زالممد در رم!
فرانس پرس و
رسانههای ایتالیا ادعا میکنند «مجسمههای برهنة موزه» را به احترام حسن روحانی
پوشاندهاند. اگر چنین ادعائی واقعیت
داشته باشد جای هیچ تعجبی نیست! دولت ایتالیا به عنوان یکی از رعایای
آنگلوساکسونها، و میراثدار موسولینی
وظیفه دارد به تروریسم «اسلام سیاسی» احترام بگذارد. چرا که
«اسلام سیاسی»، در تمام ابعاد نگرشی است
ضداجتماعی و متجاوز. شیوة برخورد تروریستهای
اسلامگرا، نه تنها پوشش زن را به ابزار سیاسی تبدیل کرده، که علم
و هنر و فعالیتهای انسانی را نیز در خدمت تحجر قرون وسطائی میخواهد. همین
تروریسم، به گواهی آنچه در توضیحالمسائل امثال خمینی
آمده، رابطه جنسی با کودکان را هم مجاز میشمارد، و همانطورکه اوایل نوامبر سال 2015، در
مورد تدارک سفر روحانی به فرانسه ـ امتناع از نشستن سر میزی که روی آن شراب باشد ـ شاهد بودیم، تروریسم
شیعی با حمایت حامیان آنگلوساکسوناش میخواهد تحجر و توحش خود را به میزبانان نیز
تحمیل کند. به عبارت دیگر،
در قاموس آنگلوساکسونها، همه، و به
ویژه ملت ایران میباید در برابر خشونت و توحش اسلامسیاسی «تسلیم» شوند.
با توجه به
ویژگیهای اسلام سیاسی، پوشاندن مجسمههای
موزه به «احترام» حسن روحانی، علاوه بر نفی «آزادی تخیل هنرمند» و مهر تأئید
دولت ایتالیا بر سانسور و نقض آزادیبیان در جامعة ایران، حامل چندین و چند پیام است. پیامهائی مبنی بر «احترام به متجاوز و انسانستیز.»
احترام به همانها که از تجاوز به حریم خصوصی
انسانها، نفی «حق انتخاب آزاد» افراد، و نفی
جامعة مختلط پشتیبانی میکنند، و خلاصه بگوئیم، زیرجلکی مشوق روابط همجنسگرایانه هم هستند! و این
برخورد دولت ایتالیا در شرایطی صورت گرفته که حسن روحانی نه شخصیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به شمار میرود، و نه حکومت قشری و واپسماندة ملایان جمکران میتواند
خود را نمایندة «ملت ایران» بداند. کدام
محافل در ایتالیا میخواهند اعتقادات و باورهای یک قشر واپسماندة اجتماعی را به
حساب ملت ایران بگذارند؟ در واقع دولت
ایتالیا که از هولوولای بستن چند قرارداد و فروش مشتی خنزرپنزر به نوکران شیعیمسلک
آمریکا، با سر به چاه فاضلاب آخوندیسم
پریده، همزمان با «ادای احترام» به حسن
روحانی، نه تنها به ملت ایران که به میراث
رنسانس نیز توهین کرده. پر واضح است چنین رفتاری نمیتواند از منظر
تاریخی زیرسبیلی در برود. اگر رفتار ابلهانة دولت ایتالیا را یک مرحلة
منطقی به پیش رانیم خواهیم دید که اگر روز و روزگاری رئیس کوکلوکسکلانها میهمان
مردهریگ موسولینی باشد، مسلماً سیاهپوستها را از دید «محترم» ایشان
دور نگاه میدارند تا به فرهنگ ملت آمریکا «احترام» گذاشته، باعث رنجش خاطر کوکلوکسکلانهای «عزیز» نشوند!
خلاصه بگوئیم، لیسیدن ماتحت عموسام و نوکران شیعیاش کار را به
همینجاها خواهد کشاند!
و اما فراموش
نکنیم، «احترام» دولت ایتالیا به تروریسم «اسلام سیاسی»
تداوم منطقی هیاهوی رسانههای غرب پیرامون تهاجم «فرضی» پناهجویان به زنان آلمان
است! به عبارت دیگر، این به
اصطلاح «احترام» کارساز گروههای راست افراطی اروپاست که جهت تبلیغاتشان نیازمند
علوفة تازه هستند، و دولت ایتالیا با این عمل علوفة لازم را در
اختیار مردهریگ «رایش و موسولینی» قرار داده.
