پنجشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۹۴

گاو و گوبلز!




حکومت ملایان تلاش می‌کند،   ضمن تهی کردن «انتخابات» از معنا و مفهوم معاصرش،  آن را به چاقوکشی کلاه‌مخملی‌ها،   و پول‌شوئی و دخالت آتلانتیست‌ها مرتبط کند.    به این ترتیب ایرانیانی که در این «انتخابات» شرکت می‌کنند،   اگر طرفدار «اصلاح‌طلبان» باشند تبدیل خواهند شد به حامیان پول‌شوئی و دخالت آتلانتیست‌ها،   و اگر هوادار اصولگرایان باشند،   خواه‌ناخواه انگ هواداری از چاقوکش و شرخر و دیگر ویژگی‌های کلاه‌مخملی‌ها بر پیشانی‌شان الصاق می‌شود.   در نتیجه،‌  مخالف‌نمایان این حکومت،  یعنی جبهة ملی،  پان‌ایرانیست‌ها و حزب ملت ایران که به صورت رسانه‌ای انتخابات کذا را تحریم کرده‌اند ـ   رادیوفردا،‌  مورخ سوم اسفندماه سالجاری ـ   دست در دست رضاپهلوی در جایگاه برتر «مخالف خشونت و استعمار و فساد» قرار خواهند گرفت!   این آرایش صفوف برای ایجاد انسداد در برابر سیاست روسیه در خاورمیانه است.    

همزمان با اعلام توافق آمریکا و روسیه در مورد آتش‌بس سوریه،   وزارت امور خارجه ترکیه،   در تقابل آشکار با پروپاگاند دولت اینکشور اعلام داشت،   «آنکارا به سوریه نیروی زمینی اعزام نمی‌کند.»  به عبارت دیگر،   ترکیه ناچار به عقب‌نشینی شده.   و با توجه به عضویت اینکشور در سازمان ناتو،   در واقع اعلام مواضع وزارت امور خارجه ترکیه به معنای عقب‌نشینی سازمان آدمخوار ناتوست.   برای پوشش دادن به این عقب‌نشینی است که حکومت ملایان جمکران،‌   ملت ایران را در چند زمینه مورد تهاجم تبلیغاتی قرار داده.   محور اصلی این تبلیغات ایران‌ستیز که بر واژة مبهم «نفوذ» ـ  روابط یک‌سویه ـ  تکیه کرده در واقع چیزی نیست جز عادی‌سازی «خشونت.»   خشونت استعماری و خشونت سنتی که وجه مشترک‌شان ضدیت با لائیسیته،   و به ویژه ابراز نفرت از «کفار روس» است:

«[...]رفقای شرقی خامنه‌ای در فاصلة‌ ۱۰ سال بعد از انقلاب در یک پروژه امنیتی توانسته‌اند راه را برای رهبری آقای خامنه‌ای هموار کنند [...] تا آقای خامنه‌ای از سال ۱۳۶۸ بر مسند قدرت تکیه بزند!  ایشان از قدیم "رفیق" و "تاواریش روسیه" بوده و هستند!»
منبع:  گویانیوز،‌   مورخ 24 فوریه سالجاری 

این تحلیل «کشکی ـ شکمی» را یکی از نوچه‌های صادراتی محفل ملاممد خاتمی به مشتاقان مکتب «انسان‌ساز» گوبلز تقدیم کرده.  محفلی که وظیفه دارد،   جهت صیقل زدن ماتحت آتلانتیسم،  حکومت آخوند کودتاچی و وابسته به غرب را به «همسایه شمالی» وصله کند،  تا خشونت «غرب‌پرستان» را به عنوان اوپوزیسیون خشونت «سنتی» به  ارزش بگذارد.      

