حشیش و حیفا!
همزمان با روز جهانی خنده در سال 2013 میلادی، بیش از
52 تن حشیش در اسپانیا توقیف شد و ستون فقرات فرانکیسم شکست! و برای جبران این فروپاشی جانگداز که البته به
اسپانیا هم محدود نمیشود، سایتهای بیبیسی
و لوموند به استقبال «فامیل دور»، یا
همان تبلیغات مشروعهطلبان دکان شیخ فضلالله نوری شتافتند. سایت «فامیل
دور» آنچنان که در «فیسبوک» میبینیم، از یکسو مارکس،
سران شوروی و الهامات مارکسیستها را به سخره گرفته، و از
سوی دیگر، آخوندجماعت و حجاب اسلامی را در
حاشیة امن قرار داده و ... و اینجاست که دم خروس «فدائیان اسلام» نمایان میشود. بله، بیدلیل نیست که بوقهای استعمار از این «شبهطنز»
آخوندی اینچنین استقبال به عمل میآورند!
«فامیل دور»، مانند
دیگر برنامههای سازمان تبلیغات اسلامی، در راستای مطالبات فاشیسم بینالملل ساخته و
پرداخته شده و به همین دلیل از یکسو فیلسوف انسانمحور و انتخابات را به عنوان پایه
و اساس «انسانمحوری» مورد تهاجم قرار میدهد و از سوی دیگر «آخوند» را از طریق
«تخریب» غیرآخوند به ارزش میگذارد. در تاریخ 6 مه2013، این شیوة تخریب در کنار دیگر تبلیغات محفل «نه
شرقی، نه غربی»، از جمله تأکید به «برتری اسطوره بر تاریخ» مورد
التفات ویژة سایت بیبیسی قرار گرفت!
بله روز ششم ماه مه،
شاهد بازگشت حاکمیت بریتانیا به دوران نورانی اسطوره فروشان از قماش شیخ
فضلالله نوری، موسولینی، هیتلر و شرکاء بودیم. دلیل
هم روشن است؛ اسطورهفروشان، بنابرتعریف، با هرگونه نظم و مقررات اجتماعی بیگانهاند؛ هیچ مسئولیت
انسانی برای خود نمیشناسند و خلاصه در مسیر «ابراهیم» گام برمیدارند. همچنانکه پیشتر هم گفتیم، «پدر»
ادیان ابراهیمی نمادی است از خشونت، توحش
و بیمسئولیتی. و سارا،
همسر آنحضرت نیز در توحش دستکمی از ابراهیم ندارد. بر اساس
اسطورههای قرآن، سارا صاحب فرزند نمیشد، از
اینرو کنیز خود، هاجر را در اختیار همسرش میگذارد.
و پس از اینکه هاجر اسمعیل را به دنیا میآورد،
سارا هم به «ارادة الهی» صاحب فرزند میشود.
در نتیجه با موافقت ابراهیم، هاجر و اسمعیل را در صحرا رها میکند و ... و از
رنجهای «هاجر» و پاداش الهی و غیره هم صرفنظر میکنیم و میپردازیم به کاربرد این
اسطوره در سیاست استعماری بریتانیا.
سیاست انگلستان در منطقه،
به ویژه در ارتباط با ایران، «بازتولید» روابط پرسوناژهای ابراهیم و سارا و
هاجر است! هرگاه بریتانیا به افلاس میافتد دستی به سر
وگوش کنیز سارا میکشد و انواع مختلف «قهرمان» و «رهبر» و «پیشوا» برای «مسلمین»
خلق میکند، تا مبادا «امت اسلام» در دام
دمکراسی گرفتار شود! برای تخریب دمکراسی و به ارزش گذاشتن آخوند، راههای فراوان مستقیم و غیرمستقیم وجود دارد. و
اینجا ناچاریم یک «مینیپرانتز» بازکنیم و به تکرار مکررات بنشینیم.