گروههای ضدبشری راست افراطی که اکثر خوانندگان این وبلاگ با تاریخچة
«پرافتخارشان» در اروپا و دیگر مناطق دنیا مسلماً آشنائی کافی دارند، با توسل
به اینگونه اعمال خواهند توانست فضای اجتماعی را با زهر «اسلامستیزی و اسلامپرستی»
مسموم کنند!
بله، خوشخدمتی دولت ایتالیا صرفاً برای ادای «احترام»
نبوده، آنهم احترام به یک ملای پیزوری و
فکسنی که به گزارش مهرنیوز، مورخ 25
ژانویه سالجاری، حتی سخنرانی ابلهانة خودش
را هم در باب «قنبر» سانسور کرده. هدف اصلی یافتن مفری است برای خروج بورژوازی مفلوک
اروپا از بنبست! و همچون دوران پیش از
جنگ دوم، برخی محافل در این بورژوازی میپندارند
که با چرخش هر چه بیشتر به سوی «راست» خواهند توانست از بنبست خارج شوند. در دورة معاصر، مشکلات
بورژوازی اروپا دو لایه متفاوت دارد. لایه
نخست شامل گسترش نفوذ روسیه در اروپاست که میدان عمل محافل بورژوا را در این قاره
به شدت محدود کرده. و لایه دیگر به مناطقی مربوط میشود که به صورت
سنتی توسط اروپائیان چپاول میشد و این «تجارت» ـ بهتر است بگوئیم تاراج سازمان یافته ـ دیگر
آنقدرها سودآور نیست. در نتیجه، با توسل به نمایشات مهوع از قماش پوشاندن
مجسمههای برهنة دوران رنسانس به «احترام» ورود یک آخوند مافنگی، دولتهای اروپائی تلاش دارند تا حداقل در رسانهها
پای از بحران بیرون گذارده، افکار عمومی را از مشکلات واقعی منحرف کنند.
بله، فراموش نکنیم که جنجال رسانهای بهترین ابزار جهت
انحراف افکار عمومی است. حال میتوان به دلائل تقارن لاتبازی دولت
ایتالیا و حجابسازی «رنزی» برای مجسمهها،
با جنجال رسانههای غرب و شاخکهای
جمکرانیشان پیرامون «فساد مالی» ولادیمیر پوتین بهتر پی برد:
«خبرگزاری
فرانسه: امریکا برای نخستین بار پوتین را
مستقیماً به فساد متهم کرد. تهران - ایرنا
- یک مقام دولت امریکا در اقدامی که گمان میرود برای نخستین بار صورت گرفته باشد،
مستقیماً ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری
روسیه را در یک برنامه بیبیسی به فساد متهم کرده است [...]»
منبع: ایرنا، مورخ
25 ژانویه 2016
همچنانکه میبینیم
ایرنا، بوق رسمی چاهک جمکران، به نقل
از خبرگزاری فرانسه ـ زیرمجموعة بیبیسی
ـ ادعای یک مقام آمریکائی را که در بوق
وزارت امور خارجه بریتانیا «آروغی» زده، به عنوان «خبر موثق» منتشر میکند، بدون آنکه
این «خبر» و جزئیاتاش را مورد تردید قرار دهد، و ... و اصلاً جای تعجب نیست. بارها گفتهایم، باز هم
میگوئیم، حکومت اسلامی دست نشاندة غرب است و دقیقاً به
همین دلیل پروپاگاند ضدروس غربیها را در هر فرصت با میل و علاقة فراوان «بازنشخوار»
میکند. بله، یک آمریکائی شاید به دلیل نفخ شدید، در شیپور امپراتوری انگلستان بادی در کرده، یا آروغی زده. و «تیز» آنحضرت، هم نیروی هوائی بریتانیا را به بمبافکن «مافوق
صوت» مجهز کرده، هم به ناوگان توهمات زالممد سرعت نور بخشیده، تا جائی
که این سایت نظام پارلمانی دمکراسیهای غرب را با طویلة شورای اسلامی زالممد به
قیاس کشیده! شوخی در کار نیست؛ این
«مقایسه» واقعاً صورت گرفته!
