خزان جاودان!
...
سازمان ناتو هر گامی که در منطقه به عقب برمیدارد، با همکاری طالبان جمکران تخریب و خشونت را گسترش میدهد. انفجارهای عراق و تجاوز پاسداران منفور حکومت اسلامی به خاک پاکستان شاهدی است براین مدعا. بازتاب عقبنشینی سازمان ناتو در تجهیز حکومت اسلامی به سلاح اتمی چند پیامد منطقهای به همراه آورد: کشتار غیرنظامیان عراق، شایعه پراکنی و آشوب در افغانستان، و نهایت تصفیة خونین در سپاه پاسداران با هدف اشغال نظامی پاکستان. این تحرکات مزورانه و گسترده در سایة پروپاگاند «هویت» شتاب گرفته.
سرانجام کوششهای خداپسندانة «بیبیسی» و رسانة سوئدی «افتونبلادت» برای گرم کردن تنور یخزدة اسلامگرایان در منطقه به نتیجه رسید و همه به ویژه در«جهان اسلام» به طاعون «هویت» مبتلا شدند. شایسته است محفل رسوای نوبل به دو کشور سوئد و بریتانیا به عنوان شاگردان ممتاز محفل فاشیسم بینالملل و پیشگامان پروپاگاند ابلهفریب «هویت»، و به ویژه برای شرکت فعال پادوهای شیعی مسلکشان در انفجارهای اخیر بغداد نه یک جایزه، که چندین نوبل «صلح» اهداء کند. چرا که این جنایات در ارتباط مستقیم با شکست سیاست تجهیز حکومت اسلامی به سلاح هستهای قرار گرفته، همچنانکه ورود پاسداران جمکران به خاک پاکستان نشان از تداوم سیاست غرب در راه گسترش جنگ در منطقه دارد. رادیوفردا، مورخ 26 اکتبر 2009، در گزارشی به نقل از آسوشیتدپرس اعلام کرد که پلیس پاکستان 11 تن از اعضای سپاه پاسداران را پس از ورود غیرمجاز به خاک پاکستان بازداشت کرده:
«دادور رامان، يکی از مأموران پليس پاکستان گفت [اینان] در منطقه مشخل در نزديکی مرز مشترک دو کشور[...] در بازداشت به سر میبرند. وی افزود مأموران پاکستانی مشغول بازجوئی از اين افراد هستند و دو خودروی اعضای سپاه نيز توقيف شده است.»
همچنانکه گفتیم ترور فرماندهان سپاه در بلوچستان یک تصفیة درونگروهی بود که هدف نهائیاش تحقق خواستههای «شهید» بینظیر بوتو، یعنی زمینهسازی جهت ورود ارتش ناتو به درون مرزهای پاکستان است. این تحرکات در راستای پروپاگاند «بینالملل شرارت» شتاب بیشتری گرفت. بله! به محض اینکه پروپاگاند نفرت و خشونت «مسلمانستیزی» در سوئد و انگلستان آغاز شد، وزیر کشور فرانسه، «اریک بسون» نیز متوجه شدند «هویت ملی» فرانسه با «بورکا» در تضاد قرار میگیرد! خبر این «کشف» بزرگ بلافاصله در رسانههای فرانسه انتشار یافت و موج اعتراض چپنمایان را نیز به همراه آورد. در نتیجه جهان اسلام هم ناچار شد تعریف جامعی از «هویت ملی» خود ارائه دهد. در این راستا، مسلمین مصر جهت نشان دادن «هویت ملی» خود پرتاب سنگ به سوی اقلیت مسیحی را آغاز کردند. سپس شیعیان عراق برای تأکید بر «هویت شیعی» خود دو بمب قوی در بغداد منفجر نمودند. هدف نخستین بمب دو وزارتخانة دادگستری و کار و امور اجتماعی و هدف دومی ساختمان [استانداری] در خیابان «حیفا» بود. و از قضای روزگار سفارت جمکران در حوالی محل انفجار قرار گرفته.
