بستنی و بنیامین!
...
هر چه این تونی بلر شانس داشت، دیوید کامرون بدشانسه! تونی بلر تا آنجا که توانست برای آمریکا دمجنبانی کرد و جنگ به راه انداخت و حق وحساباش را از «مرداک» گرفت. بعد هم کنار رفت و دیوید کامرون ماند با افتضاح مرداک و افلاس در عراق، افغانستان، ترکیه و ایران! در نتیجه، امروز رجب اردوغان ناچار شد از مسافرت به غزه منصرف شود، سخنگوی وزارت امور خارجه جمکران هم اعلام داشت، «تظاهرات سوریه مردمی نیست!»
طفلک «لئون پانهتا»، وزیر دفاع یانکیها چقدر هوس «انقلاب» کرده بود؛ در ایران، در مصر و در سراسر اتحاد جماهیر نوکری! حزب کارگر انگلستان نیز رویای بازگشت به دوران نورانی 11 سپتامبر 2001 را در سر میپروراند. چرا که جنگفروشهای دو سوی آتلانتیک با «انقلابشان» و رخدادهای 11 سپتامبر توانستند «شرایط ویژه» را بر جهان حاکم کرده، نه تنها لشکرکشی به افغانستان و عراق را نزد شوتوپرتها «توجیه» کنند که پس از گذشت یک دهه سعی داشتند کودتای جیره خوارانشان را در تونس، مصر و لیبی به عنوان «انقلاب» به افکار عمومی جهان حقنه نمایند. ولی به دلائل فراوان این «هدف» مقدس به دست نیامد! در نتیجه ناچار شدند به نخست وزیر ایتالیا «تریبون» بدهند تا ایشان در باب کودتای لیبی سخنانی ایراد فرمایند.
به گزارش فیگارو، مورخ 9 سپتامبر 2011، «سیلویو برلوسکنی» در جمع طرفداران حزب خود اعلام داشت، «آنچه در لیبی میگذرد یک حرکت مردمی نیست؛ گروهی از درون ساختار حاکمیت قصد برکناری قذافی را دارند.» اتفاقاً ما هم پیش از ایشان گفته بودیم که نوچههای قذافی برای تداوم و گسترش منافع اربابانشان در لیبی «انقلاب» به راه انداختهاند. سی و چند سال پیش در ایران، و همین اواخر در تونس و مصر نیز «انقلابشان» بر همین الگوی گوسالهپسند منطبق شده بوده. ابتدا با «مردم» خردجال به راه انداختند تا «حاکم ظالم» را برکنار کنند، بعد هم سگ را بجای کلهپز نشاندند. در ایران، تونس و مصر این عملیات با موفقیت انجام پذیرفت، ولی در لیبی و به ویژه در سوریه، «افتاد مشکلها!»
در آستانة تشکیل مجمع عمومی سازمان ملل، تفنگفروشهای دو سوی آتلانتیک شکمشان را برای ممانعت از استقرار صلح در منطقه از طریق قراردادن حاکمیت اسرائیل در انزوای کاذب صابون زده بودند. قرار بود سناریوی مهوع و فرسودة «اشغال لانة جاسوسی» در قاهره نیز به اجرا درآید، و همزمان رجب اردوغان پیش از ورود به مصر، سری به غزه بزند تا هم از تزلزل حکومت کفن فروشها کاسته شود، و هم «صدای صلح» و «مذاکره»، و به قول مردهشویان، «سازش» خاموش گردد. باشد که از این مفر نان بنیامین نتانیاهو و شرکاء حداقل برای سه دهة دیگر در روغن فراوان شناور بماند.
