برنج و برجام!
«[...] فاتحان
اسپانيائي مأموريت [الهی] خود را جهت بازپسگرفتن طلا، نقره و
ثروتهاي بيشماري که شيطان از خدا غصب کرده بود، به انجام رساندند[...]»
منبع: ادواردو گالیانو، «شیطانکهای شیطان»، ماهنامة لوموند دیپلماتیک، اوت 2005
همانطور که انتظار میرفت، دیدار
فدریکا موگرینی با جواد ظریف و دیگر مقامات جمکران، به
گسترش توحش و حماقت، و عادیسازی خشونت کمکهای
شایانی کرد! پلیس جمکران جهت گسترش ارعاب،
یک لشکر اوباش «مخفی» به میدان
آورد؛ ممجواد ظریف به دامان ارباب پناه
برد؛ و ... و واقعیت «فقر» با مکتب هنری سوررئالیسم
در ترادف قرار گرفت!
ایجاد این «ترادف» را به «نبوغ» سرشار
«لیلی گلستان» در زمینة گسترش توحش و عادیسازی خشونت مدیونایم. هر چند
این وحشیگری را صبیة «آورام» گلستان از «پدر» به ارث برده، فیالواقع آن را «بهینه» کرده، از اینرو تبدیل شده به قلمزن روزی نامة «اعتماد.» البته در طویلة اسلامی آتلانتیسم جمکرانی، کیهان و اعتماد و غیره فقط نزد خوشخیالها با هم
متفاوتاند؛ یکی برای سازمان سیا معلق میزند، دیگری
برای «ام. آی. 6.»، ولی هر دو در مسیر
انسانستیز «عادیسازی خشونت» گام بر میدارند. این عادیسازی از طریق «توجیه» روابط ضدحقوقی
امکانپذیر میشود. به عنوان نمونه، «تحمیل
رسوم قبائل صحرانشین قرن هفتم میلادی به زن ایرانی»، تبدیل میشود به «قانون ایران»، و با «فرهنگ» در ترادف قرار میگیرد:
«[...] یک مهماندار فرانسوی
[...] می گوید: "من روسری سرم میکنم
چون قانون ایران اینگونه است. مدارا و تحمل رسم و رسوم و فرهنگهای دیگر هم از
ارزشهای ایرفرانس است[...]»
منبع: رادیو بینالمللی فرانسه، مورخ 17 آوریل 2016
معلوم نیست اگر هنگام سفر به «سرزمین
داعشیهای شیعیمسلک»، از این مهماندار «مدارا پیشه» بخواهند، دیگر «رسم و رسوم» شرکت سهامی داعش را رعایت
کند، یعنی روبنده بیاندازد و موقتاً به
عضویت اندرون حضرات درآید، باز هم قبول میکند یا خیر؟! پاسخ هر چه باشد فاقد اهمیت است. آنچه اهمیت
دارد این است که شیپورهای آتلانتیسم، احکام توحش را با «فرهنگ» در ترادف قرار میدهند
و احترام به این «ضدفرهنگ» هم تبدیل شده به «ارزشهای ایرفرانس!» باید
ببینیم اگر در کشوری «چاردستوپا» راه رفتن، یا معلق زدن بجای راه رفتن، و یا برهنه شدن «رسم» شود، تکلیف
ارزشهای «ایرفرانس» چه خواهد شد. بالاخره باید بدانیم «ماتئو رنزی» و «فدریکا
موگرینی» و دیگر پیشخدمتهای بانک گلدمنساکس در این موارد چه خواهند کرد؟! مسلماً باز هم برای «دیدار» با خامنهای و
روحانی و شرکاء صف میکشند، تا جیب ملت ایران را بیشتر بزنند و «حق دلالی» بیشتری
به دولت «تف و تکفیر» پرداخت کنند. دولتی
که با شعار مسخرة «اقتصاد مقاومتی» تولید را در ایران متوقف کرده، و در سایة هیاهو پیرامون «برجام»، از
آمریکا «برنج» وارد میکند:
«[...] در چهار ماه پایانی
سال گذشته، ۲۹ هزار تن برنج به
ارزش ۳۴ میلیون دلار از آمریکا به ایران وارد شده[...]»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 13 آوریل 2016
