محفلنامهها!
حکومت ملایان آخرین ماه سال میلادی را
به جنجال و هیاهو پیرامون «نامه» گذراند. نامة جواد ظریف به فدریکا موگرینی؛ نامة
یک کارگردان سینما به حسن روحانی، و نامة
آن 30 نفر به دونالد ترامپ! نیازی نیست
بگوئیم، وجه مشترک این نامهها، گسترش روابط غیررسمی و عادی
سازی «سلب مسئولیت» بود. سلب مسئولیت از آمریکا در جنایات حکومت ملایان؛ سلب مسئولیت از حکومت آخوند در ایجاد فقر و
بیخانمانی، و از همه مهمتر، سلب مسئولیت از مقامات مسئول در مذاکرات هستهای!
ظریف،
وزیر امورخارجة جمکران، بر اساس
وعده و وعید جان کری، به فدریکا موگرینی نامه نوشته و ادعا میکند که، «تمدید
تحریمها بر اساس همین وعدهها، نقض برجام
است!» و احدی به این جانور وحشی نمیگوید، آنچه «برجام» خوانده میشود، «رسمیت
دارد.» یعنی نوشته شده و به امضاء طرفین رسیده. در عوض،
شاهدیم که همه عربده میزنند که درز خبر حماقت ممجواد، «امنیت ملی» را مخدوش کرده! البته حکومتی
که جاسوس انگلستان را به عنوان «سفیر» به تهران میآورد، امنیت
ملی را مخدوش نمیکند! به همچنین است در
مورد جنجال پیرامون نامهنگاری آن «30 تن» به دونالد ترامپ! فراموش نکنیم که جنجال «30 تن» با هدف انحراف
افکار عمومی از شکست آتلانتیستها در سوریه و فروپاشی محور طالبانسازی چین و
پاکستان به راه افتاده. همانطور که عربدهجوئی باراک اوباما و رئیس
سازمان سیا بر علیه روسیه و شخص ولادیمیر پوتین، که به ترور سفیر روسیه در ترکیه، و دیگر
عملیات تروریستی و اخراج 35 دیپلمات روسیه از آمریکا منجر شد، ریشه در شکست مفتضحانة اردوگاه غرب از مسکو
دارد.
همزمان با احضار محور طالبانپروری
ـ چین و پاکستان ـ به مسکو،
تهاجم بوقهای آتلانتیست به روسیه شدت
گرفت و سگهای وفادار کدخدا از قضای روزگار دریافتند که دو ماه قبل، مقر «سازمان امنیت جمعی اروپا» در وین، مورد
تهاجم «هکرهای روس» قرار گرفته بود! البته همانطور که میدانیم، سگهای
کدخدا برای اثبات ادعایشان هیچگاه به سند و مدرک نیاز ندارند، اینان به
پیروی از اصول پروپاگاند گوبلز «راحل»، جنایات خود را به «دشمن» نسبت میدهند و به
گواهی تاریخ معاصر، دشمن فاشیسم در مسکو
نشسته!
در واقع برای آتلانتیستها که به توهم
«برتری» مبتلا شدهاند، شکست مفتضحانة بینالملل فاشیسم از ارتش سرخ، حکایت دکان
حسین در کربلا برای سگسالاری شیعی را دارد! با این تفاوت که اولی، برخلاف بیبیگوزک شیعیان، یک رخداد واقعی تاریخی است، که
هیچکس نمیتواند آن را به زیر سئوال ببرد،
و آتلانتیستها هم به هیچ عنوان
این شکست را نمیتوانند «هضم» کنند. حال اگر شکست «بهارعرب» را در کنار شکست آلمان
نازی بگذاریم، میتوانیم بفهمیم هاری باراک اوباما، رئیس
سازمان سیا، و دیگر اعضای طویلة مککارتی از
کجا ریشه میگیرد!
اگر به یاد داشته باشیم، ولادیمیر
پوتین به دعوت نیکولاسرکوزی، رئیس جمهور
وقت فرانسه، در مراسم بزرگداشت پیاده شدن متفقین در «نرماندی»
حضور یافت، ولی در سال 2015، که دولت روسیه برای بزرگداشت 70مین سالگرد
پیروزی ارتش سرخ بر طاعون فاشیسم از سران جهان دعوت به عمل آورد، فقط
رهبران چین و هند و برزیل در این مراسم حضور یافتند. همچنین
پس از سقوط هواپیمای توپولف که به مرگ 92 سرنشین آن از جمله دهها تن از گروه
سرشناس «کُر الکساندروف» منجر شد، گذشته
از «شارلی ابدو» که به دلیل تحولات سوریه، پس از زلزله ایتالیا، «طنز»
را از محتوی آن تهی کرده، زبان برخی از سران اروپا، از شدت
خوشحالی بند آمده بود! همانها را میگوئیم
که از ترور سفیر روسیه در آنکارا نیز ابراز تأسف نکردهاند. و شاید
به همین دلیل دولت سگسالاری شیعی هم بلاتکلیف مانده بود و به کمک بیبیسی و
رادیوفردا و سازمان تبلیغات اسلامی و مخالفنمایان و اهالی سینما، در چندین و چند
زمینه با «نامه» معرکه گرفته بود تا درد و غم «ارباب» را تسکین دهد.
نخستین معرکه درگیرودار تحولات حلب و
تمدید تحریمهای داماتو در کنگرة آمریکا،
با نامهنگاری ممجواد ظریف به فدریکا موگرینی آغاز شد. وزیر امورخارجة
حکومت قدرقدرت جمکران به همتای بروکسلستانیاش نوشت، «هر چند در متن برجام قید نشده، ولی تمدید این
تحریمها نقض برجام است، چرا که جان کری و
وزیر خزانهداری وعده داده بودند که جلوی تمدید این تحریمها را میتوان گرفت!» ظریف
همین اظهارات ابلهانه را در کمیسیون «
امنیت ملی» مجلس جمکران هم تکرار کرد و گفت،
«اشتباه کردم»:
«[...] ظریف [دراین جلسه]
گفته است [...] وزیرخارجه و وزیر خزانهداری آمریکا به ما گفتند اگر قانون
داماتو [تمدید تحریمهای ایران] به سنا برود، ما روشهائی داریم که جلوی آن را بگیریم [...] ما
با صحبت و قول آقای کری اظهار نظر کردیم، ... به حرف جان کری وزیر امور خارجه آمریکا
اعتماد کردم و ... اعتراف میکنم اشتباه کردم[...]»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 25 دسامبر2016
بله، وزیر امورخارجة حکومت جمکران، حکومتی که 38 سال است در رسانههای غرب به «نبرد
با آمریکا» مشغول است، «به حرف» وزیر امورخارجة آمریکا اعتماد کرده! این اظهارات به صراحت نشان میدهد که ارتباط
حکومت جمکران با واشنگتن، یک ارتباط «غیررسمی» و غیرحقوقی، یا
بهتر بگوئیم یک ارتباط «ارباب ـ رعیتی»، از قماش «ارتباط» ناصرالدینشاه قاجار با
انگلستان و فرانسه است! خلاصه اگر دولت
حسن فوتبال واحد پول رسمی کشور را از «ریال» به «تومان» بازگردانده، حکمتی دارد!
آخوندیسم ظاهراً رویای بازگشت به دوران نورانی «ناصری»
در سر میپروراند، همانطور که رجب
اردوغان نیز در حسرت احیاء امپراتوری عثمانی گیر کرده! فقط اشکال اینجاست که تحولات سوریه و شکست
کودتای ناتو در ترکیه، دولت بریتانیا را در سربالائی «برکسیت» انداخته، رئیسجمهور فرانسه را به «استعفا» واداشته، و
وضعیت آمریکا هم به مصداق «چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است» چه بهتر که در پرانتز قرار
گیرد. خلاصه حامیان اصلی آشوبهای «بهارعرب» سخت به
افلاس افتادهاند و ناچار به معذرتخواهی از بشار اسد شدهاند و از آنجا که شهامت
ندارند مستقیماً مسئولیت جنایاتشان را برعهده گیرند، مسئولیت کذا را به «محسن
مرزوقی» محول کردهاند:
«یکی از رهبران "جنبش مشروع تونس" اعلام
کردکه محسن مرزوقی، دبیرکل این جنبش و
تعدادی از رهبران آن بزودی برای عذرخواهی از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه به ابن کشور سفر میکنند[...]»
منبع:
ایرنا، مورخ 27 دسامبر 2016، کدخبر: 82362997
نیازی نیست بگوئیم که،
«تونس» همان نمونة به اصطلاح
«موفق» فاشیسم بهارعرب است که فرانسوا اولاند و علی خامنهای و پاسدار لاریجانی و میرحسین
موسوی و آخوند کروبی و موسسة بروکینگز به آن ارادت فراوان داشتند. به یاد
داریم که رهبر این فاشیسم «موفق»،
الغنوشی، صادره از انگلستان بود، و پامنبریاش، محسن مرزوقی هم از صادرات فرانسه به شمار میرفت! جالب
اینجاست که اخیراً جمکرانیها ادعا میکنند،
موسوی و کروبی را در ارتباط با حمایتشان از آشوبهای بهار عرب در «ویترین»
ـ بازداشت خانگی ـ گذاشتهاند! در اینصورت عجیب است که هیچکس
مزاحم علی خامنهای و علی لاریجانی نشده! و عجیبتر اینکه مخالفنمایان حکومت ملایان نیز
هرگز به این «یک بام و دو هوا» اعتراضی نکردهاند!
مخالفنمایان سعی دارند «ویتریننشینی» موسوی و کروبی
را به اعتراضات پساانتخاباتی وصله کنند، هر
چند در جمکران «انتخابات»، جز شبیهسازی
انتخابات نبوده و نیست. در هر حال، پس از
کودتای ناکام سایمون گس، یک گله وظیفه دارد بازداشت خانگی سردمداران
پوپولیسم اسلامی را به حساب طرفداری اینان از «رأی مردم» بگذارد، گلة
دیگر نیز میکوشد ویتریننشینی موسوی و کروبی را به حمایت اینان از آشوبهای بهار
عرب منسوب کند، ولی واقعیت جز این است.
واقعیت این است که استعمار غرب به شیوة معهود، از
ایندو برای ایجاد آشوب و بحران و سرکوب مخالفان حکومت بهره گرفت، سپس
حکومت ملایان برای تداوم بحران، و نشاندن
ایندو جانور وحشی در جایگاه «مخالف نظام»، اینان را در بازداشت خانگی گذارد. به این
ترتیب رادیوفردا میتوانست روزی پنج نوبت،
«امت همیشه در صحنه» را در جریان تحولات مهم «جهانی» از قماش «بواسیر کروبی، پروستات موسوی،
دل و رودة زهرا خانوم و...» و
نظرات حکیمانة تخم و ترکة مونث و مذکر اینان قرار دهد!
و اما اینک که آزادی حلب تیرخلاص را به آتلانتیستهای
حامی بهار عرب شلیک کرده، حسن فوتبال میخواهد وارد منطقة اقتصادی
اوراسیا شود، و سردار «زیبائینژاد»، معاون
اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به یاد آورده که بازداشت خانگی موسوی و
کروبی هیچ ارتباطی با آشوب و بحرانسازیهای اینان نداشته:
«[به گفتة] حسین نجات (زیبایینژاد)، بازداشت خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد [...] ربطی به
اعتراضات ۸۸ نداشت [...] این
افراد یک سال بعد [...] با تصمیم شورایعالی امنیت ملی بازداشت شدند[...]»
منبع: بیبیسی، مورخ 27
دسامبر 2016
در واقع بیبیسی از زبان «زیبائینژاد» به امت همیشه
در صحنه «پیام» میفرستد که برای لاتبازیهای پساانتخاباتی آماده شوند، که این
قماش «فعالیتها» هیچ مجازاتی ندارد و اگر موسوی و کروبی بازداشت شدهاند، دلائل
دیگری داشته:
«[...] میرحسین موسوی و مهدی کروبی [ از] وزیر کشور، برای راهپیمائی در روز 25 بهمن "به منظور
اعلام همبستگی با [...] قیام آزادیخواهانة مردم تونس و مصر بر علیه حکومت استبدادی"
درخواست مجوز کردند[...] و یک هفته بعد، به
همراه همسرانشان تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند[...]»
همان منبع
همچنانکه میبینیم قوة قضائیه جمکران با شایعهپراکنی و
آشوبسازیهای میرحسین موسوی و آخوند کروبی هیچ مشکلی نداشته. ایندو ماهها
پس از لاتبازیهای خردادماه 1388 ـ تا 25
بهمنماه 1389 ـ آزاد بودهاند. در ضمن
برخلاف ادعای سردار، بازداشت خانگی شامل حال کشتزار سردمداران کودتای
سبز نشده. حال باید ببینیم چرا قانونشکنی
و بحرانسازیهای خردادماه 1388 و برپائی
تظاهرات غیرمجاز فاقد اشکال بوده، ولی
راهپیمائی مجاز برای همبستگی با مردم تونس و مصر،
«جرم» تلقی شده؟! بیبیسی میگوید، روز 25
بهمنماه ـ پس از سقوط دولتهای تونس و
مصر ـ «معترضان» به خیابانها
آمدند و شعارهای تندی علیه «نظام» دادند:
«[...] روز25 بهمن، معترضان در تهران و چند شهر دیگر به خیابانها
رفتند و شعارهای تندی علیه جمهوری اسلامی دادند.
یکی از شعارهای معترضان "مبارک،
بنعلی، نوبت سید علی" بود[...]»
همان منبع
با توجه به حماقت و بلاهت و به ویژه ابتذالی که در شعار
«معترضان» موج میزند، به صراحت میتوان
«ردپای ساواک جمکران» را در این «تظاهرات خودجوش» مشاهده کرد. در واقع حکومت ملایان با راهنمائیهای حکیمانة «سایمون
گس» برای آشوب و سرکوب و کودتا خیز برداشته بود،
و اینک نیز با توجه به اینکه علاوه
بر سفرای آلمان و فرانسه، سفیر کنونی انگلستان
در ایران نیز کارمند سازمان جاسوسی بریتانیاست،
یعنی تحت نظارت مستقیم سازمان سیا
فعالیت میکند، حکومت زالممد به این توهم
دچار شده که زمینة مناسب برای تکرار دورباطل از هر نظر فراهم است! و دلیل
بلبلزبانیهای «زیبائینژاد» در مورد موسوی و کروبی، و تمرکز مقامات سگسالاری شیعی بر ایندو جانور
وحشی چیزی نیست جز همین رویای «تکرار دورباطل!»
به این ترتیب حکومت ملایان و مخالفنمایاناش، به
شیوة معهود برای لیسیدن چکمة رئیسجمهور جدید آمریکا، از
طریق سلب مسئولیت از ارباب، و نشاندن فاشیستها در جایگاه «مخالف استبداد» آماده
میشود.
هدف اینان از نامهنگاری و هیاهو پیرامون آن ایجاد
اجماع در میان ایرانیان برونمرزی و به ویژه حقنه کردن چند دروغ شاخدار به افکار
عمومی است. نخست اینکه حکومت جمکران که با کودتای محفل «کارتر
ـ برژینسکی» بر علیه دولت شاپور بختیار در ایران استقرار یافت، و تمامی
ذخائر ارزیاش در بانکهای آمریکاست، حکومتی
است «مستقل» که هیچ ارتباطی با آمریکا ندارد.
در نتیجه ملت ایران نمیباید 38
سال تاراج و سرکوب و کشتار سازمان یافتة این حکومت را به حساب حمایت بیقید و شرط
آتلانتیسم از ملایان بگذارد! دیگر آنکه،
دونالد ترامپ از ارتباط حاکمیت
آمریکا با حکومت جمکران آگاه نیست، و خلاصه سفر 5 روزة رئیسجمهور سلوونی به تهران، و
سخنرانی وی در مجلس طویلة مشروعه، کاملاً اتفاقی
بوده و ... و نهایت امر میباید بپذیریم که دونالد ترامپ، به عنوان رئیسجمهور ایالات متحد، میتواند
«حامی ملت ایران» باشد و با تحریم علی خامنهای و اراذل و اوباش مسلح جمکران، به ملت
ایران کمک کند! در راستای تحقق این اهداف «والا»، گویا 30 نفر،
از جمله هواداران میرحسین موسوی و شیخ کروبی به رئیسجمهور جدید آمریکا
«نامه» نوشتهاند، و این نامه به ابزار جنگ
زرگری جهت گسترش حماقت و خشونت تبدیل شده.
جریان از این قرار است که یک گله از جمکرانیان نویسندگان
نامةکذا را به «خیانت» متهم کردهاند! یک گلة دیگر،
پاسخ دادهاند، «حکومتی که شهرونداناش را سرکوب میکند، مسئول این خیانت است!» ناگفته
نماند، برای حضراتی که با این نامه معرکه
گرفتهاند، «شهروندان» از گلة مککارتیستهای اسلامگرا فراتر نمیروند. ولی گلة سوم هم داریم که فرمودهاند «تا
اوپوزیسیون خارج از کشور یککاسه نشود،
این نامهنگاری ها بیهوده است» و ... و از همه جالبتر اظهارنظر گلة چهارم است. این
گله چند صد نفره، نامهنگاری آن 30 نفر را
« ضدملی» ارزیابی کرده! به عبارت دیگر، حکومت آخوند پدوفیل که ضمن نفی ایرانیت، «به نام خدا» جنایت و تاراج میکند، و
کنیزمطبخی آمریکا نیز هست، «ملی» به شمار
میآید! خلاصه بگوئیم،
این نامه و جنجالی که پیرامون آن
به راه افتاده، به صراحت با استقرار نظم دمکراتیک و انسانمحور در
ایران سر ستیز دارد!
در عرصة دمکراتیک، هم
نگارش این نامه، و هم واکنش به آن صورت دیگری به خود میگرفت. اگر نویسندگان این نامه، نگرش
دمکراتیک میداشتند، از دونالد ترامپ تقاضا میکردند به استقرار
دمکراسی در ایران کمک کند. ولی حضرات چنین نگرشی ندارند، در نتیجه خواهان «تحریم» خامنهای و اوباش مسلح
جمکران شدهاند. حال آنکه تحریم این اراذل به استقرار دمکراسی
منجر نخواهد شد. از سوی دیگر، نامهنگاری 30 نفر کذا که همگی بالای 18 سال
دارند، و دیوانه و تحتقیمومت نیستند، به خودشان مربوط است، نه به دیگران!
جماعتی که برای نفی و یا ستایش این
عمل، دست به قلم برده، یا
مصاحبه میکند، در جایگاه «قیم» این 30
نفر نشسته. به همچنین است در مورد واکنش نویسندگان این نامه
که خود را به «توجیه» نگارش نامهشان موظف میدانند! اینان
نیز به نوبة خود، نشستن دیگران در جایگاه قضاوت ارزشی را پذیرفتهاند! به
عبارت دیگر همگی سر در آخور محفل «احترام به ادیان» دارند. محفلی که
با آزادی بیان و فردیت و مادیت انسان، سر
ستیز دارد؛ انسان را غیرمسئول و تحت
قیمومت میخواهد، از اینرو حق انتخاب آزاد
را برای انسان به رسمیت نمیشناسد! در لجنزار چنین محفلی است که نامه نگاری افرادی
که هیچ مسئولیت سیاسی در کشور ندارند،
«خیانت» تلقی میشود، و غارت و جنایت مقامات رسمی، دولتمداری و ادارة امور کشور به شمار میآید.
حکومت آخوند میلیونها ایرانی را به حاشیهنشین و کارتنخواب
تبدیل کرده، یک سینماگر به حسن روحانی
نامه مینویسد و میگوید «شرم کنید!»
روحانی جواب میدهد، خیلی شرمنده
شدم، در این مورد «همه مسئولاند!» وزیر کشورش هم انگشت اتهام را به سوی «شهرداری
و وزارت رفاه» گرفته، و نهایتامر، کارتنخوابها که قربانیان تاراج سازمان یافتة این
حکومتاند، در پی این بساط مورد تهاجم
اوباش مسلح حکومتی قرار میگیرند. در چنین
حکومتی که از «انسانیت» تهی است، منافع
ملی با تاراج، خدمت با خیانت، و مسئولیت،
با گریز از مسئولیت در ترادف قرار گرفته؛ «مزرعة حیوانات» را که فراموش نکردهایم.
<< بازگشت