موازنه، مغازله، مبارزه!
صابر کاظمی، ستارة جوان والیبال ایران در تاریخ 25 مهرماه
سالجاری در کنار استخر هتلی در دوحه به شدت مضروب شد؛ به زمین افتاد و به کما رفت. دیگر ورزشکاران تماشاگر این صحنه بودند! ضارب که ماسک سفید بر چهره داشت، ورزشکاری بودکه بلافاصله پس از «انجام وظیفه» به
استخر پرید! همان استخری که مدفوعات شیعی ادعا میکنند صابر
کاظمی در آن دچار «برق گرفتگی» شده است!
یادآور شویم کاظمی، چند
روز پیش از این واقعه، به تیم «الریان» قطر پیوسته
بود که مدعی عنوان قهرمانی باشگاههای آسیاست. به نظر میرسد «بعضیها» نمیخواستند قهرمانی
باشگاههای آسیا نصیب قطریها شود! به استنباط ما، لالمانی قطریها و تتهپتۀ مدفوعات شیعی در
مورد قتل کاظمی، ریشه در وحشت اینان از
همان «بعضیها» دارد! البته میتوان حدس زد که این «بعضیها» کیستاند! ولی مهم
شناسائی آمر و عامل قتل نیست؛ از دست رفتن
یک جوان ایرانی است که در سطح جهانی هم در زمینۀ والیبال شناخته شده بود، و به دلیل خودفروختگی رئیس فدراسیون والیبال
شیعیان ناچار به ترک ایران شد!
در این میانه لازم است بزدلی، خودفروختگی و ابهامبافی «مدفوعات شیعی» را هم
در نظر بگیریم. اینان حتی جرأت نمیکنند
به «احتمال قتل» کاظمی در دوحه اشاره کنند.
ولی از حق نگذریم، همین مدفوعات،
هم برای پائین تنة شخصیت برجستهای
به نام «پژمان جمشیدی» حسابی معرکه گرفتهاند، هم عرعرشان بر علیه «آمریکا و روسیه و چین» گوش
فلک را کرکرده!
به عنوان مثال،
یکی از ساواکیهائی که پیشتر ریاست
صداوسیمای «ثقتیکلاب» را برعهده داشته، ضمن بازنشخوار شعار ابلهفریب مصدق ـ مقصود موازنة منفی، یا بهتر بگوئیم، مغازلۀ مخفی
است ـ در مورد این سه کشور هشدار
داده و میگوید، اینها ـ آمریکا و چین و روسیه ـ خواهان یک ایران ضعیف
هستند که تابع سیاستشان باشد:
«این سه کشور خواستار وجود یک ایران ضعیف هستند که تابع
سیاست آنها باشد. هدف واشینگتن این نیست
که یک ایران قوی و مستقل در منطقه باشد و خواستار ایرانی است که بتواند با استفاده
از آن در منطقه بازی کند.»
منبع: گویا
نیوز، مورخ اول نوامبر سالجاری
توگوئی بریتانیا که 300 سال در ایران حضور استعماری داشته
و دارد، و یکصد سال است با ترور، آخوندنوازی،
زنستیزی و به راه انداختن انواع خردجال، کشورمان را به میدان تاخت و تاز محافل نژادپرست
آنگلوساکسون تبدیل کرده، خواهان «پیشرفت و
ترقی و استقلال ایران» است! البته فراموش
نکنیم شعار خررنگکنِ «موازنة منفی» از
چاهک استعماری لندن بر زبان مصدق جاری شده بود!
موازانة منفی چیست؟
مغازله مخفی است با استعمارگر! یعنی یکجانبهگرائی با هدف پرداخت خسارت به
ارباب؛ تحمیل تحریمهای اقتصادی به ملت ایران و دفاع از
منافع استعماری لندن! این روند به مصداق «ارث خرس به کفتار میرسد»، در دوران خلافت «کارتر ـ برژینسکی» به یانکیها
رسید! جریان از این قرار بودکه در میعاد
4 نوامبر، اوباش ساواک را به سفارت آمریکا هی کردند تا
تحریم اقتصادی و سپس جنگ استعماری با عراق بر ملت ایران تحمیل شود. همانطورکه شاهد بودیم در دوران «نورانی» و نکبتبار
خمینی، پس از تصویب قطعنامة آتش بس توسط
شورای امنیت سازمان ملل، در شرایطی که حکومت پوشالی آخوند میدانست عدم
پذیرش آتش بس به تحریم اقتصادی ایران منجر خواهد شد، همین
علی روضهخوان را به مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک فرستادند تا بر ادامة جنگ تأکید
کند:
« ما در راه خدا میجنگیم»
منبع: تیز و آروغ علی خامنهای در سازمان ملل
در آن دوران همانطورکه میدانیم میرحسین موسوی نخست
وزیر همین علی روضهخوان بود و برخلاف امروز،
ایندو در حال تغذیه از ویرانی کشور و مرگ و آوارگی ایرانیان بودند، و هیچ اختلافی با هم نداشتند. این مجموعۀ مرگفروش، یک
بنیاد شهید هم به راه انداخته بود که جنایتکاری به نام آخوند مهدی کروبی آن را به
مکان چپاول اموال ملت و سوءاستفادة جنسی از «خانوادة شهدا» و آوارگان جنگ تبدیل
کرده بود. چند سال بعد، در میعاد «جنبش استعماری سبز» همین آدمخوار را
دیدیم که با میرحسین موسوی و زهرا خانوم همراه شده بود؛ بله،
ارباب مشترک داشتند!
