یکشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۹۲

حشیش و حجاب!


 


 

به گزارش سایت لوموند،  مورخ سوم مه 2013،‌  پلیس اسپانیا 32 تن حشیش کشف و ضبط کرده.   همزمان خبر سقوط یک هواپیمای نظامی آمریکا نیز در قرقیزستان منتشر شد.  البته  سقوط این هواپیما با کشف 32 تن حشیش در اسپانیا ارتباطی ندارد،   ‌چرا که حشیش  در تاریخ 27 آوریل، ‌ یعنی 6 روز پیش کشف شده بود!    به احتمال زیاد،  خلبان هواپیمای نظامی آمریکا پس از آگاهی از اظهارات «فرضی» نتان‌یاهو در باب «رفراندوم» حواسش پرت شده و سقوط کرده!       

 

بنیامین نتانایاهو،   به گزارش رادیوفردا،  مورخ 2 مه 2013،‌  «صلح با فلسطین» را به رفراندوم خواهد گذارد!   بله،   سازمان سیا ‌می‌خواهد تل موهوم «مردم» در اسرائیل در مورد «صلح» تصمیم بگیرد؛  به چند دلیل روشن!   نخست اینکه «افکارعمومی»‌ را با جنجال رسانه‌ای به سادگی می‌توان از مسیر منطقی منحرف کرده،   «نفی» و خشونت را به ارزش گذارد.  کافی است،   «تساهال» چند بمب در میان غیرنظامیان اسرائیل منفجر کند،  تا وغ‌و‌غ‌ساهاب‌های سازمان سیا،  این جنایات‌ را به حساب فلسطینی‌ها بگذارند.  سپس،‌  زمانیکه افکارعمومی سناریوی سازمان سیا را  «باور» کرد،‌   یک رفراندوم برگزار می‌کنند تا از «مردم» ‌بپرسند، ‌ «صلح،‌ آری،  یا نه؟»  این سناریوئی است که سازمان سیا 34 سال پیش با توسل به مزدوران‌اش ـ  دولت مهدی بازرگان ـ  در ایران به صحنه آورد و نتیجة مطلوب را هم گرفت.  چرا که ‌«مردم»،  بدون آنکه بدانند «جمهوری اسلامی» ‌چه منجلابی است،  به تمامی دیگر صور حکومتی،  از جمله به سلطنت «نه» گفتند!  

 

اینچنین بود که سازمان سیا از شیخ مهدی بازرگان منفور «سلب مسئولیت» کرد.   ولی «مردم»،  هرگز از منظر حقوقی «مسئول»‌ شناخته نخواهند شد؛   «دولت» است که مسئولیت حقوقی دارد،  نه تل موهومی به نام «مردم.»   به همین دلیل نیز سازمان سیا به «بازتولید» سناریوی شبه‌رفراندوم دولت خیابانی بازرگان در کشور اسرائیل علاقمند شده!   هر چند زمینة مناسب برای  این شبیه‌سازی‌ها در اسرائیل فراهم نیست.   وارد جزئیات نمی‌شویم،   فقط بگوئیم در یک نظام دمکراتیک،   برای دامن زدن به نفرت و گسترش خشونت نمی‌توان به آراء عمومی مراجعه کرد!   و اگر در تاریخ 2 مه 2013،‌  سازمان سیا این اصل اساسی را نادیده انگاشته، ‌ مسلماً بی‌دلیل نیست!   طی هفتة‌گذشته،  از یک‌سو ناو روسیه در بندر حیفا پهلو گرفت،   و از سوی دیگر،  قلادة سرمایه‌داری ژاپن از دست یانکی‌ها خارج شد!

 

این رخدادهای «ناخوشایند» در واقع پیامد منطقی فاصله گرفتن دولت بریتانیا از آمریکا است. موضع‌گیری صریح نخست‌وزیر بریتانیا در مخالفت با اعزام نیروی نظامی به سوریه به تشکیل محور نوین اقتصادی «ژاپن ـ  امارات ‌ـ ترکیه ـ  بریتانیا» انجامید.  و این است پیامد مسافرت سه روزة نخست‌وزیر ژاپن به روسیه!   یادآور شویم نخست‌وزیر ژاپن در تاریخ 28 آوریل در رأس یک هیئت بلندپایه اقتصادی وارد روسیه شد.  این سفر که با مسافرت شیخ امارات به لندن تقارن زمانی داشت،  به ژاپن امکان داد با ترکیه و امارات برای ساختن نیروگاه هسته‌ای قرارداد به امضاء برساند!   می‌گویند قرار شده ژاپن برای عربستان هم نیروگاه هسته‌ای بسازد. در هر حال،   آنچه اهمیت دارد،  این است که همزمان با روز جهانی کارگر،  سرمایه‌داری ژاپن از سلطة‌ سرمایه‌داری آمریکا خارج شد!   و شاید به همین دلیل نیز در آمریکا،  کانادا و به ویژه در جمکران،  ‌ روز جهانی کارگر را به شیوة «‌صدراسلام» برگزار کردند،  تا وغ‌وغ ساهاب‌های طویلة مک‌کارتی برای جنجال و هیاهو و گسترش توحش دست خالی نمانند و بتوانند یادی از دوران نورانی جنگ سرد بکنند.   همان دورانی که دولت آمریکا تظاهرات روز جهانی کارگر را «ممنوع» کرده بود!         

