سیاووش در جرمانی!
« [...] دستور داد در همة
دانسینگها را بستند، پردههای نقاشی را جر دادند، مجسمهها را شکستند، آلات موسیقی را سوزانیدند و کتابها را در آتش
انداختند و کاخها و کوشکها و قصرها و باغهای عمومی و میکده و دانشکده و آتشکده
و معابد [...] که جزیه نمیدادند با خاک
یکسان کردند و بجایش مسجد و تکیه و امامزاده و حسینیه و منار و قاپوق و پاتوق و
شیرهکشخانه و واجبیکشخانه ساختند [...] شیخ پشمالدین کتابی در نجاسات تألیف
کرد که حاوی هزاروپانصد مسئله در باب آداب خلا رفتن و کونشوئی بود. خواص آب کُر و آب مضاف و جلو گذاشتن پای چپ
هنگام ورود به محل تخلیه [...]»
منبع:
توپمرواری
به مناسبت روز درختکاری و در آستانة
فرارسیدن «چهارشنبه سوری» و جشنهای نوروزی،
وبلاگ امروز را به بخش «مفرح» مسائل
سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اختصاص میدهیم.
بخش مفرح «فرهنگی» به تبلیغ برای «سکون و شورش»، و بخش سیاسی و اقتصادی به «تغییر سنگر» پاپ و «سکوت»
رسانهای غرب اختصاص دارد.
شاهد بودیم که، شیپورهای آتلانتیست و شاخک اسلامیشان در مورد کشف
و تعطیلی «خیاطخانه و زرادخانه» تروریسم اسلام سیاسی در اسپانیا هیاهو و جنجال به
راه نیانداختند. اینان به ویژه پیرامون
«تغییر سنگر» پاپ و محفل کاتولیکهای ایرلند در ایالاتمتحد نیز «لالمونی» گرفتهاند؛
مواضع
متناقض وزارت امور خارجه آمریکا و کاخسفید، و همچنین ابتر شدن سناریوی آشوبسازی ترکیه در
لبنان نیز در چارچوب همین «سکوت» قرار میگیرد.
این سناریو پس از امضاء قرارداد ناتو
با کویت ـ وبلاگ آبخلانتیسم ـ با شناسائی حزبالله لبنان به عنوان «تشکل
تروریست» آغاز شد، و به افزایش اعتبار
بینالمللی دولت یونان و گسترش دامنة تزلزل دولت اسلامگرای ترکیه انجامیده! شاید
به همین دلیل تحلیلگران و مفسران و کارشناسان نخبة جمکران که وظیفهشان از
«ستایش» گوز و آروغ آخوند، و نکوهش زندگی اجتماعی و انسانی ـ جامعة مختلط ـ فراتر نمیرود، فرصت
نیافتند این مسائل پیشپاافتاده را مطرح کنند!
جریان از این قرار است که یکروز پیش
از سفر نخستوزیر ترکیه به جمکران، و همزمان
با ورود نخستوزیر بریتانیا به فرانسه، رسانههای ترکیه از توقیف کشتی اینکشور، حامل سلاح برای لبنان، توسط
گشت ساحلی یونان خبر دادند! و اینچنین بود که دولت ترکیه که برای اجرای طرحهای
آتلانتیسم، یعنی آشوبسازی در لبنان؛ ممانعت از استقرار صلح در سوریه؛ و به
ویژه ایجاد انسداد در برابر سیاستهای مسکو وارد عمل شده بود، یک توسری جانانه از «تسیپراس دلاور» نوشجان
کرد!
نیازی نیست که بگوئیم تحرکات دولت
ترکیه، در واقع حمایت از سیاست شکستخوردة
محور سه خواهران، «واشنگتن ـ لندن ـ پاریس»
است. و انتشار پروپاگاند «خودکشی 3 خواهر میانسال در
تهران»، به صورت نمادین بازتاب افلاس و استیصال همین «سه
خواهران فرنگی» است که علاوه بر ناکامی در سوریه، در
جمکران هم شکست خوردهاند و نتوانستند از معرکة 7 اسفندماه بهرهبرداری مطلوب، یعنی آشوبسازی
و جنجال با تکیه بر «حضور 90 درصد ایرانیان» در بساط مسخرة آخوندها بسازند. خلاصه،
این بود دلیل «بیماری ناگهانی» آخوند واعظ طبسی، و انتشار
خبر مرگ وی در میعاد 14 اسفندماه، سالگرد
درگذشت محمد مصدق!