چرا که تحمیل «شرایط ویژه» بر مصر، و بر دیگر کشورهای مسلماننشین، هم کارساز اسرائیل است، هم کارساز ارتش «لچکنواز» ناتو و جیره خواراناش در جمکران! به همین دلیل بود که در قاهره گاردهای مسلح سفارت اسرائیل هیچ واکنشی به پائین آوردن پرچم این کشور توسط «مردم» نشان ندادند! «مردم» کذا، طبق معمول در همان مسیر مطلوب استعماری حرکت میکردند. این است دلیل «به به و چه چه» مقامات مفلوک و رسانههای مفلس حکومت کفنفروشان برای «مردم» مصر، و کوفتنشان بر طبل توخالی «اختلاس»، و از همه مهمتر شیونشان برای «حفظ محیط زیست!» حتی فالانژهای «مجاهدین انقلاب»، یعنی دارودستة بهزاد نبوی و محسن آرمین نیز به محیط زیست علاقمند شدهاند. بله، مد شده! و اهالی مرزپرگهر همیشه پیرو «مد» بودهاند، به ویژه در امور سیاسی. از اینرو در آستانة سالگرد مقدس 11 سپتامبر هیچ دلیلی ندارد که ناگهان «مدسیاسی» را رها کنند؛ تازه اول کاره!
مراسم مقدماتی مد امسال از هفتة پیش با روضه و زوزه برای «احمد شاه مسعود» در تلویزیون «آرته» آغاز شد. یکنفر بدون دستار و نعلین برایمان یک دهن روضه خواند که خودش هم به گریه افتاد! در این مراسم «پرشکوه» به ما گفتند، «حافظ» شاعر و عارف و فیلسوف و «همه چیز» بوده و احمد شاه مسعود یک روز پیش از مرگ «فال حافظ» گرفته و حافظ ایشان را فرموده:
فریب جهان قصة روشن است
بله این سخنان مترجم احمدشاه مسعود بود! ایشان همچنین به ما گفتند دو تروریست طرفدار بنلادن که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، در یک اتاق با احمدشاه مسعود ملاقات میکنند. «جونم براتون بگه»، یکی از این تروریستها کمربند انفجاری به خودش بسته بود و کمربند کذا را در همان اتاق منفجر کرد و بر اثر این انفجار «مهیب» فقط تروریست کذا و احمدشاه مسعود «شهید» شدند! تروریست دوم را «مجاهدین افغان» دستگیر میکنند ولی طرف که گویا «زخمی» هم بوده از پنجره فرار میکند و «مجاهدین» مجبور میشوند چند گلوله نثارش کنند و او هم مانند سردار «جاننثاری»، زمین را از وجود پلیدش پاک میکند. تخصص سردار «جان نثاری» مانند دیگر سگهای هار استعمار، سرکوب ایرانیان بود. ایشان دوران کارآموزیشان را در اصفهان گذراندند و پس از آنکه که در امر مقدس آدمکشی مهارت کافی یافتند به کردستان اعزام شدند تا «اسلام ناب» و «رحمانی» و «علوی» و ... و خلاصه «اسلام سبز» را به کردها معرفی کنند که «موفق» نشدند. «مردم»، یعنی مهاجمین به سفارت اسرائیل هم ناموفق ماندند.
در نتیجه بوقهای جمکران از یکسو با «اختلاس جریان انحرافی» هیاهو به راه انداختهاند، و از سوی دیگر برای شهادت آن «جاننثار» روضه میخوانند و زوزه میکشند، و نهایت امر به دلیل «اشغال لانة جاسوسی» در مصر هلهله هم میکنند! غافل از اینکه عموسام با تکرار برنامة 13 آبانماه 1358 نمیتواند در مصر به همان نتیجهای دست یابد که در ایران خمینیزده رسید! به عبارت دیگر، با هی کردن «مردم» و اراذل و اوباش اسلامگرا به سوی سفارت اسرائیل در قاهره، امکان سازمان دادن به «انقلاب دوم» در مصر وجود ندارد؛ هر چند نظامیان این کشور اعلام «شرایط ویژه» کردهاند. خلاصه بنیامین نتانیاهو، بیجهت با دمش گردو شکست، و هارت و پورتهای رجب اردوغان نیز مانند نفسکشطلبیهای تونی بلر توخالی از آب درآمد!
