سه‌شنبه، دی ۰۳، ۱۳۹۲

سوسک و سیاست!


 

خطوط اصلی مصاحبة مطبوعاتی ولادیمیر پوتین در هیچیک از رسانه‌های غرب منعکس نشد و بوق‌های اتحاد جماهیر نوکری نیز فقط بخش‌های «بی‌خطر» آن را منتشر کرد.   در واقع،  پوتین به صراحت گفت،   نصب سپر دفاعی در اروپا روسیه را هدف گرفته،  و پروپاگاند غرب پیرامون تهدید موشکی حکومت اسلامی پوچ و بی‌معناست.  رئیس فدراسیون روسیه همچنین با «ابراز حسادت به اوباما»،  تلویحاً اعلام داشت که نقض آشکار حقوق بشر در ابعاد جهانی توسط سازمان امنیت ملی آمریکا به تأئید «افکارعمومی» در ایالات متحد رسیده.

 

در تاریخ 19 دسامبر سالجاری،   ولادیمیر پوتین درکنفرانس مطبوعاتی سالانه‌اش،  با اشاره به «ادوارد سنودن» و جنجال «اوپوزیسیون» در اوکراین،   هم پتة مدعیان حقوق‌بشر در اردوگاه ناتو را بر آب انداخت؛  و هم دست «دیلما روسف»،  و دیگر مدعیان مخالفت با «شنود» غیرقانونی سازمان امنیت ملی آمریکا را رو کرد.  یادآور شویم چند روز پیش از نشست مطبوعاتی پوتین،   «سنودن» از برزیل تقاضای پناهندگی کرده بود و دولت خیلی خیلی ضدامپریالیست «دیلما روسف»،  همچون دولت‌های اتحادیة اروپا که خیلی ادعای دفاع از حقوق بشر را دارند،   درخواست سنودن را نپذیرفت!   اما مصاحبة مطبوعاتی رئیس فدراسیون روسیه به این مختصر محدود نماند؛   پوتین با اعلام عفو «میکائیل کودورکووسکی»، گلة‌ سگ‌های هار محفل «کارتر ـ برژینسکی» را نیز خلع سلاح کرد.  

 

پوتین اعلام داشت،  «میکائیل کودورکووسکی» را که تقاضای عفو کرده،  ‌ به دلائل «انساندوستانه» ـ  بیماری مادرش ـ  مورد عفو قرار می‌دهد.  جالب اینکه،   همان روز بوق وزارت امور خارجه بریتانیا به نقل از وکیل و «مادر بیمار» کودورکووسکی که در آلمان تحت درمان است،   «تقاضای عفو» را مورد تردید قرار داد.  و فردای همان روز «کودورکووسکی» که بی‌بی‌سی از او به عنوان «دشمن پوتین» یاد می‌کند،   از زندان آزاد شد و به آلمان رفت.   ولی معلوم شد مادرش به مسکو بازگشته!  در هر حال،   این زندانی سرشناس که دولت «مستقل» آلمان‌،   علیرغم رأی دادگاه‌ عالی اروپا تلاش دارد محکومیت‌اش را «سیاسی» بنمایاند،   در آلمان  مورد استقبال «هانس دیتریش گنشر» قرار گرفت.

 

یادآور شویم «گنشر»،‌   وزیرامور خارجة اسبق آلمان و هم حزبی وستروله،   همان کسی است که پس از برکناری بنی‌صدر،  برای حمایت از حکومت ملایان و تداوم جنگ با عراق به تهران آمده بود.   و جای تعجب نیست که چنین شخصیت «خوشنامی» به استقبال  کودورکووسکی بشتابد؛  فاشیست‌ها جملگی به یک «خانواده» تعلق دارند و این «خانواده» از توافق تاریخی24 نوامبر سخت ناخشنود شده.   چرا که،   این توافق نتیجة‌ چرخش سیاست آمریکا ـ  فاصله گرفتن از اروپا و نزدیک شدن به روسیه ـ  است.  این تغییر سیاست همچنانکه پیشتر هم گفتیم،   لندن،  ریاست «عالیة» اتحادیة اروپا را سخت متزلزل کرده.  از اینرو همزمان با انتشار خبر توافق 24 نوامبر،  تلویزیون بی‌بی‌سی در فرانسه به پسر کودورکووسکی تریبون داده بود تا این فرد از «ساده لوحی و خوشباوری» آمریکائی‌ها گلایه کند! 

