فضولات و فوهرر!
انفجارهای
خونین امروز در «حُمص» و دمشق، و به ویژه اشغال وزارت دفاع اوکراین توسط
نئونازیها ـ سپوتنیک، مورخ 21 فوریه
2016 ـ نشان میدهد که آتلانتیستها و
مزدوران منطقهایشان از صمیم قلب خواهان «صلح و ثبات» در سوریه و اوکراین هستند! و این
صلحطلبی را هم از طریق «بزرگداشت میعاد 21 فوریه» به جهانیان اعلام کردهاند! چرا که،
میعاد 21 فوریه برای محفل «احترام
به ادیان» از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در این میعاد الهی، به
فاصله حدود یکصد سال، آتلانتیستها
دوکودتای سرنوشتساز در ایران و سپس در اوکراین سازمان دادند و اگر از کودتاهای
رنگی بگذریم، اوکراین همچنانکه طی ماههای
اخیر شاهد هستیم تبدیل شده به طویلة آتلانتیسم، و محل تاختوتاز واتیکان جهت سرکوب ارتدوکسها!
در هر حال، پس از دیدار پاپ با رهبرکلیسای ارتدوکس روسیه در
کوبا، رهبر واتیکان موقتاً یقة ارتدوکسها
را رها کرده، و برای جبران این کمبود، یقة دونالد ترامپ را گرفته، او را «تکفیر» فرمودهاند! البته
اظهارات پاپ در تأئید «پل زدن»، و نکوهش
«دیوار کشیدن» منطقی و قابلتقدیر است، ولی از آنجا که رهبر واتیکان در مورد دیوارکشیدن
کودتاچیان اوکراین چنین بیانات شیرینی برزبان نراندهاند، باید
نتیجه بگیریم که ایشان هم مانند دیگر آخوندهای آتلانتیست جانبدار عمل میکنند؛ و
همه چیز را «سیاسی» و دو قطبی میخواهند. در نتیجه نسبت به «انتخابات»، آنهم در آمریکا نمیتوانند بیتفاوت بمانند!
انتخابات آتی
ایالاتمتحد برای «واتیکان و بریتانیا» از اهمیت ویژهای برخوردار است و به همین
دلیل دونالد ترامپ، تنها نامزد انتخاباتی که آشکارا بر علیه روسیه
موضعگیری نکرده، توسط حضرت پاپ تکفیر شد! به این
ترتیب، «برنی سندرز» تلویحاً تأئید
واتیکان را دارد و دلیل هم اینکه حضرت «سندرز» هم اسلامنواز و اسرائیلپرست است؛ هم قبیلهاش،
یک پا در این سوی آتلانتیک ـ انگلستان
ـ محکم کرده:
«لاری سندرز، برادر
برنی، تبعة بریتانیا، عضو حزب سبزهاست و پسرش نیز در شورای شهر
آکسفورد، عضویت دارد.»
منبع: بخش انگلیسی زبان ویکیپدیا
و از همه مهمتر
اینکه، بر اساس مطلب ویکیپدیا، سندرز همچون آخوندجماعت «ساده زیست و
شارلاتان و حرمسرادار و همجنسنواز» هم تشریف دارند! به صورت
خلاصه ویکیپدیا میگوید، وی دوبار ازدواج
کرده. بار اول از همسرش جدا شده، بار
دوم با زنی ازدواج کرده که چند فرزند دارد،
ولی با مادر تنها فرزندش هرگز
ازدواج نکرده! خلاصه، در زمینة روابط «خانوادگی» سندرز هم مانند قواد
خلیلالله دشمن سرسخت «دیوار»، و پیرو «پلزدن»
است! و دشمنی ایشان با «دیوار»، به
ویژه در مورد «خانواده»، شامل دیوار جنسیات نیز میشود! از اینرو برنی سندرز، مانند
جیمی کارتر و دیگر اعضای محفل برژینسکی، نه
حامی حقوق اقلیت همجنسگرا که طرفدار «ازدواج» همجنسگرایان است! البته
ویکیپدیا به موافقت یا مخالفت ایشان با «پدوفیلی و تعدد زوجات و ترور» اشارهای
نکرده. ولی با در نظر گرفتن «سنت رایج» فاشیستها، و به ویژه ابراز ارادت ایشان به محمد مصدق و
محفل فدائیان اسلام، منطقاً در این موارد خاص نیز نمیباید انتظار
مخالفت با «دیوار کشیدن» از جانب ایشان داشته باشیم!
