جمعه، آبان ۲۶، ۱۴۰۲

سیروس و اختاپوس!

 

 

پنج هفته پس از رخدادهای 7 اکتبر و آغاز کشتار جمعی غیرنظامیان فلسطین توسط ارتش آمریکائی اسرائیل،   نشست وزرای امورخارجۀ گروه 7 در ژاپن برگزار شد ـ   وبلاگ سعید سامان، «جشنواره خون و نفت» ـ  سپس سران 57 کشور ـ  اعضای اتحادیۀ عرب و سازمان همکاری‌های اسلامی ـ  دوان،  دوان راهی پایتخت عربستان شدند تا در سایة امن پادگان‌‌های ارتش آمریکا،  خودی نشان داده،   به جهانیان بگویند «ما هم هستیم!»

 

در این نشست گویا ابتدا قرار بود عرب‌ها با هم گپ بزنند؛  و بعد در نشست سران کشورهای اسلامی شرکت کنند.   ولی آنطور که می‌گویند ـ  عماد آب‌شناس در سایت فارسی سپوتنیک ـ  «هر دو جلسه در هم ادغام شد تا ابهت بیشتری داشته باشد!»  توگوئی «کثرت» نشان قدرت است!  ولی با توجه به اینکه سران کشورهای اسلامی بدون استثناء صورتکی بیش نیستند،   بیانیة پایانی این نشست جز مضحکه نبود!   پیشنهادات منطقی و امکان‌پذیر،  مانند «بستن آسمان‌ به روی هواپیماهای اسرائیلی؛  ممانعت از صدور نفت به این کشور و ...» با مخالفت مصر و اردن و عربستان و امارات روبرو شد!   و پیشنهاداتی مبنی بر پرداخت هزینۀ‌ بازسازی خسارات ارتش اسرائیل بر غیرنظامیان غزه نیز اصولاً «مطرح» نشد!   چرا که اسلامگرایان اصولاً اهل »مادیات» نیستند!

 

از شعارهای جنگاورانۀ رجب اردوغان نیز هیچکس استقبال نکرد چرا که همه می‌دانستند نفت رایگان برای اسرائیل از خاک ترکیه عبور می‌کند؛   بزرگ‌ترین پادگان ارتش آمریکا در خاک ترکیه است،  و ... و از همه مهم‌تر اینکه،   همه می‌دانند پس از عملیات 7 اکتبر،  ترکیه با عضویت سوئد در ناتو موافقت کرد و تبادل تجاری‌اش نیز با اسرائیل رکورد زده!   به عبارت دیگر،  سرسپردگی امت اسلام از هر قبیله و از هر قماش ـ  ترک،  عرب،  عجم،  کُرد،  افغان و پاکستانی و آفریقائی و ... ـ  دیگر برای احدی جای تردید باقی نگذاشت!   پس بگذریم و نیم‌نگاهی بیاندازیم به پیشنهاد رئیس دولت مأبون‌سالاری در نشست ریاض.   داماد علم الهدی پس از هارت‌وپورت‌های سنتی جمکرانی‌ها بر علیه ارباب اسرائیلی‌،  تقاضا کرد با ایجاد «صندوق کمک برای بازسازی غزه» در واقع اسرائیلی‌ها را به صورت رسمی از پرداخت هر گونه خسارت جنگی معاف کنند،   و همزمان دمی هم برای ارباب آمریکائی‌اش جنباند!     

 

بله حکومت ملایان مانند همۀ حکومت‌ها در مناطق مسلمان‌نشین در واقع پاسدار منافع آمریکا و اسرائیل است.   این حکومت خودفروخته 44 سال است با زوزة «مرگ برآمریکا و مرگ بر اسرائیل»،  در واقع نعل وارونه می‌زند تا گوسفندالله را به «مسیر مطلوب» ـ حمایت از متجاوز، و تهاجم به قربانی خشونت ـ  هدایت کند.   و همچنانکه شاهدیم در این امر خداپسندانه حسابی موفق شده؛   عوام الناس در داخل و خارج مرزها،   تبلیغات حکومت آخوندها را باور کرده‌اند.   از اینرو اسرائیل و آمریکا را «دوست ایران»،  و «دشمن ملایان» می‌انگارند!   حال آنکه حکومت شیخ،   در مقام تداوم منطقی پهلوی،   فقط در خدمت آمریکا و دولت اسرائیل بوده،   هر چند در این امر «مقدس» تقیه می‌کند!   