خشونت «سنتی» با انتشار تصاویر نامزدهای اصولگرا در کنار کلاه مخملی‌ها و الصاق برچسب «انگلیسی و آمریکائی» به مخالفان،   پای به صحنه سیاست کشور گذاشت،  و خشونت استعماری با هیاهو پیرامون «دخالت پول کثیف و نفوذ انگلستان و آمریکا» در روند انتخابات، و همچنین عربده‌جوئی و افتخار یکی از لات‌های جمکران به «گرین کارد» فضای جامعه را اشغال کرد:

«دبیرکل جبهه پایداری:  گرین کارت دارم که دارم به کسی چه [...] ائتلاف اصولگرایان با کلاه‌مخملی‌ها و جاهل‌‌ها در همایش عطر یاس [...]  حداد عادل:  چه کار کرده‌اید که بی‌بی‌سی مایل است شما رأی بیاورید؟[...]» 
منبع:  اطلاعات نت،   مورخ 24 فوریه سالجاری

بخش «افتخار به گرین‌کارد،  و همایش عطر یاس» را رها می‌کنیم،‌  و نیم نگاهی می‌اندازیم به تهاجم حداد عادل،   نوچة «پروفسور» نصر،   و پدر عروس زال‌ممد به مخالفان.   حداد عادل با تکیه بر پروپاگاند حماقت‌گستر بی‌بی‌سی،   انگشت اتهام را به سوی مخالفان گرفته.  به عبارت دیگر این جانور وحشی نیز مانند آن وحشی بیابانی در «صحت» تبلیغات وزارت امور خارجه بریتانیا هیچ تردیدی ندارد!

جریان از این قرار است که شیپور تفنگ فروش‌های بریتانیا با اشاره به فراخوان عوام‌فریب «حذف» جنتی،   یزدی و مصباح که با هدف کسب مشتری برای «معرکة 7 اسفندماه» روی شبکه مجازی قرارگرفته،   پس از ردیف کردن چند کیلومتر «اگر و مگر و مقایسه آمار شکمی گربه‌رقصانی‌های گذشته با یکدیگر» به این نتیجه رسیده که «حذف سه آخوند مذکور محتمل» است:

«[...]اگر حامیان رئیس‌جمهور فعلی در انتخابات خبرگان پیش رو،  به طور هماهنگ به ۱۶ نفر رقیب آقایان یزدی،  جنتی و مصباح رأی بدهند،   به راحتی امکان راندن آن‌ها به جایگاه‌های ۱۷ به پائین فهرست منتخبان استان تهران را خواهند داشت [...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،   مورخ 16 فوریه سالجاری   

همین مجموعه «حدس و گمان و احتمالات» شیپور وزارت امورخارجه بریتانیا پیرامون مراسم تف سربالای جمعی،  ‌ تبدیل شده به ابزار مناسب برای حداد عادل،‌  جهت الصاق برچسب به مخالفان!   پیش از ادامة مطلب یادآور شویم،   هدف از بررسی تهاجم حداد عادل به اصلاح‌طلبان،   نشان دادن توسل این جانور وحشی به شیوة تبلیغاتی گوبلز است که بر«شایعه‌پراکنی» و «الصاق برچسب» تکیه دارد.   و اصلاح‌طلبان جمکران هم که رهبرشان محمد خاتمی به شمار می‌رود،   همین ‌شیوه را به کار می‌بندند:

«لشکرکشی خیابانی طلاب از قم به تهران برای نجات اصولگرایان از شکست در انتخابات»
همان منبع

از ادعای فوق،   چنین برمی‌آید که گله هوادار ملاممد گوبلز به پیروزی خود در انتخابات اطمینان دارد و به «مردم» هشدار می‌دهد که اگر اصولگرایان «پیروز» شوند،  مسئولیت شکست اصلاح‌طلبان با «طلاب قم» خواهد بود!  جالب اینجاست که بوق رسمی حکومت جمکران نیز از این عرصة گسترش حماقت و خشونت بهره‌برداری تبلیغاتی کرده و بجای تأسف خوردن به حال ایرانیان،   بالای منبر رفته و انگشت اتهام را به سوی «برخی و شماری و گروهی» گرفته و خشونت و ابتذال را «سنتی» شمرده،   و نهایتاً در راه حفظ اخلاق و دین،  یک روضة مفصل برای‌مان خوانده:

«[...]‌سنتی‌ترین انواع ناهنجاری‌های رفتار انتخاباتی سوءاستفادة شماری از نامزدها از بیت‌المال [...] تخریب‌ها،  توهین‌ها،  شایعه‌پراکنی‌ها و اقدام‌های غیرقانونی برخی نامزدها [...] ادعای موهوم شماری از چهره‌ها و گروه‌ها،   مبنی بر وابستگی و سرسپردگی برخی رقیبان به کشورهای غربی [...] برخی رسانه‌ها [...] از ورود پول‌های کثیف در انتخابات [...] و ‌ارتباط اصلاح‌طلبان با مفسدان اقتصادی [نوشتند] برخی رسانه‌ها[...] از پخش تراول‌های یکصد هزار تومانی در نشست‌های انتخاباتی گروهی خاص خبر دادند[...]» 
منبع:  ایرنا،‌  مورخ 24 فوریه سالجاری،  کدخبر:  81977547 (5194664)

