چهارشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۲

پائیز پاترنوس!


 

درگیرودار مسافرت شاهزاه هری به آمریکا،  محفل مرداک در زمینة گسترش توحش و ابتذال به پیشرفت‌های چشمگیری نائل آمد.   محفل احترام به ادیان ابتدا در بنگلادش «معجزه» کشف کرد؛  سپس فیلم «آدمخواری» در سوریه نمایش داد،  و نهایت امر «غذای بومی» را هم به پروپاگاند «‌حکومت‌ سنتی» و توحش «ساده زیستی» افزود.   در گام بعد،   بوق فاشیسم ضمن افشاگری در مورد «شنود» فرضی خبرنگاران توسط کاخ سفید،  به جنجال در مورد سرطان فرضی یا واقعی «آنجلینا ژولی» دامن زد،   و به ستایش از شهامت و شجاعت و جسارت این «زینب زمان» مشغول شد،   و برای هزارمین بار این کالای بنجل را در دکه‌اش به فروش گذارد!   دلیل هم اینکه،   این «زن نمونه» در زمینة تهاجم به حریم خصوصی و گسترش ابتذال گوی سبقت از ملایان مذکر و مونث جمکران هم ربوده.   در هر حال،   وظیفة‌ الهی محفل «احترام به ادیان» به فروش «معنویات» اسطوره‌ای از قماش مرگ،  ابتذال و افتخار محدود می‌شود.  و این است دلیل کشف کرم و حشره به عنوان «غذای بومی» ‌ساکنان آسیا و آفریقا از سوی «سازمان بین‌المللی غذا و کشاورزی!»     

 

همه بدانند که ساکنان آفریقا و آسیا از کرم و حشره تغذیه می‌کنند و لازم است در اروپا و آمریکا نیز «مردم»‌ با این شیوة تغذیه آشنا شوند!  بله دامداری «گران» تمام می‌شود؛   مصرف گوشت «اسراف» است؛  کرم و حشره بخورید تا بازار بورس سر پا بماند،  ‌چرا که این بازار «مقدس» را «ساده زیستان» در لندن و واشنگتن کنترل می‌کنند.   همان‌ها که در بنگلادش «معجزه» اختراع کرده‌اند.  

 

طی مسافرت طولانی شاهزاده «هری» ‌به آمریکا،‌   «معجزات» فراوان در سراسر جهان رخ داد! ویژگی «معجزه» این است که «یک‌بار دیگر» به شوت‌وپرت‌ها «اقتدار» خداوند و ضعف و ناتوانی «بندگان»‌ را یادآوری می‌کند!   به عبارت دیگر با کوفتن بر طبل «معجزه»،   رسانه‌های غرب،  مخاطب را به دوران انسان‌ستیز اسطوره‌های ادیان ابراهیمی پرتاب می‌نمایند.  و همچنانکه پیشتر هم به کرات گفته‌ایم،  «تولید»،   غایب اصلی این دوران توحش است.

 

حضرت ابراهیم علیه‌السلام برای امرار معاش همسرش را به فرعون «قرض» ‌داد؛   سپس «خشم خداوند» دامنگیر فرعون از همه جا بیخبر ‌شد،  او نیز  سارا را با گاو و گوسفند به  ابراهیم باز گرداند و آنحضرت را از مصر اخراج کرد و ... و اینچنین بود که ابراهیم در جایگاه «برتر» نشست و با خیال آسوده به «تخریب»‌ و باج‌گیری و لات‌بازی مشغول شد.  و البته «تولیدات» حضرت قواد خلیل‌الله از اسمعیل و اسحاق فراتر نرفت!  به عبارت دیگر،  آنحضرت تولیدشان هم مانند روابط‌شان «سنتی» ‌بود! 

    

برخلاف رسانه‌های جمکران و دیگر بوق‌های آتلانتیست‌ها،   از محتوای مذاکرات وزیر امور خارجه آمریکا با مقامات روسیه هیچ اطلاعی در دست نیست!   هر چند می‌توان گفت،‌  که این مذاکرات به تزلزل پیوند آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک انجامیده.  و برای جبران همین تزلزل است که آتلانتیست‌ها برای بازگرداندن منطقه به دوران نورانی «جیمی کارتر» به جنب و جوش افتاده‌اند.   این است دلیل «پیروزی» نواز شریف،‌   نوچة ضیاءالحق در مضحکة پاکستان،  و همین است دلیل مخالفت دولت دست‌نشاندة‌ عراق با عقب‌نشینی شبه‌نظامیان کرد!   با توجه به تحولاتی که در وزارت دفاع و ستاد ارتش عربستان آغاز شده  ـ  سایت ولترنت، مورخ، 20 آوریل و 10 مه 2013،‌  به این تغییرات اشاره کرده ـ   و همچنین ‌با نیم نگاهی به نخستین بیانیة انتخاباتی اکبر رفسنجانی می‌توان دریافت که سازمان سیا به «بازسازی» و مرمت محور توحش، «عربستان ـ پاکستان‌ ـ ایران» یا بهتر بگوئیم «پشت جبهة» طالبان مشغول شده.   