گویا برنج ایرانی هم مانند جشنهای ایرانی، برای
حکومت آخوند و اربابان یکتاپرست یانکیاش «شیطان» را تداعی میکند؛ میباید برنج ایرانی که مرغوبترین برنج دنیاست، با برنجهای بوگندوی وارداتی از مناطق تحت
نظارت یانکیهای «یکتاپرست» جایگزین شود. به این ترتیب حق دلالی حکومت جمکران محفوظ میماند؛ شالیزارهای ایران جای خود را به مسجد و
پاسدارخانه و برج و ویلا میسپارد، و شالیکاران تبدیل میشوند به حاشیهنشین در شهرهای بزرگ. و برای تلطیف این فاجعة اجتماعی و اقتصادی است
که تخموترکة آورام گلستان را بالای منبر میفرستند:
«[...] این شهری است که
يك خودكار در يك بازار خريد به پانزده ميليون تومان جلوي چشمان حيرتزده من به
فروش ميرود. در يك كوچه آن طرفتر جوانك ژندهپوشي سر در سطل
زباله كرده و دارد پلو خورش خشكيدهاي را ميخورد. شهر غريبي داريم و مردماني غريبتر با رفتارهائي
عجيبتر. شهري سوررئال؛
شهري فرا، فرا، فرا واقعي.[...]»
منبع: بیبیسی،
مورخ 18 آوریل 2016
چه استعداد ادبیای! با یک
چرخش قلم وحشیگری، بیمسئولیتی، هرجومرج، و به ویژه «فقر و گرسنگی» را به آثار سالوادور
دالی تبدیل کرده! بچهها! بیاین تماشا و با «هنر» فاشیسم اسلامی هر چه
بیشتر آشنا شوید! این قماش «هنر» فقط در «مرداب سکون» شکوفا میشود؛
مکانی یوتوپیائی: فاقد گذشته و آینده، با مردمانی به همان اندازه فاقد گذشته و آینده، که میباید
همچون مردم جوامع اسطورهای «به راه راست هدایت شوند»، و
خصوصاً فریب «شیطان» را نخورند! به این
منظور شهربانی کلنل آیرونساید، جهت تکمیل
توحشی که «گشتهای ارشاد» بر ایرانیان اعمال میکنند، یک گلة
لات «مخفی» را هم مأمور مراقبت از «هنجارها» کرده:
«[...] ساجدینیا، رئیس پلیس تهران از شروع کار بیش از هفت هزار
"مأمور نامحسوس امنیت اخلاقی" در شهر تهران برای گزارش "ناهنجاریها"
خبر داده [...] این مأموران [...] در صورت مشاهده [ناهنجاری] شماره پلاک خودرو را
برداشته و از طریق سامانه پیامکی به مرکز پلیس امنیت اخلاقی اطلاع میدهند[...]»
منبع:
بیبیسی، مورخ 18 آوریل سالجاری
چرا دولت تف و تکفیر از این گشتها در
سازمانها و ادارات دولتی به راه نمیاندازد تا رفتار موهن کارمندان با ارباب رجوع
و بساط رشوه و سوءاستفاده را «گزارش» کنند؟!
پاسخ روشن است، این بساط، همچون مأموران
«نامحسوس» بخشی است از همان «اقتصاد مقاومتی» علی خامنهای که حسن فوتبال به آن
بند نوینی به نام «اول اخلاق، بعد اقتصاد»
اضافه کرده. مسلماً در رفراندوم دولت
بریتانیا، و خصوصاً انتخابات ریاست جمهوری
آمریکا، فساد مالی دولت جمکران و این «نامحسوسها» نقش سرنوشتسازی ایفا خواهند
کرد. در غیر اینصورت رئیس پلیس آیرونساید برای گسترش
خشونت و ارعاب چنین «ابتکار سرشار از نبوغی» به خرج نمیداد! اصولاً
هر کجا گاری وحشیگری آتلانتیسم به گل مینشیند، داعش و ترکها و جمکرانیها جهت جبران مافات
پای به میدان میگذارند. اینبار هم
برگزاری انتخابات سوریه، و شکست مفتضحانة
اسلام سیاسی در اینکشور، فرصت مناسب برای وحشیگری اینان فراهم آورده.
