های بزرگ است. وی گفت: ادامه حیات این رژیم در منطقه مقابل منافع، استقلال و کرامت انسانهای همة ملتهاست [...] وی افزود: صهیونیستها ابزار سلطه غرب هستند. آنها بازکننده راه برای سرمایهداران بیفرهنگ هستند.»
خوشبختانه «انقلاب اسلامی» اصلاً دروغ نیست! حکومتهای اسلامی در تقابل با حقوق انسانی و منافع ملتها قرار نگرفتهاند، ابزار سلطة استعمار هم نیستند! و از همه مهمتر، سرمایهداران جمکران، مانند مقامات این حکومت خیلی خیلی بافرهنگاند. اظهارات احمدینژاد آنقدر «فرهنگی» و مستدل بود که با کد: 37289 در سایت «پیک ایران»، مورخ 4 شهریورماه سالجاری نیز انتشار یافت تا راه «پیشرفت» برای ما ملت هموارتر شود. بد نیست بدانیم همزمان با درافشانیهای مهرورزی، خواهرزن تونی بلر نیز برای «حماس» گریبان میدرید و این تشکل دستساز اسرائیل را «برگزیدة مردم» فلسطین میخواند! خلاصه، مذکر یا مونث، تفاوتی نمیکند، جیرهخوار طویلة مقدس، «گ... میخورد و لطیفه میپندارد!» گ...خوریهای «لورن بوث» همچون الماس بر تارک سایت تابناک، متعلق به پاسدار محسن رضائی میدرخشد. این تحفة نطنز، یعنی «لورن بوث» همچون دیگر هوچیهای حقوق بشر فروش فقط برای تل موهوم «مردم» سینه میزند.
حقوق بشرفروشهای غرب و شاخکهایشان در حکومت جمکران، «نسلکشی» کردها توسط ارتش ترکیه و سپاه خودفروختة پاسداران را نادیده گرفته، و برای اسلامگرایان حماس و معترضان «سوریه» و «مخالفان قذافی» اشک تمساح سرازیر کردهاند. اینان که برنامهشان در لیبی و سوریه با شکست روبرو شده، جهت بازارگرمی برای اسرائیل، قلادة حکومت اسلامی را باز کرده و به «هلموت کهل» تریبون دادهاند تا در باب «عظمت» فرضی کشور آلمان بیبیگوزک بافیکند و یقة «آنجلا مرکل» را بگیرد! گویا آقای کهل یادشان رفته که آلمان فدرال پس از جنگ دوم یک کشور اشغالشده به شمار میآید، و عظمتی در کار نیست.
از سوی دیگر، هلموت کهل به دلیل کهولت فراموش کرده که مخارج حزباش را قبیلة «شرایبر»، یعنی دلالان سرشناس اسلحه تأمین کرده و میکنند! ما که وابستگیهای حاکمیت آلمان را فراموش نکردهایم و نیک میدانیم که رسانة شپیگل در واقع شیپور تفنگفروشهای اسلامپناه و اسرائیلپرستی است که گسترش دمکراسی را تهدیدی برای منافعشان میبینند. در راستای تأمین همین منافع مقدس است که جهت ارائة تصویر دلپذیر از دولت سرکوبگر چین، «دمکراسی» با بینظمی و قانونشکنی در ترادف قرار میگیرد.
سایت «پیک نت» به مطلبی تحت عنوان «گفتگوی اشپیگل 34 با فو یینگ، معاون وزیر خارجه چین» لینک داده. در این مصاحبه، از رژیم چین به عنوان نظام «منضبط» یاد شده که نسبت به دمکراسیها از «امتیاز» بیشتری برخوردار است! به عبارت دیگر، رسانة کذا سرکوب و خفقان رایج در یک نظام وحشی و غیردمکراتیک را امتیاز و برتری آن نظام به شمار میآورد! خبرنگار از معاون وزارت امور خارجه چین میپرسد، از اینکه نظام منضبط دارید احساس برتری میکنید؟ ایشان هم با فروتنی سنتی چینیها پاسخ میدهند ما از شما میآموزیم:
«[...] دموکراسیها پیچیده هستند و از امتیازات نظامهائی که منضبط اداره می شوند، برخودار نیستند. احساس برتری میکنید؟ [...] ما به کامیابیهای شما احترام میگذاریم و از شما میآموزیم [...]»
