ماتادور و مردم!
انتشار خاطرات سفیر آمریکا در افغانستان؛ افشای
نام و مشخصات 22000 عضو داعش، و مصاحبة
اخیر باراک اوباما با ماهنامة «آتلانتیک» نشان میدهد که حاکمیت آمریکا برای «بازنگری»
در سیاستهای سنتیاش به تدریج آماده میشود.
و این آمادگی برای بازنگری در قالب مصاحبه، افشاگری، و ... و خصوصاً انتشار خاطرات، قطره قطره به فضای رسانهای تزریق میشود. در بخش
«انتشار خاطرات»، زلمای خلیلزاد، پتة حکومت «انقلابی» جمکران را بر آب میاندازد
و از دلالی محمدجواد ظریف طی تهاجم وحشیانة آمریکا و انگلستان به عراق، و همچنین
از ارتباط و مذاکرات مداوم متجاوزان با جمکرانیها پرده برمیدارد. خلاصه
معلوم میشود که حکومت ملایان نه تنها آخوندهای شیعة عراقی را به همراهی با
اشغالگران تشویق کرده، که آسمان ایران را
نیز به روی هواپیماهای متجاوزان آمریکائی و بریتانیائی باز گذارده بود:
«[خلیلزاد مینویسد] ما از ایران خواسته بودیم تضمین دهد که
به هواپیماهای آمریکائی، در صورتی که بر
حسب تصادف وارد آسمان ایران شدند، شلیک
نخواهد کرد[...] که ایران، شیعیان عراق را به مشارکت سازنده در ایجاد یک دولت جدید
در عراق تشویق کند [...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 17 اسفندماه سالجاری
همچنانکه میبینیم ادعای علی خامنهای مبنی بر «عدم مذاکره
با آمریکا»، مانند نبردهای روحالله خمینی با «استکبار
جهانی» دروغ شاخداری بیش نبوده. حکومت
ملایان مانند سلفاش، دستنشاندة آمریکاست و تا آنجا که ما میدانیم، آمریکا
با دستنشاندگاناش «مذاکره» نمیکند، به آنان فرمان میدهد و آنان هم میباید اطاعت
کنند. در واقع «مستر» خلیلزاد تلاش کرده
از جمکرانیها تصویر «مستقل» ارائه دهد، دقیقاً همانطور که باراک اوباما طی مصاحبه با
آتلانتیک، میخواهد «مسئولیت» جنایات ارتش ناتو در کشور
لیبی را به گردن انگلستان و فرانسه بیاندازد،
و نوکران جمکرانی آمریکا را هم «دشمن» معرفی کند:
«[...] باراک اوباما،
رئیس جمهور امریکا برخی از متحدان
کشورش در خاورنزدیک و اروپا را مفتخورانی نامید که تلاش میکنند با کمک امریکائیها
مسائل خودشان را حل کنند[...] اوباما ضمناً
یادآور شد ایران طی چند دهه دشمن امریکا محسوب میشود[...]»
منبع: سپوتنیک
فارسی، مورخ 12 مارس 2016
بله، «ایران طی چند
دهه دشمن آمریکا» محسوب شده، و جالب
اینجاست که بر مبنای خاطرات خلیلزاد، همین «دشمن رسانهای» به پااندازی و دلالی برای
حملة ارتش آمریکا به عراق دستبهسینه
ایستاده بوده! این تناقضگوئیها به این دلیل پیش آمده که
«پارچه قرمزه» را هر هفته در آمریکا تکان تکان میدهند و هرکس به فراخور وسعاش
«شاخی» به آن میزند! و تکان تکان خوردن «پارچه قرمزه» در آمریکا، چنان
جمکران و کره شمالی را هیجان زده کرده که در لیسیدن و بوسیدن پای جنگفروشها با
یکدیگر مسابقه گذاشتهاند. این مسابقات پابوسی از قضای روزگار با سفر جوزف
بایدن به اسرائیل در میعاد 8 مارس، روز
جهانی زن تقارن زمانی یافت.
