کارتر در کرملین!
پس از تاخت و تاز حسن روحانی در تختجمشید
و اختصاص یافتن جشن جهانی کارگر به ابزار نفرتفروشی آخوند ـ شعار بر علیه کارگران افغان ـ بیبیسی هم «روز
معلم» دوران پهلوی دوم را به ماتحت آخوند وصله کرد:
«[...] روز ۱۲ اردیبهشت در تقویم رسمی
جمهوری اسلامی، روز معلم نامگذاری شده
است، روزی که تقریباً با ترور مرتضی مطهری در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ همزمان است[...]»
منبع: بیبیسی،
مورخ 8 ساعت پیش!
بله، ترور آخوند مطهری، «تقریباً» با روز معلم همزمان است! و از
آنجا که هفتادمین سالگرد ورود ارتش سرخ به «رایشستاگ» با روز «تقریبی» معلم در
جمکران تقارن یافته، باید به میزان افلاس
کارفرمایان بیبیسی نیز پی ببریم!
هفتاد سال پیش، در
آخرین روز ماه آوریل، بر اساس «ویراست
رسمی» متفقین، هیتلر خودکشی کرد. یادآور
شویم، یک هفته پس از شکست ارتش آلمان نازی
در اطریش، یعنی در تاریخ 20 آوریل همان سال، آدولف هیتلر در پناهگاه جنگیاش، 56 سالگی خود را جشن گرفته بود! در هر حال،
طی آوریل 1945، شاهد پیروزیهای پیاپی ارتش سرخ بر ارتش «شکستناپذیر»
آلمان نازی بودیم. و به احتمال زیاد
خودکشی یا قتل هیتلر ـ هیچ تفاوتی نمیکند ـ
باعث شد که امکان دستگیری و محاکمه، و یا مذاکرة وی با فاتحان «کمونیست» برلن منتفی شود، و از
همه مهمتر اینکه در دادگاه نورنبرگ، حمایت
آنگلوساکسونهای دوسوی آتلانتیک از تروریسم نازی، برای مبارزه با چپگرائی و برابریطلبی مطرح نشود!
باری «خودکشی» هیتلر، همچون خودکشی گوبلز و دیگر رهبران آلمان نازی، گریز «عوامل جنایت» از پاسخگوئی، جهت پاسداری از «پرستیژ» آمران جنایت ـ محافل سرمایهداری غرب ـ بود.
70سال بعد، تکرار نمادین
«خودکشی» سران آلمان نازی را در قالب حضور جیمی کارتر و نوچههایاش در کاخ کرملین، و سلب
مسئولیت از دولت بریتانیا برای تجهیز حکومت ملایان به سلاح هستهای شاهد بودیم. در
تاریخ 30 آوریل 2015، جیمی کارتر، سردستة محافل روسستیز و حامی سرشناس تروریسم اسلامی، به
همراه نوچههایاش برای دیدار با ولادیمیر پوتین راهی مسکو شد! تصاویر
این دیدار در سایت شخصی ولادیمیر پوتین انتشار یافت، هر چند رسانههای جمعی غرب از انعکاس این دیدار، و به
ویژه از بازتاب جزئیات آن خودداری کردند. و دلیل هم روشن است؛ حضور
کارتر در کرملین، نشان عقبنشینی محافل
جنگسرد در برابر روسیه است. سفر وزیر دفاع سوریه به ایران؛ کودتای بدون خونریزی عربستان؛ و افشای گزارش بریتانیا در مورد شبکة تجهیز هستهای
جمکرانیان بخشی است از همین عقبنشینی.
همزمان با سفر جیمیکارتر به مسکو، گزارش تلاش حکومت ملایان برای «خرید تجهیزات
اتمی انگلستان در بازار سیاه» انتشار یافت. البته رسانههای فارسیزبان غرب ضمن انتشار این
خبر از کشور «انگلستان» فاکتور گرفتند،
باشد که ارتباط حاکمیت بریتانیا با سیاست تجهیز حکومت ملایان به سلاح اتمی
فاش نشود. ولی این خبر را سایت فارسی
«سپوتنیک»، مورخ 30 آوریل سالجاری، بدون سانسور انعکاس داد. همزمان،
روزنامة گاردین نیز گزارش «تجاوز
نظامیان فرانسه به کودکان آفریقای مرکزی» را فاش نمود. به این
ترتیب، گذشته از انگلستان و فرانسه، دکان
حقوقبشر فروشی سازمان ملل و ریاست سوئدیاش هم به قربانیان عقبنشینی محفل «کارتر
ـ برژینسکی» در برابر روسیه اضافه شدند:
«[...] یک مقام عالیرتبةسازمان مللمتحد
[آندرس کومپاس] پس از دادن اطلاعاتی به
دادستانی [ فرانسه] دربارة تجاوز جنسی نظامیان اینکشور به کودکان در جمهوری آفریقای
مرکزی از سمت خود برکنار شد[...]»