یکوقت فکر نکنید حکومت گورکنها یا عربستان و امارات در این جنایت دست داشتهاند، ابداً! گورکنها و شرکاء فقط مجری فرامین ارباباند. اگر به یاد داشته باشیم پس از مذاکرات ژنو، و ملاقات ویلیام برنز با سعید جلیلی، ایشان با آخوند حکیم ملاقات کردند و دو بمب قوی در یک منطقة سنینشین عراق منفجر شد. اینبار پس از مصاحبة برنار کوشنر با «دیلی تلگراف»، و ملاقات سردار نجار با مقامات پاکستان که از طریق عربستان و امارات تغذیه میشوند، قرار شد برنامة «هویت» در شهر بغداد اجرا شود؛ و دیدیم که شد. این برنامة «هویت» به گزارش فیگارو، مورخ 25 اکتبر 2009، حداقل 90 کشته و صدها مجروح برجای گذاشته. و اما برنامة «هویت» در افغانستان با پخش «یک شایعه» آغاز شد. درست مانند شایعة شرکت 40 میلیون ایرانی در افتضاحات جمکران. جالب اینجاست که هر دو «شایعه» منافع آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک را تأمین میکند، چرا که مروج خشونت و هرج ومرج است. همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم استقرار نظم و امنیت «قانونی» در کشورهای مسلمان نشین، به ویژه اگر نفتخیز باشند منافع استعمار را تهدید خواهد کرد. پشتیبانی آنگلوساکسونها از حاکمیت دین و آمیختن «دیانت به سیاست» دلیل بسیار موجهی دارد.
قوانین دینی به دلیل «خدامحوری» همزمان در تضاد با «انسان» و «نظم اجتماعی» قرار میگیرد. این قوانین از یکسو راه را برای سرکوب «انسان» به نام خداوند «بخشنده و مهربان» باز میکند، و از سوی دیگر دست آخوند جماعت را، باز هم به نام خدا برای نقض همان قوانین دینی باز میگذارد. در نتیجه مشتی انسانستیز و قانونشکن به عنوان روحانی به بهانة «دفاع از دین» یا حمایت از «حق مردم» در برابر یک حکومت قانونشکن و سرکوبگر قرار میگیرند. همان شرایطی که سالهاست در ایران شاهدیم. پیش از ادامة مطلب در توضیح پیرامون وبلاگ «هزارخورشید» یادآور شویم، از سال 1367، در راستای سیاست تبدیل مهرههای استعمار به اوپوزیسیون، حسینعلی منتظری همچون مهدی بازرگان به جایگاه «غیررسمی» اسبابکشی کرد، و سپس نوبت به خوئینیها رسید. اینک نیز همین روند استعماری شامل محمدخاتمی، میرحسینموسوی و آخوند کروبی شده. البته نهضت عاظادی، داسالله، «چپخیابانی» و به طورکلی حزبتوده و عوامگرایان و شارلاتانهای مدعی چپگرائی در همین طیف استعماری قرار گرفتهاند. استعمار غرب میپندارد با تکیه بر این تشکلهای پوشالی و با توسل به پروپاگاند «دینی ـ مردمی»، باز هم میتواند پدیدة نیستدرجهانی به نام «روحانیت مترقی» را به ما حقنه کرده، «اسلام فروشی» و «مردمپرستی» را در ایران رواج دهد. البته کور خواندهاند.
