یکشنبه، دی ۰۴، ۱۳۹۰


تایم و زنگوله!
...

بر اساس «باورهای» خاج‌پرستان، ‌ به   مناسبت تولد عیسی مسیح،   هر سال «پاپانوئل» به کودکان  هدیه می‌دهد    و بر پایة همین باورها ادعا  می‌کنند  که مسیح الاغ‌مردة  «لازار» را زنده کرده.   اما در هزارة سوم،  از یک‌سو    ارتباط  مسیح با الاغ مردة‌لازار      دچار  «چنج» شده،   و از سوی دیگر پاپانوئل،  مسیح،  رستاخیز و الاغ‌‌مرده‌ها «تکثر» یافته و تغییرکرده‌اند.  به عنوان نمونه،  امسال پس از سفر بی‌نتیجة  جوزف بایدن به ترکیه،‌   در آستانة جشن‌های  کریسمس،  ‌   نیکولا سرکوزی، جان تازه‌ای   در کالبد  رجب اردوغان دمید و ایشان نیز به «ابراز محبت ارباب» پاسخ دادند.  و اینگونه بود که جهانیان دریافتند رجب اردوغان زنده است؛  و به طبع اولی نیکولا سرکوزی هم هنوز نمرده.

«پناه‌جویان ایرانی،  و ده‌ها پناهجوی عراقی،  افغان و پاکستانی غرق شدند ...»، ‌ و اما دریغ از یک ابراز تأسف!   نقد و بررسی توحش حکومت‌ دست نشانده‌ای که ایران را به شکنجه‌گاه ایرانی تبدیل کرده،  پیشکش‌شان!  خارج از تمجید و ستایش از  نامه‌های سرگشاده و انسان‌ستیز مخالف‌نمایان حکومت اسلامی،   همه جا صحبت از مبهماتی است که «انتخابات» در حکومت خدامحور جمکران،  و به طور کلی «معترضین» نام گرفته،  به ویژه «معترضین» به نتیجة‌ انتخابات روسیه!

هر چند پس از انتخابات 4 دسامبر در روسیه تظاهرات آرام جریان دارد و کاهش بحران را شاهدیم،   بعضی‌ها اصرار دارند «انتخابات» روسیه را با معرکة مارگیری در جمکران در ترادف قرار دهند،  تا از این مفر بتوانند میرحسین موسوی و دیگر جیره‌خواران هیزاکسلنسی «سایمون گاس» را در جایگاه رهبری مخالفان حکومت اسلامی بنشانند.   کیهان جمکران هم سینه‌خیز به سوی همین «سنگر حق» در حرکت است.  دلیل هم اینکه حکومت جمکران و اربابان‌ا‌ش در غرب از تحولات مسالمت‌آمیز در روسیه به وحشت افتاده‌اند.

آنچنانکه می‌بینیم،  تظاهرات مخالفان در روسیه،  از «معترضین» به نتیجة‌ انتخابات گرفته تا مخالفان شخص ولادیمیر پوتین به خشونت کشیده نمی‌شود،   و همین امر برای اعضای طویلة مک‌کارتی اشکال جدی ایجاد کرده؛  اینان نتوانستند در روسیه یک دکان آمریکائی ویژة «معترضین» افتتاح کنند!

«معترض» و «انتخابات» از هدایای پاپانوئل است به امت اسلام!  تا دنیا،  دنیاست «مسلمین» می‌توانند انتخابات برگزار کنند و گروهی هم به نتایج آن «معترض» شوند!  از این مفر‌ اعضای قبیلة آدمخوار «ناتو» دامنة تاراج‌شان را گسترش می‌دهند، دستی به سروگوش اردوغان می‌کشند،   و دولت اسرائیل را به نان و نوا می‌رسانند.    

