چهارشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۹۳

هپی و هیپی!




روز 19 ماه مه 2014  ـ  29 اردیبهشت‌ماه سالجاری،  همزمان با انتشار کلیپ «هَپی» ـ  رقص جوانان در تهران ـ  شاهد انتشار کلیپ «آن هپی» ـ  گریة فوگ راسموسن،  دبیرکل سازمان ناتو بودیم!   ایشان که در لیبی،   مثل خر در گل افتاده‌اند،   در حالیکه مانند موسوی اردبیلی دجال،   پشت سر هم سرفه می‌کردند،   یک «شات‌آپ» محکم و تلویحی هم نثار لندن و دیگر مخالفان اروپائی انتخابات سوریه فرمودند!   اینچنین بود که خبر «تغییر سنگر» ژیل ژاکوب هم با چند روز تأخیر،  در فیگارو،  ‌مورخ 19 مه 2014 انتشار یافت!            

همزمان با افتتاح «فستیوال کن»،   تیر خلاص به سیاست استعماری «بهارعرب» در کشور لیبی شلیک شد و موش‌های ناقل طاعون ـ  عربستان و امارات ـ  سفارت‌خانه‌های‌شان را در این کشور تعطیل کردند؛   کوری خودخواستة وغ‌وغ‌ساهاب‌های ناتو شفا یافت و دیدند که ارتش روسیه پشت مرز اوکراین کمین نکرده و ... و بخش «فرهنگی» ناتو هم ـ  در غرب و در جمکران ـ  از این تحولات در امان  نماند.   در حکومت زال‌ممد،   قلادة گوبلز اردکان را گشودند تا با یک چرخش زبان نقاشی،  ‌مجسمه‌سازی،  تئاتر، ‌ موسیقی و به ویژه رقص و رمان را از عرصة هنر حذف کند،   و برایمان «هنر اصیل» بیاورد:

«[...]نمایشنامه روايت عاشقانه زنان اين ديار در تالار حافظ [...] با حضور محمد خاتمی اجرا شد[...] بعد [...] خاتمی [...]  با عوامل و بازیگران این نمایش دیدار و گفتگو کرد[...] همچنین محمد خاتمی [...] از نمایشگاه [...] آثار خوش‌نویسان معاصر از شعرهای سهیل محمودی [...] در فرهنگسرای نیاوران [...] بازدید کرد و در جمع هنرمندان و خیرین حاضر پیرامون رابطه خط و شعر بعنوان دو هنر اصیل ایرانی سخن گفت[...]»
منبع:  ‌پیک‌نت،  ‌مورخ 30 اردیبهشت‌ماه 1393

همچنانکه می‌بینیم گوبلز اردکان در تئاتر «خفقان» را برگزیده،   و در نمایشگاه خطاطی به  بلبل زبانی ‌افتاده.   دلیل هم از روز روشن‌تر است؛  در «خطاطی» هیچ اثری از «پیکر انسان»،  به عنوان واقعیت مادی و ملموس به چشم نمی‌خورد.   و از آنجا که ممدگوبلز «رابطة خط و شعر» را به عنوان «دو هنر اصیل ایرانی» شناسائی کرده،   به سهولت می‌توان دریافت که شعر کذا از عرصة پوچیات و معنویات و مداحی و مرگ‌پرستی و ابراز بندگی فراتر نخواهد رفت.

در بوق گذاشتن ادعای سرشار از حماقت ممد گوبلز در باب «دو هنر اصیل ایرانی» توسط دکة مردمی ساواک جمکران،   در واقع ‌تداوم سناریوئی است که با نفس‌کش‌طلبی‌های حسن فوتبال در زمینة «آزادی،‌   پهنای باند اینترنت،  و ارتباطات» آغاز شد،   و پردة‌ دوم آن را داش صفار هرندی و اوباش دانشجونما در تبریز به روی صحنه آوردند.   داش صفار لاشه‌شان را به دانشگاه تبریز بردند تا زمینة معلق زدن لات‌و لوت‌ها و تکرار شعارهای پوچ صدر انقلاب را فراهم آورند،‌  و خلاصه بگوئیم مکان علمی ـ  دانشگاه ـ  را حسابی سیاسی کنند.  سایت اخبار روز هم این وحشیگری‌ها را تحت عنوان ابله‌پسند،  ‌ «برای آزادی،  تظاهرات در دانشگاه تبریز» منتشر کرده:

«[...] دانشجویان دانشگاه تبریز در اعتراض به سخنرانی صفار هرندی [...] در ساختمان مرکزی دانشگاه [...] حضور یافته و به او اجازة‌ سخنرانی ندادند[...]»
منبع:   اخبارروز،  مورخ 18 مه 2014 ‌

بله در قاموس چپ‌نمایان، ‌ سیاسی شدن دانشگاه،   عربده‌جوئی و ممانعت از سخنرانی دیگران به ویژه با شعارهای پوچ و انسان‌ستیز،   «آزادی» شمرده می‌شود و بسیار پسندیده‌ است.   نیازی نیست که بگوئیم واژة فریبندة ‌«آزادی»،  ‌ خارج از چارچوب حقوقی انسان‌محور،  جز چماق سرکوب نخواهد بود و حکومت زال‌ممد به این چماق،   به ویژه در دانشگاه‌ها نیاز مبرم دارد.   روند کار این است که فعلة ساواک با ایجاد آشوب در دانشگاه،  در واقع به نیروهای نظامی و انتظامی بفرما می‌زنند تا سناریوی 16 آذر و 18 تیر را بازتولید کنند.  به این ترتیب عده‌ای «قربانی» می‌شوند؛    دامنة خشونت و نفرت گسترش‌ می‌یابد؛ ‌ اوباش ساواک هم با صحنه‌سازی تبدیل می‌شوند به زندانی رسانه‌ای و تزئینی و ... و نهایت امر همچون ایرج افشاری ‌و دیگر لات‌های حق‌‌پرست و حقیقت‌جو سر از «بهشت اسلامگرایان» یعنی آمریکا در می‌آورند.  و یا همچون آخوند کدیور تبدیل می‌شوند به سگ سیرک آتلانتیسم.   سگ‌های سیرک کذا یک وظیفة مهم و اساسی و حیاتی دارند و آن «سلب مسئولیت» از ارباب در فجایع ایران است.

این سلب مسئولیت از طریق «ادعا» انجام می‌شود.   به این ترتیب که لوتی‌وعنترهای سازمان سیا «ادعا» می‌کنند «مسئولیت شرایط اسف‌بار ایران به گردن مردم است که احکام قرآن را نادیده گرفته و بر علیه ظلم قیام نمی‌کنند.»   و این ادعا خیلی خیلی جالب و بیشرمانه است!   معمولاً بنی‌صدر و هم آخوری‌های‌اش در این مسیر معلق می‌زنند،  تا دست جنایتکار استعمار را پنهان دارند!   راه دیگر این ‌است که مسئولیت جنایات و سرکوب‌ها را به حساب یک فرد یا یک دستگاه مشخص می‌گذارند.  سگ‌هائی که در این مسیر معلق می زنند،   انگشت اتهام را به سوی خامنه‌ای و عبارت مبهم «بیت‌رهبری» می‌گیرند.   همانطورکه پیشتر هم «شاه و دربار» مسئول سرکوب و جنایات آتلانتیسم معرفی می‌شد.   و اما یکی دیگر از راه‌های خیلی خیلی خوب «سلب مسئولیت» از آتلانتیسم آدمخوار این است که روسیه را حامی حکومت زال‌ممد معرفی کنند!   و اتفاقاً به گزارش سایت فرانسه زبان «صدای روسیه»،  ‌مورخ 20 مه 2014،   سایت کاخ سفید هم برای معرفی روسیه به عنوان حامی تروریسم،   یک تومار با صد هزار امضاء جمع کرده!   به این ترتیب ولادیمیر پوتین در کنار «علی خامنه‌ای» و لات‌های جمکران قرار می‌گیرد و تبدیل می‌شود به طرفدار فاشیسم ـ  اسلام سیاسی ـ   و منطقاً خواهان نابودی اسرائیل هم می‌شود!   ولی آن لوتی و عنترهائی که در این مسیر ویژه معلق می‌زنند لازم است خود را به کوری بزنند و دو مطلب اساسی را نادیده بگیرند.