رسانههای جمکران ادعا کردند که سپاه پاسداران موشکهائی با
برد 2000 کیلومتر را آزمایش کرده! و
بنیامین نتانیاهو بلافاصله با تکیه بر این «خبر موثق» شدیداً «توافق هستهای» را
مورد انتقاد قرار داد. سپس بوق نژادپرستان بریتانیا مطالبات استعماریاش
را از زبان فرمانده نیروی «هوا ـ فضای» جمکران اینچنین بیان کرد:
«[...] سرتیپ امیرعلی حاجیزاده[...] گفته است که سپاه [پاسداران
انقلاب اسلامی] قطعنامههای شورای امنیت
سازمان ملل متحد در مورد برنامه موشکی ایران را قبول ندارد[...]»
منبع: بیبیسی، مورخ 20 اسفندماه سالجاری
آفرین بر این سپاه مستقل از همه جا و همه کس که قطعنامههای
شورای امنیت سازمان ملل را هم قبول ندارد، چرا؟ چون این قطعنامهها در تضاد آشکار با
«یکجانبهگرائی» و روابط «ضداجتماعی»، و به طور خلاصه در یک کلام در تضاد با «تروریسم»
قرار دارد! مسلم است که یک مجموعة سرکوبگر و مزدور استعمار
که خود را «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» میخواند، و جز سرکوب ملت ایران و خوشخدمتی برای تجاوز و
تهاجم غرب به ملتهای منطقه هیچ وظیفة دیگری نداشته و ندارد، با روابط حقوقی هم سرستیز داشته باشد.
و با توجه به هیاهوی اسرائیل و رسانههای غرب پیرامون
«اقتدار» سپاه پاسداران ملایان، و به ویژه
تهاجم سازمان تبلیغات اسلامی به «رهبران غرب و دیگر کشورها»، به صراحت تلاش بریتانیا جهت تحکیم سنگر سنتیاش،
یعنی سرکوب ملت ایران و روسستیزی را
شاهدیم. خلاصه علاوه بر شاخوشانه کشیدن اوباش جمکران برای «شورای امنیت سازمان
ملل»، چاهک اسلامی سازمان سیا نیز خود را برای جهاد با «روسیة ظالم» آماده میکند:
«[...] امروز نظری به دنیا بیاندازید؛ روسای کشورها یا به ملل خود و یا دیگر ملل ظلم میکنند
و یا در این ظلم شریکاند از طرف دیگر کسانی مانند سران دنیای غرب هستند که پایبند
رفاه ملتها بوده اما دیگر ملل را مستقلاً یا با همراهی دیگران استثمار میکنند[...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ
11 مارس 2016
سطور فوق چند پیام ابلهفریب را به مخاطب میفرستد. نخست
اینکه طویلة اسلامی آتلانتیستها که روزی سه نفر را به طور متوسط اعدام میکند؛ میهمانیهای مختلط را «شیطانی» میشمارد؛ جامعة مختلط
را «حرام» میداند؛ و همزمان مشوق تعدد زوجات، برده فروشی، پدوفیلی و تجارت قاچاق است و میلیونها ایرانی
را از کشورشان آواره کرده، به هیچکس «ظلم»
نمیشود، چرا؟ چون در چاهک مقدس سازمان سیا، یا همان حکومت اسلامی «مسئولیت» به عنوان پایه
و اساس روابط حقوقی وجود خارجی ندارد! کافی است به وراجیهای اخیر علی خامنهای و حسن
روحانی نیم نگاهی بیاندازیم. اولی جهت سلب مسئولیت از «موسوی و کروبی و محمد
خاتمی» که افتخار اجرای طرح سایمون گاس را داشتند، و
زمینة آشوب و گسترش سرکوب را فراهم آوردند،
آنان را «نانجیب» میخواند:
«[...] برخلاف رفتار نانجیبانة کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند
و با به راه انداختن فتنه برای کشور هزینه به وجود آوردند و دشمن را به طمع
انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز
انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار
با عظمت و با ارزش است[...]»
