نوروزستیزان!
همه از شوق سال نو، به لب گیرند جام می
(میرزاده
عشقی،) نخستین قربانی کودتای آیرونساید
نوروز، نه جهانی است و نه جشن بهار! نوروز برخاسته
از اسطورههای اقوام ایرانی و بازتابی است از جهانبینی ساکنان فلات بلند.
از آنجا که امسال جشنهای نوروزی با ماه «میمون» و
مبارک رمدانِ امت اسلام همزمانی نشان میداد،
«ویتنی رایت»، فرستادة ویژة روسپیخانهداران غرب را مجهز به
یک فروند لچک به افغانستان فرستادند. مسلسلی به دستاش دادند؛ عکساش را گرفتند، تا پیام گرم و داغشان را به همة «جهادیها» برسانند!
اینچنین بودکه طی دو روز ـ 8 و 9 مارس ـ حدود 800 غیرنظامی ـ علوی و مسیحی ـ در بندر لاذقیه سوریه قتلعام شدند و دولت
جرمانی به پاس این «خوشخدمتی»، 300 میلیون
یورو به دستگاه الجولانی پاداش داد. بعد هم وزیر امورخارجهاش را به دمشق فرستاد تا
حضوراً مراتب رضایت و خرسندیاش را از روند «اقلیتزدائی» ابراز دارد، و اعضای بدن قربانیان را به جرمانی ببرد! ناگفته
نماند که برای رقابت در عرصة جنایت و توحش با الجولانی، ارتش اسرائیل
ـ یا همان ارتش آمریکا ـ در غزه چندصد نفری را سر به نیست کرد و گفت، «ما هم هستیم!»
سپس نوبت رسید به جیرهخواران «غیررسمی»
روسپیخانهداران غرب در پاکستان. اینان حدود 400 نفر از مسافران یک قطار را به
گروگان گرفتند! البته خبرهای مربوط به این گروگانگیری را دنبال
نکردم و نمیدانم بر سر مسافران بختبرگشته چه آمده است. پس چه بهتر نگاهی بیاندازیم به دو یابوی گاری
شکستۀ کاخ باکینگهام، یعنی حکومت
نئاندرتالهای ترک و عجم در ترکیه و ایران!
همانطور که شاهد بودیم «شهردار استانبول» یکشبه تبدیل
شد به تروریست و متقلب و متهم به فسادمالی و ... و مخالفان اردوغان به طرفداری از
وی به خیابانها ریختند. رجب اردوغان نیز
فرصت را غنیمیت شمرده، انگشت اتهام را به سوی معترضان گرفت! بله، «انتخابات» ریاستجمهوری در راه است و جانشین
رجب اردوغان از هم اینک تعیین شده؛ باید
برایاش بازارگرمی کرد. خلاصه بگوئیم برای
بهینه کردن منافع لندن در ترکیه، تاراج در
سایۀ بحران و آشوب و سرکوب الزامی شده. شهردار استانبول و رجب اردوغان هم مهرههای سیاستی
هستند که از «مردم» به عنوان سیاهیلشکر استفاده میکند. پس چه بهتر که سری هم به ایران بزنیم. کشوری که به مناسبت جشنهای نوروزی، از سوی حکومت و مخالفنمایانش، در داخل و خارج مورد تهاجم و تهدید قرار گرفته.
از خارج شروع کنیم که مفرحتر و مضحکتر است. همانطورکه شاهدیم، این
روزها بازار«مصاحبه» با رضا پهلوی خیلی گرم و داغ شده. ایشان ابراز
تمایل میفرمایند که تمامی «قراردادهای زیانبار برای منافع ملی» را یکجانبه فسخ
خواهند نمود! و از سوی دیگر، بیانات ضدونقیضی نیز که آمیزهای است از ستایش
مدرنیزاسیون کودتائی آیرونساید، و دفاع
از ترور و سانسور و سرکوب و مسجدسازی در دوران آریامهر را تحت عنوان «حمایت از دمکراسی
و تمامیت ارضی ایران و استقلال» و این حرفهای دلخوشکُنک، تحویل عوام میدهند. به استنباط ما اینبار نیز به روال رایج، ملت ایران قرار است خسارات نجومی یکجانبهگرائی
شیعیها ـ لغو قراردادهای رسمی و نقض مقررات حقوقی بینالمللی
ـ را بپردازد! چرا که در پی ترور پادشاهان
پیروز ـ نادرشاه و محمد خان قاجار ـ و
دقیقاً از تاریخ 18 ژوئن 1797 میلادی تا به امروز، حکومتهای پیاپی، همواره
ملت ایران را از شکستی به شکست دیگر کشاندهاند!