 

بی‌دلیل نیست که رضا پهلوی با حاکمیت جنایتکار  اسرائیل هم‌صدا شده و برای بمباران ایران فراخوان می‌دهد!   باری کمتر از 10 روز پس از آغاز کشتار جمعی ساکنان غزه توسط ارتش جنایتکار اسرائیل،   «فاکس‌نیوز» به رضا پهلوی تریبون داد‌ تا ایشان مطالبات آنگلوساکسون‌ها ـ  پدران معنوی پهلوی و اسرائیل ـ  را بار دیگر بازنشخوار کنند:

 

«[...] اگر می‌خواهید این سرطان را درمان کنید،   باید چشم اختاپوس را بیرون بیاورید و نه اینکه فقط با پاهایش مبارزه کنید!   راه حل نهائی در تهران و در تغییر رژیم است.»

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 16 اکتبر 2023  

 

پهلوی سوم که اخیراً گویا در زمینۀ درمان سرطان هم تخصص گرفته،   در مصاحبة سرشار از نبوغ‌اش حتی از کشتار غیرنظامیان غزه ابراز تأسف هم  نکرده،   تهاجم اسرائیل به غیرنظامیان غزه را «جنگ با حماس» ارزیابی فرموده‌اند!   به عبارت دیگر،   همه می‌باید چند دروغ شاخدار را بی‌چون و چرا بپذیرند.   نخست اینکه تشکل تروریست حماس،   دست‌پروردة آمریکا و اسرائیل نیست.   دیگر آنکه تشکل کذا که رهبران سیاسی‌اش در شیخ‌نشین قطر،  زیر سایة ارتش آمریکا و اسرائیل نشسته‌اند،   از حکومت مأبون‌سالاری شیعی در تهران دستور می‌گیرد،  و ... و از همه مهم‌تر اینکه،   کشور ایران با بیش از 80 میلیون جمعیت،   «چشم اختاپوس» است و ارتش آمریکائی اسرائیل،  می‌باید بجای بمباران غزه،   به سراغ ایران بیاید!

 

ظاهراً فقط در اینصورت است که اعلیحضرت پهلوی ثالث خواهند توانست با تکیه بر دشمنان ملت ایران ـ دولت‌های آمریکا و اسرائیل ـ  دست در دست آخوند و پاسدار و چماقدار و زهراخانوم‌ها و ساواکی و لات‌واوباش و لشکریان مأبون و مأبونه بر ایرانیان منت گذارده،  «سلطنت پهلوی» را احیاء فرمایند!   البته اینبار با کمک اسرائیل!   چرا که در دورة پهلوی اول،   هنوز پدیده‌ای به نام «کشور اسرائیل» وجود خارجی نداشت،   و بین خودمان بماند جهت ایجاد «کشور اسرائیل» ظهور پهلوی در ایران الزامی شده بود!  جهت روشن شدن مطلب کافی است نیم نگاهی به ارتباط اندام‌وار «اعلامیة بالفور» ـ  در آستانة پایان جنگ اول جهانی ـ ‌ با کودتای آیرون‌ساید در ایران بیاندازیم.

