شنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۰


بیلی و لیبی!
...


اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمی‌ات

در سالروز کودتای شهریور 1320،   پیروزی حزب «سوسیال ـ دمکرات» دانمارک در انتخابات به یک دهه حاکمیت پوپولیست‌ها پایان داد؛   اینهم از «کرامات» و «معجزات» دیمیتری مدودف!   دو روز پس از مسافرت ملکة دانمارک به روسیه،   پوپولیست‌های نازنازی اینکشور که پس از وقایع 11 سپتامبر با حمایت یانکی‌ها به قدرت رسیده بودند،  در انتخابات شکست خوردند و رجب اردوغان و به ویژه حکومت «مستقل» کفن‌فروشان جمکران را تنها گذاشتند.   حکومتی که دیپلماسی‌اش نیز بر توضیح‌المسائل منطبق شده.  

چه نشسته‌اید که دیپلماسی جمکران نیز مانند بقیة امور اساسی و «اصول» این حکومت از شکم و زیرشکم فراتر نمی‌رود.   افشاگری روابط فرضی عیال سرکوزی با یکی از فرزندان قذافی از مطالب مهم و دیپلماتیک «سایت ایران دیپلماسی» بوده.   سایت مهوع «خرازی» که دیپلماسی را با دکان خرازی اشتباه گرفته این مطلب «مهم» را به نقل از یک «جاسوس روس» منعکس کرده!   در واقع سایت تابناک با استناد به دکان داماد ملاممد خاتمی این مهملات را انتشار داده.   باشد که از این مفر کمک شایانی به گسترش توحش و ابتذال در فضای سیاسی «میهن اسلامی» کرده باشد.   حال که به توحش و ابتذال رسیدیم نگاهی داشته باشیم به نشانه‌های توحش،  یعنی به ارزش گذاردن «تخریب انسان.»   از آن جمله است،  تبریک گفتن به «خواهر» فلانی به دلیل شلاق خوردن فرضی ایشان!   اینهم حکایت تبریک گفتن آن وحشی بیابانی و پیروان‌اش به مناسبت مرگ جوانان ایران است.

خوانندة گرامی!   ما احکام توحش اسلام را در مجموع محکوم کرده‌ایم؛  قصاص،  قطع عضو،  سنگسار و شلاق زدن از جمله احکام اسلام است؛   بنابراین نیازی نمی‌بینیم هر بار اجرای یکی از این «احکام» را محکوم کنیم.   شلاق زدن به مسئول ستاد انتخاباتی میرحسین جلاد هم از نظر ما محکوم است،   ولی ایشان تنها کسی نیستند که در این حکومت توحش شلاق خورده‌اند؛  محکوم کردن شلاق خوردن شخص خاص،   یعنی تأئید اعمال این مجازات وحشیانه به دیگران.   همچنانکه انتقاد کاترین اشتون از بازداشت عبدالفتاح سلطانی نشان می‌دهد که ایشان به هیچ عنوان با حقوق انسانی کاری ندارند؛   فقط برای یک فرد خاص پستان به تنور چسبانده‌اند.  خلاصة کلام،   حقوق بشر،  ویراست اتحادیة اروپا «گزینشی» و در راستای «تخریب انسان» عمل می‌کند.   

این تحرکات موذیانه که در هم‌سوئی با تبلیغات بوق‌های استعماری صورت می‌پذیرد،  «افتخار به گذشته»،   به سخره گرفتن باورها،   تعلقات دینی،  بومی و قومی افراد را شامل می‌شود.   به یاد داریم که چندی پیش «صدای آمریکا» گزارش مفصل و گوساله‌پسندی در مورد اصل و نسب یهودی احمدی‌نژاد منتشر کرده بود.   اینک پیروان این مسیر «مقدس» به قلم زدن در باب ریخت و قیافة مهرورزی پرداخته‌اند،   و خلاصه پیشرفت در عرصة توحش و ابتذال شتاب بیشتری یافته.   حضور این «فرهیختگان» بگوئیم پدر و مادر،  محل تولد و ... و مشخصات فیزیکی «انتخابی» نیست!   آنچه می‌تواند مورد نقد و بررسی قرار گیرد،  رفتار و کردار انسان‌هاست؛  در جایگاه واقعی اجتماعی‌شان.   به عنوان نمونه بپردازیم به تحرکات مقامات حکومت اسلامی جمکران و نخست‌وزیر ترکیه.          