راههای مستقیم که در تاریخ ایران با خوشرقصی میرزای شیرازی
برای ارباب آغاز شد، از طریق قلع و قمع
سرداران مشروطه زمینه را برای کودتای آیرون ساید فراهم آورد و حاکمیت استبداد سنتی
«شیخوشاه» را به حکومت کودتائی «شیخوشاه» تبدیل کرد. در حکومت آیرون ساید، جنگ زرگری «شیخوشاه» و حمایت از ارتش آلمان
نازی ابزار تأمین و گسترش منافع لندن شده بود. ولی شکست نازیها در استالینگراد، سیاست فاشیسمنوازی لندن را در ایران «تعدیل» کرد، هر چند
این «تعدیل» گذرا بود.
پایان جنگ جهانی دوم فرصتی فراهم آورد تا بریتانیا جهت گسترش
یوتوپیا از طریق پاکستان و اسرائیل دست به کار شود. برای اجتناب از اطالة کلام وارد جزئیات نمیشویم،
فقط بگوئیم شبهکشور پاکستان به همسایگی
ایران با «کشور ـ قارة» هند پایان داد و سالها بعد، با برخورداری از حمایت مائوئیستهای چین، پاکستان
تبدیل شد به کانون گسترش خشونت و توحش، به ویژه در هند، بنگلادش، افغانستان و ایران. نقش دولت پاکستان در منطقه همان نقش دولت
اسرائیل است، با این تفاوت که دولت
اسرائیل، به دلائلی نمیتواند از چارچوب نظم
دمکراتیک پای بیرون بگذارد.
در اسرائیل به گواهی شواهد تاریخی، در دوران جنگ نیز «آزادی
بیان» محدود نشده، حال آنکه حتی در ایالات متحد، حاکمیت با توسل
به «شرایط ویژه»، بارهاو
بارها آزادی بیان را محدودکرده. خلاصه، جای محفل احترام به ادیان در اسرائیل خالی مانده، و دلیل
هم روشن است. محفل «احترام به ادیان» با «یهودستیزی»
سنتی کلیسا و مسجد پیوندی ناگسستنی دارد،
و زمینهسازی جهت حضور این محفل در اسرائیل کار بسیار مشکلی است. حال مینیپرانتز را میبندیم و باز میگردیم به
اصل مطلب.
به گزارش فیگارو، مورخ 7 مه 2013، برنامة شهرکسازی دولت اسرائیل «بیسروصدا»
متوقف شده! این توقف «یواشکی»، از قضای روزگار با انتشار خبر «سه انفجار در
تهران» و همچنین مسافرت جان کری، وزیر
امور خارجة آمریکا به مسکو تقارن زمانی یافته! و علیرغم ادعاهای گوناگون حکومت مردهشویان، به
استنباط ما انفجارهای غرب تهران تداوم انفجارهائی است که طی روزهای اخیر در سوریه رخ
داد، و در «ویراست رسمی» به حساب «تهاجم اسرائیل» نوشته
شد!
در هر حال شاهد بودیم که پس از انتشار خبر تهاجم فرضی
اسرائیل، وزیر امورخارجة جمکران سرآسیمه به
اردن شتافت و نخستوزیر اسرائیل هم راهی چین شد و ... و اینچنین بود که برای تداوم
منافع استعماری بریتانیا در ایران، برنامة
«جایگزینی» الگوهای فرسودة «دینی» با الگوهای تازه نفس «بومی» آغاز شد؛ شاهنامه بجای قرآن نشست، و امام علی، پرسوناژ نمونة مردهشویان هم با «زکریای
رازی» جایگزین شد! پس ابتدا بپردازیم به «زکریای رازی.»
سایت «اطلاعات.نت»، مورخ 7 مه 2013، مطلبی منتشرکرده تحت عنوان، «زکریای رازی، خداشناس بیدین!» گویا «آرامش دوستدار» به بررسی زندگی «زکریای
رازی» پرداخته و یکی از چماقداران هزارة سوم با بررسی مطلب ایشان کشف کرده که
رازی «بیدین بوده؛ یونانی میاندیشیده
و...» و خلاصه همانطور که میبینیم، جماعتآخوند
برای «تفتیش عقاید» هیچ فرصتی را از دست نمیدهد:
«[...] رازی تنها کسی است در فرهنگ ما که یونانی میاندیشد، پس چگونه میتوان او را، در عین حال، به سبب آنکه اندیشهاش ضددینی و ضداسلامی است، ماهیتاً ایرانی دانست؟[...]»
