یکشنبه، دی ۱۳، ۱۳۹۴

بوستان و بزدل!




حکومت عربستان با اعدام «شیخ نمر»،  ‌ علوفة کافی جهت تغذیة برادران شیعی‌مسلک‌اش فراهم آورد!   همانطور که انتظار می‌رفت،   اعدام این «شیخ» به مقامات حکومت زال‌ممد امکان داد،  تا مطالبات مادی و واقعی ایرانیان،   از جمله تقاضای «اضافه حقوق» کارگران صنایع برق را در حاشیه قرار دهند و با وعظ و خطابه و هیاهو و به راه انداختن کاروان خردجال فضای جامعه را به بهانة اعتراض به «آل‌سعود» به اشغال اوباش شهری درآورند و ... و از همه مهم‌تر اینکه،  ‌نام فارسی خیابان  «بوستان» را که سفارت عربستان در آن واقع شده،   با «نمر‌الباقر النمر» جایگزین نمایند!    بله واژة «بوستان»،   هم به زندگی و گیاه و زیبائی ارجاع می‌دهد،   هم بار فرهنگی دارد؛   ‌نام یکی از آثار سعدی،  ادیب بلندآوازة ایران است.   پس چه بهتر که حذف شود و جای خود را به یک آخوند عرب بسپارد که نه احدی او را در ایران می‌شناخت،  و نه برای‌اش پشیزی ارزش قائل بود!    

به این ترتیب حکومت زال‌ممد،   به صورت «یواشکی» و سینه‌خیز خود را یک‌گام دیگر به «فرهنگ» صحرای عربستان در قرن هفتم میلادی نزدیک‌تر کرد!   خلاصه همزمان با آغاز مأموریت کاردار جدید بریتانیا در تهران،   شیوخ عربستان ناچار شده‌اند جیرة غذائی حکومت زال‌ممد را افزایش دهند، تا مانند دوران نورانی آن وحشی بیابانی،   بساط لشکرکشی خیابانی و راه انداختن کاروان‌های خردجال باز هم رونق گیرد و مسائل مادی جامعه به حاشیه رانده شود.   و این شرایط جادوئی را نمی‌توان بدون «احساسات گله وحش» بر جامعه تحمیل کرد.   به همین دلیل نیروی انتظامی حکومت قدرقدرت طبق روال سنتی نتوانسته از تهاجم لات و اوباش حکومتی به سفارت عربستان ممانعت به عمل آورد.   و تولة آخوند مطهری هم که چندی پیش می‌خواست «آندلس را از کفار پس بگیرد»،   بر این «اصل شکمی» تأکید کرده که «اینکار غیرقانونی بود،   ولی جلوی احساسات مردم را نمی‌توان گرفت!»   سپس نوبت به مقام معظم جمکران رسید که شیوخ عربستان را از «انتقام الهی» بترسانند،  و ... و از همه خنده‌دارتر،  ‌ وعظ و خطابة حسن روحانی است!   رئیس دولت «تف و تکفیر» که چند روز پیش دکان هفته وحدت اسلامی بازکرده بود تا «چهرة نورانی اسلام» را به جهانیان نشان دهد، سخت نگران «نظام» شده و رادیوفردا هم «نگرانی» ایشان را منعکس کرده:

«[...] حسن روحانی[...] گفت:  حرکتی که توسط جمعی افراد افراطی شب گذشته در تهران و مشهد صورت گرفت [...] به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و قبل از هر چیزی توهین به نظام و لطمه به آبروی جمهوری اسلامی ایران تلقی می‌شود[...]»
منبع:  رادیوفردا،‌   مورخ 3 ژانویه 2016

نمی‌دانستیم این به اصطلاح «نظام» آبروئی هم دارد!  خوب شد حسن فوتبال که یکی از اوباش اشغالگر سفارت آمریکا ـ  معصومه ابتکار ـ  را در جایگاه وزارت نشانده،   ما را از آبروی «نظام بی نظم و رسوا» مطلع کرد.  پس فرصت را غنیمت شمرده از همین حسن فوتبال بپرسیم،   با توجه به اینکه واکنش «لات و اوباش» در هرحال «قابل پیش‌بینی» است،  ایشان که علاقمندند در برابر دوربین‌ها ژست «متمدن» بگیرند،   چرا وزیر کشور را موظف نکرده بودند که جلوی این لات‌ها را بگیرد؟   بله،   به چه دلیل وزارت کشور از تجمع اوباش در برابر سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد ممانعت به عمل نیاورده؟   چرا بجای برکناری وزیر کشور نالایق،  و رئیس شهربانی لات‌پرور،  حسن فوتبال به تقلید ادا اطوار ملاممد گوبلز اردکانی جلوی دوربین‌ها ژست مدافع قانون می‌گیرد؟!   در انتظار پاسخ به اینگونه پرسش‌ها هم نمی‌مانیم؛   کیست که نداند در این حکومت تحجرپرور،   لات‌های فاقد مسئولیت همه‌کاره‌اند؛  و مقامات به اصطلاح  «مسول» یا مانند دوران نورانی خمینی،  آشکارا در مسیر لات حرکت می‌کنند،  یا یواشکی از لات حمایت می‌کنند و در رسانه‌ها ژست مخالف لات می‌گیرند و برای «رادیوفردا» باد در غبغب‌شان می‌اندازند. 