تونی بلر اخیراً کشف کرده که «ایران از تروریسم حمایت میکند!» جالب اینجاست که پس از مرگ مشکوک «رابین کوک»، جانشین وی، «جکسترا» از یاران نزدیک «خرازی» بود که به نوبة خود از نوچههای ولایتی به شمار میرود! عجیب است که تونی بلر این حقیقت الهی را آنزمان که «جک سترا» هر روز سری به تهران میزد کشف نکرده بود! این «حقیقت» در آستانة افتتاح نیروگاه بوشهر از پرده برون افتاد. دروغ چرا؟ گویا جبرئیل بر تونی بلر هم نازل شده و برای خنک شدن دل پرخونشان، «افشاگری» تجویز فرموده .
اگر به رسانههای حکومت کفنفروشان بنگریم خواهیم دید که از افتتاح نیروگاه بوشهر واقعاً دلشان خون است! بسیاری از آفتابهداران عموسام خود را به کوری زده و «بوشهر» را زیرسبیلی در کردهاند. بقیه هم از «سر سیری» در چند خط به این موضوع اشاره کرده و پیامدهای استراتژیک آن را نادیده گرفتهاند.
پیشتر در این وبلاگ به اهمیت این نیروگاه اشاره شد، و نیازی به تکرار مکررات نیست فقط میگوئیم فعالیت این نیروگاه از یکسو به ارعاب ملت ایران پایان داد، و از سوی دیگر به اربابان حکومت اسلامی تفهیم کرد که میباید رویای تجزیة ایران را از سر به در کنند. شاهد بودیم که حکومت اسلامی تمام تلاش خود را به خرج داد که از فعالیت این نیروگاه ممانعت به عمل آورد، تا راه تهاجم نظامی به کشور مسدود نشود و در این مسیر نه تنها از حمایت شیخکهای کازینونشین خلیج «همیشه» فارس که از همراهی تمام عیار مخالفنمایان حکومت جمکران در داخل و خارج مرزها نیز برخوردار شد.
خلاصه شیخک امارات همصدا با «محیطزیست پرستان» و پیروان خط توحش امام، همگی از احداث نیروگاه بوشهر ابراز انزجار کردند. چرا که این نیروگاه توسط حامیان فاشیسم بینالملل ساخته نشد! حضور روسیه در بوشهر، برده فروشی و قاچاق سلاح و مواد مخدر، یعنی فعالیتهای «حلال» فعلة فاشیسم را در این منطقه مختل میکند و خلاصه «اقتصاد اسلامی» از رونق میافتد! بیدلیل نبود که رهبر قلعة حیوانات که حق صدور فتوی هم ندارد، به یاد مستضعفان افتاده، خودش را لوس کرد و مصرف بستنیهای «طلا» را «حرام» اعلام نمود!
البته دچار توهم نشویم؛ مقام معظم فقط «مصرف» بستنی کذا را «حرام» کردهاند؛ واردات مواد این بستنی از آلمان و شاید از اسرائیل همچنان آزاد است. به عبارت دیگر، صدور فتوی علی خامنهای در واقع میتواند پخش آگهی تجارتی جهت تشویق مصرف این بستنی تلقی شود. اهالیمرزپرگهر برای دهنکجی به این شیخ رسوا هم که شده میروند و این «بستنی» را میخرند. خلاصه رهبر شیعیان جهان با در نظر گرفتن فرمایشات روحالله خمینی در باب «اقتصاد» فتوی صدوریدهاند. به یاد داریم که خمینی گفت، «اقتصاد مال خر است.» به همین دلیل اقتصاد کشورمان به ویژه در «فارسنیوز» حسابی خرکی شده.