البته زمانیکه
دو پدیدة بیارتباط را با یکدیگر «مقایسه» میکنیم، مقایسه «مخدوش» است. به طور مثال نمیتوان هویج را با دوچرخه مقایسه
کرد. در نتیجه، در این نوع مقایسه ـ نظام پارلمانی و باغوحش جمکران ـ کلیگوئی و صحبتهای خالهزنکی کفایت خواهد
کرد، چرا که مقایسه به مفهوم واقعی در
میان نیست؛ گزافهگوئی و جفنگبافی است. و در دکة خبرسازی ایرنا که با بادشکم عموسام و
آخوند راهاندازی شده، این جفنگبافیها
و «قیاس معالفارق» را «پژوهش» نام نهادهاند!
این قماش پژوهش
بجای تکیه بر دادههای علمی، بر ادعا،
اسطوره، لافوگزاف و تبلیغات قلمبهمزدهای شاخک اسلامی
سازمان سیا تکیه دارد. در این راستا،
«پژوهشگر» نخست ادعا میکند، حکومت متکی
بر «وحی» ـ به عبارت دیگر متکی بر بادشکم
آخوند ـ که بردهداری، تعدد زوجات و پدوفیلی و سرکوب زنان را «واجب شرعی»
میداند، میتواند یک «نظام پارلمانی» نیز
داشته باشد! در تداوم همین بادشکم است که ایرنا، برای مجموعة
حماقتگستر «پژوهشگران» جمکران چنین عنوانی برگزیده:
«[...] مقایسه
اجمالی نظام انتخابات مجلس ایران با نظام پارلمانی دیگر کشورها[...]»
منبع: ایرنا، مورخ
25 ژانویه سالجاری، کدخبر:1004389
وقتی این دروغ شاخدار که بر اساس آن حکومت زالممد یک
نظام پارلمانی است، به مخاطب حقنه شد، میتوان
به سادگی تروریسم «اسلام سیاسی»، یعنی مردهریگ دستگاه آلمان نازی را نیز با
دمکراسی در ترادف قرار داد. این عملی
است که در آلمان نازی و ایتالیای فاشیست بارها و بارها صورت گرفته. و در
کشور خودمان در آخرین روزهای زندگی سیاسی محمدرضا شاه، ایشان در پاسخ به یکی از خبرنگاران که پرسید، «در شرایط فعلی چه اقداماتی میکنید»، پاسخ دادند،
«ما هم مثل غربیها یک دمکراسی خواهیم داشت!» بله،
به همین سادگی! یک دستگاه پلیسی
که با کودتا به قدرت رسیده، یکشبه میخواست «دمکراسی» داشته باشد! و دیدیم،
از آنجا که زیربنای جامعة دمکراتیک در ایران وجود نداشت، چگونه تحت عنوان «فضای باز سیاسی»، طاعون فاشیسم،
یعنی مردمسالاری، گله پروری و
پوپولیسم را به درون جامعه تزریق کردند. در آن روزها فقط افراد انگشتشماری از خود
پرسیدند، این چه نوع «دمکراسی» است که
پیروی از آن تا این حد «اجباری» شده؟ ولی
«محققین» و پژوهشگران زالممد به خود تردید راه نمیدهند:
«[...] مجلس از مهمترین و اساسیترین ارکان دموکراسی
است [...] در نظامهائی که انقلاب مشروطه در آن کشورها روی داده است، مجلس
رکن مشروطیت به شمار میآمده، و پس از آن نیز مجلس منزلت و جایگاه خود را در
نظامهای مردمسالار حفظ کرده[...]»
همان منبع
میبینیم که چگونه به دلیل حماقت و یا «زرنگی»
نویسنده، واژة دمکراسی با «مردمسالاری»
جایگزین شده! ولی دمکراسی به هیچ عنوان «مردمسالاری» نیست. دمکراسی به رسمیت شناختن حقوق اقلیت است، و «مردمسالاری» یعنی تحمیل استبداد اکثریت بر
اقلیت! با این وجود در متن کذا، پس از
ایجاد ترادف میان دو مفهوم کاملاً متضاد یعنی دمکراسی و پوپولیسم، «پژوهشگر» گوشه چشمی هم به عموسام نشان داده، لگدی به
نظم کمونیسم حواله میکند! خلاصه اصل این
است که، پیام محوری سازمان سیا در این «دکان» به بهترین
وجه بازتولید شود:
«[...] برخی نظامهای اقتداری صورتی از مجلس را که در
اعتبار و مردمی بودن آن جای تردید وجود دارد در کشور خود شکل میدهند [...]»