به این ترتیب، آخوندها هم «مصدق» خودشان را یافتند؛ هر چه باشد،
«کار» مصدق نیز عین واعظ طبسی از
خراسان آغاز شده بود، با این تفاوت که مصدق در آغاز کار حدود 15 سال
داشت، ولی آخوند طبسی در چهل و چند سالگی و بلافاصله
پس از کودتای 22 بهمن 57 در خراسان لنگر انداخت،
تا بر صادرات طالبان و تجهیزات نظامی
به افغانستان و به ویژه بر تجارت تریاک و هروئین نظارت مستقیم اعمال کند. خلاصه این جانور وحشی هم مانند مصدق یکی از مهرههای
اصلی سیاست «ضدشوروی» در ایران بود. به همین دلیل نیز بوق مردمی «حزب توده»، جنایات
و فساد مالی او را به سکوت برگزار کرده!
ناگفته نماند که یکروز پیش از انتشار
خبر مرگ آخوند طبسی، ارتباط هوائی «تهران ـ مشهد» قطع شد، و
همزمان خبر رسید که سردار جعفری از آخوند طبسی عیادت کرده! البته در
جمکران نیازی نیست که چنین عیادتی صحت داشته باشد. در هر حال، پس از این «عیادت»، خبر
مرگ استاد اعظم فراماسونهای جمکران منتشر شد، و ناگهان «تمام دعواهای انتخاباتی جمکرانیها» فروکش
کرد و به ویژه افشاگریهای سخنگوی شورای نگهبان نتوانست تداوم یابد و داشاحمد خاتمی
«طرفین» را به گفتگو فراخواند:
« [...]7 اسفندماه جشن
بزرگ سیاسی بود و خوب نیست که [...] با کدورت همراه باشد. چه آنهائی که رأی آوردند و چه آنهائی که رأی
نیاوردند باید برادرانه روبروی هم بنشینند و با هم گفتوگو کنند [...]»
منبع: فارس، مورخ
4 مارس سالجاری
جونم براتون بگه؛ داشاحمد وقتی توسری میخوره خیلی «متمدن» میشه! نیازی
نیست که بگوئیم واژة «گفتگو» در ادبیات تروریستهای شیعی فاقد ابعاد «حقوقی» است؛ به
روابط سنتی و قبیلهای و سببی و نسبی و خانوادگی ارجاع میدهد؛ خلاصه مجلس «مردانه» است! از
اینرو در این عرصة تحجر جایگاهی برای «زن» پیشبینی نشده. در
واقع حکومت اسلامی موجودیت اجتماعی برای «زن» قائل نیست؛ تعجبی
هم ندارد. در تمام ادیان ابراهیمی، زن
«تحت قیمومت» تصور شده، و در جوامع عقبافتاده که اکثراً به طاعون اسلام
و استعمار مبتلایاند، این قیمومت به صورت خرکی گسترش یافته، و جامعیتهای به اصطلاح «ایدئولوژیک» پیدا
کرده. برای مشاهدة این جامعیتهای ایدئولوژیک کافی است
به عربستان، و اعضای پیمان «سنتو»، به
ویژه به حکومت جمکران نیم نگاهی بیاندازیم! حکومت
جمکران که به ادعای رسانههای غرب، «انتخابات» برگزار میکند، نه فقط بردهفروشی و پدوفیلی را به رسمیت میشناسد
که از این جنایات آمار نیز ارائه میدهد:
«اجاره کودکان برای گدایی 'روزی ۱۵
هزار تومان، فروش دو میلیون تومان'»
منبع: بیبیسی،
مورخ 29 فوریه 2016
این آمار به نقل از «فرحناز ارفع»، رئیس
سازمان داوطلبان هلالاحمر نقل شده و نشان میدهد که حکومت ملایان و به ویژه مخالفنمایاناش
که بر طبل «آمار» شرکتکنندگان در انتخابات و «محبوبیت» محمد خاتمی و حسن خمینی میکوبند، از این
«روابط اسلامی» آگاهی دارند و مسلماً «استقبال» هم به عمل میآورند، و اینجاست که بخش «مفرح» وبلاگ ما آغاز میشود!
در واقع چماقداران و چپنمایان و «ملی
ـ مذهبیهای» جمکران، دقیقاً همانجائی ایستادهاند که جبهةملی، پانایرانیستها، حزب ملت ایران و حتی شخص اعلیحضرت که اخیراً
«شبهانتخابات» زالممد را هم تحریم کرده بودند.
خلاصه بگوئیم، طی 37 سال اخیر
هیچیک از این تشکلها و «شخصیتها»، تعدد زوجات، برده
فروشی و پدوفیلی مستتر در احکام اسلام را محکوم نکرده. دلیل
هم روشن است؛ حضرات همگی تلاش دارند خود
را در مقام یک «مسلمان» دوآتشه در بازار اوباش و لاتولوتهای وطنی به فروش
برسانند، و به ویژه «یکتاپرستی» را تنها راه
زندگی میدانند. این حضرات اگر خیلی خیلی
«پیشرفت» کنند، و خلاصه ریسک زیادی در
زندگی سیاسیشان «اتخاذ» نمایند، به مواضع
«مترقی» رهبر واتیکان نزدیک خواهند شد!
مواضع فردی که نهایت امر «ترور» را هم با مِنومِن و تذبذب توجیه کرده
بود، اوج «آزادیخواهی» و دفاع اینان از
«آزادی بیان» میشود. خلاصه بگوئیم، اینان جملگی رسوبات تشکلهای مککارتیست و
استالینیست دوران جنگسرد هستند؛ ایرانیان
به دلیل حمایت بیقید و شرط غرب از ملایان شیعه،
دو دهه پس از فروپاشی روابط جنگسرد هنوز نتوانستهاند از فضای این جنگ
لعنتی پای بیرون بگذارند. پس اهالی
مرزپرگهر را در آغوش «اسلام» رها کنیم و بازگردیم به آغوش پرمهر پاپ و حمایت ایشان
از ترور!
اظهارات موهن پاپ در مورد «ترور شارلی»
را طرفداران آزادی بیان فراموش نکردهاند!
همچنین فراموش نکردهایم که حسن روحانی پس از انداختن حجاب بر سر مجسمههای
رنسانس در ایتالیا، در زمینة «آزادی بیان» با «پاپ» به توافق رسیده
بود! تعجبی ندارد،
آخوندجماعت «گله پرور» و متحجر است!
«لائیسیته» و آزادیبیان موجودیتاش
را تهدید میکند، در نتیجه این پدیدهها را
در تمامی ابعادشان نفی خواهد کرد. ولی «مفرح» اینجاست که رهبر واتیکان اینبار از
«کمبود لائیسیته» در فرانسه گلایه دارد!
جریان از اینقرار است که عدهای از
«سوسیالیستهای غیررسمی فرانسه» که فیگارو تحت عنوان گروه «ماهیهای قرمز» از آنان
یاد میکند، به حضور پاپ شرفیاب شدهاند، و رهبر
واتیکان ضمن مقایسة ورود پناهجویان به اروپا با «هجوم اعراب»، به ماهیهای قرمز میفرمایند، لائیسیتة فرانسه در دورة «روشنگری» ساکن مانده و
فرسوده شده! اظهارات مشعشعانة حضرت پاپ در سایت فیگارو، مورخ 2
مارس 2016 انتشار یافت، و به صراحت نشان داد
که رهبر واتیکان، همسو با آخوندهای
جمکران و دیگر محافل نفرتفروش و دینخو در جهان با پایه و اساس «دمکراسی» یعنی
حاکمیت «نظم حقوقی» انسانمحور بر جامعه مخالف است. البته
این مخالفت به جمکران و واتیکان محدود نمیشود؛
همچنانکه پیشتر هم به کرات در این
وبلاگ گفتهایم، تمامی ادیان ابراهیمی با دمکراسی در تضاد قرار
گرفتهاند. و این تضاد زمانی چشمگیرتر میشود که «آخوند
جماعت» ـ با دستار و بیدستار ـ به صورت
مستقیم و یا غیرمستقیم در سیاست دخالت میکند تا توحش خود را بر «روابط حقوقی» تحمیل
نماید.
برای مشاهدة این توحش نیازی نیست راه
دور برویم؛ مخالفت بریتانیا با برگزاری انتخابات پارلمانی
در سوریه، و به ویژه افتخار «ضمنی» کاخ سفید به عدم رعایت
پروتکل دیپلماتیک، دو نمونة بارز «توحش»
است که شیپورهای غرب آنها را نادیده گرفتهاند، و «رادیوفردا» نیز گویا آن ها را «عادی و
بهنجار» رویت کرده:
«کاخ سفید: رئیسجمهور
آمریکا "به تنهائی" دربارة ملاقاتهایاش در کوبا تصمیم میگیرد.»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 4 مارس 2016
برای درک بخش «مفرح» این بساط، کافی است بدانیم که وزارت امور خارجه آمریکا، به دلائلی که هنوز مشخص نیست، حساباش را از کاخ سفید جدا کرده! لغو
سفر جان کری به کوبا ـ رادیوفردا، مورخ 4 مارس سالجاری ـ و همچنین بازگرداندن 28 سند، از جمله «فرمان استالین» به روسیه شاهدی است بر
این مدعا. همزمان با تمدید تحریمهای روسیه توسط کاخ سفید،
جان تافت، سفیرآمریکا در مسکو، در مراسم بازگرداندن «اسناد» به روسیه اعلام داشت، «ما به
تاریخ و فرهنگ روسیه احترام میگذاریم!» و این «بخش» زمانی مفرحتر میشود که بدانیم، طی
کودتای 3 اسفند و استقرار دولت «میدان»، همین
«جان تافت»، سفیر آمریکا در اوکراین بوده،
و اسنادی که به مسکو بازگردانده شده، در
دوران بوریس یلتسین از اینکشور به سرقت رفته بود:
«کارکنان سفارت آمریکا در روسیه، دیروز بیش
از 28 سند تاریخی را به آرشیوهای روسیه باز گرداندند که در اوایل سالهای نود به
طور غیرقانونی از کشور برده شدند [...] در میان اسناد بازگردانده شده احکام
امپراتوریهای روس، نقاشیهای یاکوف چرنیکوف،
هنرمند و معمار معروف روس و فرمان های
ژوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی
وجود دارند[...]»
منبع: سپوتنیک،
مورخ 4 مارس سالجاری
اگر به این تحولات،
نشست نرماندی 4 در فرانسه، و انتشار
تریبون «جان اف کندی جوان»، فرزند
رابرت کندی در «پلیتیکو»، و مصاحبة وی با
«سپوتنیک» را بیافزائیم ـ سپوتنیک، مورخ 4 مارس سالجاری ـ به صراحت درمییابیم که این تحولات اجزاء یک
سیاست نوین است که میخواهد از سنگر شکستخوردة «بهار عرب» بگریزد و به هر ترتیب
ممکن خودش را به روسیه نزدیک کند! وارد
جزئیات اوضاع فرانسه نمیشویم، چرا که
دولت سوسیالیست، اینکشور را به سپر بلای
بریتانیا و آمریکا در برابر مسکو تبدیل کرده، و این وضعیت اسفبار، شرایط ایران را تداعی میکند. با این
تفاوت «مختصر» که فرانسه یک کشور «صنعتی»، و یکی از مراکز سرمایهداری غرب است، حال آنکه حکومت آخوندهای جمکران یک دستگاه
کودتائی و مصرفکننده، که سیاست ضدروس را،
در مقام «خراجگزار امارات و ترکیه» به
مورد اجرا میگذارد! بله، زالممد رایش که خیلی ادعای قدرت و منزلت دارد، طی
تمام سالهای «تحریم اقتصادی»، به ترکیه «باج» داده؛ تحریمها
رابا تاراج ایرانیان «دور زده»؛ اینهمه
تا علی خامنهای بتواند «در همه زمینهها پیشرفت» کند:
«[...] ترکها 20 تا حتی 40 درصد همه معاملات با ایران
را به عنوان حقالعمل دریافت میکردند [...]
تعداد زیادی ایرانی سالانه به ترکیه سفر میکنند [...] همه این مسایل ترکیه
را به عنوان شریک اول تجاری ایران تبدیل کرده [...] ایران هنوز بیشترین مبادلات
خود را از کانال ترکیه و سپس با امارات عربی متحده انجام میدهد. و جالب
اینکه هر دو با ایران اختلافات شدید سیاسی دارند [...]»
منبع: سپوتنیک، مورخ 5
مارس 2016
میبینیم که حکومت زالممد، فقط در رسانهها با امارات و ترکیه «اختلاف»
دارد. در عرصه واقعیت، ایندو
کشور مهمترین طرفهای تجاری جمکرانیها به شمار میآیند! به قولی «پیدا کنید پرتقالفروش را!» به
عبارت دیگر، «اختلافات سیاسی» ملایان با
لندن و واشنگتن هم عین نبردهایشان با ترکیه و امارات از عرصة «رسانهای» فراتر
نمیرود. البته در کمال تأسف این بساط شارلاتانیسم تازگی
ندارد؛ در دوران پهلوی نیز همین دکان «استقلال و
آزادی»، با هدف هدایت سرمایهها به سوی
مراکز مالی تحت نظارت آنگلوساکسونها رونق فراوان داشت. و جالب اینکه،
پس از «انقلاب اسلامی» هنوز «در بر همان پاشنه میگردد.» و سفر
نخستوزیر ترکیه به ایران، دقیقاً جهت حفظ
همین دکان پررونق صورت گرفته!
یادآور شویم، پس
از تهاجم به هواپیمای جنگی روسیه و تحریم اقتصادی ترکیه توسط مسکو، حکومت
جمکران برای دور زدن تحریم «برادران» ترک پای به میدان گذاشت تا تجار ترک بتوانند
کالاهایشان را به عنوان «کالاهای ایرانی» به روسیه صادر کنند! خلاصه، روابط
تروریستها با یکدیگر، چه شیعی چه سنی در
هر حال «برادرانه» خواهد بود، چارچوب حقوقی ندارد! به همچنین
است روابط آنگلوساکسونها با «برادران» اروپائیشان! تبدیل
اسپانیا به خیاطخانة «داعش» فقط یک نمونه است. نمونة موفقی که پس از «سوپر تیوزدی» یانکیها پتهاش
بر آب اوفتاد:
«[...] پلیس اسپانیا [طی عملیات ضدتروریستی، در دو بندر
این کشور] 20 هزار یونیفورم نظامی گروه خلافت اسلامی و "جبهه النصره"، شاخه القاعده در سوریه را کشف و ضبط کرده[...] این
یونیفورمها و وسایل نظامی از سه کانتینر کشف شده[...]»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 3 مارس سالجاری
بله، اینبار که
«پارچه قرمزه» را در آمریکا تکان تکان دادند،
کاشف به عمل آمد که یک تشکل
«غیردولتی» به بهانة ارسال کمکهای انساندوستانه به سوریه، در
واقع به ارسال یونیفورم و تجهیزات نظامی برای تروریستها مشغول بوده! و همزمان با این رسوائی بود که گشت ساحلی
یونان نیز سلاحهای ارسالی ترکیه به مقصد لبنان را توقیف کرد، و
بریتانیا ناچار شد پس از یکصدسال تخلی پیوسته، چاهک حاجی ابوتراب در خراسان را «تخلیه» کند و
آفتابهدار «تازه نفسی» بجای «واعظ طبسی» بنشاند!
جونم براتون بگه،
یک هفته طول کشید تا لندن از لاشة «واعظ طبسی» دل بکند! طی این هفتة
سرنوشتساز بود که فعالیت «فرهنگی» بوقهای سازمان سیا شتاب گرفت، و اسطورة سیاووش و گذشتن وی از آتش هم اوفتاد پشت
قبالة پرسوناژی به نام «کونیگونده»:
«[...] بیگمان بیشتر ایرانیان با افسانة گذر سیاوش از
آتش [...] آشنائی دارند. این افسانه و افسانههای بسیار دیگری را به کونیگونده
(Kunigunde)، ملکه امپراتوری آلمان
نسبت میدهند [...]»
منبع: دویچهوله، مورخ 3 مارس، 2016
یاد بگیرید!
آلمان که از قرن نهم تا نوزدهم میلادی تحت قیمومت امپراتوری مقدس اتریش
بوده، و پیش از آن منطقة سکونت اقوام وحشی
و جنگلنشین و مشتی مالک خراجگزار دستگاه پاپ،
به شمار میرفت، اسطورهاش را برای ایرانیان فرستاده! به این میگویند، تاریخنگاری به شیوة ولکسواگن! بله، به
ادعای صدای آلمان، پرسوناژ «کونیگونده» که در هزارة نخست میلادی با
والی «بامبرگ» ازدواج کرده، با همه زنان و
ملکهها تفاوت داشته؛ تمام اموال خود را وقف اسقفنشین «بامبرگ» کرده، چرا که فرزندی به دنیا نیاورده، و ... و به همیندلیل به عنوان «قدیس» شناسائی شده. البته
اینکه در هزارة نخست میلادی «امپراتوری آلمان» اصولاً وجود خارجی داشته یا خیر در
این تاریخنگاری «بعدازاین» اهمیتی ندارد.
ولی اینکه در دورهای که زنان را قبائل
وحشی جرمانی به بردگی میگرفتند، همسر امپراتور «بامبرگ»، اجازة «ادارة
کشور» داشته باشد، بیشتر فیلمهای «ریدلیسکات» را تداعی میکند!
ولی از همه مفرحتر انتساب اسطورة اقوام ایرانی به پرسوناژ
«زن سترون غربی» است، که میراثاش به
آخوند مسیحی رسیده. نوعی تبلیغ «سکون و
ایستائی!» گویا
وظیفة صدای آلمان مرتبط کردن «فرهنگ ایران» با عرصة تکرار و تخلی آخوند باشد! تداوم همین پروپاگاند را در قالب نقد فیلم
«ناهید» در رادیو فرانس انترناسیونال هم میتوان مشاهده کرد. در این
نقد «علمی»، شاهد قضاوت ارزشی و «آخوندی» در مورد ناهید، پرسوناژ اول فیلم هستیم:
«[...] این ناهید هم [...] چندان حقخواه و مبارز به
نظر نمیرسد[...]»
منبع: رادیوفرانس انترناسیونال، مورخ
26 فوریه سالجاری
بله، یادمان نرود که «حقخواهی و مبارزهطلبی»، از جمله واژگان پوچ و فریبندهای است که حکومت
زالممد و ملاجماعت سر زبانها انداخت، و
پاسدارها خیلی به آن افتخار میکنند! پر
واضح است، برای «حقخواهی و مبارزهطلبی»، میباید
«انسان» مانند آخوند مرزشکنی کرده، از جایگاه واقعی اجتماعی خود خارج شود، و به
مرتبة «لات» ارتقاء درجه یابد! در چنین شرایطی است که صنایع آلمان هم خواهند
توانست توالتهای «چند فرهنگی» به «جهان اسلام» بفروشند؛ پاپ از «حملة
اعراب» شکوه کند، و ... و خلاصه «زن سترون
غربی» ـ پاپ طی دیدار با آنجلا مرکل،
اروپا را به زن نازا تشبیه کرده بود ـ نانی به کف آرد و چه بهتر که به غفلت هم بخورد!
پس زن نازا را رها کنیم و بازگردیم به «تغییر سنگر»
زیرجلکی حضرت پاپ. فراموش نکردهایم که، ایشان چندی پیش در مکزیک «پل» میزدند، و
دیوار کشیدن «ترامپ»، نامزد انتخابات
ریاستجمهوری آمریکا را «تکفیر» میفرمودند!
ولی به دلائلی ناگهان «نرمش قهرمانانه» فرموده تغییر موضع دادند؛ پناهجویان را پشت دیوار «حمله اعراب» انداخته، «چشمکی» هم به «دونالد ترامپ» زدند. به این
معنا که «هنی! غلط کردم! ببخشید!»
البته نخستین تغییر موضع در
اینمورد به پارلمان بریتانیا مربوط میشود.
این پارلمان نازنازی در آغاز
فعالیتهای انتخاباتی «ترامپ» خیلی خودش را لوس کرده بود، و میخواست
حتی ورود ترامپ را به انگلستان ممنوع کند.
ولی بلافاصله یک «شات آپ» جانانه
دریافت کرد، و دکانش را برچید! اینان زبان یکدیگر را بهتر میفهمند.
جریان از این قرار بودکه دونالد ترامپ به پارلماننشینهای
بریتانیا گفت، اگر این بساط را تعطیل نکنید، باید خواب سرمایهگزاری یک میلیاردی مرا در
انگلستان ببینید! نمایندههای علیاحضرت هم
بلافاصله ماستها را کیسه کرده، دکان «حقخواهی» رسانهای را برچیدند و این
موضوع هم همچون دیگر موضوعات «ناخوشایند» به «سکوت» برگزار شد، باشد که پرستیژ «پاترنوس» بیش از اینها مخدوش
نشود!
<< بازگشت