جمعه، تیر ۲۶، ۱۳۸۸


«نوعی» دمکراسی!
...
«نتیجة فعالیت‌های براندازی دولت آمریکا تلفیق بیشتر وطن دوستی مردم ایران با تفکر شیعی خواهد بود و من فکر می‌کنم [این امر] به ضرر منافع ملی ما خواهد بود[...] اتفاقاً منشاء حمایت‌های ایرانیان از احمدی‌نژاد هم همین تلفیق روحیة‌ وطن‌دوستی و ملی‌گرائی با تفکر شیعی است[...]‌»

بله! اگر این اظهارات را بپذیریم، می‌باید بگوئیم که اصولاً منافع آمریکا با «تقدس» در تضاد قرار می‌گیرد! و به همین دلیل هم برای استقرار حکومت‌های اسلامی در افغانستان و عراق عموسام به این دو کشور لشکرکشی کرد تا اشغال نظامی به ضرر منافع ملی‌اش تمام شود. و اصولاً به همین دلیل است که همة تروریست‌های اسلامی دست‌پروردة سازمان سیا همچون بن‌لادن و شرکاء، ادعای مبارزه با آمریکا دارند، چرا که حتماً همین سخنان را پیشتر از زبان خداوندشان، برژینسکی شنیده‌اند. وای اگر تقدس دینی به تقدس بومی افزوده شود! می‌دانیم که در چنین شرایطی آمریکا به دست احمدی نژاد و حمید مولانا به قتل خواهد رسید! همچنانکه می‌بینیم، حکومت اسلامی یک «تقلب» است، این حکومت با حمایت سازمان ناتو در ایران استقرار یافته و اربابان‌اش با توسل به واژگون‌نمائی می‌کوشند آن را «مستقل» هم قلمداد کنند

سخنان گوساله‌فریب و بلاهت‌گستر برژینسکی، پادوی لهستانی‌الاصل سازمان سیا و طراح «سیاست انسداد» و طالبان‌پروری، در سایت حنازرچوبه، مورخ 26 تیرماه‌سالجاری انتشار یافته. برژینسکی در واقع خط سیاست نوین آمریکا را در ایران ترسیم می‌کند. سیاستی که احمدی‌نژاد مجری آن خواهد بود. و به باور گوساله‌های ننه حسن سیاست کذا سیاستی «ضدآمریکائی» خواهد بود! امروز می‌توان به دلائل واقعی دعوت از احمدی‌نژاد برای ایراد سخنان انسان‌ستیز در دانشگاه کلمبیا پی برد. همچنانکه پیشتر گفته بودیم دعوت از مهرورزی در چارچوب سیاست عادی سازی روابط با حکومت «ضدامپریاس» جمکران صورت پذیرفت. حکومتی که به ادعای برژینسکی «نوعی» دمکراسی است، چرا که زنان پزشک هم در ایران وجود دارند و تعداد زنان دانشجو از مردان بیشتر است و از همه مهم‌تر اینکه برژینسکی نمی‌تواند نتایج انتخابات جمکران را پیش بینی کند! در صورتیکه همین فرد به سادگی نتایج انتخابات روسیه را در سال 2012 پیش‌بینی می‌کند. از اینجا نتیجه می‌گیریم در روسیه هیچ «نوع» دمکراسی وجود ندارد ولی در جمکران «نوعی» دمکراسی موجود است که فقط در آبدارخانة سازمان سیا یافت می‌شود:

«نوعی دمکراسی در ایران وجود دارد که ما آنرا معمولاً نادیده می‌گیریم. به عنوان مثال در انتخابات‌های اخیر در ایران من واقعاً نمی‌توانستم با قاطعیت پیش‌بینی‌کنم چه کسی پیروز انتخابات خواهد بود [...] ولی اگر کسی از من بپرسد چه کسی پیروز انتخابات سال 2012 در روسیه خواهد بود من با اطمینان جواب آنرا به شما خواهم گفت[...]»