 

باری کودورکووسکی پس از ورود به آلمان در یک نشست مطبوعاتی حضور یافت،  و برخلاف انتظار کارفرمایان بی‌بی‌سی،   هم تقاضای عفو از پوتین را مورد تأئید قرار داد،   و هم با تحریم مسابقات «سوچی» مخالفت کرد!  به گزارش فیگارو،  مورخ 21 دسامبر سالجاری،  کودورکووسکی به خبرنگاران گفت:

 

«این یک جشن ورزشی است؛  جشنی برای میلیون‌ها نفر،  و نباید این جشن را بر هم زد.»

 

و با توجه به تحریم المپیک مسکو توسط «جیمی کارتر» باید بگوئیم،   نشست خبری کودورکووسکی در واقع پیام روشنی به محفل توحش «کارتر ـ برژینسکی» فرستاد.  محفلی که همچون هیتلر و اوباش جمکران همه چیز را در خدمت «سیاست» می‌خواهد.   خلاصه در آخرین روزهای سال 2013 میلادی،  ولادیمیر پوتین و میکائیل کودورکووسکی تصویر دلپذیری از روسیه ارائه دادند و دیگ حسادت بعضی‌ها را حسابی به جوش آوردند!  

 

پس از گذشت 5 روز از مصاحبة مطبوعاتی ولادیمیر پوتین،  ‌ در بریتانیا برای جسد یک ریاضیدان،  فرمان «عفو سلطنتی» صادر شد،   و بی‌بی‌سی،   مورخ 24 دسامبر سالجاری عفو ملوکانة جسد کذا را در بوق گذاشت.   همزمان واشنگتن‌پست هم به یاد «ادوارد سنودن» افتاد. به این امید که باراک اوباما از خواب غفلت بیدار شده،‌   از پوتین که یک «اوفسکی» تاراجگر و گلة متجاوز «پوسی رایوت» را مورد عفو قرار داده،   عقب نماند!   پیش از ادامة مطلب جهت ارائة خلاصه‌ای از ماجرای سنودن،  یک مینی‌پرانتز باز می‌کنیم.  

 

به یاد داریم که ادوارد سنودن در هنگ‌کنگ «تجاوز سازمان یافته به حریم خصوصی جهانیان» را برملا کرد و پس از آگاهی از زدوبند چینی‌ها با آمریکا به مسکو گریخت.  و از آنجا که ویلیام هیگ،  وزیر امور خارجة انگلستان به همکاری با سازمان امنیت ملی آمریکا «افتخار» کرد،  هیچیک از دولت‌های اروپائی مدعی دفاع از حقوق بشر،   درخواست پناهندگی سنودن را نپذیرفتند!   در نتیجه،  دولت روسیه به او پناهندگی موقت داد.   و اینچنین بود که برخی رسانه‌های فرانسه،  اعضای اتحادیة اروپا را «سگ‌های حقیر عموسام» لقب دادند.   و از آنجا که افکار عمومی آمریکا در برابر شنود غیرقانونی خفقان نسبی اختیار کرده، کاخ سفید هم در کمال وقاحت «متجاوز» را مورد تأئید قرار داد و بر چسب «خیانت» توسط شخص اوباما بر پیشانی سنودن الصاق شد!   اما پس از مصاحبة مطبوعاتی ولادیمیر پوتین،  واشنگتن‌پست برای ارائة تصویر دلپذیر از آمریکا سخت به تکاپو افتاد!

 

رسانة رسمی حاکمیت ایالات متحد،   ابتدا به جیمی کارتر تریبون داد تا ایشان برای صلح در سوریه «رهنمودهای خردمندانه» ارائه دهند!   امروز هم رسانة‌کذا دست به دامان ادوارد سنودن شده.  بله،   موافقت رئیس فدراسیون روسیه با «تقاضای عفو» میکائیل کودورکووسکی ـ  19 دسامبر 2013 ـ  پاترنوس را سخت غافلگیر کرد!   پاترنوس «باورش» نمی‌شد که ولادیمیر پوتین با ارائة چنین تصویر دلپذیری از خود و عملکرد دولت‌اش،  هم غرب را از دو سنگر ستراتژیک روس‌ستیزی و دفاع از حقوق بشر محروم کند؛   هم با اشاره به عدم «واکنش جمعی» به  افشاگری‌های  سنودن،  سرسپردگی «افکارعمومی» غرب را به تبلیغات رسانه‌ای حاکمیت به اثبات رساند.   خلاصه،   روز 19 دسامبر،  ‌مصاحبة‌ ولادیمیر پوتین دژ «روس‌ستیزی» ساخته و پرداختة شیپورهای غرب را بر سر پاترنوس آوار کرد.   در نتیجه،   بوق‌های پاترنوس برای نجات از این رسوائی یک «راه حل» جادوئی یافتند:   ارائه تصویر دلپذیر از حکومت «زال‌ممد رایش!»

 

 روند کار این بود که حکومت «زال‌ممد» در جمکران پیرامون هیئت پارلمانی اروپا جنجال به راه اندازد و هیئت کذا نیز به این جنجال واکنش نشان دهد،   تا از این مفر چندین و چند ویراست رسمی به افکار عمومی حقنه شود.   این سناریوی احمق‌پسند چند پیش‌فرض دارد،   نخست اینکه جمکرانیان از ملاقات هیئت کذا با پناهی و ستوده بی‌اطلاع بوده‌اند!  دیگر آنکه اکبر قاتل رفسنجانی «قابل احترام» است،   و از همه مهم‌تر اینکه لات و اوباش حکومت اسلامی فرهنگ جامعة ایران را بازتاب می‌دهند!   وظیفة‌ نشاندن چماقداران جمکرانی در جایگاه نمایندة فرهنگ ملت ایران را «تاریا کرونبرگ» بر عهده گرفت،  و دیدیم که خیلی خوب به این وظیفة‌ الهی عمل کرد.

 

تاریا کرونبرگ،  رئیس این هیئت پس از بازگشت از ایران طی یک مصاحبه مطبوعاتی در بروکسل  ادعا کرد،   «جامعة ایران محافظه‌کار است و با ما تفاوت دارد و ما هم باید این تفاوت را بپذیریم.»   خبرنگار از «تاریا کرونبرگ» می‌پرسد،   به نظر شما در ایران فضائی برای صحبت از موضوع حقوق بشر وجود دارد؟  کرونبرگ پاسخ می‌دهد،  بله،  می‌توان در این مورد گفتگو کرد ولی باید در نظر داشته باشیم که «ایرانی‌ها»  ـ   و نه لات و اوباش اسلام‌گرا ـ  می‌گویند ارزش‌های‌شان با اروپا متفاوت است:‌

 

«[...]  مطمئناً فضائی برای گفت‌وگو [در مورد حقوق بشر] وجود دارد [...] ‌ اما در عین حال باید در نظر داشت که ایرانی‌ها [...] ارزش‌هائی متفاوت از اروپائی‌ها دارند. [...] ما باید بنشینیم و بر سر این ارزش‌ها تبادل نظر کرده و این تفاوت‌ها را بپذیریم.   اما در ایران باید در نظر داشت که در مقایسه با اتحادیه اروپا،  دین نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند.  ما یک جامعه لیبرال هستیم و ایران یک جامعه به شدت محافظه‌کار است[...]»

منبع:  رادیوفردا،  مورخ 19 دسامبر سالجاری  

 

بله،  در دوران حاکمیت هیتلر و موسولینی هم نمایندگان لندن و واشنگتن از تفاوت‌های ژرمن‌ها و آنگلوساکسون‌ها با دیگران چه داستان‌ها که نمی‌گفتند.  ولی نمایندة پارلمان اروپا فراموش کرده‌ که «فاشیسم» تفاوت نیست!   فاشیسم،  یک شیوة‌ سرکوب پیوسته است و همکاری با «سرکوب انسان»،  یعنی تأئید روابط یک‌سویه را،  نمی‌توان به حساب «احترام» به تفاوت‌ها نوشت.   چرا که در اینصورت می‌باید به «نازی‌ها» هم «احترام» بگذاریم! 

 

سخن کوتاه،  «تاریا کرونبرگ» که گویا فقط با 5 روز اقامت در ایران،   ضمن «دلالی» برای ارتش ناتو و باد انداختن در بادبان «فتوی»،   جامعة ایران را هم به دقت شناسائی کرده،  با صراحت از «فرهنگ ایران» سخن به میان می‌آورد.  فرهنگی که شناخت آن برای یک خارجی اهل فرهنگ هم دهه‌ها وقت لازم دارد.   ولی در ذهن علیل امثال کرونبرگ،  «جامعة ایران» در همان گلة‌ «یکدست» و «تغییر ناپذیر» الهی خلاصه می‌شود.  گله‌ای  که وغ‌وغ‌ساهاب‌های لندن و واشنگتن با الهام از روایات و حکایات ادیان ابراهیمی برای ملت‌های منطقه ساخته و پرداخته‌اند.   به عبارت دیگر،   جامعة ایران از منظر این جانوران وحشی همان طویلة‌ اسلامی رایش است که اتحادیة اروپا برای «عادی‌سازی» آن تاریا کرونبرگ‌ها را به میدان می‌آورد.   همانطور که واشنگتن‌پست هم برای عادی‌سازی «تروریسم» اخیراً قلادة جیمی کارتر را باز کرده.

 

پیشنهاد بیشرمانة جیمی کارتر در «واشنگتن پست»،  مورخ 23 دسامبر 2013 شاهدی است بر این مدعا.   این «پیشنهاد» که سخت مورد استقبال بوق‌های حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانه» جمکران قرار گرفته،  تروریست‌های وابسته به سازمان‌های اطلاعاتی غرب و دولت قانونی سوریه را با یکدیگر در ترادف قرار داده،   تأکید می‌کند که «هیچ دلیلی ندارد تروریست‌ها پیش از مذاکره سلاح‌های‌شان را زمین بگذارند!»    به عبارت دیگر،  واشنگتن‌پست برای رسمیت بخشیدن به تروریسم،   کارتر،  لاشخور «ساده زیست» را به میدان آورده تا چرخش سیاست چین در اسرائیل را جبران کرده باشد.    

 

در تاریخ 18 دسامبر 2013،    برای نخستین بار،   وزیر امور خارجة چین در رأس یک هیئت بلندپایه وارد تل‌آویو شد و حمایت دولت‌اش را از طرح «دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین» اعلام کرد.   این خبر بسیار مهم را بوق‌های ارتش ناتو به سکوت برگزار کردند،   چرا که اعلام مواضع رسمی چین،   در حمایت از صلح به بیش از نیم قرن همراهی زیرجلکی «پکن» با طویلة «مک‌کارتی» در بحران منطقه ‌پایان می‌دهد!   برای جبران چرخش سیاست چین در اسرائیل است که محافل جنگ سرد تمام تلاش خود را برای تقویت آخوندیسم ـ  محفل شیخ و شاه ـ  در ایران به کار گرفته‌اند. 

 

محرومیت مسیحیان ایران از برگزاری جشن سال نو میلادی پیامد مستقیم همین تلاش مقدس ـ حمایت غرب از حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانه» ـ  است.   محرومیتی که در رسانه‌های جمکران به عنوان «انصراف داوطلبانه» مطرح می‌شود:  

 

«[...] خلیفه کل ارامنه آذربایجان تصریح کرد[...]تلاش ما نیز باید بر این باشد که موردی پیش نیاید که دشمن از آن سوءاستفاده کند [...] برای نشان دادن همدلی و اخوت بین هموطنان مسلمان،  مراسم جشن سال نو میلادی به علت مصادف بودن با ایام سوگواری پیامبر بزرگ اسلام و امام صادق برگزار نخواهد شد و همه ما در سوگ هموطنان عزیز شریک هستیم[...]»

منبع:  فارس،  مورخ 22 دسامبر 2013،‌کد خبر: 13921001000892

 

بله،   این است سوقات «اما بونینو»،   وزیر امور خارجه ایتالیا برای حکومت توحش و تحجر جمکران.   اقلیت‌های مذهبی ساکن ایران وظیفه دارند از آداب و رسوم مذهبی‌شان،  «به احترام اکثریت مسلمان» صرفنظر کنند،   تا الگوی عربستانی بتواند بر کشور ایران تحمیل ‌شود و طویلة «مک کارتی» که اوکراین را از دست داده،  و در اسرائیل هم از پشتیبانی زیرجلکی «پکن» محروم شده،   بتواند خسارات خود را در ایران جبران نماید.

  

جالب اینجاست که همزمان با انتشار خبر «انصراف» ارامنه از برگزاری جشن‌های سال نو میلادی در ایران،   جواد لاریجانی در کمال حماقت و وقاحت دیدار هیئت پارلمانی اروپا با شیخ نسرین ستوده و جعفر پناهی را محکوم کرده و حکومت قلعة‌ حیوانات را «تنها دمکراسی منطقه» می‌خواند!   البته خودستائی «لات» امری است طبیعی.

 

به عنوان نمونه،   در تاریخ 10 دسامبر سالجاری،  زمانیکه «یوورنیوز» واکنش میشل اوباما به  لودگی نخست‌وزیر دانمارک و باراک اوباما را در مراسم یادبود نلسون ماندلا «تفسیر» می‌کرد،  عبارت «نخست‌وزیر دلربای دانمارک» را به کار برد.   حال اگر نیم نگاهی به نخست وزیر دانمارک بیاندازیم،  یک زن معمولی و میانسال می‌بینیم که نمونه‌اش را همه روزه در خیابان‌ها مشاهده می‌کنیم.   زنی که رنگ پوست‌اش با میشل اوباما تفاوت دارد!   و از آنجا که یورونیوز شیپور لجنزار «جامعة طبیعی» است،  نخست وزیر دانمارک را «خودی» و در نتیجه «دلربا» رویت کرده!  حکایت همان سوسک سیاه است که قربان صدقة دست و پای بلورین بچه‌اش می‌رفت!  پس «سوسک سیاه» مهربان را با بچة دست و پا بلورینش رها می‌کنیم و باز می‌گردیم به اشارة صریح ولادیمیر پوتین به محفل کارتر:

  

«[...] پوتین [...] گفت: برخی گروهای اجتماعی نه فقط هر طور که می‌خواهند زندگی می‌کنند بلکه دیدگاه‌های خود را بر مردم دیگر کشورها نیز تحمیل می‌کنند و این کار را به طریقی تجاوزگرانه انجام می‌دهند[...]»