بهتر است روحانیتی که به دفاع از «حق مردم» و «دین مترقی» پرداخته، بجای گزافهگوئی نخست توضیح دهد که چرا به احکام وحشیانة قصاص و سنگسار و به ویژه قتل وحشیانة بهنود شجاعی اعتراضی نداشته؟ حسینعلی منتظری، بیات زنجانی، صانعی، دستغیب و دیگر روضهخوانهائی که مدافع میرحسین موسوی جلاد شدهاند بهتر است به ملت ایران بگویند، چرا هرگز به دفاع از «حق» بهنود شجاعیها و هزاران جوان ایرانی که به جرم «هیچ و پوچ» زندانی شدهاند «قیام» نفرمودهاند. آن مدافع بیشرم «حقوق بشر دینی» که در سایت «گویا نیوز» قتل بهنود شجاعی را به ابزار تبلیغ برای «اسلام خوب» تبدیل کرده و به رئیس قوة قضائیه نامه مینویسد، آیا میتواند پاسخ دهد که مدافعان حقوقبشردینی، که فرضاً برای ممانعت از قتل بهنود شجاعی خواب و خوراک هم نداشتهاند، چرا از آیات عظام نخواستهاند به شیخ صادق لاریجانی، رئیس قوة سنگسار و قصاص تذکر دهند که حق ندارد کسی را به جرم قتل غیرعمد، آنهم در شرایطی که این جرم به «اثبات» هم نرسیده به قتل برساند؟
آیات عظام کذا که به امور «سیاسی» علاقه دارند، و پنج ماه تمام است در سایت «بیبیسی» و «رادیوفردا» به روضه و زوزه و سوگواری برای «عدالت» و «حق مردم» مشغولاند، در جریان پروندة بهنود شجاعی قرار نداشتند؟ همه جا صحبت از جوانی بود که 4 سال است به جرم قتل غیرعمد، از 17 سالگی به زندان «عدالت علوی» گرفتار آمده، جرماش هم ثابت نشده و ... و قرار است طبق «منطق علوی» به جرم قتل قصاص شود. نکند ماجرای بیعدالتی فرضی در حق «میرحسین» و «حق مردم» و «عدالت»، مراجع برگزیدة کارخانة رجاله پروری را کور و کر و لال کرده بود؟! بهتر است آیات عظام دست از شیادی و خوشرقصی برای ارباب برداشته، اگر حرفی که ارزش شنیدن ندارد در چنتهشان نیست، حداقل سکوت اختیار کنند. قتل وحشیانة بهنود شجاعی، قتلی که تحت نظارت مستقیم قوة قضائیه صورت گرفت، نه تنها شاهدی است بر توحش احکام دین و قوانین شریعت، که شارلاتانیسم و توحش مدافعان حقوق بشردینی، یا همان اعضای محفل عبادی و آیات عظام سیاستزده را به اثبات میرساند. «توحش»! این است «هویت» واقعی روحانیت «مترقی» و «غیرمترقی» جمکران و دیگر «دینمداران» عرصة سیاست. پس بازگردیم به پروپاگاند توحش «هویت» که از سوئد و انگلستان آغاز شده به فرانسه و سپس به «جهان اسلام» و افغانستان رسید.
باری در افغانستان شایع شد که سربازان غربی یک قرآن را آتش زدهاند، و خلاصه «کفار» به «نوامیس اسلام» توهین کردهاند! بلافاصله اوباشالله در کابل به تظاهرات پرداخته، همان برنامة مطلوب استعمار در کشورهای مسلماننشین آغاز شد. البته فکر نکنید که این شایعات همچون شایعة «تقلب» در کارخانة رجالهپروری ساخته و پرداخته شده. ابداً! این شایعات درست مثل «حجرالاسود» از آسمان به زمین میآید تا نان گاوچرانها و جنتلمنهای نزولخور «سیتی» آجر نشود. حال نگاهی خواهیم داشت به مصاحبة برنار کوشنر با «دیلیتلگراف» که پیش درآمدی بود بر انفجارهای بغداد. خبر این مصاحبه در سایت لوموند، مورخ 26 اکتبر 2009 نیز منتشر شد.
در واقع مصاحبة کوشنر تأکیدی بود بر این امر که فرانسه، علیرغم تمایل آشکار حاکمیت انگلستان، دیگر نمیتواند به حمایت از برنامة هستهای حکومت اسلامی ادامه دهد. برنار کوشنر مواضع نوین را «خواست اسرائیل» جلوه داده، حال آنکه اسرائیل، به ویژه حزب کارگر این کشور همچون حزب دمکرات آمریکا و حزب کارگر انگلستان یعنی محور جنگطلبان اسلامپرست همواره از تجهیز گورکنها به سلاح هستهای دفاع کردهاند. چرا که این امر مقدس به گسترش بحران در منطقه منجر شده، راه را بر جنگ میگشاید. دو کارشناس هستهای بریتانیا تاکنون در این راه مقدس «شهید» شدهاند. و این مطلب با کد: 746860 در حنازرچوبه مورخ، 30 مهرماه 1388 به نقل از روزنامههای «سان» و «دیلیمیرور» نیز انعکاس یافته.
