سپر خالهسوسکه!
...
سرانجام ویکیلیکس پتة باراک اوباما را بر آب انداخت و معلوم شد شیفتگی حاکمیت یانکیها به تداوم «روابط پنهان» با حکومت اسلامی «پایانناپذیر» است. به ادعای ویکیلیکس رحیم مشائی میگوید، «ما از طریق ارسال نامه خواهان مذاکره با آمریکا شدیم، اما اوباما بجای پاسخ به ما، برای خامنهای نامه نوشت!» گرچه ویکیلیکس متن نامة اوباما به خامنهای را منتشر نکرده، ولی ما حدس میزنیم باراک حسین که اخیراً از طریق امانوئل راحم، شهرداری شیکاگو را به دست گرفته، خطاب به حاخعلی چنین نوشته:
«دییر» مقام معظم رهبری! شما اهل کوفه نیستید، «حسین» تنها بماند! راست و حسینی بگوئیم، مائیم و همین روابط پنهان! اگر با شما مذاکره کنیم، خط امام روشن ضمیرتان و نبرد بیاماناش با آمریکای جهانخوار خدشهدار میشود و ... و خلاصه بیدشمن میمانید و نظام مقدستان فرو میریزد روی سرتان، نان ما هم آجر میشود. خدا را خوش نمیآید که خواهر دلبندم، «کوئین زینب»، سر پیری از «حقوق» خود محروم شود! خدا میداند ما به فروپاشی این نظام مستقل و مقتدر راضی نیستیم؛ 32 ساله مثل فرزند خودمان بزرگش کردیم. 32 سال آزگار است که شبکههای فروش برده، قاچاق سلاح و مواد مخدر در منطقه به کاسبی مشغولاند! میخواهید جلوی کسب حلال ما را بگیرید؟ مگر خداوند در قرآن نمیفرماید: «کاسب حبیب خداست!» مگر خدای ناکرده با «حبیب خدا» دشمنی دارید؟! «دییر» علی! شما به نبرد با آمریکا و اسرائیل ادامه دهید، اجرتان در اسکلههای جنوب با شرکت «ئوفر!»
ریشماهت رامیبوسم،
قربانت، اربابات، حسین.
گفتگوی کفر و دین آخر به یکجا میکشد
خواب، یک خواب است، باشد مختلف تعبیرها
بله این چنین است که در اتحادیة اروپا، اسرائیل، و ... و در جمکران «خواب» شیرین مککارتیستهای دو سوی آتلانتیک، یعنی تداوم بحران «اسرائیل ـ فلسطین»، به صور مختلف «تعبیر» میشود. به محض اعلام مواضع کاخ سفید در مخالفت با عضویت فلسطین در سازمان ملل، همة لوطی و عنترهای سازمان سیا در جمکران، به ویژه پاسدار شریعتمداری، در همسوئی با کاخ سفید قرار گرفتند؛ البته به بهانه ابلهانة مخالفت با موجودیت اسرائیل!
چه نشستهاید که نوچة ملاممد خاتمی در کیهان، همچون آن وحشی بیابانی برای منطقه و جهان تعیین تکلیف میکند: اسرائیل باید برود؛ تحریمها بر ملت ایران باید ادامه یابد؛ و ... و خلاصه پاسدار شریعتمداری در کیهان، مورخ 6 مهرماه سالجاری بیش از حد معمول شکرخوری کرده. دلیل هم اینکه ارباباناش به ویژه در ینگهدنیا سخت به افلاس افتاده و راه نجات خود را در شبیهسازی و بازتولید الگوهای گذشته یافتهاند.
الگوهای مطلوب اینان چیست؟ تزار، استالین و ... و از همه مهمتر بازگشائی دکان ورشکستة «جمالالدین اسدآبادی»، جیرهخوار بریتانیا، تحت عنوان مضحک «بیداری اسلامی»، که بهتر است آنرا «بیماری اسلامی» بخوانیم. این بیماری در رسانههای غرب «بهار عرب» نام گرفته، و خواهیم دید که در سوریه به «خزان» تبدیل خواهد شد! دلیل هم اینکه حاکمیت فرانسه، از پشتیبانان پنهان حکومتهای اسلام زده، از پایه و اساس در حال زیرورو شدن است. برای نخستین بار پس از پایان جنگ دوم جهانی، سوسیالیستها در سنای این کشور اکثریت یافتند!