در گیرودار برگزاری انتخابات سوریه، داعش دروازة «الهه ایا» در شهر باستانی «نینوا»
را ویران کرد ـ سپوتنیک، مورخ 13 آوریل سالجاری ـ و اعضای سازمانی که نام مبهم «همکاریهای
اسلامی» بر خود نهاده، در استانبول یک
نشست «مفرح» برگزار نمودند. در این نشست
که عربستان و جمکران هم حضور داشتند، یک بیانیه بر علیه «دخالت حکومت اسلامی ایران»
در امور دیگر کشورها صادر شد! بیانیهای که به امضاء نرسید؛ حتی قرائت هم نشد! دلیل
هم اینکه صادرکنندگان این بیانیه، خود از حامیان تروریسم به شمار میروند! ترکیه
و عربستان که به گواهی اعلام مواضع مکرر مقاماتشان، رسماً در امور سوریه دخالت میکنند و به این
کشور مزدور میفرستند، مسلماً «صلاحیت
حقوقی» برای محکوم کردن «دخالت» حکومتهای دیگر را ندارند. روشنتر
بگوئیم، «متجاوز» نمیتواند در جایگاه قضاوت حقوقی نشسته،
تجاوز دیگران را محکوم کند! فقط
آتلانتیستها هستند که این «شیطانسازی» را از طریق ارعاب و سازماندهی «تبلیغات»
خررنگکن رسانهای در سطح جهان به راه میاندازند، تا از
خود و سیاستهای ضدبشریشان تصویر دلپذیر ارائه دهند.
دکان شیطانسازی اینان تا زمانیکه
«اتحاد شوروی» وجود خارجی داشت، داغ و گرم
بود. ولی اینک که خوشبختانه «دیکتاتوری
کارگری» پایان یافته، آتلانتیستها شیطان محبوبشان را گم کردهاند و
برای جایگزین کردن آن «عزیز از دست شده»، سخت به تکاپو افتادهاند. ولی خوب اگر در قرون وسطی، «شیطانسازی» و آدمسوزی، نان کلیسا را در روغن میانداخت، و در اوائل قرن بیستم، سیل
سرمایه را به سوی مراکز تحت نظارت آنگلوساکسونها سرازیر میکرد، در
هزارة سوم «شیطانسازی» به مضحکه شدن «شیطانساز» انجامیده! به
عنوان نمونه، شیطانسازی از دولت عربستان توسط یانکیها کار
را به فکاهی رسانده!
گاوچرانها میخواهند به افکار عمومی
جهان بباورانند که دولت عربستان در رخدادهای 11 سپتامبر دخالت داشته، و میباید
پاسخگوی اعمالاش باشد! به عبارت دیگر، یانکیها میخواهند دارائیهای عربستان را نیز
مانند دارائیهای ایران، «سگخور» کنند! و از
آنجا که دولت عربستان، برخلاف حکومت لاتهای جمکران، مفاد کنوانسیون وین را رعایت میکند، یانکیها تمام نبوغ خود را به کار بستهاند، تا راه
«مردمپسندی» برای تاراج اموال عربستان بیابند.
و این قماش راههای جادوئی فقط در
بیبیگوزکهای ادیان ابراهیمی یافت میشود. پروپاگاند
خدم و حشم سازمان سیا ـ جمکرانی و غربی ـ بر
همین الگوی توحش منطبق شده. کافی است به مطلب «گاردین»، بوق جنگفروشان لندن در مورد «علاقة پادشاه
عربستان به تجملات» نیم نگاهی بیاندازیم!