کفن‌فروشان به صورت ایستا،  و رجب‌اردوغان به صورت «سیار» برای حفظ منافع ارباب «عرق شرافت» می‌ریزند.   منافعی که با استقرار صلح در منطقه همواره در تضاد قرار گرفته و خواهد گرفت.   در نتیجه،  ‌ رجب اردوغان و همپالکی‌های‌اش وظیفه دارند برای تداوم و گسترش بحران میان کشورهای مسلمان‌نشین و اسرائیل تمام تلاش خود را به خرج دهند و اشغال سفارت اسرائیل در قاهره نمونه‌ای بود از این تلاش «مقدس»،   که البته ناکام ماند.   ولی رجب اردوغان همچنان به نبرد خیالی با اسرائیل ادامه می‌دهد.   چرا که ایشان نیز همچون اربابان‌شان در لندن و واشنگتن به «خداوند» تکیه کرده‌اند.

خداوندی که «تفنگ» و «فشنگ» را آفرید،  و از آنجا که شخصاً از فروش‌شان عاجز بود؛ «آدم» را نیز آفرید؛   و هزاران «پیامبر» را «برانگیخت» تا همة آدمیان را به «راه راست» هدایت کرده و «دلال» و پادو و جیره‌خوار و «بنده»،   و به ویژه غلام‌جان‌نثار را بجای «انسان» بنشانند.   اردوغان نیز یکی از همین بندگان شاکر و چاکر و غلامان جان‌نثار است که نمی‌باید با سردار جان‌نثاری که اخیراً «ورپریدند» اشتباه گرفته شود.  ولی اگر اردوغان همچنان ادامه دهد،  و عربده‌جوئی و نفس‌کش‌طلبی کند؛  ممکن است همین روزها به دیدار «شهید» جان‌نثاری نیز نائل آید.  اینهمه را محض اطلاع اهالی «رادیوفردا» گفتیم که مطالبات سازمان سیا در دریای مدیترانه را از زبان «رجب فوتبالیست» منعکس می‌کنند.   

اینان دولت سرکوبگر ترکیه را به عنوان «دولت دمکراتیک» در دکة خود  به فروش گذارده‌اند،   و پخش آگهی فروش برای این کالای بنجل را طبق معمول پاسدار شریعتمداری بر عهده گرفته.   کیهان جمکران،   مورخ 23 شهریورماه سالجاری،  ضمن اشاره به واکنش منفی مصری‌ها به سخنرانی اردوغان،   با انتساب «دمکراسی» به اسلام‌گرایان ترکیه در واقع با یک تیر چندین و چند نشان می‌زند.    نخست‌ اینکه با آلودن دمکراسی به لجن اسلامگرائی،   توحش خدامحوری را با دمکراسی در ترادف قرار می‌دهد و در گام بعد،   بر مخالفت مصری‌ها با دمکراسی تأکید می‌کند تا بتواند اشغال سفارت اسرائیل را به عنوان «خواست مردم» مصر به مخاطب بفروشد.

اشغال سفارت اسرائیل همانطور که در وبلاگ «بستنی و بنیامین» هم گفتیم همچون اشغال سفارت آمریکا در تهران فقط کارساز جنگ‌طلبان اسرائیل و تفنگ‌فروش‌های دو سوی آتلانتیک می‌تواند باشد.   به همین دلیل پس از شکست این برنامه،   حاکمیت آمریکا راه «بده ـ بستان» قبیلة  «ئوفر» را با کفن‌فروشان باز کرد!   به گزارش رادیوفردا،   مورخ 23 شهریورماه سالجاری،   «دولت آمريکا نام شرکت اسرائيلی ئوفر را از فهرست تحریم‌ها برداشت و بجای آن نام دو شرکت متعلق به زیرمجموعة شرکت ئوفر را قرار داد.»   به این ترتیب،  قبیلة ئوفر می‌تواند همچنان از بانک‌ها و سایر مؤسسات مالی آمریکا وام دریافت دارد:

«[...]‌ قرار دادن [نام]  شرکت برادران اوفر در فهرست تحريم،   اين شرکت [را] از دريافت [وام] و پشتوانه مالی فراتر از 10 ميليون دلار از [...] مؤسسات مالی آمريکا محروم [می‌کرد]»

حذف شرکت «ئوفرالله» از فهرست شرکت‌های تحریم شده ثابت می‌کند که یانکی‌ها به حقوق «بشر تفنگ‌فروش» خیلی احترام می‌گذارند،   و به هیچ عنوان حاضر نیستند این قماش بشر از حق و حقوق الهی خود،   یعنی دریافت وام و کمک‌های مالی محروم شود،‌  چرا که جان‌اش در گرو دلار است.   به گزارش رادیوفردا،  دو تن از برادران «ئوفر» پس از اعمال تحریم‌ها جان سپرده‌اند:

«[...] خانواده اوفر از ثروتمندترين تجار [...] اسرائيلی هستند.  يولی و سامی،  [ دو تن از برادران ئوفر] از زمان اعلام تحريم‌های آمريکا عليه اين شرکت درگذشته‌اند [...]»

مگر وزارت امور خارجة یانکی‌ها می‌تواند دست روی دست بگذارد تا برادران ئوفر،  یکی پس از دیگری «شهید» شوند؟  آنوقت چه کسی اموال ما ملت را غارت کند و به کفن‌فروش‌ها «نفتکش» عهد دقیانوس را به چند برابر قیمت بفروشد؟!   از این گذشته،   مگر هر کسی می‌تواند بقایای کشتی کریستف کلمب را با تف و سریشم بچسباند و آن را به عنوان «نفتکش» به فروش برساند؟   به هیچ عنوان!  از قدیم گفته‌اند،  این استعدادها «فقط نزد ئوفرالله است و بس،   نگیرند تحریم‌ها را به کس.»   

به عبارت دیگر حاکمیت آمریکا اینان را به ادامة تجارت «حلال» با حکومت مرده‌شویان،  یعنی فروش بنجل در بازارسیاه تشویق کرده.  شیفتگی یانکی‌ها به حکومت ریش و چادرسیا دلیل موجه دارد؛   بجز حکومت اسلامی،  هیچ دولتی از تحریم اقتصادی و گسترش بازارسیاه استقبال نمی‌کند.  و در چارچوب همین سیاست است که شاهد ارسال «رجب اردوغان» به کشورهای مصر و تونس و لیبی هستیم.   هدف از این دوره‌گردی تشویق اسرائیل‌ستیزی و پشتیبانی از تعصب و توحش اسلام‌گرایان در این کشورهاست.

به گزارش رادیو فردا،   مورخ 16 سپتامبر 2011،   رجب اردوغان در تونس به دولت اسرائیل هشدار داده و می‌گوید،   «ما اجازه نمی‌دهیم اسرائیل در مدیترانه به دلخواه خود عمل کند!»   عجیب است که دولت اسلام‌گرای ترکیه ناگهان به یاد عملیات اسرائیل در مدیترانه افتاده!   گویا نخست‌وزیر ترکیه عضویت رسمی کشورش را در سازمان ناتو و همچنین حمایت همه جانبة این سازمان را از اسرائیل فراموش کرده که چنین هارت‌وپورت به راه انداخته:         

«[...] اردوغان،   نخست وزیر ترکیه [...] در جریان دیدار از تونس به دولت اسرائیل هشدار داد [...] به گزارش خبرگزاری فرانسه [...] اردوغان در بخشی از سخنرانی خود [...]  گفت [...] ترکیه مصمم است که از آزادی تردد کشتی‌ها در این منطقه دفاع کند [...]»

