سیل، ساواک، سرمایه!
«[...]جسد تکهتکه شدة رشیدنیا [...] ساعات دراز در
اتاق ته باغ روی زمین رها شده، کسی هم به
آن کوچکترین توجهی نمیکند. باغبانباشی
و دیگر دیوانگان کارهای مهمتری دارند. در
صحن باغ نماز جماعت اقامه میکنند؛ خطبههای
دینی را باغبانباشی میخواند؛ پیشخطبههای
فرهنگی را هم احمد جونجونی قرائت میکند[...]»
منبع: سعیدسامان، «آقای سخاوتمند»، ص. 238
در تاریخ 25 فروردینماه سالجاری، 42 نفر در استانهای کردستان وآذربایجان شرقی و
غربی قربانی سیل شدند. طبق معمول قربانیان
سیل «مسئول» این فاجعه شناخته شدهاند؛ دولت قدرقدرت طویلة مشروعه در مورد عدم کارآئی
«آخوندی»، وزیر راه و ترابری که جز حیف و میل بودجة مملکت
و زدوبند هیچ وظیفة دیگری بر عهده ندارد،
سکوت اختیار کرده. بله، دولت که بیکار نیست به امور کشور رسیدگی کند؛ در طویلة مشروعه «وظیفة الهی دولت» فراهم آوردن
زمینة تاراج و سرکوب ملت ایران بوده و هست و «آخوندی»، وزیر کذا هم فقط «وظیفة الهی» خود را انجام میدهد.
البته بساط سلب مسئولیت از مقامات مسئول
به این مختصر ـ قربانیان سیل 25 فروردینماه
محدود نماند؛ عملیات تروریستی حکومت برای تخریب ساختمان
پلاسکو و بالا کشیدن صدها میلیون تومان حق صاحبان سرقفلیها نیز به حساب «کارگران
و کسبه» نوشته شد:
«[...] گزارش
نهائی کمیته فنی پلاسکو [حاکی از این است که] به دلیل دیر اطلاع دادن کسبه و
کارگران ساختمان طعمه حریق شده [...] و زمانی به آتشنشانی اطلاع داده میشود که [...]کار
از دست خارج شده بود [...]»
منبع: ایسنا، مورخ 16 آوریل سالجاری، کدخبر: 96012711361
بدانید و آگاه
باشید که تخریب ساختمان پلاسکو، تقصیر «کسبه و کارگران» بوده، هیچ ارتباطی با عملیات تروریستی حکومت، آنهم
پس از انتخابات کودتائی یانکیها، و به
ویژه سفر یواشکی «توبیاس الوود»، معاون وزیرامور خارجة بریتانیا به تهران نداشته!
در هر حال، قربانیان سیل و یا مالباختگان و کشتهشدگان
انفجار ساختمان پلاسکو هیچ اهمیتی ندارند؛
مهم ثبتنام احمدینژاد و حسن
روحانی و دیگران در «شبهانتخابات» ریاست جمهوری حکومت اسلامی است. باید
مشخص شود کدامیک از این نامزدها شبکة قاچاق مهمتری در اختیار دارد و بهتر میتواند
ملت ایران را غارت کند؛ مغزهای کشور را
فراری دهد، و دارائیهای ملت را به بانکهای
ارباباناش در غرب سرازیر نماید.
البته شرایط خیلی تغییر کرده، و مشکل بتوان تصور کرد که آتلانتیستها قادر
باشند خاک ایران را مانند دوران نورانی امام روشنضمیر میرحسین موسوی به توبره
بکشند. ولی خوب به قول معروف «تا ریشه در آب است، امید
ثمری هست»، و محفل «شیخوشاه» نه تنها پابرجا و استوار است
که در اروپا و آمریکای شمالی هم «شعبات» فعالی افتتاح کرده. در
نتیجه، حکومت زالممد که در کارنامهاش جز فسادمالی و
اداری و به ویژه فساد اخلاقی ـ اخلاق در
مفهوم معاصر آن و نه مفاهیم آخوندیاش ـ
هیچ ندارد، بر «انتخابات» متمرکز
شده! یک انتخابات شوراها دارند، یک انتخابات ریاستجمهوری، و... و معلوم نیست چه «انتخابات» دیگری هم برای
سرگرمی ملت سر هم خواهند کرد. اینهمه به
این امید که نتیجة این صحنهگردانیها نان بیشتری برای اربابانشان در روغن شناور
سازد. و این است دلیل افشاگری بیبیسی در مورد «اشتباه
300 میلیون دلاری ایران در ماجرای گروگانگیری!»
بوق وزارت امور خارجة بریتانیا، برای سلب مسئولیت از آمریکا و ارائه تصویر «خوشنیت
و سادهدل» از مزدوران جمکرانیاش، در این
گزارش بجای مقامات حکومت اسلامی، واژة
«ایران» را نشانده. توگوئی سازمان سیا و
حکومت ملایان هیچ نقشی در گروگانگیری
نداشتهاند؛ و این عمل و تاراج اموال ملت
ایران توسط «چیزی» صورت گرفته که «ایران» خوانده میشود!
باری در گزارش بیبیسی چنین آمده که
طی «مذاکرات الجزایر»، 300 میلیون دلار
بیشتر به بانکهای آمریکا سرازیر شده و وقتی صدای اعتراض برخاسته، «بهزاد نبوی» که مسئول این مذاکرات بوده، در
پاسخ معترضان گفته «مثل کاسبها چرتکه نیندازید!»