البته ما هم گفتیم که یکی از رعایای ملکه از طبقة هفدهم آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین سقوط کرد و این «شهادت» جانگداز را در ارتباط با «کشف» فرهنگ 17 هزارساله، اختراع نوین طویلة «ام. آی. 6» قرار دادیم! در صورتیکه دیگران میگویند، «تیم همپتون»، کارشناس 44 سالة بریتانیائی، روز سه شنبه، چند ساعت پیش از آغاز مذاکرات جان سپرد! خلاصه جوانمرگ شد! رسانههای انگلستان همچنین میگویند قرار بود او هم در مذاکرات «4 جانبه» شرکت کند! درصورتیکه چنین نبوده! اینان مزخرف میگویند، مذاکرات چهارجانبه نبود، «سه جانبه» بود و میان کشورهای آمریکا، روسیه و فرانسه جریان داشت! مستر «همپتون» گویا بدون دعوت قصد فضولی و کارشکنی در مذاکرات وین را داشتند. چرا که بازندة اصلی پایان بحران هستهای در کشورمان دولت کارگری و حاکمیت انگلستان است.
به همین دلیل، پاسدار اللاریجانی، غلامبچة سفارت، همصدا با پاسدار شریعتمداری تا آخرین نفس به انتقاد از مذاکرات ژنو و وین مشغول بودند. پاسدار لاریجانی پس از مشخص شدن نتیجة مذاکرات وین، سراسیمه و زودتر از موعد مقرر ژنو را به مقصد ایران ترک کرد، و طی مصاحبه با «یورونیوز» اظهار داشت، «ما» هیچ اشکالی با فرانسه نداریم! سپس در تهران ادعا کرد، آژانس انرژی اتمی قصد فریب «ما» را دارد. و مزخرفاتاش بر تارک سایت بلاهت پرور «بیبیسی» همچنان میدرخشد! ناگفته نماند که محمدرضا باهنر نیز نقش پامنبری علیکوچیکه را برعهده گرفته بود. بگذریم و بازگردیم به خبر حنازرچوبه در مورد «شهادت» رعایای الیزابتدوم در وین.
این رسانه به نقل از «دیلی میرور» مینویسد 4 ماه پیش هم یک بریتانیائی از همین ساختمان آژانس «سقوط» کرده و به فیض شهادت نائل آمده. البته نمیدانیم او هم به دلیل برخورداری از فرهنگ 17 هزار ساله از همان طبقة هفدهم معروف به زمین افتاده یا قدمت فرهنگاش با دیگران تفاوت داشته. ممکن است ایشان فرهنگشان کمتر و یا بیشتر از «نیک گریفین» بوده. در هر حال آنچه اهمیت دارد این است که شهید «تیم همپتون» در مورد عدد 17 با «نیکگریفین» توافق داشتند.
باری فرهنگ حضرات هر چه باشد روز یکشنبه بساط اتمی شدن پادوهای انگلیس در جمکران تعطیل شد، و حکایت این «بحران شیرین» حداقل تا سال 2015 که رابرت گیتس آرزوی بازگشت به سیاست پربرکت جنگ سرد را دارد، در همینجا به پایان رسیده. در نتیجه، وزیر امور خارجة فرانسه به دیلیتلگراف میگوید، اگر به ایران بمب بدهیم اسرائیل خیلی عصبانی میشود و ممکن است به این کشور حمله کند، ما باید از این رویاروئی ممانعت کنیم! البته بین خودمان بماند اسرائیل با دوستاناش در جمکران سر جنگ ندارد، هر دو ارباب مشترکی دارند. ولی زمانی که هوا چنین ناجوانمردانه «پس» باشد، دوستان باید نقش دشمن ایفا کنند، گرگ در لباس میش ظاهر شود و اعضای سازمان جنگپرست ناتو «صلحطلب» شوند. گویا پائیز سال 2009 غروب جاودان این سازمان را نوید میدهد.