هر چند حاکمیت اسرائیل «خاج‌پرست» نیست،   از طریق «دانمارک» به آداب و رسوم خاج‌پرست‌ها خیلی احترام می‌گذارد!    به همین دلیل بود که پاپانوئل از طریق کشور مذکور،  ابزار سانسور و سرکوب ساخت اسرائیل به حکومت جمکران هدیه داد.   بله،   امسال همچون سال‌های گذشته پاپانوئل هدایای‌ خوبی برای «حاخ‌علی»،  رهبر فرزانة «قلعة حیوانات» ارسال کرد؛  و هر چند مقام معظم در سوگ «طهرانی مقدم» زوزه سرداده و از «رحلت همشیرة» آخوند جوادی‌آملی زانوی غم به بغل گرفته‌اند،  اسرائیل دست نوازش به سروگوش‌شان می‌کشد و یانکی‌ها هم موشک‌های خوب در اختیارشان می‌گذارند.  موشک‌هائی که به قول کیهان،   «از موشک‌های روسیه هم پیشرفته‌تر است!»   

علیرغم این پیشرفت‌های چشمگیر و در واقع رسانه‌ای،  تلاش آمریکا برای زنده کردن «پیمان بغداد» با ناکامی روبرو شده.  یادآور شویم این پیمان استعماری میان ترکیه،  ایران،  پاکستان و عراق منعقد شده بود و پس از خروج عراق،  تبدیل شد به پیمان سنتو.  این پیمان اخیر نیز در حال فروپاشی است،   به ویژه به دلیل تضعیف دولت پاکستان.   این دولت از یک‌سو ناچار شده با هند در زمینة هسته‌ای همکاری کند،  و از سوی دیگر قادر نیست ارتباط‌اش را با حکومت جمکران گسترش دهد؛  خلاصه بگوئیم حکومت اسلامی پاکستان روزهای سختی در پیش دارد.  در نتیجه،   یانکی‌ها برای کودتای نظامی در این کشور خیز برداشته‌ بودند.  و به همین دلیل کیهان جمکران مورخ 3 دیماه سالجاری،  با توسل به بیانات مضحک و گهربار خامنه‌ای که در تاریخ 25  مردادماه سال 1383 ایراد شده بود،   دکة «اسلام روشنفکری» افتتاح کرده.   مقام معظم در این بیانات ضمن بازنشخوار مزخرفات اصلاح‌طلبان در باب «اسلام عقلانی» و «عدالت علوی»،  خود را مخالف اسلام متحجر معرفی می‌کند!  بله،  از «علی» آموز «روشنفکری» را!

علیرغم ادعاهای فراوان،  «اسلام» انواع مختلف دارد،  که وجه مشترک‌ همگی‌شان جز «ابهام»،  «توحش» و «تعبد» نیست.   از اینرو آدمخواران ناتو،‌ و به ویژه اسرائیل دست از «اسلام» نمی‌شویند.   بدون ابزار «اسلام»،  حاکمیت اسرائیل نمی‌تواند خود را در انزوای کاذب قرار دهد؛   حکومت اسلامی نمی‌تواند به بهانة حمایت آمریکا از اسرائیل، ‌ به جنگ زرگری با ارباب تداوم بخشد؛  و خلاصه دکان «انقلاب‌شان» بکلی تعطیل خواهد شد و ... و با توجه به روند تحولات روسیه،  حکومت‌های سرکوبگر ترکیه و جمکران مستقیماً مورد تهدید قرار می‌گیرند.  این است دلیل جنگ زرگری نیکولا سرکوزی با اردوغان.

این جنگ برای هر دو اینان «نجات‌بخش» تلقی شده؛  حداقل طراحان جنگ کذا چنین می‌پندارند.  به این ترتیب نیکولا سرکوزی به عنوان «ریچارد شیردل» در جایگاه «مدافع ارامنه» نشست، ‌ و همزمان توانست رجب اردوغان را به صلاح‌الدین ایوبی هزارة سوم تبدیل کند. اینگونه بود که اردوغان در جایگاه مدافع حقوق الجزایری‌ها لنگر انداخت و همزمان توانست بر فضای سیاسی ترکیه حاکم شود.   اینهمه با هدف «جبران» ضعف حکومت اسلامی ترکیه در برابر تحولات قریب‌الوقوع سوریه!   تحولاتی که نه به مذاق اسرائیل خوش می‌آید،   نه به دهان اربابان اسلام فروش‌اش در غرب.

