زالممد رایش!
دولت «تعلیق و تلفن» موفق شد مسائل هستهای را به ابزار «پوچسازی»
فعالیت علمی و مطالبات صنفی تبدیل کند! بله تماس تلفنی با اوباما، و ورود هیئت پارلمانی «محجبة» اروپا به ایران
دامنة توحش ساواک جمکران را گسترش داد. اینچنین بود که «جمعی از رانندگان تاکسی» در
اعتراض به اظهارات «توهینآمیز» یکی از چماقداران فرهیختة طویلة یانکیها، به
بازنشخوار شعارهای روحالله خمینی پرداختند:
«[...] جمعی از رانندگان تاکسی شهر تهران در اعتراض به
اظهارات محمود سریعالقلم در مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کردند. این گروه در نامهای خطاب به [روحانی] نوشتهاند:
ما پای صندوقهای رأی آمدیم تا به کسی رأی بدهیم که در کنار حفظ استقلال و آزادی و
اسلامیت کشور وضعیت معیشتی ما را بهبود بخشد و مشکلاتمان را حل کند، اما امروز میبینیم که نه تنها مشکلات حل نشده
بلکه شاهد توهین و تحقیر از سوی اطرافیان جنابعالی هم هستیم[...]»
منبع: اطلاعات.نت، مورخ 18 دسامبر 2013
تماس تلفنی «اوباما ـ حسن فوتبال»، ورود
هیئت پارلمانی اروپا به جمکران در آستانة تشکیل کابینة آنجلامرکل و ... و هیاهوی وغووغ
ساهابهای لجنزار احترام به ادیان پیرامون «موشکهای اسکندر و ناپدید شدن لوینسون»
به جمکرانیان تفهیم کرد که برنامة اربابانشان «بازتولید» همان سناریوئی است که برای
سرکوب مطالبات دمکراتیک ملت ایران، با
کودتای میرپنج به صحنه آمد تا آخوند، نماد سلطة استعماری را در جایگاه مخالف استبداد
بنشاند و سرکوب جامعه را در قالب حجاب را به ارزش بگذارد.
توطئهای که در میعادهای مختلف با تکیه بر عزت و استقلال و
احترام و افتخار و ... و مبارزه با ظلم و ستم
و مزخرفات مشابه گسترش یافت و در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر، یک آخوند وحشی و کمسواد را در جایگاه «آزادیخواه
و مخالف استبداد» نشاند تا با نفی مطالبات صنفی و حقوق و آزادیهای فردی، دامنة مقدسات را گسترش دهد و سکون مرگ و معنویت
را بر جامعة ایران حاکم کند. این است دلیل همزمانی «کشفدوبارة» منشور 8 مادهای
روحالله خمینی، بازنشخوار مزخرفات پنجسال ماندة شبکة «آرته» در
باب تمدن 7 هزارسالة جیرفت، و تقدس یافتن
«پژوهش و صنف رانندگان تاکسی!» و همین است
دلیل بازنشخوار اظهارات ابلهانة «ویل پوست»،
پادوی روسپیخانهداران غرب توسط بیبیسی.
«ویل پوست»، حقوقدانی
است که باشگاه ورزشی را با «روسپیخانه» در ترادف یافته. ایشان میفرمایند روسپیان هم مانند فوتبالیستهای
حرفهای، «کار» پرمشقتی دارند:
«[...] از آنجا که روسپیان هم مانند فوتبالیستهای حرفهای، در عنفوان جوانی یک حرفه از نظر جسمی پر تلاش را
آغاز میکنند [...] لازم است از مزایای بازنشستگی معمول برای فوتبالیستها برخوردار
شوند [در اینصورت] روسپیان خواهند توانست هر ماه تا پنجهزار یورو را در یک صندوق بیمه
بازنشستگی معاف از مالیات ذخیره کنند[...]»
