سه‌شنبه، آذر ۲۹، ۱۴۰۱

یلدا و فتوی!

 

 

شب اورمزد آمد از ماه دی،

ز گفتن بیاسای و بردار می‌

(شاهنامۀ فردوسی)

 

همانطورکه انتظار می‌رفت دستگیری ترانه علیدوستی،   یکی از حاج‌خانوم‌های برهوت «حنر» جمکران که اخیراً به «کردستان بزرگ» هم  ابراز ارادت کرده،  واکنش مطلوب را در پی آورد.   علی روضه خوان دکان «آشورای دوم» را افتتاح کرد ـ  ایسنا، مورخ 29 آذرماه سالجاری ـ  و فعالیت هنری هم با «شادی» در ترادف قرار گرفت و تبدیل شد به منهیات چماقداران اصلاح‌طلب از قماش حسینی و حقیقی.   اولی عربدۀ «درد و سوزش و احساس خفگی» سرداده، و دومی هم که تاکنون کور و کر و لال بود،   به ارادۀ‌ الله آنگلوساکسون شفا یافت و بساط روضه و زوزه پهن کرد:

 

«[...]  ما عزاداریم و در چهارگوشه این کشور داریم جسد عزیزان‌مان را خاک می‌کنیم،  وقت نداریم برات برقصیم.»

منبع:  رادیوفردا، ‌ مورخ 20 دسامبر 2022

 

بله در آستانة جشن‌های شب یلدا،  شیعی‌های هولیوود و شیپورهای فارسی‌زبان آنگلوساکسون،  ضمن روضه و زوزه برای قربانیان جنبش «زن،  زندگی،  آزادی»،  هم‌صدا با علی روضه‌خوان به برگزاری مراسم یلدا اعلان جنگ داده‌اند.   ‌پامنبری‌های‌شان هم به مصداق «از سیا آموز اخلاص عمل...»،  مردم را از برگزاری «جشن» بر حذر می‌دارند.  چرا که جشن یلدا،   همانطور که به کرات گفته‌ایم،  همچون دیگر جشن‌های اقوام ایرانی،   با اهداف بین‌الملل گورستان‌پرستان در تضاد قرار می‌گیرد؛  سدی است نفوذناپذیر در برابر طرح استعماری «جهان اسلام»،  یا بهتر بگوئیم «اتحاد جماهیر نوکری!»   و از آنجا که تحول اجتماعی شیعی‌جماعت در قرن هفتم میلادی،  و در رسم و رسوم بادیه‌نشینان متجاوز عرب متوقف  مانده،‌  هرگز به ذهن منجمد‌اش خطور نخواهد کرد که برای گرامیداشت یاد قربانیان می‌توان جشن به پا کرد و به احترام شعار «آخوند باید گم بشه»،  ‌ آخوندبازی را نیز به زباله‌دان تاریخ سپرد!  

 

چرا که به گواهی تاریخ معاصر ایران،  به ویژه پس از سرکوب سرداران مشروطه،‌  آخوند و آخوندبازی است که با تقویت استعمار،  ملت ایران را به افلاس انداخته.   محفل نفرت‌فروش «شیخ‌وشاه» و هم‌پالکی‌های داس‌اللهی‌اش،   نیز از قضای روزگار موجودیت‌شان در گرو همین سیاست ایران‌ستیز و اسلام‌نواز است.  و این روزها که حکومت ملایان،  علیرغم کشتار صدها ایرانی،  و اعدام جوانانی که در برابر نیروهای سرکوب استعماری ایستادگی کرده‌اند،   در مهار «کف خیابان»  ناکام مانده،  برای محفل کذا و اربابان‌اش روزهای تلخ و غم‌انگیزی است.   

 

دستگاه بایدن ناچار شده علاوه بر تعلیق سیاست اتمی کردن کنیز‌مطبخی‌ شیعی‌اش،   او را که با هزار دوزوکلک به کمیسیون مقام زن انداخته بود از این کمیسیون اخراج کند!  دولت کودتائی اوکراین نیز که به پشت‌گرمی لندن واشنگتن،  موفق شد روسیه را به جنگ بکشاند و خود در جایگاه قربانی لنگر اندازد و نان جنگ‌فروشان و بحران‌سازان آنگلوساکسون را در روغن فراوان شناور کند،  علیرغم تمامی حمایت‌های نظامی و تبلیغاتی جهان غرب،  عین خر درگل گیر کرده!            

 

بله این روزها برای محفل «شیخ‌وشاه» و اربابان سنتی‌اش روزهای تلخ و غم‌انگیزی است.  از اینرو همگی، از چپ‌نما و چماقدار و تاجدار،  هم‌صدا با حکومت ملایان،  ازطریق زوزه و روضه بر علیه «ظلم و ستم و بی‌عدالتی»،  با یکدیگر به اجماع رسیده‌اند،   به این امید که برگزاری کنسرت و جشنواره و خلاصه فعالیت هنری را با «شادی» در ترادف قرار دهند و جشن‌ یلدای ایرانیان را نیز به حاشیه برانند:

 

«[...] در این شرایط غم‌انگیز و تأسف‌بار، جشن و جشنواره فیلم مستند [...]  نادیده انگاشتن غم مردمی می‌دانیم که صاحبان راستین فرهنگ و هنرند.»