بی‌مقدمه بگوئیم،   این تحولات،  که موافقت سوریه با اعزام هیئت ناظر اتحادیة عرب به دمشق روندشان را شتاب خواهد بخشید،  تهدید مستقیم حکومت مرده‌شویان است.  حکومتی  که در پوشش طرفداری از شخص «بشار اسد»،   جز تداوم خشونت در سوریه و تحقق کودتا و «براندازی» هیچ نمی‌جوید.  حضور خرابکاران «سپاه قدس» در سوریه دلیل موجه دارد؛ ‌  وظیفة‌ اینان «گسترش خشونت» است؛  ‌در عراق نیز مجری همین سیاست بوده و هستند.   از اینرو امسال پاپانوئل برای ملت عراق چندین بمب منفجر کرد،   تا همه بدانند و آگاه باشند که دنیا دست کیست!

انفجار بمب در بغداد و دمشق از سیاست محافلی سرچشمه می‌گیرد که منافع‌شان با جنگ‌افروزی،   تجزیة کشورها و براندازی و کودتا تأمین شده و می‌شود.   این محافل با استقرار صلح و ثبات و امنیت در منطقه،   به ویژه در کشورهای همسایة اسرائیل به شدت مخالف‌اند.   نیازی نیست از محافل کذا نام ببریم؛   آدمخواران ناتو و پادوهای‌شان در جمکران،  ترکیه،  اسرائیل و ... و به ویژه در «کشورک‌های» حاشیة خلیج «همیشه» فارس را همه می‌شناسند.   وجه مشترک اینان حمایت از «آشوب»،   لشکرکشی خیابانی و خلاصه حمایت از تخریب فرهنگی و اجتماعی است.   دلیل هم اینکه آشوب و تخریب از منظر حقوقی سرکوب نظامی را موجه خواهد نمود.   این است دلیل گزینش «معترض»،  ‌ به عنوان «شخصیت سال» توسط ورق‌پارة «تایم!»

آنچه واژة گنگ «معترض» را به تصویر روی جلد «تایم» مرتبط می‌کند ابهامی است که همزمان بر واژه و تصویر سایه افکنده.   ابتدا به بررسی «واژه» می‌پردازیم چرا که به شناخت ابعاد ابهام «تصویر» کمک می‌کند.   مشخص نیست واژة «معترض» به چه فردی ارجاع می‌دهد؛  به عبارت دیگر معلوم نیست «معترض» کیست،  چه می‌خواهد و «موضوع» اعتراض‌اش چیست؟!   تصویر شخصیت سال مجلة «تایم» نیز دقیقاً همین ابهام سه‌گانه را بازتاب می‌دهد.   این تصویر انسان‌ستیز صورتکی است بی‌نام و نشان، ‌ فاقد «جنسیت» و جسمی‌ات؛  «معترض» سر و صورت‌ا‌ش را پوشانده و  فقط دو چشم این شخصیت «برگزیده» به مخاطب زل ‌زده.  جالب اینکه،  در دمکراسی‌های غرب معمولاً تظاهرات‌شکن‌ها،  یا همان «کاسورهای» همکار پلیس در چنین هیبتی ظاهر می‌شوند!

تظاهرکنندگان در حکومت دمکراتیک بدون پنهان کردن چهره به خیابان می‌آیند و مطالبات‌شان را به صراحت بر زبان می‌آورند،   ‌«کاسور» جماعت هیچ نیازی به واژگان ندارد؛   مطالبات‌اش را با پرتاب سنگ،  کوکتل مولوتف،  آتش‌زدن بناها و یا تهاجم به افراد «بیان» می‌کند.  خلاصه «معترض» محبوب تایم از هر نظر به پرسوناژ «چماقدار» شباهت دارد؛   چماقدار هزارة سوم،  یا بهتر بگوئیم،‌ چماقدار مدرن!   چماقداری که در چارچوب منافع منطقه‌ای غرب سطح شهرها را با مطالبات «پوچ» و سرشار از خشونت به اشغال درمی‌آورد تا مسیر حرکت به سوی مطالبات انسان‌محور و صریح به هر ترتیب مسدود شود.  صریحاً بگوئیم،   از ورق‌پارة «تایم» بیش از این‌ انتظار نداشتیم،  ولی حمایت از موضع این ورق‌پاره آخرالامر نشان داد بعضی‌ها کجا نشسته‌اند!   