بله از شپیگل بیاموزیم! دمکراسیها از «امتیازات» نظامهای منضبط بیبهرهاند! دلیل بلبلزبانیهای خبرنگار شپیگل توافقهائی است که طی سفر 6 روزة «جوزف بایدن» به چین حاصل شده و شکست برنامة تجزیة لیبی از پیامدهای آن است. در پی سقوط تریپولی، سران منطقة یورو میکوشند از نمد توافقهای آمریکا با چین برای خود کلاهی دستوپا کنند. به دلیل شکست برنامة مذکور و همچنین منتفی شدن براندازی در سوریه، یانکیها قلادة سگهای هارشان را در حکومت اسلامی رها کردهاند تا اینان به اسرائیل پارس کنند. باشد که از این مفر حاکمیت اسرائیل را در انزوای رسانهای قرار دهند و پیش از میعاد 20 سپتامبر، نان بنیامین نتانیاهو را در روغن فراوان شناور سازند. این است دلیل گ... خوریهای راهپیمایان «روز قدس»، در باب قطع رابطه کشورهای منطقه با اسرائیل، و معرکهگیری دوبارة پرزیدنت مهررورزی پیرامون «هولوکوست» یا به قول مردهشویان، «هولوکاست.»
گویند چون دزد به دام شحنه افتاد، وی را گفت، «آنچه کردم حکم الهی بود!» حکومت جمکران نیز همین قماش «حکم الهی» را به مورد اجرا میگذارد. به ارزش گذاشتن «تحریمهای اقتصادی»، در چارچوب همین احکام الهی صورت میپذیرد. برای پی بردن به ژرفای بیشرمی حکومت مردهشویان و ارباباناش در لندن و واشنگتن نیم نگاهی به اظهارات رئیس بانک مرکزی سوریه پیرامون اعمال تحریم اقتصادی بر این کشور کفایت خواهد کرد. به گزارش «فرانس پرس»، مورخ 26 اوت 2011 ، «ادیب میاله»، رئیس بانک مرکزی سوریه طی مصاحبه با این خبرگزاری اظهار داشت:
«تحریمها مجازات کل مردم سوریه، به ویژه آسیب پذیرترینشان است. وقتی آمریکا و اروپا سوگند میخورند که نمیخواهند مردم را تنبیه کنند، مهمل میگویند. فقط مردماند که بار تحریم را متحمل میشوند؛ نه رژیم. پیامد تحریمها افزایش قیمتهاست که در درجة نخست فرودستان را هدف قرار میدهد[...]»
رئیس بانک مرکزی سوریه میگوید، این تحریمها که باعث کاهش 90 درصد از درآمد «توریسم» شده، به دیگر بخشهای اقتصادی نیز سرایت خواهد کرد و ... و بیکاری و فقر را افزایش خواهد داد. بله، افزایش بیکاری و فقر بر اثر تحریمها همان شرایطی است که «رهبر» مفلوک و دیگر مقامات حکومت مردهشویان از آن به عنوان «پیشرفت در همة زمینهها» یاد کرده و میکنند. و همچنانکه شاهد بودیم، «فارین پالیسی» هم وارد همین معرکة مهوع شد و نهایت امر به «فواید» تحریم و «پیشرفتهای» ناشی از آن اشاره کرد تا کیهان جمکران عرعر ارباباش را به عنوان «شواهد و مستندات» پیشرفت حکومت مردهشویان انتشار دهد.
از اینجا نتیجه میگیریم که ایالات متحد و اتحادیة اروپا برای پیشرفت سوریه، تحریمهای اقتصادی را به این کشور تحمیل میکنند. به عبارت دیگر تحریم اقتصادی عملی است خیرخواهانه، و یانکیها و متحدانشان به دلیل مهر و محبتی که به مردم سوریه دارند، از صدور تولیدات این کشور ممانعت به عمل میآورند، و دارائیهای سوریه را در بانکهایشان توقیف کردهاند.
باری، در ادامة همین مصاحبه است که رئیس بانک مرکزی سوریه، کمک مالی حکومت اسلامی به این کشور را جهت حفظ «ثبات» لیرة سوری تکذیب میکند! از قدیم گفتهاند، «گر اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی»؛ حکومت مردهشویان که قادر به تثبیت ارزش ریال نبوده و نیست، چگونه میتواند برای لیرة سوریه تأمین ثبات کند؟ رئیس بانک مرکزی سوریه در پایان میافزاید، «کنار رفتن اروپائیها چندان مشکلی ایجاد نخواهد کرد چرا که جای خالیشان توسط چین پر خواهد شد و...» و حال که در سوریه قرار است چین بجای اروپا بنشیند، در لیبی نیز نمیتوان نقش چین را نادیده گرفت.
