بوستون و بندرعباس!
به استنباط ما انفجار بمب در ماراتون بوستون ابزاری بود برای
پوشش دادن به عقبنشینی استراتژیک آتلانتیستها در برابر روسیه. به همین دلیل نیز سفر «تام دونیلون»، مشاور امنیتی باراک اوباما به مسکو با کشتار در
بوستون تقارن زمانی یافت! در بریتانیا هم برای پوشش دادن به این عقبنشینی
غیرقابل اجتناب، جسد «مارگارت تاچر» را
برگزیدند تا بتوانند در واقع مراسم ترحیم الیزابت دوم را برگزار کنند!
به گزارش سایت تابناک مورخ،
21 آوریل 2013، ناو گروه ناوگان نیروی
دریایی روسیه در اقیانوس آرام در منطقة یکم نظامی بندرعباس پهلو گرفت. یادآور
شویم دو روز پس از مسافرت مشاور امنیتی باراک اوباما به مسکو، یعنی
در تاریخ 17 آوریل سالجاری، همزمان با
برگزاری مراسم ترحیم مارگارت تاچر در لندن، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه وارد ترکیه شد و اینچنین
بود که جنگ زرگری «ترکیه ـ اسرائیل» پایان گرفت،
و لوطی و عنترهای سازمان سیا، به ویژه در تهران و ریاض بمبگزاری و تروریسم را محکوم کردند. نخست وزیر
اسرائیل نیز ناچار شد با ارسال سلاح برای اسلامگرایان سوریه مخالفت کند! در
نتیجه، معلوم شد بمبگزاران بوستون دو برادر از اتباع چچنی
بودهاند! از اینرو پس از برگزاری نشست «دوستان» سوریه در
استانبول، دولت «مستقل» آلمان به مخالفان بشار اسد هشدار
داد که از تروریستها فاصله بگیرند!
همه بدانند و آگاه
باشند که دولت آلمان هم مانند دیگر اعضای ناتو،
با «تروریسم» مخالف است! این مخالفتها هم حکایت نمایش روحوضی «دادگاه
نورنبرگ» است که با هدف تطهیر فاشیستها در آلمان به راه افتاده بود و نتیجة درخشان
این نمایش مهوع هم در برابر ماست! ایجاد یک
شبهدولت که تحت نظارت ارتش آمریکا راه نورانی هیتلر را همچنان ادامه میدهد و به
گسترش فاشیسم در سطح جهان مشغول است.
فراموش نکنیم که تجزیة یوگسلاوی با «ابتکار» هلموتکهل، نخستوزیر وقت آلمان فدرال آغاز شد!
با توجه به نقش
«سازندة» آلمان، میتوان به «حکمت» قدردانی
از نسرین ستوده، نمایش تابلوهای نقاشی
میرحسین موسوی و همچنین اهداء جایزه به رحیم مشائی پی برد! دولت آلمان به این توهم دچار شده که با این
«عملیات» میتواند همچون دوران جنگ سرد در ایران به نفع واشنگتن سیاستگزاری کند و نانی
به تنور انتخابات جمکران بچسباند، تا تداوم این حکومت توحشپرور تضمین شود! البته این
تنها زیگفریدها نیستند که برای «انتخابات پرشور» جمکران له له میزنند! به یاد داریم که ارتش ناتو، از
زبان «سولانا»، نتیجة مذاکرات آلماتی را
در گرو «انتخابات» حکومت توحش قرار داد.
خلاصه اگر همة
لوطی و عنترهای سازمان سیا، به ویژه در
سایتهای داسالله خواهان «شرکت مردم» در
انتخابات جمکران شدهاند «دلیل موجه» دارد! برگزاری «نمایش انتخابات» به اربابان حکومت
اسلامی در لندن و واشنگتن امکان خواهد داد تا در افکار عمومی غرب، ملت ایران را طرفدار «حکومت شریعت» بنمایانند و
کشتار و تاراج ایرانیان را «موجه» و «خواست ملی» جا بزنند. به عبارت
دیگر ملت ایران با تمام وجود خواهان چنین حکومتی است! حال که به «انتخابات» جمکران رسیدیم حضور اوباش، از چپنما
و اصلاحطلب گرفته تا «ملی ـ مذهبی» بگوئیم،
جامعة «زنانه ـ مردانه»، تعدد
زوجات، قصاص و سنگسار، اخلاقگرائی و ولایتفقیه با «انتخابات» جور
درنمیآید. برگزاری «انتخابات» از سوی حکومتی
که به گواهی شبهقانون اساسیاش، و همچنین
به گواهی 34 سال پیشینة درخشاناش با هرگونه «مسئولیت» و «پاسخگوئی» بیگانه است، در واقع
حماقت و بیشعوری «نظام» و توحش حامیان غربیاش را به اثبات میرساند.