پیش از بهار نکبت‌بارعرب،  چماقدارهای ساواک و شهربانی صورت‌شان را پنهان نمی‌کردند؛ اینان مجهز به کلت و چاقو در قالب «معترض» به «تخریب» می‌پرداختند،   تخریب «انسان» و «مکان» با هدف ایجاد «سنگرحق!»    اینگونه بود که ادارات دولتی و اموال عمومی به آتش کشیده می‌شد،   افرادی مجروح شده یا به قتل می‌رسیدند و ... و خلاصه به این ترتیب بود که «معترضین»،   به قول مرده‌شویان «حماسه» می‌آفریدند!        

انفجار چندین بمب در بغداد،  آنهم پس از خروج نظامیان آمریکا از عراق نشان داد که برخلاف ادعای یانکی‌ها،  تروریست ها هیچ مخالفتی با آمریکا نداشته و ندارند؛  هدف اینان نابودی ملت عراق و جلوگیری از استقرار ثبات،  آرامش و امنیت اجتماعی است.   همچنانکه در مورد «طالبان» نیز شاهد بودیم،   معاون اوباما،‌   جوزف بایدن بر رفاقت آمریکا با این جانوران وحشی تأکید کرده و فرمود:  «آمریکا با طالبان دشمنی ندارد.»   اظهارات ایشان در همة سایت‌ها،  از جمله در سایت بی‌بی‌سی،   مورخ 21 دسامبر 2011 انتشار یافت.  گویا سخنان جوزف بایدن جان تازه‌ای در کالبد رهبر جمکران و دیگر پادوهای آمریکا،   از جمله سردار جعفری دمیده باشد.   اینچنین بود که سردار از وضعیت «اخلاق» و «انقلاب» در تهران ابراز نگرانی فرموده؛   و جهت انعکاس «نگرانی» انقلابی ایشان چه جائی مناسب‌تر از رادیوفردا و بی‌بی‌سی؟   مشتاقان سردار جعفری می‌توانند به سایت‌های کذا مراجعه کنند تا ما هم سری به کیهان جمکران بزنیم و  زنده ‌شدن علی‌خامنه را از نزدیک مشاهده کنیم،   چرا که شیپور طویلة مک‌کارتی مقام معظم را «جاودان» می‌خواهد!

علی خامنه‌ای حتی اگر بمیرد،  در کیهان هرگز نخواهد مرد؛   همانطور که خمینی هم در این رسانه «جاودانگی» یافته.    بله،   ویژگی الاغ‌های طویلة مک‌کارتی «تقدس‌شان» است که آن‌ها را با انسان و زمان و مکان در تضاد قرار می‌دهد.   سخن‌پراکنی‌های خمینی،   همچون حدیث و روایات شیعی‌مسلکان،  نه انسان می‌شناسد، ‌ و نه زمان و مکان! روشن‌تر بگوئیم این قماش وراجی‌های گنگ و مبهم  در تمام ابعاد با «واقعیت» بیگانه است و همیشه «معتبر» باقی می‌ماند.  و دقیقاً به دلیل برخورداری از همین ویژگی است که بیانات مبهم پرسوناژ مقدس انگاشته شده محور اصلی پروپاگاند استعماری را تشکیل می‌دهد.   چرا که این بیانات بر «سکون» پای می‌فشارد؛   در نتیجه،   همواره می‌توان در صورت نیاز به «تکرار» آن پرداخت. کیهان نیز با درک الزامات ارباب به «تکرار» بیانات خمینی و خامنه‌ای پرداخته.        
 