منبع: سپوتنیک،
مورخ 30 آوریل 2015
جریان از اینقرار است که کمیساریای
عالی حقوق بشر سازمان ملل نه تنها در مورد عملیات «قهرمانانة» نظامیان فرانسه واکنشی
نشان نمیداد، که ریاستاش هم برای لاپوشانی این جنایات، گزارش محرمانة تجاوز را به همراه نام شاکیان و
شاهدان در اختیار دادستانی فرانسه گذاشته بود!
به این ترتیب، امکان
اعمال فشار بر شاکیان جهت انکار واقعیت فراهم آمده بود. ولی معلوم نیست چه پیش آمد که گاردین برای سلب
مسئولیت از دیپلمات سوئدی در این مورد دست به افشاگری زد:
«[...] گاردین ادعا میکند که آندرس
کومپاس مجبور شده به علت عدم تحرک نهادهای سازمان ملل شخصاً اسناد مربوطه را به
دادستانی فرانسه ارائه دهد[...]»
همان منبع
و معلوم نیست به چه دلیل «کومپاس»، بجای ارائه گزارش مذکور به رسانهها، این گزارش را به دادستانی فرانسه تحویل داده؟! ولی
دلیل «تلاش»گاردین برای «سلب مسئولیت» از کومپاس و ارائة تصویر دلپذیر از وی، از روز هم روشنتر است؛ همبستگی «نژادی!» اگر
کومپاس، سوئدی و سفیدپوست نمیبود، گاردین
برای ماستمالی عمل غیرقانونی وی به زیان قربانیان خشونت، قلمفرسائی
نمیکرد! به همچنین است در مورد کمیساریای عالی حقوق بشر
سازمان ملل که یکسال است این پرونده را نادیده گرفته و میپندارد با تعلیق
دیرهنگام «کومپاس» ـ 17 آوریل سالجاری ـ میتواند سکوت و بیمسئولیتی خود را پنهان دارد. خلاصه
بگوئیم بساط برتریطلبان نه تنها در زمینة فروش تجهیزات هستهای بریتانیا در
بازار سیاه، که در کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل نیز
متزلزل شده. و همین تزلزل است که گاردین را برای حفظ پرستیژ
«کومپاس» به افشاگری واداشته!
بوق برتریطلبان در کمال حماقت میپندارد
که با هیاهو پیرامون تجاوز نظامیان فرانسه و نیت خوب و «خداپسندانة» کومپاس میتواند
اصل مطلب را لوث کند. اصل مطلب این است که کمیساریای عالی حقوق بشر
سازمان ملل و کومپاس هر دو در سنگر نژادپرستی و برتریطلبی لنگر انداختهاند! و
افشاگری گاردین با هدف «شیطانسازی» از اولی، جهت برائت دومی است. همانطور که رسانههای غرب، آمریکا و اسرائیل را تروریست معرفی میکنند، تا از حکومت تروریست ملایان، تصویر دروغین
«مخالف تروریسم» ارائه دهند. در وبلاگ «فالوس و فرشته» به این پروپاگاند ابلهفریب
اشاره کردیم وگفتیم که جیمی کارتر از حامیان استقرار این حکومت توحشپرور بود. البته
شخص جیمی کارتر اهمیتی ندارد؛ محفلی که
به کارتر چنین مأموریتی داده، مهم است. محفل «ضدلائیسیته»
که طی سدة اخیر از اسلام سیاسی ـ اخوان
المسلمین، فدائیان اسلام، القاعده و طالبان و بهارعرب، و ... و خصوصاً داعش ـ حمایت کرده، با استقرار دمکراسی در کشورهای مسلماننشین
مخالف است. و اینک همین محفل، به دلیل ناکامی و شکست در سوریه و اوکراین، جیمی کارتر را به روسیه فرستاده. و برای
جبران همین ناکامی است که حسن روحانی هم سر از استان فارس در آورده و در تختجمشید،
تمدن «ایرانی ـ اسلامی» رویت کرده.
