دوشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۴

آبخلانتیسم!




«ما برای خودمان تمدن و ثروت و آزادی و آبادی داشتیم[...] همه این‌ها را از ما گرفتند و بجایش فقر و پریشانی،  مرده‌پرستی و گریه و گدائی و تأسف و اطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلا رفتن برای‌مان آوردند.   در مسجد مسلمانان،   اولین برخورد با بوی گند خلاست،   که گویا وسیلة تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است،   تا با اصول این مذهب خو بگیرند[...]»
توپ مرواری ‌

در آخرین روز ماه فوریه سالجاری،   سازمان آدمخوار «ناتو» با کویت توافق ترانزیتی امضاء کرد ـ  سپوتنیک،  مورخ 29 فوریه 2016.    خلاصه،‌  شیخ‌نشین کویت که توسط امپراتوری بریتانیا از تجزیة عراق چشم به جهان گشوده،   به پیروی از نصایح «پاپ»،   یک  «پل» زد،   تا ناتو بتواند پادگان بسازد و بساط تروریست‌پروری را گسترش دهد.   اینهم پیش‌درآمد «انتخابات» کدخدا در ینگه‌دنیا است!
   
این‌روزها از ینگه‌دنیا،   تا لندن و جمکران،   همه در تب «انتخابات» می‌سوزند.   خلاصه برای بسیج هالو و خوش‌خیال،  «پارچه قرمزه» را در سراسر منطقة نفوذ ناتو تکان تکان می‌دهند.   انتخابات درون حزبی یانکی‌ها،   رفراندوم بریتانیائی‌ها،   انتخابات مجدد در اسپانیا  ـ  دو ماه است برندگان انتخابات اینکشور نتوانسته‌اند دولت تشکیل دهند ـ  انتخابات فیفا،   ایرلند و جمکران و ... و نهایت امر انتخابات هولیوود!

انتخابات هولیوود از این نظر اهمیت دارد که جوزف بایدن،   ‌معاون باراک اوباما در آن حضور یافت و به بهانة ابراز مخالفت با «تجاوز»،   خواهان «تغییر فرهنگ» هم شد!   بله،‌  جوزف بایدن که 8 سال است از تجاوز و تخریب در جهان حمایت جانانه به عمل می‌آورد،   در انتخابات هولیوود «مخالف تجاوز» از آب درآمد،   و باعث انبساط خاطر ملوکانة ما شد!   اصولاً بساط انتخابات در سراسر منطقة نفوذ ناتو سخت مفرح است!

به عنوان نمونه در ینگه‌دنیا،  کشوری که روسای جمهورش،   طی سدة اخیر حامی یکجانبه‌گرائی و تجاوز بوده‌اند،   همه یقة دونالد ترامپ را گرفته و می‌گویند،   «فاشیست» است!   بد نیست این عزیزان مدعی مخالفت با فاشیسم،   نیم‌نگاهی به کارنامة درخشان آیزنهاور، کندی،  نیکسون و ... و خصوصاً کارتر و بوش و اوباما بیاندازند و به قول معروف زیاد «دور» برندارند!   در هر حال،   «ترامپ» یا هرکس دیگری وارد کاخ‌سفید شود،  چندان تفاوتی نمی‌کند؛   واشنگتن نمی‌تواند به تاخت‌وتاز دوران نورانی گذشته ادامه دهد.  آمریکا «برتری نظامی» را از دست داده و ناچار است با چین و روسیه و هند به نوعی «تفاهم» «نظامی ـ استراتژیک» برسد.   با انفجار بمب در عراق و سوریه،  و یا اهداء جنگنده‌های اف16 به پاکستان ـ  فاکس نیوز،  ‌مورخ 14 فوریه سالجاری ـ  واشنگتن نمی‌تواند اوضاع را به نفع خود تمام کند.   به همین دلیل ناچار شده «نظم هولیوودی» را بر دکان سنتی لات و آخوند نیز حاکم فرماید!   خلاصه اگر این روزها علی خامنه‌ای در مورد «نفوذی‌ها» جنجال به راه انداخته و می‌گوید بعضی‌ها ندانسته «نفوذی» شده‌اند،   در واقع متن سخنان پرسوناژ کمونیست فیلم «تلفن» را برای روخوانی به دستش داده‌اند!