خلاصه، برنی
سندرز، به تنهائی نماد چندین و چند «پل»
است. پل ارتباط با نژادپرستان یهودی و اسلامگرا ـ جمکران و اسرائیل ـ و از
همه مهمتر پل ارتباط خانوادگی و ایدئولوژیک با بریتانیا! و باتوجه به وعظ و خطابه دیوید کامرون در بروکسل
ـ تأکید مکرر بر مبارزه با نفوذ روسیه ـ و به
ویژه با در نظر گرفتن آخرین وقوقیة جمکران، حضرت «سندرز» ظاهراً بهترین گزینه برای اعمال
سیاستهای سنتی «روسستیزی» آتلانتیستها به شمار میروند!
با نیم نگاهی
به هارتوپورت نخست وزیر بریتانیا در بروکسل، مواضع سنتی لندن به صراحت مشخص میشود. بریتانیا قصد دارد با فاصله گرفتن از اتحادیة
اروپا موقعیتاش را در مقام «مرکز سرمایهداری جهانی» مستحکم کند. و تحقق
این رویا به تقویت تکیهگاه نظامی لندن،
یعنی آمریکا نیاز مبرم دارد. لندن میخواهد
این نیاز را در سایة عوامفریبی و مردمپرستی و شبیهسازی سوسیالیسم توسط امثال
«سندرز» برآورده کند. در این راستا،
«سندرز» را با شعارهای پوچی از
قماش «دانشگاه رایگان، افزایش دستمزدها، اخذ مالیات از بانکها، و...» به میدان آورده تا
برای نزولخورهای سیتی «گلهسازی» کند. جالب اینجاست که همین گلههای از همهجابیخبر
مخارج فعالیتهای انتخاباتی ایشان را هم تأمین کردهاند.
جریان از
اینقرار است که برنی سندرز در نقش گدای سامره ظاهر شده، و از «مردم» تقاضا کرده نفری حدود 30 دلار
پرداخت کنند تا ایشان بتوانند بروند بالای «منبر» و برایشان شعارهای فریبنده
بدهند! در واقع «سندرز» آمیزهای است از شارلاتانیسم
خمینی، و آشوبطلبیهای آن «کچل تُک
زبونی»، یعنی لنین! با این تفاوت که عمامه و نعلین ندارد، «کچل و تُک زبونی» نیست، و به قول «بوبول»، پرسوناژ رمان «سگدل»، به مرض فرانسوی ـ سیفیلیس ـ هم مبتلا نشده!
اگر «سندرز»
را به کاخ سفید بفرستند، بریتانیا خواهد توانست با پل زدن روی دو محور
روسستیز «آلمان ـ فرانسه ـ کانادا ـ ایالات متحد»، و «ترکیه ـ اوکراین ـ جمکران»، یکبار دیگر به دوران نورانی کودتای کلنل آیرونساید
بازگردد و ... ولی این «موفقیتها» در گرو
«اگر» باقی است، هر چند مقدمات «بازگشت به گذشته»، 4 روز
پس از میعاد تاریخی 16 ژانویه، طی ملاقات
اشتون کارتر با وزرای دفاع بریتانیا، فرانسه و آلمان در پاریس، و دیدار طراح کودتای سبز، سایمون گس،
از تهران آماده شده. و همانطور که در وبلاگ «قانون و قنبر» هم گفتیم، یکروز
پس از این مقدمه چینی، شایعهپراکنی وقوقساهابهای ناتو بر علیه
ولادیمیر پوتین آغاز شد و همة بوقهای جمکران با شوق و شعف به بازنشخوار تبلیغات
ارباب مشغول شدند، و چندین و چند «پل» جمکران را به ینگه دنیا «پیوند»
داد!
بله، اشتباه نکنیم،
«پل زدن» انواع مجازی هم دارد؛ و
بازنشخوار فضولات تولیدی سازمان سیا توسط بوقهای جمکران نیز به مفهوم ابراز ارادت
به ارباب و ساختن پل «معنوی» میان آتلانتیسم،
«دشمن رسانهای» حکومت زالممد با
جمکران است! باری پس از «نشست امنیتی مونیخ»، دکان
این قماش «پلسازی» رونق فراوان یافته. پس
از این نشست، نقش سرنوشت ساز «جرمانی» در جهان اسلام احیاء شد
و «صنایع» آلمان یک توالت «متدین و متجدد» به بشریت تقدیم کردند تا بوق آلمانیزبان
سازمان سیا، این اختراع بشردوستانه را به
عنوان «توالت شرقی» به فروش بگذارد!