منبع:  ایسنا،  مورخ 19 دسامبر 2013  

 

گویا سایت ایسنا ابعاد اظهارات پوتین را درست درک نکرده که بازتاب‌شان داده!   پوتین در سخنان‌اش به یک «اقلیت متجاوز» اشاره دارد که روابط «غیرمتعارف» دارند و می‌خواهند این روابط را به ارزش هم بگذارند:

 

«دبیر شورای نگهبان:  حتی اگر در اقلیت باشیم باید نظام را حفظ کنیم.»

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 24 دسامبر 2013

 

در واقع،   روی سخن ولادیمیر پوتین  با طویله «کارتر ـ برژینسکی» است.  گروه‌هائی که می‌خواهند حریم خصوصی یعنی گرایش جنسی،  تعلقات دینی و تعصبات و باورهای فرقه‌ای و قشری خود را بر «حریم جامعه» تحمیل کنند.   این اقلیت متجاوز،  همچون آخوندهای جمکران ناقض اعلامیه جهانی حقوق بشر است،   چرا که «اشتراکات» انسانی ـ  نیاز انسان‌ها به خوراک،  پوشاک،   مسکن،  بهداشت، آموزش و حق انتخاب آزاد ـ  را نادیده گرفته،   بر «تعلقات و تفاوت‌ها» پای می‌فشارد و به این تفاوت‌ها «افتخار» هم می‌کند.   شکرخوری‌های جواد لاریجانی یک نمونه از همین افتخارفروشی‌ها و توحش «لات» است:‌

 

«[حکومت اسلامی ایران] که تجربه آن در بنای یک نظام دموکراتیک براساس عقلانیت اسلامی تجربة جدید بشریت امروز محسوب می‌شود [...] دستاوردهای شگرفی در طی سه دهه گذشته ارائه کرده [...] و تنها دموکراسی منطقه و پیشرفته‌ترین کشور منطقه در علم و تکنولوژی و قوی‌ترین و تاثیرگذارترین کشور منطقه به حساب می‌آید و در یک کلام ستاره درخشان خاورمیانه است [...]»

منبع:  فارس،   مورخ 23 دسامبر سالجاری، کد خبر: 13921002000053

 

همانطور که می‌بینیم فقط خاله‌سوسکه نیست که به قربان دست‌وپای بلورین توله‌اش می‌رود،  لاریجانی هم زبان به تحسین حکومت ولایت فقیه،   ثمرة اتحاد آخوند و آنگلوساکسون گشوده!   و برای عادی‌سازی همین توحش و خشونت است که از یک‌سو هیئت پارلمانی اروپا را به تهران فرستاده‌اند،   و از سوی دیگر تلاش می‌کنند در سازمان ملل هم «شیخ حسن روحانی» را مخالف خشونت معرفی کنند!   بله،   دبیرکل سازمان ملل پس از معرکه‌گیری  برای «ملاله»،  اینک  برای حسن فوتبال دکان باز کرده.   

 

در این دکان نوین «پیامبران» با فلاسفه و دانشمندان ترادف یافته و «مخالف خشونت» معرفی شده‌اند!   همه بدانند پیامبران ادیان ابراهیمی مخالف خشونت بوده‌اند،  به ابراهیم قواد و محمد صاد بگوئید فراموش نکنند!  جالب‌ اینجاست که،  یکروز پس از مصاحبة مطبوعاتی رئیس فدراسیون روسیه،   بوق زدن گاوچران‌ها برای حسن فوتبال آغاز شد:

 

«[...] مجمع عمومی سازمان ملل،  قطعنامه پیشنهادی ایران با موضوع جهان عاری از خشونت [...] را که پیشنهاد اولیه آن درسخنرانی [حسن روحانی] در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شده بود، با اجماع تصویب کرد[...]»