 

در دوران جنگ سرد یانکی‌ها این تظاهرات را به طرفداران شوروی منسوب می‌کردند و اینک که بیش از دو دهه از فروپاشی اتحاد شوروی می‌گذرد، ‌ گاوچران‌ها همچنان با تظاهرات روز جهانی کارگر مخالف‌اند!   تظاهرات اول ماه مه 2013،‌  در آمریکا و کانادا به خشونت کشیده شد و جای تعجب هم نیست؛   «لات» با تحولات زمان بیگانه است.  حرکت لات،  همچنانکه در وبلاگ‌های پیشین هم گفته‌ایم از تکرار دور باطل «تعلقات» و «تعصبات» هرگز  فراتر نمی‌رود.   به همین دلیل است که «لات» هرگز در جایگاه واقعی اجتماعی‌اش قرار نمی‌گیرد.  چرا که استقرار در این جایگاه،  مستلزم برخورد مسئولانه می‌شود،   حال آنکه ‌«لات» برای خود «مسئولیت» نمی‌شناسد.

 

به عنوان نمونه، ‌ همچنانکه شاهد بودیم‌ در شبستان قم،   تهاجم اوباش علی لاریجانی را فراری داد!  و نمایندة‌ شهر قم و رئیس مجلس شورای اسلامی حکومت قدرقدرت جمکران که روزی سه نوبت برای نبرد با آمریکا اعلام آمادگی می‌کرد،  ‌ از ترس اوباش،‌  سخنرانی‌اش را نیمه‌کاره رها کرده و گریخت!   چرا؟  چون «روابط یک‌سویه» در خانوادة سنتی و همچنین در حکومت‌های خانوادگی «طبیعی» است.   و به همین دلیل است که آتلانتیست‌ها برای حکومت‌های سنتی ـ  یک کشور،  یک مذهب،‌ یا یک قوم ـ  اینچنین له له می‌زنند.  ایجاد حکومت‌های سنتی،‌   به ویژه در مسیر شاهرگ‌های ارتباطات آبی،   همچنانکه در ایران و عراق هم شاهد بودیم،  زمینة‌ مناسبی است برای بحران‌سازی،  جنگ‌افروزی و چپاول،   با هدف تأمین جایگاه برتر برای اسرائیل و ... و به ویژه برای ممانعت از استقرار صلح در منطقه!

 

به همین دلیل است که در این سیاست استعماری،  لشکرکشی به سوریه،  جهت استقرار حکومت اسلامی در اینکشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده!   این جنگ‌ها همچون انقلاب‌های اسلامی،  بهار عرب،  بحران هسته‌ای و سلاح‌های «فرضی» شیمیائی و غیره برای اسرائیل فرصتی طلائی بوده جهت لنگر انداختن در سرزمین‌هائی‌ که از سال 1967 به اشغال نظامی درآورده.   ولی این فرصت طلائی،  به گواهی تزلزل آشکار مواضع حامیان اسلام و اسرائیل در لندن و واشنگتن به پایان رسیده!    و همین واقعیت تلخ است که همزمان با مسافرت سه روزة  نخست‌وزیر ژاپن به مسکو و انتشار خبر پهلوگرفتن ناو روسیه در بندر حیفا،  شیمون پرز و‌ مقام معظم را سخت به وحشت انداخت و خلاصه همة خادمان وفادار طویله مک‌کارتی را به «گذشتة پرافتخار» بازگرداند.  در این گیرودار است که خبرگزاری رسمی حکومت ملایان،   آشکارا به بازنشخوار تبلیغات تلویزیون اسرائیل مشغول شده!  تلویزیون اسرائیل اعلام کرد،  «مسلمانان طرفدار اجرای احکام شریعت‌اند»،   و همین آمار «موثق» بی‌کم کاست،  پس از 24 ساعت در سایت  ایرنا،   ‌مورخ اول ماه مه 2013 انعکاس یافت:‌ 

 

«نتایج نظرسنجی: اکثریت مسلمانان اجرای شریعت اسلامی را تأیید می‌کنند»

 

البته این توحش‌گستری به رسانه‌های جمکران محدود نمی‌شود.   در سایت‌های فارسی‌زبان، تبلیغات یهودستیز،   ابراز برتری بر سیاه‌پوستان،  و ...  و خلاصه «تخریب» و «تحریف» رونق فراوان یافته.   به عنوان نمونه،   در «سایروس نیوز»،   از یک‌سو «آتوسا» با «فاطمه» در ترادف قرار می‌گیرد،   و از سوی دیگر،   بعضی‌ها کشف کرده‌اند که «خداوند در قرآن روس‌ها را لعنت کرده!»   به عبارت دیگر،  این روزها توحش باورهای محفل «شیخ‌وشاه» با توحش مک‌کارتیسم در هم آمیخته.  و بی‌دلیل نیست که ‌اعلیحضرت رضاپهلوی هم برای «سلب مسئولیت» از مقامات حکومت جمکران،   در جایگاه «خداوند بخشندة مهربان» می‌نشینند و در کیهان لندن فرمان «عفو عمومی» صادر می‌کنند!   

