یکشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۹۸

مهرگان و مردگان!




برخلاف انتظار آتلانتیست‌ها و مزدوران شیعی‌شان،  آشوب و کشتار در کشور عراق‌ نتیجة عکس به بار آورد!   دولت عراق تمام قربانیان را به عنوان «شهید» شناسائی کرده،  قرار شد به بازماندگان‌شان غرامت بپردازد!  همانطورکه در وبلاگ «شیراک، شیعی و یانکی» هم گفتیم،  74مین مجمع عمومی سازمان ملل برای فاشیست‌ها شگون نداشت!       

برگزاری 74مین مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک با وعظ و خطابة رئیس‌جمهور ایالات متحد پیرامون «آزادی ادیان»  ـ آزادی توحش پدرسالاری،  آزادی تجاوز و جنایت و مسئولیت‌گریزی به نام خدا و دین و شریعت ـ آغاز شد،   و ملایان نیز با ارائة «طرح صلح هرمز» ـ متمم طرح واگزاری 17 استان کشور به سوئز ـ  سخنرانی ارباب‌شان را تکمیل نمودند.  اینچنین بود که به همراه بیش از هزار و هفتصد لوح گلی،   مجوز آشوب‌سازی در عراق را نیز از دست ولینعمت‌شان جایزه گرفتند،  تا با یک تیر چندین و چند نشان بزنند.  به شاه‌الله نزدیک‌تر شوند؛   ارکان «روس‌ستیزی سنتی‌شان» را مستحکم‌تر کنند،   و همزمان خسارت‌های حزب دمکرات آمریکا در اوکراین را در کشور عراق جبران نمایند!   بله،  طرح آمریکائی «صلح هرمز» را دستکم نگیریم!        

برمبنای طرح کذا،  تأمین امنیت تنگة هرمز و  خلیج فارس می‌باید بر عهدة «کشورهای منطقه» باشد!  ولی عبارت دهان‌پرکن «کشورهای منطقه» به مجموعه‌ای پوشالی و دست نشانده ارجاع می‌دهد که بدون استثناء تحت نظارت آمریکا و انگلستان قرار دارد!   در رأس این مجموعة پوشالی حکومت شیعی‌هاست که از دورة فتحعلیشاه قاجار،  و به ویژه طی سدة اخیر،  به صور مختلف از منافع تفنگ‌فروش‌های غرب در ایران و منطقه پاسداری کرده و جز تأمین منافع غرب عملاً هیچ مسئولیتی نداشته،   ندارد و نخواهد داشت.   بله،  گویا قرار است «کشورهای منطقه» که مهم‌ترین‌شان ایران به شمار می‌رود،   امنیت خلیج فارس را تأمین کنند!   فراموش نکنیم،‌  علاوه بر آنکه حکومت‌های پیاپی در ایران بیش از دو سده سابقة «خدمت به غرب» در پرونده‌شان به ثبت رسیده،  آنچه این حکومت‌ها «ملت ایران» می‌خوانند چیزی نیست جز گروه‌های اوباش که با استقبال از رسم و رسوم «متجاوزان»،   و به ویژه نفی فرهنگ و نگرش ایرانی،  در عمل رکورددار جهانی در «کنفرمیسم سیاسی» و خودتخریبی شده‌اند!

به عنوان نمونه،   طی دوران پهلوی که به ارزش گذاردن تمدن ایران باستان در دستور کار قرار گرفته بود،  و به حساب خودشان نوروز را جشن می‌گرفتند،   و برای فردوسی طوسی آرامگاه می‌ساختند،   برخورد با شاهنامة فردوسی به صورت «گزینشی»،  و در چارچوب ابتذال آخوندی صورت می‌گرفت!

شراب و رقص و موسیقی که در شاهنامة فردوسی با «نوروز،  جشن و اقوام ایرانی» ارتباطی ناگسستنی دارد،  در نوروزهای دوران پهلوی زیر سبیلی در می‌شد!   تلاوت آیات قرآن می‌کردند،  یادی از پیامبر و ائمة اطهار می‌فرمودند،  و در آخر،   نه نوروز که این «عید سعید» را به این و آن تبریک می‌گفتند!   چرا که این نوع برخورد با نوروز با تعلقات و تعصبات ملایان و شیعیان هماهنگی داشت:

بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما مانده زان خسروان یادگار

بی‌دلیل نیست‌که شهبانوی «همیشه در صحنة» سابق،   زنانه ـ مردانه شدن استادیوم ورزشی،  یا بهتر بگوئیم تبدیل استادیوم به توالت عمومی را به عنوان «آزادی زنان ایران» در بوق گذاشته‌ و در واقع برای آخوند شیعی هورا می‌کشند!   به قول مش قاسم دروغ چرا؟  در دوران پرافتخار پهلوی‌ هم،   سه غایب اصلی در مراسم رسمی نوروز،  یعنی «شراب و رقص و رامشگران» را به یاد داریم،  و سیاست‌های دولت نیز بر سه‌پایة «روس‌ستیزی،  آخوند‌نوازی و غرب‌پرستی» استوار شده بود.   امروز نیز علیرغم عرعر مداوم ملایان و شیعیان،  در زمینة سیاسی،   اقتصادی و فرهنگی، در دقیقاً بر همین پاشنة استعماری می‌گردد.  راه دور هم نمی‌رویم،  کافی است به «تحولات» پس از بازگشت شامپانزه‌های شیعی از نیویورک نیم‌نگاهی بیاندازیم.  «تحولاتی» از قبیل دستگیری یک خبرنگار روس ـ  همزمان با ادای احترام رسمی جف بزوس و شرکاء به تروریسم در استانبول ـ  و همچنین آشوب‌سازی و کشتار مردم عراق توسط پاسداران دلار در اینکشور،   پس از تهاجم اوباش به دیپلمات‌های عراق در شهر مشهد!

 بله در پی مخالفت رسمی عراق با طرح آمریکائی صلح هرمز،   ابتدا دیپلمات‌های اینکشور در جمکران مورد تهاجم قرار گرفتند!   سپس عراقی‌هائی که به بیکاری و کمبود در زمینة بهداشت و مسکن و آموزش اعتراض داشتند،   باگلولة پاسداران دلار به قتل رسیده،   بلافاصله مقتدی صدر،  یکی از نانخورهای شناخته شدة حوزه علمیة قم در عراق خواهان استعفای دولت شد!  

ناگفته نماند که آخوند مذکور،  اخیراً آغوش اعراب را رها کرده،  به آغوش علی روضه‌خوان خزیده،  و خلاصه یکی از «روسپیان سیاسی» استوار و پایدار در منطقه است،   هر چند همچون دیگر همپالکی‌های‌اش دمی از ادعای «استقلال» دست برنمی‌دارد.  جالب اینکه،   پاسداران دلار نیز که تحت نظارت آمریکا در عراق «فعالیت» دارند،  مبلغ همین نوع «استقلال‌ها» هستند!    ولی خوب به این نکتة پیش‌پاافتاده احدی نمی‌باید اشاره‌ ‌کند؛  لازم است شوت‌وپرت‌ها،  همان‌ها که نسل قبلی‌شان بالای پشت‌بام برای خمینی الله‌اکبر می‌گفت،   باورشان شودکه پاسداران دلار نه از پنتاگون که از علی روضه‌خوان دستور می‌گیرند!

بله محافلی که طرح صلح هرمز را تنظیم کرده،‌  آن را به دست عنتر شیعی‌شان داده‌اند، می‌خواهند اراذل و اوباش و دست‌پروردگان‌‌شان را در جایگاه «مسئول تأمین امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز» بنشانند،  و از طریق گسترش آشوب و سرکوب در کشورهای منطقه،  دامنة تاراج استعماری‌شان را هر چه بیشتر گسترش دهند.   و در راه تحقق این شیوة شناخته شده،   به «بیش از 72 جسد،  و هزار و هفتصد لوح گلی هخامنشی» نیاز مبرم دارند!   پیش از پرداختن به کشتار در عراق بد نیست نیم نگاهی به «دکان» مؤسسة شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو و صحنه‌سازی «بازگرداندن گل‌نبشته‌های هخامنشی» بیاندازیم.            

در واقع بابت واگزاری هر استان به شرکت سوئز،   یکصد لوح گلی پرداخت شده!   الواحی که اصالت‌شان را کارشناسان بی‌طرف تأئید نکرده‌اند،   و اصلاً معلوم نیست وجود خارجی هم داشته‌ باشند!   ولی خوب بر پایة ادعای بوق‌های یانکی این الواح «نیست در جهان»،   84 سال پیش در حفاری‌های تخت‌جمشید کشف شده،   و همه باید بپذیرند که مو لای درز موجودیت‌تاریخی‌شان نمی‌رود.  ولی آنچه اهمیت دارد،   محتوی «بی‌خطر» و بدیهی الواح کذاست که  شرق‌شناسان یانکی لطف کرده و آن را در اختیار «امت خیابانی و مفتخر به گذشته‌» ‌قرار داده‌اند:

«[...] گل نبشته‌های هخامنشی در سه مرحله [از سال‌های  1327، 1329، و 1383] به ایران بازگشت [بازگردانده شد] که چهارمین مجموعه شامل 1783 گل نبشته [از امروز ] در موزة ملی [به نمایش گذاشته می‌شود] 110 گل نبشته در مورد زنان و کارگران و مسائل اداری آن زمان است[...]»
منبع:  ایرنا،  مورخ 2 اکتبر 2019 ، کدخبر: 83500685

بله امت خیابانی بداند که امپراطوری هخامنشی علاوه بر زنان و کارگران تشکیلات اداری هم داشته!   توگوئی اگر یانکی‌ها نمی‌گفتند،  هیچکس نمی‌توانست بپذیرد که این امپراتوری پهناور که عملاً تمامی جهان متمدن آن روز را اداره می‌کرده است،    تشکیلات اداری داشته باشد!  ولی حالا که عموسام گفته،  دیگر خیال‌مان تخت تخت است،  پس «همه با هم»  برویم روی پشت‌بام عرعر «الله‌اکبر» سر دهیم!   خلاصه،  مژده به «امت خیابانی!»   از این پس می‌توانید با تماشای گل‌نبشته‌هائی که از آمریکا وارد شده،   همة مشکلات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی ایران را حل کنید.  به فساد مالی و اقتصادی سازمان یافته پایان دهید؛  مشکل مسکن،  بیکاری و کمبود خدمات بهداشتی و فرهنگی را هم با تماشای این اجرام فضائی از یاد ببرید و ... و هم‌صدا با شاه‌الله و پروفسور «وودز»،   برطبل توخالی «تمدن و فرهنگ تاریخی ایران پیش از هخامنشی» بکوبید:

«[...] کریستوفر وودز معتقد است: تاریخ ایران خیلی قدیمی‌تر از آن است که حتی پادشاهی هخامنشی وجود داشته باشد.   با این وجود،   عموم جامعه و بیشتر مردم به پادشاهی هخامنشی فکر می‌کنند [...]»
منبع: ایرنا،   مورخ 4 اکتبر 2019، کدخبر:83500685

بین خودمان بماند، شما را نمی‌دانم،  ولی من که تمام مدت به پادشاهی هخامنشی «فکر می‌کنم»؛  شب‌ها هم خواب کوروش و داریوش می‌بینیم.  ولی انعکاس بیانات «علمی» پروفسور وودز در بوق رسمی‌ شیعی‌ها در واقع بخشی است از خودارضائی سیاسی مشترک «شیعی ـ یانکی» با هدف تخریب موجودیت تاریخی کشور ایران!  خلاصه رایحة تعفن از این «گل‌نبشته‌ها» به مشام می‌رسد!  گویا قرار شده موجودیت تاریخی کشورمان اینبار بر پایة «معتقدات» پروفسور وودز تعیین شود!   یادمان نرفته که پیشتر هم شاه‌الله بساط «هفت‌ هزار سال هنر ایران» پهن کرده بود،‌  تا بعد نوبت برسد به عنترهای شیعی لندن و واشنگتن،  که بساط پیامبر بیابانی‌شان را مبداء تاریخ ایران قرار دهند!   باری پروفسور وودز پس از صیقل زدن ماتحت آخوند شیعی و لگدپرانی به تاریخ ایران،   طلبکار هم شده و یک صورتحساب چند میلیون دلاری برای «نگهداری» از الواح هخامنشی تنظیم کرده:

«[...] وی با قدردانی از ایران به دلیل امانت دادن آثار به موسسه شیکاگو، ‌افزود:  در این مدت که الواح در اختیار ما بود میلیون‌ها دلار برای حفاظت آن در بهترین شرایط هزینه کردیم [...]»
همان منبع

هنوز مشخص نشده حکومت شمپانزه‌های شیعی قرار است چند میلیون دلار به پروفسور «وودز» جهت پذیرائی از گل‌نبشته‌ها پرداخت کند،  فقط می‌دانیم قرار شده 17 هزار لوح جدید به ایران صادر شود!   خلاصه به صورت سرانگشتی،  فعلاً یک سال صادرات نفت‌مان رفته پای زحمات پروفسور وودز برای «گل‌نبشته‌ها!»  چشم‌مان کور، می‌خواستیم «تمدن کهن» نداشته باشیم!  بله،  یانکی‌ها کیسة گشادی برای به راه انداختن خردجال «بازگرداندن الواح هخامنشی به ایران» دوخته‌اند و مسلماً اطلاعات بسیار مهم و «بی‌خطری» در مورد زنان،  کارگران و تشکیلات اداری هخامنشیان در دست تهیه دارند که به صورت محرمانه و در غیاب خبرنگاران در اختیار عنترشیعی‌ قرار خواهند داد تا وزیرگردشگری شمپانزه‌ها به صورت «ناگهانی» خبر آن را اعلام کند:

«[...]‌ محموله 1783 گل‌نبشته هخامنشی با اعلام ناگهانی وزیر میراث فرهنگی [...] بعد از 84 سال به ایران برگردانده شد و بدون حضور رسانه‌ها،  در فرودگاه [...] تحویل مسئولان موزه ملی ایران شد،  این آثار اکنون در موزه ملی ایران قرار گرفته‌اند.»
منبع: زمانه،  مورخ 2 اکتبر2019  

«جونم براتون بگه!»   وقتی خبرنگاران در فرودگاه حضور ندارند و وزیر میراث فرهنگی محموله تحویل می‌گیرد، اصل مطلب جای تردید دارد!  در هر حال،   از اینکه وزیر میراث فرهنگی در جایگاه خبرنگار قرار گرفته تعجب نکنیم.   در حکومت شمپانزه‌ها،   هیچکس در جایگاه واقعی اجتماعی‌اش قرار نمی‌گیرد،  چرا که شمپانزه هم مثل شیعی‌ها «ضداجتماعی» است.  حال شیعی‌ها را در آغوش پروفسور وودز عزیزشان رها می‌کنیم،   تا با اعتقادات‌شان «تاریخ کهن‌تر از امپراتوری هخامنشی» هم برای‌مان بسازند و نگاهی می‌‌اندازیم به نتیجة‌ معکوس آشوب‌سازی آمریکا و عنترهای شیعی‌اش در عراق!

همانطورکه می‌دانیم در تاریخ اول اکتبر،  عراقی‌ها در اعتراض به شرایط زندگی و مشکلات بهداشت و رفاه و آموزش و پرورش و اشتغال و ... دست به تظاهرات زدند.  این تظاهرات از بغداد شروع شد و چند استان دیگر را نیز،   به ویژه در مناطق شیعه‌نشین در برگرفت.   به پیروی از سنت حکومت‌های دست‌نشاندة غرب،  بلافاصله دسترسی به اینترنت در بغداد و مرکز و جنوب عراق مسدود شد،  و به گزارش اسپوتنیک «در استان‌های نجف، میسان،  ذیقار، بال و واسط عراق» حکومت نظامی اعلام شد.    طی 5 روز اعتراض،   نیروهای ویژة امنیتی دست‌دردست تک‌تیراندازانی که روی پشت‌بام ادارات دولتی و سفارت و ساختمان‌های دیپلماتیک ملایان جمکران مستقر شده بودند،   بیش از 100 نفر را به قتل رساندند؛  هزاران نفر را مجروح کردند و همزمان اوباش مسلح نیز به دفاتر رسانه‌های «غیرشیعی» هجوم بردند!   طی اینمدت،   و در گیرودار سرکوب مردمی که مطالبات مادی و منطقی داشتند،  بوق‌های جمکران مرتباً بر طبل «توطئة بیگانه» ‌کوفتند!   بله،   وقتی مردم  مطالبات مادی و منطقی و انسانی دارند،   وظیفة عنتر شیعی آمریکا این است که مطالبات‌شان را با توطئه در ترادف قرار دهد،   ولی آنزمان که سیاهی لشکر آتلانتیسم با زوزة‌ «مرگ برآمریکا و اسرائیل و...» به خیابان‌  می‌ریزد،  و عین بوزینه از در و دیوار بالا می‌رود،   قضیه خودجوش می‌شود و «دست بیگانه» اصلاً در کار نیست!