 

نیازی نیست که بگوئیم،  نوک حملة محور کذا،  طبق معمول آتاترکی‌های آنکارا هستند.  شاید به همین دلیل نیز رجب اردوغان اخیراً‌ «شیر» شده!   اردوغان،  مانند دیگر جیره‌خواران سازمان سیا،  چنین می‌پندارد که در نبرد با «کفار روس»،  الله به یاری «پاترنوس»‌ می‌آید و برای‌اش «معجزه» خواهد کرد!  دقیقاً همانطور که رسانه‌ها در بنگلادش هم «معجزه» کردند!

 

به ادعای یورونیوز،  مورخ 13 مه 2013،‌  «رشما بیگوم» که 17 روز زیر آوار مانده بود نجات یافت و در جمع خبرنگاران از تجربة تلخ 17 روزه‌ و یاری خداوند سخن گفت:

 

«[...] زیر آوار مردی در کنارم بود که دائم از من کمک می‌خواست [...] او از من آب می‌خواست،  در تاریکی گشتم تا برایش آب پیدا کنم اما نتوانستم و او ساعاتی بعد مرد[...] زمانیکه روزنة نوری دیدم،   صدا کردم و کمک خواستم [...] ‌آن‌ها صدای من را شنیدند [...] زمانی که خواستم بیرون بروم،  فهمیدم که لباس به تن ندارم [...]‌ برایم ممکن نبود بدون لباس بیرون بروم.  یکی از امدادگران به من چراغ قوه‌ای داد و من در تاریکی یک لباس پیدا کردم و پوشیدم . تمام مدت این هفده روز خدا را صدا می‌زدم و از او می‌خواستم مرا نجات دهد[...]»

 

می‌بینیم که «رشما» طی 17 روز که خداوند را صدا می‌زد،  آب هم نداشت!  هر چند از آنجا که گویا در سوپرمارکت گیر افتاده بود از نظر خورد و خوراک وضع‌اش خوب بوده.   به هر تقدیر معلوم نیست ایشان چرا طی این مدت به قول خودشان «برهنه» بوده‌اند.   البته برهنگی زن در کشورهای مسلمان‌نشین،   در قاموس ایادی «یورونیوز»،  چیزی نیست جز نبود آن تکه پارچه!  نماد بردگی زن را می‌گویم!   می‌بینیم که وقتی ملایان جمکران در پوچ‌پردازی‌های رایج‌شان زنان غرب را «برهنه» ‌می‌خوانند،   از کدام منبر «خط» گرفته‌اند!   از طویلة احترام به ادیان،  یا همان محفل معجزه‌فروشی مرداک که در بنگلادش «معجزه» ساخته!  ما هم این «معجزه»‌ را مانند «معجزة‌» پیروزی «نواز شریف» در انتخابات پاکستان می‌پذیریم.   هر چه باشد بنگلادش هم سابقاً بخشی از پاکستان بوده!   اگر در «داکا» معجزه می‌شود،   چرا در اسلام‌آباد معجزه نشود؟  و از آنجا که پاکستان در مرزهای شرقی کشورمان قرار گرفته،   ما هم با «معجزه» نباید چندان فاصله‌ای داشته باشیم،‌  و بعد از ما منطقاً نوبت به ترکیه خواهد رسید.   بله،   معجزه با جغرافیا و همچنین با «تاریخ» ویراست رسمی پیوندی ناگسستنی دارد!