«دکتر» برژینسکی تعریف ظاهراً نوینی از دمکراسی ارائه داده که پیشتر از زبان محمد خاتمی‌، اکبر بهرمانی و دیگر جیره‌خواران گاوچران‌ها شنیده‌ بودیم. و آن اینکه هر کجا مردم در برابر حوزه‌های مارگیری تجمع کردند، دمکراسی وجود دارد! بقیة مسائل ازجمله انسان‌محور بودن دمکراسی، برخورد دمکراتیک دولت با شهروند و ... هیچ اهمیتی ندارد. بله از آنجا که برژینسکی نمی‌توانست نتیجة مسابقات مارگیری را از پیش بداند، پس «نوعی» دمکراسی هم در ایران وجود دارد! می‌بینیم‌که ایشان دکترای خود را در رشتة پیوند گ...به شقیقه دریافت کرده و از استادان آبراهام یزدی و حاج فرج‌دباغ به شمار می‌روند. پس حضورشان عرض کنیم، دمکراسی یک نوع بیشتر ندارد و آنهم «دمکراسی» است که نه رنگ دارد، نه جنس! نه می‌تواند دینی باشد، و نه خلقی و توده‌ای و کشکی!

ما از فعالان جنبش مدنی می‌خواهیم صفوف خود را از گروه موسوی و دیگر «پیروان خط امام» جدا کرده، مطالبات خود را با شعارهای ویژة خود بیان کنند. تکرار می‌کنیم که «تجمع»،‌ «تکرار» شعار دیگران و «تقلید» از آنان جنبش مدنی را به بیراهه خواهد کشاند. هدف ما بازگشت به دوران امام «روشن‌ضمیر» موسوی نیست، هدف ما بازگشت به گذشته نیست. در «کنونی‌ات» زمان و در «واقعی‌ات» مکان، ما خواهان استقرار دمکراسی بر پایة مفاد اعلامیة جهانی حقوق بشر در کشورمان هستیم. دستیابی به چنین اهدافی مستلزم برخورد منطقی با شرایط است. حضور در جمع سوگواران فرضی، سردادن سرود و شعار پوچ به تهییج احساسات کمک می‌کند. در صورتیکه گام نخست دوری گزیدن از چنین شرایطی است. ما برای همة کسانیکه طی درگیری‌های اخیر به قتل رسیده‌اند عمیقاً متأثر و متأسف‌ایم ولی شرکت در مراسم سوگواری «سنتی» را توصیه نمی‌کنیم. نباید به حکومت منفور اسلامی که از مرگ تغذیه می‌کند اجازه داد فضای مرگ و نوحه و روضه خوانی را بر جامعه حاکم کند. جنبش مشروطه و جدائی دین از سیاست را به یاد داشته باشیم. به یاد داشته باشیم که شعار استعماری «سیاست ما عین دیانت ماست»، بازتاب خیانت قشر پلید روحانی به مطالبات مشروطه‌طلبان بود.

«جدائی دین از سیاست»،‌ جهت استقرار یک نظام دمکراتیک الزامی است، چرا که بجای روحانی، «شهروند» را در جایگاه قانون‌گذار قرار داده، از «قانون‌گریزی» و «قانون‌گذاری» روحانیت و حق دخالت این قشر در تدوین قوانین جلوگیری می‌کند. برخلاف مهملات برژینسکی و پادوهای‌اش در حکومت جمکران،‌ دمکراسی هرگز نمی‌تواند «دینی» باشد، ‌ چرا که دین «انسان‌محور» نیست.

«جدائی دین از سیاست» چیست،‌ و چرا ما بر آن پای می‌فشاریم؟ به نظر می‌رسد برای رفع ابهام از این شعار ویژه، که برخلاف شعارهای گوساله‌پسند شیادان پایة منطقی دارد می‌باید توضیحاتی ارائه دهیم‌ تا روشن شود به چه دلیل با شعارهای جدائی‌ دین از دولت و جدائی دین از حکومت مخالف‌ایم. نخست باید به همة اهالی مرزپرگهر اطمینان دهیم که جدائی دین از سیاست به هیچ عنوان به معنای «دین‌ستیزی» نیست، و با اعتقادات افراد هم سر جنگ ندارد. کاملاً بر عکس این شعار به همة افراد امکان می‌دهد که بدون تحمیل باورها و عقاید خود بر دیگران آن‌ها را آزادانه «بیان» کنند. تأمین «آزادی بیان» خارج از این چارچوب امکانپذیر نیست. ‌روشن‌تر بگوئیم این شعار امکان استفاده از باورهای مردم در راه اعمال سیاست را به صفر رسانده،‌ همزمان از «قانون‌گریزی» و «قانون‌گزاری» قشر روحانی یا بهتر بگوئیم از سرکوب افراد جلوگیری خواهد کرد. به عنوان نمونه نگاهی خواهیم داشت به انتخابات حکومت جمکران.