به راه انداختن سیرک «بهار عرب»، یا به قول کفنفروشان «بیداری اسلامی» هم نتوانست از فرا رسیدن «بهار فرانسه» و جابجائی قدرت در این کشور ممانعت به عمل آورد. پس از گذشت بیش از 7 دهه از پایان جنگ دوم جهانی، آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک یک گام دیگر به عقب برداشته و به این ترتیب مجلس سنای فرانسه از انحصار راستگرایان این کشور خارج شد. اینگونه بود که «شورای ملی گذار» لیبی از تشکیل دولت منصرف شده و اعلام داشت «پس از فتح کشور» دولت تشکیل میدهیم! به عبارت دیگر، حباب «انقلاب» نوچههای معمر قذافی که در رسانههای غرب «مردمی» معرفی میشد ترکید و به ترکیدن حبابهای دیگر منجر شد. از آنجمله است، استقبال «شاهانه» از سفیر اسلامنواز و مردمپرست آمریکا در سوریه با سنگ و گوجه فرنگی گندیده، مسافرت رئیس جمهور الجزایر به فرانسه برای «معالجه» و ... و از همه مهمتر، تظاهرات در آمریکا در اعتراض به بیکاری و شرایط نامناسب اقتصادی.
پس از اینکه رسوائی «شتروس ـ کان» در هتل «سوفیتل» کاسهکوزة دارودستة سرکوزی را برای «فتح» کاخ الیزه در هم ریخت، در تاریخ 25 سپتامبر 2011، مجلس سنای فرانسه نیز در اختیار سوسیالیست ها قرار گرفت! بله، 72 سال پس از پایان جنگ دوم جهانی، انحصار راستگرایان بر مجلس سنای فرانسه پایان یافت. اگر قصة «انتخاب» نخستین رئیس جمهور سوسیالیست این کشور و پیامدهای فجیع این انتخاب یعنی گسترش فاشیسم در داخل و پیروی از جنگافروزی ارتش ناتو در ایران، لبنان و به ویژه در بالکان را فراموش نکرده باشیم، ممکن است به اشتباه بگوئیم، همانطور که دولت سوسیالیست فرانسه کارساز جنگافروزی دولت مارگارت تاچر شد، شکوفههای «بهار فرانسه» نیز در بریتانیا خواهد شکفت؛ خواست دولت انگلستان جز این نیست! اما «صد بار اگر هم شد، اینبار نخواهد شد.»
به گزارش فرانسپرس، مورخ 29 سپتامبر 2011، مخالفان براندازی در سوریه، با گوجه فرنگی گندیده از عالیجناب «فورد»، سفیر گاوچرانها در اینکشور استقبال به عمل آورده و ایشان را هو کردند. در نتیجه، هارت و پورت رجب اردوغان بر علیه کشور همسایه فروکش کرد. در عوض سگهای هار استعمار در جمکران برای جبران این کمبود وارد میدان شده و دامنة جنجال را گسترش دادند. پاسدار شریعتمداری با عضویت فلسطین در سازمان ملل مخالفت کرد، آخوند لاریجانی «آدمکشی» دولتی را تحت عنوان ابله فریب «اعدام قاچاقچی» از سر گرفت و ... و در این گیرودار بود که «القاعده»، تشکل دستساز سازمان سیا یقة احمدینژاد را چسبید و فرمود، «نگوئید عملیات 11 سپتامبر 2001 توطئة آمریکا بوده!» بیانیة گهربار «القاعده» در سایت رادیو فردا انتشار یافته.
یادآور شویم، سایت فیگارو، مورخ 28 سپتامبر سالجاری اعلام داشت، «ماتیو کاسوویتز»، کارگردان و هنرپیشة فرانسوی به جرم اینکه «ویراست رسمی» از رخدادهای 11 سپتامبر را به زیر سئوال برده، تحت پیگرد قانونی قرار گرفته! اما این بساط ارعاب دوام نیافت! سایت لوموند، مورخ 29 سپتامبر سالجاری بیانیة القاعده را به همراه پیامهای متعدد کاربران منتشر کرد. ابتدا نگاهی خواهیم داشت به پیام یکی از کاربران سایت لوموند در مورد پودر شدن برجهای دوقلو، و یک برج 45 طبقه که هیچ هواپیمائی هم به آن اصابت نکرده بود.