 

هم‌میهنان گرامی!  مصاحبة‌ اختصاصی کیهان لندن با اعلیحضرت را از دست ندهید!   ایشان فرموده‌اند،  عده‌ای دل‌شان با «مردم» است ولی در بخش دولتی و انتظامی «گیر» کرده‌اند و از تغییر حاکمیت می‌هراسند.   پس برای رفع نگرانی این «عزیزان»،  عفو عمومی اعلام می‌کنیم تا آسوده بخوابند و بدانند که کوروش بیدار است و مزایای اجتماعی و طبقاتی‌شان را حفظ می‌کند:

 

«[...] خیلی‌ها داخل این رژیم گیر کرده‌اند،  الزاما دلشان با رژیم نیست و با مردم است و حق دارند نگران باشند [...] الان از بخش‌های دولتی و اداری تا آن‌هایی که در بخش‌های انتظامی‌هستند نگرانند که اگر نظام تغییر کند تکلیف آن‌ها چه خواهد شد؟ [...]اگر بدانند که آینده آن‌ها در خطر نیست و بیشتر آن‌ها سر پست‌هایشان خواهند ماند،  این فاکتور مهمی‌است برای کمک کردن به فروپاشی رژیم از درون [...] هر طوری که نگاه کنید مردم ایران با این گزینه طرف خواهند بود که بسیار کم هزینه‌تر است [...]‌ مانند حمله نظامی [...] جنگ شیعه و سنّی؛ و یا فروپاشی ایران که نیروهای تجزیه طلب هم دارند زمزمه‌اش می‌کنند[...]»

 

بله،   خیلی خوب است که اعلیحضرت از هم اینک به «گیرکردگان» در داخل رژیم اطمینان می‌دهند که در هر حال در رژیم «جادوئی» ایشان قرار نیست حساب کتابی در کار باشد!   اتفاقاً در دوران لات‌بازی خمینی در پاریس هم می‌شنیدیم،   «ارتشی‌ها آقای خودشان باشند؛  اجباری در مورد حجاب نیست؛   مارکسیست‌ها در ابراز عقیده آزادند؛  و ....‌»  گویا «اعلیحضرت» به آن دوران نورانی بازگشته و بساط «شورای ملی ایران» را در نوفل لوشاتو پهن‌کرده‌اند!   باری در آغاز «حکومت» روح‌الله خمینی ،  مأموریت شخصی به نام «آورام یزدی» دقیقاً این بود که حساب و کتابی درکار نیاید.   و اینک بعد از سه دهه،  همین یزدی،  مسئولیت خیانت‌ها و جنایات دولت شیخ‌مهدی را به گردن خلخالی و غفاری می‌اندازد!   اینجوری خیلی خوبه!

 

البته ما قصد جسارت نداریم،  ولی اعلیحضرت چگونه توانسته‌اند از مکنونات قلبی «گیرکردگان» آگاه شوند و بدانند «دل‌شان با مردم است؟!»  در ثانی این «مردم» کیستند که همه ـ  اعلیحضرت و گیرکردگان و مارکسیست‌ها و سوسیالیست‌ها و لیبرال‌ها و آخوندها  و ... ـ  همگی دل‌شان با آن‌هاست!   از سوی دیگر،   این حضرات گیرکردگان که «دلشان با مردم است»، ‌ اگر صغیر و مهجور نیستند،   می‌باید «مسئول» شناخته شوند،   و اگر مرتکب جرمی شده‌اند،  در دادگاه ـ   و نه در برابر «مردم» ـ  از منظر حقوقی «پاسخگو» باشند.  در نتیجه،‌   برنامة اعلیحضرت برای «عفو عمومی» در واقع ماستمالی کردن تمامی اهدافی است که تحت عنوان دمکراسی و حقوق‌بشر در بلندگوهای شاه‌الله افتاده.   روشن‌تربگوئیم این برنامه جز پایمال کردن حقوق قانونی ملت ایران هدف دیگری دنبال نمی‌کند.   و این عمل «شریف» نیز قرار است با «سلب مسئولیت» از «گیرکردگان» اجرائی شود.     

 

در دوران تاخت‌وتاز آورام یزدی و شرکاء نیز همین روند انسان‌ستیز،  در قالب «انتقامجوئی» به جریان افتاده بود.  دیدیم که شیخ کودتاچی برای توجیه «انقلابی» بودن‌اش از برخی مقامات حکومت شاه «انتقام» گرفت؛   اینک نوبت به شاه رسیده تا با «عفو» جنایتکاران،  مسیر ایران‌ستیز شیخ را تداوم بخشد!   البته روند «سلب مسئولیت» به محفل «شیخ‌وشاه» محدود نمی‌شود؛‌   چه نشسته‌اید که در آستانة 68 امین سالگرد پیروزی متفقین بر فاشیسم،‌  سلب مسئولیت از هیتلر هم در دستور کار سازمان سیا قرار گرفته!