البته اشارة اردوغان به ارسال کمک‌های به اصطلاح انساندوستانه به غزه،   یا بهتر بگوئیم،   ارسال سلاح و تجهیزات به کودتاچی‌های حماس است که هدفی جز تجزیة‌ فلسطین و ایجاد حاشیة ‌امن برای اسرائیل ندارند.   علیرغم گزارش هیئت تحقیق سازمان ملل که ورود کشتی ترکیه را به آب‌های اسرائیل محکوم کرده،   رجب اردوغان کوتاه نمی‌آید!   نخست‌وزیر ترکیه همچنانکه گفتیم به دلیل افلاس آمریکا می‌باید نقش روح‌الله خمینی را ایفا کند و ضمن سرکوب مردم ترکیه،   در صحنة‌ جهانی «جنجال» به راه اندازد.   

اما با توجه به تغییر شرایط،  نخست‌وزیر ترکیه ناچار شده همزمان  نقش خمینی و شیرین عبادی را با هم ایفا کند!   نتیجة این معرکه‌گیری در برابرماست.   اردوغان در داخل به کشتار کردها و سرکوب طرفداران لائیسیته مشغول است،   و در خارج مرزها،  از یک‌سو قوانین و مقررات بین‌المللی را به چالش می‌طلبد،  و از سوی دیگر،   طوطی‌وار به تکرار ترهات محفل نوبل در باب عدم تضاد اسلام با دمکراسی مشغول شده؛   همان ترهاتی که پیشتر از زبان شیرین عبادی،  حقوق‌دان جمکران منتشر می‌شد:

«[...]  خبرگزاری فرانسه می‌افزاید [...]  دیدار آقای اردوغان از تونس به خاطر تجربه ویژه ترکیه در استقرار نظامی دموکراتیک در جامعه‌ای مسلمان مورد توجه فراوان قرار گرفته [...] آقای اردوغان در تونس [...] تأکید کرد که هیچ تضادی بین اسلام و دموکراسی وجود ندارد[...]»

آقای اردوغان بسیار بی‌جا کرده‌اند!   با بی‌صبری منتظر بودیم «رجب اردوغان»،  فیلسوف بزرگ و «متفکر» عرصة تف و لگد در زمین فوتبال دمکراسی را برای‌مان «تعریف» کنند که کردند.   محفل فاشیسم بین‌الملل می‌باید از آقای اردوغان سپاسگزار باشد که بدون دریافت جایزة نوبل حاضر شد خودفروختگی و خریت‌اش را به اثبات برساند و حاکمیت برخاسته از کودتا را دمکراتیک معرفی کند: 

«[...] 99 درصد از مردم ترکیه مسلمان هستند و این هیچ مشکلی ایجاد نکرد.  ترکیه کشوری دموکراتیک و سکولار است و شما هم می‌توانید [...] در تونس همین کار را بکنید [...]»

بله ممکن است در تونس بتوانند ریش و چادر را به عنوان دمکراسی بر مردم حاکم کنند،   ولی بعید است در لیبی بتوان چنین معجزاتی صورت داد!   چهره‌های در هم رفتة کامرون و سرکوزی،   «فاتحان» فرضی جنگ لیبی شاهدی است براین مدعا!   در واقع انگلستان و فرانسه ناچار شده‌اند با طرح یانکی‌ها برای استقرار «حکومت مستقل» و «اسلامی» در لیبی مخالفت کنند.   به عبارت دیگر،   مسافرت مستر «فلتمن» به تریپولی برای پشتیبانی از اسلام‌گرایان نتیجه‌ای نخواهد داشت.  و به طریق اولی سفر رجب اردوغان نیز به لیبی بیهوده است!   ولی یانکی‌ها دست از اسلام نخواهند شست.   اگر «مایکل مک‌فال» به عنوان سفیر آمریکا در روسیه منصوب شود،  می‌توانیم بگوئیم که در پی انعقاد قرارداد «روس‌نفت و اکسون موبیل»، شاید مسکو برای رهائی از خرتوخر قلعة حیوانات با طرح آمریکا در ایران،   یعنی تکرار دورباطل «شیخ‌وشاه» موافقت کرده باشد.   