(عکس از نووستی)
سرانجام کوششهای خداپسندانة «بیبیسی» و رسانة سوئدی «افتونبلادت» برای گرم کردن تنور یخزدة اسلامگرایان در منطقه به نتیجه رسید و همه به ویژه در«جهان اسلام» به طاعون «هویت» مبتلا شدند. شایسته است محفل رسوای نوبل به دو کشور سوئد و بریتانیا به عنوان شاگردان ممتاز محفل فاشیسم بینالملل و پیشگامان پروپاگاند ابلهفریب «هویت»، و به ویژه برای شرکت فعال پادوهای شیعی مسلکشان در انفجارهای اخیر بغداد نه یک جایزه، که چندین نوبل «صلح» اهداء کند. چرا که این جنایات در ارتباط مستقیم با شکست سیاست تجهیز حکومت اسلامی به سلاح هستهای قرار گرفته، همچنانکه ورود پاسداران جمکران به خاک پاکستان نشان از تداوم سیاست غرب در راه گسترش جنگ در منطقه دارد. رادیوفردا، مورخ 26 اکتبر 2009، در گزارشی به نقل از آسوشیتدپرس اعلام کرد که پلیس پاکستان 11 تن از اعضای سپاه پاسداران را پس از ورود غیرمجاز به خاک پاکستان بازداشت کرده:
«دادور رامان، يکی از مأموران پليس پاکستان گفت [اینان] در منطقه مشخل در نزديکی مرز مشترک دو کشور[...] در بازداشت به سر میبرند. وی افزود مأموران پاکستانی مشغول بازجوئی از اين افراد هستند و دو خودروی اعضای سپاه نيز توقيف شده است.»
همچنانکه گفتیم ترور فرماندهان سپاه در بلوچستان یک تصفیة درونگروهی بود که هدف نهائیاش تحقق خواستههای «شهید» بینظیر بوتو، یعنی زمینهسازی جهت ورود ارتش ناتو به درون مرزهای پاکستان است. این تحرکات در راستای پروپاگاند «بینالملل شرارت» شتاب بیشتری گرفت. بله! به محض اینکه پروپاگاند نفرت و خشونت «مسلمانستیزی» در سوئد و انگلستان آغاز شد، وزیر کشور فرانسه، «اریک بسون» نیز متوجه شدند «هویت ملی» فرانسه با «بورکا» در تضاد قرار میگیرد! خبر این «کشف» بزرگ بلافاصله در رسانههای فرانسه انتشار یافت و موج اعتراض چپنمایان را نیز به همراه آورد. در نتیجه جهان اسلام هم ناچار شد تعریف جامعی از «هویت ملی» خود ارائه دهد. در این راستا، مسلمین مصر جهت نشان دادن «هویت ملی» خود پرتاب سنگ به سوی اقلیت مسیحی را آغاز کردند. سپس شیعیان عراق برای تأکید بر «هویت شیعی» خود دو بمب قوی در بغداد منفجر نمودند. هدف نخستین بمب دو وزارتخانة دادگستری و کار و امور اجتماعی و هدف دومی ساختمان [استانداری] در خیابان «حیفا» بود. و از قضای روزگار سفارت جمکران در حوالی محل انفجار قرار گرفته.
یکوقت فکر نکنید حکومت گورکنها یا عربستان و امارات در این جنایت دست داشتهاند، ابداً! گورکنها و شرکاء فقط مجری فرامین ارباباند. اگر به یاد داشته باشیم پس از مذاکرات ژنو، و ملاقات ویلیام برنز با سعید جلیلی، ایشان با آخوند حکیم ملاقات کردند و دو بمب قوی در یک منطقة سنینشین عراق منفجر شد. اینبار پس از مصاحبة برنار کوشنر با «دیلی تلگراف»، و ملاقات سردار نجار با مقامات پاکستان که از طریق عربستان و امارات تغذیه میشوند، قرار شد برنامة «هویت» در شهر بغداد اجرا شود؛ و دیدیم که شد. این برنامة «هویت» به گزارش فیگارو، مورخ 25 اکتبر 2009، حداقل 90 کشته و صدها مجروح برجای گذاشته. و اما برنامة «هویت» در افغانستان با پخش «یک شایعه» آغاز شد. درست مانند شایعة شرکت 40 میلیون ایرانی در افتضاحات جمکران. جالب اینجاست که هر دو «شایعه» منافع آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک را تأمین میکند، چرا که مروج خشونت و هرج ومرج است. همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم استقرار نظم و امنیت «قانونی» در کشورهای مسلمان نشین، به ویژه اگر نفتخیز باشند منافع استعمار را تهدید خواهد کرد. پشتیبانی آنگلوساکسونها از حاکمیت دین و آمیختن «دیانت به سیاست» دلیل بسیار موجهی دارد.