منبع: فارس، مورخ 20 اسفندماه سالجاری
بله مجریان کودتای انگلیسی، رفتارشان «نانجیبانه» بوده، هیچ جرمی هم مرتکب نشدهاند و در نتیجه دلیلی
ندارد که محاکمه شوند! چرا که، این نوع محاکمات برای اربابان در لندن میتواند
هزینههای گران سیاسی به همراه آورد. این
عزیزان فقط برای کشور «هزینه» به وجود آوردند و این مسائل پیشپاافتاده و «مادی»
هم که مثل اختلاس مهدی خاوریها و رفیقدوستها و 37 سال چپاول دستگاه واعظ طبسی
هیچ اهمیتی ندارد! به ویژه که خمینی جلاد ارادت ویژهای به بساط
تاراج واعظ طبسی داشت و خامنهای هم راه آن جانور وحشی را ادامه میدهد:
«[...] قانون مصوب سال 1347، موقوفات عام از جمله آستان قدس رضوی را از
پرداخت عوارض نوسازی معاف میداند. با اینحال [خمینی] در فرمان مکتوبی آستان قدس
رضوی و شرکت ها و مؤسسات وابسته را از پرداخت هر گونه مالیاتی معاف کرد [...] حتی
سال گذشته که دولت ایران بیش از 60 درصد درآمدهای نفتی خود را از دست داد، باز آستان قدس
رضوی حاضر نشد مالیاتی به دولت پرداخت کند[...]»
منبع: ایرانوایر، مورخ 11 مارس 2016
همچنانکه میبینیم اراذل و اوباشی که در داخل و خارج
ایران، هر از گاه به بهانة دفاع از
دمکراسی، شعار ابلهفریب «جدائی دین از
دولت و حکومت» سر میدهند، در واقع مدافعان تاراج استعماری آخوندها هستند. و بهترین نمونة این تاراج استعماری همین «آستان
قدس رضوی» است. این منطقة استراتژیک در مرزهای اتحادشوروی سابق
و افغانستان از قدیم مورد توجه استعمار بریتانیا قرار داشت. از
زمانیکه شاه عباس صفوی ـ پرسوناژ سبیلعلیشاه در توپ مرواری ـ برای اخراج پرتقالیها از بندر گامرون، دست به
دامن استعمار بریتانیا شد و استعمار «ناحق» را با استعمار «برحق» جایگزین کرد، چشم طمع انگلیس به همین خطه دوخته شده بود. و به همین دلیل بوق وزارت امور خارجه
بریتانیا به طبسی و جانشینان مزدور این جانور وحشی و سفاک ارادت ویژهای دارد. و دقیقاً به همین دلیل است که «پروفسور صابران»
با تکیه بر حدیث و قصه و روایت، موفق شد با روانکاوی بیخدیواری نادرشاه افشار،
«ظلم و ستم» او را کشف کند، هر چند از
روانکاوی شاه عباس صفوی خودداری ورزید. دلیل هم روشن است. از یکسو «نادرشاه» در هیچ جنگی شکست نخورده
بود، و از سوی دیگر سنی مذهب بود و با دکان امامان
شیعیمسلکان کاری نداشت، در نتیجه
انگلستان هم نمیتوانست با او در خراسان بساط مظلومپروری و شهیدنوازی پهن کند و
در منطقه به موشدوانی بپردازد! اینچنین بود که میخطویلهاش را در عرصة مرگ
پرستی، شکستستائی و انتقامجوئی، یعنی
در جهان ارزشهای واژگونة شیعیمسلکان بر زمین کوفت و همچنانکه شاهد بودیم، طی سدة
اخیر نان انگلستان در روغن فراوان شناور شده،
و توانست «آستان قدس رضوی» را به
پایتخت دوم خود تبدیل کند. آستان کذا نه تنها به دولت مالیات نمیپردازد و
خدماتی به ملت ارائه نمیکند، که دولت و
ملت را همزمان تاراج میکند؛ و از همه باج
میگیرد:
«[...] این نهاد با ادعای اینکه دولت و سازمانهای دولتی [...]
