چهارشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۵

پاناما پمپرز!




«باراک اوباما در دیدار با اشتون کارتر،   وزیر دفاع امریکا در کاخ سفید گفت:"[...] برای جلوگیری از تجاوز و دفاع از امنیت خود و متحدان‌مان [در شرایط اقدامات تجاوزکارانه از جانب روسیه] سرمایه گذاری می‌کنیم [...]»
منبع: سپوتنیک،  مورخ 6 آوریل سالجاری

در قاموس باراک اوباما، «مبارزه با تروریسم»،‌ یعنی تجاوز!  تجاوز به منافع یانکی‌ها که از تخریب و خشونت تغذیه می‌کنند و واکنش به خشونت محفل‌گوبلز،  همانطور که می‌دانیم «جرم» شناخته می‌شود!

اگر بخواهیم در چارچوب نظریة فروید،   پدر علم روانکاوی،  ساختار شخصیتی «آخوند» را بررسی کنیم،  می‌توان گفت،   آخوند موجودی است «ضداجتماعی» که زندگی‌اش مانند قواد خلیل‌الله در «تقابل و دشمنی و تخریب» خلاصه می‌شود.    از اینرو آخوند اجتماع را «سیاسی و یکدست» و منطبق بر سلیقة خود می‌خواهد.   آخوند جماعت ـ   با دستار و بی‌دستار،  مسلمان یا مسیحی یا یهودی،  تفاوتی نمی‌کند ـ   زمانیکه پای به عرصة سیاست می‌گذارد،   در جایگاه وکیل مدافع دیگران می‌نشیند و سخنگوی «جمع موهوم» می‌شود.  از آنجا که موجودیت جمع موهوم در گرو دشمن است،   آخوند بلافاصله یک «دشمن» برای‌  «دیگران» خلق می‌کند،  تا به پیروی از شیوة تبلیغاتی محفل گوبلز،   برای انتقام از این «دشمن موهوم» به سربازگیری بپردازد و جنگ راه بیاندازد.   باراک اوباما هم که در آمریکا،   او را  «جهادی باراک» لقب داده‌اند،   از این عرصة‌ توحش به هیچ عنوان مستثنی نیست.

نوروز را چگونه گذراندید؟   نوروز ـ  یا به قول داس‌الله و چپ‌نماها «جشن بهار» ـ  را ایرانیان و دوستداران فرهنگ ایران جشن گرفتند!   و فاشیست‌ها هم که همچون یکصدسال گذشته همراه داس‌الله بودند،‌   جشن نوروز را به ابزار تکرار شعارهای پوچ سازمان سیا؛ ‌ تبلیغ اسلام و تشویق روابط قومی و قبیله‌ای و عقیدتی تبدیل کردند.  به این ترتیب،   نوروز بعد واقعی خود یعنی یک «جشن» اجتماعی را از دست داد،   ابزاری شد برای دیدارهای اجباری و کسالت‌آور خانوادگی و بساط قبیله‌گرائی،   قبرپرستی،  روضه و زوزه و خصوصاً میعادی جهت به ارزش گذاشتن مناسبات فقهی شیعی‌مسلکان!  به این می‌گویند تهاجم به نوروز!   در ینگه‌دنیا نیز همانطور که در وبلاگ‌های پیشین گفتیم،   مرده ریگ محفل گوبلز دست در دست ایرانیان «بافرهنگی» که،   با میلیون‌ها دلار ثروت و کسب هزاران «دکترا»،  پس از چهار دهه،   کارشان به دلالی برای حکومت زال‌ممد کشیده،   «نوروز» را به ابزار «تکرار» شعارهای ابلهانه و انقلابی روح‌الله خمینی تبدیل کرد؛   خلاصه لات است و «تکرار راه پدر!»  ولی نوروز امسال با چندین و چند جشن نوروز همراه بود!  جشن نوروز اقوام ایرانی؛   مذاکرات صلح سوریه؛  مذاکرات صلح یمن؛  آزادی پالمیرا و ... و نخستین سالگرد توافق لوزان که با «سیزده به در» تقارن یافت و دامنة روان‌پریشی آتلانتیست‌ها و حکومت ملایان را افزایش داد.