 

سایت رادیوفردا،  مورخ 2 مه سالجاری به نقل از «مستر» کاظم زاده می‌نویسد،   شخص «گوبلز»‌ در دستگاه هیتلر،  «اخلاق» را رعایت نکرد،  و «شب کریستال» هم تقصیر او بود!  روشن‌تر بگوئیم،  یانکی‌ها هم با انتشار تبلیغات فاشیست‌نواز،   در واقع مقامات آلمان نازی را مورد عفوعمومی قرار داده‌اند.   ولی خوب برای ظاهرسازی دادگاه نمایشی نورنبرگ را هم به راه انداخته بودند تا «تصویر دلپذیر» و «متمدن» از خود ارائه داده باشند.  حال آنکه اعلیحضرت اصلاً از این صحنه‌سازی‌ها خوششان نمی‌آید،  خاکی هستند و بی‌شیله‌پیله!  ایشان  از صحنه‌سازی هم بی‌نیازند ‌چرا؟ چون خود را در مسیر «باورهای مردم» قرار داده،  و به قول مقام معظم جمکران از «تاکتیک ربوبی» پیروی می‌کنند!

 

عبارت مبهم و بی‌سروته «تاکتیک ربوبی» که در تاریخ 29 آوریل سالجاری به چرندیات رایج حکومت اسلامی افزوده شده،   در واقع توحش پرسوناژ موهوم مادر موسی را به ارزش می‌گذارد؛   خنده هم ندارد!‌  چند روز پس از برگزاری نشست «ناتو ـ  روسیه» در بروکسل،  «اجلاس جهانی علماء و بیداری اسلامی» در جمکران به راه افتاده بود و به دلیل افلاس ارباب در ینگه دنیا،   مقام معظم هم به ناچار مانند اکبر بهرمانی،   «غلط کردم» و عقب‌نشینی از «بحران هسته‌ای» و «نبرد با اسرائیل» را با هذیان‌گوئی توأم کردند تا به افلاس یانکی‌ها پوشش مناسب داده باشند.

 

خامنه‌ای در کمال حماقت به تکرار مزخرفات حاج روح‌الله پرداخته و ضمن تأکید بر شکست کمونیسم و لیبرالیسم،   از جهانی شدن «بیداری اسلامی» سخن به میان آورده!  بله،   اوباش جمکران  در توهم جهانی شدن توحش اسلام دست وپا می‌زنند،  ‌ آنهم در شرایطی که جهان با دوران انحصار سرمایه‌داری آنگلوساکسون،  ‌مدافع بی‌قید و شرط توحش ادیان ابراهیمی وداع می‌کند!   وحشی‌گری هم عالمی دارد که انسان قادر به درک آن نیست.   خامنه‌ای در وراجی‌های‌اش برای هزارمین بار تکرار کرده که «روحانی» به «سازش»‌ تن نمی‌دهد،  و به همین دلیل «دشمن»‌ می‌خواهد «روحانیت» را از سیاست دور کند!   جالب اینجاست که گذشته از لشکرکشی آتلانتیست‌ها به عراق و افغانستان جهت نشاندن آخوند در جایگاه ویژه،  بهار نکبت‌بار عرب نیز با حمایت ارتش ناتو سازمان یافت و این برنامه‌ها فقط برای نشاندن  آخوند در جایگاه قدرت به اجرا در آمده.  در شرایطی که به گواهی اسناد و شواهد که حتی به روزنامة واشنگتن پست هم راه یافته،  سازمان سیا در حکومت اسلامی «زندان‌های مخفی» تأسیس کرده،  علی خامنه‌ای هنوز در حال مبارزه با آمریکاست.

 

«لات» می‌پندارد با توسل به «تکرار» می‌تواند دروغ را به عنوان «واقعیت ملموس» ‌به دیگران حقنه کند.   به همین دلیل است که در رسانه‌های جمکران،   «خبر» را در قالب پوچ و مبهم اسطوره تنظیم می‌کنند،  و یا به شبیه‌سازی گزارش‌های ابله‌پسند بی‌بی‌سی و رادیوفردا می‌نشینند.   به عنوان نمونه،‌  گزارش فارس،   ‌مورخ اول ماه مه 2013 ،  تحت عنوان «بانوئی در آسمان شهر مشروطه»،   شبیه‌سازی ناشیانه‌ای است از گزارش مضحکی که پیشتر بی‌بی‌سی ساخته و پرداخته بود،   تا توحش سنت را به «زن خلبان» در شوروی هم تحمیل کرده باشد!   در وبلاگ «زینب و استالینگراد» گزارش دبستانی بی‌بی‌سی را بررسی کرده‌ایم.   