کاربر لوموند به «نانو ترمیت» اشاره کرده و مینویسد، «در برجهای دوقلو، گرد نانوترمیت، نوعی مواد منفجره نظامی یافت شده که انفجار آن 1300 درجة سانتیگراد حرارت ایجاد میکند و در چنین حرارتی است که فولاد ذوب میشود. برای ساختن نانوترمیت ذرات نانوآلومینیوم به کار میبرند، ولی در سال 2001 این مواد منفجره ناشناخته بوده. آتش سوزی ناشی از انفجار سوخت هواپیما حرارتی معادل 1000 درجه ایجاد میکند؛ فولاد در چنین حرارتی ذوب نخواهد شد.» با توجه به اینکه کارشناسان وجود «نانوترمیت» را در خرابههای برجها تکذیب نکردهاند، میتوانیم بگوئیم که جهت تخریب برجها از مواد منفجره استفاده شده. حال بپردازیم به انتخابات سنای فرانسه؛ دلائل، و خصوصاً پیامدهای آن.
در تاریخ 25 سپتامبر 2011، اکثریت سنا در اختیار حزب سوسیالیست فرانسه قرار گرفت و همزمان انحلال مجلس شورای ملی اسپانیا را شاهد بودیم! مجلسی که در آن حزب سوسیالیست «فلیپه گونزالس» اکثریت دارد! دچار توهم نشویم، این تحولات ناشی از عقبنشینی آنگلوساکسونها، و در واقع تاکتیکی است برای پرش به جلو و بازتولید روابط دوران جنگ سرد در اروپا و به ویژه در ایران؛ هر چند این رویای شیرین هرگز به واقعیت نخواهد پیوست. 5 روز پس از انتخابات مجلس سنا، تزلزل پلیس قضائی فرانسه آغاز میشود. سایت فیگارو، مورخ 29 سپتامبر سالجاری گزارش میدهد، دومین مقام پلیس قضائی شهر «لیون» به اتهام شرکت در قاچاق مواد مخدر و تبهکاری تحت پیگرد قرار گرفته. یادآور شویم، پس از «پاریس» و «مارسی»، «لیون» مهمترین شهر فرانسه به شمار میرود، و مسلم است که پیامدهای «سقوط سنای» فرانسه، به شهر لیون محدود نخواهد ماند.
«فتح» مجلس سنا توسط سوسیالیستهای فرانسه، واکنشی است به چرخش سیاست غربنوازی مسکو. این چرخش که «آلکسی کودرین»، وزیر اقتصاد روسیه را به استعفا وادار کرد پیام روشنی به آمریکا فرستاد و آن اینکه در انتخابات سال 2012 میلادی، کرملین در اختیار جناح دیمیتری مددودف نخواهد بود، و خلاصه پایان سیاست «کجدار و مریز» روسیه در برابر ارتش ناتو نزدیک است. یانکیها هم از «چنج» آینده استقبال کردند، چرا که اینان همچنان رویای بازگشت به دوران نورانی استالین روشنضمیر را در سر میپرورانند. از اینرو در رسانههایشان ولادیمیر پوتین را همزمان با تزار و استالین در ترادف قرار میدهند.
حضرات با توسل به تصویر مخوفی که در رسانهها از ولادیمیر پوتین ارائه دادهاند، یک «تزارـ استالین» ساختهاند که همزمان «دشمن اسلام» و دمکراسی است. دمکراسی هم که به ادعای فعلة فاشیسم فقط آمریکائیاست؛ پس به راحتی به دوران تزار و استالین باز میگردیم!
این تصویر دورویه و متضاد از هر نظر قند در دل مککارتیستها آب میکند، چرا که به کودتا، فروپاشی و سرکوب ارجاع میدهد. کودتای بلشویکها با حمایت ارتش وابسته به محافل سرمایهداری غرب تزارها را سرنگون کرد، و رفیق استالین نیز با حمایت تلویحی همین محافل در اتحاد جماهیر شوروی به قدرت رسید تا غرب از فواید «دشمن» محروم نماند.