همان منبع

 

بله به این قماش بیانات می‌گویند، آخوندپرستی و عوام‌نوازی،   یعنی «مزدوری و حماقت بدون مرز!»  بی دلیل نیست که هیزاکسلنسی، شرکلیف نیز از خود تصویر «درویش و خاکی و زحمت‌کش و عوام‌پسند» ارائه می‌دهد ـ  توئیتر ناهید رکسان،  ‌مورخ 15 دسامبر سالجاری. و بی‌دلیل نیست که بیانات بلاهت‌پرور و عوام‌پسند هنرمندان شیعی در رادیوفردا انعکاس می‌یابد.  حضرات قیاس به نفس کرده و مخاطب را ابله انگاشته‌اند.   ولی کیست که نداند منبع ایجاد ترادف میان فعالیت هنری و «خوشحالی و شادی و رضایت از شرایط فعلی»،   فاضلاب آنگلوساکسون‌هاست!              

 

همانطور که در وبلاگ‌های پیشین هم گفته‌ایم،  سگ‌های هار و وفادار عموسام که زمینة تخصصی‌شان به راه انداختن بساط روضه و زوزه و ماتم و سوگواری است،  در دو گام سرنوشت‌ساز این جشن را تحریم ‌می‌کنند.  در گام نخست،  «جشن» را با شادی و خوشحالی و «رضایت از وضع موجود» در ترادف قرار می‌دهند!  در گام بعد با تکیه بر پیامد‌ وحشیگری‌های صاحب قلادة آمریکائی‌‌شان در ایران، ‌ به این نتیجۀ «شکمی» می‌رسند که،  «با این اوضاع اسف‌بار چه جائی برای جشن و شادی باقی مانده؟!  ما دل‌مان از غصه خون است و...»  و اخیراً حکومت ملایان برای گسترش این بساط به بازداشت رسانه‌ای سلبریتی‌های صدمن‌یک‌قازی روی آورده که با دست خود به صحنۀ «حنر» پرتاب کرده بود.  کسانی که هنر و هنرپروری‌شان از افتخار شرکت در مضحکۀ انتخابات نئاندرتال‌ها،  و حضور در فستیوال‌هائی از قماش «بنیان‌کن» ـ کن ـ  فراتر نمی‌رود.   ترفند حکومت بلافاصله واکنش مطلوب آخوند را در پی آورد؛‌   با فتوی «مانی حقیقی» ـ  آخوندپرست سرشناس ـ  کنسرت و جشنواره فیلم هم در ردۀ منهیات قرار گرفت:

 

«[...] چطور جرأت می‌کنید در این شرایط که بهترین بازیگران، کارگردانان و شجاع‌ترین آهنگسازان و رپرهای ما در زندان هستند از ما دعوت کنید،  برایتان کنسرت بگذاریم و جشنواره فیلم برگزار کنیم؟»

منبع:  رادیو فردا،  مورخ 19 دسامبر سالجاری

 

پیش از ادامۀ مطلب یادی بکنیم از عارف قزوینی،  مطرود جاودان محفل شیخ‌وشاه: 

 

سر افعی و سرِ شیخ بکوبید به سنگ

 که در آن زهر و در این وسوسه و اوهام است

   

بله وقتی جشنوارۀ فیلم و کنسرت در ردۀ منهیات قرار ‌گیرد،  دیگر‌ یلدا که جای خود دارد! ولی حضور آخوند «مانی حقیقی» و شرکاء که محفل‌ ضدایرانی‌شان شناخته شده است،  و ذهن‌شان در صحرای کربلا گیر کرده بگوئیم،   برای گرامیداشت همۀ هنرمندانی که به صورت رسانه‌ای یا واقعی در زندان حکومت  هستند،   و برای زنده نگهداشتن یاد قربانیان حکومت آخوند،   می‌توانید کنسرت و جشنوارۀ فیلم برگزار کنید.  برخلاف باورهای عوام و شما قرن هفتمی‌ها،  برای فعالیت‌های حرفه‌ای که شامل فعالیت هنری هم می‌شود،  نیازی نیست «علی بی‌غم» باشید!

 

جشن،‌  اجرای یک مجموعه مراسم است که در خانواده و یا در جامعه،   و در عرصۀ رسمی،  توسط دولت و نهادهای دولتی اجرا می‌شود.   ولی به دلیل استقرار حکومت توحش ملایان در ایران،   جشن‌های ایرانی در ردة منهیات چماقداران و چپ‌نمایان قرار گرفته.  چماقدار، جشن‌های ایرانی را غیراسلامی و در نتیجه «باطل» می‌خواند،   چپ‌نما هم این جشن‌ها را «پوسیده و بورژوائی» ارزیابی می‌کند.   ‌چرا که جشن‌های اقوام ایرانی نه با دین و مقدسات و خرافات و تعلقات و تعصبات و زن‌ستیزی چماقدار هم‌سوئی نشان می‌دهد،  نه با «سنگر متعفن» چپ‌نمائی و حزب‌پرستی هواداران دیکتاتوری کارگری!  در جامعۀ ایران،   پرستندگان سبیل استالین و «سنگ قبر شاملو»،‌  و فدائیان تفکیک جنسیتی و تعدد زوجات،  دست‌دردست‌ هم سر در آخور گله‌پروری و جمع‌پرستی و شیطان‌سازی گذارده‌اند،  به این امید که با تحمیل فضای ماتم و اندوه بر جامعه،  سکته‌ای در خیزش فراگیر ایرانیان ایجاد کنند.

 

ولی کور خوانده‌اند؛ یاد مهسا امینی‌ها و محسن شکاری‌ها،   مانند جشن یلدا،  هم در دل ما،  و  هم در تاریخ کشورمان ‌ماندگار است؛  امسال شب اورمزد،  نوید سپیده‌دم آزادی است.

 

ایران به روزگارِ تجدّد چه داشت کم

گر لوثِ شیخِ مفتخور و روضه‌خوان نبود؟