همه بدانندکه در «فرهنگ» ملایان ـ بهتر
است بگوئیم در عرصه بیفرهنگی و نفی که ملا آن را فرهنگ میخواند ـ رازی
تنها کسی است که «یونانی» میاندیشد! به عبارت دیگر کسی که چنین ادعای مضحکی را مطرح
کرده، هم از توسل متفکران ادیان ابراهیمی به فلسفة
یونان بیاطلاع است؛ هم «غیردینی» را با
ضددینی و ضداسلامی در ترادف یافته، و... و
از همه مهمتر اینکه ضمن تبلیغ برای فلسفة افلاطون، موفق شده چماق تکفیر را بر
فرق دانشمندی فرود آورد که سدههاست از مرگش میگذرد!
باید اذعان کنیم که این «تحقیقات» گرانسنگ مسلماً برای
پیشرفت در عرصة حماقت و توحش در هیچستان «یوتوپیا» مفید به فایده است! پس بپردازیم به استخراج «دمکراسی» از شاهنامة
فردوسی تا با «چارچوب» بیدروپیکر برنامة توحشگستر بازگشت به گذشتة «بومی» بیشتر آشنا
شویم و بدانیم که در هر حال، «اسطوره برتر
از تاریخ آمد پدید!»
بله، بی بیسی، مورخ 6 مه 2013 در مطلبی تحت عنوان «راهنمائی
برای نسل در برزخ ایرانیان؛ مروری بر
حماسه ایران و امپراطوری آمریکا» چندین پیام گوسالهپسند به مخاطب حقنه میکند، باشد
که گوسفندان به راه راست «ارزشهای بومی» هدایت شوند. نخست اینکه
بر اساس عنوان مطلب، نسل ایرانیان در
«برزخ» است، و روابط ایران و آمریکا در چارچوب «حماسه» قرار
گرفته! دیگر آنکه عصرطلائی در شاهنامه از «کنونیات»
برخوردار است و ... و از همه مهمتر اینکه «اسطوره» بر «تاریخ» برتری دارد:
«[...] در حلقههای آکادمیک معمولاً تاریخ بر اسطوره برتر
شمرده میشود اما [...] این قضاوت تا چه حدی درست است؟ تاریخ
گزارش عینی تاریخ است [...] که فاتحان و قدرتمندان آن را به میل خود ویراستاری
کردهاند. پس بهتر نیست این فتح نامهها را با احتیاط بیشتری بازنگری کنیم و احیاناً
آنها را با محک نقل اساطیری نیز بسنجیم؟[...]»
چه خوب! فلسفة تاریخ
ویراست بیبیسی را آویزة گوش کنیم، چرا
که این «بوق» کشف کرده «فتحنامهها» را باید به محک «اسطوره» دریافت! و جالبتر اینکه، همه بدانند، «فاتحان» به میل خود از تاریخ «گزارش عینی» ارائه
دادهاند! به عبارت دیگر،
زمانیکه در تحقیقات آکادمیک، با ارائة اسناد و شواهد، حمایت لندن و واشنگتن را از موسولینی و هیتلر
مطرح میکنند، میباید بپذیریم که این
ویراست مطلوب «فاتحان» از جنگ جهانی دوم است!
حال این پرسش مطرح میشود که چرا
فاتحان این «ویراست» را در دسترس عموم قرار نمیدهند و میخواهند خود را مخالف
فاشیسم جلوه دهند؟ مسلماً به این پرسش
پاسخ منطقی داده نخواهد شد! یادآور شویم،
تحقیقات تاریخی با ارائة ویراست رسمی از رخدادهای تاریخی تفاوت فراوان
دارد! تحقیقات تاریخی، در صورتیکه قدارهبندان حاکمیت در مسیر آن راهبند
به وجود نیاورند، «علمی» و «غیرجانبدار» است! ولی
خوب آخوندجماعت در چرخة حماقت و توحش و رسم و رسوم و انواع جانبداری از قماش دینی، بومی و
غیره گرفتار آمده، تاریخنویسی را هم با
شیوة «مقدسنگاری» در جمکران مقایسه میکند،
در نتیجه «علمیات» تاریخ را
نادیده میگیرد:
«[...] رسم است که عصر طلائی را همیشه در گذشته دور تصّور و
تصویر میکنیم. دانشمندان فرزانه و بزرگان
علم هماره در این رسم مردهاند. اما حقیقت
این است که در جهان شاهنامهشناسی عصر طلائی همین زمان حالی است که در آن سر میکنیم
[...]»
