جمعه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۲

حماسة حلبی!




 

  

به گزارش فیگارو‌،   مورخ 9 مه 2013،   شاهزاده «هری»،   پس از حضور در کنگرة آمریکا، در غیاب اوباما،  «سرزده» به کاخ سفید رفت و میشل اوباما را «غافلگیر» نمود!  گویا مذاکرات جان کری،   وزیر امورخارجة آمریکا با مقامات روسیه،   باعث تلخکامی کاخ باکینگهام شده که سطل زباله‌ را درکنگرة‌ آمریکا و کاخ سفید خالی کرده!   بله،   حاکمیت بریتانیا می‌پنداشت در سوریه نیز می‌تواند همان سناریوی فرسودة ‌«محمد مصدق» را بازتولید کند.   یعنی در ظاهر از صحنة آشوب‌های خودساخته «عقب‌نشینی» نماید و ادارة امور را به آمریکا واگذارد.   ولی اظهارات باراک اوباما در مکزیک،  تمام امیدهای کاخ باکینگهام و متحدان‌اش را،  نه تنها در سوریه،   که در کل منطقه بر باد داد!

 

حضرات در پی استعفای بئاتریس،‌   ملکة هلند،   برای بازگشت به دوران نورانی مصدق خیز برداشته بودند و بوق‌های‌شان از «دمکراسی» محمد مصدق،   و «استبداد» شاه چه‌ها که نمی‌گفت!   به عنوان نمونه،   بر اساس تحلیل و بررسی عمیق «رابرت کریمر»،  در سایت «هافینگتن ‌پست»،  ‌مورخ 7 مه 2013،  «اگر کودتای شاه دولت دمکراتیک مصدق را سرنگون نکرده بود،  هرگز خمینی به قدرت نمی‌رسید!»   به عبارت دیگر،   محمد مصدق،  عضو فعال فدائیان اسلام که طی صدارت نکبت‌بارش،  «مدارس مختلط» را در کشور ایران ممنوع کرد،  در چارچوب نگرش یانکی‌ها نماد دمکراسی می‌باید تلقی شود!    بله،‌   در قاموس قلم‌زن‌های سازمان سیا و جیره خواران محفل «افتخار و احترام»،   تروریست‌های فدائیان اسلام «دمکرات» هستند!  

 

به این ترتیب با نیم نگاهی به خوشرقصی‌های مصدق حتی می‌توان تعریف نوینی از دمکراسی نیز ارائه داد!   «مشق‌مان» را اینچنین آغاز می‌کنیم،‌  «بر ما واضح و مبرهن است» که،‌ «دمکراسی»،  یعنی تبدیل ملت ایران به سپر بلای بریتانیا و متحدان‌اش در برابر سیاست‌های مسکو!   این «مشقی» بود که در بسیاری از کشورها،  از جمله در ایران، ‌ پس از مرگ روزولت و استالین،  به عنوان «تحلیل تاریخی» نوشته می‌شد و می‌شود.   و همچنانکه در وبلاگ «بمب و بئاتریس» ‌هم گفتیم،   تحولات دربار هلند در هم‌سوئی با فاشیسم و تقابل با مسکو،  ‌ تاکنون نقش سرنوشت‌سازی در ایران ایفا کرده.   پیش از ادامة مطلب یک پرانتز باز می‌کنیم تا خلاصه‌ای از پیامدهای شوم تحولات دربار هلند را در ایران ارائه دهیم.

 