حکومت کفن‌فروشان چنان آشفته و بی‌نظم است که امکان مذاکره با آن عملاً وجود ندارد.   همچنانکه شاهد بودیم «سرنوشت» مذاکرات هسته‌ای با نمایندگان شورای‌عالی امنیت حکومت کذا عملاً در کیهان و نمازجمعة تهران،  یا بهتر بگوئیم در آستان مقدس «سیا» تعیین می‌شود.   به گزارش سایت فارسی نووستی،   مورخ 24 شهریورماه سالجاری،   روز گذشته،  «روگوزین»،   نمایندة دائم روسیه در ناتو که برای مذاکره در مورد سپر دفاعی به پاریس رفته بود اعلام داشت،   اگر مخاطب جدی برای مذاکرات دفاعی تعیین شود،   حاضر است به تهران برود:

«[...] راگوزین قصد دارد [...] برای مذاکرات دربارة مسائل دفاعی به تهران سفر کند اما این سفر را در صورتی انجام خواهد داد که ایران یک طرف صحبت جدی را برای وی در نظر بگیرد[...]»

طرف صحبت جدی یعنی اینکه ابتدا آمریکا با نتیجة مذاکرات موافقت کند تا حکومت کفن‌فروشان بتواند یک طرف صحبت «جدی» برای نمایندة ویژة دیمیتری مدودف در نظر گیرد،   در غیراینصورت مذاکره با ملایان اتلاف وقت خواهد بود.   خلاصه اگر یانکی‌ها بتوانند با اجرای طرح مک‌فال در ایران صورتک قابل قبولی برای جیره‌خواران‌شان تهیه کنند، ممکن است این صورتک برای روسیه هم قابل قبول باشد.   به استنباط ما،   شاید بعضی‌ها در مسکو چنین پنداشته‌اند که در اینصورت «نظم نسبی» بر ایران حاکم خواهد شد.   اگر این گمانه واقعیت داشته باشد،   باید بگوئیم جناح مدودف نان خوبی برای ملت ایران به تنور چسبانده!   

البته رئیس جمهور روسیه نانوائی نمی‌داند ولی با مقدمات پخت‌وپز نان بیگانه نیست.   سایت فارسی نووستی،  مورخ 14 سپتامبر 2011،  به مناسبت روز تولد رئیس جمهور روسیه،   «شغل‌های مختلف دیمیتری مدودف» را به همراه تصاویر ایشان انتشار داده و می‌نویسد:

«[...] دیمیتری مدودف [...] در ماه ژوئن سال 2011 [...] در شهر قازان آسیاب کردن آرد را فرا گرفت [...] مدودف [...] همچنین گاهی سلاح‌های قدیمی و نادر را در دست گرفته است [...] دیمیتری مدودف نه تنها در جمع آوری سیب زمینی [ که ] در برداشت چغندر قند [...] نیز کوشا بوده [...] تحصیلات دیمیتری مدودف در رشته حقوق بوده و وی در این رشته دارای درجه دکترا می‌باشد اما در سال‌هائی که سمت ریاست جمهوری روسیه را به عهده دارد، توانایی خود را در بسیاری از رشته‌های مختلف دیگر نیز نشان داده [...]  وی بعد از گذشت چند ماه از مراسم تحلیف،   در تاریخ 5 ژوئیه سال 2008 بیلی را برداشت [...]»

اگر واژة «لیبی» را کمی دستکاری کنیم،  از آن «بیلی» به دست خواهیم آورد.   امیدواریم رئیس جمهور روسیه جهت حل مسائل ایران مجبور نشوند از تجریبات‌شان در «بیل‌زدن» و به دست گرفتن سلاح‌های قدیمی بهره‌برداری کنند.   اما آرزو داریم جهت ادب کردن رجب اردوغان هر چه زودتر «بیل را بردارند!»   













...









 
   

Share