این سایت مشتی آخوند را برای اظهار نظر در مورد مسائل اقتصادی، و به ویژه در مورد «اختلاس» کذا ردیف کرده تا هر کدام یک منبر یاوهگوئی کند. یکی از اقتصاددانان همان آخوند «نبوی» است که در «تمدن اسلامی» تخصص دارد و خلاصه از اینجا نتیجه میگیریم که در جمکران نه تنها اقتصاد، که «تمدن» نیز «مال خر» است. از «طنازان» ساواک دعوت میکنیم بجای شیرینزبانی و مزهپرانی پیرامون «لره»، برایمان کمی از «آخونده» و «پاسداره» هم بگویند؛ به ویژه از «آخونده»، که همچون اخوانالمسلمین و شرکاء، سوابق مزدوریاش برای «باکینگهام پالاس» از یک سده نیز فراتر میرود و از آنجا که ارباب قدرش را نیک میداند در عراق هم «آخونده» ضدآمریکائی شده.
به گزارش فیگارو، مورخ 11 سپتامبر 2011 ، آخوند «مقتدی صدر» رهبر شیعه و «رادیکال»، ضمن اعلام آتش بس، به ارتش آمریکا «فرمان» داده که عراق را ترک کند! دیدیم که طی اشغال نظامی عراق، «مقتدی صدر» خیلی با آمریکا نبرد کرد، حالا دیگه وقت «آتش بس» فرارسیده! بله، مبارزات مقتدی صدر را با آمریکا دستکم نگیریم: انفجار بمب در اماکن عمومی سنی و شیعه، تهاجم به اماکن تفریحی، شلاق زدن «روزه خواران»، و ... و خلاصه بگوئیم تلاش همه جانبه جهت تجزیة عراق و تبدیل آن به طویلة اسلام از جمله مبارزات آخوند با آمریکاست.
آخوند صدر در بیانیهای که در واقع مزدوریاش را به اثبات میرساند، فرمودهاند هر گونه مقاومت مسلحانه باید متوقف شود تا اشغالگران بتوانند از عراق خارج شوند و ما استقلال خود را بازیابیم:
«[...] برای اینکه عراق استقلال خود را بازیابد، خروج مهاجمین از خاک ما الزامی است. به این منظور مییاید تا عقبنشینی کامل اشغالگران، مقاومت مسلحانه متوقف شود [...]»
وقتی کشوری مورد تهاجم نظامی قرار میگیرد، تلاش میکنند با توسل به خشونت، متجاوز را بیرون رانند، اما در «حکومتهای اسلامی» چنین نیست؛ با اشغالگر جهت تاراج و تخریب هر چه بیشتر همکاری میکنند، بعد هم با احترامات فائقه از او میخواهند لطف کرده، «استقلالشان» را بازگرداند! خلاصه فعلة فاشیسم «صدراسلامی» عمل میکنند. با توجه به میزان پفیوزی مقتدی صدر، روزنامة فیگارو «نبرد مسلحانه با آمریکا» را در کارنامه درخشان وی گنجانده و مینویسد، «سپاه مهدی» از سال 2004 با اشغالگران جنگیده! فیگارو برای حفظ پرستیژ این جانور وحشی نمیگوید مخارج «سپاه مهدی» و تجهیزاتاش از کجا تأمین شده! در هر حال اهمیتی ندارد، چرا که ماهیت اسلامگرایان و وابستگیشان به ارتش جنایتکار ناتو حداقل برای ساکنان منطقه روشن شده. پس مبارز بزرگ، مقتدی صدر را در فیگارو رها میکنیم و باز میگردیم به قصة ترور احمدشاه مسعود در «آرته» که از زبان مترجمشان نقل میشد.