ولی خوب! حکومت
جمکران پوشالیتر از آن است که از این حرفها تأثیری پذیرد؛ این
دستگاه موظف است در ایران از منافع ارباب پاسداری نماید. ولی اوباش ساکن فرنگ که «مردم» را در بلندگوهایشان
به شرکت فعالانه در انتخابات فرا میخوانند، ظاهراً هم «استقلال» دارند، و هم خود را «مخالف» حکومت جمکران جا میزنند، بدون
اینکه بدانند «نفی» و «مخالفت» و عدم ارائة یک نگرش منسجم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فقط و فقط نشان آشکار فاشیسم
است! این فاشیستها هستند که بجای مشخص کردن
اهداف اجتماعی و سیاسیشان، از تل موهوم
«مردم» میخواهند که در نفی افراد و شرایط با آنان همصدا شوند. به عنوان نمونه وقتی «تاجزاده» با «استبداد
آخوندی» مخالفت میکند؛ اکبر اعلمی میگوید،
«از اوضاع ناراضی است»؛ محسن رضائی میفرماید، «ما به این وضعیت اعتراض داریم»، جملگی در مسیر «نفی» و «خشونت» و انسان ستیزی گام
برداشتهاند.
تفاوتی نمیکند که
چه افرادی، کدام طبقات اجتماعی، و یا چه دولتهائی «نفی» شوند. اصل اساسی این است که فاشیسم با «زبان نفی» پیوندی
ناگسستنی داشته، دارد و خواهد داشت. قابل توجه «نفرت فروشان» از دینی گرفته تا
بومی، و به ویژه «کارگرپرستان» ساکن فرنگ که نان
سازمان سیا سق میزنند و برای سلطنتطلب و «بورژوا» خط و نشان میکشند! حضور آخوندهای چپنما بگوئیم، گذشت آن دوران شیرین! در تاریخ 8 آوریل سالجاری مارگارت تاچر درگذشت و
در تاریخ 17 آوریل 2013، تحت عنوان برگزاری مجلس ترحیم وی در عمل برای الیزابت
دوم مجلس ترحیم برگزار کردند!
همزمان با 87 امین
سالگرد تولد الیزابت دوم، ناو نیروی دریائی روسیه در بندرعباس پهلو گرفت و
خلاصه «اقتدار صفویه» بر باد رفت! هر چند
دولت قدرقدرت جمکران اینک به پیروزیهای بزرگی دست یافته. بله، حکومت مرده شویان اینک «میتواند» در برابر
اهداء نفت رایگان به ارباب، مواد غذائی و
دارو واردکند! به عبارت دیگر، پس از سه دهه «نبرد» آخوند با امپریالیسم رسیدیم
به دوران امیرعباس هویدا! یا همان شرایط
مطلوبی که آتلانتیستها از سال 1991 تا سال 2003 برای دولت صدام حسین فراهم آورده
بودند تا هم سرکوب و تاراج ملت عراق را گسترش دهند، هم برای
تهاجم نظامی به این کشور و غارت منابع انرژی زمینهسازی نمایند. شرایط
اسفبار ملت عراق هم در برابر ماست و هیچ نیازی به تفسیر ندارد. علیرغم
تحمیل جنگ استعماری به ملت عراق، هیچ
دولتی در سطح جهان مسئولیت شرایط اینکشور را برعهده نخواهد گرفت؛ نه آمریکا و نه انگلستان، و نه حتی دولت فعلی عراق! دلیل
هم روشن است؛ نظامیان آمریکا و انگلستان، در
رسانهها از خاک عراق خارج شدهاند! اگر هم کالین پاول در سازمان ملل میگفت، صدام
حسین سلاح کشتار جمعی دارد، «اشتباه» کرده
بود! شاهد بودیم که سایت «بیبیسی» هم
از زبان برلوسکنی، «اشتباهات» موسولینی را یادآوری کرد!