در این مطلب که تحت عنوان «پادشاه
عربستان در استانبول؛ 300 مقام امنیتی و
500 خودرو لوکس در خدمت سلطان» در سایت «صدای آمریکا» منعکس شده،
گاردین به جزئیات مخارج سرسامآور
سفر ملک سلمان اشاره کرده:
«[...] تمام اتاقهای هتل پنج ستاره
ماریوت رزرو شد. پنجرههای سوئیت بزرگ
محل اقامت ملک سلمان با شیشههای ضدگلوله پوشانده شد، و لایه
سیمانی مقاوم در برابر انفجار با هزینه ۱۰ میلیون دلار روی دیوارها کشیده شد[...]»
منبع: صدای آمریکا،
مورخ 17 آوریل 2016
بله پادشاه عربستان «اسراف» میکند؛ باید مثل خامنهای «سادهزیستی» پیشه نماید و
پروارتر کردن بانکهای لندن و واشنگتن را در اولویت قرار دهد، تا
اینان بتوانند بمب و موشک بیشتری بر سر ملتهای منطقه بریزند؛ میلیونها
نفر را آواره کنند، و بعد هم بوقهایشان بر طبل «هجوم پناهجویان»
بکوبد، و ... و به ترکیه «مأموریت» دهند تا جلوی «هجوم»
پناهجویان را بگیرد! این است دلیل احترام آنجلا مرکل به تقاضای رجب
اردوغان جهت سرکوب «آزادی بیان» در کشور آلمان، و همین
است دلیل احترام فدریکا موگرینی، به تحجر
و توحشی که توسط حکومت جمکران بر ملت ایران تحمیل شده.
ظاهراً اتحادیة اروپا به دو اهرم سنتی روسستیزی نیاز مبرمی پیدا کرده، و میپندارد با تکیه بر ایندو اهرم خواهد توانست
به دوران نورانی «جنگسرد» بازگشته و بار دیگر از روسیه «شیطان» بسازد. ارتش
ناتو در مرزهای روسیه مانور میدهد، بوقهای
آتلانتیسم سکوت میکنند؛ جنگندههای روسیه
مانور نظامی میدهند، همین بوقها به «پرواز
پرخاشگرانه» اشاره میکنند، چرا؟ چون
ناو یانکیها در آن حوالی گشت میزد و این رفتار «ناهنجار» را نپسندیده! میدانیم که هر آنچه یانکی نپسندد، برای رعایایاش در اتحادیه اروپا «ناهنجار»
شمرده میشود. از سوی دیگر،
«جهانیان» باید به سلیقة یانکیها خیلی احترام بگذارند! البته این «جهان» با جهان واقعی ارتباطی
ندارد؛ جهانی است که از جهان «نیست در
جهان» و پاکسازی شدة اسطورهای پای فراتر نخواهد گذارد!
در این جهان، نه ایران باستان وجود دارد، نه
تمدن آشور و بابل، و نه یونان و روم
باستان! این جهان حقیر،
ساخته و پرداختة سازمان سیاست، جهان یکدست «یکتاپرستان» است! یکتاپرستانی فاقد
گذشته! در این عرصة بیبیگوزکی شیوة زیست
بدوی صحرانشینان سامی «ارزش» معرفی میشود!
صحرانشینانی که لباسشان یکسان
است؛ چادرنشیناند،
یعنی مسکنشان نیز متحدالشکل است؛ و خوراکشان از گونگونی چندانی برخوردار
نیست، در این عرصة حماقت و پوچ بافی تبدیل
میشوند به جوامع نزدیک به «سوسیالیسم!» این گلة سرگردان که پیوسته در هراس خشم و انتقام
یهوه و الله و دیگر نمادهای ترسناک «پدر ناخودآگاه» زندگی میکند، از اشراف و اشرافیت نفرت فراوان دارد، چرا
که فرستادگان «خود خواندة» خداوند به او گفتهاند، «مادیات، بشر را به فساد میکشاند!» جملة معروف «الفقر و فخری» منتسب به محمد صاد
را هرگز فراموش نکنیم! آنحضرت اموال و
دارائی دیگران را «به نام خدا» غارت میکرد، به فقر
هم مفتخر بود؛ به ویژه از وجود «شیطان» اطمینان خاطر
داشت!