نخست‌اینکه حامیان تروریسم اسلامی از هر قماش در لندن و واشنگتن لنگر انداخته‌اند.   دیگر آنکه روابط دولت‌های روسیه و اسرائیل،   علیرغم موش‌دوانی‌های اخیر تل‌آویو در اوکراین، همچنان عادی است!   می‌بینیم که تومار جمع‌کردن و قلم‌فرسائی «به فرموده» همواره به رسوائی و افتضاح منجر می‌شود؛   درست مثل تظاهرات و آزادیخواهی‌های «به فرموده» در دانشگاه تبریز با مطالبات ابلهانه و متناقض.    این مطالبات آمیزه‌ای است از شعارهای انسان‌ستیز آش‌فروش‌ها،   داس‌الله کارگرپرست،  و زوزة «حسین درکربلا» که به زیور چند شعار ظاهراً دمکراتیک آراسته شده:

«[...] نه به سانسور[...] ما از مبارزات و مطالبات طبقة کارگر حمایت می‌کنیم،  ما خواهان آزادی بیان و تشکل مستقل هستیم،   در راه رهائی جز زنجیرها چیزی برای از دست دادن نداریم،   تبعیض جنسیتی ملغی باید گردد [...] دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد[...]»
همان منبع

جالب اینجاست که در شعارهای فوق اثری از مطالبات منطقی و دمکراتیک و انسانی به چشم نمی‌خورد!   از یک‌سو،  ‌این افراد که با این شدت و حدت خواهان «آزادی بیان» هستند،   همزمان از سخنرانی دیگران ممانعت به عمل می‌آورند!   از سوی دیگر،  حضرات با تکرار «دانشجو ذلت نمی‌پذیرد» در واقع به بازتولید زوزه‌های حسینی «تروریست‌ ـ مسلمان‌ها» در صدر انقلاب جمکران مشغول‌ شده‌اند!    پیشتر هم گفتیم،   باز هم می‌گوئیم،   آن‌ها که در عرصة سیاست برای مرگ اعلام آمادگی می‌کنند،   در واقع این شعار را برای پوشش دادن به تمایلا‌ت جنایتکارانة اربابان‌‌شان مورد استفاده قرار می‌دهند.   بد نیست به داش‌صفار و نوچه‌های دانشگاهی‌اش بگوئیم،   هیتلر هم برای جذب عوام به همین نوع شعارها متوسل می‌شد.   دلیل اینکه وقتی گوسفندالله زوزة شهادت‌طلبانه فردی را می‌شنود،   به صورت خود به خود و طبیعی به این توهم دچار می‌شود که فرد مذکور قربانی است،‌  و از خشونت مبری!   حال آنکه ابراز آمادگی برای مرگ،  در واقع به مفهوم خیز برداشتن برای ارتکاب جنایت است.   و داش صفار که خود رهبری گلة‌ مخالف‌نمایان‌اش را بر عهده دارد،   در واقع برای سرکوب و جنایت خیز برداشته،  نتیجة مطلوب را هم به دست آورده:

«[...] در پی اعتراض دانشجویان عده‌ای از بسیجیان و مسئولان حراست دانشگاه تبریز و مأموران وزارت اطلاعات به دانشجویان معترض حمله‌ور شدند [...] حراست دانشگاه تبریز در چند روز گذشته چند تن از دانشجویان معترض این دانشگاه را احضار کرده[...]»
همان منبع

البته داش‌صفار و گلة‌ سگ‌های هارش که رویای بازگشت به دوران ملاممد خاتمی را در ذهن علیل‌شان می‌پرورانند،   یک نکتة اساسی را نادیده گرفته‌اند و آن اینکه بروبیای اربابان آتلانتیست‌شان با دوران ممد گوبلز خیلی فاصله دارد.  این بروبیا آنچنان «بر باد رفته» که هم مخالفت لندن و متحدان‌اش با انتخابات سوریه را بر باد داده،   و هم تئاتر «برباد رفته» را با نقش‌آفرینی ژیل ژاکوب و لیلا حاتمی به صحنه آورده! 