خلاصه، بوقهای محفل مرداک میباید در جایگاه «قضاوت»
بنشینند و با مطرح کردن «اشتباهات» جنایتکاران و تاراجگران چهرة این تبهکاران را بیارایند. به این ترتیب، خواهند توانست از اربابانشان در دو سوی
آتلانتیک سلب مسئولیت کنند! بیدلیل نیست که بوقهای استعمار تلاش دارد از
طریق نفی «غیرقانونی» بودن «شکنجه»، آن را
«غیراخلاقی» معرفی کند! در نتیجه، اگر از منظر حقوقی شکنجه «جرم» شمرده میشود و
شکنجهگر «مجرم» به حساب میآید، این جانوران
موذی شکنجه را «غیراخلاقی» میخوانند! به این ترتیب کافی است سازمان سیا از اعمال
«غیراخلاقیاش» در عراق، افغانستان و ...
و خصوصاً در اروپا و ایالات متحد «عذرخواهی» نماید! ولی
این لاتبازیها دیگر کارآئی ندارد و انفجارهای بوستون شاهدی است بر این مدعا.
رسانهها هر چه میخواهند
بگویند، بمبگزاری در اماکن عمومی و کشتار غیر
نظامیان، شیوة رایج آتلانتیستها بوده و
هست. به استنباط ما انفجارهای بوستون به
دلیل ناکامی مشاور امنیتی باراک اوباما در جلب رضایت مسکو سازمان یافت. البته
در اینمورد میتوان چندین سناریو ردیف کرد ولی موضوع وبلاگ ما سناریوهای «ممکن» و
«محتمل» نیست. از اینرو به یک سناریو
اکتفا میکنیم!
واکنش منفی مسکو
به پیام امنیتی اوباما در ایالات متحد بحرانی به وجود آورد که در تاریخ 15 آوریل
سالجاری ابتدا در بوستون و سپس در تگزاس در قالب انفجار بروز کرد. و دروغ
چرا؟ تصاویری که پس از انفجار تگزاس منتشر شد در واقع تصاویر مرکز شهر
اسلو پس از عملیات خرابکارانة «برهویک» را تداعی میکند؛ منطقة
جنگی، بگذریم! در هر حال، آنچه
اهمیت دارد عقبنشینی رسمی پادوهای آمریکا در اسرائیل، ترکیه، آلمان
و به ویژه در عربستان و جمکران است. و به احتمال زیاد این عقبنشینی نیز پیامد حضور
غیرمنتظرة الیزابت دوم در مجلس ترحیم مارگارت تاچر باید باشد.
یادآور شویم حضور پادشاه
انگلستان در مجلس ترحیم نخستوزیران معمول نیست،
چرا که اینکار نهایت امر استقلال دربار از احزاب و سیاستمداران را به زیر
سئوال میبرد. الیزابت دوم استثنائاً در مجلس ترحیم وینستون
چرچیل حضور یافته بود، آنهم به این دلیل که دولت چرچیل را «فاتح جنگ»
بر علیه فاشیسم معرفی میکردند. حال آنکه
در کارنامة دولت تاچر، چنین افتخاراتی دیده
نمیشود. در کارنامة تاچر جز سرکوب در
انگلستان، و طرفداری از آپارتاید و توحشطالبان
در خارج از مرزها هیچ نیست. خلاصه، حضور الیزابت
دوم در مراسم ترحیم چنین فردی نشان میدهد که دربار بریتانیا در واقع این مراسم باشکوه
را برای ترحیم ملکه برگزار کرده بود!
الیزابت دوم با
حضور در مراسم ترحیم مارگارت تاچر، در جایگاه واقعیاش، یعنی در کنار طالبان ایران و افغانستان قرار
گرفت. و برنامة «خردجال» خیابانی و رسانهای
بر علیه «شخص» تاچر و اعتراض به مخارج هنگفت ترحیم «بانوی آهنین» برای پنهان داشتن
چنین واقعیتهائی به راه افتاده بود! بله «تمرکز بر افراد»، در
قالب ستایش یا نکوهش تفاوتی نمیکند، در هر حال روندی است تهاجمی که از «فرد» سپر بلا
برای «دیگران» میسازد تا از اینان «سلب مسئولیت» کند.