به او بدهکارند، در لیست بستانکاران دولتی
قرار گرفت و قرار شد بجای مطالباتاش، در
شرکتهای جدید سهام دریافت کند [...]»
همان منبع
در ادامة این گزارش آمده است که آستان کذا 104 شرکت وابسته
دارد؛ در 60 مؤسسه سهامدار است و شرکتهایاش در زمینة
صنعت و معدن، کشاورزی و دامپروری، عمران، خدمات درمانی، فرهنگی
و اجتماعی و حتی علمی و آموزشی فعالیت دارند.
و از همه مهمتر اینکه مالک منطقه
ویژه اقتصادی سرخس در منطقه صفر مرزی ایران و ترکمنستان نیز به شمار میرود! این
منطقه یک فرودگاه بینالمللی دارد و از طریق راهآهن به خطوط بندرعباس ـ بافق ـ يزد متصل است، و
خلاصه بگوئیم حیاط خلوت لندن به شمار میرود. البته این امکان وجود دارد که پس از مرگ واعظ
طبسی جنایتکار، در این حیاط خلوت شاهد تحولاتی باشیم. و همین
تحولات محتمل است که حکومت زالممد را به بازاریابی برای محمدخاتمی، سرپرست
سابق کیهان، مسئول تبلیغات جنگ در دوران
صدارت موسوی و ... و به ویژه رهبرکودتای سبز و ناکام سایمون گس در ایران واداشته.
روند بازاریابی چنین است که حسن روحانی بالای منبر میرود، و زبان
به تحسین گوبلز اردکان میگشاید. و از آنجا که وزارت کشور و نیروهای انتظامی نیز
در طویلة جمکران وجود خارجی ندارند، آناً
یک گله لاتوچاقوکش «اصولگرا» به خیابانها میآید و به ممدگوبلز فحاشی میکند! به این
ترتیب، یک «ایرانستیز» سابقهدار، که به دلیل ضدیت با دمکراسی، از
الطاف ویژة جرج سوروس و محفل مرداک نیز برخوردار شده، تبدیل میشود به «شخصیت کلیدی در سیاست کشور
ایران» و تعجبی هم ندارد! سفلهپروری و «پشکنوازی»، سنت پسندیدة استعمار سلامالله بوده و هست. حسن
روحانی عامل اجرای همین سنت پسندیدة «نبوی» است،
و مسلماً صداوسیمای جمکران نیز به
نوبة خود نقش آتشبیار این معرکة استعماری را به بهترین وجه ایفا خواهد کرد:
«[حسن روحانی] در میدان تاریخی امیرچخماق نیز عارف و رئیسجمهور
پیشین محمد خاتمی را "از افتخارات این شهر" خواند[...] صدا و سیمای
جمهوری اسلامی هنگام پخش مستقیم سخنرانی روحانی [...] هر بار که مردم با شنیدن نام
خاتمی و عارف در حمایت از آنها شعار میدادند صدای برنامه را کم یا قطع میکرد[...]»
منبع: صدای آلمان، مورخ 17 اسفندماه سالجاری
دردسرتان ندهم؛ حسن
روحانی هی «خاتمی، خاتمی» کرد، صدا و سیمای جمکران هم جهت بازاریابی برای «این
مرتیکه»، هی صدا را بالا و پائین برد تا
کالای بنجل تولید سازمان سیا را در بستهبندی «مردمی» به خوشخیالها قالب کند. همان سناریوئی که در دورة آریامهر با روحالله
خمینی وحشی به صحنه آورده بودند. بله، تل موهوم «مردم» در ادبیات تروریستها نقش
سرنوشتسازی داشته و دارد. و با تکیه بر
همین تل موهوم است که به ویژه طی 37 سال اخیر، خشونت و ارعاب و ترور، یعنی
«شیطانسازی» به «سیاست رسمی» حکومت ملایان تبدیل شده. حسن
روحانی نیز به عنوان یکی از محصولات «ممتاز» حکومت ولایتفقیه به هیچ قیمتی حاضر
نیست این چماق سحرآمیز را رها کند:
«[...] چرا دروغ میگوئیم، چرا برادری و وحدت در جامعه به وجود نمیآوریم
و تنها به فکر حزب و جناح خود هستیم چرا به فکر مردم نیستیم[...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ 22 اسفندماه سالجاری
همچنانکه میبینیم وظیفة آخوند از عرصة پوچ ادعای «به فکر مردم
بودن» گامی فراتر نمیرود! فراموش
نکنیم، اینها همان ملایان هستند که 4 دهة
پیش میخواستند «پول نفت» را ببرند دم در خانهها بدهند به دست «خوشخیالها!» این شعارهای پوچ و مسخره، از جمله «معنویات» این جانوران پدرسوخته
است، ارتباطی هم با واقعیات اجتماعی و
اقتصادی ندارد. خلاصه این جانوران قرونوسطائی
مصلحت نمیدانند که جهت تأمین مسکن، آموزش و بهداشت، شکوفائی فرهنگی و علمی دست به کاری بزنند؛ شعار
پوچ، و به ویژه تهاجم به تشکلهای سیاسی، و جلوگیری از شکلگیری هر نماد لائیک در جامعه
کفایت خواهد کرد. خصوصاً که در حال حاضر
یانکیها بازی «انتخابات» را هم برایشان درست کردهاند، و ملایان بر سر بیرون آمدن نامشان از این صندوق
شکستهها با یکدیگر «دستبهیقه» هم میشوند!
فراموش نکنیم، آخوند
جماعت، هم در زمینة شعار پوچ و تهاجم به روابط حقوقی تخصص
دارد، و هم در زمینة مردمفریبی و دینفروشی. از
اینرو رئیس دولت تف و تکفیر در ادامه وعظ و خطابه مردم پرستانهاش ناگهان ترمز میگیرد، و ضمن
تهاجم به احزاب و رقابت انتخاباتی، «همه را به پیروی از خانواده شهدا» فرامیخواند:
«[...] در جامعة ما چه خبر است. چرا فضای برادری و وحدت در جامعه به وجود نمیآوریم
و به هم تهمت میزنیم و دروغ میگوئیم [...] چرا میگوئیم این حزب یا گروه پیروز
شده است [...] همه ما برادر هستیم و عضو یک ملتایم که باید در هر جا به ملت خدمت
کنیم و باید درس ایثار را از خانوادة شهدا یاد بگیریم.»
همان منبع
در واقع حسن روحانی به بازنشخوار فضولاتی مشغول شده که
سازمان سیا تولید کرده و پیشتر روحالله خمینی هر شب روی همان بالکن لعنتی به
مزمزهشان مینشست! و در این مراسم مزمزة
فضولات ارباب، غایب اصلی همان روابط حقوقی
و انتخابات و دمکراسی، حقوق انسانی و
آزادی تفکر و تخیل و بیان و هنر و ادبیات است.
اینها دیگر به درد «مردم» نمیخورد؛
جهت دستیابی به اوج ارزشهای ملائی فقط لازم است که، همه نماز بخوانند و روزه بگیرند و سر قبر این
و آن زوزه بکشند و چند تا فحش هم به آمریکائیها بدهند تا همه چیز درست شود!
دقیقاً به همین دلیل است که مقامات و شخصیتهای برجستة حکومت
جمکران، و به ویژه اوباش صادراتی این حکومت که در غرب
رسوب کردهاند، روزی چند نوبت همین مائدة الهی
را به صور مختلف نشخوار میکنند، باشد که
زبان تهاجمشان تقویت شود و بتوانند علاوه بر سیاسی کردن جشنهای ایرانی و مدح و
ستایش معرکة 7 اسفندماه بگویند، «خاک بر سر
روشنفکر و...» و روی سخن با همانهاست که به
پیروی از ملاممد خاتمی، دمکراسی را با پوپولیسم در ترادف قرار میدهند. تاکنون این ترادف کلی را سایت بیبیسی، از زبان محمد خاتمی، حاج فرج دباغ، پاسدار اکبر و شرکاء به مخاطب حقنه میکرد، حال که باراک اوباما ناچار شده لگدی نثار پوزة
لندن و پاریس کند و بساط «بهار عرب» را نیز به زیر سئوال ببرد، این
وظیفة مهم به پاسدار محسن رضائی محول شده!