بدانید و آگاه
باشید! پرسوناژ موهوم «مسیح» که اخیراً
ارث پدر آتلانتیستها شده، با یک توالت
فرنگی مارک «آمریکن ستاندارد» به دنیا آمده بود!
به عبارت دیگر، ژرمنها،
فرانکها و آنگلوساکسونها و ... و دیگر اقوام وحشی اروپا، از همین
مدل توالت استفاده میکردند که مسلماً باید «توالت غربی» خوانده شود. چرا که، «نماد فرهنگ غرب» است! در صورتیکه آن یکی مدل
توالت که در زبان فرانسه آن را توالت ترک میخوانند از قلب «فرهنگ شرق» برخاسته و
جهان بشریت این «کشف علمی» را به «نژاد برتر» ژرمن مدیون است که با مشاهدة مشکلات
پناهجویان، به ترادف «فرهنگ» با عرصة «تکرار» و تخلی پی
برد:
«[...] بسیاری
از پناهجویانی که در آلمان هستند از کشورهائی آمدهاند که سرویسهای بهداشتی
متفاوتی دارند. اکنون یک شرکت تولیدی در ایالت زاکسنانهالت تصمیم
گرفته توالتهای شرقی را به بازار آلمان روانه کند [...]»
منبع: دویچه
وله، مورخ 18 فوریه سالجاری
بله «احترام
به تفاوت» از همین مرحلة «تخلی» و «خلاشناسی» آغاز میشود، بعداً
به «احترام» به تعدد زوجات و پدوفیلی و دیگر روابط ضداجتماعی «اسلام سیاسی» هم
خواهیم رسید. بیدلیل نیست که بوق آلمانیزبان سازمان سیا، «فرهنگ
شرق» را در شیوة تخلی پناهجویان رویت کرده و به جهانیان نوید میدهد که یک شرکت
تولیدی برای پاسداری از این «فرهنگ» پای به میدان گذاشته. این
«فرهنگ» نباید از دست برود؛ باید آن را «تشویق» کرد! ولی
آنچه در گزارش صدای آلمان آمده، «فرهنگ
شرق» نیست؛ «فرهنگ نژادپرستان»، یعنی توحش استعماری است که عرصة «تکرار» و
سکون و عادات را «فرهنگ» مینامد، باشد تا
گلهسازی و جمعپرستی، یعنی سرکوب آزادیبیان
انسان را به بهترین وجه «توجیه»کند:
«[...]فلیگن
اشمیت، رئیس شرکت تولیدی با اشاره به تفاوتهای فرهنگی
در ارتباط با قضایحاجت [...] گفت چمباتمه زدن در توالت و شستن خود پس از اتمام
کار از شاخصههای فرهنگی شرقیها به ویژه در میان اقوام عرب است[...]»
همان منبع
به این ترتیب
برای آشنائی با «فرهنگ آلمان» نیازی نیست با آثار «گوته، نیچه و هایدگر و مارکس» آشنا شویم، کافی است ببینیم یک آلمانی «اصیل» چگونه قضای
حاجت میکند؛ به همین سادگی! ولی
شیوة فرهنگشناسی و پاسداری از «فرهنگ شرق» به این مختصر محدود نمانده، صدای
آلمان به صراحت تأکید میکند که این «فرهنگ»،
یعنی شیوة تخلی از «فرهنگ تخلی
غرب» برتر است:
«[...] فلیگناشمیت
به اهمیت بهداشتی چمباتمه زدن در تخلیه و شستوشوی خود پس از پایان قضای حاجت
اشاره کرده است. او بر این نظر است که غربیها نباید طبق عادت دیرینة
خود فکر کنند تمام خصوصیات فرهنگیشان بر فرهنگ شرق برتری دارد[...]»
همان منبع
و به گفته
رئیس شرکت تولیدی مذکور، این «فرهنگ» چون خیلی «بهداشتی و برتر» است در
سازمان ملل متحد هم «مد» شده:
«[...] رئیس این
شرکت تولیدی میگوید در سازمان ملل متحد نیز دیگر مد شده که در سرویسهای بهداشتی
در حالت چمباتمه مینشینند، زیرا تنها در این حالت است که روده به طور بایسته
و شایسته تخلیه میشود [...]»