در سال 1948،   حدود 3 سال پس از پایان جنگ دوم جهانی،   ‌در پی استعفای ملکة هلند،  سلطنت ژولیانا و پایه‌ریزی محفل «بیلدربرگ»،   زمینه‌ساز «جنگ سرد» شد.  این تغییرات برای ما ایرانیان آشوب‌های فدائیان اسلام،   ظهور «جبهة ملی» و کودتای 28 مرداد 1332 را به ارمغان آورد.   در سال 1980 میلادی،   حدود یک‌سال پس از پیروزی «انقلاب» حاج روح‌الله نیز،  ‌ ژولیانا ملکة پیشین استعفا داد و سلطنت بئاتریس با گسترش تروریسم در کشور ایران و دیگر مناطق تحت نفوذ لندن توأم شد.   یادآور شویم،   همسران ژولیانا و بئاتریس هر دو آلمانی و از طرفداران پروپاقرص هیتلر «روشن‌ضمیر» بودند.   به عبارت دیگر،  خاندان سلطنتی هلند از طریق ازدواج،  زمینة نفوذ سیاسی فاشیست‌ها را در حاکمیت خود فراهم ‌آورده بود.   ولی پیوند خاندان سلطنت هلند به فاشیست‌های آلمان محدود نمی‌شود.   این خانواده به فاشیست‌های آمریکای لاتین نیز عنایت دارد،  چرا که‌ به این ترتیب فاشیسم را در آمریکای لاتین نیز تداوم می‌بخشد.   شاهد بودیم که طی سلطنت بئاتریس،   تروریسم در قالب کودتاهای «نظامی ـ  مردمی» در ایران و ترکیه،  به همراه جهاد با کفار در افغانستان و عراق،‌  و هیاهوی شورشیان «جیاپاس» در مکزیک و ... سازمان یافت و سرانجام به صورت «بهار عرب» به تونس،   لیبی و مصر صادر شد.  کار بجائی رسید که حضرات برای تداوم خط توحش هیتلر،   در پی ایجاد محور «ایران ـ ‌آرژانتین» برآمدند.  ولی این محور نیز مانند محورهای «ایران ـ برزیل» و ایران و ونزوئلا محکوم به شکست است.   اوضاع اسفبار  لیبی، تونس و به ویژه افلاس دولت مصر و حکومت جمکران شاهدی است بر این مدعا!

 

از مصر شروع کنیم.   خارج از رکود اقتصادی و هرج و مرج حاکم بر جامعه،  فدائیان اسلام انقلابی،‌  هر جمعه بجای برگزاری «نماز جماعت خیابانی» در قاهره،  «کتک جماعت» نوش جان می‌کنند!   خلاصه،  هر چند اوضاع  دین‌فروشان مصر بس خراب است،   ولی اوضاع‌شان در خرابی به گرد اوضاع جمکرانیان هم نمی‌رسد.   مرده‌شویان که طی 34 سال برای تأمین برتری اقتصادی و قومی اسرائیل،  دمی از عربدة نبرد با آمریکا و اسرائیل غافل نبودند،   اینک دست به دامن سوریه شده‌اند تا ارتش تشکیل دهد و اسرائیل را نابودکند:‌ 

 

«سردار نقدی [...]در جمع راهپیمایان [...] سوریه با تشکیل سپاهی قوی رژیم اسرائیل را محو خواهد کرد!»  

منبع:  فارس‌نیوز،  مورخ 10 مه 2013

 

اینهمه در شرایطی که هم افلاس اسلامگرایان را در پاکستان و بنگلادش شاهدیم و هم  عقب‌نشینی آتاترکی‌های آنکارا را از بساط ملابازی در ترکیه!   در چنین شرایطی است که جمکرانیان به موعد «شبه‌انتخابات» صدراسلامی‌شان نزدیک می‌شوند و برای کسب مشروعیت  به تجمع «‌مردم» نیاز پیدا کرده‌اند!   در چنین شرایطی است که آمریکا ناچار شده از یک‌سو به لات‌بازی حضرات در قبرس پایان دهد؛  و از سوی دیگر به متحدان‌اش تفهیم کند که در صورت پافشاری برای تجهیز ملایان،‌   از تاراج نفت خلیج فارس محروم خواهند شد!  از این گذشته،  آمریکا به ناچار از محور «آمریکا ـ  الجزایرـ عربستان ـ‌ ایران» نیز دست برداشته.   این محور قرار بود از طریق حضور نوة‌ مالکلم ایکس در حوزة‌ علمیة‌ قم تأمین شود.  ولی به گزارش نیویورک تایمز،‌  مورخ 9 مه 2013،‌   ایشان در مکزیک شربت شهادت نوشیدند و شاید این است دلیل تخلیة‌ «نابهنگام» سطل خاکروبة بریتانیا در کاخ سفید!