تهاجم به نوروز و به طورکلی تهاجم به مراسم و جشن‌های «غیرسیاسی» در قالب رسانه‌ای،  و یا فیزیکی در واقع نوعی مرزشکنی و تلاش جهت «بازگشت به گذشته» تلقی می‌شود. تروریست از طریق تهاجم به «واقعیت ناخوشایند»،  تلاش می‌کند در گذشته‌ای «موهوم»،  «پناه» بگیرد تا به آینده‌ای موهوم‌تر برسد.  گذشته‌ای منطبق بر ارزش‌های «پدر»،  و آینده‌ای منطبق بر آرمان‌های تحقق‌نایافتة «پدر!»  آتلانتیسم نیز از طریق «تهاجم» تلاش می‌کند،  به گذشتة مطلوب خود بازگردد. 

 4 روز پس از آزادی پالمیرا ـ   روز 13 فرودین‌ماه سالجاری و نخستین سالگرد توافق لوزان ـ  وزیر امور خارجه بریتانیا،  پس از ملاقات با سران گرجستان،  آذربایجان، ارمنستان و اوکراین در تفلیس،   رسماً اعلام داشت،  «روسیه مقررات بین‌المللی را نقض می‌کند؛  برای اروپا یک تهدید جدی است و...» و همزمان با انتشار اظهارات فیلیپ هاموند در رویترز،‌   خبر اعزام تیپ زرهی آمریکا به اروپای شرقی نیز انتشار یافت و ... و پس از 22 سال،  آتش جنگ «قره‌باغ» از نو افروخته شد.   روز یکشنبه 3 آوریل،   همزمان با آزادی «قریتین»،  پایتخت داعش،  رسانه‌ها از ارسال جنگنده‌های اف15 به ایسلند خبر دادند،   و بساط «پاناما پی‌پرز» که بهتر است آن را «پاناما پمپرز» بخوانیم،   به راه اوفتاد!   روسیه،   آمریکا و رعایا،   وعدة بررسی اسناد هک شده را داده‌اند،   اصلاح‌طلبان جمکران و داس‌الله،  ‌ضمن استقبال از فضولات تولیدی محفل «سوروس ـ کارنگی»،   به بازنشخوار پروپاگاند ضدروس آتلانتیست‌ها نشستند و دولت «تکفیر و تکذیب» روحانی نیز به پیروی از شعار ابلهانة «نه شرقی،  نه غربی» دستگاه آلمان نازی،   اعلام داشت این «مسائل بی‌اهمیت ارزش تفسیر ندارد»:

«[...]‌ سخنگوی دولت[...] اتهامات مطرح شده علیه محمود احمدی‌نژاد[...] را کم ارزش‌تر از آن دانست که درباره آن موضع گرفته شود[...]»
منبع: رادیوفردا،   ‌مورخ 17 فروردینماه سالجاری 

البته دولت جمکران اگر بخواهد «اتهامات» علیه احمدی نژاد را بررسی کند،‌   می‌باید پروندة رهبری و قبیلة هاشمی و لاریجانی و ... و خاتمی و خاوری‌ها و دیگر جنایتکاران حکومت را نیز بررسی کند!  و چنین عملیاتی «پرستیژ» نیست در جهان «نظام مقدس» را مخدوش‌تر خواهد  کرد.  چرا که،  «گر حکم شود که مست گیرند»،‌   در حکومت ملایان،‌ می‌باید همه را بگیرند. و این گلة جنایتکار که به ویژه پس از عملیات 27 مارس ـ‌  آزادی پالمیرا ـ  سخت متزلزل شده و به لکنت زبان افتاده،  امروز بیش از همیشه به «اتحاد» نیاز دارد!   شاهد بودیم که پس از آزادی پالمیرا،   حسن روحانی پشت سر رهبر قلعة حیوانات پناه گرفت و اکبر بهرمانی هم پس از چند سلسله عملیات «من بودم،‌  من نبودم»،  به مرحلة «تحریف شده،  بد تفسیر شده» رسید،   و نهایت امر «غلط کردم» را اعلام داشت،  و تأکید کرد که «برای رهبری نظام هیچکس شایسته‌تر از خامنه‌ای نیست!»   

خلاصه حکومت زال‌ممد از وحشت آزادی پالمیرا به «وحدت کلمه» رسید،  باشد که بهتر بتواند در مسیر سیاست ابلهانة «تقابل با مسکو»،   برای ارباب آتلانتیست‌اش معلق بزند.  سیاستی که با توافقنامة «سایکس پیکو» پیوندی ناگسستنی دارد.

یادآور شویم،   توافق‌نامه مذکور میان فرانسه و بریتانیا،  در گیرودار جنگ اول جهانی در سال 1916،   جهت تقسیم سوریه،  عراق،  لبنان و فلسطین منعقد شده بود.   می‌گویند،  دولت وقت روسیه از این توافق حمایت کرده.   ولی پس از توافق مذکور،   بریتانیا،   «لنین» را با ترن از راه فنلاند به روسیه باز‌گرداند،   و با حمایت از کودتای نیروی دریائی،   بلشویک‌ها را به قدرت رساند.   در نتیجه سوریه،  عراق،  لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا تقسیم شد و ... و بقیه ماجرا هم که روشن است؛   حمایت بریتانیا از پوپولیسم و نفرت‌فروشی در اروپا،  و زمینه‌سازی برای جنگ دوم جهانی!   پس از فروپاشی شوروی نیز همین سیاست ادامه یافت و رسیدیم به «جنبش سبز» و بهار عرب و سازمان‌ یافتن «داعش» توسط ارتش ناتو.   هدف این سیاست،   ایجاد حکومت‌های اسلامی در تمام کشورهای مسلمان‌نشین بود.   دلیل هم روشن است.   در این قماش حکومت،  طرفداران دمکراسی به حاشیه رانده شده،  «بازگشت به گذشته»،  و روابط «ضدحقوقی» به ارزش گذاشته می‌شود.   به عنوان نمونه،  حکومت جمکران خواهان بازگشت به رسم و رسوم قبائل صحرای عربستان در قرن هفتم میلادی است،   و این تمایل بیمارگونه را هرگز پنهان نکرده.   ولی پس از آزادی «پالمیرا»،   و لغو سفر حسن روحانی به اطریش،   دامنة‌ روان‌پریشی جمکرانی‌ها به شدت گسترش یافت،   تا جائی که نخستین سالگرد توافق لوزان ـ 13 فروردینماه 1394 ـ  را نیز بکلی فراموش کردند،‌  و شاخک اسلامی سازمان سیا که همواره بر طبل «راه امام» می‌کوفت،   راه خمینی را ول کرد و چسبید به «راه سلیمان»:  

«[...] آیا امروز رئیس‌جمهور،   وزرا و مسئولین راه سلیمان (ع) را می‌روند[...]»
منبع:  ‌فارس،  ‌مورخ 13 فروردینماه سالجاری

بله،   روز «سیزده به در»،   یک‌روز پس از موش‌دوانی وزیر امورخارجه بریتانیا در تفلیس،  «راه سلیمان» هم به گنجینة مبهم‌بافی و مزخرف‌گوئی‌های ساواک جمکران افزوده شد.   و همین روزها مقام معظم برای افتتاح یک رشتة پژوهشی در دانشگاه سابق تهران،  جهت تحقیق پیرامون «راه سلیمان» مسلماً دستورالعمل «شرعی و فقهی» و غیره خواهند صدورید!  همچنانکه گفتیم «سیزده به در» امسال،   با هر سال تفاوت داشت؛   آخرین روز «نشست بین‌المللی امنیت هسته‌ای» نیز در همین روز برگزار شد،   و گروه 1+5 نیز در حاشیه این نشست با حضور سفیر روسیه در ایالات‌متحد تشکیل جلسه داد ـ   ‌خبرگزاری رسمی چین،‌  مورخ 2 آوریل سالجاری.   یادآور شویم،  ولادیمیر پوتین در این نشست شرکت نکرد،  و از کره شمالی و جمکران هم برای حضور در نشست مذکور دعوت به عمل نیامد.   ولی «یورونیوز»،   همچون دیگر بوق‌های آتلانتیست، برای این خبر عنوانی برگزید،   تا روسیه را با جمکران همردیف و هم‌سنگ بنمایاند:

«آغاز نشست بین‌المللی امنیت اتمی در آمریکا بدون حضور ایران و روسیه»   
منبع:  یورونیوز،‌   مورخ اول آوریل 2016 

هدف از انتخاب چنین عنوانی،   مخدوش کردن مرز دو مفهوم متضاد «انتخاب و تحمیل»   است.   عنوان خبر «یورونیوز»،  ‌ در واقع «انتخاب» روسیه برای عدم حضور در این نشست را،  با «تحمیل» عدم حضور بر حکومت اسلامی در نشست مذکور مترادف جلوه ‌داد.   این قماش «خبرنگاری» جانبدار و غیرمسئولانه،   همچنانکه می‌بینیم مرز دو مفهوم متضاد را می‌شکند تا آن‌ها را هم‌‌سان بنمایاند.   لات و آخوند و تروریست نیز از همین شیوة‌ تهاجم و تخریب پیروی می‌کنند.   یورونیوز در عرصة پروپاگاند به «تخریب» مرز مفاهیم متضاد نشسته و انتخاب را با تحمیل در ترادف قرار می‌دهد،   حکومت‌ جمکران هم در عرصة واقعیت،‌ تخریب و جنایت را بر ملت ایران تحمیل می‌کند و آن را «خواست مردم» جلوه می‌دهد:

«[...] روز 12 فروردین روز تولد پدیدة جدید الهی و تحقق وعدة خدا مبنی بر حکومت صالحان با انتخاب خود مردم و بدون هیچ تحمیلی است [...]»
منبع:  ‌فارس،  مورخ 13 فروردین ماه سالجاری

سطور فوق بخشی است از وقوقیة 13 فروردین‌ماه که توسط آخوند صدیقی روخوانی شده.   و باید اذعان کنیم که در این وقوقیه،   سازمان سیا برای تحمیل الگوی عربستان به کشور ایران سنگ تمام گذاشت و دلیل هار شدن سازمان کذا و نوکران جمکرانی‌اش را می‌باید در تحولات سوریه و به ویژه «آزادی پالمیرا» جستجو کرد.

«آزادی پالمیرا»،   همچنانکه در وبلاگ «پالمیرا و پاترنوس» گفتیم آتلانتیست‌ها را حسابی غافلگیر کرد.   و برای جبران همین غافلگیری است که در رسانه‌های غرب،‌   قدرت موشکی جمکران و کره‌شمالی «افزایش» چشمگیری یافته.   و اگر ایالات‌متحد از ایندو حکومت پوشالی برای شرکت در نشست بین‌المللی امنیت هسته‌ای دعوت به عمل نیاورد،   فقط به این دلیل است که حاضر نیست از ایندو فاضلاب دوران جنگ‌سرد دست بشوید!   کره شمالی و حکومت جمکران روی یک خط سیاسی قرار گرفته‌اند؛   خط سیاسی تقابل محور «واشنگتن ـ پکن» با مسکو!   این سیاست طی دوران پهلوی دوم پایه‌ریزی شده بود،  چرا که در آندوره «اتحاد شوروی» وجود داشت.   ولی اینک که چنین مجموعه‌ای دیگر وجود خارجی ندارد،‌ واشنگتن همچنان تلاش می‌کند،   پکن را در کفة سیاست تقابل با مسکو ساکن نگاهدارد.   و نیازی نیست که بگوئیم لندن نیز می‌کوشد دکان «لولوفروشی» دوران جنگ‌سرد را گسترش دهد.   خلاصه لندن و واشنگتن می‌خواهند با چنگ و دندان خود را در روابط جنگ سرد  نگاه دارند،   همانطور که حکومت ملایان نیز گذشت زمان را برنمی‌تابد و می‌خواهد به  دوران موهوم «صدر اسلام» پناه ببرد!   از اینرو سازمان تبلیغات اسلامی در حکومت چپاولگر و تا مغز استخوان فاسد و ناکارآمد جمکران،   پس از 37 سال تاراج و تخریب،   همچنان بر طبل «اقتصاد دینی و مدینه فاضله» می‌کوبد:

«[...] در این 37 سال انتظار داشتیم دارای مدینه فاضله،  ادارات و دولت اسلامی و مدارس دینی باشیم و دولت ما مجری فرمان‌های خدا و ولایت فقیه باشد[...] و اینها نمی‌شود مگر اینکه امنیت دینی و اقتصاد دینی تأمین شود.   اقتصاد باید اسلامی باشد[...]»
همان منبع

بله،   همانطور که شاهدیم،   خامنه‌ای عربدة‌ اقتصاد مقاومتی سر داد،  و حسن فوتبال در پاسخ وی بساط «اول اخلاق،  بعد اقتصاد» پهن کرد،   ولی روز 13 فروردین‌ماه،  یک لایة نوین از فضولات سازمان سیا به این مجموعه «اصول اقتصاد صحرائی» پیوست،  و  قرار شد «اقتصاد اسلامی» باشد!   حال باید پرسید،  فواید «اقتصاد اسلامی» چیست؟   تنها فایدة‌ این عبارت مبهم،   مخدوش کردن مفهوم «اقتصاد» در چارچوب معاصر است!   همانطور که عبارت «جمهوری اسلامی» برای مخدوش کردن مفهوم «جمهور» مورد استفاده قرار گرفت،  عبارت «اقتصاد اسلامی» هم برای تاراج ملت ایران به کار می‌رود.   و چرا راه دور برویم؛   آخوند صدیقی که 37 سال است در تاراج ملت ایران شریک است و از فساد حکومت تغذیه می‌کند،  زوزة «اقتصاد اسلامی و مدینة فاضله» سر ‌داده،   تا حساب خود را از حکومت تاراج‌گر جمکران جدا کند!    بله،  آخوند صدیقی که عمری نان ترهات‌بافی سق زده،  گویا  پول توجیبی‌اش را از «آسمان» دریافت می‌کند که همچون خبرنگار «زوددویچه سایتونگ» ـ  این رسانه در سال 1945 تحت نظارت ارتش آمریکا در آلمان فدرال بنیانگزاری شد ـ   می‌خواهد «کار بد» را متوقف کند!                      
                                 
مرده‌ریگ محفل گوبلز که پس از آزادی پالمیرا در سکوت فرو رفته بود،   یک‌هفتة تمام وقت گذاشت و همة «نبوغ» خود را به کار بست تا به این ضربة‌ مهلک «واکنشی در خور»  نشان دهد.  و اینچنین بود که در سومین روز ماه آوریل،   همزمان با انتشار خبر آزادی «قریتین»،  جنجال «پاناما پی‌پرز» به راه افتاد.   آورده‌اند که خبرنگار «زودویچه سایتونگ» با همکاری 400 خبرنگار بین‌المللی از فعالیت یک شبکة بزرگ پول‌شوئی پرده برداشته!   و از آنجا که در لجنزار آتلانتیسم،   جز «تکرار راه پدر»،  هیچ تحولی صورت نمی‌پذیرد،  در اسناد کذا به نام ولادیمیر پوتین برخورد می‌کنیم!

برخی بوق‌های آتلانتیسم می‌گویند،   «نزدیکان ولادیمیر پوتین» در این «پول‌شوئی» دست داشته‌اند،   حال آنکه بوق‌های اسرائیل‌پرست آتلانتیسم،   از جمله گاردین و شبکة فرانسه زبان«آی24 »،   انگشت اتهام را به سوی شخص ولادیمیر پوتین گرفته‌اند!   خلاصه،   طبق معمول دکان بی‌بی‌گوزک‌سازی سازمان سیا بر علیه مسکو فعال شده،  و این بساط هیچ تازگی ندارد.   حمایت از تروریسم،   و تهاجم به لائیسیته،  پایه و اساس آتلانتیسم است،  و سازمان سیا نیز به عنوان یکی از زیرساخت‌های لجنزار «احترام به ادیان» همواره در همین مسیر توحش گام برداشته.   نیازی نیست که بگوئیم حمایت آتلانتیست‌ها از دستگاه آلمان نازی پس از پایان جنگ جهانی دوم،  تغییر چهره داد و تداوم یافت.

در ایالات‌متحد شاهد اوج‌گیری «مک‌کارتیسم» بودیم،‌  و در اروپای غربی هم تشکیلات «گلادیو»،   تحت نظارت سازمان سیا فعال شد،   ولی جالب اینکه،   فعالیت‌های کذا پس از فروپاشی اتحاد شوروی نیز همچنان ادامه یافته.   خلاصه آتلانتیست‌ها،   همچون جوامع قرون وسطی،   در هر حال با لائیسیته و برابری حقوق انسانی مشکل دارند،   و علیرغم پیشرفت‌های چشمگیر علمی و صنعتی،‌   از دوران پیش‌مدرنیته و تحجر کلیسائی خارج نشده‌اند.   به عبارت دیگر،   نگرش اینان به جامعة انسانی،   نگرش برتری‌طلبانة «آخوند» است.   و هیچ تفاوتی هم نمی‌کند که آخوند مسلمان باشد،  مسیحی یا یهودی؛  آخوند در هر حال انسان‌ستیز و متحجر خواهد بود.

آخوند،  موجودی است «ضداجتماعی» که نتوانسته از تعلقات و تعصبات و ارزش‌های «پدر» فاصله بگیرد؛   از اینرو اجتماع  را «سیاسی و یکدست» و منطبق بر سلیقة خود می‌خواهد.   اگر آخوند از حمایت سازمان سیا و شرکاء برخوردار شود،‌   می‌تواند تحجر و توحش خود را در قالب «حکومت» بر ملت‌ها تحمیل کند،   همانطور که در ایران،  و در بسیاری کشورهای دیگر نیز چنین کرده.  آخوند جماعت،   با دستار و بی‌دستار،   زمانیکه پای به عرصة سیاست می‌گذارد،   در جایگاه «وکیل مدافع» تل موهوم مردم می‌نشیند،  و بلافاصله یک «دشمن» برای همین تل موهوم خلق می‌کند،  و به پیروی از شیوة تبلیغاتی محفل گوبلز،   جنایت و تجاوز را به عنوان «ارزش» توجیه خواهد کرد.

دستگاه گوبلز بمب منفجر می‌کرد،   آن را به حساب یهودیان می‌گذاشت،  تا بتواند کمونیست‌ها را قلع و قمع کند!   زوددویچه نیز،  بمب «پولشوئی» خودی‌ها در اروپا و دیگر مناطق نفوذ ارتش ناتو را منفجر کرده،  تا بتواند پول‌شوئی را به رهبران چین و روسیه منتسب کند!   حال آنکه،   قوانین و مقررات مالی حاکم بر چین و روسیه،   با قوانین حاکم بر بروکسل‌ستان یک‌سان نیست!  حتی اگر چنین اطلاعاتی «واقعی» هم باشد،  باید دید تا چه حد این اعمال در چارچوب قوانین مالیاتی چین،  روسیه و یا دیگر کشورهای جهان «خلاف قانون» تلقی می‌شود.  ولی این «مسائل» برای حضرات هیچ اهمیتی ندارد،  مهم این است که مرده‌ریگ محفل گوبلز می‌خواهد،  در آستانة انتخابات روسیه،   افکار عمومی را بر علیه شخص ولادیمیر پوتین بسیج کند؛   و همزمان در اروپا و آمریکا به «تقابل» با مسکو دامن بزند!   از اینرو نشریة خانه‌زاد «زودویچه سایتونگ» را برای انجام چنین عمل مضحکی برگزیده!

رسانة کذا فعالیت‌اش را از سال 1945 تحت نظارت ارتش آمریکا در شهر مونیخ آغاز کرده و مانند دیگر بوق‌های سازمان سیا،   اطلاع رسانی را با «مأموریت الهی» و مرزشکنی در ترادف یافته.   به عبارت دیگر،   جماعت خبرنگار در این نشریه بجای اطلاع‌رسانی،   در واقع به تبلیغ ارزش‌های آتلانتیسم مشغول‌اند،   و در کمال حماقت و وقاحت به این عمل افتخار هم می‌کنند.   می‌گویند یک‌نفر با خبرنگار «زوددویچه» تماس گرفته،   و از او پرسیده،   مایل به دریافت اطلاعات هستید؟  خبرنگار مذکور هم بدون اینکه در مورد «ماهیت و شیوة دستیابی» به  «اطلاعات» سئوال کند،  پاسخ مثبت داده!   سپس از مخاطب پرسیده به چه دلیل این اطلاعات را در اختیار او می‌گذارد،   مخاطب گفته «چون یک عده کارهای بسیار بد می‌کنند، و من باید آن‌ها را  متوقف کنم!»   بله،   یک آخوند در جایگاه «قضاوت ارزشی» نشسته،   و خبرنگار «زوددویچه سایتونگ» هم تبدیل شده به جارچی وی:

«[...] آيا تمايلى به دريافت اطلاعات داريد؟ [...] بله. بسيار مايل به دريافت اطلاعات هستیم[...] چرا چنين كارى مى‌كنى؟[...] او پاسخ داد: براى اينكه اين كارها كارهائى بسيار بد است كه من مى‌خواهم آن‌ها را متوقف كنم[...]»
منبع:  گویانیوز،   مورخ 4 آوریل سالجاری

در واقع سازمان سیا یک‌بار دیگر ناشیانه دست به «افشاگری» زده و طبق معمول «مخاطب» را ابله انگاشته؛  «جرم» را با «کار بسیار بد» در ترادف قرار داده!   حال آنکه،  از یک‌سو قوانین و مقررات مالی در کشورهای جهان یکسان و «یکدست» نیست.  و از سوی دیگر،  کاری که در قاموس آخوند «بد» شمرده می‌شود،   الزاماً غیرقانونی نیست.   و این موضوع آنقدر روشن و مسلم بود که «رویترز» هم برای اینکه میدان را از دست ندهد به آن اشاره کرد:              

«به گزارش خبرگزاری رویترز،  هر چند این اسناد ـ پرونده‌های پاناما ـ  روش‌های پیچیده برای منفعت مالی صاحب امتیازان و افراد ثروتمند را ثابت می‌کند ولی لزوماً به این معنا نیست که استفاده از این روش‌ها غیرقانونی است[...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 4 آوریل

حال این پرسش مطرح می‌شود که به چه دلیل،  «زودویچه سایتونگ» به خود اجازه داده،  اطلاعات شخصی افراد را منتشر کند،  و دست به عملی غیرقانونی بزند؟  پاسخ روشن است؛ تروریست با «روابط حقوقی» و قوانین سرستیز دارد؛   جهان حقیر تروریست در سلایق‌اش خلاصه می‌شود.   هر آنچه با سلیقة خرابکارانة او جور در نیاید،   «بد و حرام و غیرشرعی»   است و «باید متوقف» شود.   به عنوان نمونه برگزاری مسابقات فوتبال جوانان و نوجوانان در عراق،‌  غیرقانونی نبود‌؛   ولی «کار بسیار بدی» بود!   در نتیجه،   هنگام اعطای جوائز این مسابقات یک بمب در استادیوم ورزشی منفجر کردند تا عراقی‌‌ها بدانند که نباید «کار بد» کرد.   همچنین برگزاری مراسم «عید پاک» در حکومت اسلامی پاکستان،   غیرقانونی نبود، ولی «کار بسیار بدی» بود.   در نتیجه،   یک بمب در پارک لاهور برای مسیحیان گذاشتند تا «متوقف‌» شوند و از «کارهای بد» دست بردارند!   تروریست هم مانند آخوند،   ضداجتماعی است و فعالیت‌های اجتماعی انسان‌ها را در تضاد با سلایق خود می‌بیند!  مسابقات فوتبال در عراق،‌   جشن‌های عید پاک در لاهور «بی‌احترامی به مردم» بوده!

بله «احترام به مردم» در پروپاگاند پاترنوس از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.   چرا که بدون احترام به تعدد زوجات،  پدوفیلی،  زن‌ستیزی،  رجل‌پرستی و ... و خصوصاً تجارت قاچاق، منافع آتلانتیست‌ها تأمین نخواهد شد.   از اینرو پس از آزادی پالمیرا،   یک جبهة وسیع از لندن تا تل‌آویو،   برای توجیه سرکوب زن گشایش یافت.   این جبهه که با نبرد بی‌بی‌سی و هاآرتز پیرامون تحمیل نماد بردگی به زن ایرانی آغاز شد،  با هیاهوی «مخالفت مهمانداران ایرفرانس با حجاب»،   و جنگ زرگری دو کنیزالاسلام در دو سوی دریای «مانش» گسترش یافت تا بوق اروپائی کاخ باکینگهام بتواند،   دکان «شمال ـ جنوب» را با شعار ابلهانة «احترام به مردم» گسترش دهد.