ایشان در آن اتاقی که بمب منفجر شد، نزدیک احمدشاه مسعود نشسته بودند، ولی زنده ماندهاند! دردسرتان ندهم، روز نهم سپتامبر 2001، فرمانده مجاهدین افغان را کشتند و گفتند کار طرفداران بنلادن بود. دو روز بعد، همین بنلادن پلید، برجهای دوقلو را در نیویورک با خاک یکسان کرد و یک موشک هم به پنتاگون شلیک فرمود که به ما گفتند «هواپیما» بوده. مبارزات بنلادن در واقع ارسال کارت دعوت برای پنتاگون بود و نتیجه نیز در برابر ماست: لشکرکشی به افغانستان و عراق جهت استقرار حکومتهای اسلامی در ایندو کشور، در راستای سیاست تبدیلکشور به طویله. همان سیاستی که با کودتای آیرونساید در ایران به اجرا در آمد و به مرور زمان «بهینه» شد و اینگونه بود که «شاه رفت» و «امام آمد» و ... و پس از گذشت چندین سال، ما از میزان خودفروختگی مخالفنمایان حکومت اسلامی، و همچنین از شیفتگی دمکراسیهای غرب به «حکومت توحش»، به ویژه پس از وقایع 11 سپتامبر 2001 آگاه شدیم.
اینان هر سال به مناسبت 11 سپتامبر برنامة تعزیة حسینی به راه میاندازند. ابتدا برای احمدشاه مسعود گریه زاری میکنند، و او را با پرسوناژ افسانهای ژاندارک به قیاس میکشند، بعد هم یک فیلم کسالتآور از آتشنشانان نیویورک به خوردمان میدهند. همانطور که سیمای جذام زدة جمکران هر سال فیلم خواب آور «آهنگ برنادت» را پخش میکرد، خاجپرستها نیز «فیلم» 11 سپتامبر را هر سال نمایش میدهند. فیلمی که مرتباً «آب میرود»، و برخی تصاویرش که میتواند به قول آخوندها «بدآموزی» داشته باشد «محو» میشود! خلاصه میبینیم که به دلیل حماقت روسا، 343 نفر ازآتشنشانان نیویورک قربانی انفجار در برجهای دوقلو میشوند. در واقع هیچ دلیلی برای حضور آتشنشانان در این برجها وجود نداشت! آتش سوزی از دسترس اینان خارج بود. ورود آتشنشانان به برجها و بالارفتنشان از پلکان، راه کسانی را که ناچار بودند خود را از این مسیر به پائین برسانند نیز سد میکرد! به عبارت دیگر آتشسوزی در برجهای دوقلو به حضور آتشنشان شهری نیاز نداشت؛ شاید با هلیکوپتر و هواپیماهای آبپاش امکانی برای کمک میبود. در هر حال، هیچ اثری از این «وسائل» به چشم نمیخورد، و پس از مدتی سوختن، برجهای کذا فرومیریزند، تو گوئی متخصصین در نقاطی از برجها مواد منفجره کار گذاشته بودند؛ چرا که هیچ ساختمانی به صورت عمودی فرو نمیریزد!
باری فیلم دهة سپتامبر هر سال پخش میشود و امسال هم پخش شد و معلوم نیست چه اتفاقی افتاد که طالبان پس از گذشت یک دهه، سکوت را شکستند و اعلام داشتند «آمریکا دروغ میگوید، ما در این وقایع هیچ دخالتی نداشتیم؛ آمریکا میخواست به افغانستان و عراق حمله کند و ...» و خلاصه این یازده سپتامبر با آن یازده سپتامبرها زمین تا آسمان تفاوت دارد.
در این 11 سپتامبر، حکومت جمکران نیز ناچار شد لشکرکشیهای خیابانی سوریه را «غیرمردمی» بخواند. البته ملایان به استقرار حکومت ریش و چادر در سوریه امید فراوان داشتند، ولی چه میتوان کرد که زمانه تغییر کرده. از اینرو برنامة «اشغال لانة جاسوسی» که در ایران زمینهساز تحریم و جنگ و کودتاهای پیاپی شد، در قاهره با شکست روبرو میشود. دوران نفسکشطلبیهای «مردمی» به پایان رسیده. چه در اسرائیل و چه در دیگر کشورهای منطقه ملتها چشم امید به صلح دوختهاند.
...
<< بازگشت