داستان مبتذل
«دختر بقالی» که به نخستوزیری انگلستان رسید در سایت بیبیسی، و
همچنین حکایت تلاش «پسر تاچر» برای کودتا در آفریقای جنوبی، یا نژادپرستی دختر تاچر، همچون دوستی بانوی آهنین با پینوشه تلاشی است
بیهوده برای نوشتن نژادپرستی، کودتاچیگری
و فاشیسم حاکمیت انگلستان به حساب «دختر بقال!»
باید از مسئول محترم و بافرهنگ بیبیسی
بپرسیم مگر جنابعالی پدرتان را خودتان «انتخاب» کردهاید که مارگارت تاچر را «دختر
بقال» معرفی میکنید؟ میبینیم که وحشیگری
قلمزنهای جمکران از کدام محافل سرچشمه میگیرد!
ولی به هر تقدیر، همانطور که شاهد بودیم، در تاریخ 17 آوریل 2013، الیزابت دوم در واقع از جایگاه سنتی سلطنت بریتانیا
خارج شده، در کنار نژادپرستان، «حامیان طالبان» و «طرفداران جنگ سرد» نشست. دیک
چنی، کیسنجر، هیلاری کلینتون، سلطان
قابوس، نتانیاهو و ... و خلاصه تمامی
تفالههای طرفدار کودتا و اسلامگرائی نیز در این مراسم حضور داشتند. ولی
جرج اوسبورن، گلسرسبد محفل بیلدربرگ از همه بیشتر ماتم گرفته
بود! همچنانکه در وبلاگ «موشک و مینیژوپ» هم گفتیم، مسافرت
پوتین به آلمان و هلند که در رسانههای مرداک به سکوت برگزار شد، محفل بیلدربرگ را سخت متزلزل کرده، و به دربار هلند نیز امکان نخواهد داد تا از
طریق پاپ فرانسیس و فاشیستهای آرژانتین در ایران دست به سیاستگزاری بزند.
پس از مسافرت
پوتین به هلند، ابتدا شاهد تغییر ریاست کلیسای کاتولیک در
فرانسه بودیم. این تغییر را پیشتر نیز در دو برهة سرنوشتساز
یعنی در سالهای 1975 و 1981 تجربه کردیم،
و با توجه به اعلام مواضع نوین پاپ
فرانسیس، به نظر میرسد شاهد پایان دوران نکبتبار
حکومت محفل الیزابت دوم در اروپا باشیم. دو روز پس از برگزاری مجلس ترحیم «نمادین»
الیزابت دوم، پاپ فرانسیس مخالفت واتیکان
را با «نفرت فروشی»، یعنی تبدیل دین به
ایدئولوژی توسط اخلاقگرایان، و به ویژه
افراطگرایان راستگرا و چپگرا اعلام داشت.
فرانسیس اول به صراحت گفت که ساختن
ایدئولوژی استبدادستیز از دین، یک نگرش انحرافی است. به
عبارت دیگر، ایدئولوژی سیاسیای که امثال هاناآرنت، چامسکی، فوکویاما، پاپ ژانپل دوم و دیگر متفکران سازمان سیا مبلغ
آن بوده و هستند، از سوی واتیکان محکوم شد!
و این محکومیت خبر بسیار خوشی است! مشروح
اظهارات پاپ در سایت واتیکان موجود است و سایت فیگارو، مورخ 19 آوریل 2013 نیز بخشی از سخنان وی را منتشر کرده.
با توجه به این
تحولات پایهای است که 87 امین سالگرد تولد الیزابت دوم، با حضور ناو روسیه در بندرعباس تقارن یافته. به
گزارش سایت نووستی،مورخ 21 آوریل سالجاری، ناو روسیه تا 24 آوریل در بندرعباس
خواهد ماند. به عبارت دیگر، طی نشست «ناتو ـ روسیه» که در تاریخ
23 آوریل در بروکسل برگزار میشود، ناوجنگی
روسیه در بندرعباس حضور دارد. اگر به یاد
داشته باشیم، در تاریخ 29 آذرماه سال
1391 ـ 19 دسامبر 2012 ـ یعنی پس
از مسافرت ولادیمیر پوتین به ترکیه نیز ناو «مارشال شاپوشینکوف» نیروی دریائی
روسیه در بندرعباس پهلو گرفته بود.
<< بازگشت