همان منبع
بزودی در
بروکسلستان یک گشت ویژة ارشاد میگذارند تا بیاید محل سکونت «شرقیها» را بازرسی
کند و ببیند اینان هنگام «سرقدم رفتن»، رودهشان در حالت «بایسته و شایسته» قرار میگیرد
یا خیر! وای به حال صاحبخانهای که بجای
احترام به فرهنگ بومیاش، با استفاده از
توالت فرنگی به فرهنگ غرب «توهین» کرده باشد! و اینجاست که به نقش سرنوشتساز شرکت تولیدی آلمانی پی میبریم! قرار است این شرکت یک توالت «چندفرهنگی» روانه
بازار کند که به شرقیها و غربیها «حق انتخاب» بدهد؛ نوعی «انتخابات» خواهد بود به شیوة حکومت زالممد:
«[...] شرکتی [...]
تصمیم به تولید توالتهای "چندفرهنگی" [گرفته] توالتهائی که میتوان هم
در حالت چمباتمة شرقی و هم نشستن غربی از آنها استفاده کرد. توالتهای جدید با همکاری دانشگاه هامبورگ [...]
تولید شده و طراح صنعتی آن نیز خانم زابینه شوبر است. در این توالتها فرد میتواند پس از عمل دفع خود
را هم با کاغذ توالت تمیز کند و هم با شستشو [...] »
همان منبع
مگر صنایع
آلمان به داد ما شرقیها برسد، و پاسداری
از «فرهنگمان» را برعهده گیرد. البته سخت
نگیریم که از قدیم گفتهاند، «سخت میگیرد جهان، بر مردمان سخت کوش!» هر چند این تک بیت «مبهم» باشد، با تکیه
بر آن میتوان ادعا کرد که «جرمانی» به پیروی از نصایح پاپ، میخواهد
بین غرب و شرق «پل» بزند. و برای ساختن چنین
پلی از «تعلقات آخوند» الهام گرفته. هر چه باشد «آداب خلا» ستونفقرات «فرهنگ تشیع»
است، و از اینرو با ساختن خلای
مناسب، آلمان میتواند با «انقلاب
اسلامی» و قوانین انسانساز اسلام پیوندی ناگسستنی برقرار کند. فقط امیدواریم کارشان به ساختن «پل معلق»
نکشد، که در اینصورت میباید روی توالت
«چندفرهنگی» معلق هم بزنیم! باری «پل» کذا «مهر» جرمانی را به دل حکومت زالممد
میاندازد، و دولت جمکران میتواند 80 میلیون «توالت چندفرهنگی» از آلمان وارد کرده، از این راه نشاط «انتخابات» و «حقوق کارگر
آلمانی» را هم تأمین کند! البته در مورد
حقوق کارگران ایرانی مسئله کمی تفاوت دارد.
جمکرانیها با تمام قوا دستاندرکار سرکوب کارگران شدهاند، و وحشیگریهایشان
را در راه سرکوب اعتصابات کارگری «مبارزه با اغتشاش» میخوانند. درکنار
این «مبارزه»، اخراج کارگران نیز در طویلة اسلامی سازمان سیا
«تعدیل» نام گرفته:
«[...] اخراج
کارگران سال ۹۵ تشدید میشود [...]
رئیس انجمن نساجی [گفت] تعدیل نیروی کار در صنعت، ابتدای سال 95 شدت بیشتری خواهد یافت[...]»
منبع: فارس
نیوز، مورخ 21 فوریه سالجاری، کدخبر: 13941202000241
و البته باز
هم سخت نگیریم! همین که 95 سال پس از کودتای کلنل آیرونساید ـ
21 فوریه 1921 ـ در سرزمین گلوبلبل استفاده از واژة «کارگر» ممنوع
نیست، نشان میدهد که محفل نفرتفروش شیخوشاه خیلی
عقبنشینی کرده! در دوران نورانی پهلوی اول، از آنجا که آن «کچل تُک زبونی» با حمایت
آتلانتیستها در روسیه «انقلاب» کرده و دیکتاتوری کارگری به راه انداخته بود، در
ایران کسی حق نداشت از واژة «کارگر» استفاده کند! البته
دروغ چرا، آنروزها حتی پدر و مادر ما هم متولد نشده بودند؛ نیاکان
والاتبارمان میگفتند که در اولین کتابهای فیزیک که در مدارس پهلوی اول تدریس
شد، در مبحث «اهرم» بجای «بازوی کارگر و
نیروی کارگر»، مینوشتند «بازوی
عمله، نیروی عمله!» خلاصه
«ایران نوین» یا همان محفل کودتائی «شیخوشاه» اینگونه پایهگزاری شد. و دقیقاً
به همین دلیل بجای شکوفائی و پیشرفت در عرصة علم و فرهنگ و تولید، کار به
«پسروی» در همة زمینهها کشید. خلاصه
آنقدر «پس، پس» رفتند تا شاه کودتاچی در برابر شیخ هوچی جاخالی داد و ... و پس از
آن وحشی بیابانی و دولت خیابانی شیخ مهدی بازرگان، رسیدیم به این وحشی خراسانی و دولت «منتخب» حسن
روحانی! دولتی که به پیروی از نصایح حضرت پاپ، تلاش میکند در هر فرصت حداقل یک «پل» بزند!