«شیطان» چیست، و چرا
پیروان ادیان قواد خلیلالله از او نفرت دارند؟
در بیبیگوزکهای ادیان ابراهیمی، «شیطان» نماد پلیدی شناخته شده، چرا که
از فرمان خداوند ـ سجده در برابر آدم ـ سرپیچی کرده و برخلاف دیگر فرشتگان، «برتری» آدم را نپذیرفته! خارج
از روایات مضحک ادیان ابراهیمی، آنچه
اهمیت دارد، «تقدم زمانی» شیطان بر «آدم» است! به عبارت دیگر در همان عرصة بیبیگوزکی، «آدم»
پس از شیطان پای به عرصة وجود گذاشته، دقیقاً همانطور که در عرصة واقعیت، تمدنهای باستانی چین، بابیلون، و یونان و روم، بر امپراتوریهای مسیحی و اسلامی تقدم تاریخی
دارند!
اهمیت امپراتوریهای باستان از این روست
که گنجینهای از علم و فلسفه و معماری و هنر و ادبیات و ... و از خود بر جای
گذاشتهاند. گنجینهای که الهامبخش انسانمحوری
«رنسانس» و سپس «مدرنیته» شد، و به استثناء جارچیهای آتلانتیسم از قماش میشل
فوکو و اومبرتو اکو و شرکاء که «ابنسینا» و دیگر «ابنها» را نمایة «تمدن اسلام»
شناسائی میکنند، تا از ادبیات و فلسفة یونان باستان فاکتور گرفته،
و پدوفیلی و تعددزوجات و بردهفروشی
قبایل سامی را به ارزش بگذارند، احدی نمیتواند میراث فرهنگی یونان باستان و
دیگر تمدنهای «غیرسامی» را نادیده بگیرد.
به عبارت دیگر «یکتاپرستان»، فلسفه و علم و فرهنگ و هنر و معماری را به «بتپرستان»
یونان و بابیلون و روم و هند و چین و ... و خصوصاً «آتشپرستان» ایران مدیوناند، و هضم
این واقعیت تلخ تاریخی این جانوران «خودمحور» را دچار سوءهاضمه کرده. از
اینرو تمام تلاش کلیسای غرب بر «انکار» این میراث فرهنگی متمرکز شده، و «جایگزینی» معابد دوران باستان با کلیسا یکی
از شیوههای همین «انکار تاریخ» است!
در بسیاری از کشورهای اروپا که بهتر است نامشان را نیاوریم،
این معابد را تا حد امکان «دستکاری» کرده، و ادعا
میکنند که این بناهای کهن را مسیحیان ساختهاند!
در هر حال، حضرات از یونان و روم باستان وحشت دارند، از آن فاکتور گرفته و توحش مسیحیت را به عنوان
«عامل تمدن اروپا» به عوام حقنه کردهاند!
به عبارت دیگر، آن زمان که گالیله در ملاءعام ناچار شد «چرخش
زمین به دور خورشید را انکار کند»،
کلیسا «عامل تمدن اروپا» بود! یا زمانیکه
اومانیستها را به فرمان پاپ در آتش میانداختند،
«مسیحیت عامل تمدن اروپا» بوده و ... و از همه مهمتر در قرن بیستم، آنزمان که «واتیکان» از تصفیة اقلیت «کولی، یهودی، معلول
و ... و کمونیست» توسط آلمان نازی حمایت میکرد،
باید بپذیریم که «مسیحیت واقعاً عامل تمدن اروپا» بوده. اینهمه به این شرط که به پیروی از آتلانتیستها، فرهنگ
و تمدن را با «تروریسم» ـ تخریب و جنایت ـ
مترادف شماریم.
<< بازگشت