فیلم «تلفن»،   همزمان با آشوب‌سازی‌های محفل «کارتر ـ برژینسکی» در ایران،  و در اواخر سال 1977 به صحنه آمد،‌   و بیانیه‌نویس مفلوک ساواک،  برای تنظیم متن وراجی زال‌ممد به دیالوگ‌های این فیلم «مراجعه» کرده،‌  تا به پیروی از «نصایح» پاپ،  به دوران نورانی و نکبت‌بار جیمی کارتر «پل» بزند!    به همین دلیل «پل» کذا در تمام بوق‌های حوزة ناتو بازتاب یافت و ... و دروغ چرا؟   لجنزار احترام به ادیان،   برای بازگشت به این دوران نورانی در تب «انتخابات» فرو رفته!   جالب اینکه،  مهم‌ترین انتخابات همین بساط جمکران است که از قضای روزگار با انتخاب «جان اینفانتینو»،   یک «سوئیسی ـ‌  ایتالیائی»،  به ریاست فیفا و ورود رئیس‌جمهور سوئیس به تهران تقارن زمانی یافت!                            
        

طی سدة اخیر،   بساطی که در مرزپرگهرمان،‌  «انتخابات» خوانده شده،  همواره نتیجه‌اش میدان گرفتن زوج لات و آخوند و گسترش دامنة خشونت بوده.   اینبار برخلاف همیشه،  این بساط از همان آغاز هیاهوی «تأئید صلاحیت‌ها» به «کارتون‌های والت‌دیسنی» شباهت یافته.  همانطور که می‌دانیم،   در این نوع فیلم‌ها خشونت وجود ندارد؛‌   هیچکس کشته نمی‌شود؛ هر چند پرسوناژ‌های پلید و پر رو،  که نفس‌کش می‌طلب‌اند و زورگوئی می‌کنند،  از آنجا که به توهم برتری دچار شده‌اند،  پیوسته به صور مختلف «مضحکه» می‌شوند.

حاکمیت «والت‌دیسنی» بر صحنه سیاست جمکران،  با رد صلاحیت «حسن خمینی» برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان آغاز شد و با ناکامی حداد عادل،   پدر عروس خامنه‌ای به پایان رسید.   در واقع رد صلاحیت حسن خمینی لگد غیرمستقیمی بود بر پوزة اکبر بهرمانی که از حسن «علامه» ساخت،‌   تا این جانور وحشی را به مجلس خبرگان پرتاب کند.   ولی پس از رد صلاحیت،   نه علامه،  و نه علامه‌ساز هیچکدام از رو نرفتند؛   قرار شد «علامه» از طریق قانونی به رد صلاحیت خود اعتراض نماید!

در نتیجه،‌  روزی که زال‌ممد معظم سر قبر خمینی ورد می‌خواند،   «علامه» هم با یک جلد کتاب دعا خودش را به قبر پدربزرگ جنایتکارش رساند،‌   و در دو سه متری «مقام رهبری» نشست و به صورت غیر مستقیم ابراز ارادت کرد.  تصویری هم از عرض ادب «علامه حسن» در بوق‌های جمکران منتشر شد؛‌  باز هم شورای نگهبان صلاحیت نوچة بهرمانی را رد کرد.   ولی از آنجا که «اکبر سازندگی» پیش از کودتای 22 بهمن 1357،  به عنوان سر دستة لات و چاقوکش‌های فدائی اسلام،   با ترور حسن‌علی منصور،   زمینة صدارت نکبت‌بار هویدا را فراهم آورده بود،‌   و روضه‌خوان‌های مؤنث محفل هویدا ـ  هایده و مهستی ـ  را در جایگاه هنرمند نشانده بود،   و پس از کودتای 22 بهمن نیز در رأس قوه مقننه و مجریه و دکان تشخیص‌مصلحت و غیره قرار گرفته بود،  سخت در توهم برتری گیرکرده بود!   از اینرو    حسابی به شورای نگهبان پارس کرد و صلاحیت این نهاد حکومت آخوندی را به زیر سئوال برد.   سپس فائزه را با «کمک های نقدی و جنسی» به ینگه‌دنیا فرستاد تا حمایت ارباب را جلب کند،   بدون اینکه اوضاع نامناسب ارباب را دریابد!   پس از این عملیات بود که سردار اکبر را در نمازجمعه به سخره گرفتند و گفتند،‌‌   «این شورای نگهبان که صلاحیت ندارد؛   صلاحیت شما را تأئید کرده!»   ولی اکبر بهرمانی همچنان در دریای حماقت خود شناور بود و به شاخ و شانه کشیدن برای شورای نگهبان،‌‌   به ویژه برای شخص جنتی ادامه می‌داد.   در نتیجه،‌  کارگردان ناچار شد یک‌بار دیگر مضحکه‌اش کند.   اینچنین بود که وی را به عنوان شاگرد اول خبرگان در تهران معرفی کردند.  و همین کافی بودکه سر دسته چاقو‌کش‌ها از بادة پیروزی سرمست شود،    و باز هم به نفس‌‌کش‌طلبی «توئیتری» روی آورد تا به «جنتی»،‌  دشمن محفلی‌‌اش خودی نشان داده باشد:

«رفسنجانی:   هر کسی را مردم نخواهند باید کنار برود»
رادیوفردا،‌  مورخ 28 فوریه سالجاری 

همزمان با انتشار توئیتر عربده‌جویانة بهرمانی،   خبر رسید که جنتی هم شاگرد آخر خبرگان در تهران شده!   به عبارت دیگر،‌  بعضی‌ها به سردار سازندگی حالی کردند که،   همان «مردم» که به سرکار رأی داده‌اند،  جنتی را هم می‌خواهند!  پس چه بهتر که سردار اکبر و پامنبری‌های‌اش،‌  به ویژه داس‌الله به قول معروف «درشان» را بگذارند.   به چند دلیل،   نخست اینکه در مجلس خبرگان،  تعداد آراء نمایندگان هر چه باشد،   هرکس یک رأی دارد و دیگر آنکه ترکیب نهائی مجلس خبرگان بیشتر به گروه «جامعتین» نزدیک است و اکبر هاشمی،  سر دستة ‌لات‌های آمریکاپرست که با سروصدا و عربده‌جوئی می‌خواهد از خود تصویر «شخصیت سرنوشت‌ساز» ارائه دهد،   در این مجلس وزنه‌ای به شمار نمی‌رود:

«[...] نتایج انتخابات خبرگان رهبری در سراسر کشور/  اکثریت قاطع با لیست جامعتین[...]»
منبع: فارس،  مورخ 29 فوریه سالجاری‌  

حال اکبر بهرمانی را رها می‌کنیم و نگاهی می‌اندازیم به وضعیت قبیلة لاریجانی و شخص پاسدار لاریجانی!   علی لاریجانی ابتدا از فهرست اصولگرایان قم حذف شد،‌   و زمانی که به عنوان «نامزد مستقل» ابراز وجود کرد،  ‌نامش در لیست اصلاح‌طلبان قرار گرفت!   «علی کوچیکه» یا همانکه بی‌بی‌سی از او «مرد قدرتمند» رژیم ساخته بود،   پس از مدتی گریه و زاری و گلایه از «بد عهدی و غیره»،‌   در فعالیت‌های انتخاباتی‌اش خود را پیوسته اصولگرا معرفی می‌کرد!   وی  پس از برگزاری بساط 7 اسفندماه،  در قم شاگرد دوم شد،   ولی پسرخاله‌اش،   احمد توکلی نتوانست از «پل انتخابات» بگذرد.   بله،‌   «پل» را دستکم نگیریم چرا که داس‌الله یک پل بی‌بی‌گوزکی به بساط انتخابات افزوده،‌   تا در زمینة گسترش توحش و حماقت از آخوندها عقب نمانده باشد.

داس‌الله که طی هفته‌های اخیر بر طبل انتخابات و شرکت در انتخابات می‌کوفت،  روز گذشته از «حذف» آخوند جنتی چه خوشحالی‌ها که نکرد!‌  خلاصه به تل موهوم «مردم» درس توحش می‌داد.  اما وقتی معلوم شد جنتی به مجلس خبرگان راه یافته،   داس‌الله هم بی‌بی‌گوزک آخوند یعنی «پل صراط» را از ناکجاآباد به این جهان آورد و یک تحلیل شکمی مبسوط تقدیم مخاطب کرد.

بوق عوام‌پرست‌ها کشف کرده که «امکان ندارد شمال شهری‌ها به جنتی رأی داده باشند» و به همین دلیل پشت‌ پرده جنگ راه افتاده،   و ... و در ادامة این تحلیل شکمی،  که با صحبت‌های عامیانه و خاله‌زنکی از قماش «همه می‌دانند،   فقط خواجه حافظ شیرازی نمی‌داند» در هم آمیخته،   از اینکه جنتی می‌داند که اگر حذف شود چه پیش خواهد آمد،  و از اینکه آخوند جنتی مانند «مردم»،   از «پل صراط» غافل مانده،  ابراز تأسف کرده و نفس‌کش‌طلبی توئیتری اکبر بهرمانی را ضمیمة ‌ترهاتش نموده:

«[...] حالا دیگر آن که نمی داند [...] پشت صحنه جدال جریان دارد شاید خواجه حافظ شیرازی باشد.  همه می‌دانند که [...] ‌مصباح و یزدی اوت شده‌اند [...] همه می‌دانند که احمد جنتی لب مرز بیرون افتادن از مجلس خبرگان قرار دارد[...]‌ احمد جنتی [...]‌ می‌داند که [...] ممکن نیست از شمال تهران رأی آورده باشد [...] نه جنتی و نه مردم به فکر پل صراط در آن دنیا نیستند [...]‌ یک جمله کوتاه هاشمی در توئیتر وی،  حکایت جدالی است که در بالا برایتان نوشتیم [...]‌»
منبع: پیک نت،  ‌مورخ 29 فوریه سالجاری

حال باید ببینیم چرا داس‌الله بر علیه آخوند جنتی قیام کرده،‌   و اینچنین سفت و سخت به خشتک سردار سازندگی آویزان شده؟!   در واقع،   تفاوتی بین ایندو جانور وحشی نیست!   منتهی بخش توده‌ای محفل نفرت‌فروش شیخ‌وشاه نیز وظیفه دارد،   بساط نفرت‌فروشی و شیطان‌سازی را گسترش دهد،   باشد که سیاست استعماری «بحران‌سازی»،   جهت «حفظ وضع موجود» و تحمیل سکون بر ملت ایران بتواند تداوم یابد.   البته نمی‌خواهیم امید دکانداران مردمی ساواک را ناامید کنیم،    ولی خوشبختانه «در بر پاشنة دوران کارتر و خمینی نمی‌گردد»؛  آمریکا ناچار شده کویت را به عضویت ناتو در آورد،   چرا که،   در عراق و سوریه صحنه را باخته!   ولی خوب از آنجا که موضوع وبلاگ امروز بررسی جنبه‌های کارتونی بساط 7 اسفندماه است و نه سیاست آمریکا،  چه بهتر که از اصل مطلب دور نشویم!                

یکی از جالب‌ترین صحنه‌های بساط کذا «غلط کردم» تلویحی موسوی و کروبی،   رهبران کودتای سبز بود.   ایندو که در سال 1388 مشروعیت شورای نگهبان را به زیر سئوال برده بودند،   اینبار با دادوفریاد خواهان «صندوق سیار» برای شرکت در رأی‌گیری شدند،  ولی صندوقی برای‌شان نبردند!  به این ترتیب،‌  بساط عربده‌جوئی و نفس‌کش‌طلبی حضرات،  پس از 6 سال برچیده شد،‌  و سناریوی «مصدق‌سازی» جهت یکجانبه‌گرائی ـ   نقض مقررات بین‌المللی ـ  و بساط تبدیل «جنایتکار به قهرمان ملی» که پس از شهریور 20 به صحنه آمده بود،‌   به سطل زباله افتاد.   اینچنین بود که بعضی‌ها برای نجات از سطل زباله سخت ناشیانه  «تغییر سنگر» دادند و منطقی شدند!

بله،  سوای فروپاشی تندیس قهرمانان «جنبش سبز»،   یکی دیگر از پیامد‌های مفرح خردجال اخیر،  منطقی شدن بنی‌صدر بود!   این فرد که همیشه یک دست به خشتک امامان شیعه و یک پا در چاهک اسلام مترقی و عدالت علوی داشت،   ناگهان با کمک «رادیوفردا»،  ‌ پای به عرصه واقعیت گذارد و با تحلیل ارقام و اعداد ادعائی وزارت کشور زال‌ممد،  هم ترفند حکومت اوباش برای صف‌سازی را بر ملا کرد،  و هم تعداد اندک شرکت‌کنندگان در خردجال حکومت را علنی نمود!

اتفاقاً تحلیل بنی‌صدر بسیار منطقی بود.   ولی اظهارات وی یک بخش ناشیانه هم داشت.  آنجا که  ضمن تأکید بر راست‌گوئی،   اظهار داشت،‌ «مردم در انتخابات ملایان شرکت کرده‌اند، چون خود را شهروند نمی‌دانند!»   توگوئی جناب بنی‌صدر که در دوران صدارت شاپور بختیار،  حمایت خمینی از کودتای 28 مرداد را نادیده گرفته و پشت سر این وحشی بیابانی ایستاده بود،   خودش را خیلی «شهروند» تلقی می‌کرد!   پس این شهروند با 37 سال تأخیر را رها کنیم و بپردازیم به دیگر جنبه‌های بساط مفرح 7 اسفندماه.  