تاکنون حسن
روحانی موفق شده با توسل به شیطان و فرشته و بهشت و جهنم و دخیلبستن به خشتک
پرسوناژهای موهوم «سلمان و قنبر و ابوذر و ... » هزاران «پل» به صحرای عربستان در
قرن هفتم میلادی بزند، ولی اینبار در آستانة سالگرد کودتای سوم اسفند، و به
ویژه پس از هارتوپورت دیوید کامرون در بروکسل جهت «مبارزه با نفوذ روسیه»، حسن
روحانی پرسوناژهای موهوم و ترهات آخوندی را رها کرده، برای
تکرار پروپاگاند سازمان سیا به خشتک «کارگر» آویزان شده تا مطالبات ویژة ارباب را
به اطلاع امت همیشه در صحنه و «ملت اسلامی» برساند.
به این منظور
حسن فوتبال دکان اسلام و قنبر و غیره را موقتاً تعطیل نموده، و به
شیوة پهلوی اول بساط «ایران، ایران» پهن کرده
تا به ما بگوید، از این پس نه تنها
اعتقاد به دین «پدر» اجباری و دائمی است، که فرزند کارگر، حق
انتخاب حرفه هم ندارد و موظف است «شغل پدر» را پیشه کند:
«[...] رئیسجمهور
[...]گفت: تلاش دولت تبدیل ایرانهراسی به ایرانستائی و
ارائة چهره واقعی مردم ایران برای جهانیان بود [...] باید به گونهای کار کنیم تا
کارگران نه تنها نسبت به امنیت شغلی خود، بلکه نسبت به اشتغال فرزندان خود نیز مطمئن
باشند[...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ اول اسفندماه سالجاری، کدخبر:
13941201000823
بله اگر
پدرتان «کارگر» است، و زیر ضربات چماقداران زالممد نیافتاده و
«تعدیل» هم شامل حالاش نشده، بدانید که آیندة درخشانی در انتظار شماست؛ میتوانید
شغل پدر را ادامه دهید و در گسترش توحش و سکون «آرمانشهر» صحرانشینان قرن هفتم
میلادی «مشارکت» داشته باشید. پس به حزب مشارکت بپیوندید و در «انتخابات»
قلعة حیوانات هم شرکت کنید. در مورد انتخاب لیست نامزدها هم سرگردان نخواهید
شد؛ همانطور که در وقوقیة اخیر گفته
شد، بوقهای لندن و واشنگتن شما را هدایت خواهد
کرد:
«[...] مسئله
دیگر، این پرروئی، جسارت و حماقتی است که انگلیس و آمریکا نشان میدهند
[...] که به چه کسانی ملت ایران رأی ندهند[...] صدیقی [...] گفت: برای اثبات حماقت و ابطال سحر اینها [مردم] به کسانی رأی میدهند که بیگانگان میگویند رأی
ندهید و به آنها که بیگانگان میگویند رأی دهید، رأی نمیدهند.[...]»
منبع: فارس، مورخ 19 فوریه سالجاری،کدخبر:13941130000299
به این ترتیب
صدیقی دو راه پیش پایتان گذارده؛ یا به توصیة شاخک اسلامی سازمان سیا عمل میکنید،
یا به توصیة بیبیسی و رادیوفردا! هیچ تفاوتی هم نمیکند؛ چرا که آخوند شیعی هم مانند «فوهرر»، بخشی است از فضولات آنگلوساکسونها. پس با شرکت در معرکة فضولات نژادپرستان، برای
حکومت آخوند کسب مشروعیت کنید و یکبار دیگر «پل پیروزی» آخوند بر ملت ایران شوید.
<< بازگشت