کیهان،  مورخ سوم دیماه سالجاری در مطلبی تحت عنوان «مرگ اصلاحات در ایران»  دیدگاه‌های خمینی را «مرور» کرده و از زبان ایشان دلایل «مخالفت سلطه‌گران با نظام اسلامی» را  برای‌مان توضیح می‌دهد!   مخالفتی که فقط در تبلیغات شیپورهای استعماری موجودیت داشته و دارد.   و چرا راه دور برویم؟   اگر «سلطه‌گران» با «نظام اسلامی»‌ که شامل حکومت جمکران نیز می‌شود ‌مخالف باشند،   چه دلیلی دارد که هم پیمانان‌شان همچون اسرائیل،‌ آلمان و شرکاء ابزار سرکوب و سانسور در اختیار این نظام قدرقدرت بگذارند؟!   فرض محال که محال نیست؛   فرض کنیم « سلطه‌گران» با حکومت جمکران مخالف‌اند!   «منطق» چنین حکم می‌کند که اینان از استقرار دمکراسی در ایران حمایت به عمل آورند.   ولی می‌بینیم که چنین نیست؛  حضرات به استقرار حکومت‌های اسلامی در دیگر کشورها مشغول شده‌اند،   و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کنند.   لشکرکشی نظامیان آدمخوار ناتو به عراق و افغانستان و بهار «خون‌بار» عرب شاهدی است بر این مدعا.   هدف از استقرار حکومت‌های اسلامی تحمیل هرج‌ومرج و توحش و «مقدسات» بر ملت‌هاست.  

به طور مثال،  آنچه در مصر می‌گذرد،   برخلاف توهم بعضی‌ها به هیچ عنوان «دمکراسی» نیست،  آشوب و بی‌نظمی است که با پشتیبانی استعمار از بلاهت و توحش «معترض» ـ  همان «شخصیت عزیز» ورق‌پارة تایم ـ   اقتصاد این کشور را متزلزل کرده و فقر را افزایش می‌دهد.   چه دلیلی دارد که پس از برگزاری انتخابات پارلمانی در مصر، ‌ هر روز جماعتی در برابر مجلس تجمع کرده و خواهان رفتن این یا آن فرد شوند؛   مگر اینان دولت و مجلس «منتخب» کشور را به رسمیت نمی‌شناسند؟!   خلاصه بگوئیم،  اگر حضرات «معترض» هستند،  هیچ دلیلی ندارد که اعتراض‌شان هم منطقی باشد؛   وظیفة «معترض»،   همچون دیگر اسلام‌گرایان عربده‌جوئی و نظم‌شکنی است،‌   چرا که پاسدار منافع استعمار است.   از مطلب دور افتادیم بازگردیم به «مرور» کیهان و «دیدگاه‌های» روح‌الله خمینی.  همان رهبری که طرفدار کودتای 28 مرداد 1332 بود و بعدها به دلیل تغییر جهت باد،   مخالف پهلوی دوم از آب درآمد!  حال آنکه جیره و مواجب‌اش را از دربار پهلوی می‌گرفت.

روند «چپ‌نمائی» و «مخالف‌خوانی‌نمایشی» روح‌الله آنقدر ادامه یافت تا نهایت امر جیره‌خوار دربار به رهبر انقلاب تبدیل شد.   پس از کودتای 22 بهمن 1357،  همین کودتاچی در توهمات‌اش به «نبرد با شرق و غرب» پرداخت.  و این همان «نبرد» است که اینک در کیهان جمکران برای‌مان «تعریف» می‌کنند.  خمینی می‌گوید،  «تربیت‌شدگان شرق و غرب» دست از توطئه بر ضد حکومت اسلامی برنمی‌دارند و ... و با هیچ منطقی خلع‌سلاح نمی‌شوند!   می‌دانیم که روح‌الله خمینی به شهادت اظهارات مضحک‌اش «استاد مسلم» علم منطق بود!  البته «منطق» مورد نظر ایشان همان «منطق جنگل»،  یعنی توحش و زورپرستی است،   به همین دلیل نیز همه را همرنگ خود،  وحشی و منطق‌ستیز می‌خواست:    

«[...] ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شديم،   لكن از شر تربيت‌يافتگان غرب و شرق به اين زودي‌ها نجات نخواهيم يافت.   اينان بر پا دارندگان سلطة ابرقدرت‌ها هستند و سرسپردگاني هستند كه با هيچ منطقي خلع سلاح نمي شوند؛   و هم اكنون با تمام ورشكستگي‌ها دست از توطئه عليه جمهوري اسلامي و شكستن اين سد عظيم الهي بر نمي‌دارند [...]»