قانون اساسی‌ مضحک‌ این حکومت را می‌شناسیم و می‌دانیم که طبق اصل پنجم این به اصطلاح قانون که دستپخت امثال کاتوزیان و صدرحاج سیدجوادی است، «ولی فقیه» نایب امام زمان‌شان است! شاهد بودیم که پس از سخنرانی خامنه‌ای و تأکید وی بر رعایت قانون، انواع و اقسام دستاربند در رادیوفردا و «بی‌بی‌سی» فتوی صدوریدند که «تقلب» بد است و در اسلام کسی نباید تقلب کند و ... و پر واضح است که اگر قانون در کشور ایران حاکم می‌بود، این حضرات را به جرم «مخالفت» با نایب امام‌زمان‌شان باید دستگیر و محاکمه می‌کردند. چون احترام به آنحضرت و به نماینده‌شان روی زمین به قول گورکن‌ها «واجب شرعی» است. می‌بینیم که هیچکس مزاحم آخوند منتظری و صانعی و دیگران نمی‌شود، ‌چرا؟ چون براساس همان شعارهای غلط‌انداز «جدائی دین از دولت» و یا «جدائی دین از حکومت»، قانون‌شکنی همة اینان «توجیه» می‌شود. هر یک از ملایان خواهد گفت «تکلیف الهی» خود را بجا آورده. و دستاربندان همچنانکه می‌دانیم همواره در چارچوب تأمین منافع انگلستان «احساس تکلیف» می‌کنند.

نخستین بار برای مقروض کردن بانک نوپای شاهی میرزای شیرازی احساس تکلیف کرد، اینبار هم آیات عظام برای ملاخور شدن یک میلیارد و ششصد میلیون دلار از دارائی‌های ما توسط دولت انگلستان «احساس تکلیف» کردند. بعد هم پادوهای انگلستان در حزب شریف توده،‌ برای ماستمالی کردن جیب‌بری ارباب‌شان ادعا کردند این مبلغ نجومی متعلق به پسر خامنه‌ای بوده تا شوت و پرت‌ها از توقیف آن شاد و خرسند شوند و از دولت انگلستان برای اینکار سپاسگزاری هم بکنند. کسی هم از تاواریش‌ها نمی‌پرسد به فرض که این مبلغ در حساب بانکی پسر خامنه‌ای بوده، ‌ ایشان ارث پدری‌ داشته‌اند یا جواهرات مادرشان را در بازار تهران به فروش رسانده‌اند؟ هیچکدام! این پول متعلق به ملت ایران بوده. حساب‌های بانکی تاراج‌گران ایران از جمله حساب «پس‌انداز» آخوند شاهرودی در بانک سوئیس همگی متعلق به ملت ایران است. بگذریم و بازگردیم به جدائی دین از سیاست!

همچنانکه می‌بینیم حتی در یک حکومت مدعی تقدس ‌الهی که شورای نگهبان به عنوان بالاترین مرجع مراقب است تا اسلام و منافع آنگلوساکسون‌ها خدشه‌دار نشود، دخالت دستاربندان در سیاست و قانون‌شکنی‌شان سکة رایج است. پس اگر بخواهیم یک نظام دمکراتیک و قانون‌مدار در ایران داشته باشیم نخستین‌ گام برای تأمین نظم قانونی دمکراتیک، تحقق «جدائی دین از سیاست» است. روشن‌تر بگوئیم هدف ما «بازگشت به گذشته» نیست که جدائی دین از دولت و حکومت را بپذیریم. ما خواهان استقرار دمکراسی در چارچوب مفاد اعلامیة‌ جهانی حقوق بشر در ایران هستیم. در چنین چارچوبی هیچ دین و مذهبی نمی‌تواند فراتر از قانون قرار گرفته خود را بر جامعه تحمیل کند. به عنوان نمونه افراد وگروه‌های دین‌فروش نمی‌توانند آزادی بیان و مطبوعات را به بهانة «توهین به مقدسات» و «اخلاقیات»‌ محدود کنند.