این روند از دوران فتحعلیشاه با تهاجم به سفارت روسیه، و در دوران ناصرالدین شاه با لغو یکجانبۀ قرارداد رژی تنباکو آغاز شد. پس از کودتای آیرونساید نیز، با
«پاره کردن قرارداد دارسی جهت تمدید آن»، تداوم یافت. سپس با ملی کردن نفت ـ تحمیل تحریمهای اقتصادی بر ملت ایران و پرداخت خسارت
نجومی به بریتیش پترولیوم ـ این تحرکات ضدملی حسابی «توسعه» یافت، و
سرانجام با تأسیس حزب رستاخیز و پای گذاردن دستگاه آریامهر در مسیر خودبراندازی، و اشغال «به فرمودة» سفارت آمریکا، نهایت امر هزینة جنگ و شکست آمریکا در ویتنام
را نیز از جیب ملت ایران پرداختند! البته این مسائل به هیچ عنوان مفرح و مضحک نیست؛ آنچه مفرح و مضحک است، حماقت و توحش تشنگان قدرت است!
به عنوان نمونه گروه مجاهدین خلق که این روزها همچون
علی روضهخوان سخت به خشتک محمد مصدق و ملی شدن نفت دخیل بسته، و ضمن ابراز ارادت به تازیان مسلمان برای حسین و
علی و علیاکبر و خانه شاگردان ائمۀ اطهار و خصوصاً صیغهها و شرکاء ماتم میگیرد
و سوگواری به راه می اندازد، میخواهد به زور خودش را به نوروز هم بچسباند! از اینرو امسال به دلیل تداخل بساط علی عین با
نوروز، نبوغ سرشاری به خرج داده! مریم
رجوی برای ممانعت از تداخل نوروز با بساط ضربت و شربت و سرقت و «سوسیالیسم بیابانی»
علیعین جشن نوروز را دو روز جلو انداخته
و آن را به 18 مارس منتقل کرده! بیریشگی،
خودفروختگی، خودنمائی و شارلاتانیسم
«مرز» نمیشناسد؛ حتی به عمرخیام نیشابوری و «تقویم جلالی» هم رحم
نخواهد کرد. حال نگاهی بیاندازیم به لگدپرانی نئاندرتالهای شیعی به
جشنهای چهارشنبهسوری!
اوباشالله در درون مرزها، بجای
پریدن از روی آتش و قاشق زنی و ... با توسل به ترقه و فشفشه و دیگر ابزار و ادوات
انفجاری از این جشن ابزاری جهت «ایجاد مزاحمت» برای دیگران ساختهاند! و اما برندة خوشبخت جایزة نوبل، که مثل همپالکیهای مجاهدش از نبوغ سرشاری
برخوردار است، تلاش کرده با آتش زدن طناب در برابر زندان اوین، هم چهارشنبه سوری را مورد تهاجم قرار
دهد، هم از خود تصویر مخالف اعدام ارائه نماید. از همه مهمتر، از حکومت اسلامی نیز «سلب مسئولیت» کند! به عبارت دیگر کشتزار تقی رحمانی چنین القا میکند
که اگر طناب نباشد، اعدام هم نخواهد بود! چرا که «طناب ایرانیان را اعدام میکند» نه آخوندهای حکومت اسلامی! حال نیم نگاهی بیاندازیم به تهاجم حکومت ملایان
و مخالفنمایانش به نوروز و نمادهای فرهنگ و تمدن ایران!