منبع: بیبیسی، مورخ 18 دسامبر 2013
یادآورشویم در پی رخدادهای 11 سپتامبر وتهاجم آمریکا به
افغانستان، دولت هلند از فرصت استفاده
کرد و به فعالیت «ضداجتماعی» و انسانستیز «تنفروشی» رسمیات بخشید. به این ترتیب شبکههای مافیائی که در قالب
اوفسکیها، استقلالطلبان چچن و مدافعان
آزادی فعالیت میکردند، و واگذاری قدرت به ولادیمیر پوتین موجودیتشان را
تهدید میکرد، میتوانستند مکان امنی در «هلند» داشته باشند:
«[...] در سال 2002، هلند حرفه روسپیگری را قانونی کرد. طبق قوانین [...] زنانی که به این حرفه اشتغال
دارند، باید نزد اتاق بازرگانی [...] ثبت
نام کنند و مالیات بر کسب بپردازند[...]»
همان منبع
همچنانکه میبینیم محفل بیلدربرگ قرار گرفتن انسان در خدمت
شبکة مافیائی را به عنوان «حرفه» شناسائی کرده؛ تعجبی
هم ندارد! اینان با این عمل در واقع حضور
فعالانة شبکههای مافیائی را «قانونی» کردهاند.
و این شیوة شناخته شدة لجنزار احترام به ادیان است. محفل مطلقگرا و ضداجتماعیای که «روابط یکسویه»
ـ اعتراض، احترام، افتخار، خشم، تروریسم
و فتوی ـ را به ارزش میگذارد. به
همین دلیل نیز محافلی از قماش بیلدربرگ به مجموعة «لات ـ آخوند» عشق میورزند. این مجموعة جادوئی به دلیل «مسئولیتگریزی و مرزشکنی»
در تقابل آشکار با نظم «انسانمحور» ـ روابط
حقوقی معاصر ـ قرارگرفته. در نتیجه برای اعمال فشار بر مسکو، پکن و دهلینو،
و همزمان چپاول ملتهای منطقه بسیار مناسب تشخیص داده شده.
همچنانکه در وبلاگ «روسپی و روسری» هم گفتیم، در آستانة
نشست وزرای امور خارجه «روسیه ـ ناتو» در بروکسل، محافل جنگ سرد برای اعمال فشار بر مسکو بسیج
شدند. ابتدا قصد داشتند مذاکرات هستهای
را به بهانة تحریمهای آمریکا متوقف کنند. و اینچنین بود که «راهبة خزنده» یا همان سخنگوی
وزارت امور خارجة دولت حسن فوتبال، با
خوشحالی مرگ قریبالوقوع «توافق ژنو» را نوید داد! پیش از
ادامة مطلب بد نیست در مورد «راهبة خزنده» توضیح مختصری بیاوریم.
در دوران باستان،
یانکیها یک سریال تلویزیونی ساخته بودند که پرسوناژ اصلی آن «راهبهای» بود که
از قضای روزگار و به «ارادة الهی» میتوانست «پرواز» کند! و نقش این
راهبة بسیار نیکوکار را «سالیفیلد» هنرپیشة فیلم «بدون دخترم هرگز» ایفا میکرد. امروز مرضیه افخم، سخنگوی
دولت حسن فوتبال، عملاً در هیأت همین
«راهبه» بر صفحة تلویزیونها ظاهر میشود. ولی این
راهبة اسلام زده هیچ ارتباطی با پرسوناژ فیلم کذا ندارد، و فعالیتاش
از همسوئی با هیاهوی گلة آشفروشهای طرفدار «حضور زن» در جمکران فراتر نمیرود. وظیفة
«خواهر افخم» در واقع تکرار مطالبات محافل جنگ سرد، یا
بهتر بگوئیم، لولیدن در لجنزار رایش است. لجنزاری که همزمان با نشست «روسیه ـ ناتو»، ویراست
ژرمانیک «افخم» را به عنوان «وزیر دفاع» برگزیده!
بله، وزیر دفاع دولت
آنجلا مرکل، «اورسولا فون درلاین» را از دست ندهیم که مانند
زنان قلعه حیوانات در جایگاه برتر لنگر انداخته!