این شکر‌ها را «امام» در تاریخ 7 دیماه سال 1360 خورده‌اند.   بخش اول به «زبان رایج خمینی»  نوشته شده ولی بخش دوم را که از «اینان» آغاز می‌شود،   «ویراستاری» کرده‌اند و البته از نظر ساختاری «غلط» در آن فراوان است.   خلاصه ساواک «غلط زیادی» کرده و در ادامة این سخنرانی نغز و پرمغز وراجی‌های علی‌خامنه‌ای را هم آورده.   در تاریخ 25 مردادماه سال 1383،‌  علی خامنه‌ای،   قالب‌های پوچ «معنویت،  عقلانیت و عدالت» را به عنوان «سه شاخص اصلی اسلام ناب» معرفی کرده و می‌گوید،   ما از هر اسلامی دفاع نمی‌کنیم؛   ما با اسلام «متحجر» و «لیبرال» مخالف‌ایم!   پیش از انقلاب نهضت ما «روشنفکری» و «عقلانی» بود و بیگانه با تحجر؛  هنوز هم «رویکرد ما» همین است.

بیا و درست‌اش کن!   مقام معظم با این راه و رسم کشورداری و برخورد اجتماعی با تحجر هم «مخالف» شده!   سال‌ها پیش،  زمانیکه ایشان «رئیس جمهور» امام خمینی بودند،    در چارچوبی بی‌دروپیکر،   همین مزخرفات را در مجمع عمومی سازمان‌ملل روخوانی می‌کردند.  آن زمان می‌فرمودند،   «ما در راه خدا انقلاب کردیم و جنگ ما جنگ حق بر علیه باطل است و این جنگ را تا پیروزی حق ادامه می‌دهیم.»  شاهد بودیم که امام‌شان با چه افتضاحی جام زهرمار سرکشید،   بگذریم.  7 سال پیش خامنه‌ای گفته:  «صراط مستقیم» را برگزیده‌ایم و اجازه نمی‌دهیم ما را در معادلات رایج جهانی «حل» کنند.  ایشان در ادامه افزوده‌اند،  «در پی استحکام نظام اسلامی و بیداری اسلامی» هستند!   عجیب است که 7 سال پیش از افتتاح دکان «بیداری اسلامی»،   علی خامنه‌ای در کنار دخل آن به مجیزگوئی نشسته بوده و ما نمی‌دانستیم:          

«[...] كساني كه [...] از پيش از انقلاب يادشان است [...] مي‌فهمند من چه مي‌گويم.  از اول، حركت نهضت، حركت روشنفكري و عقلاني بود و با تحجر هم مخالف.  امروز هم روز به روز همين رويكرد در تفكر اسلامي ما تقويت شده [...] ما بين اين دو،  صراط مستقيم خودمان را انتخاب كرده‌ايم [...] و ديپلماسي ما بر روي اين پايه‌ها استوار است و ما به دنبال چنين اسلامي هستيم.   ما دنبال استحكام [حکومت اسلامي]  و دنبال بيداري اسلامي هستيم [...]»

بله،   این پوچ‌بافی‌ها بخشی است از «بیانات» خامنه‌ای در دیدار با «مسئولان» وزارت امورخارجه و روساي نمايندگي‌هاي حکومت جمکران در خارج مرزها.   مقام‌معظم آن زمان که «ام‌الطالبان»،   یعنی بی‌نظیر بوتو با چادر سیاه در برابرشان می‌نشست یادشان رفته بود که با «تحجر» مخالف‌اند؛  با طالبان کنار می‌آمدند،  از این شکرخوری‌ها هم نمی‌کردند.  اینک که طالبان و اربابان‌شان در لندن و واشنگتن به فلاکت افتاده‌اند،  کیهان جمکران وظیفه دارد خامنه‌ای مفلوک را به ملاممد خاتمی و «جنبش‌سبز»  نزدیک‌ کند تا یانکی‌ها بتوانند حکومت جمکران را همچون حکومت میرپنج «مستقل» جا زده،  این حکومت به اصطلاح مستقل را به سلاح هسته‌ای مجهز کنند تا یک‌بار دیگر ملت ایران به «پل پیروزی» آنگلوساکسون‌ها،   یا بهتر بگوئیم به سپر بلای غرب تبدیل شود.   گویا فقط به این ترتیب است که «هویت» و «تشخص» خامنه‌ای و دیگر اراذل حکومت اسلامی محفوظ خواهد ماند:  