از طریق این بساط «یک در باز» توسط «مردم» هل داده شد.  بله،   جریان از این قرار بود که یزدی و مصباح،  دو ملای هاف‌هافو که در هر حال به صورت طبیعی در حال مرگ بودند،  توسط امت همیشه در صحنه،   و به درخواست حزب انگلیسی توده که با تمام قوا می‌کوشد خود را به مسکو بچسباند،   از مجلس خبرگان اخراج شدند!  جالب اینکه به دلیل وضع فیزیکی نامناسب و کبر سن اخراج ایندو اجتناب‌ناپذیر بود!   و اما مضحک‌ترین بخش خردجال حکومت زال‌ممد بخش «ارائه آمار شرکت کنندگان» در بساط تف سربالای جمعی است.   این حکومت خود را در هر حال بی‌نیاز از «رأی مردم» می‌داند،   چرا که چاهک سازمان سیا برا‌ی‌اش «تقدس الهی» قائل شده و آخوندک‌ها هم به احکام سازمان کذا احترام می‌گذارند و آن را طوطی‌وار تکرار می‌کنند:

«[نماینده اصفهان در مجلس خبرگان گفت] "رأی مردم در جمهوری اسلامی ابتکار نظام بود چون جمهوری اسلامی برای مشروعیت نیازی به رأی مردم نداشت[...]»
منبع:  روزآن‌لاین،  مورخ 4 اسفندماه سالجاری   

 به همین دلیل است که شاخک اسلامی سازمان سیا،   در وقوقیه‌های جماعت،  پیوسته جمهوری‌های لائیک را مورد تهاجم قرار می‌دهد:

«[...] در خیلی از کشورها جمهوریت وجود دارد اما یک جمهوریت مصنوعی بوده و مردم به طور طبیعی در سرنوشت خود دخیل نیستند و حزب‌ها برنده و بازنده هستند اما در کشور ما در این حضور حماسی کسی که برنده است،   خود ملت هستند[...]»
منبع: فارس،   مورخ 7 اسفندماه سالجاری، ‌کدخبر: 13941207000687 
          
بدانید که جمهوری لائیک «مصنوعی» است،   چرا که در آن پدوفیلی و سنگسار و قصاص و تعدد زوجات و دیگر احکام توحش اسلام «جرم» شناخته می‌شود!  جمهوری «طبیعی و اسلامی» خوب است که در آن تجاوز و ترور و ارعاب و زن‌ستیزی به ارزش گذاشته می‌شود،   و انتخابات نیز در این «جمهوری» نیست درجهان،   ابزاری است جهت صیقل زدن ماتحت لات و آخوند.   به همین دلیل یک موسسة پژوهشی در ینگه‌دنیا آمار شرکت‌کنندگان در این بساط مهوع را به 75 درصد هم رساند:

«[...] مؤسسه پژوهشی آی‌پُز در آمریکا [...] روز چهارشنبه،  پنج اسفند در گزارشی از نظرسنجی خود اعلام کرده بود که ۷۵ درصد واجدین شرایط رأی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و ۷۳ درصد نیز در انتخابات خبرگان شرکت می‌کنند[...]»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 10 اسفندماه سالجاری  

اینهم از همان انواع پژوهش‌های «به فرموده» باید باشد،‌  که هم‌سو با مطالبات محافل نژادپرست غرب تنظیم می‌شود.   ولی از آنجا که روح کارتون‌های والت دیسنی بر خردجال جمکران حاکم شده،    وزارت کشور زال‌ممد به ناچار آماری ارائه کرده که با آمار ارباب نمی‌خواند!  و بر اساس آمار «بسیار دقیق» این وزارتخانه،    50 درصد در تهران و در کل کشور،  62  درصد از واجدان شرایط در مراسم تف سربالای جمعی شرکت کرده،   و به آب‌منگل‌ها و اوباش طرفدار آتلانتیسم و شیفتگان بوتیک روبرتو کاوالی «رأی» داده‌اند!   ما هم به احترام این عزیزان،   نام این وبلاگ را «آب‌خلانتیسم» می‌گذاریم که هم به «آب‌منگل‌ها» ارجاع دهد،   ‌هم به آتلانتیسم،   هم به آداب خلا و کونشوئی،  و سکونی که از انتخابات‌شان حاصل شده!