منبع:  واحدمرکزی خبر،  مورخ 20 دسامبر سالجاری   

 

چه خوب!   می‌باید بپذیریم که بر مبنای سخنرانی حسن فوتبال در مجمع عمومی سازمان ملل  ـ این سخنرانی  بر محور خشونت و روابط یک‌سویه  تنظیم شده بود ـ‌  می‌توان «جهان عاری از خشونت» ایجاد کرد!  و ویژگی جهان کذا این است که خشونت اسلام بر سراسر آن به یک‌سان حاکم شده!   گذشته از سخنرانی‌های احمقانة حسن روحانی،   اظهارات ابلهانه حجت‌الله ایوبی شاهدی است بر این مدعا:

 

«[...] من می‌خواستم که هنر ایران بدرخشد[...] چند چیز برای من انگیزه بود و آن اینکه جهان حاضر است که مستعمره فرهنگی ایران شود[...] جاهایی وجود دارد آنجا مردم عطش فرهنگ ایران را دارد.   ایران این عظمت را دارد و زبان فرهنگ می‌تواند معجزه را انجام دهد[...]ما در کاخ ورسای دو شب برنامه داشتیم [...] همه درها به روی فرهنگ ادب ایرانی باز است.[...]»

منبع:  تابناک،  ‌مورخ 20 دسامبر سالجاری، کد خبر:365948

 

یادآور شویم ایوبی،  یکی از اوباش ارسالی جمکران به فرانسه بود که اینک در رأس سازمان سینمای حکومت اسلامی قرار گرفته.   این گوسالة ننه‌حسن کشف کرده که «جهان» حاضر است مستعمرة فرهنگی ایران باشد!   بله،   وقاحت و حماقت و دریدگی اوباش جمکران حد و مرز نمی‌شناسد.  و در کنار حماقت و توحش گلة‌ «همدل»،‌   همین وقاحت بدون مرز و شعارهای پوچ است که به تحکیم پایه‌های استعمار کمک می‌کند و  چرا راه دوربرویم؟   نیم نگاهی به مطلب «جنبش تغییر قانون اساسی؛ نخستین گام به سوی توسعه»  ـ رادیوفردا،   مورخ 23 دسامبر سالجاری ـ  کفایت خواهد کرد.   جریان از اینقرار است که شیپور سازمان سیا به «کاظم علمداری» تریبون داده تا این فرد با وراجی و گزافه‌گوئی و سفسطه،   حمایت آشکار استعمار غرب از حکومت‌ اسلامی را انکار کند و انگشت اتهام را به سوی ملت ایران بگیرد!   به این ترتیب،   شیپور سازمان سیا،  ضمن سلب مسئولیت از غرب،   به صورت غیرمستقیم پیام «از ماست، که برماست»،  یا همان شعار ابلهانة کانون تبلیغات اسلامی ـ  محفل شیخ مهدی بازرگان ـ  را به مخاطب حقنه می‌کند.   تعلق خاطر سازمان سیا به محفل کذا به این دلیل است که گلة «ملی ـ مذهبی»،    ‌همچون اعضای محفل کارتر در لجنزار روابط جنگ سرد در جا می‌زند!       

     

محض اطلاع اعضای  این لجنزار که می‌پندارند هنوز در بر پاشنة دوران برژنف «سلام‌الله» می‌چرخد بگوئیم،   به گزارش سایت فرانسه زبان‌نووستی،   مورخ 16،17، 19،‌21 دسامبر 2013،   روسیه و فنلاند جهت تأسیس یک نیروگاه هسته‌ای در فنلاند توافق‌نامه امضاءکرده‌اند؛  روس‌نفت و اکسون موبیل مشترکاً در سیبری نفت استخراج می‌کنند؛  و ... و ناوهای جنگی روسیه اخیراً در سواحل ژاپن پهلو گرفته‌اند.   خلاصه پیشنهاد «صلح» جیمی‌کارتر،  همچون اظهارات بیشرمانة‌ کاظم علمداری،  تداوم تقابل «سنتی» با سیاست مسکو است،  آنهم در شرایطی که آمریکا  دیگر نمی‌تواند مانند دوران بلشویسم،  «دیکتاتوری مسکو» را به ابزار کسب امتیاز در سطح بین‌المللی تبدیل کند.