«ما [...] مي‌خواهيم اهداف خودمان را تحقق بخشيم و به هيچ وجه [...] اجازه نمي‌دهيم كه بخواهند ما را در معادلات رايج جهاني حل كنند و هويت و تشخص ما را از بين ببرند.[...]»

باید پرسید،  این به اصطلاح «اهداف» خامنه‌ای چه می‌تواند باشد؟  تا حال که اهداف کذا جز سرکوب ملت ایران جهت گسترش منافع لندن واشنگتن نبوده.   به زبان ساده‌تر،   علی‌خامنه‌ای همچون سلف‌اش جیره‌خوار استعمار است و با تکیه بر سر نیزة ارتش ناتو ادعای «استقلال» می‌کند،   تا اربابان‌اش بتوانند با تحمیل تحریم‌های اقتصادی بر ملت ایران،   زمینه «پیشرفت» حکومت توحش را فراهم آورند.   بدون این تحریم‌ها،  33 سال حکومت مشتی دزد و آدمکش بر ملت ایران امکانپذیر نمی‌شد؛  و بدون این تحریم‌ها جنایتکاران رسوائی چون خامنه‌ای نمی‌توانستند منافع ملت ایران را قربانی واژگان مبهمی چون «اسلام»،   «استقلال»،  «عدالت» و «عقلانیت» کنند.   خامنه‌ای در ابتدای وراجی‌های‌ا‌ش،   سه ویژگی برای «اسلام ناب روشنفکری» تعیین کرده و در ادامه،   از «حکمت» و «مصلحت» به عنوان پایه و اساس سیاست خارجی همین اسلام نام می‌برد،  و خلاصه دامنة ابهام را هر چه توانسته گسترش داده:
            
«[...]  اسلام ما با اسلام متحجر از يك سو و اسلام ليبرال از سوي ديگر،  در اصول و مباني كاملاً متفاوت است [...] اسلام ما اسلامي است متكي به معنويت،  عقلانيت و عدالت [...]روح و اساس كار ما معنويت است.   عقلانيت مهم‌ترين ابزار كار ماست [...] در اصول سياست خارجي [...] حكمت يكي از اصول سه گانة‌ ماست،   و در كنار آن،   مصلحت.  ما حكيمانه و مدبرانه عمل مي‌كنيم [...] در همة‌ زمينه ها[...]»‌

فراموش نکنیم که این جفنگیات را بارها و بارها خبرگزاری‌های غرب به عنوان «ملاک» تسلط این مردک بی‌سروپا بر علم «سخنوری» به خورد ملت ایران داده‌اند.  ولی این پوچ‌گوئی‌ها را فقط ابلهان می‌توانند «سخنوری» بدانند،  بگذریم!   در ادامة همین یاوه‌سرائی‌‌ها،  می‌بینیم که ملاک خامنه‌ای برای «عدالت» در هزارة سوم چیست:  جملة معروف «فقر مردم،  تقصير فرمانروايان است» که از نامة ‌کذا به «مالک اشتر» استخراج شده و...و هیچ ارتباطی به شرایط کنونی ندارد.   باید اذعان کنیم که مقام معظم «در همة‌ زمینه‌ها» به راستی حکیمانه و مدبرانه عمل می‌فرمایند،   درست مثل اربابان‌شان در لندن و واشنگتن.  همان‌ها که خود را طرفدار دمکراسی جا زده،  و از استقرار حکومت‌های دینی حمایت می‌کنند.  اینک کار این حضرات بجائی رسیده که می‌خواهند  فیلسوفی را که در تاریخ فلسفه از او به عنوان «فیلسوف استبداد» یاد می‌شود در بسته بندی «دمکراسی» به ما ملت بفروشند!  این است هدیة پاپانوئل طویلة مک‌کارتی.  برای دریافت کادوی کریسمس سازمان سیا به مطلب شیوای،  «چرا دین نمی‌تواند پایه دمکراسی باشد؟» در سایت رادیوفردا،  ‌مورخ دوم دی‌ماه 1390 مراجعه فرمائید!
  