زندگی ایشان از هر جهت بر الگوی نوین
ناسیونالپوپولیستهای پساجنگ دوم ژرمانی منطبق است! اورسولا
7 فرزند سپیدپوست و موطلائی به جامعه تقدیم
کرده؛ به ادعای ویکیپدیا تحصیلات «خیلی خیلی» عالی
دانشگاهی دارد؛ و همچنانکه شاهدیم از سیاست هم دمی غافل نبوده! خلاصه وزیر
دفاع بلاد زیگفرید، نوعی «زینب» از انواع ژرمانیک آن است! از اینرو وزیر دفاع کابینة آنجلا مرکل که لقب
اشرافی «فون» را یدک میکشد و مثل احمدینژاد و حسن فوتبال «دکتر» هم هست آب از لبو
لوچة مردهشویان جمکران سرازیر کرده:
«این اولین باری است که وزارت دفاع آلمان یک وزیر زن را به
خود میبیند[...] برخی منابع از هم
اکنون زمزمه های جانشینی خانم دکتر فون درلین به جای آنگلا مرکل [...] را مطرح
کردهاند[...] دکتر فندرلین 55 ساله مادر هفت فرزند است و سالهای طولانی
تجربۀ فعالیت حزبی دارد.[...]»
منبع: دیپلماسی
ایرانی، مورخ 16 دسامبر سالجاری
وارد جزئیات این گزارش «هیجانانگیز» نمیشویم، چرا که وزیر دفاع، با هفت
فرزند و یا بیش از 72 فرزند شهید، کارساز دولت متزلزل هیتلر مونث نمیشود، این دولت به آخر خط رسیده. به همین دلیل هم نتوانست برای نقض توافق 24
نوامبر از جمکرانیان حمایت به عمل آورد. در نتیجه عراقچی، دست از
پا درازتر به بروکسل رفت و با کاترین اشتون برای از سر گرفتن مذاکرات کارشناسی
هستهای به «توافق» رسید! این است پیامد عقبنشینی غیرقابل اجتناب ارتش
ناتو در برابر روسیه! این چرخش سیاسی محافل جنگ سرد را چنان به هراس
انداخته، که از زمان و مکان خارج شدهاند! به
عنوان نمونه هفته نامة «بیلد»، شاخک آلمانی
«دیلی میرور» استقرار موشکهای اسکندر در کالینینگراد را تهدید «برلن» و کشورهای
«بالت» به شمار آورده، و سایت بیبیسی هم
این موشکها را تهدید بالکان و کشورهای بالت معرفی میکند! یادآور
شویم این موشکها در دوران ریاست جمهوری دیمیتری مدودف در خاک روسیه مستقر شده بود
و در وبلاگ «خرس و داسالله» هم به آن اشاره کرده بودیم:
«[...] پس از اینکه رئیس جمهور روسیه با موشکهای
اسکندر به شهید اوباما خوشامد گفت، مشاور اوباما دیروز اعلام کرد که رئیس جمهور آیندة
ایالات متحد در مورد استقرار سپردفاعی در اروپای شرقی نیز تعهدی ندارد! [...] آمریکا
به ناچار برنامة سپردفاعی را تعطیل کرده ولی دولت لهستان، یک دل نه صد دل شیفتة
جمال بیمثال سپردفاعی شده، و بیخیال مردم لهستان، شعار سپردفاعی مستقر باید گردد
سر داده[...]»