 

بریتانیا،  به عنوان فاتح جنگ اول جهانی،  سناریوی «مدرنیزاسیون و کشورسازی» را با هدف  گسترش چپاول به روی صحنه آورد!   نخستین قربانی این سیاست ملت ایران و پیکر خونین انقلاب مشروطه بود که در مورد آن به کرات سخن گفته‌ایم و نیازی به توضیح واضحات نیست.  فقط بگوئیم وجه مشترک پروژۀ پهلوی و «اعلامیه بالفور»،   ‌مبنی بر ایجاد «خانة یهود»،  ترور و تاراج جهت اخراج یهودیان اروپا و آواره کردن فلسطینیان و ایرانیان از سرزمین‌شان بود!   اخراج یهودیان از اروپا همانطور که شاهد بودیم با حمایت بی‌قید و شرط آنگلوساکسون‌ها از دستگاه هیتلر،   اوج گرفت و شعله‌های جنگ دوم به جان ملت‌های جهان اوفتاد.   پس از پایان جنگ،   موجودیت کشور اسرائیل در سرزمین فلسطین به رسمیت شناخته شد!   عملی «خداپسندانه» که دقیقاً با به رسمیت شناختن موجودیت کشور پاکستان و تجزیۀ خاک هند همزمان بود!   جالب اینکه،  هیچکس نگران سرنوشت مردمی نبود که در سرزمین فلسطین زندگی می‌کردند!   

 

75 سال است که جهان غرب موجودیت فلسطین را نادیده گرفته.   طی این مدت فلسطینی‌ها برای به دست آوردن حقوق اولیه خود به شیوه‌های متمدنانه و صلح‌آمیز متوسل شدند،  ولی جنگ‌فروشان غرب حتی اعتراضات صلح‌آمیز فلسطینی‌ها را نیز با «تروریسم» در ترادف قرار دادند.   درهای سازمان ملل و شورای امنیت به روی فلسطینیان بسته ماند؛   مصلحت غرب چنین ایجاب می‌کرد تا آتش بحران و نفرت هر چه بیشتر شعله‌ور شود.   تنها نخست‌وزیر اسرائیل که خواهان صلح بود،   توسط اسرائیلی‌ها ترور شد و ...  و سرانجام اسرائیل تشکل لائیک الفتح را فروپاشاند،  تا بتواند غزه را به تروریست‌های حماس و اسلامگرایان واگزار کند.

 

ادامۀ این سیاست‌ها به فلسطینی‌ها ثابت کرد که اسرائیل خشونت را ترجیح می‌دهد!  و به همین دلیل است که دولت نتانیاهو علیرغم هشدارهای امنیتی در مورد تهاجم قریب الوقوع حماس،  دست روی دست گذاشت،  تا برای سگ‌خور کردن نوار غزه و قتل عام فلسطینی‌ها بهانة‌ مناسب و ابله‌پسند در دست داشته باشد.   اینچنین بودکه درخواست چین و روسیه برای «آتش بس و مذاکره» ـ توسل به روندحقوقی ـ در هیاهوئی که سی.‌ان‌.ان،  بی‌بی‌سی،  نیویورک‌تایمز و... و دیگر شیپورهای جنگ‌فروشان غرب به راه انداخته بودند گم شد و فلسطینی‌ها تبدیل شدند به «حشرات و حیوانات!»   کشتار جمعی غیرنظامیان فلسطینی و خبرنگاران،  تخریب کلیسا و مسجد و بیمارستان و مدرسه و مجموعه‌های مسکونی و بناهای تاریخی‌ غزه در بوق‌های آنگلو‌ساکسون‌ها تبدیل شد به «حق دفاع از خود!»

 

دریدگی و توحش تا آنجا اوج گرفت که اظهارات رئیس‌جمهور فرانسه مبنی بر «لزوم رعایت قواعد جنگ و حفاظت از غیرنظامیان» تبدیل شد به ابزاری جهت تهاجم رسانه‌ای به شخص مکرون و در این راستا،   ویشی‌ست‌های فرانسه ـ  حامیان تزهای آدولف هیتلر ـ  نیز بر علیه یهودستیزی در فرانسه دست به تظاهرات زدند!   خلاصه به صراحت دیدیم که فاشیست‌ها از مسیحی و مسلمان و یهودی گرفته،  تا فکل‌کراواتی‌های لائیک‌نما در هر حال با «روابط حقوقی» و رعایت قوانین و مقررات بین‌المللی سرستیز دارند.  و جای تعجب نیست که  شیعی‌ها،  هم‌صدا با رضا پهلوی،  پرچم اسرائیل به دست گرفته و بر علیه فلسطینی‌ها ـ  قربانیان خاموش این جنگ استعماری ـ  زوزه سر دهند.   