در این مطلب جناب پروفسور «مظفری» با استفاده از تصاویر افلاطون و ارسطو در یکی از نقاشی‌های «رافائل» به ما می‌گویند،  ارسطو،  فیلسوف یونان باستان «انسان‌محور» بوده!  ایشان می‌فرمایند، ‌ ارسطو برخلاف افلاطون می‌گوید،  «انسان باید قانون دلخواه خود را وضع کند نه قانون خدا را!»  گویا جناب پروفسور فراموش کرده‌اند که پدیدة «خداوند» در یونان باستان،   هیچ ارتباطی با خداوند در ادیان ابراهیمی نداشته،   هر چند ادیان کذا،   و خصوصاً مسیحیت جهت توجیه توحش خداوندشان به بخشی از فلسفة ارسطو متوسل شده‌ باشند!   تفتیش عقاید،  کشتار بومیان قارة آمریکا و... غیره!   از این گذشته،  «پروفسور» مظفری به یاد داشته باشند که کلیسا رسماً «اومانیست‌ها» را به دلیل نفی «سکولاستیک» ارسطو در آتش می‌سوزاند و مهم‌تر از همه اینکه آنچه ایشان از زبان ارسطو «قانون دلخواه انسان» می‌خوانند الزاماً ارتباطی با دمکراسی ندارد:     

«[...] ارسطو [...] کتابی را افقی در دست گرفته و دست دیگر را نیز افقی دراز کرده [...] بی‌آنکه با انگشت سبابه بخواهد چیزی را نشان دهد.   ارسطو می‌گوید،   مثلی خارج از اجتماع بشری وجود ندارد و انسان‌ها باید خودشان مثل خود را بسازند.   به عبارت دیگر، انسان خود باید قانون دلخواه خود را وضع کند،   نه‌ خدا!»

در مطلب رادیوفردا تحریف «مدرنیته» به صراحت دیده می‌شود.  تحریفی که در مطالب «شبه‌فلسفی» محفل فرانکفورت رایج است،   و در وبلاگ‌های پیشین به کرات به آن اشاره کرده‌ایم.  باری،  جسارتاً حضور جناب پروفسور مظفری بگوئیم،   دمکراسی و حقوق شهروندی در یونان باستان هیچ ارتباطی با مفاهیم معاصرشان ندارد.    پیگیری این مفاهیم در فلسفة ارسطو به همان اندازه مضحک است که تکیة علی خامنه‌ای بر «نامة علی به مالک اشتر.»    ولی چه کنیم،‌ که «دمکراسی»،  ویراست سازمان سیا از این فراتر نمی‌رود!

شیخ پشم‌الدین به نقل از علامه «بغدادی» می‌‌گوید،  علی علیه‌السلام گهگاه برای نامزدبازی به سراغ فاطمه می‌رفتند!   روزی به دخت پیامبر «اس‌ام‌اس» زده فرمودند:  «دارلینگ! ‌ صدای زنگوله که شنیدی از خیمه برون آی که به پیک نیک شویم.»  حضرت فاطمه در پاسخ «اس‌ام‌اس» مقدس پرسیدند،   «یا امیرالمومنین!  مگر شتر خریده‌اید؟»  پس جبرئیل فاطمه را ندا داد:  «لا!  شتر نداره،   زنگولة شتر خریده!»   فاطمه گریه‌کنان گفت،  «پس چرا رادیوفردا دروغ می‌گه؟»
















...














Share