منبع: وبلاگ ناهید
رکسان
اینک همین شیفتگی لهستان به «سپر دفاعی» ارباب استکه به محور
«لندن ـ برلن» سرایت کرده و دامنة توحش جمکرانیان
را افزایش داده. وراجیهای اخیر اکبر رفسنجانی، علی لاریجانی و حسن فوتبال شاهدی است بر این
مدعا. اینان که از ورود هیئت پارلمانی اروپا، و به ویژه از «تلفن» باراک اوباما قوت قلب
گرفته بودند، به کوفتن بر طبل «قانون اساسی مترقی» حکومت
اسلامی و «تطهیر ارباب» شدت بخشیدند. اینچنین بود که کنیزالاسلام «تاریاکرونبرگ» کشف
کرد که سرکوب زن ایرانی از «تفاوت فرهنگی» ناشی میشود! و از آنجا که تاریا کرونبرگ هم مانند هیتلر به
تفاوتها «احترام» میگذارد، با لچک به
تهران آمده تا برای حمایت از حکومت زالممد رایش،
به «عادی سازی» سرکوب زن ایرانی
بنشیند. سرکوبی که از تحمیل «تقدس» بر جامعه سرچشمه میگیرد.
از اینرو حسن فوتبال نیز «پژوهش» را به
فهرست مقدسات افزوده.
روحانی طی یک سخنرانی ابلهانه که سخت به مذاق داسالله ـ پیک نت ـ شیرین آمده، عرصة علمی را به «تقدس» آلود، و ضمن «افتخار
به تأئیدات ارباب»، یکبار دیگر در
کمال حماقت تلاش کرد «فتوی» را بجای تعهدات
قانونی و حقوقی دولت ایران به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای بنشاند:
«[در چهاردهمین همایش تجلیل از پژوهشگران ایران] حسن روحانی[...]
امر پژوهش را مقدس و سرنوشتساز توصیف کرد [روحانی گفت] تولید سلاحهای کشتار جمعی
خلاف فتوای [علی خامنهای] و حرام است[...]»
منبع: بیبیسی، مورخ
16 دسامبر2013
البته حسن فوتبال که مست رایحة تعفن ارباباش شده، فراموش کرده که علی خامنهای از منظر مذهب شیعة
اثنیعشری اصولاً حق صدور «فتوی» ندارد.
ولی زمانی که روحانی به تکرار مکررات مشغول بود، مسلماً
نمیدانست که ارباباناش در بروکسل طعم شیرین «کلاشنیکف» را خواهند چشید! اصولاً
«لات» با حرکت خطی زمان مشکل دارد و از اینرو هرگز قادر نیست مرگ، و به ویژه مرگ «پدر» را به خود راه دهد! چرا که
لات با واقعیت بیگانه است؛ زندگی را از
دریچة چشم «پدر» میبیند:
«[...] جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است [...]امانوئل
والرشتاین جامعهشناس [...] آمریکایی [میگوید]
تمام دکترینها در دنیا به مرور کهنه و بیجاذبه میشوند و تنها دکترین ولایت فقیه
امام خمینی است که نه تنها کهنه نشده، بلکه
هر روز با طراوتتر و تازهتر شده و برای تودههای مردم در جهان جذابتر میشود.»
منبع: کیهان، مورخ
20 دسامبر2013
بله، اگر اظهارات «والرشتاین»
را در کنار اظهارات «ویل پوست» قرار دهیم با توجه به آنچه در جمکران و هلند میگذرد، میتوانیم بگوئیم، این
دکترین «زالممدرایش» است که روز به روز شادابتر میشود. چرا که زالممد هم به خدمت
در «آستان مقدس» اسلام افتخار میکرد. به
قول راوی شیرین سخن توپ مرواری، «این مذهب برای یک وجب پائینتنه از جلو و عقب
ساخته و پرداخته شده.» و حسن فوتبال هم تلاش میکند با تکیه بر تأکیدات
ارباب، لجنزار مقدسات و افتخار را گسترش دهد:
«[روحانی افزود] امروز ما [...] در زمینة فناوری هستهای[...]
به نقطهای رسیدیم که رئیسجمهور آمریکا به صراحت میگوید گرفتن فناوری هستهای از
مردم ایران [...] شدنی نیست، این افتخار
بزرگی برای کشور است[...]»