 

بله،  همزمان با روز جهانی کارگر،   پاسداران جمکران هم فرصت را برای فروش مقدسات و مزخرفات و توحش مناسب دیده‌اند،   و جای تعجب نیست!  روزکارگر در جمکران با تهاجم اوباش به کارگران معدن «ده‌بید» تقارن یافت.   گویا اعضای شورای شهر با انتشار بیانیه «مردم» را به حمله تحریک کرده بودند!  ولی در واقع،  این تهاجم را سازمان «ساده زیستی» به راه انداخت تا هم سرکوب کارگران را سازمان دهد و هم به بخش خصوصی تفهیم کند که در ایران امنیت سرمایه‌داری تأمین نخواهد شد:

 

«[...]‌ اعضای شورای شهر صفاشهر [...] به علت دخالت و تحریک مردم و حمله [...]‌به معدن دهبید بازداشت و روانه زندان شدند [...] ‌بیش از دهها میلیارد تومان به تجهیزات و تاسیسات متعلق به بخش خصوصی خسارت وارد شد [...] ‌صدها نفر بدون توجه به اخطارها و هشدارهای ماموران نیروی انتظامی و نظارتی وارد محوطه کارگاهی این معدن شدند و بعد از تخریب اماکن و ساختمان های محوطه اقدام به تخریب معدن و تجهیزات و ماشین آلات سنگین و با ارزش مستقر در آن کردند و بسیاری از آن را به آتش کشیدند و مدیران و کارگران مستقر در معدن را مورد ضرب و شتم قرار دادند [...] در بررسی نهادهای نظارتی و انتظامی نقش اعضای شورای شهر صفاشهر در تحریک مردم با انتشار بیانیه و اطلاعیه دعوت به تجمع و اعتراض احراز شد و...»  

 

همچنانکه می‌بینیم،   «مردم» در برابر چشم نیروهای انتظامی به کارگاه حمله بردند؛  تجهیزات را نابود کردند؛  کارگران و مدیران را کتک زدند؛  و به احتمال زیاد به دلیل «عفوعمومی» هیچکس هم مزاحم‌شان نشد!  این هم برنامه‌ای است مشابه «تهاجم کشاورزان خشمگین به لوله انتقال آب به یزد!»  و متأسفانه این صحنه‌ها در ایران تازگی ندارد؛  همان «تاکتیک ربوبی» است که در تاریخ 29 آوریل 2013،‌   برای نشخوار در اختیار علی خامنه‌ای گذاشته شده بود و گزارش این نشخوار باکد: 920020905841 در ایسنا انعکاس یافت:

 

«[...] با هیچکس بخاطر تمایز جغرافیایی دشمنی نداریم [...] بیداری اسلامی [...] پدیده‌ شگرفی که اگر باذن‌الله سالم بماند [...] ‌قادر خواهد بود سر برآوردنِ تمدن اسلامی را [...] برای امت اسلامی و آنگاه برای جهان بشریت رقم زند [...]‌ آنچه از دستاوردهای نقد [این بیداری مبارک] در چند کشور شمال آفریقا دیده شد،  می‌تواند دل‌ها را به نتایج بزرگ و شگرف آینده به اطمینان برساند. [...] تحقق معجزگون وعده‌های الهی [...]تحقق وعده‌های بزرگ‌تر را نوید می‌دهد.  حکایت قرآن از دو وعده‌ای که خداوند به مادر موسی داد،   نمونه‌ای از این تاکتیک ربوبی است [...]»

 

این افلاس ارباب است که باعث شده علی‌خامنه‌ای بجای فاطمه و زینب و خدیجه،  اینبار به خشتک مادرموسی دخیل ببندد!   چرا که مادر موسی در عرصة توحش و بی‌مسئولیتی گوی سبقت از تمام پدرهای اسطوره‌ای ربوده،  حتی از ابراهیم قواد!  حضرت قواد علیه‌السلام برای قربانی کردن پسرش شخصاً پای به میدان گذاشت و پس از دریافت یک گوسفند،  تغییر عقیده داد.   ولی مادر موسی فرزندش را به آب‌های خروشان «نیل» سپرد تا به دست فرعون نیفتد!   و همچنانکه در بی‌بی‌گوزک‌ها آمده،   همین موسی به دربار فرعون راه یافت و ... و  قوم بنی‌اسرائیل را از «ظلم و ستم» نجات داد و به سرزمین «موعود» رساند!   

 

حال با توجه به «تکرار» تبلیغات شریعت‌پرستانة ‌رسانه‌های اسرائیل،   به ویژه در سایت ایرنا،  و همچنین با در نظر گرفتن تمرکز ملایان بر ساده زیستی،  می‌توان به سادگی دریافت چرا علی‌خامنه‌ای به مادر موسی چسبیده!   مقام معظم در واقع برای تداوم برتری «قوم برگزیده»‌ به جنب و جوش افتاده‌اند؛  برتری اقتصادی و برتری قومی!  فراموش نکنیم که «امت اسلام» و چهارده معصوم،  به ابراهیم قواد و کنیز اخراجی همسر ابرقواد اسطوره‌ای «نسب» می‌برند!   در نتیجه،   لازم است در هزارة‌ سوم «زنان مسلمان» تصویر «کنیز» همسر ابراهیم قواد را تداعی کنند.  به این ترتیب نوادگان برده‌فروشان اروپائی می‌توانند با نگریستن به اینان،  شکوه گذشتة پرافتخار «پدر» را به یاد آورند.   مشاهدة زن غیراروپائی در شرایط اجتماعی‌ ممتاز،  به ویژه در اروپا،  افتخارات‌‌شان را مخدوش می‌کند؛  تعادل‌شان را بر هم می‌ز‌ند!   این است دلیل واقعی ارتقاء درجة‌ کنیزکان محجبه در اروپا و آمریکا،   و همین است ریشة حجاب‌نوازی در غرب!