و این رشتة ابهام «برخی و شماری و گروهی و...» که مانند رودة سگ،  دراز است،   ابتذال حکومت جمکران را از طریق قشر سنتی جاهل‌ها به «چین و هند»،   دوکشور «کافر» و عضو بریکس نیز مرتبط کرده:   

«[...] استفاده از مدل‌های جاهلی[...] توزیع تبلت چینی،  بستنی رایگان،  برنج هندی [...] توزیع متادون میان معتادان [...] نمودهای رفتارهای انتخاباتی برخی نامزدها قلمداد شد[...]»
همان منبع

در انتهای این لجن‌پراکنی‌های سازمان یافته به چین،  هند،   قشر سنتی جاهل،   و نهایت امر  تحقیر فرودست‌ترین اقشار ـ  معتادان فرودست ـ  شیپور شیعی آتلانتیسم، ‌ از تجمل‌گرائی و خودنمائی هم شدیداً انتقاد به عمل آورده،‌   برای سر بریدة‌ «اخلاق» اشک تمساح فراوان سرازیر کرده:

«[...] به این ترتیب،  اخلاق را می‌توان یکی از نخستین قربانیان تبلیغات نابهنجار برخی مشتاقان پیروزی در انتخابات به شمار آورد[...]»
همان منبع

بله،  گویا  «برخی» کارهای خیلی بدی کرده‌اند؛   «مدل جاهلی» ارائه دادند؛   تبلت چینی و برنج هندی توزیع کردند؛   به معتادان سیگار و متادون دادند؛   «برخی» با خودروهای لوکس در انظار ظاهر شدند؛   و ... و خلاصه اینچنین بود که «حسین کشته شد!»   باید از جانوران وحشی‌ای که چنین مزخرفاتی ردیف می‌کنند تا ماتحت سازمان سیا را صیقل دهند بپرسیم،   مگر در طویلة اسلامی نیروی انتظامی و قانون و مقررات ندارید که برای ملت ایران «روضه اخلاق» می‌خوانید؟!   اگر توزیع بستنی رایگان و برنج هندی و تبلت چینی و نشستن در خودروی لوکس «ممنوع» است،   نیروی انتظامی می‌باید دخالت کند؛    اگر هم ممنوع نیست که مسلماً نیست،   این دستگاه خبرسازی به چه دلیل در جایگاه «قضاوت ارزشی» نشسته‌ و می‌خواهد ویراست خود از «اخلاق» را بر کل جامعه تحمیل کند؟  پیش از ادامة‌ مطلب یادآور شویم،   وظیفة روزنامه‌نگار «اطلاع رسانی غیرجانبدار» است؛   البته این وظیفه‌ در جامعة بهنجار برای روزنامه‌نگار تعیین شده،‌   در طویله اسلامی سازمان سیا که «رهبر» هم دارد،  روزنامه‌نگاری به معنای «منبر رفتن» و تعیین‌تکلیف برای مخاطب است.

در این قماش جوامع ارزشی،   اصل و اساس «تهاجم» است با هدف «تخریب»،‌   یعنی همان شیوة تروریسم.   و مطلب ایرنا،   بهترین نمونة این تهاجم و تخریب را به نمایش می‌گذارد.  ولی اوج این رفتار ضداجتماعی را در اظهارات علی خامنه‌ای می‌توان مشاهده کرد.   رهبر قلعة حیوانات که مدتی است «چله نشسته» و ذکر «نفوذ» گرفته،   و بدون وقفه به شمال و جنوب و شرق و غرب پارس می‌کند،   اخیراً «سکوت آمریکا در مورد معرکة 7 اسفندماه» را نیز تفسیر کرده!‌   و در این تفسیر  سراسر ماجرا،   از آمریکا تصویری ابله و احمق و یک بعدی ارائه داده که از قضای روزگار به تصویر «آخوند شیعی» هم شباهت زیادی دارد:

«[...] علی خامنه‌ای [...] می‌گوید آمریکائی‌ها دربارة انتخابات پیش روی مجلس و خبرگان سکوت کرده‌اند چون "بر اساس تجربه،  دریافته‌اند که موضع‌گیری صریح،  نتیجه عکس خواهد داشت" [...]».
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 24 فوریه سالجاری  

متوجه هستید که!  این نوع سخنوری‌ها بیشتر به چیستان بافتن می‌ماند!‌  اگر آمریکا سکوت کرده برای آنکه نتیجة‌ عکس نگیرد؛  چرا برای گرفتن نتیجة عکس حرف نمی‌زند؟   بله،  زرنگی ملا را فراموش نکنیم،   برخی اوقات به دلیل خرمردرندی خودش تا خرخره در چاهی می‌افتد که کنده.   ولی وعظ و خطابه خامنه‌ای چندین و چند پیام خنده‌دار دیگر هم به مخاطب می‌فرستد.   نخست اینکه،   آمریکا در ایران هیچ اهرمی ندارد،   و سیاستگزاری‌های‌اش در ایران به «وراجی» و «سکوت» محدود می‌ماند.   دیگر آنکه ایرانیان احمق‌اند و هر آ‌نچه آمریکا بگوید عکس آن را انجام خواهند داد و ... و از همه مهم‌تر اینکه آمریکا تغییر شرایط و تحولات واقعی را نادیده گرفته،   چشم‌بسته «تجربه گذشته» را ملاک قرار می‌دهد!   بله،  درک و فهم هر کس از «آمریکا» در حد شعور خودش باید باشد،  ولی نیازی نیست که بگوئیم متن وراجی‌های مقام معظم،   یعنی میزان درک و فهم ایشان را شاخک اسلامی سازمان سیا تنظیم می‌کند.  همان شاخکی که در میعاد 4 نوامبر 1977 نیز «صدای انقلاب» را به گوش اعلیحضرت رسانده بود!  پس گذشته‌ها و گوش شنوای اعلیحضرت را رها کنیم،   و بازگردیم به مقام معظم جمکران.

همانطور که دیدیم،  خامنه‌ای سکوت آمریکا را  به حساب «ترفند جدید» گذاشته،  به این امید که تصویر ارباب مخدوش نشود!   حال آنکه اگر آمریکا در مورد این بساط سکوت اختیار کرده به این دلیل است که ناچار شده در سوریه از برادران بریتانیائی‌اش فاصله بگیرد!  جریان از این قرار است که علیرغم توافق آمریکا و روسیه در مورد آتش‌بس،  عملیات نیروی هوائی روسیه بر علیه اسلامگرایان همچنان ادامه خواهد داشت:

«[...] طبق بیانیة مشترک روسیه و امریکا [...] قرار است ‌از روز 27 فوریه بین نیروهای مسلح دولتی و گروه‌های مسلح اپوزیسیون سوریه آتش‌بس برقرار شود اما حملات به گروه تروریستی موسوم به دولت اسلامی (داعش)،  جبهه نصرت و دیگر گروه‌هائی که سازمان ملل آن‌ها را تروریستی شناخته،  ادامه خواهد یافت[...]»
منبع:  سپوتنیک،  ‌مورخ 23 فوریه سالجاری 

به عبارت دیگر،   بی‌خیال «صلح با تروریست‌ها» که علی خامنه‌ای و  باراک و اوباما و رعایای اروپائی‌اش در بروکسل‌ستان برای‌ آن سینه می‌زدند ـ   وبلاگ زال ممد در وود ستاک.   هیچ وقفه‌ای در سرکوب تروریست‌ها پیش نمی‌آید؛ ‌ بمباران تروریست‌ها ادامه می‌یابد.   به استنباط ما،   این است دلیل سکوت رسانه‌ای آمریکا در مورد بساط 7 اسفندماه ملایان.   ولی این «سکوت» به هیچ عنوان نشان بی‌عملی آتلانتیست‌ها نیست.   شرکت «لوئیس فاراخان»، رهبر «فاشیست ـ ‌مسلمان‌های» سیاهپوست آمریکا در مراسم رسمی سالگرد کودتای 22 بهمن 1357،   در کنار «تازه مسلمانان» مؤنث فرنگی شاهدی است بر این مدعا.   و به یاد داریم که قرار بود «فاراخان» پیش از حسن فوتبال در مراسم خردجال 22 بهمن برای «مردم همیشه در صحنه» سخنرانی کند،‌   ولی گویا «دیر رسید» و ناچار شد طی یک نشست خبری زبان به ستایش حماقت و خشونت و توحش امام روشن‌ضمیر میرحسین موسوی بگشاید.   یاوه‌گوئی «فاراخان» در رسانه‌های رسمی و نیمه‌رسمی جمکران انتشار یافت،‌  و مشتاقان ادبیات فاشیسم می‌توانند برای مطالعة آن به فارس‌نیوز،  مورخ 13 فوریه سالجاری مراجعه نمایند،‌   تا ما هم بازگردیم به نشانه‌های سرکوب در اظهارات اخیر خامنه‌ای پیرامون «انتخابات مجلس» و «سکوت آمریکا!»