قوانین دینی به دلیل «خدامحوری» همزمان در تضاد با «انسان» و «نظم اجتماعی» قرار میگیرد. این قوانین از یکسو راه را برای سرکوب «انسان» به نام خداوند «بخشنده و مهربان» باز میکند، و از سوی دیگر دست آخوند جماعت را، باز هم به نام خدا برای نقض همان قوانین دینی باز میگذارد. در نتیجه مشتی انسانستیز و قانونشکن به عنوان روحانی به بهانة «دفاع از دین» یا حمایت از «حق مردم» در برابر یک حکومت قانونشکن و سرکوبگر قرار میگیرند. همان شرایطی که سالهاست در ایران شاهدیم. پیش از ادامة مطلب در توضیح پیرامون وبلاگ «هزارخورشید» یادآور شویم، از سال 1367، در راستای سیاست تبدیل مهرههای استعمار به اوپوزیسیون، حسینعلی منتظری همچون مهدی بازرگان به جایگاه «غیررسمی» اسبابکشی کرد، و سپس نوبت به خوئینیها رسید. اینک نیز همین روند استعماری شامل محمدخاتمی، میرحسینموسوی و آخوند کروبی شده. البته نهضت عاظادی، داسالله، «چپخیابانی» و به طورکلی حزبتوده و عوامگرایان و شارلاتانهای مدعی چپگرائی در همین طیف استعماری قرار گرفتهاند. استعمار غرب میپندارد با تکیه بر این تشکلهای پوشالی و با توسل به پروپاگاند «دینی ـ مردمی»، باز هم میتواند پدیدة نیستدرجهانی به نام «روحانیت مترقی» را به ما حقنه کرده، «اسلام فروشی» و «مردمپرستی» را در ایران رواج دهد. البته کور خواندهاند.
بهتر است روحانیتی که به دفاع از «حق مردم» و «دین مترقی» پرداخته، بجای گزافهگوئی نخست توضیح دهد که چرا به احکام وحشیانة قصاص و سنگسار و به ویژه قتل وحشیانة بهنود شجاعی اعتراضی نداشته؟ حسینعلی منتظری، بیات زنجانی، صانعی، دستغیب و دیگر روضهخوانهائی که مدافع میرحسین موسوی جلاد شدهاند بهتر است به ملت ایران بگویند، چرا هرگز به دفاع از «حق» بهنود شجاعیها و هزاران جوان ایرانی که به جرم «هیچ و پوچ» زندانی شدهاند «قیام» نفرمودهاند. آن مدافع بیشرم «حقوق بشر دینی» که در سایت «گویا نیوز» قتل بهنود شجاعی را به ابزار تبلیغ برای «اسلام خوب» تبدیل کرده و به رئیس قوة قضائیه نامه مینویسد، آیا میتواند پاسخ دهد که مدافعان حقوقبشردینی، که فرضاً برای ممانعت از قتل بهنود شجاعی خواب و خوراک هم نداشتهاند، چرا از آیات عظام نخواستهاند به شیخ صادق لاریجانی، رئیس قوة سنگسار و قصاص تذکر دهند که حق ندارد کسی را به جرم قتل غیرعمد، آنهم در شرایطی که این جرم به «اثبات» هم نرسیده به قتل برساند؟
آیات عظام کذا که به امور «سیاسی» علاقه دارند، و پنج ماه تمام است در سایت «بیبیسی» و «رادیوفردا» به روضه و زوزه و سوگواری برای «عدالت» و «حق مردم» مشغولاند، در جریان پروندة بهنود شجاعی قرار نداشتند؟ همه جا صحبت از جوانی بود که 4 سال است به جرم قتل غیرعمد، از 17 سالگی به زندان «عدالت علوی» گرفتار آمده، جرماش هم ثابت نشده و ... و قرار است طبق «منطق علوی» به جرم قتل قصاص شود. نکند ماجرای بیعدالتی فرضی در حق «میرحسین» و «حق مردم» و «عدالت»، مراجع برگزیدة کارخانة رجاله پروری را کور و کر و لال کرده بود؟! بهتر است آیات عظام دست از شیادی و خوشرقصی برای ارباب برداشته، اگر حرفی که ارزش شنیدن ندارد در چنتهشان نیست، حداقل سکوت اختیار کنند. قتل وحشیانة بهنود شجاعی، قتلی که تحت نظارت مستقیم قوة قضائیه صورت گرفت، نه تنها شاهدی است بر توحش احکام دین و قوانین شریعت، که شارلاتانیسم و توحش مدافعان حقوق بشردینی، یا همان اعضای محفل عبادی و آیات عظام سیاستزده را به اثبات میرساند. «توحش»! این است «هویت» واقعی روحانیت «مترقی» و «غیرمترقی» جمکران و دیگر «دینمداران» عرصة سیاست. پس بازگردیم به پروپاگاند توحش «هویت» که از سوئد و انگلستان آغاز شده به فرانسه و سپس به «جهان اسلام» و افغانستان رسید.