 

حدود 34 سال پیش در عربستان،  ترکیه،  پاکستان و ایران معجزه شد!  در عربستان شاهد ظهور تشکیلات «بن‌لادن» ‌بودیم؛  در پاکستان برادر «ضیاءاالحق» از طریق کودتا قدرت را به دست گرفتند،  تا مردم را در خیابان‌ها برای رضای «خداوند» شلاق بزنند.  و سپس طویلة مک‌کارتی در ایران با توسل به فدائیان اسلام و دیگر اوباش «اعتراض و انقلاب» به راه انداخت و سرانجام دولت خیابانی تشکیل داد،  و ... و در ترکیه هم ارتش با یک کودتای آبدار «معجزه» کرد!   نتیجة درخشان این معجزات هم در برابرماست،   و می‌بینیم که آتلانتیست‌ها حاضر نیستند دست از «سیاست» لات‌پروری‌شان بردارند.

 

بی‌بی‌سی،  ‌مورخ 13 مه 2103،‌  با انتشار گزارش «اوئن بنت‌جونز»‌،  تحت عنوان «چرا رأی‌دهندگان پاکستانی از نواز شریف حمایت کردند؟»   دلائل محبوبیت «نوازشریف»،   نوچة ضیاالحق کودتاچی را برای‌مان توضیح داده!   به ادعای گزارشگر بی‌بی‌سی،  مردم پاکستان به نواز شریف رأی داده‌اند، ‌ چرا که او خواهان اجرای احکام شریعت و احترام به پاکستان است!   همچنانکه گفتیم،  «لات» همواره از «خواست مردم» و از «عالم غیب» آگاهی دارد،   ‌چرا که خود را در «جایگاه برتر» می‌بیند.   باری گزارشگر بی‌بی‌سی «ادعا»  دارد که نواز شریف از موفق‌ترین سیاستمداران تاریخ پاکستان به شمار می‌رود!  ‌چرا؟  چون مهم‌ترین هدف ایشان «حذف» مخالفان اجرای احکام شریعت بوده:

 

«[...] نواز شریف،   خود را به عنوان یکی از موفق‌ترین سیاستمداران در تاریخ پاکستان به ثبت رسانده [...]مهم‌ترین هدفش در دهه ۱۹۹۰ [...] از دور خارج کردن کسانی بود که اقتدار او را به چالش می‌کشیدند [...] در همان دوران،   او [...] درصدد برآمد تا با تصویب اصلاحیه قانون اساسی امکان اجرای قوانین شریعت را در کشور ایجاد کند[...]»

 

«اوئن جونز» به ستایش از «اجرای احکام شریعت» در پاکستان اکتفا نکرده؛   این جانور وحشی برای تصفیة ارتش پاکستان و «انتقام‌گرفتن» از پرویز مشارف نیز له له می‌زند:

 

«هنوز مشخص نیست که آیا او از ارتش و مشخصاً پرویز مشرف،  انتقام خواهد گرفت یا خیر؟»

 

بله هنوز مشخص نیست که این سیاستمدار «محبوب» تا چه حد می‌تواند انتظارات کاخ باکینگهام را برآورده کند.  چرا که،   نواز شریف،   از تمام ویژگی‌های «قهرمانان» محبوب استعمار برخوردار است:        

 

«[...] مردم پاکستان در زمان برکناری نواز شریف [...] در سال ۱۹۹۹،  نفس راحتی کشیدند [...] برای بسیاری از مردم او [...] تشنه قدرت،  فاسد و بی‌لیاقت بود [...]»

 

می‌بینیم که این سیاستمدار موفق و محبوب رفته رفته شباهت‌های عجیبی به اکبر بهرمانی پیدا می‌کند؛ «غارتگر»، «دیندار» و بی‌لیاقت!  و همین نواز شریف است که به ادعای بی‌بی‌سی در «انتخابات» اکثریت آراء را به دست آورده،   و همین امر ثابت می‌کند که مردم تغییر عقیده داده‌اند،  ‌چرا؟  چون «فعالیت اقتصادی خانوادة نواز شریف» به ادعای بی‌بی‌سی می‌تواند اقتصاد ورشکسته پاکستان را نجات دهد و ... و نواز شریف هم می‌داند که «مردم»‌ به همین دلیل به او رأی داده‌اند:

 

«[...] پیروزی اخیر او در انتخابات نشان می‌دهد که هم اکنون از نظر مردم،  آقای شریف سیاستمداری مسن و عاقل است که فعالیت‌های اقتصادی خانوادة او می‌تواند به اقتصاد در حال ورشکسته کشور کمک کند [...]»