از روز نخست،   بحران سازی و نظم‌شکنی کارساز حکومت اسلامی بوده،   هست و بعضی‌ها می‌پندارند که هنوز هم خواهد بود!   در ویراست کلاسیک،   فاشیسم همیشه از «بحران و مرگ و تخریب» تغذیه می‌کند،   و نظم و روابط حقوقی،   برای فاشیسم تهدید مستقیم شناخته می‌شود.   به همین دلیل طی سدة اخیر،  شهربانی آیرون‌ساید نه فقط هیچگاه از تجمع اوباش و لات‌سالاری جلوگیری به عمل نیاورده،  که حامی و مشوق این قماش تجمع‌ها بوده!   «انقلاب» شکوهمند اسلامی؛   اشغال «شکوهمند» سفارت آمریکا‌،   تجمعات «شکوهمند» و شبانة اوباش در برابر ساختمان سفارت،   و پیامدهای شوم این نوع عملیات «شکوهمند» برای ملت ایران را مدیون همین سیاست استعماری هستیم.   سیاستی که در ایران و عربستان و هند «تغییر» نکرده.

یک هفته پس از سفر غیرمنتظرة‌ نخست‌وزیر هند به پاکستان،   پادگان نیروی هوائی هند در مرز پاکستان مورد تهاجم نظامی قرار گرفت،  تا از طریق بحران‌سازی،‌   راه عادی شدن روابط دو کشور همسایه همچنان مسدود باقی بماند.   هنوز دولت هند در مورد این تهاجم بیانیه‌ای منتشر نکرده،  ولی در هر حال «مردم هند» در جایگاه « قضاوت» نمی‌نشینند،   از اینرو علیرغم سوابق نه چندان درخشان پاکستان،   سفارت این کشور در هند مورد تهاجم گلة اوباش قرار نگرفته.   «تهاجم اوباش به سفارتخانه» فقط در قلمرو حکومت زال‌ممد،  «سنت انقلابی» شده!   نمونه‌ها فراوان است؛  ‌ قتل گریبایدوف،‌ سفیر روسیه؛  ‌ اشغال سفارت آمریکا؛   و ... و اینک تهاجم به سفارت عربستان به بهانة اعتراض به اعدام «شیخ نمر!»   یادآور شویم،  تهاجم به سفارت هر کشور،  به معنای تجاوز به خاک آن کشور شناسائی می‌شود،  و واکنش نظامی به تجاوز برای کشوری که خاکش مورد تهاجم قرار گرفته از منظر حقوقی در مجامع بین‌المللی به رسمیت شناخته شده.  در نتیجه،  حسن روحانی بجای قمپز در کردن برای «نظام» در برابر دوربین‌ها،   بهتر است بگوید کدام محافل در داخل برای کشاندن ایران به یک جنگ منطقه‌ای خیز برداشته‌اند؟!  هر چند پاسخ این پرسش روشن است؛‌    محافلی که هم‌سو با مقام معظم  «در همة زمینه‌ها پیشرفت» می‌کردند،  چون کشور تحریم شده بود!   محافلی که  طی 37 سال اخیر از تحریم اقتصادی و جنگ استعماری تغذیه کرده‌اند و ... و حسن روحانی هم به همین محافل یکجانبه‌گرا و ایران‌ستیز تعلق دارد!   محافلی که از تخریب و تجاوز  فربه می‌شوند،‌  چرا که متجاوز می‌باید خسارت تجاوز را نیز پرداخت کند.   و این دولت ایران است که «متجاوز» شناخته خواهد شد،  ‌ نه این محافل و تل موهوم «مردم!»  خسارت این عملیات «انقلابی» هم از جیب ملت ایران به عربستان پرداخت  می‌شود!   خلاصه،  حکومت زال‌ممد، ‌ لات‌ها را به خیابان هی می‌کند،   تا با یک تیر چندین و چند نشان بزند.  هم بحران را بر فضای جامعه حاکم ‌کند،  هم از ملت ایران تصویر «آخوند وحشی» ارائه ‌دهد،   و هم خسارت این لات‌بازی‌ را از جیب ملت ایران بپردازد!   و از همه مهم‌تر،   حکومتی که از پایه و اساس با فرهنگ و هنر و به ویژه با ملت ایران ضدیت دارد،   در راستای تلاش جهت نابودی فرهنگ و ملت ایران،‌  به بهانة قتل یک آخوند گمنام عرب،   نام «بوستان» را با «نمر الباقر نمر» جایگزین کند.   آخوند شیعة بزدل شهامت ندارد به صراحت نفرت‌اش را از ایران بیان کند،  به بهانة اعدام یک شیخ عرب به صورت غیرمستقیم سعدی را مورد تهاجم قرار داده.