خامنه‌ای می‌گوید،   آمریکا سکوت کرده،   «ولی از طریق عوامل خود و به روش‌های مختلف مشغول اجرای ترفندی جدید است.»   اظهارات رهبر جمکران در واقع در راستای همان «شایعه‌پراکنی و الصاق برچسب»،  یعنی شیوة‌ پروپاگاند گوبلز قرار گرفته.   علی خامنه‌ای هیچ اسناد و شواهدی از «ترفند جدیدی» که مدعی آن شده ارائه نمی‌کند،   فقط آمریکا را مورد «تهاجم لفظی» قرار ‌داده.   همانطور که رضا پهلوی نیز به بهانة تحریم انتخابات جمکران،   «لائیسیته»،   یعنی پایه و اساس دمکراسی را مورد تهاجم قرار داده.  از قضای روزگار این تهاجم که از طریق ایجاد ترادف میان نگرش انسان‌محور و برابری‌طلب،  با نگرش «باورمحور» و برتری‌طلب فاشیست‌ها صورت می‌گیرد،   پایه و اساس تبلیغات ضدلائیسیتة‌ سازمان سیا در کشورهای جهان سوم است:

«[...]‌ رژیم صدام حسین هم آمار می‌داد.   رژیم هیتلر هم آمار می‌داد.  رژیم شوروی هم آمار می‌داد[...]»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 23 فوریه سالجاری   

ارائه تصویر «برابر» از صدام حسین و هیتلر و رژیم شوروی توسط اعلیحضرت در واقع پیش‌درآمد الصاق برچسب و شایعه‌پراکنی خامنه‌ای در مورد آمریکاست.   به عبارت دیگر،   هم‌سوئی «شیخ‌وشاه» را همین «اظهارات گهربار» بر ملا می‌کند.   می‌باید از رضا پهلوی بپرسیم بساط 7 اسفندماه جمکران که ارتباطش با گله‌پروری و ارعاب دستگاه آلمان نازی از چشم کسی پنهان نمانده،  چه ارتباطی به حزب بعث عراق و اتحاد شوروی دارد؟!   از این گذشته،‌  پیوند زدن هیتلر به اتحاد شوروی و حتی به حزب بعث عراق،   نمی‌تواند ارتباط دربار پهلوی اول با آلمان نازی را پنهان دارد!   همانطور که ادعای آخوندیسم جمکران مبنی بر «مبارزه با امپریالیسم غرب» نمی‌تواند واقعیت را بزداید.   دستگاه توحش «شیخ‌وشاه»،  طی سدة‌ اخیر دست نشاندة آتلانتیسم بوده،   و همچنان در سنگر دست‌نشاندگی «می‌جنگد!»   شاید در آینده،   به دلیل تغییرات استراتژیک،‌  از میزان مزدوری این دستگاه تا حدودی کاسته شود،  ولی هنوز چنین روندی صراحت نیافته،‌   و نیازی نیست راه دور برویم.   افتتاح بوتیک «روبرتو کاوالی» در زعفرانیه،   به عنوان نخستین پیامد سفر «پربار» حسن روحانی به ایتالیا،   فقط یک نمونه از این وابستگی‌ها و دست‌نشاندگی‌هاست.  وابستگی‌هائی که در جنجال و هیاهوی معرکة 7 اسفندماه گم شده.