 

به عبارت دیگر،  جهت خروج کشور پاکستان از بحران مالی و اقتصادی و سیاسی و امنیتی و غیره،  کافی است خانوادة نخست‌وزیر آیندة پاکستان فعالیت اقتصادی‌شان را گسترش دهند! یادآور شویم این «خانواده»،   همچون «خانوادة» اکبر بهرمانی،  خانواده‌ای است ایدئولوژیک که یک‌شبه ره صدساله رفته!  به عبارت دیگر،   «فعالیت اقتصادی» این قماش خانواده جز گسترش غارت و چپاول دستاورد دیگری نخواهد داشت.  و به همین دلیل است که نواز شریف مورد پسند بوق‌های استعمار قرار گرفته‌ و در گردهمائی انتخاباتی‌اش هم هیچ بمبی  منفجر نشد!   چون ایشان «ایده‌های بزرگ» دارند!  بله،   نواز شریف به دلیل داشتن ایده‌های بزرگ محبوب «مردم»  شده،  درنتیجه از گزند «بمب» هم در امان مانده:

 

«[...] نواز شریف علاوه بر داشتن ایده‌های بزرگ،  توانائی ارتباط برقرار کردن با اقشار مذهبی طبقه متوسط و تجارکوچک را دارد.  از نظر آن‌ها آقای شریف سیاستمداری با قدرت است [ که ] می‌خواهد پاکستان کشوری قابل احترام باشد [...] شاید این دلیلی باشد که چرا حزب آقای شریف هرگز هدف حمله قرار نگرفت و او توانست بدون ترس گردهمائی‌های بزرگ انتخاباتی ترتیب دهد [...]»

 

به عبارت دیگر بمب‌گزاری در گردهمائی انتخابات پاکستان هیچ ارتباطی به سازمان سیا و باکینگهام پالاس ندارد؛  ‌«مردم» پاکستان اگر از کسی خوششان نیاید برایش بمب می‌گذارند!  و همین «مردم» که بمب نگذاشتند،   به این نتیجه رسیده‌اند که نوچة ضیاالحق را باید از صندوق مارگیری بیرون‌کشید تا محور «ترکیه ـ ایران ـ عربستان ـ پاکستان» تقویت شود.   چه «مردم» باهوش و خردمندی هستند این پاکستانی‌ها!   

 

اهالی مرز پرگهر! به پاکستان بنگرید!  و اگر «دمکراسی» می‌خواهید،  ‌ به «جهادیون»‌ رأی بدهید!  چرا که ازیک‌سو‌،  ‌بریتانیا بر خلاف گذشته از امکان پاس دادن جیره‌‌خواران‌اش به آمریکا ـ از طریق کودتا،  انقلاب و لات‌بازی و غیره ـ  محروم شده،   و ناچار است به انتخابات،  هر چند کشکی نظیر انتخابات پاکستان تن دهد.  و از سوی دیگر،  کاخ باکینگهام  مایل است رئیس قوة مجریة جمکران هم از گلة «جهادیون» ضدشوروی استخراج شود،   تا زمینة مناسب جهت بازگرداندن منطقه به دوران نورانی «ضیاءالحق» فراهم آید.  نخستین بیانیة انتخاباتی اکبر رفسنجانی دقیقاً در مسیر مطالبات جهادی بریتانیا تنظیم شده بود.  و هر چند بازگشت به گذشته امکانپذیر نیست،  کاخ باکینگهام این توهم را در مخیله‌اش می‌پروراند.   در غیراینصورت «دیلی‌تلگراف»،  بوق حاکمیت انگلستان حکم «زندان و شلاق» برای احمدی‌نژاد صادر نمی‌کرد‌ و سازمان سیا هم با صورتک «حقوقدانان» و «150 نمایندة مجلس»‌،  برای شورای نگهبان جمکران تعیین تکلیف نمی‌فرمود.

 