وقتی به جهان «شاهنامهشناسی» اسبابکشی کردیم، خواهیم
دید که «عصرطلائی» کنونیات دارد! اتفاقاً نمایش تعزیه هم به توهمات کربلا کنونیات
میبخشد؛ و چرا راه دور برویم؟ نتیجة انتخابات اخیر در بریتانیا هم «کنونیات»
دوران چمبرلن را به اثبات میرساند! پس
از گذشت 68 سال از شهادت «هیتلر» روشنضمیر، در حالیکه دولت آلمان ناچار شده «ناسیونال
سوسیالیستها» را به جرم آدمکشی محاکمه کند، حاکمیت بریتانیا برای سلب مسئولیت از دولت مرکزی
در سرکوب سازمان یافتة شهرونداناش به نفع فاشیستها جاخالی داده! این
است «انتخابات» بریتانیا پس از نشست «ناتو ـ روسیه!» زمینه سازی برای «رسمیات»
دادن به فاشیسم در خاک بریتانیا؛ کشوری که
داغ ویرانیهای آلمان نازی را بر تن دارد!
این است نتیجة سیاستهای دیوید
کامرون!
بر اساس این سیاست خردمندانه، قرار
بود جنگ خانمان سوزی به راه افتد؛ اسرائیل، لبنان و سوریه را با خاک یکسان کند تا ملایان
جمکران هم «حماسه» بیافرینند! بیدلیل
نبود که علی خامنهای با ردیف کردن جفنگیاتی از قماش «تاکتیک ربوبی» و «وعدة الهی»
به خشتک «مادر موسی» دخیل بسته بود! مقام معظم،
جز درگاه ارباب، «در» دیگری نمیشناسند
و ره دیگری نمیگیرند! ولی افسوس و
هزار افسوس که ارباب دیگر نمیتواند «معجزه» کند، نه در اروپا،
نه در منطقه! شکست طرح بریتانیا برای بازتولید سناریوی مصدق
در کشور سوریه شاهدی است بر این مدعا!
ظهور مصدق را که فراموش نکردهایم! پس از
مرگ مشکوک استالین، دولت بریتانیا با توسل
به فدائیان اسلام، محمد مصدق را برای ایجاد آشوب به میدان آورد؛ تحریمهای اقتصادی را بر ملت ایران تحمیل کرد
و دست به دامان آمریکا شد تا حق و حسابی از یانکیها دریافت کند و کودتا را هم به
حساب اینان بگذارد. در سوریه نیز برنامه همین بود؛ ایجاد آشوب و زمینهسازی برای دخالت آمریکا. ولی به
استنباط ما، پهلو گرفتن ناو روسیه در بندر حیفا، آتلانتیستها را به بازنگری در سناریوی کذا
وادار کرد. در نتیجه، «فوگ
راسموسن»، دبیرکل ناتو ناچار شد اول ماه
مه ـ روز جهانی کارگر ـ برای کسب تکلیف از
کارفرما راهی آمریکا شود! ایشان در بازگشت از ینگه دنیا فرمودند، برای
«سپر دفاعی»، همکاری «ناتو ـ روسیه» مفید
است!
یادآور شویم پیشتر،
به گواهی سایت رسمی ناتو، فوگ
راسموسن تأکید کرده بود که «در مورد سپر دفاعی،
همکاری با روسیه لزومی ندارد!» مسلماً تغییر عقیدة دبیرکل ناتو با عقبنشینی
کره شمالی؛ و سفرنتانیاهو به چین، آنهم
درگیرودار جنجال رسانهای پیرامون تهاجم نظامی اسرائیل به سوریه نمیتواند بیارتباط
باشد! در هر حال، به محض
انتشار خبر مسافرت نتانیاهو به پکن، «تام
تام» طبل جنگ روپرت مرداک در سوریه جای خود را به «ارسال پیام محرمانة دولت
اسرائیل برای بشار اسد» سپرد، و «هاآرتز» اعلام کرد که «شورای امنیت اسرائیل
با ارسال پیام محرمانه برای بشار اسد به او اطمینان داده که قصد دخالت در سوریه را
ندارد!»
به عبارت دیگر،
آمریکا نمیتواند از سیاست براندازانة محفل «کارترـ برژینسکی» در سوریه حمایت
کند و قادر نیست مسئولیت دخالت نظامی در اینکشور را بر عهده گیرد! شاید برای جبران همین کمبود است که یانکیها
دامنة توحش را در لیبی گسترش دادهاند! جریان از این قرار است که مزدوران مسلح ارتش
ناتو، نمایندگان مجلس لیبی را به تصویب «قوانین
مطلوب» در راستای باورهای انتقامجویانة «مردم» وادار کردهاند! یعنی همان پوپولیسمی که 34 سال است در ایران
اسلام زده اعمال شده و میشود. ولی پیکنت
و دیگر جیره خواران حکومت اسلامی هنوز که هنوز است از مردممحوری، مخالفت با افراد و فروش نفرت و ضدیت دست برنمیدارند!
بلندگوهای «مخالفنمای» جمکرانیان ادعا میکنند، حضور گستردة مردم در انتخابات، رژیم را به هراس میافکند! این
مزخرفبافیها فقط تداومی است بر ادعایهای احمقانة ملایان حاکم، که «ادعا» میکنند، غرب با دخالت روحانیت در سیاست ایران مخالف است،
چرا
که «روحانیت سازش نمیپذیرد!» حال آنکه این مخالفت فقط رسانهای است. استعمار این ویراست رسمی را در بوقهایاش
گذاشته تا ملایان بتوانند با تکیه بر آن دروغهای شاخدار بسازند و همچنانکه
شاهدیم، مخالفت «فرضی» غرب را به ابزار
توجیه سرکوب ملت ایران تبدیل کنند.
این است فایدة اصلی «اسطوره!» هر چند این روزها دیگر امکان «بازتولید» روابط اسطورهای
از دست رفته! یکی از دلایل اینکه، ایالات متحد، انحصار «ارزیابی» اقتصاد جهان را از دست داده! به گزارش سایت نووستی، مورخ 8 مه 2013، از تاریخ 25 ژوئن سالجاری، دفتر «یونیورسال کردیت ریتینگ گروپ» تحت نظارت «آمریکا،
روسیه و چین» فعالیتاش را در هنگکنگ آغاز
خواهد کرد. و به این ترتیب مراکزی همچون
«اساندپی»، «مودیز» و «فیچ» انحصار
ارزیابیهای اقتصادی را از دست می دهند و دکانشان کساد میشود!
همچنین به گزارش سایت نووستی، مورخ 7 مه 2013، وزیر امور خارجة آمریکا در
مسکو تاج گلی نثار بنای یادبود سربازگمنام کرد.
روی روبان گلهای اهدائی جان کری
نوشته شده بود:
«به یاد جاودان قهرمانانمان که در راه پیروزی مشترک ما از جان خود گذشتند.»
البته در اینکه «پیروزی» بر فاشیسم مشترک باشد، آنقدرها ما مطمئن نیستیم! به گواهی تحقیقات مورخان، حاکمیت آمریکا ترجیح
میداد با همکاری فاشیسم بر بلشویسم پیروز شود، ولی خوشبختانه چنین نشد! نبرد
استالینگراد سرنوشت ارتش «شکستناپذیر» را رقم زد و اینک در آستانة برگزاری جشنهای
68امین سالگرد پیروزی متفقین بر آدمخواران اخلاقمحور اروپا، فروپاشی سنگر اینان را در منطقه نیز شاهدیم.
...
<< بازگشت