حکومت ملایان پس از دریافت «پیام» کارفرمایان «ویتنی
رایت» ـ روسپیخانهداران آمریکا ـ بلافاصله
وزیر امورخارجهاش ـ تازه داماد فرتوت ـ
را به صدا و سیمای زالممد فرستاد تا برای جنگ اعلام آمادگی کند! بله، عراقچی پس از ابتیاع یک فروند مادینۀ دماغبریده، سلیکونی و مجهز به چادرسیا، خیلی
خیلی جنگجو و سلحشور شده. شاید آرزو کرده، برای رها شدن از این زندگی «سگی» به جبهۀ جنگ پناه
ببرد!
باری حکومت ملایان پس از اعلام آمادگی برای جنگ افروزی
جهت تأمین منافع کازینونژاد، چماقداران را برای مجازات کُردها که نوروز را
جشن گرفته بودند به ارومیه اعزام کرد! گروههای دیگری را نیز با شعارهای پوچ و سرشار
از حماقت و بلاهت ساواک به حافظیه و آرامگاه فردوسی و خیام و ... فرستاد تا به
بهانة مخالفت با حکومت آخوند، ابتذال و خشونت و نفرت را بر مراسم نوروزی تحمیل
کنند. اوباش «به احترام اسلام»، شعار میدادند:
«ما آریائی
هستیم، عرب نمیپرستیم!»
عقب افتادههای ذهنی با این شعار سرشار از بلاهت چندین
و چند پیام به مخاطب هالو میفرستادند. نخست اینکه اعراب به ایران حمله کرده بودند، نه راهزنان،
چپاولگران و متجاوزان مسلمان! دیگر آنکه تهاجم اعراب به ایران، هیچ
ارتباطی با «دین مبین اسلام» ندارد! نهایت
امر اینان به زبانبیزبانی میگفتند، تحمیل احکام توحش دین اسلام به ملت ایران فاقد اشکال
است؛ «عرب پرستی» است که میباید نکوهش شود! جالب اینجاست که گوسفندالله آریائی روابط حسنة اعلیحضرت رضا
پهلوی و همچنین مریم رجوی را با اعراب نادیده گرفته! و جالبتر اینکه آخوند خلجی پیشنهاد کرده با
آزمایش ژنتیک، «اصالت نژاد» چماقداران
بررسی شود! اینهم نشان بارز نبوغ خلجی است جهت گسترش مرداب متعفن
حماقت و ابتذال!
نیازی نیست که بگوئیم علاوه بر این شعار، عربدة
«رضا شاه روحت شاد»، هم شنیده میشد! توگوئی
پیش از کودتای آیرونساید، در ایران مراسم نوروزی برپا نمیشده است! به نوابغ شیعی که این گلههای وحش را با
شعارهای مضحک به مراسم نوروزی تحمیل کردهاند بگوئیم، دربار
قاجار به برپائی جشنهای ایرانی از جمله مراسم نوروزی پایبند بود، و اتفاقاً
توپ مرواری معروف، پرسوناژ اصلی رمان صادق هدایت نیز در این مراسم حضور داشت! خلاصه باید به
اوباش بگوئیم، نوروز را مدیون کودتای آیرونساید و دستگاه
آخوندنواز پهلوی نیستیم! و اینکه حکومت آخوند و اربابانش بیهوده میکوشند
با تهاجم به نوروز، برای «پهلوی» بازاریابی کنند!
46 سال پیش که تودهای و مجاهد و فدائی و نهضتآزادی و
جبهة ملی «همه با هم»، تحت رهبری ویلیام سالیوان، سفیر وقت آمریکا در ایران برای جیرهخوار
دربار پهلوی ـ روحالله خمینی ـ هورا میکشیدند، گروهی تلاش کردند تا نوروز را هم به «بهاران»
تبدیل کنند. به عبارت دیگر گوسفندالله انقلابی یا بهتر
بگوئیم سیاهی لشکر استعمار، نیاکان ما را
که در یک برهة ویژه و به مناسبت یک رویداد مشخص، با جشنها و آئینهایشان «نوروز» را پایهگزاری کرده و برای ما به یادگار گذشته
بودند، از جایگاه واقعیشان بیرون انداخته، تغییر طبیعی فصول را به جایشان بنشانند!