به گزارش حنازرچوبه، مورخ 26 تیرماه سالجاری، ‌ دادگاه جده در عربستان به «اتهام» خبرنگار شبکة العربیه مبنی بر «استهزاء خدا و پیامبر و دین اسلام» رسیدگی خواهد کرد! این عمل نقض آشکار بیانیة «نشست دوربان 2» در ژنو است که توهین به انسان‌ها به عنوان پیروان ادیان را جایگزین «توهین به ادیان» کرد، تا پادوهای آنگلوساکسون‌ها در منطقه بجای عربده جوئی به بهانة توهین به مقدسات، و دفاع از توهمات گذشتگان، ‌ از حقوق انسان‌ها دفاع کنند. انسان‌هائی که در عرصة واقعیت وجود دارند و به دلیل گرایشات مذهبی متحمل تبعیض می‌شوند. ولی از آنجا که شیخک‌های کازینونشین مانند حکومت قدر قدرت جمکران افتخار نوکری برای گاوچران‌ها را دارند، به طرق مختلف سعی می‌کنند با دمیدن در شیپور «توهین به مقدسات» بیانیة دوربان 2 را نادیده بگیرند.

می‌دانیم که مفاد این بیانیه توسط حقوقدانان روسیه تنظیم شده بود و اربابان شیوخ، ‌ به بهانة واهی حضور احمدی‌نژاد از شرکت در نشست ژنو خودداری کردند! همچنانکه پیشتر هم در این وبلاگ گفتیم هر کجا «نفت» دیده شود، وجود «خدا» جهت تاراج الزامی خواهد بود! و در چنین مناطقی خدا می‌باید بجای انسان بنشیند. در نتیجه کاملاً طبیعی است که خداوند کذا وکیل مدافع هم داشته باشد که در دادگاه جده از حق وحقوق‌اش دفاع کند و باز هم کاملاً طبیعی است که چنین مزخرفاتی در سایت حنازرچوبه، خبرگزاری رسمی حکومت جمکران منتشر شود:

«[گفته می‌شود] خبرنگار العربیه در عراق [...]‌طی گزارش خود اقدام به تمسخر خداوند متعال و رسول اکرم و همچنین حضرت جبرئیل و احادیث نبوی نموده است که این کار مورد رضایت خداوند و رسول بزرگوارش نخواهد بود. هر مسلمانی نسبت به دین خود غیرت دارد، بخصوص ما که در سرزمین وحی زندگی می‌کنیم[...]»


بله دادگاه در صحرای عربستان به چنین «جرم» مسلمی رسیدگی می‌کند! و مسلم است که «شاکی»، اسناد و مدارک لازم برای اثبات ناخشنودی خداوند و پیامبر‌اش از گزارش خبرنگار العربیه را به دادگاه ارائه کرده، در غیراینصورت هیچ دادگاهی به چنین ادعای مضحکی رسیدگی نخواهد کرد. این چرندیات که با کد: 592406 منتشر شده، ثابت می‌کند که «دادگاه» در عربستان با طویلة گاوچران‌ها هیچ تفاوتی ندارد. و از چنین جایگاه مقدسی است که حضرات می‌کوشند آزادی بیان را حتی در عراق اشغال شده نیز محدود کنند.