به یاد داریم که محسنآقا، همان کاندیدای «خوشتیپ» مراسم خردجال 1388 است.
مراسمی که به اخراج مفتضحانة سایمون گس از تهران انجامید. باری محسنآقا از نوابغ بزرگ حکومت زالممد
هستند و همچون آخوند اکبر رفسنجانی در همة زمینهها «صاحبنظر» و متخصصاند. در
نتیجه فارس نیوز به این نابغة بزرگ تریبون داده تا به جهانیان تفهیم فرمایند که
دمکراسی با «جمهور» تفاوت دارد و خلاصه «هر گردی، گردو نیست!»
محسنآقا را دستکم نگیریم!
ایشان کارشان را با سرکوب «کمونیستها»
در مناطق شمالی ایران آغاز کردند، سپس در نبرد با «کفار بعث» ارواح شکمشان پیروز
شدند، و پس از این پیروزی بزرگ تصمیم
گرفتند به امور «فرهنگی» روی آورند. در نتیجه،
در زمینة اقتصاد «دکترا» گرفتند و ...
و اینک که بساط تکان تکان دادن «پارچهقرمزه» در آمریکا و بریتانیا، یعنی روسای اتحادیه اروپا به راه اوفتاده، دو قاطر
لنگ و فرتوت گاری شکستة انگلستان، یعنی دولتهای ترکیه و جمکران در سربالائی زمان به
هن، هن افتاده و نفسنفس میزنند، ولی برای جا انداختن پیزی پاترنوس از هیچ کوششی
فروگزار نمیکنند. در این راستا کشتزار رجب اردوغان به مناسبت روز
جهانی زن، به ستایش حرمسرا نشسته ـ یورونیوز، مورخ 10 مارس 2016 ـ و محسنآقا هم،
به مصداق «چه مردی بود، کز زنی کم
بود»، قلمی به دندان گرفته و به میانة
میدان دویده تا به بهانة دفاع از «حقوق اقلیتها»، در واقع تحجر و توحش و روابط یکسویه را به ارزش
بگذارد:
«[...] نظام سیاسی دموکراسی قانون مطلقه نیست بلکه رأی اکثریت
بهصورت مطلقه است. در این نوع حکومتها
اقلیتهای سیاسی و کسانی که رأی اکثریت را کسب نمیکنند زیان میبینند و حقوق آنها
پایمال میشود[...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ 20 اسفندماه سالجاری
بله تیمسار محسنآقا چنین پنداشته که «اقلیت» همان اقلیت
سیاسی است، و در گام بعد به این نتیجه رسیده که دمکراسی، ناقض
حقوق اقلیتهاست! البته همینکه محسنآقا پس از 37 سال موفق شده
چند جمله ردیف کند که «فعل و فاعل» داشته باشد، فینفسه پیشرفت ادبی چشمگیری به شمار میرود. ولی
علیرغم این پیشرفتها، سردار دکتر رضائی هنوز نمیتواند بین حکومت گلهپرور
و زورگوی «خدامحور»، با «نظم حقوقی انسانمحور»
تفاوت قائل شود! به همین دلیل وقتی میخواهد به «مضرات دمکراسی»
اشاره کند، میفرماید، «در دمکراسی میتوانند شما را مجبور کنند، ملک خود را بفروشید»:
«[...] در حکومتهای دموکراسی اگر شما زمینی داشته باشید و
نخواهید آن را بفروشید ممکن است خریدار با دوازده نفر بیاید و بگوید ما برای فروش
زمین شما رأی میگیریم و چون شما در اقلیت قرار میگیرید ناچار میشوید علیرغم میلتان
زمین خود را بفروشید[...]»