این لات‌بازی‌ها پیامد فرسایش پیوند خانوادگی آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک است. خانواده‌ای که بر الگوی «خانوادة ‌ایدئولوژیک» دستگاه هیتلر منطبق شده و پس از پایان جنگ دوم جهانی،  در ‌آسیا،  آفریقا و حتی در اروپا همچنان به گسترش «یوتوپیا» مشغول است و بوق‌های‌اش ـ   رادیوفردا و بی‌بی‌سی  ـ  نیز همین قماش خانواده را به مخاطب فارسی زبان حقنه می‌کنند.   به عنوان نمونه،  مطلب رادیو فردا،  ‌مورخ 10 مه 2013،  تحت عنوان «زهرا؛ نامزد مجازی انتخابات ریاست جمهوری»،   همین الگوی حماقت را به ارزش می‌گذارد. «زهرا» مادری است که در مسیر گرایش سیاسی فرزند «شهیدش» حرکت می‌کند.   درست مثل مادر «سهراب اعرابی» و دیگر انواع مشابه!  در این قماش خانواده‌ها،  مانند خانوادة اسطوره‌ای «سیاست سنتی»‌ بر همه حاکم است!   و همه می‌توانند و می‌باید پیوسته یکدیگر را «ارشاد» کنند!   در این بنیاد توحش  جایگاه «زن» همان جایگاهی است که نازی‌ها برای زن قائل بوده‌اند.   اینان زن را در چارچوب «خانواده ایدئولوژیک» می‌خواستند،   و حضور زن را نیز تحت شرایطی در جامعه ایدئولوژیک می‌پذیرفتند.   به عنوان نمونه،   در خیابان سیگار کشیدن برای زنان  ممنوع بود؛  حضور زن آرایش کرده نیز بهمچنین!  در تبلیغات نازی‌ها،  وظایف زن «ملی» و «الهی» معرفی می‌شد.  جالب اینکه،‌  نئوفاشیست‌ها،   تفاله‌های باقیمانده از دستگاه هیتلر در هزارة سوم نیز «مشاغل زنان» را متناسب با «طبیعت زن» می‌خواهند!  و این «مطالبات» که ریشه در تبلیغات فاشیسم اروپای دهة 1930 دارد،  برخلاف جفنگیات مسجد و حوزه به هیچ عنوان اختراع حکومت جمکران و اسلام ‌انسان‌ساز نیست؛  منبع الهامات ملایان جمکران را می‌توان در بیانات رهبران فاشیست جبهة ملی فرانسه به صراحت دید!  ژان ماری لوپن،   رهبر سابق فاشیست‌های فرانسه می‌فرماید:

 

«مأموریت الهی زن عبارت است از زندگی بخشیدن و ‌آموزش به قلب و روح کودک.  امروز زنان به کارهائی مشغول‌اند که برای‌شان مناسب نیست.»          

ریچارد اوانس؛  «مقدمه‌ای موجز بر فاشیسم»،  ص 130.  

 

بله،  آش‌فروش‌ها که سخنرانی‌های ابلهانة‌ رهبر و دیگر ملایان جمکران را روی سرشان گذاشته و اینسوی و آنسوی می‌دوند بدانند که،  جفنگیات ملا در واقع ترجمة تولیدات جبهة ملی فرانسه است.   جبهه‌ای که خوشبختانه نمی‌تواند در فرانسه به عنوان «آلترناتیو سیاسی»‌ مطرح باشد.   اخیراً راست سنتی فرانسه از زبان «فرانسوا فیون»،   رسماً به تضاد این تشکل با «جمهور»‌ اشاره کرد و از نیکولا سرکوزی،  رئیس جمهور پیشین فاصله گرفت.   به احتمال زیاد «فیون» می‌تواند رهبری «یو.ام. پی» را به دست گیرد و ... و حضور اخیر «کاسورها» در «تروکادرو»،   محلة اعیان‌نشین پاریس نشان داد که محفل احترام به ادیان از تحولات فرانسه و به ویژه از توقف بهار عرب در سواحل مدیترانه بسیار ناخشنود است. 

 

چرا که تمامی این به اصطلاح «انقلابات» با هدف تأمین حاشیة‌ امن برای سیاست‌های منطقه‌ای محافل سرمایه‌داری غرب سازمان یافته.   هم‌اینان که تحت عنوان تأمین امنیت اسرائیل،  منطقه را به آتش کشیده‌اند.  و اینک که،   به گزارش نووستی،   ‌مورخ 15 مه 2013،  «بنیامین نتانیاهو به زبان روسی از پوتین تشکر می‌کند»،   بی‌بی‌سی نیز بنیامین نتانیاهو را با «شاه» به قیاس کشیده و از «اسراف» او قصه می‌گوید!  ولی خوشبختانه کاخ باکینگهام برای مبارزه با «اسراف» نمی‌تواند در اسرائیل هم کاروان خردجال به راه اندازد؛   ساختار سیاسی اینکشور چنین اجازه‌ای نمی‌دهد.  در نتیجه گام به گام در منطقه به صلح نزدیک می‌شویم،  و مرگ محفل احترام به ادیان را شاهد خواهیم بود.  

 

 ...