ابتدا ژیل ژاکوب دکان احترام به ادیان را در فستیوال کن تعطیل کرد،   و لیلا حاتمی را در آغوش گرفت.   سپس در تاریخ 19 مه 2014،   ‌دبیرکل ناتو هم یک «شات‌آپ» جانانه نثار لندن کرد و رسماً اعلام داشت «انتخابات سوریه می‌تواند برای دستیابی به صلح مفید باشد.»  اینچنین بود که آنجلا مرکل خواهان مذاکره دولت کودتاچی کی‌یف با دیگر مناطق اوکراین شد!   یادآور شویم بریتانیا و متحدان اروپائی‌اش،   نه تنها برگزاری انتخابات سوریه را «مسخره» خواندند که رفراندوم کریمه و شرق اوکراین را هم «بی ارزش» شمردند.   و علیرغم تأکید مکرر دولت روسیه و شخص ولادیمیر پوتین در مورد عقب‌نشینی ارتش از مجاورت مرز اوکراین،  وغ‌وغ‌ساهاب‌های ناتو روزی پنج نوبت اعلام می‌کردند،   ارتش روسیه پشت مرز اوکراین متمرکز شده و خلاصه می‌خواهد اینکشور را مورد تهاجم قرار دهد.   ولی در پی تحولات لیبی که به اخراج حکومت‌های «مسجد ـ روسپی‌خانة» عربستان و امارات از این کشور منجر شد،   حضرات «دیدند» که ارتش روسیه 10 کیلومتر با مرز اوکراین فاصله دارد!   و این فاصله را به عنوان «عقب‌نشینی پوتین» در بوق گذاشتند.   حال آنکه ولادیمیر پوتین،  طی دیدار با «بورک‌هالتر»،   رئیس شورای امنیت و همکاری اروپا رسماً اعلام داشت که نیروهای روسیه را نزدیکی مرز اوکراین دور می‌کند  ـ   منبع سایت فرانسه زبان نووستی،  ‌مورخ 8 مه 2014.    ولی آتلانتیست‌ها،   به ویژه شخص فوگ راسموسن به کوری موقت دچار شده بودند؛  «نمی‌دیدند آقا!»   تا اینکه بنیامین در بازگشت از سرزمین فراعنه،   پیراهن یوسف را به ژاکوب  ـ  همان یعقوب ـ  داد و ژاکوب از شدت خوشحالی،  لیلا حاتمی را در آغوش گرفت و بوسید! 
 
می‌بینیم که گویا‌ قرار شده ژیل ژاکوب تصویر مخدوش فستیوال کن را تا حدودی ترمیم کند.   اینچنین بود که پرزیدنت فستیوال کن،   «لیلا حاتمی» را در آغوش گرفت و این خبر «کلان ـ ستراتژیک» به سراسر جهان مخابره شد!    یادآور شویم طی سال‌های اخیر فستیوال کن به محل معلق زدن امثال برنار هانری لوی برای آتلانتیسم تبدیل شده بود.   محفل هانری‌لوی با جمع‌آوری تومار به پشتیبانی از پدوفیلی و تجاوز شخص رومن پولانسکی،   و همچنین هتاکی به روسیه در دفاع از اسلام‌گرایان سوریه،   فستیوال کن را به عرصة خوش‌رقصی برای تفنگ‌فروش‌های آتلانتیست تبدیل کرده بود.   ولی فروپاشی توطئة «بهارعرب»،   ناکامی کودتاچیان اوکراین،  و از همه مهم‌تر نتایج انتخابات هند،   رویای شیرین بعضی‌ها را به کابوس تبدیل کرد،   و اینچنین بود که سطل زباله را بر سر ولیعهد بریتانیا در کشور کانادا خالی کردند!   پیش از ادامة مطلب یک پرانتز برای تخلیة زباله روی سر «امپراتور» باز می‌کنیم.

گویا پرنس چارلز طی دیدار رسمی از کانادا،  پوتین را با هیتلر مقایسه کرده و کاخ باکینگهام هم ناچار شده با صدور یک بیانیة رسمی،  حساب‌اش را از پرنس چارلز جد اکند و از تفسیر اظهارات «شخصی» ایشان خود داری فرماید:

«[...] به گزارش دیلی‌میل [...] ولیعهد بریتانیا [...] هنگام بازدید از یک موزه [...]‌ در گفتگو با مارین فرگوسون [...] گفت [...] حالا پوتین هم کمابیش مثل هیتلر عمل می‌کند[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،  ‌مورخ 21 مه 2014 

