موسالینی!
برای پوشش دادن به رسوائی شبکة فساد مالی «گولن» که ارتباط
القاعده با آمریکا، اسرائیل، ترکیه و جمکران را بر ملا کرده، سه کانون
فاشیسم در آمریکا، فرانسه و ایران به
بحرانسازی مشغول شدند تا چماق «توحید» را پا برجا و استوار نگهدارند. در
آمریکا سناتورهای دو حزب جمهوریخواه و دمکرات به تکاپو افتادند تا نقش اسرائیل و
سازمانهای امنیتی ایالات متحد در سازمان دادن به رخدادهای11 سپتامبر 2001 را محو
کنند، و همة مسائل را به حساب دولت زپرتی عربستان
و شاهزاده بندربنسلطان بنویسند. به این
امید که با انفجار بمب در خاک روسیه، مسکو
را در عربستان، به «تکرار» تجربة تهاجم
نظامی به افغانستان وادارند! در فرانسه، قبیلة اسرائیل پرست «کلارسفلد» با هنرپیشهای
به نام «دیودونه» ـ این فرد روابط گرمی با
جمکرانیان دارد ـ جنگ زرگری در رسانهها
به راه انداخته. هدف از این جنگ تبدیل «یهودستیزی» به الگوی
اقلیت رنگینپوست و غیرمسلمان کشور فرانسه است!
به این ترتیب هم «سرکوب آزادی
بیان» عادی میشود، هم «یهودیان» در جایگاه ممتاز «تنها قربانیان هیتلر»
قرار میگیرند، و ... و از همه مهمتر، رنگینپوستان فرانسه نیز همچون مسلمانان اینکشور
به حاشیه رانده خواهند شد. در راستای همین نفرتفروشی و سرکوب انسان است که
بوقهای ارتش ناتو و نوکران جمکرانیاش ضمن بازتولید شعار ابلهانة کانون تبلیغات
اسلامی ـ خون بر شمشیر پیروز است ـ به بازاریابی برای «فدائیان اسلام» از قماش مصدق،
فروهرها، میرحسین موسوی و آخوند مطهری و شرکاء بسیج شدهاند
تا یکبار دیگر زمینة کودتا ـ تکرار دور
باطل ـ فراهم آید.
یکماه پس از توافق تاریخی 24 نوامبر 2013، وزیر امور خارجة چین به عربستان رفت و در یک
نشست خبری در ریاض، ضمن تأکید بر حل بحران
سوریه از طریق مذاکره، مخالفت رسمی دولتاش
را با تجهیز ایران به سلاح هستهای اعلام داشت و خواهان پاکسازی خاورمیانه از سلاحهای
کشتارجمعی شد:
«[...] وزیر امور خارجه چین [...] با اشاره به مساله سوریه،
بر حل سیاسی این مساله تأکید کرد[...] این
مقام چینی درباره مساله هستهای ایران خاطر نشان کرد که چین با توسعه سلاحهای
هستهای ایران مخالفت میکند و از تأسیس منطقه منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی در
خاورمیانه پشتیبانی میکند [...]»
منبع: خبرگزاری رسمی
چین، مورخ 26 دسامبر 2013
اعلام مواضع دولت چین،
به لجنزار«احترام به ادیان» تفهیم
کرد که میباید تجهیز عربستان به سلاحاتمی را فراموش کند. به یاد
داریم که پس از توافق تاریخی 24 نوامبر،
بیبیسی و دیگر شاخکهایاش بر طبل «فروش سلاح اتمی توسط پاکستان به عربستان» میکوفتند، به این
امید که حکومت زالممد رایش به پیروی از محمد مصدق، به یکجانبهگرائی متوسل شود و برای اربابان
غربیاش بهانة مناسبی جهت تهاجم نظامی به ایران فراهم آورد. به این
ترتیب، هم بازگشت اسرائیل به مرزهای سال 1967 منتفی میشد،
و هم ارتش ناتو در دریای خزر لنگر انداخته، با
ایجاد «امارات اسلامی قفقاز»، اتحاد
جماهیر نوکری را گسترش میداد. ولی سیاست نوین ایالات متحد از روند «سنتی» ـ پشتیبانی از تقابل پکن با مسکوـ فاصله گرفته و تصویب
گزارش «کمیسیون مشترک ریاست جمهوری» شاهدی
است بر این مدعا.
در تاریخ 27 دسامبر 2013،
جان کری و سرگئی لاوروف، وزرای
امور خارجه آمریکا و روسیه ضمن تصویب گزارش فعالیت کمیسیون مشترک ریاست جمهوری در
سال 2013 میلادی خواهان گسترش مناسبات دوجانبه در عرصة امنیتی، نظامی، فنی
و مبارزه با تروریسم شدند:
«[بر اساس اعلامیه سایت وزارت امور خارجه روسیه] لاوروف و کری
[...] به پیشرفت در بعضی عرصههای مناسبات دوجانبه از جمله امنیت بینالمللی، روابط نظامی ـ فنی، همکاری در زمینه [...]انرژی اتمی [...] و
مبارزه با تروریسم و[قاچاق] مواد مخدر اشاره نمودند[...] گزارش تصویب شده توسط وزیران
امور خارجه به ولادیمیر پوتین و باراک اوباما، روسای جمهور دو کشور ارائه شده[...]»
منبع: سایت نووستی، مورخ 27 دسامبر 2013
از قضای روزگار یکروز پس از انتشار این خبر، یعنی یکروز پیش از سفر رئیس جمهور فرانسه به
عربستان، علی اکبر ولایتی خواهان «مذاکره دوجانبه» با
آمریکا شد، به این امید که با حمایت فرانسه بتواند، توافق
24 نوامبر را به قول لاتهای جمکران «دور بزند!» دلیل هم اینکه، حکومت زالممد رایش هنوز به قول معروف دوزاریاش
نیفتاده و میپندارد «در» بر همان پاشنة قدیم میچرخد! پاشنة
قدیم، یعنی دورانی که آمریکا به بهانة مبارزه با
تروریسم به افغانستان حمله کرد و سپس به بهانة «نابودی سلاحهای کشتار جمعی»، و در واقع با هدف تهاجم نظامی به ایران، کشور عراق را مورد حمله قرار داد و همچنانکه
شاهدیم در این کشور سلاح کشتار جمعی هم نیافت!
در آن روزهای شیرین بود که سگهای هار سازمان سیا در ساواک
جمکران، شعار «ای
بوش کربلائی، چرا مشهد نیائی» را
بر سر زبانها انداخته بودند. و این علوفه
به مذاق «گوسفندالله» ساکن شمال شهر تهران
بس شیرین آمده بود. گویا علیاکبر ولایتی هم پوزی به همین علف زده
باشد! در هر حال،
یکروز پس از تقاضای ولایتی برای
«مذاکرات دوجانبه»، شاهد انفجار بمب در «ولگوگراد» بودیم! و
همچنانکه پیشتر هم در «توئیتر» گفتیم، وزارت امور خارجه «زالممد رایش» موضعگیری در
بارة این عملیات تروریستی را تا حد امکان به سکوت برگزار کرد، چرا که حکومت جمکران، انفجار بمب در روسیه را «حق مسلم» به شمار میآورد، و اظهارات
ابلهانة «ظریف» شاهدی است بر این مدعا.
بر اساس اظهارات این جوجهآخوند بیدستار، حکومت دست نشاندهای که در فساد مالی دست وپا
میزند و اقتصادش به بردهفروشی و پولشوئی تکیه کرده، و
سیاست خارجیاش به پیروی از پاترنوس، یعنی
یکجانبهگرائی و گسترش تروریسم محدود شده،
قصد دارد، توحش و تحجر «تعلیمات اسلام» را به عنوان سیاست
خارجی به جهانیان ارائه کند:
«[محمدجواد ظریف گفت] توحید و قدرت لایزال الهی به ما چنان
جسارت و جراتی بخشیده، که میتوانیم بر روی اعتقادات خود راسخ باشیم و در این زمینه
قدرتی نیز توان مقابله با آن را ندارد.[...] گفتمان
انقلاب اسلامی مبتنی بر تعالیم اسلام است و باید [...] این گفتمان را در سطح بینالملل
ارائه و تبیین کنیم.[...]»
منبع: مهرنیوز، مورخ 3 ژانویه 2014
بله، ممجواد ظریف که ابتدا چنان «ظریف» بود که با ترهات
کیهان جمکران به بیمارستان میافتاد، ناگهان چماق توحید به دست گرفت تا «اعتقاداتاش»
را در سطح بینالمللی ارائه کند! نیازی نیست که بگوئیم بمبگزاری در «بلاد کفر» نیز بخشی است از همین «اعتقادات!» همچنانکه
پیشتر هم به کرات گفتهایم، طویلة اسلامی
رایش در «راه خدا» گام برمیدارد و به «تکلیف الهی» عمل میکند، تا
سرمایه در «راه راست»، یعنی به سوی بانکهای
غرب در حرکت باشد! و همین «هدف» است که «وسیله را توجیه میکند.» به همین دلیل در وقوقیههای 13 دیماه ـ 3 ژانویه 2014 ـ کوچکترین اشارهای به شبکة فساد مالی «ترکیه ـ جمکران» نشد!
وقوقیههای حکومت «مسجد ـ روسپیخانه» بر محور لاتبازی 9 دیماه
1388، نصایح پیامبر، عملیات تروریستی
لبنان، ابراز نفرت از رقص و رقاص و به
ویژه بر «دشمنی» رسانهای آمریکا و اسرائیل با «اسلام» و «حجاب» و مزخرفات مشابه
تمرکز داشت. و در راه ابراز همین جنفگیات در
تهران قلادة داش احمد خاتمی را باز کرده بودند:
«[...] روانشناسی مردم ما چنین است؛ از بیگانگان مداخلهگر نه تنها متدینین حتی آنهایی
که متدین نیز نیستند نفرت دارند. آمریکاییها، رژیم صهیونیستی، انگلیسیها، سلطنتطلبان، منافقین، استحالهکنندگان، رقاص و رقاصهها همه با هم بودند [...] ولی مردم
با رفتارشان در 9 دی گفتند که نفرت ما از شما چند برابر شد.[...]»
منبع: مهرنیوز، مورخ 3 ژانویه 2014
داش احمد خاتمی که اخیراً در روانشناسی «مردم متدین و غیرمتدین»
تبحر یافته، وقوقیههای «بالاتر از
دیپلم» ایراد میکند! بله، وقتی
محمد صاد را با «لیفتینگ» به انسانشناس باسواد و خوشپوش و معطر تبدیل میکنند؛ ممجواد
ظریف پیزی افندی در سطح بینالمللی نفسکش میطلبد؛ داش احمد خاتمی هم «روانشناس» میشود! چه
اشکالی دارد؟ لات فاقد جایگاه واقعی
اجتماعی است، در نتیجه، سیاست
خارجی را با تبلیغ توحش و تحجر دین در ترادف میبیند و به بهانة ابراز نفرت از
ارباب، هنرمند ـ
رقاص ـ را مورد تهاجم قرار میدهد. البته گسترش
دامنة توحش به ملایان جمکران محدود نمیشود!
همپالکیهای این جانوران وحشی که در
آمریکا، اروپا و اسرائیل از «القاعده» پشتیبانی میکنند،
از اینان هم فعالتر شدهاند.
به عنوان نمونه، همزمان
با ورود جان کری، وزیر امور خارجه ایالات
متحد به اسرائیل، شیپورهای لجنزار احترام به ادیان با نقل اظهارات ابلهانة «آویران»،
سفیر سابق اسرائیل در آرژانتین مبنی بر
نابودی عاملان انفجارهای «آمیا»، به
تشویق زیرجلکی «فتوی سالاری» مشغول شدند، تا روحیة سگهای هار اسرائیل در جمکران تضعیف
نشود. همزمان «گویانیوز» هم پس از گستردن
بساط توحیدفروشی بنیصدر، برای تقویت سنگر
«فتوی»، و برپائی دکان لجنپراکنی به
اسطورههای ایرانیان و به ارزشگذاردن کودتاچی، روضهخوانی و مداحی «پرستو فروهر» را منتشر کرد. پیش از
پرداختن به مرثیهخوانی صبیة فروهرها نگاهی داشته باشیم به تبلیغات حکومت زال
ممدرایش جهت بازارگرمی برای «جرج سوروس»،
به عنوان طرفدار دمکراسی، و حامی
مخالفان حکومت جمکران!
این تبلیغات که با جنجال رسانهای پیرامون «لوینسون» تقارن
یافت، به لاتهای حکومت «مسجد ـ روسپیخانه»
امکان داد «دادگاه الهی» تشکیل دهند! ابتدا ساواک جمکران علیخامنهای را در جایگاه خداوندی نشاند، چرا که دو سال پیش ایشان تشخیص داده بودند که
لاتبازیهای سال 1388، و نه شایعه پراکنی میرحسین موسوی و شرکاء ـ «گناه
نابخشودنی» بوده:
«[روز گذشته] پایگاه اطلاعرسانی علی خامنهای [...] با
انتشار پوستری با عنوان نابخشودنی به
سخنان وی در سال ١٣٩٠ [...] اشاره کرده که گفته بود: گناه بزرگ فتنهگران در سال ۸۸ [...]قابل اغماض [...]
نيست[...]»
منبع: سایت رادیو
فرانسانترناسیونال، مورخ 26
دسامبر2013
سپس نوبت به «احمدی مقدم» رسید تا تبلیغات ساواک جمکران را
بازنشخوار کند:
«[...] احمدیمقدم [...] تأکید کرد: گناه کسانی که کشور را
در چنین وضعی قرار دادند، نابخشودنی است[...]»
همان منبع
اینجا بود که جنگ زرگری کیهان و سایت بالاترین آغاز شد. این
جنگ زرگری «جرج سوروس»، پدر پوپولیسمهای
«رنگارنگ» را در جایگاه فرد خیرخواه و «طرفدار دمکراسی» نشاند:
«[بالاترین مینویسد] سوروس فردی خیرخواه، دموکرات منش و مترقی است [...] یک روز باید
شهامت آن را داشته باشیم که از سوروس به خاطر نقش مهم او در حمایت از دموکراسی و
جامعه باز در ایران تشکر کنیم[...]»
منبع: کیهان، مورخ 5 ژانویه 2014
بله همچنانکه میبینیم «بالاترین» دمکراسی را با «پوپولیسم» مترادف
کرده، چرا؟ چون مرداب احترام به ادیان، با
لائیسیته بیگانه است، و محفل جرج سوروس
نیز به همین لجنزار سکون تعلق دارد. لجنزاری که در ایران برای فیلم «محمد» سرمایه
گزاری میکند، و در فرنگ هم برای فیلم
«موسی!» چون بدون موسی و عیسی و محمد، به ارزش گذاشتن «فتوی» و پوپولیسم هیتلر و
موسولینی و خمینی امکانپذیر نخواهد بود. همانطورکه بدون «محمد مصدق» نیز نمیتوان برای
خیانت به منافع ملی، ترور، کودتا و چپزدائی بازاریابی به راه انداخت! و در نخستین روزهای سال 2014، این
بازاریابی را سایت گویانیوز بر عهده گرفت.
در تاریخ 3 ژانویه 2014،
همزمان با اجرای مراسم وقوقیه و
انتشار مصاحبة «اسحاق آویران»، سفیر پیشین اسرائیل در آرژانتین، کاشف به عمل آمد که ایران «سرزمین مصدق» بوده چرا
که، محمد مصدق البته در تخیلات شاعرانة
پروانه فروهر با پرسوناژ افسانهای حلاج و قهرمانان اسطورهای ایران ـ کاوه آهنگر و آرش کمانگیر ـ ترادف پیدا کرده است!
البته این ترادفهای جادوئی و هولهولکی را مدیون تبلیغات محفل
رایش هستیم. پروپاگاندی که از زبان صبیة فروهرها پخش میشود. پروپاگاندی
که مصدق و اجساد پدر و مادر پرستو فروهر را به چماق سرکوب ملت ایران تبدیل کرده. شاید پرستو فروهر میپندارد ملت ایران به پدر و
مادر وی بدهکارند، چرا که اینان طرفدار مصدق بودند، و توسط
ملایان به قتل رسیدند! گویا صبیة فروهرها فراموش کرده که همین شیفتگان
مصدق، در سال 1978 میلادی در کنار روحالله
خمینی نشستند. همان خمینی که به تصریح بنیصدر
از طرفداران کودتای 28 مرداد 1332 بوده! بد نیست طویلة رایش که سخنرانیهای مضحک صبیه
فروهرها را تنظیم میکند، این نکات پیشپاافتاده
را در نظر آورد، و همچنین به یاد داشته باشد که از یکسو، محمد مصدق همچون آخوندهای جمکران با لائیسیته
مخالف بود، و از سوی دیگر به گواهی عملکرد
و نتایج عملیات ایشان، محمد مصدق به منافع
ملی ایران خیانت کرده. و این واقعیات را
با شعار پوچ و مداحی و روضه و زوزه برای «شهادت» فروهرها نمیتوان لاپوشانی کرد. در هر حال،
فروهرها به قتل رسیدند، چرا که
بعضیها میپنداشتند که جسد فروهرها میتواند همچون بساط حسین و کربلا کارساز
سیاستهای چپاولشان در ایران شود. نشستن
صبیه فروهرها در جایگاه پرسوناژ موهوم «زینب» حکمتی دارد!
باری در تاریخ 5 اکتبر2012،
پرستو فروهر تابوت پدر و مادر شهید
و مبارزش را به کول گرفته و برای شکایت از ظلم یزید و ستایش از «پدر و مادر» سیاست
زدهاش راهی ینگه دنیا میشود و خطابهاش را با یکی از سرودههای «فرضی» مادرش میآغازد.
سرودهای که نشان شیفتگی پدر و مادر وی به
مصدق بوده:
«در همین چند
بیت کوتاه عمق شیفتگی آن دو نسبت به مصدق و مقام والائی که در نزد خویش برای او قائل
بودند به وضوح به تصویر کشیده شده[...]»
منبع: گویانیوز،
مورخ 3 ژانویه 2014
گویا پروانه فروهر در سالروز «وفات» محمد مصدق به «احمدآباد» رفته بود و دیگ احساساتاش آنجا
چنان به جوش آمد که آرامگاه محمد مصدق را به «زیارتگه رندان جهان» تشبیه کرده. زیارتگاهی که از آن صدای حلاج و آرش و
«رستاخیز» کاوه به گوش میرسد! و اینهم قُلقُل
دیگ احساسات ایشان از زبان پرستو فروهر:
«اجازه بدهید با قطعه شعری از مادرم آغاز کنم که در دیداری
از احمدآباد در سالمرگ مصدق سروده:
این منم زائر هر سالة این معبد عشق
این زیارتگه
رندان جهان
که صدای
حلاج بر سر چوبهی دار
که خروش
آرش
رستخیز
کاوه
همه در آن
جاریست»
همان منبع!
پیوندزدن پرسوناژهای اسطورهای ایران به جیرهخوار
آنگلوساکسونها «کار دل است!» باید قبول کنیم که شعر مامانجان از منظر «صنعت»
آنقدرها از «صنعت» محمد مصدق برای ملی کردن نفت فاصله ندارد! میگفتند، «عشق کور است»؛ ولی در مورد «عشق محفلی» هیچ نگفتهاند! برای
جبران این کمبود، خودمان دست به کار میشویم
و میگوئیم، پیوند دادن یک اسلامپرست
پادوی استعمار به پرسوناژهای والای اسطورههای ایرانیان از «عشق محفلی» ناشی میشود. و عشق
محفلی، کور نیست؛ «لجنپراکن»
و مطلقگرا ـ پدرپرست ـ است:
«[...] به عنوان فرزند دو پیرو راه مصدق، داریوش و پروانه فروهر، که جان خویش را نثار
مبارزه برای استقرار آزادی و حاکمیت ملی در ایران کردند[...]»
همان منبع
یادآور شویم، رئیس دانشگاه «نورت ایسترن ایلینوی» برای مراسم
نامگذاری نخستین تالار دانشگاهی به نام «مصدق»،
از پرستو فروهر برای سخنرانی دعوت به عمل آورده بود. و سخنرانی صبیة فروهرها در روزهای چهارم و پنجم
اکتبر سال 2012 ایراد شده. حال باید
ببینیم چرا این سخنرانی «شیوا» در سال 2014 انتشار یافته؟! به
استنباط ما، پس از انفجار بمب در ولگوگراد، بعضیها در ینگهدنیا به این توهم دچار شده بودند
که میتوان با انفجار بمب از نزدیک شدن روسیه به آمریکا برای حل بحران هستهای
ملایان و همچنین مذاکرات صلح «اسرائیل ـ فلسطین» ممانعت به عمل آورد. و همزمان
با مسافرت ظریف به ترکیه، و علیرغم اعلام
مواضع رسمی وزیر دفاع ایالات متحد ـ سایت
فرانسه زبان نووستی، مورخ 5 ژانویه 2014 ـ
مطالبات اینان به صورت «غیرمستقیم» در رسانههای
رسمی جمکران مطرح شد:
«[...] کرملین باید
این تروریستها را تحمل کند [...] روسیه باید [...] در مقابل پیشنهادات همکاری جویانه
غرب با دیده تردید بنگرد [...] و منتظر اقدامات علیه منافع ملی و حتی امنیت داخلی
خود باشد[...]»
منبع: فارسنیوز،
مورخ 5 ژانویه 2014
سطور فوق، به صورت
واژگون، همان مطالبات محفل ضدلائیسیته را بازتاب میدهد
که در تاریخ 24 نوامبر 2013 از تلویزیون بیبیسی پخش شده بود؛ ندای محفل «موسی و عیسی و محمد»که همیشه در
جایگاه «قیم» دیگران مینشیند؛ فتوی میصدورد؛ هشدار میدهد و نصیحت میکند! برای صرفهجوئی در زمان، از این
پس محفل کذا را «موسالینی» میخوانیم. موسالینی ترکیبی است از «موسی» و
«موسولینی» در نتیجه چمبرلن، هیتلر، جمالالدین اسدآبادی و ... و جرج سوروس را شامل خواهد
شد! باری، موسالینی آن روز از زبان پسر میکائیل کودرکووسکی
آمریکا را «نصیحت» میکرد که فریب روسها را نخورد، اینک همین موسالینی از یکسو روسیه را «نصیحت»
میکند که به غرب اعتماد نکند، و از سوی
دیگر هیاهو به راه انداخته که «پوتین تهدید کرده،
عربستان را به عنوان منبع تروریسم
تنبیه میکند و نقشة خاورمیانه را تغییر میدهد!» جالب اینجاست که این تهدیدات هم در «فارسنیوز»
انعکاس مناسب یافته. دلیل روشن است؛ «تغییر نقشه خاورمیانه توسط مسکو»، در واقع مطالبات محافل اسرائیلپرست و اسلام
نواز آمریکاست که مثل سگ برای «جنگ و تخریب» لهله میزنند. جنگ به
بهانة «مبارزه با تروریسم»، یا جنگ به بهانة «جهاد»، هیچ تفاوتی نمیکند:
«[...] حسین سلامی٬ جانشین فرمانده سپاه: راه ما از جهاد میگذرد
نه از مسیر توافقنامهها»
منبع: اطلاعات.نت، مورخ 7
ژانویه 2014
اظهارات پاسدار سلامی به صراحت نشان میدهدکه توافق
تاریخی 24 نوامبر، منافع استعمار غرب را
هدف گرفته و سپاه پاسداران، به گواهی
کارنامة ننگیناش، پاسدار همین منافع
استعماری بوده و هست. حال اگر نیمنگاهی به مصاحبة مطبوعاتی ولادیمیر
پوتین ـ 19 دسامبر2013 ـ بیندازیم خواهیم
دید، «راه» امثال سردار سلامی از کدام فاضلاب میگذرد؛
لابی اسرائیل در آمریکا:
«[ولادیمیر پوتین پیرامون تهدید ایران توسط دستگاه اوباما، اظهار
داشت] نباید فراموش کرد که دولت ایالات متحد از سوی نیروهای مختلف تحت فشار قرار
گرفته. به ویژه فشار بخش قابل توجهی از کنگره که در
مسیر اسرائیل گام برمیدارد[...]»
منبع: سایتفرانسه
زبان نووستی، مورخ 19 دسامبر2013
پس بازگردیم به رویاهای خام موسالینی در مورد «تنبیه عربستان
توسط مسکو!» در واقع موسالینی آرزو دارد، همانطورکه در دوران جیمی کارتر، مسکو ارتش
سرخ را به افغانستان فرستاد، اینبار به عربستان لشکرکشی کند! انتشار
پروپاگاند «تغییر نقشة خاورمیانه توسط پوتین» در رسانههای زالممد رایش بیحکمت
نیست! حکومت «مسجد ـ روسپیخانه» مطالبات ارباب را عین
طوطی «تکرار» میکند! در هر حال،
پس از انتشار «نصایح» یانکیها به
روسیه، همزمان با سفر رجب اردوغان به
ژاپن، ارتباط آمریکا،
ترکیه و حکومت اسلامی ملایان با «القاعده» نیز فاش شد! اگر چه سایت «ولترنت»، مورخ 6 ژانویه فقط به ارتباط باند هاشمی
رفسنجانی و شخص حسن روحانی با این سازمان اشاره کرده، اینان
دست در دست دیگر لاتهای جمکران از بدو کودتای 22 بهمن 57 در رأس هرم قدرت حکومت
اسلامی بودهاند! در نتیجه، تلاش جهت «تطهیر» برخی از دولتمداران جمکران، به استنباط ما از هم اکنون محکوم به شکست است. حکومت
اسلامی در چارچوب استعماری خود، مجموعهای
است منسجم، یکپارچه و «مونولیتیک»؛ جداسازی
اجزاء آن از یکدیگر و قرار دادنشان در سیاستهای متنافر از آن بازیهاست که امکان
برد نخواهد داشت.
<< بازگشت