«جونم براتون بگه!» جناح دیمیتری مددوف خیلی به «ذوب شدن» در غرب تمایل داشت؛ رئیس جمهور روسیه حتی از خرید تجهیزات نظامی غرب بجای تولیدات داخلی سخن به میان آورد، ولی در «داخل» با خواست ایشان مخالفت شد. در واقع این مخالفت نخستین نشانة ملموس چرخش سیاست در روسیه بود که در هیچ رسانهای مورد بررسی قرار نگرفت؛ مصلحت چنین بود! اما به محض انتشار خبر استعفای الکسی کودرین، سیاست مصلحتجوئی پایان یافت و با اعلام موجودیت «ارتش آزاد» سوریه، مشخص شد که حضور ناتو در اینکشور منتفی است و ویروس «بهار نکبتبار عرب» به این کشور سرایت نخواهد کرد.
به عبارت دیگر، دستگاه بشار اسد ناچار است یا از طریق قانونی زمینة گذار به دمکراسی را فراهم آورد، یا اینکه «ارتش آزاد» سوریه این مهم را بدون وی به انجام خواهد رساند. خلاصه در این شرایط نمیتوان برای حکومت کفنفروشان سازمان سیا آیندهای در ایران متصور شد. اینجا بود که بعضیها در جمکران به دست و پا افتاده و برای دوام حکومت توحش به روسیه بفرما زدند و بلافاصله نیز پاسخ منفی دریافت کردند.
بله، رسانههای کفنفروشان یک قصة خاله سوسکه در باب استقرار «سپر دفاعی مشترک با روسیه» سر هم کرده بودند. البته نقل قصة «سپر خاله سوسکه» دلیل موجه دارد. آمریکا که از تغییرات غیر قابل اجتناب سوریه سخت هراسان شده، برای تداوم دو حکومت اسلامی در ایران و ترکیه بدجور به دستوپا افتاده. به همین دلیل است که در کیهان مورخ 29 سپتامبر سالجاری، از یکسو، «شیخ استانبول» اردوغان را به آرامش در برابر همسایه دعوت میکند، و از سوی دیگر اسرائیل، حامی طرفداران دمکراسی در سوریه معرفی میشود! اما ترکیه به عنوان عضو رسمی ارتش ناتو، از حکومت جمکران شرایط بهتری دارد، از اینرو آمریکا میخواهد حکومت کفنفروشها را به عنوان «متحد» به روسیه حقنه کند، روسیه هم حاضر به پذیرفتن بار لجن نیست. امروز «دیمیتری روگزین»، نمایندة دائم روسیه در ناتو اعلام داشت، «خبر نصب سپر دفاعی مشترک با ایران صحت ندارد؛ ایران متحد نظامی ما نیست، همسایة ماست.»
سایت انگلیسی زبان نووستی، مورخ 30 سپتامبر 2011، مشروح اظهارات «روگزین» را منعکس کرده. خلاصه رویاهای شیرین حاکمیت آمریکا جهت فروش جیرهخواراناش به مسکو نقش بر آب شد! حال که به احوالات پریشان اربابان حکومت کفنفروشان پی بردیم بهتر میتوانیم عربده و زوزة «القاعده» را در مورد وقایع 11 سپتامبر 2001 «درک» کنیم! و بپذیریم که این تشکل دستساز سازمان سیا، با دو هواپیمای مسافربری برجهای نیویورک را با خاک یکسان کرده؛ پنتاگون را نیز هدف گرفته؛ و ... و خلاصه «ویراست رسمی» از رخدادهای 11 سپتامبر حرف ندارد!
حضور بیانیهنویس القاعده در سازمان سیا بگوئیم، پرواز بر فراز شهر نیویورک و بقیة مسائل به کنار، سازمان سیا همانطور که در هتل آریانای کابل لانه کرده، در برجهای نیویورک نیز دفتر و دستک فراوان داشت و هیچکس به این مطلب اشاره نکرده! به فرض محال که القاعده دشمن سرسخت آمریکا باشد، اگر تهاجم به برجها توسط این سازمان صورت گرفته بود، مسلماً میبایست به نابودی کارمندان و دفاتر سازمان سیا در برجهای کذا اشاره میکرد، که نکرد! در نتیجه، القاعده از وجود دفاتر سازمان سیا در برجهای مذکور بیخبر بوده! این عدم آگاهی، آنهم از سوی سازمانی که اینهمه ادعا دارد، نشان میدهد که «القاعده» صورتکی بیش نیست، و حاکمیت آمریکا مطالبات و جنایات خود را به صورتک خودش نسبت میدهد، همچنانکه شکستهایاش را شکست القاعده معرفی میکند تا پیروزی خود را به شوتپرتها بفروشد.
...
<< بازگشت