یادآور شویم اعضای خاندان سلطنت می‌باید از «سیاست» فاصله بگیرند و «غیرجانبدار» باشند.  گویا ولیعهد بریتانیا این اصل اساسی را فراموش کرده.  شاید هم به دلیل ناکامی سازمان ناتو در ایجاد «جهان اسلام»،   پرنس چارلز به عنوان یکی از حامیان انقلاب‌های اسلامی تاریخ مصرف‌شان دیگر گذشته.  و این واقعیت تلخ دوبار در کشور کانادا به ایشان تفهیم شد.  ابتدا در تاریخ 6 مه 2014،‌   همزمان با اعلام آمادگی گروه پژاک برای مذاکره با دولت جمکران،   وزارت امور خارجه افغانستان،  کشوری که در تبلیغات آتلانتیسم مظهر اسلام‌گرائی و اسلام‌پرستی معرفی می‌شود،   یک هندو را به عنوان سفیر به کانادا اعزام داشت ـ   بی‌بی‌سی،  مورخ 6 مه 2014 .   بله،  استراتژی قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای به این ترتیب،  به دولت کانادا که تحت قیمومت لندن روزگار می‌گذراند،‌  و همزمان به پادوئی برای واشنگتن و حمایت از چماقداران ضدلائیسیته افتخار می‌کند،   تفهیم کرد که زمان برچیدن بساط احترام به ادیان فرا رسیده!   سپس «سلطنت انگلیسی» خانوادة نهرو نیز در هند پایان یافت،   و محور «واشنگتن ـ  لندن ـ اسلام‌آباد» به لرزه افتاد؛  و اینچنین بود که سطل زباله بر سر امپراتور تخلیه شد و بازار «ابراز محبت» به نخست‌وزیر جدید هند رونق گرفت.   

وارد جزئیات نمی‌شویم،   فقط بگوئیم وزارت امور خارجه یانکی‌ها برای خودشیرینی در برابر  حکومت‌های «مسجد ـ روسپی‌خانه»،  نخست‌وزیر جدید هند،  «نارندرا مودی» را پیشتر در فهرست تروریست قرار داده بود،  و از دادن ویزای ورود به وی خودداری می‌کرد!   ولی پس از انتشار نتایج انتخابات هند،  گاوچران‌ها آناً زبان به تملق گشودند و گفتند «بفرمائید!   قدم‌تان روی چشم،  برای‌تان ویزای مخصوص صادر می‌کنیم و ...»  و گرچه هنوز نخست‌وزیر جدید پاسخی به یانکی‌ها نداده،   برنامة «دلبری گاوچران‌ها» از هند همچنان ادامه دارد.  به عنوان نمونه،   همزمان با انتشار کلیپ «هَپی» در ایران،   جوزف بایدن،   معاون رئیس‌جمهور آمریکا هم «هیپی» و «مخالف تفنگ» شد!

به گزارش فرانس‌پرس،  مورخ 20 مه 2014،  چنین گفت جو بایدن،  که «نباید تفنگ مرزهای اروپا را تغییر دهد!»   جالب اینجاست که همین گاوچران‌ها با بمب برای کرواسی و بوسنی و ...  «مرز» ساختند!   و جالب‌تر اینکه اظهارات بایدن در رومانی،  ‌زمانی انتشار یافت که وغ‌وغ‌ساهاب‌های ناتو «لحظه به لحظه» خبر می‌دادند که،   «قرارداد گازی چین و روسیه امضاء نشد!»   ولی به کوری چشم فاشیست‌ها،   این قرارداد پس از 10 سال مذاکرة مداوم،   در نخستین ساعات بامداد 21 مه 2014 به امضاء رسید و مانوئل باروسو،  رئیس کمیسیون اروپا که ‌خواهان حذف روسیه از مذاکرات اوکراین بود،   گریه‌کنان به ولادیمیر پوتین نامه نوشت که مذاکرات «اروپا ـ  اوکراین ـ  روسیه» ادامه دارد؛   گاز اروپا را قطع نکنید! 

گریه و زاری باروسو چند ساعت پس از انعقاد قرارداد چین و روسیه در فیگارو،   مورخ 21 مه سالجاری انتشار یافته!  با توجه،   به اینکه مذاکرات این قرارداد کلان ستراتژیک از 10 سال پیش ـ  هنگام ورود پوتین به کرملین ـ  آغاز شده بود،   به سهولت می‌توان دریافت که تهاجم پیوسته و بی‌وقفة وغ‌وغ‌ساهاب‌های آتلانتیسم و نوکران جمکرانی‌شان به شخص ولادیمیر پوتین در واقع با همین خط‌لولة «گاز» ارتباط داشته!   همانطور که موافقت سنای آمریکا با عضویت «استانلی فیشر»،   رئیس سابق بانک مرکزی اسرائیل در هیئت مدیرة بانک مرکزی آمریکا هم ـ فرانس‌پرس،  21 ماه مه 2014 ـ  در واقع به گاز مرتبط می‌شود!   ولی گازی که فیشر 70 ساله را از اسرائیل به هیئت مدیرة بانک مرکزی آمریکا پرتاب کرده،   در واقع گاز «مغز واوی» باید باشد.  و آن گازی است «اصیل» که مانند «دو هنر اصیل» فقط از ماتحت ابراهیم خلیل‌الله شلیک می‌شود!