«جونم براتون بگه»، بعضیها خیلی به شکمشان صابون زده بودند. قرار بود لیبی را به دو کشور تقسیم کنند؛ در یک کشور، «شورای ملی گذار»، یعنی همان پیشخدمتهای خودشان حکومت «مردمی» و «مستقل» با اسلام سبز تشکیل دهند، پایتختاش هم میشد «بنغازی». در کشور دوم هم که پایتختاش تریپولی بود، نوکر دیگرشان، جناب سرهنگ قذافی به همان حکومت «استبدادی» و «مستقل» و اسلام سیاه و خیلی خیلی بد ادامه میداد. به این ترتیب، یک حاشیة امن نیز برای تونس و شبه دولت الجزایر فراهم میآمد. اگر به نقشة جغرافیا نگاه کنیم میبینیم «تریپولی» در نزدیکی مرز تونس و الجزایر واقع شده، و «بنغازی» در حوالی مصر! اما پس از سقوط غیرمنتظرة تریپولی شرایط به سرعت متحول شد. نخست اینکه آفریقای جنوبی، ریاست اتحادیة کشورهای آفریقائی رسماً از شناسائی «شورای ملی گذار» به عنوان تنها نمایندة «مردم لیبی» خودداری کرد!
با توجه به نفوذ سنتی بریتانیا در آفریقای جنوبی میتوان به صراحت گفت که لندن حساب خود را از فرانسه جدا کرده و در همسوئی با روسیه و چین بر اتحاد لیبی تأکید دارد. همچنین با توجه به انفجار در مراسم سورچرانی نظامیان «مکتبی» الجزایر این گمانه تقویت میشود که جایگاه دولت اسلامنواز الجزایر نیز متزلزل شده و حضرت «بوتفلیقه» نمیتوانند به ریاست و سیاست ابدمدتشان ادامه دهند. به زبان سادهتر، منافع فرانسه در مدیترانه از چند سو مورد تهدید قرار گرفته. در واقع سیاستی که شکست خورده، سیاست دوم ایالات متحد است که به صورت سنتی حاکمیت فرانسه مأمور اجرای آن بوده. و این سیاست همان خم رنگرزیای است که از آن حکومت جمکران و اسرائیلستیزی دروغیناش را بیرون کشیدهاند.
همین سیاست است که به سوریه شورشیان مسلح اعزام میکند. با تضعیف سیاست مذکور امکان دارد بشار اسد بتواند راه گذار به دمکراسی را در کشورش هموار نماید. در اینصورت تشکل اسلامفروش حماس میباید از سوریه اسبابکشی کند. به همین دلیل یانکیها میخواهند با «قلعة حیوانات» در جمکران یک محور نوین «اسرائیلستیز» تشکیل دهند: محور «قطر ـ جمکران.» در این راستا قرار است رهبران حماس را به «قطر» ارسال کنند. از اینرو رسانههای اسرائیل قطع رابطة قطر را با اسرائیل در بوق گذاشتهاند تا حکومت «مستقل» جمکران تنها نماند!
گوش خر بفروش و گوش خر
کاین سخن را در نیابد گوش خر
خلاصه جای تعجب نیست که شیخک قطر را به تهران بفرستند! روز 4 شهریورماه سالجاری ایشان پیام ارباب را در باب «کشور فلسطین» به مهرورزی رساندند و «احمی» ناچار شد ترهاتی را که چند ساعت پیش از تشریففرمائی شیخک قطر به زبان آورده بود جمعوجور کرده و بگوید، تشکیل کشور فلسطین «نخستین گام» است! از قدیم گفتهاند، «که بیچاره باشد خداوند لاف.» بله، گذشته از «احمی»، سقوط نابهنگام قذافی خیلیها را به «قاف، قاف» انداخت که مهمترینشان واتیکان، پایگاه فاشیسم بینالملل است! پس از سقوط تریپولی، کاردینال راتزینگر وارد آلمان شدند تا دست در دست هلموت کهل برای «عظمت گذشته» اشک حسرت بریزند.
...
<< بازگشت