 

ولی نشت اخبار مربوط به حضور نیروهای ویژۀ آمریکا و بریتانیا در این «جنگ نابرابر»،   و همچنین انتشار گزارش‌های مربوط به تلاش اسرائیل جهت احیاء سناریوی جایگزین کردن کانال سوئز با کانال ابراهیم  ـ   وبلاگ «سارا و سوئز»،  مورخ 15 اوت 2013  ـ   و به ویژه نشت اطلاعات در مورد ارزش منابع انرژی غزه،   نهایت امر به اخراج وزیر کشور و وزیر امورخارجه از کابینۀ بریتانیا منجر شد.   خلاصه بگوئیم «لرد بالفور» در تابوت‌ محترم‌شان لرزیدند!  چرا که امکان دارد بازتولید سناریوی ایجاد «خانه یهود»،  و افتتاح مجدد دکان پهلوی در ایران با موانعی روبرو شود!   از اینرو،   یک جایزه «صراحت بیان» به پهلوی ثالث دادند تا ایشان از سوی ملت ایران برای تأمین هزینه‌های مالی و جانی جنگ‌های آمریکا ابراز آمادگی فرمایند:

 

«[...]مردم ایران نه تنها برای آزادی خود،  بلکه برای خاورمیانه‌ای در صلح می‌جنگند[...]»

منبع: کیهان لندن،   مورخ 13 نوامبر سالجاری

 

به عبارت دیگر،  لازم است بازگردیم به آن دوران نورانی که ارتش ایران در خدمت منافع استعماری آمریکا و اسرائیل  بود و در ویتنام و یمن و افغانستان و ... «برای صلح» می‌جنگید!!!     

  

جالب اینکه این روزها اگر رسانه‌های اسرائیل با چسباندن پرچم ستارۀ داوود به پرچم شیروخورشید نشان ایران،   بر طبل «دوستی با ایران» می‌کوبند،   دولت اسرائیل که همچنان در سنگر «مظلوم و قربانی» لنگر انداخته،  حاضر نیست از بازنشخوار مزخرفات «سرزمین موعود و قوم برگزیده و خصوصاً عصای موسی» دست بر دارد!   خلاصه بگوئیم دولت دست‌نشاندۀ آمریکا در خاک اسرائیل،   هرگز دوست ملت ایران نبوده،   نیست و نخواهد بود.

 

در اینجا برای آندسته از شوت‌وپرت‌ها که از تفکر و شناخت مسائل عاجزند بگوئیم،   اسرائیل دشمن ایران و فرهنگ ایرانی است.  به همین دلیل نیز با تزریق بی‌بی‌گوزک‌های اقوام سامی به تاریخ ایران،   از کوروش هخامنشی «بندة‌ مطیع یهوه» ساخته،  و  نگرش لائیک حاکم بر امپراتوری هخامنشی را به سخره گرفته.   از سوی دیگر،  همین دولت با تکیه بر قصة استر و مردخای،   رسماً در مجامع بین‌المللی توحش دستگاه آلمان نازی را به حساب امپراتوری هخامنشی می‌گذارد.   و چرا راه دور برویم؟!   در دوران آریامهر،  بازجویان و شکنجه‌گران ساواک در اسرائیل و سوئیس آموزش می‌دیدند و پس از پهلوی،  همین اسرائیل بود که برای تداوم جنگ و تثبیت پایه‌های متزلزل حکومت خمینی،   به حکومت ایران‌ستیز ملایان سلاح و تجهیزات می‌فروخت.   اگر رضا پهلوی شیفتة اسرائیل شده،   و صاحب‌ قلاده‌اش،  در ایران «چشم اختاپوس» رویت کرده دلیل دارد؛   ‌اسرائیل و اربابان فاشیست‌اش به خاک ایران چشم طمع دوخته‌اند!   هیچ‌ دوستی‌ای در کار نبوده و نیست.