البته طبق معمول برای توجیه مطالبات آخوندفرنگی،   به یک کنیزالاسلام «فرانسوی ـ انگلیسی» از نوع محجبه به نام «مریم سیرا» تریبون داده‌اند.   ایشان نیز یک صفحه «مشق سیا» نوشتند تا چند پیام را به مخاطب حقنه کنند.   نخست اینکه «زنان جنوب آنقدرها درگیر جامعه مردسالار نیستند!»   دیگر آنکه «زنان شمال باید به مردم جنوب احترام بگذارند!»   بله،   اینک وظیفة صیقل زدن ماتحت نژادپرستان غرب را به یک «فرانسوی ـ انگلیسی» محجبه سپرده‌اند و از آنجا که ایشان از آکسفورد «دکتری» گرفته‌اند،  ‌مسلماً مو لای درز حرف‌های «برحق‌شان» نخواهد رفت،   و دقیقاً با تکیه بر همین ورق‌پاره‌هاست که ایشان می‌خواهند حماقت و توحش دیگران را به ارزش بگذارند:
      
«یکی‌ از زنان اکتیویست آفریقای جنوبی گفت:   به دنیای من پا بگذار،  نه برای تحمیل خودت،   بیا و به مردم احترام بگذار [...] اگر امتیازات من به عنوان یک زن سفیدپوست کمک کند که چنین پیامی را منعکس کنم،   حداقل در مسیر تقلا برای برابری انسانی‌ در سطح جهان کمک کرده [...]»
منبع:  یورونیوز،‌   مورخ 6 آوریل 2016 

بله «مریم سیرا» به عنوان یک «سفیدپوست» می‌خواهد به تقلا برای برابری انسانی در سطح جهان کمک کند! روشن است که این «کمک» در مسیر منافع آخوند و استعمار،  یعنی نفی برابری انسانی باشد!   در کنار دکان پابوسی که رهبر واتیکان آن را «خدمت» تفسیر فرموده و   فاقد بعد اقتصادی است،‌   عبارت به «مردم احترام بگذار»،  جفنگیات روح‌الله خمینی و داس‌الله را تداعی می‌کند.   حال این پرسش مطرح می‌شود که اگر منِ نوعی به «مردم» احترام بگذارد، مردم هم به «من» احترام خواهند گذاشت و ارتباط دوسویه برقرار می‌شود،  یا اینکه «فرد» باید در هر حال به «جمع» احترام بگذارد،  ‌ حتی اگر مانند نمونه ایران و عربستان،  هم اموال‌اش به تاراج  رود، ‌ هم مورد تهاجم لفظی و فیزیکی قرارگیرد؟!

در هر حال،   علیرغم درافشانی‌های پروفسور «مریم سیرا»،   جانشین «برحق» فاطمه مرنیسی، پیام آزادی و برابری انسان‌ها،   پیامی است فراسوی تعلقات بومی،  دینی،  مذهبی و عقیدتی. این وحشیگری و برتری طلبی است که به خود اجازه ‌‌دهند،   از تریبون «یورونیوز» آداب و رسومی را بستایند که زن را به اسارت مشتی اوباش در آورده،   و برخورد ضدحقوقی،  یعنی سرکوب اجتماعی و جنسیتی را به «حق عمومی» تبدیل کرده. 

بله،  پیام سطور فوق این است که «برابری انسان‌ها» در جوامع «جنوب»،‌  مفهومی جز نفی حقوق انسانی،  و احترام به توحش و باورهای جمع نداشته و ندارد!   به عبارت دیگر،  سفیدپوست جامعة‌ «شمال» می‌باید به «مردم جنوب» احترام بگذارد،  ولی این احترام شامل حقوق انسانی ساکنان جنوب و ثروت و منابع طبیعی‌شان نمی‌شود!   باید بگوئیم آن وحشی بیابانی، چهاردهه پیش از پروفسور مریم سیرا،   همین پیام را فرستاده بود.   استعمار غرب که طی سدة اخیر با تکیه بر امثال خمینی،   جیب‌اش را پرکرده و پروار شده، می‌خواهد با عمومیت‌ دادن «احترام» به ارزش‌های آخوند و باورهای جمع،  پروارتر شود؛   امثال مریم سیرا،   در واقع سخنگویان استعمارند.