منبع: بیبیسی، مورخ 16 دسامبر سالجاری
همچنانکه میبینیم حسن فوتبال به خوشرقصی برای ارباب سخت
مفتخر شده، و این افتخار ابلهانه را هم به حساب «کشور» نوشته. جالب
اینجاست که این «فناوری» در واقع «وارداتی» است و هیچ ارتباطی با ایران و ایرانی
نداشته و نخواهد داشت. از این گذشته حکومت قلعة حیوانات که از بدو
استقرار در ایران، مطالبات ارباباناش یعنی سرکوب و تاراج ملت
ایران را به حساب «خواست مردم» گذاشته هرگز
نظر مردم ایران را در مورد فناوری هستهای جویا نشده. دلیل هم
روشن است. حکومت اسلامی، مانند دیگر فاضلابهای باورمحور، تل
موهوم «مردم» را بجای ملت ایران نشانده و همزمان خود را در دو جایگاه متضاد «قیم» و
«خدمتگزار» همین «مردم موهوم» قرار داده. در نتیجه،
این حکومت، یکجانبهگرائیهای خود، یعنی
نقض مقررات و قوانین بینالمللی را به حساب «خواست مردم» میگذارد، و درکمال
وقاحت به شیوة اکبر قاتل سازندگی پیامدهای منطقی این یکجانبهگرائیها را به حساب
«امتحان الهی» مینویسد؛ اجرای مقررات را
با «زورگوئی» در ترادف قرار میدهد؛ و
... و «پسته» را همچون مواد اولیه غذائی کالای ستراتژیک معرفی میکند:
«[...] رفسنجانی [...] اظهار داشت [...] از مشکلات کشورمان
این است که مواد اولیه بسیاری از کارخانجات را با هزینه هنگفت وارد میکنیم اما اینها
همه امتحان الهی است [...] وی با اشاره به [فتوی رهبری] در خصوص حرام بودن سلاح
هستهای گفت [...] دشمن در حال زورگوئی است [...] سران و سیاست گذاران داخلی در
گذشته نمی خواستند مشکلی برای کشور به وجود بیاید [...] وی [...] با اشاره به قانع بودن مردم
رفسنجان [گفت] مردم رفسنجان از قدیم الایام [...] پسته خود را در زمینهای شور به وجود آوردند و
به محصولی استراتژیک دست یافتند[...]»
منبع: مهرنیوز، مورخ
18 دسامبر سالجاری، کد خبر:2197973
میبینیم که در جمکران «دیگران» زور میگویند، ولی
مشتی زورگو که یک روضهخوان را صاحب «فتوی» جا زدهاند، نه
تنها زور نمیگویند، که به خود حق میدهند «تنقلات» را در یک
چرندبافی و هیاهوی رسانهای به کالای «ستراتژیک» تبدیل کنند! فرداست
که اکبر قاتل در یک سخنرانی داغ دیگر گندم و گوشت قرمز و برنج را در ردة «تنقلات»
قرار داده، به باغهای پستهاش بیش از
اینها بنازد. ولی تعجب نکنیم، این
جابجائیها در راستای همان روندی امکانپذیر میشود که طی سدة اخیر مخدوش کردن مرز
مفاهیم متضاد را به ابزار سیاسی تبدیل کرده، تا از این مسیر دوقطبیهای کاذب را بر فضای
اجتماعی حاکم کند. در راستای همین روند فاشیستی است که حسن فوتبال
پژوهش را با اسلام در ترادف قرار داده و احترام به پژوهش را «واجب» شمرده:
«[...]پژوهش [...] سرنوشتساز است و دولت پاسخگو ناچار است
برای عدم ناکارآمدیاش به مردم پاسخ دهد و برای کارآمد کردن خود راهی جز پژوهش نمیشناسد
[حسن روحانی] پژوهش را مقدس خواند و گفت پژوهش نیازمند بردباری جامعه است و محصول
آن نیز باید مورد احترام باشد[...] باید پژوهشهائی انجام دهیم که منجر به کاهش
آلودگیها شود[...]»
منبع: بی بیسی، مورخ 16 دسامبر 2013
بله، همزمان با نشست «روسیه ـ ناتو» در بروکسل، دامنة
مقدسات قلعه حیوانات نیز گسترش یافته. همانطورکه «ویل پوست» کشف کرده بود که تنفروشی
یک حرفة طاقت فرساست؛ حسن فوتبال هم «فهمیده»
که پژوهش مقدس است و همه باید به آن «احترام» بگذارند!