باری در پنجمین روز تظاهرات،  مشخص شد که «این توبمیری،  از آن توبمیری‌ها نیست!» بلافاصله آخوند سیستانی عین ملایان دیگر در کنار «مردم» قرار گرفت و بی‌بی‌سی برای معرفی «آخوند خوب و اسلام خوب» در عراق یک پروپاگاند مفصل به شیوة «هم قم خوبه، هم کاشون» به راه انداخت،   و در این پروپاگاند دو دروغ شاخدار را به جهانیان حقنه کرد.   نخست اینکه فقط «بعضی از روحانیون به پدوفیلی و قوادی و برده‌فروشی» اشتغال دارند!   به عبارت دیگر امثال سیستانی و مقتدی‌صدر و علی روضه‌خوان و محمد خاتمی و شرکاء جزو این بعضی روحانیون نیستند!   دیگر آنکه،   لندن و واشنگتن که در سرنگونی دولت لائیک عراق و استقرار حکومت اسلامی در اینکشور نقش اصلی را ایفا کرده‌اند،  روح‌شان اصلاً از این روابط خبر نداشته!   آره مادر؛  طفلک لندن و واشنگتن!  این‌ها از کجا بدانند که روح‌الله خمینی،  در 26 سالگی با یک دختر بچة 12 ساله «ازدواج» کرده؟  بله طفلک‌ها از سبعیت و توحش خمینی بی‌خبر بودند؛  خمینی این‌ها را هم عین بنی‌صدر و فدائیان خلق و مجاهدین و ملت ایران «فریب»‌ داده بود.  خلاصه این خمینی همه را غافلگیر کرد،  حتی عموسام پدرسوخته را!   با این وجود،  اینبار واکنش غیرمنتظرة دولت عراق به مطالبات منطقی مردم،   یانکی و عنترشیعی‌اش را سخت غافلگیر کرد:

«[...] بامداد امروز،   دولت عراق اعلام داشت قربانیان ناآرامی‌های اخیر شهید محسوب می‌شوند؛ جوانان بیکار و متقاضیان مسکن مستمری و کمک‌ مالی دریافت خواهند کرد؛  برای کار دست‌فروشان بازارچه احداث می‌شود؛   100 هزار واحد مسکونی جدید ساخته خواهد شد؛  و ... [...]»                 
منبع: فرانس‌پرس،  مورخ 6 اکتبر 2019  

به عبارت دیگر،   دولت عراق که گویا قرار بود همچون آریامهر خودمان مملکت را دو دستی به اوباش تحویل دهد،  کلاه‌اش پس معرکه اوفتاد و ناچار شد «حق مسلم» لندن و واشنگتن از چپاول نفت عراق را اندکی کاهش داده،   کمی هم به ملت بپردازد!  مسلماً آنگلوساکسون‌ها در برابر این نوع رفتار غیرقابل قبول دولت عراق واکنش نشان خواهند داد،  ولی از آنجا که گویا دست‌شان از ایندولت کوتاه شده،  سراغ ملاهای تهران خواهند آ‌مد. بی‌دلیل نیست که مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو اینهمه برای گل‌نبشته‌های «فرضی» هخامنشی خرج و مخارج کرده،   صورتحساب‌اش همین روزها زیر دماغ ما ایرانیان گرفته خواهد شد!   ولی خوب هیچکس به جیب‌بری یانکی‌ها اعتراض نخواهد کرد؛‌   بساط «خدمات مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو به فرهنگ ایران»،  100 سال است که ادامه دارد!   بالاخره اگر «خدمات» یکصدسالة آمریکائی‌ها نمی‌بود،  ما از کجا می‌فهمیدیم که امپراتوری هخامنشی زن و کارگر و دستگاه اداری داشته؟!   بله فقط استعمارگر باید فرهنگ و تمدن و تاریخ و امپراتوری هخامنشی را به ما «معرفی» کند!  پروفسور «وودز» هم برای جاسوسی و دلالی و جیب‌بری به ایران نیامده،   برای شرکت در مراسم روضه و زوزة شیعی‌ها راهی تهران شده،  شاید هم آمده از کفار روس،   «سهم ما از خزر» را پس بگیرد و به نگرانی عمیق رضا پهلوی پایان دهد!   از وقتی 17 استان کشور به تصرف شرکت سوئز در آمده،   اعلیحضرت خیلی برای «سهم ما از خزر» بیتابی می‌کنند!   شاید هم مثل علی روضه‌خوان دست به دعا برداشته‌اند تا بقیة استان‌های کشور هم در اختیار چندملیتی سوئز قرار گیرد و سواحل خزر به پادگان ارتش آمریکا تبدیل شود و به این ترتیب «عظمت گذشته» را بازیابیم و بتوانیم با قرقره کردن آیات عربی باز هم «عید سعید» را به این و آن تبریک گفته،   بجای شراب،   قرآن در هفت‌سین بگذاریم!   فرصت را غنیمت شمریم؛  تا چماق «عظمت گذشته» محفل مردگان هنوز بر سرمان فرود نیامده،   بشتابیم برای آماده کردن سفرة جشن مهرگان.

به روز خجسته سر مهرماه
[...]
دل از داوری‌ها بپرداختند
به آئین یکی جشن نو ساختند
[...]‌
گرفتند هر یک ز یاقوت جام
می روشن و ...