بله افتتاح شاخة خنزرپنزر فروشی کاوالی در منطقه «حاجی‌نشین» تهران دستاورد مهمی است که هم جیب «کاوالی و شرکاء» را در ایتالیا پر می‌کند؛   هم مانع تولید طراحان داخلی،  و کار کارگر ایرانی خواهد شد و ... و از همه مهم‌تر،  با در نظر گرفتن ارتباط مافیا با بساط مد و مدبازی،  مسلماً نان باندها و محافل زیادی با این نوع «بوتیک‌ها» در روغن فراوان شناور می‌شود.   ولی هیچکس به این مسائل «مادی» اهمیت نمی‌دهد.   بوق رسمی جمکران برای «اخلاق» ماتم گرفته؛   علی‌خامنه‌ای برای «سکوت» ارباب؛    و ... و اعلیحضرت هم برای «توافق هسته‌ای!»

آری!  رضا پهلوی توافق هسته‌ای را «کم‌اهمیت» ‌انگاشته و می‌فرماید،‌  خوب جنگ نشد ولی دستاورد دیگری که نداشت:

«[...] تنها خاصیت این قرارداد این بوده که لااقل ایران مورد حمله نظامی آن‌ها قرار نگیرد. ولی چه دستاورد دیگری در پیش است؟[...]»
همان منبع

بله فقط «شیخ» نیست که از این توافق دلخور شده؛   شاه هم از این توافق هسته‌ای دل خونی دارد.   دلیل اینکه طی سدة اخیر این نخستین بار است که محفل «شیخ‌وشاه» ناچار شده دست از یکجانبه‌گرائی و لات بازی‌های رضاخانی و مصدقی و ... و بردارد و به «روند حقوقی» تن در دهد!  و روند حقوقی یعنی رعایت مقررات و قوانین بین‌المللی؛  عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها و خلاصه رعایت «مرزها!»  همانکه محفل نفرت‌فروش «شیخ‌وشاه» با آن سرستیز دارد‍!   تهاجم لفظی خامنه‌ای به آمریکا هم بخشی است از همین مرزشکنی.   برای درک ابعاد خشونت در اظهارات ابلهانة خامنه‌ای کافی است،  «آمریکا» را با «ایرانی» جایگزین کنیم!   به این ترتیب،    زال‌ممد سکوت هر ایرانی را «ترفند و توطئه» تفسیر خواهد کرد،   و پس از تهاجم لفظی به وی،  پای به تهاجم فیزیکی هم می‌گذارد.  سیاستی که ریشه در کودتای میرپنج دارد،  و به طور رسمی طی 37 سال از طریق شیطان‌سازی ـ  دوقطبی کردن فضای جامعه ـ  بر مبنای شعار انسان‌ستیز «هرکه با ما نیست،  بر ماست» بر ملت ایران تحمیل شده!   جالب اینجاست که زال‌ممد در ادامة تهاجم به آمریکا که در راستای شیطان‌سازی صورت گرفته با دوقطبی شدن فضای سیاسی نیز مخالفت می‌کند!   بله،   لات است و تناقض‌گوئی!   و با همین تناقض‌گوئی رهبر قلعة حیوانات تعریف نوینی هم از «انتخابات» ارائه داده:

«[...] اهمیت انتخابات فقط به دلیل رأی دادن مردم نیست بلکه "سینه سپر کردن و عرض اندام ملت ایران در مقابل دشمن،   بعد از انواع فشارها و تحریم‌های ظالمانه و تبلیغات خباثت‌آمیز است."[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 24 فوریه سالجاری  
     