همان منبع
وقتی لات قلم به دندان میگیرد، دمکراسی هم تبدیل میشود به «فروش اجباری
زمین!» بله یادمان نرفته که در دوران پهلوی،
سازمان سیا از طریق ساواک چنین تبلیغاتی را به راه انداخته بود تا در اوج
جنگسرد به حساب خودش «مرام اشتراکی» را به حاشیه براند. بله،
آنزمان میگفتند، مرام اشتراکی
یعنی زن شما هم باید اشتراکی باشد، و
کمونیست هم یعنی «خدا نیست!» در آن روزگار «کمو» به مفهوم «خدا» بود، ولی «نیست» همان معنی نیست در زبان فارسی را
داشت. در نتیجه «کمونیست» میشد «خدا نیست!»
حال در دوران پساجنگ سرد،
سردار محسنآقا به صورت ناشیانه به بازنشخوار همان تبلیغات ضدکمونیستی سازمان
سیا مشغول شده، البته بجای کمونیسم، اینبار وظیفه دارد به دمکراسی حمله کند، و بجای «زن»،
از «زمین» مثال بیاورد. میدانیم
که به موجب آیة شریفه «زنان کشتزار شما هستند»،
زن در اسلام مایملک مرد به شمار میرود؛ فاقد
هرگونه حقوق انسانی است و ... و به همین دلیل محسنآقا به پیروی از ملاممد خاتمی و
دیگر اوباش محفل کودتای 22 بهمن میکوشد از
«دمکراسی» تصویر مخدوش ارائه دهد. البته تلاشهای پاسدار محسن رضائی قابل تقدیر
است، چرا که باعث انبساط خاطرما و نیاکان والاتبارمان
شد، همانها که در دوران پهلوی تبلیغات
ضدکمونیستی سازمان سیا را به گوش خود شنیدهاند. ولی انگیزة پاسدار رضائی برای تحریف دمکراسی و
ایجاد ترادف میان جمهور و حکومت زالممد با «کمونیسم» ارتباطی ندارد، به
تحولات اسرائیل مربوط میشود!
اسرائیل، تنها
دمکراسی منطقه است و اخیراً دولت اینکشور چند ضربة جانانه بر فرق آخوندهای یهودی
فرود آورده. از یکسو،
بودجة فرهنگی دولت از این پس شامل
اقلیت عرب نیز خواهد شد، و از سوی دیگر در
کنار «دیوار ندبه» فضائی در نظر گرفته شده که در آن زنان و مردان یهودی بتوانند به
صورت مختلط به نیایش بپردازند! به عبارت دیگر،
هر چه آنگلوساکسونها در اسرائیل
رشته بودند تا اینکشور را به لجنزار «قوم یهود»،
و مرکز بحرانسازی منطقه تبدیل
کنند، در حال پنبه شدن است! و این است دلیل موشکپرانیهای کره شمالی و سپاه
پاسداران، آنهم همزمان با سفر جوزف بایدن
به اسرائیل! آتلانتیسم از تحولات این کشور
به هراس افتاده. تحولاتی که در درجة نخست
بر کشور مصر تأثیر میگذارد و مسلماً دیگر کشورهای ساحل مدیترانه نیز از بازتابهای
دمکراتیک آن بهرهمند خواهند شد. انتصاب «احمد ابوالغیط» ـ وزیر
امورخارجة مصر در دوران حسنی مبارک ـ به
ریاست اتحادیة عرب، و رد دعوت آمریکا از سوی نخستوزیر اسرائیل
نخستین نشانههای این تغییرات است که علاوه بر اروپا، جمکرانیها را نیز تلخکام کرده، و به لغو میتینگ دونالد ترامپ در شیکاگو، حیاط خلوت اوباما و اسلامنوازان و اسرائیلپرستان
انجامیده. بله اینبار وقتی پارچه قرمزه را تکان تکان
دادند، کتککاری مفرحی به راه افتاد، و دلیل
هم اینکه گاوه روی دوپا میدوید، و
ماتادور چاردستوپا!
<< بازگشت