برای اعمال چنین سیاستی است که ایالات متحد با عربستان، پاکستان، ایران و ترکیه یک چهارپایة جادوئی جهت گسترش توحش در کل منطقه ایجاد کرده. هدف آمریکا این است که همزمان با حمایت بی‌قیدوشرط از حکومت‌های سرکوبگر، به ویژه در این 4 کشور، خود را نیز مدافع حقوق بشر جلوه داده، به این بهانه از نوکران خود «انتقاد رسانه‌ای» به عمل آورد. وظیفة نوکران هم این است که با اعلام «استقلال رسانه‌ای» مدافعان حقوق بشر را به آمریکا منسوب کنند! حال آنکه نه آمریکا مدافع حقوق بشر است نه حکومت‌های عربستان، پاکستان، ایران و ترکیه مستقل‌اند. هدف از این واژگون‌نمائی ارائة «تصویر دلپذیر» از آمریکا به عنوان مدافع حقوق بشر است. انتشار مهملات برژینسکی در حنازرچوبه دلیل دارد. رسانة رسمی حکومت جمکران در واقع به بازار گرمی برای اربابان مشغول است:

«فعالیت‌های دولت آمریکا در رابطه با ترویج دمکراسی در ایران [...] بسیار فراتر از پرداختن به مسائلی مانند حقوق بشر و آموزش‌های مربوط به پیشبرد اهداف سازمان‌های غیردولتی یا راهکارهای متشکل کردن مؤثر مردم در پروسه انتخابات بوده[...]آمریکا در سال‌های اخیر در پی ایجاد تنش و درگیری در بین قومیت‌های ایرانی بوده[...]»

برژینسکی چه می‌گوید؟ می‌گوید آمریکا خواهان دمکراسی در ایران است! ولی می‌دانیم که چنین سخنانی تشویق حکومت سگ‌های‌هار به مخالفت با دمکراسی است. کافی است به متن سخنرانی‌های احمدی‌نژاد نگاهی بیاندازیم. مهرورزی یک تنه و شاید به کمک پاسدار شریعتمداری و پاسدار اکبر، مارکسیسم و لیبرال دمکراسی را شکست داده و بر فراز قلة رفیع نکبت و ادبار اسلامی ایستاده تا برای باز پس گرفتن اموال غارت شدة مردم از «غارتگران بیت‌المال» دست به اقدامات نیز بزند! همچنانکه موسوی هم برای باز پس گرفتن‌ آراء همین مردم اقدام کرده. اولی برای پس گرفتن «اموال» ما مراسم آشتی‌کنان با اربابان در ینگه دنیا به راه می‌اندازد، دومی هم گویا حزب «توحید و توسعه» به راه خواهد انداخت! فکر نمی‌کنم برای تحقق چنین اهداف «والائی» لازم بود چندین نفر از هم‌میهنان ما به قتل برسند و سگ‌های‌ هارالله و اوباش‌الله خیابان‌های شهر را اشغال کنند.

برژینسکی در پایان سخنان خود ضمن در ترادف قراردادن حکومت گورکن‌ها با کشور ایران می‌گوید، ما اشتباه کردیم که ایران را یک کشور قرون وسطائی قلمداد کردیم، ایران یک زمان امپراطوری بوده! البته این «آمریکائی ـ لهستانی» تا حدی درست می‌گوید. ایران یک زمان امپراطوری بوده، و امروز کشوری است که توسط یک حکومت قرون‌وسطائی و دست‌نشاندة سازمان سیا اداره می‌شود. ولی این امر مطالبات ملت ایران را تغییر نخواهد داد. برژینسکی و اربابان‌اش سخت کور خوانداه‌ند اگر می‌پندارند با توسل به دستاربند و اوباش می‌توانند به حضور خود در ایران ادامه دهند و نان‌شان را به تنور مقدسات بومی و دینی بچسبانند. ایران «یک» امپرطوری نبوده، ایران تنها امپراطوری تاریخ بشر بوده که نه به نام خدا که به نام کوروش، شاه شاهان بر پا شده. بنیانگذار امپراطوری ایران پیش از نام پدر، ابتدا به نام و مقام خود اشاره دارد. اگر امپراطوری ایران را نمی‌توانیم دوباره بر پا کنیم ارزش‌های والا و انسان‌محور این امپراطوری همچنان پابرجاست.





0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت