کینگ آرتور و تورم!
در پی انتشار خبر نامزدی اکبر هاشمی و
رحیم مشائی در انتخابات جمکرانیان، چند بمب
در مرز ترکیه و سوریه منفجر شد، چرا؟ چون استعمار
بریتانیا، پس از ناکامی در سوریه، اهرم بحرانسازی در ایران را نیز از دست داده و میپندارد
با گسترش وحشیگری در ترکیه خواهد توانست مذاکرات اوباما و رجب اردوغان را در مسیر
منافع لندن ـ گسترش اسلامگرائی در ترکیه و تقابل با اسرائیل
ـ سامان دهد، و از
این طریق نتایج «انتخابات» ملایان جمکران را هم به نفع خود رقم زند!
به این ترتیب، زمینه
برای ایجاد «جهان اسلام» در تقابل با «جهان مسیحی» فراهم میشود و به تبع اولی مذاکرات
صلح «اسرائیل ـ فلسطین» نیز ماستمالی خواهد شد و تا پایان خورشید، نان امپراطوری بریتانیا در روغن شناور خواهد
ماند! بازگشت پاپ فرانسیس به جنایات
امپراطوری عثمانی در قرن پانزدهم دلیل موجه دارد:
«پاپ فرانسیس، رهبر كاتولیكهای رم، 800 تن از مسیحیان ایتالیائی را كه درقرن
پانزدهم توسط عثمانیها به قتل رسیده بودند، به مقام قدیسی رساند!»
منبع: ایرنا، مورخ 12 مه
2013.
بین خودمان بماند، اگر لاتبازی دربار انگلستان به همین ترتیب ادامه
یابد، بزودی شاهد ظهور «کینگ آرتور» هم خواهیم بود! البته
در صورتیکه دیگران، تحرکات دربار بریتانیا
و به ویژه تبلیغات نفرتفروشی محافل جنگ
سرد را تحمل کنند:
«[...] استالین از لهستانیها نفرت
داشت [...] استالین به استقبال چرچیل و روزولت نرفت [...] استالین...»
و خلاصه، این روزها در فرانسه همه به نشخوار گذشته و
ابراز نفرت از «استالین» مشغولاند، چرا؟ چون در دورة استالین، «ارتش شکستناپذیر» توسط ارتش سرخ تارومار شد و
اینک همزمان با تضعیف «پاترنوس» شاهد بازسازی
ارتش روسیه هستیم! همین «پاترنوس» که دیگر نتوانست از لاتبازی امپراطوری
بریتانیا در منطقه حمایت نظامی به عمل آورد! مذاکرات
7 مه 2013، سنگر استعماری بریتانیا را در کشور سوریه فروپاشاند
و این فروپاشی، استعمار بریتانیا را در
سیر قهقرائی انداخت.
حاکمیت بریتانیا، ابتدا آمریکا را در جایگاه مستعمرهاش رویت کرد و
در کمال وقاحت شاهزاده «هری» را سرزده به کنگره و سپس به کاخ سفید فرستاد! همچنانکه در وبلاگ «حماسة حلبی» هم گفتیم، «هری» به دلیل ابراز ارادت به «صلیب شکسته»، در
واقع پیامآور محفل «نفرت و افتخار» است؛ نفرت از یهودی، افتخار به نژادسفید و ... و خلاصه بگوئیم این
فرد تبلور تمامی «ارزشهای» تاریخی دربار انگلستان است. ایشان توحش بردهفروشان استعمارگر را خیلی خوب
بازتاب میدهند.
شاهدیم که این جانوران وحشی، علیرغم رسوائی «فدائیان اسلام»، همچنان برای سرکوب زنان به ویژه در مصر پافشاری
میکنند. به عنوان مثال، شبکة تلویزیون بیبیسی که برنامههایاش در
فرانسه پخش میشود، خبرنگاران مصری بدون ریش و حجاب را «تحریم» کرده!
البته هیچکس رسماً از این «تحریم» حرفی به
میان نخواهد آورد، ولی منبع ما «موثق»
است. و همچنانکه پیشتر هم گفتیم، این جانوران وحشی که در آرزوی بازیافت شکوه و
جلال دوران بردهداری له له میزنند، به پوشش سنتی، به ویژه به پوشش سنتی زنان نیاز پیدا کردهاند. دلیل
هم روشن است پوشش سنتی تأکیدی است بر «جایگاه برتر» استعمارگر. هر چند نگرش انسانمحور «مدرنیته» به این برتری موهوم
پایان داده، استعمارگر، همچون لات، هزاران سال نوری از فرهنگ و تمدن جامعة معاصر عقب
مانده و از اینرو به «سنگرحق» نیاز دارد.
ولی چنین سنگر پرسودی، بدون تخریب گسترده و تولید انبوه «قربانی» ساخته
و پرداخته نمیشود. هر چه ابعاد تخریب
وسیعتر باشد، و تعداد قربانی بیشتر، بر
استحکام این «سنگرحق» افزوده خواهد شد! چرا که به فرمودة رهبر نوین پروتستانهای
فرانسه، «لوران شلومبرژه»، در
سایت فیگارو، مورخ 11 مه 2013، «خداوند،
همة بندگاناش را بدون قید و شرط دوست دارد!»
دروغ چرا؟ آخوند جماعت «وجود» مترسک ساخته و پرداختة ضمیر
ناخودآگاهاش را از طریق «عملی»، یعنی با
توسل به توحش جمع و باورهای جمعی به «اثبات» رسانده و از «مکنونات قلبی» مترسک
مذکور هم نیک «آگاه» است! نیازی نیست که بگوئیم دههها پیش زیگموند فروید
ریشة این «مترسک» را در هراس از یک هوس ناخودآگاه یافت. هوس تصاحب مادر و هراس از مجازات توسط پدر! همچنانکه پیشتر هم گفتیم، در دورة «پیش اخلاقی»، همة خانوادهها «ابراهیمی» بودند؛ هیچ
جایگاه واقعی و مشخصی برای مرد و زن وجود نداشت و روابط «اسطورهای» و متزلزل زوج
«ابراهیم و سارا» شاهدی است بر این مدعا.
این روابط در مصر و در ارتباط با فرعون
متحول میشود؛ زمانیکه فرعون پی میبرد ابراهیم
در واقع همسرش را در اختیار او قرار داده، او را نکوهش میکند و سارا و ابراهیم را از مصر
میراند. اینچنین است که ابراهیم خلیلالله با «منهیات
اخلاقی» آشنا میشود. ولی در روایات ادیان
ابراهیمی این منهیات اخلاقی را به حساب احکام یهوه و الله مینویسند! در
واقع، ابراهیم پس از آگاهی از کاربرد «منهیات اخلاقی»
دربار فرعون این منهیات را به عنوان «فرامین الهی»، به ابزار
سلطه و گسترش توحش قوم و قبیلهاش تبدیل کرد.
بله «آگاهی» از «عالم غیب»، امکانات
فراوانی برای «لات» فراهم میآورد. و هر چه این «امکانات» بیشتر باشد، بر تعداد «جایگاههای واقعی اجتماعیای» که لات
میتواند اشغال کند افزوده خواهد شد. و بیدلیل
نیست که «مقامات امنیتی و نظامی» ترکیه بلافاصله کشف کردند که انفجارهای «ریحانلی»
کار «عوامل سوریه» بوده! ولی به استنباط ما، در پی
عقبنشینی حکومت جمکران از بحرانسازی انتخاباتی،
حاکمیت ترکیه، برای جبران زیانهای لندن دست به چنین جنایتی
زده. بله، منافع حاکمیت انگلستان با بحران سازی، گسترش لاتبازی، و «سلب
مسئولیت» پیوندی ناگسستنی داشته، دارد و
خواهد داشت. و به ویژه از دوران قائممقام
فراهانی، پاسداران منافع لندن در ایران همین ملایان بودهاند. وظیفة اینان صدور «فتوی» بود!
صدور فتوی در دورة قاجار، برای مقروض کردن بانک نوپای شاهی به لندن؛ همین فتوی در دورة پهلوی دوم، برای پرداخت غرامت به بریتیش پترولیوم و تحمیل
تحریمهای اقتصادی بر ملت ایران و ... و سرانجام فتوی روحالله خمینی برای تمدید
قرارداد خفتبار کنسرسیوم در پوشش انقلاب اسلامی. ولی این رشته سر دراز دارد. پس از
انقلابشان تحریمها افزایش یافت، به جنگ منجر شد و چند سالی است که بحران دستساز
هستهای نیز به ابزار گسترش تحریم ملت ایران تبدیل شده. ولی از
یکسو ملایان حکومت به ستایش تحریمها مشغولاند و از سوی دیگر اوباش جمکران میکوشند
کمبودهای ناشی از تحریم اقتصادی را به حساب
«سوء مدیریت» بنویسند. باشد که پس از «انتخابات» جمکران مدیران لایق از
قماش «محمد غرضی» به کمبودها پایان دهند!
بله،
ما از برادر «محمد غرضی» حمایت میکنیم
چرا که برنامة ایشان «مبارزه با تورم» است. در واقع غرضی 34 سال سابقة مبارزه با
تورم دارد. مبارزات ضدتورم «غرضی» از کشتار در خوزستان و
کردستان آغاز شد و در وزارت نفت به اوج خود رسید.
در دوران نکبتبار صدارت میرحسین
موسوی، غرضی وزیر نفت بود و مبلغ 8
میلیون دلار از درآمدهای نفتی را گم کرده بود!
«مجلس جمکران» او را برای پاسخگوئی
فراخواند و چنین فرمود محمد غرضی که «چه خبرس؛
هزار تا آجر فروختیم، 8 تاش گم شدس!»
نمایندگان جمکران هم خیالشان
راحت شد و به جلسة استیضاح جناب وزیر پایان دادند. سپس همین
مدیر لایق را به وزارت پست و تلگراف فرستادند و ... و اینک این جانور وحشی خود را برای
ریاست جمهوری آماده میکند، و هیچیک از رسانههای فارسی به سوابق درخشان او
اشارهای ندارد. سایت ایرنا،
مورخ 9 مه 2013، مینویسد:
«محمد غرضی، وزیر اسبق پست، تلگراف و تلفن [...] پس از ثبت نام در یازدهمین
دوره انتخابات ریاست جمهوری در جمع خبرنگاران اظهار داشت: ما نسلی هستیم که انقلاب
کردیم، جنگیدیم و سازندگی کردیم و آرای
98.2 درصدی مردم به انقلاب را دریافت کردیم،
اما بعد از آن دولتهائی که آمدند
و خدمتگزاری کردند با گرفتاریهائی مواجه شدیم که به تدریج از میزان مشارکت مردم
کاسته شد [...] بزرگترین مساله امروز ما تورم است [...] طی 32 سال اخیر 500 بار قیمت
ارز تغییر کرده و از 70 تومان به سه هزار و 500 تومان رسیده [...] مهمترین برنامه
دولت آینده باید اتخاذ سیاست های ضد تور میباشد [...] مردم نباید اجازه دهند دولتی
بیش از درآمدش هزینه کند و این باید یک نیاز عمومی در جامعه باشد تا دولتی ضدتورم
تشکیل شود.»
یادآور شویم این جانور وحشی از بورسیههای دولت
امیرعباس هویدا بود که ابتدا به فرانسه ارسال شد، سپس در جایگاه زندانی سیاسی رسانهای نشست و همزمان
با ورود جیمی کارتر به کاخ سفید، مبارزاتاش
را در نجف اشرف ادامه داد، و نهایت امر دست در دست حاج روحالله به تهران
بازگشت. خلاصه برخلاف امثال فلاحیان، ولایتی و رفسنجانی، محمد غرضی از جنایتکاران و تاراجگرانی است که
«ناشناس» مانده و جان میدهد برای ریاست بر قوة مجریة جمکران. نخستوزیر بریتانیا که فردا برای مذاکره با
اوباما به واشنگتن میرود از انتخاب «محمد غرضی» حمایت خواهد کرد چرا که، «خداوند
همة بندگاناش را دوست دارد»، به ویژه اگر
غارتگر و آدمکش و مؤمن باشند.
<< بازگشت