می‌بینیم که خامنه‌ای اصلاً کاری با رأی دادن ندارد؛  می‌داند که این رأی‌گیری‌ها کشکی  است.  در اینجا رسماً انتخابات را به ابزاری جهت توجیه سیاست‌های تهاجمی جمکران در منطقه تبدیل کرده.  خلاصه،   جونم براتون بگه،‌   این انتخابات مثل همان پارچه قرمزی است که در نمایش گاوبازی،   «ماتادور» جلوی چشم «گاو» تکان می‌دهد تا او را به سوی خود بکشاند.  چرا که واکنش «طبیعی» گاو در مقابل این عملیات شناخته شده است.   گاو از همه‌جا‌بی‌خبر هم که نمی‌داند پشت این بساط پول فروش بلیط و پرداخت اجارة محل مسابقه و دستمزد نجومی ماتادور و این‌حرف‌ها خوابیده،   به محض مشاهدة حرکت «پارچه قرمزه»،  به سوی آن می‌دود و یک نیزه نوش جان می‌کند،   و باعث انبساط خاطر تماشاچیان می‌‌شود؛  به همین سادگی!    واکنش حکومت زال‌ممد گوبلز به بوق‌های ارباب‌اش نیز بی‌شباهت به واکنش گاو نیست.    با این تفاوت که زال‌ممد گوبلز،   به محض شنیدن نظر ارباب،   «وظیفه» دارد خود را خشمگین نشان داده،    به صورت واژگونه در مسیر ارباب گام بردارد.   همان کاری که علی خامنه‌ای انجام می‌دهد تا ضمن ابراز نفرت از غرب،‌  برای دارودستة «غرب‌پرست» ملاممد خاتمی بازاریابی کند.   رادیوفردا هم باد در بادبان خامنه‌ای انداخته و ادعاهای پوچ او را به زیر سئوال نمی‌برد:

«[...] وی در سخنان جدیدش تصریح کرده که "ملت،  مجلس شجاع و متدینی می‌خواهد که مرعوب آمریکا نباشد؛  فریب ترفند دشمن را نخورد [...] ‌به عزت و استقلال اهمیت دهد[...]" اشاره‌هایی که آشکارا جبهة‌حامیان دولت و اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان را هدف قرار داده [...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 25 فوریه سالجاری 

 به این قماش شیرین زبانی‌ها می‌گویند،  «تحلیل به فرموده!»   و آن تحلیلی است که در مسیر پروپاگاند حماقت‌نواز سازمان سیا تنظیم می‌شود.   این قماش تحلیل با یک پرسش منطقی فروخواهد پاشید.   و آن اینکه تحلیل‌گر «با هوش و خردمند و عاقل و دانا» از کجا اطمینان دارد که خامنه‌ای نعل‌وارونه نمی‌زند و دروغ نمی‌گوید؟!   در واقع هیچکس نمی‌تواند بداند انگیزة واقعی خامنه‌ای از ردیف کردن مزخرفات «نفوذ و دشمن و غیره» چیست!   آنچه مسلم است اینکه با توجه به آرایش نوین صفوف محفل شیخ‌وشاه،   به صراحت می‌توان مشاهده کردکه قلادة ‌خامنه‌ای را برای واگزار کردن قدرت به اصلاح‌طلبان گشوده‌اند.  و در میانمدت استراتژی آتلانتیست‌ها این است که نوچه‌های صادراتی اصلاح‌طلبان،   دست در دست «شاه» و «مجاهدین خلق» زمینة جایگزینی شیخ با شاه و تکرار دورباطل را فراهم آورند. 

ایجاد دو قطب خشونت‌طلب «غرب‌پرست و ضدغرب»؛  تحریم انتخابات توسط تشکل‌های آتلانتیست از قماش «جبهه ملی،  حزب ملت ایران و پان‌ایرانیست‌ها»،   که به گواهی موضع‌گیری‌شان در برابر دولت شاپور بختیار،   ضدیت‌شان را با لائیستیه به اثبات رسانده‌اند؛ موضع‌گیری «شبه» قاطعانه رضا پهلوی در برابر معرکة 7 اسفندماه و هم‌سوئی نوچه‌های صادراتی ملا‌ممد گوبلز با کیهان جمکران،   جهت وصله کردن علی خامنه‌ای به دولت روسیه به صراحت نشان می‌دهد که آتلانتیست‌ها برای لیفتینگ عجوزة یکصد ساله‌شان حسابی شکم‌شان را صابون زده‌اند.  ولی به استنباط ما،   تغییرات استراتژیک گسترده‌ای که به دلیل عقب‌نشینی آتلانتیسم در سوریه آغاز شده،   و نهایت امر به عراق،  ترکیه و ایران نیز خواهد رسید،  رویاهای شکمی آتلانتیست‌‌ها را بر باد خواهد داد‍!  این استراتژی نوین برای آتلانتیست‌ها حکم سر کشیدن همان لگن زهری را خواهد داشت که پس از هیتلر،   روح‌الله خمینی نیز مجبور شد آن را تا ته نوش جان کند.  نتیجة انتخابات جمکران هر چه باشد آتلانتیست‌ها را از نوشیدن «محتوای» این سطل گریزی نیست.