اینک رادیوفردا، بوق سازمان سیا پس از مهرزاد بروجردی، با هدف به ارزش گذاشتن روحالله خمینی، دست به دامان همین آخوند کروبی شده. باشد تا شیخ «اصلاحات» با یک چرخش زبان، چاهک
آتلانتیسم را تخلیه نماید. کروبی با انتقاد
از علی روضهخوان، دست به دفاع از کودتای سایمون گس برداشته، حامی
حقوق «تل موهوم مردم» شده، و به ویژه از
حقوق دشمنان شناخته شدة دمکراسی ـ
زندانیان زینتی سیاسی ـ دفاع
جانانه به عمل آورده. مشتاقان برای بهرهمندی
از فوران چاهک استعمار از حلقوم آخوند کروبی، میتوانند به سایت رادیوفردا، مورخ 8 آبانماه سالجاری مراجعه فرمایند، تا ما
هم بپردازیم به پیامدهای گفتگوی 100 دقیقهای دونالد ترامپ با رهبر چین!
در این گفتگوها،
آنچه مطرح نشد موضوعات با اهمیت بود؛
تایوان و اوکراین! و آنچه مطرح شد، عقبنشینی
آشکار دستگاه ترامپ در برابر چین و هند بود.
دونالد ترامپ به هند برای استفاده
از بندر چابهار، 6 ماه مهلت داده است. البته این «مهلت» مسلماً فاکستان ـ همزاد اسرائیل ـ را سخت تلخکام خواهد کرد. چرا که اسلامآباد از حضور هند در چابهار ناراضی
است. اما در مورد چین، دامنة عقبنشینی واشنگتن به مراتب وسیعتر است؛ علاوه بر لغو تعرفههای گمرکی «نوین»، تحریمهای
دستگاه بایدن در مورد فروش میکروپروسسورهای «انویدیا» به چین لغو شد! به قول
مش قاسم، «دروغ چرا؟!» به استنباط هوش
مصنوعی، اگر چند روز پس از سرقت جواهرات سلطنتی از موزة
«لوور»، کوماندوهای مسلح چند میلیون دلار
طلای تصفیه شده نیز از شهر لیون در فرانسه به سرقت بردهاند، شاید
فقط برای دلجوئی از کازینونژاد بوده باشد!
البته در «خلوص نیت» هوش مصنوعی
جای تردید باقی است؛ شاید میخواهد مخاطب
را به بیراه بکشاند. پس هوش مصنوعی را رها میکنیم و بازمیگردیم به
تکیه کلام پرسوناژ مشقاسم در رمان «دائی جان ناپلئون» که سریال آن را ناصر تقوائی
کارگردانی کرده بود.
ناصر تقوائی، همانطورکه
میدانیم در دوران قبل از کودتای «ثقتی کلاب»، از «الطاف و عنایات» ساواک ـ فرزند دلبند سیا و موساد ـ بینصیب نمانده بود. ولی پس
از آنکه اعضای «ثقتی کلاب» دست به انقلاب شکوهمند و بسیار بسیار «ضدامپریاسی» زدند، ناصر تقوائی حاضر نشد تحت فرامین و احکام
«وزارت ارشاد» فعالیتی داشته باشد. از سوی
دیگر، خبر درگذشت وی در تاریخ 22 مهرماه منتشر شد، تا قتل داریوش مهرجوئیهم در حاشیه قرار گیرد!
باری، به محض انتشار خبر مرگ تقوائی، ملاممد خاتمی ـ وزر ارشاد دوران نکبتبار و نورانی ـ با ارسال یک پیام تلاش کرد تا نقش مستقیم خود در
امر سانسور و سرکوب ناصر تقوائی را محو کند!
بعد هم نوبت رسید به نئاندرتالهائی
که از زبان تقوائی «مرگ» را به عنوان «مبارزه» به ارزش بگذاراند:
«[...] من به مرگ نمیگویم شکست؛ مرگ بخشی از مبارزه است.»
منبع: گویانیوز، مورخ اول نوامبر سالجاری، به نقل از سایت مرگفروش
«آسو.»
به عبارت سادهتر،
حال که تقوائی در این جهان نیست،
هر کس و ناکسی به خود اجازه میدهد از زبان وی فلسفۀ نیستپرستی و مرگدوستی
شیعی ونوشیعی را همچون زنگوله به تابوت وی
بیاویزد، و از ناصر تقوائی نوعی «مجاهد راه حق« و آخوند
شیعۀ دوآتشه تحویل «مردم» دهد. البته باز هم
به قول مش قاسم، دروغ چرا؟! اگر قرار است مرگ ـ در مقام سرنوشت محتوم تمامی موجودات زنده ـ «مبارزه» تلقی شود، پس همۀ موجودات، از شیخ و شاه و دلقک دربار گرفته، تا خر و الاغ و اشتر، جملگی «مبارز» به شمار میروند!
به مناسبت 50 مین سالگرد قتل پیر پائولو پازولینی، نویسنده،
فیلمساز و روشنفکر ایتالیائی که ضمن
به سخره گرفتن «قیام دانشجویان»، در مورد بازگشت فاشیسم به صحنۀ سیاست ایتالیا
هشدار داده بود.


<< بازگشت