همین روزهاست که مراسم سینهزنی و شمایلگردانی برای پژوهش و پژوهشگر به
راه افتد، و سر بریدة آن «پژوهشگر» هستهای
را در کنار سر بریدة حسین عین بگذارند. اگر هم کسی «بیاحترامی» کرد جمعی از رانندگان
تاکسی در اعتراض به این «بیحرمتی» خواهان اسلامیات و استقلال و آزادی میشوند! ولی با شناختی ما که از حسن فوتبال داریم، پژوهش در قاموس ایشان بیشتر به تجهیز آزمایشگاههای
«مدرن» جهت تولید مواد مخدر مربوط میشود.
همانها که به ارتش ناتو «خدمات» ارائه
میدهد! بالاخره هر چه باشد حسن فوتبال و
رهبرش هر دو از مستخدمین همین ارتشاند.
از این گذشته، این پژوهشها،
به ویژه برای روسپیخانهداران هم سرنوشتساز
و «مقدس» باید باشد! چرا که باشگاههای فوتبال هم به «قوت الهی» از
طریق پولشوئی و موادمخدر به روسپیخانهها مرتبط شدهاند، و به قول روحالله خمینی «همه با هم» به این
پژوهشها احترام میگذارند. بله، جنجال
اخیر پیرامون «فعالیتهای» فوتبالیست قهار،
لیونل مسی و پدر ایشان شاهدی است
براین مدعا. شاید به همین دلیل نیز «شیخ» جمشید مشایخی در
آتش اشتیاق زیارت لیونل مسی میسوزد، و به شیوة آخوند جماعت تمایلات شخصی خود را به
حساب مردم ایران مینویسد:
«[...] جمشید مشایخی گفت [...] از من خواسته شد به نمایندگی
از مردم ایران برای دلجوئی از مسی به سراغ او بروم [...] مردم ایران از موضوع پیش
آمده ناراحت هستند و اشتباه و خطای عدهای همه را غصهدار کرده [...] ما ملت با
فرهنگی هستیم [...] میلیونها نفر عاشق این بازیکن در مملکتمان هستند [...]»
منبع: ایسنا، مورخ 17 دسامبر سالجاری
میبینیم که جمشید مشایخی هم مانند آخوندجماعت از جایگاه
واقعی اجتماعیاش پای را بیرون گذارده، و «نمایندة
مردم ایران» شده. این جابجائیها همانطور که در مورد اکبر قاتل
سازندگی و حسن فوتبال هم گفتیم از ویژگیهای فاضلاب احترام به ادیان است که برای تأمین
منافع انسانستیزش به «لات» و «فتوی» نیاز دارد تا بتواند با نشاندن روایت بجای
«تاریخ»، توحش «سنت» را با فرهنگ و تمدن
در ترادف قرار دهد. به این ترتیب میتوان به محمد مصدق یا قربانیان
دهة 60 «جایزه حقوق بشر» اعطاء کرد، و پاپ را هم «مارکسیست» به شمارآورد!
از مطلب دورافتادیم بازگردیم به همزمانی «کشف» منشور 8 مادهای
روحالله خمینی و بازنشخوار مزخرفات پنجسال
ماندة شبکة «آرته» توسط مهرنیوز. منشور حاج روحالله را به برای داسالله میگذاریم
که همصدا با اکبر قاتل به «روشنضمیری» آن جانور وحشی افتخار کند؛ میرویم
به سراغ «شهر دقیانوس» که به ادعای مهرنیوز،
تمدن 7 هزار ساله دارد و قرار است مسیر تاریخ را هم تغییر دهد! یادآور
شویم پرسوناژی که در حدیث و روایات جمکرانیان «دقیانوس» نام گرفته همان «تراژان
دسیوس» است که موجودیت تاریخیاش به قرن
سوم میلادی بازمیگردد، در نتیجه نمیتواند شهری به قدمت7 هزار سال
داشته باشد:
«[...] ترایانوس دسیوس،
امپراطور روم [در سال 251 میلادی به قتل رسید] اصحاب کهف را معاصر این
امپراطور دانستهاند. نام [...] تحریف شده او [...] دقیانوس
است[...]»