 

«بعضی‌ها» می‌گویند شاهزاده «هری» را به آمریکا ارسال کرده‌اند تا برای جایگزینی پرنس چارلز با الیزابت دوم زمینة مناسب فراهم آید!   ولی به استنباط ما،   اگر حاکمیت بریتانیا خواهان ایجاد زمینة مناسب برای این تغییرات می‌بود،   هرگز پرنس هری را به کاخ سفید نمی‌فرستاد!  «هری» بیش از آنچه حلال مشکلات تصور شود،   فردی است مشکل‌ساز و فاقد حسن شهرت!‌   خارج از کتک‌کاری‌های مکرر «شاهزاده» در دیسکوتک‌های آمریکا،  ابراز ارادت ایشان به «صلیب شکسته» در واقع پیام دیگری برای کاخ سفید دارد؛   شاهزاده هری گذشته از بی‌نزاکتی‌اش،  به فاشیسم هم ابراز تمایل کرده بنابراین ایشان رسماً با هنجار‌های جوامع غرب در تضاد قرار گرفته‌اند.  روشن‌تر بگوئیم‌ شاهزاده هری به تنهائی «ارزش‌های» ادوارد هشتم و «والیس سیمپسون» را بازتاب می‌دهد!  در نتیجه،‌  ارسال «هری» به کنگره و کاخ سفید،  مانند سفر رسمی محمد مرسی به آلمان «پیام منفی» ‌دارد.  در واقع،   این تداوم «روفت و روب» بریتانیا در کاخ سلطنتی هلند است.   پیشتر این روفت و روب به‌ تخلیة‌ خاک و خاشاک‌ در آلمان منجر ‌شد،  و‌ اینبار «پیشرفت‌های» حکومت جمکران کار را به کنگره و کاخ سفید کشانده!

 

خلاصه هرآنچه آنگلوساکسون‌ها از سال 1948 میلادی تاکنون از طریق ایران،  ترکیه،   اسرائیل و پاکستان رشته‌ بودند پنبه شده!   همچنانکه در وبلاگ «بمب و بئاتریس» هم گفتیم،‌ پیامد تحولات سلطنتی در کشور هلند،   طی 60 سال گذشته به معنای تخلیه فاضلاب در ‌«خاورمیانه» و به ویژه در کشور ایران بوده و اینک همین روند «گسترش» یافته و به سرزمین یانکی‌ها رسیده!

 

بله،   آن ‌روزهای خوب که با هیتلر و «استقلال» رضاشاه،   از کشور ایران «پل پیروزی» می‌ساختند و از آستین‌شان «مصدق» بیرون می‌کشیدند دیگر سپری شده!   و در این روزهاست،   همین روزهای تیرة افلاس،  که حکومت جمکران با نمایش یک پیت حلبی چرخدار به نام «پهپاد حماسه»،   یک‌بار دیگر چشم جهانیان را خیره کرد!   نخستین بار که جهانیان از پیشرفت نظامی ملایان مبهوت شدند با هفتادمین سالگرد نبرد استالینگراد تقارن زمانی داشت!   و همچنانکه در وبلاگ «بمب و بئاتریس» گفتیم،  یانکی‌ها نمایش روحوضی «پیشرفت‌های نظامی» شاخک اسلامی محفل هیتلر را با مناسبت‌های فروپاشی ارتش «شکست‌ناپذیر» فاشیسم هماهنگ کرده‌اند.   اینچنین بود که در تاریخ دوم فوریه 2013‌ هواپیمای به اصطلاح «رادارگریز» قاهر313،‌   ساخت جمکران در رسانه‌ها «متولد» شد و «تکنولوژی» حکومت اسلامی جهانیان را مات و مبهوت کرد!   «قاهر»،   پیشرفت نخست جمکرانیان یکرنگ و «دینی» بود،   حال آنکه «حماسه»،   سبز و سرخ و سفید است،    یک خرچنگ هم روی‌اش نقاشی شده،   خلاصه خیلی «‌بومی» به نظر می‌رسد!

 

امیدواریم در سالگرد انقلاب فرهنگی گوبلز،  انتشار عکس‌های یادگاری «مقامات» جمکران  در کنار پیت‌حلبی چرخدار،   آنهم پیت حلبی سه رنگ و «خرچنگ نشان»،   شکست تلخ آتلانتیست‌ها را،  حداقل در افکار عمومی جبران ‌کند!   دروغ چرا؟ ‌ با توجه به برچیده شدن دکان احزاب «مردمی» در اروپا،   و به ویژه در کشور فرانسه،  تصویر تانک ارتش «شکست‌ناپذیر» در یکی از خیابان‌های برلن ـ  این تصویر در سایت نووستی انتشار یافته ـ  به بهترین وجه شرایط کنونی آتلانتیست‌ها را به نمایش می‌گذارد.

 

  ...