 

در دوران «پیش‌زودپز»‌،  رنگ پوست کنیز و غلام و برده برای تداعی «تمایز»‌ کفایت می‌کرد،   سپس به دوران «ستارة زرد» رسیدیم و ... و پس از نابودی ارتش اخلاق‌گرایان نازی،  «حجاب زن مسلمان» وسیله‌ای شده جهت تأمین رضایت برتری‌طلبان غرب‌.  جالب اینجاست که این الزام استعماری را در حکومت جمکران به عنوان «مبارزه با سلطة غرب» مطرح می‌کنند.  اهداء نفت رایگان به شرکت‌های غربی به کنار،   ادعای مبارزه با سلطة غرب،  برای حکومتی که در آن یک تبعة آمریکا به نام ابراهیم یزدی به عنوان «مسئول امور انقلاب»،   وزیر امورخارجه و ‌سرپرست کیهان انجام وظیفه کرده،‌  پوشالی بودن حکومت را به اثبات می‌رساند.   این ویژگی را در فردای نشست «ناتو ـ روسیه» به صراحت شاهد بودیم.

 

در تاریخ 23 آوریل 2013،‌  همزمان با نشست «ناتو ـ روسیه» در بروکسل،  ژنرال دمپسی نیز در پکن با رئیس جمهور چین ملاقات و گفتگو کرد و رسانه‌های غرب هم به این مسائل «پیش پا افتاده‌» توجهی نکردند!   وغ‌وغ‌‌ساهاب آتلانتیست‌ها از «برادران تسارنایف» دل نمی‌کند،  ‌چرا؟  چون مسائلی که در نشست بروکسل و مذاکرات ژنرال دمپسی در پکن قطعی‌ات یافت،‌‌   به ویژه در مورد دولت اسرائیل و حکومت جمکران،  اصلاً به مذاق فاشیست‌ها خوش نمی‌آید!   دلیل هم روشن است؛   دوران در جا زدن در روابط جنگ‌سرد،  به ویژه از طریق دامن زدن به بحران «اسرائیل ـ فلسطین» به پایان رسیده.  و مسافرت نخست ‌وزیر ژاپن به روسیه و همچنین پهلوگرفتن ناو روسیه در بندرحیفا ـ این رخداد بی‌سابقه در بوق‌های پاترنوس سانسور شد ـ  پیام‌های روشنی داشت.   حکومت جمکران دو محور بحران‌سازی استعماری،  یعنی جنگ‌زرگری با اسرائیل،‌  و تداوم بحران دست‌ساز‌ هسته‌ای را از دست داده.   در نتیجه،   رسانه‌های اسرائیل آشکارا به تبلیغ برای «احکام شریعت» و «حکومت افراط‌گرایان اسلامی» مشغول شده‌اند.   تعجبی هم ندارد.  شاهدیم که طی سه دهه اخیر،  دولت اسرائیل و اربابان‌اش در لندن و واشنگتن از تبدیل کشور به طویله یعنی از استقرار حکومت‌‌های اسلامی در منطقه، و  به ویژه از انقلاب حاج روح‌الله در کشور ایران منتفع شده‌اند.  و به همین دلیل است که یانکی‌ها برای سازمان دادن به «انقلاب»‌ در سوریه به این کشور مزدور مسلح می‌فرستند،   تا ضمن کشتار غیرنظامیان،  زیرساخت‌های اقتصادی را نابود کنند و خلاصه از سوریه هم یک عراق دیگر بسازند و «مذاکرات صلح» را منتفی کنند.

 

بله «انقلاب» شیخ مهدی‌ بازرگان و شرکاء اگر برای ملت ایران جز فاجعه هیچ دستاوردی نداشته،  منافع اربابان فدائیان اسلام را به ویژه در اسرائیل به بهترین وجه تأمین کرده.  حال که به «انقلاب‌شان» رسیدیم،  بدنیست یک پرانتز بازکنیم و به آش‌فروش‌های درون و برون‌مرزی که از طریق نشخوار گذشته به گسترش دروغ مشغول‌اند، ‌ چند نکته را یادآور شویم.  نخست اینکه حضور ما در تظاهرات 8 مارس 1979،‌  به هیچ عنوان برای کسب «حقوق برابر» در جامعة سنتی ایران نبود؛   مطالبات ابله‌پسند «زن نمایان» جمکران را به حساب ما ننویسید!   دیگر آنکه،   ما طرفدار «برنامة دولت بختیار» بودیم و بس!   امروز هم که 34 سال از کودتای ژنرال هویزر می‌گذرد،   لشکرکشی خیابانی و طرفداری از «افراد» را نشان توحش و حماقت می‌دانیم!   سیاست‌گزاری «مردم» در «خیابان»،  ‌ هرگز به دمکراسی منجر نشده و نخواهد شد و دلیل هم روشن است؛   با ابزار فاشیسم هرگز نمی‌توان به دمکراسی دست یافت!   پس بازگردیم به پیامدهای نشست «ناتو ـ ‌روسیه.»   