آنروزها، همانطورکه
میدانیم «عصرطلائی» ایرانستیزی بود و سرود حماسی و بندتنبانی «بهاران خجستهباد»
گوش فلک را کر میکرد. نئاندرتالهای شیعی میپنداشتند با سرودهای
بندتنبانیشان و به زور سرنیزة ارتش ناتو خواهند توانست در برابر «فرهنگ اقوام
ایرانی» بایستند. فرهنگی که نه تنها دین و زبان راهزن مسلمان را خُرد
و خمیر کرده، که بیش از یک سده است در برابر
پروژههای استعماری «مدرنیزاسیون» و یا فلسطینیکردن ایران، سر تسلیم
فرود نیاورده! نتیجه هم در برابر ما است.
نوروز سال 1404 شمسی
به مراتب بیش از گذشته مورد تکفیر قبائل وحشی شیعی در داخل و خارج مرزها قرار
گرفته است! در ظاهر، به دلیل
تقارن یافتن با میعاد ضربت خوردن متجاوز و غارتگر مسلمان ـ علی عین، داماد پیامبر گرامی امت اسلام ـ یا بهتر بگوئیم همزمانی با «شبهای غدر!» ولی دلائل واقعی هیچ ارتباطی با دکان اسلام و
بیبیگوزکهای بیاباننشینان قرن هفتم میلادی ندارد!
مهمترین دلیل تکفیر نوروز امسال را میباید
در منطقۀ کورسک جستجو کنیم! همانجا که
دهها تن از مستشاران نظامی ارتش ناتو محاصره شدهاند! محاصرة
«یاران حسین» در کورسک، لندن و واشنگتن و
اتحادیة اروپا را به مدافع آتشبس 30 روزه تبدیل کرد و ثقتیکلاب را نیز در ماتم
ارباب فرو برد. در این وانفسا،
افشاگری هفتهنامة «کانار آنشنه» در مورد رهبر مجاهدین خلق ـ کشتزار اسبق مهدی ابریشمچی ـ و خصوصاً تبریکات نوروزی کرملین برای علی خامنهای
و مسعود «زرشکیان» از معنا و مفهوم ویژهای برخوردار میشود!
وارد جزئیات این افشاگری نمیشویم، آنچه
اهمیت دارد «پیام» آن به اجماع دو گروه تروریست مجاهدین خلق و نهضت آزادی بر مزار
غلام «حسین» ساعدی در پاریس است! اجماعی
که در پی انتشار کلیپ «ادرار بر مزار» حاصل شده بود و یک شاخهاش به کشتزار تقی
محمدی، برندة خوشبخت جایزۀ صلح نوبل وصل
میشد! همان که برای خودارضائیسیاسی و خودنمائی میعادهای
چهارشنبه سوری و نوروز را «مناسب» یافته!
دلیل دیگر ماتم حکومت، ناکامی
سناریوی آشوبسازی 25 بهمنماه سال گذشته است که قرار بود به حصر رسانهای میرحسین
موسوی پایان دهد و در واقع جان تازهای در کالبد متعفن عوامل کودتای 22 بهمن 1357 بدمد! همانطورکه شاهد بودیم، در فردای قتل فرمایشی امیرمحمد خالقی، حدود
500 نفر در برابر دانشگاه تهران تجمع کردند به این امید که دانشجونمایان هم بتوانند، مانند
دوران ملاممد خاتمی، دانشگاه را به آشوب
بکشند. ولی این سناریو نتیجة عکس به بار آورد!
ممجواد ظریف با لگد از دولت مفتضح زرشکیان
بیرون افتاد، و دکان لایحۀ حجاب و عفاف هم
بر سر محمدقاطر خالیباف فرو ریخت! و اما با
انتشار تصاویر آثار شکنجه بر پیکر علیرضا.ب،
فرماندة پیشین سپاه پاسداران دلار
در ایلام و یار گرمابه و گلستان سردار علائی
در سایتهای فارسی بیبیسی و رادیوفردا، کاشف به عمل آمد که «هواداران میلیونی» موسوی
جنایتکار از 500 نفر فراتر نمیرفتند!
نوروز امسال را به فال نیک میگیریم! پس 47
سال، نخستین نوروزی است که بدون جیمی کارتر، پدر معنوی تروریسم، فدائی اسلام و صاحبامتیاز «ثقتی کلابها» در
سراسر جهان از راه فرا رسیده!
<< بازگشت