منبع: ویکی پدیا
حال برویم به سراغ
«پژوهشهای» جمکرانیان در باب تمدن 7 هزارساله:
«[...]تمدن 7 هزار ساله در معرض فرسایش [...] تمدن دقیانوس
رقیبی برای بینالنهرین [...] در این منطقه قدیمیترین لوح دست نوشتة جهان کشف شد [...]گفته
میشود در صورت رزم گشائی این لوح تاریخ تمدن جهان تغییر میکند و مبداء خط جهان
دچار دگردیسی خواهد شد[...]پرفسور یوسف مجیدزاده[...] این منطقه را افتخاری بزرگ
برای ایران می داند و میگوید[...] تمدن جیرفت قدیمیتر و غنیتر و حتی وسیعتر از
تمدن بینالنهرین است [...] و در زمان خود [...] یکی از مقتدرترین تمدنها بوده [...]»
منبع: مهرنیوز، مورخ 17 دسامبر سالجاری، کد خبر 2197480
بله استعمار، جهت
اعمال سیاست خود در ایران نه تنها به ارائة «شخصیتهای» سیاسی دروغین متوسل میشود
که در زمینة فرهنگی نیز همین شیوه را به کار میبندد. پیشتر هم
گفتیم این تبلیغات با هدف حذف مبداء 2500 سالة تاریخ ایران، بر طبل تمدن 7 هزارساله میکوبد و البته بسیاری
میپندارند، هفت هزار سال فرهنگ به مفهوم هفت هزار سال تاریخ
هم میتواند تلقی شود. حال آنکه تاریخ کشوری به نام ایران طبق اسناد و
شواهد موجود، با امپراطوری هخامنشی آغاز
شده. پیشتر در مورد ویژگی امپراطوری هخامنشی گفتیم که
این امپراطوری دین دولتی نداشت! به همین دلیل فعلة فاشیسم عزم خود را بر تغییر
مبداء تاریخی جزم کردهاند که با هخامنشیان و به ویژه با کوروش کبیر ارتباطی
نداشته باشد. کشف تمدن کهن «آراتا» از همینجا ناشی میشود. این «اکتشافات»
تقلبی و ایرانستیز را سالها پیش در شبکة آرته ـ تلویزیون مشترک «فرانسه ـ آلمان»
ـ انعکاس دادند، ولی از پرده برون افتاد که کتیبههائی که «آرته»
به خورد شوتوپرتها داده بود، همگی جعلی
بودهاند! مجلة «ساینس»،
بر جعلی بودن کتیبههای «جیرفت»
تأکید کرد و این مطلب در اردیبهشتماه 1386 در مهرنیوز هم انتشار یافت. حال پس
از گذشت 6 سال، در آستانة ورود هیئت
پارلمانی اروپا و همزمان با ابراز نگرانی باراک اوباما برای لوینسون، سایت مهرنیوز
«دوباره» همان تمدن 7 هزارساله جیرفت را کشف کرده! با
توجه به بحرانهای اخیر ترکیه، این
همزمانیها به استنباط ما نشان «اجماع» محافل جنگ سرد جهت بازگشت به همان سیاستی
است که در ایران به آشوبهای سبز انجامید.
آشوبهائی که ملت ایران را طرفدار
بازگشت به دوران وحشت آغاز حکومت اسلامی معرفی کرد، و جنایتکارترین
مقامات حکومت اسلامی ـ از جمله میرحسین
موسوی ـ را در جایگاه رهبر محبوب و مردمی نشاند! ولی
خوشبختانه «کلان ستراتژی» نوین به محافل
جنگ سرد چنین امکانی نخواهد داد.
<< بازگشت