 

در گیرودار نشست بروکسل،‌ سفیر ایتالیا در تهران با اکبر بهرمانی ملاقات کرد تا به حکومت ملایان دو مطلب مهم را گوشزد کند.   نخست اینکه بساط «نبرد با اسرائیل» می‌باید برچیده شود،   دیگر آنکه فتوی علی خامنه‌ای نمی‌تواند در «ان‌. پی. تی» بجای تعهدات رسمی  دولت ایران بنشیند.   اینچنین بود که در وبسایت اکبر بهرمانی انتشار مطالبی را شاهد بودیم که به صراحت عقب‌نشینی حکومت جمکران را از شعارهای ابلهانة نهضت عاظادی و روح‌الله ‌خمینی منعکس می‌کرد.   در نتیجه از «طریق علمی» به اثبات رسید که «اکثریت مردم» ایران بیش از علی و حسین به امام‌زمان علاقه دارند،  پس در «انتخابات سال 1388 هم تقلب نشده!»   این نوع ترهات که مانند اکثر مزخرفات طویلة مک‌کارتی در «آلمان» تولید و عرضه می‌شود،  در «نشست برلین»‌ خریدار مناسب یافت و در تاریخ 4 اردیبهشت‌ماه سالجاری،  کیهان جمکران کالای بنجل سازمان سیا را در ورق‌پاره‌های‌اش به فروش گذارد.  پروپاگاند «روس‌ستیز»‌ محافل جنگ سرد که با تکیه بر جنجال رسانه‌ای و حماقت جمعی موفق شده «برادران تسارنایف» را به عنوان «مسئولان» انفجار بوستون به افکار عمومی حقنه کند،   در عرصة حماقت به پیشرفت‌های چشمگیری دست یافته.  این تبلیغات ابله فریب،  همچنانکه در سایت رادیوفردا هم می‌بینیم،  تلاش می‌کند تروریسم را «خانوادگی» و‌ به ویژه «بومی» ـ  قلمرو شوروی سابق ـ جلوه دهد،   تا بتواند در داخل مرزها افکار عمومی را بر ضد اتباع روسیه و کشورهای سابقاً شورائی بسیج کند.   به این منظور سازمان سیا در رسانه‌های غرب یک سناریوی گوساله‌پسند سر هم کرده،  که در آن اتباع اوکراین و ارمنستان هم به عنوان مشوقین «تامرلان تسارنایف» معرفی می شوند!  این سناریوی  هوشمندانه توسط یک «روس‌زبان» به نام کریستیان کارلایل،  ‌گزارشگر «نیویورک ری‌ویو‌. آو. بوکز» تنظیم شده.  خلاصه طویلة مک‌کارتی نمی‌تواند از «روابط جنگ سرد» پای بیرون بگذارد،   چرا که این روابط «طبیعی» است و مانند دیگر روابط طبیعی از «حذف» و «ضدیت» تغذیه می‌کند.  ولی شرایط تغییر کرده؛  حاکمیت روسیه دیگر «ایدئولوژیک» نیست،   در نتیجه بازنگری در روابط جنگ سرد و برقراری روابط منطقی با روسیه غیر قابل اجتناب شده.   

 

ولی همانطور که  «لات» با «روابط دوسویه» و منطقی در تقابل قرار گرفته،‌  محافل جنگ سرد نیز با این روابط سرستیز دارند.   دلیل هم روشن است،  مسیر «روابط منطقی»،  فی‌نفسه خطی و رو به آینده است،  ‌حال آنکه حرکت چرخشی «روابط طبیعی»،  هرگز از تکرار «دور باطل»  فراتر نخواهد رفت.   همچنانکه پیشتر هم گفتیم، «لات»،   همواره روی به «گذشتة موهوم» دارد و مسیر «پدر» را تکرار می‌کند؛  ‌ محافل جنگ سرد نیز به همین ترتیب دور باطل را ادامه می‌دهند،   به این امید واهی که شرایط گذشته را بازیابند.   روشن‌تر بگوئیم هدف انفجارهای بوستون،  همان است هدفی است که رخدادهای11 سپتامبر دنبال می‌کرد،‌  یعنی بازگشت به دوران جنگ سرد،‌  از طریق جایگزینی «کمونیست» با «تروریست».   پرواز هواپیماهای آواکس بر فراز آمستردام نیز شاهدی است بر این مدعا.

  

آخرین روز ماه آوریل 2013،‌  روز شگفتی‌ها بود!   در این روز فرخنده که مراسم تفویض سلطنت ـ  نه تاجگزاری ـ  در هلند برگزار شد،   بوق‌های محافل جنگ‌سرد چند رخداد مهم را به سکوت برگزار کردند؛   پرواز هواپیماهای «آواکس» برفراز آمستردام،‌  پهلوگرفتن ناو روسیه در بندر حیفا،  و ‌موافقت «اتحادیه عرب» با طرح «زمین در برابر صلح»،   یا بهتر بگوئیم پایان «سیاست انسداد» در خاورمیانه!  