یک بریده روزنامة «انقلاب اسلامی»
هم با اظهارات و تصویر بهزاد نبوی ضمیمة همین گزارش است.
البته انتشار این گزارشها از چند
زاویه میتواند مفید باشد. نخست اینکه بینوایان فرهنگی که دوران نورانی امام خمینی میرحسین موسوی را نمیشناسند، میتوانند
به صراحت دریدگی و وقاحت اوباش «انقلابی» و خطامامی از قماش بهزاد نبوی را مشاهده
کنند. دیگر آنکه به «اهمیت» محفل بهزاد نبوی بیشتر پی
ببرند!
بهزاد نبوی که پدرش آفتابهدار دکتر
منوچهر اقبال بود، و مادرش
نمکپروردة «لیلی امیرارجمند»، از جمله زندانیان «رسانهای» دوران محمدرضا شاه به
شمار میرود. ایشان به دلیل همان «سابقة زندان سیاسی» که رژیم
برایاش درست کرده بود، پس از کودتای 22 بهمن 57 یکشبه ره صدساله پیمود!
جالب است که همین پروژه ـ ایفای نقش زندانی رسانهای ـ پس از
کودتای ناکام سایمون گس نیز در مورد این فرد به اجرا در آمد، و نبوی موفق شد در جایگاه «زندانی نظام اسلامی»
هم بنشیند! خلاصه ایشان در ایفای نقش
«حسین همیشه مظلوم» مهارت خارقالعادهای پیدا کردهاند. ولی برخلاف
پرسوناژ بیبیگوزکی کربلا، بهزاد نبوی خواهر
ندارد؛ هر چند توانسته فرزندان و دیگر
اعضای قوم و قبیلهاش را در خارج و داخل مرزها به دلالی، پولشوئی و پااندازی برای حکومت اسلامی بگمارد! با این
وجود، این شخصیت برجسته و سوابقاش به هیچ عنوان موضوع
وبلاگ ما نیست! موضوع، تمرکز مقامات رسمی و غیررسمی حکومت اوباش بر
«انتخابات» است! و در این میان نمونههای فراوان داریم.
ولی برای پرهیز از اطالة کلام به
بیانات روحانی و مصلحی ـ دو نخالهای که
پس از کودتای 22 بهمن، از ساواک آریامهر
به ساواک جمکران اسبابکشی کردهاند ـ
اکتفا خواهیم کرد.
حسن روحانی با تزریق زبان ابتذال آخوند
به انتخابات، آن را به ابزار تهاجم به
روند حقوقی تبدیل کرده:
«[...] هووهائی كه بارها قصد كشتن
نوزاد برجام را داشتند، نمیتوانند سرپرست خوبی برای اين فرزند باشند [...]»
منبع: انتخاب، مورخ 15 آوریل 2017
بله،
توافق تاریخی گروه 1+5 که با فشار مسکو به دست آمد و سایه شوم جنگ را
از سر ملت ایران دور کرد، در زبان خالهزنکی
روحانی تبدیل شده به «نوزاد.» رقبای انتخاباتی حسن روحانی هم تبدیل شدهاند
به نامادریهای بدخواه همین «نوزاد!» و
این است شیوة مرزشکنی! روحانی،
جهت تحریف و تخریب «برجام»، و خارج
کردن آن از زمینة واقعی تاریخیاش، به
زبان خالهزنکی متوسل شده و برجام را به عرصة سنتی «خانوادة اسلامی» پرتاب کرده، باشد
تا رقبای انتخاباتی را با تکیه بر هوو و فرزندخوانده و ... از میدان به در کند! ولی آخوند
مصلحی زبردستتر است! وزیر سابق اطلاعات طویلة مشروعه، از
«انتخابات» ابزاری برای تهدید فرودستان، و
تطهیر «سایمون گس» کودتاچی ساخته:
«وزیر سابق اطلاعات:
احتمال تکرار حوادث ۸۸ از سوی
طبقة کمدرآمد»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 17 آوریل سالجاری
به عبارت دیگر شاید به ایشان خبر دادهاند
که سفیر انگلستان اینبار ممکن است جهت فراهم آوردن زمینة آشوب و کودتا هیاهوئی تحت عنوان تحرکات «طبقات کمدرآمد»
به راه بیاندازد. به همین دلیل مصلحی هم «خبر» میدهد که اینبار
اگر خردجال به راه افتد، مسئولیت آن با
طبقات کم درآمد خواهد بود، نه با
نیکولاس هاپتون، و شهربانی اسلامی
آیرونساید! از این مختصر دو نتیجة «علمی و فرهنگی و
سیاسی» میگیریم. نخست اینکه،
حکومت اسلامی چنین القاء میکند که فرودستان برای انتخابات خیلی خطرناکاند،
و
مافیائیها هم بسیار بیخطر! دیگر آنکه
مستضعفپرستی حکومت زالممد که گوش فلک را کر کرده، فقط رسانهای است. کنیزمطبخیهای
یانکی، همچون اربابان آمریکائیشان چشم دیدن طبقات کمدرآمد
را ندارند؛ انسانستیزاند و بنده و بردة
«سرمایه!»
<< بازگشت