روحانی پس از اینکه با نعلین بوگندویاش
به شلنگتخته در تختجمشید مشغول شد، به گزارش ایریب مورخ 30 آوریل سالجاری، ناگهان دریافت که پیام تختجمشید «ما میتوانیم»
است و باید تمدن «ایرانی ـ اسلامی» را حفظ کرد!
به عبارت دیگر «من آنم، که رستم بود پهلوان!» آخوند پیزیافندی، نیمنگاهی
به عظمت ویرانههای تختجمشید انداخته و آناً «رستم صولت» شده و به هذیانگوئی
افتاده، چرا؟ چون اعضای محفل «شیطانسازان»
یعنی جیمیکارتر و نوچههایاش ناچار شدهاند به دیدار شیطان ـ ولادیمیر پوتین ـ بروند.
بله، گسترش حماقت و توحش و چرندبافی در کشور
ایران، برای جبران تضعیف محفل کذا، طی سدة اخیر الزامی بوده. و باید
اذعان کنیم که دولت حسن روحانی در این زمینة ویژه مهارت کافی دارد.
تبدیل روز جهانی کارگر به ابزار ایجاد
نفرت از مهاجران افغان، فقط یک نمونه از وحشیگریهای دولت روحانی است. طی چند
روز اخیر، دولت مذکور با جنگ زرگری و شایعهپراکنی، هم
تهدید و تهاجم به رسانهها را عادیسازی کرده؛ هم برگزاری انتخابات را به زیرسئوال برده؛ هم
تروریسم یا همان «اسلام سیاسی» را به ارزش گذارده.
روند کار این است که حسن روحانی با جدا
کردن حساب دین اسلام از نهادهای «قانونی» حکومت اسلامی ـ منبع الهام قانون اساسی این حکومت حدیث و قصههای
شیعیمسلکان است ـ زمینة مناسب برای عربدة
«اسلام، اسلام» علی خامنهای و دیگر آخوندها فراهم میآورد! شگرد بعدی
این است که وزیر کشور که مسئول برگزاری «انتخابات» خواهد بود، با شایعهپراکنی پیرامون «پول کثیف»، مشروعیت قوةمقننه و روند حقوقی ـ انتخابات ـ را به زیر سئوال ببرد. رسانهها
نیز وظیفهشان را انجام داده، اظهارات
وزیرکشور را منعکس میکنند. در این مرحله است که رئیس قوه قضائیه پای به
میدان میگذارد و به وکالت از سوی وزیر کشور،
رسانهها را به ایجاد تشویش در اذهان عمومی متهم میکند! به این
ترتیب، علاوه بر نیروهای حافظ نظم قانونی ـ پلیس ـ قوة مقننه، انتخابات، و رسانهها که خارج از عرصه توحش آخوندیسم قرار
گرفتهاند، اعتبارشان را از دست میدهند و در کشور ایران
فقط «آخوند میماند و اسلام!»
و همین دو طاعون برای تاراج ثروتهای
ملی، و سرکوب ایرانیان کفایت خواهد کرد. و برای اجرای این سیاست فرسوده اینک لازم آمده،
طالبان «مشروعیت» بیابند. به این
منظور نیز هیئتی از کابل عازم شیخنشین قطر شده،
و همزمان خبر فروش 24 فروند
«رافال» به کشور مذکور انتشار مییابد. دو
روز دیگر رئیسجمهور فرانسه عازم قطر میشود و در نشست سران کشورهای خلیج فارس
حضور خواهد یافت. به عبارت دیگر،
«عادیسازی» تروریسم اسلامی در کشور
افغانستان بر عهدة فرانسه، میزبان روحالله خمینی و یکی از حامیان اصلی
«بهار عرب» قرار گرفته. حال، با توجه به منتفی شدن عضویت حکومت ملایان در
پیمان شانگهای، و مخالفت مسکو با حضور
رئیس جمهور کرهشمالی در «رژة پیروزی»، باید ببینیم روسیه به تداوم سیاست محفل برژینسکی در افغانستان چه واکنشی نشان خواهد
داد.
<< بازگشت