 

در آستانة 68‌امین سالگرد پیروزی «متفقین» بر جبهة فاشیسم،  به دلیل تضعیف سنگر آتلانتیست‌ها در ترکیه،   سرانجام اتحادیة عرب که بر اساس «ویراست رسمی» خیلی خیلی «مستقل» است،  ناچار شد به سیاست انسداد محفل «کارترـ برژینسکی» پایان دهد و از طرح «زمین در برابر صلح» حمایت کند.   ‌با این وجود،   شیمون پرز در تاریخ 30 آوریل 2013 راهی واتیکان شد تا شاید همچون دوران نورانی هیتلر،  باز هم «مراد دل» از این امامزاده بگیرد و ... و همزمان،  تلویزیون اسرائیل هم اعلام داشت،  «مسلمانان جهان با اجرای احکام شریعت موافق‌ هستند!»   ولی علیرغم این پروپاگاند استعماری که «خرتوخر» جمکران را گسترش داده و خامنه‌ای را به آغوش مادر موسی پرتاب کرده،   نه تنها دکان نبرد با اسرائیل که بساط «امارات قفقاز» هم رسماً تعطیل شد!   هنگامی که مقام معظم بر طبل  «مادر موسی» و «تاکتیک ربوبی» می‌کوفتند،   احمدی‌نژاد طی دیدار با دبیر امنیت ملی جمهوری آذربایجان،  کاسه و کوزة پاسدار شریعتمداری و شرکاء را در هم ریخت و ... و شاید به همین دلیل ساواک جمکران دو تن از اتباع آذربایجان را دستگیر کرده:‌

 

«[...] رییس جمهور [...] در دیدار دبیر امنیت ملی جمهوری آذربایجان[گفت ] دشمنان از [...] سرویس‌های اطلاعاتی صهیونیستی،  غربی [...] انسان‌های ضعیف و نادان و رسانه‌های وابسته [...] علیه روابط ملت‌ها استفاده می‌کنند [وی افزود] با هوشمندی ملت و دولت ایران و آذربایجان آن‌ها نمی‌توانند با استفاده از این سه ابزار کوچک‌ترین خللی در روابط برادرانه دو کشور ایجاد کنند[...] ‌دبیر امنیت ملی جمهوری آذربایجان نیز [...]گفت:  پیشرفت و توسعه آذربایجان غربی‌ها را ناخشنود کرده و [...] قصد دارند ثبات آذربایجان را به هم بریزند[...] وجود ایران مقتدر و باثبات در کنار آذربایجان را به نفع خود می دانیم و رییس جمهور آذربایجان دولت ایران و دولت شما را پشتیبان خود می‌داند[...]»

منبع:  ایرنا،  مورخ 29 آوریل 2013  

 

این مواضع نه تنها برای اربابان پاسدار شریعتمداری که برای «ملیون» جمکران هم ناخوشایند است!  حضرات ادعا می‌کنند «هویت تاریخی» آذربایجان و ایران «یگانه» است!  به عبارت دیگر «شکست در جنگ» را نمی‌پذیرند!  می‌بینیم که زوزه‌های خمینی بر علیه «اسرائیل غاصب»،   نزد «ملیون»‌ هم خریدار دارد.   خمینی به بهانة هویت دینی،  موجودیت قانونی یک کشور را به زیر سئوال می‌برد، ‌ حضرات «ملیون» هم با توسل به «هویت بومی» همینکار را می‌کنند.   اسلام‌گرایان تلاش می‌کنند از حاج روح‌الله تصویر دلپذیر ارائه دهند،  «ملیون» هم دمکراسی و حقوق بشر را به مصدق‌السطنه پیوند زده‌اند!   در این محشرخر است که رادیوفردا هم «گزارشگران بدون مرز» را به عنوان «مدافع آزادی بیان» و طرفدار حقوق‌بشر و اینجور چیزها به فروش گذاشته!   

 

البته نمی‌خواهیم نمک بر زخم بپاشیم ولی توقیف 32 تن حشیش تلخ و جانگداز است! حضور کارمندان محترم سازمان سیا بگوئیم،  گذشته از آمریکا،  در کشور فرانسه هم وابستگی تشکل گزارشگران بدون مرز به سازمان سیا و جنگ‌طلبان پنتاگون شناخته شده است!  کتاب «چهرة پنهان گزارشگران بدون مرز» به قلم «ماکسیم ویوا» سال‌هاست که در دسترس عموم قرار گرفته!   مسلماً انتشار چنین مطالبی در فرانسه و یا در هر کشور دیگری،  بدون شکست فاشیسم بین‌الملل امکانپذیر نمی‌بود.   گرامی باد 68 امین سالروز پیروزی متفقین بر آدمخواران «اخلاق‌محور!»

 

              

 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 

...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
Share