همان منبع
از آنجا که ریشههای عقیدتی این نوع «پژوهشگر» از روز
هم روشنتر است، نیازی نیست که بپرسیم مقصود
از «برخی نظامهای اقتداری» چیست؟ چرا
که، بالاتر دیده بودیم، حکومت اسلامی در قاموس پژوهشگر کذا یک نظام
پارلمانی به شمار میرود. در نتیجه، مقصود از «نظام اقتداری» مسلماً نه حکومتهای
دینی است، و نه ساختارهای شبهنظامی
آمریکائی؛ «نظامهای اقتداری» مسلماً
اشارهای است به نظم لائیک کمونیست!
بله، زالممد با استبداد رابطة
بسیار خوبی دارد، لائیسیته منافعاش را به خطر میاندازد. از اینرو لائیسیته خار مغیلان است در چشم زالممد. و از
آنجا که چشم زالممد و ماتحت عموسام همچون ظروف مرتبطه به یکدیگر وصل شده، همین «خار» ماتحت مقدس ارباب را نیز خواهد درید! در نتیجه، به هر قیمت میباید از لائیسیته بدگوئی کرد، حتی به بهای جفنگبافی و حرفهای خالهزنکی.
و بیدلیل نیست که ترهات خالهزنکی ایرنا، پس از سفر جوزف بایدن به ترکیه منتشر شده. در این
سفر، معاون باراک اوباما بلبلزبانی کرده
و گفته بود، «پ. ک.ک هم مثل داعش تهدیدی است برای ترکیه!» البته همانطور
که میدانیم، شکرخوریهای بایدن تجزیة
ترکیه و ایجاد کردستان بزرگ را مدنظر قرار میدهد. ولی
خوب نوکران آمریکا، خصوصاً آندسته که به امر مهم «پژوهش» در جمکران اشتغال
دارند، تکرار طوطیوار پروپاگاند سازمان سیا را «واجب
شرعی» به شمار میآورند! و محور پروپاگاند
ابلهپسند اینان، ایجاد ترادف بین فاشیسم و بلشویسم است! حال که به بلشویسم رسیدیم؛ اگر چه
شیفته و فریفتة آن نیستیم، بدنیست لوتیوعنترهای جمکرانی عموسام که فضولات
سازمان سیا را با علم و تحقیق و تفکر «اشتباه» گرفتهاند بدانند، «میکائیل
بولگاکف»، رمان «سگ دل» را که در آن بلشویسم به سخره گرفته
شده بود، در اوائل دوران استالین نوشت. و هر چند این رمان تا سال 1987 منتشر نشد، در نظام استبدادی بلشویسم، نه نویسندة آن «ممنوعالقلم» شد، نه به
زندان افتاد، نه ربوده شده و نه به قتل
رسید! در نتیجه، تکرار طوطیوار تبلیغات سازمان سیا ـ ایجاد ترادف بین فاشیسم و بلشویسم ـ فقط نشان حماقت و بلاهت محفل «احترام به ادیان»
است که قیاس به نفس کرده و مخاطب را نیز ابله میانگارد.
محفل کذا، چنین
میپندارد که میتواند با توسل به این تبلیغات،
«احترام به آخوند» را توجیه کرده، اهداف «سنتی» و واقعیاش را پنهان دارد! حال
آنکه این اهداف حداقل طی سدة اخیر شناخته شده است! حضرات
میخواهند همچون دوران پهلوی اول و جانشینان آخوندمسلکاش، از حکومت پیزی افندی ایران، تصویر
رستم صولت ارائه دهند، و با تکیه بر این رستم رسانهای، هم کل
منطقه را تاراج کنند و هم در برابر نفوذ مسکو به خیال خود سدسکندر بسازند. ولی
اگر «رنزینژاد» همة مجسمههای ایتالیا را هم در حجاب اسلامی بپیچد، نمیتواند
به دوران موسولینی بازگردد. خلاصه، این «بار» به مقصد نخواهد رسید! در هر حال ما از رعایای اروپائی آمریکا انتظاری
نداریم. دولتهائی که با جنایتکاران دینداری
از قماش محمد مرسی، محسن مرزوقی، رجب اردوغان
و داعشیهای آدمخوار سر در یک آخور میگذارند،
مسلم بدانیم که با آخوند شیعی هم
هیچ مشکلی نخواهند داشت.
<< بازگشت