باری در افغانستان شایع شد که سربازان غربی یک قرآن را آتش زدهاند، و خلاصه «کفار» به «نوامیس اسلام» توهین کردهاند! بلافاصله اوباشالله در کابل به تظاهرات پرداخته، همان برنامة مطلوب استعمار در کشورهای مسلماننشین آغاز شد. البته فکر نکنید که این شایعات همچون شایعة «تقلب» در کارخانة رجالهپروری ساخته و پرداخته شده. ابداً! این شایعات درست مثل «حجرالاسود» از آسمان به زمین میآید تا نان گاوچرانها و جنتلمنهای نزولخور «سیتی» آجر نشود. حال نگاهی خواهیم داشت به مصاحبة برنار کوشنر با «دیلیتلگراف» که پیش درآمدی بود بر انفجارهای بغداد. خبر این مصاحبه در سایت لوموند، مورخ 26 اکتبر 2009 نیز منتشر شد.
در واقع مصاحبة کوشنر تأکیدی بود بر این امر که فرانسه، علیرغم تمایل آشکار حاکمیت انگلستان، دیگر نمیتواند به حمایت از برنامة هستهای حکومت اسلامی ادامه دهد. برنار کوشنر مواضع نوین را «خواست اسرائیل» جلوه داده، حال آنکه اسرائیل، به ویژه حزب کارگر این کشور همچون حزب دمکرات آمریکا و حزب کارگر انگلستان یعنی محور جنگطلبان اسلامپرست همواره از تجهیز گورکنها به سلاح هستهای دفاع کردهاند. چرا که این امر مقدس به گسترش بحران در منطقه منجر شده، راه را بر جنگ میگشاید. دو کارشناس هستهای بریتانیا تاکنون در این راه مقدس «شهید» شدهاند. و این مطلب با کد: 746860 در حنازرچوبه مورخ، 30 مهرماه 1388 به نقل از روزنامههای «سان» و «دیلیمیرور» نیز انعکاس یافته.
البته ما هم گفتیم که یکی از رعایای ملکه از طبقة هفدهم آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین سقوط کرد و این «شهادت» جانگداز را در ارتباط با «کشف» فرهنگ 17 هزارساله، اختراع نوین طویلة «ام. آی. 6» قرار دادیم! در صورتیکه دیگران میگویند، «تیم همپتون»، کارشناس 44 سالة بریتانیائی، روز سه شنبه، چند ساعت پیش از آغاز مذاکرات جان سپرد! خلاصه جوانمرگ شد! رسانههای انگلستان همچنین میگویند قرار بود او هم در مذاکرات «4 جانبه» شرکت کند! درصورتیکه چنین نبوده! اینان مزخرف میگویند، مذاکرات چهارجانبه نبود، «سه جانبه» بود و میان کشورهای آمریکا، روسیه و فرانسه جریان داشت! مستر «همپتون» گویا بدون دعوت قصد فضولی و کارشکنی در مذاکرات وین را داشتند. چرا که بازندة اصلی پایان بحران هستهای در کشورمان دولت کارگری و حاکمیت انگلستان است.
به همین دلیل، پاسدار اللاریجانی، غلامبچة سفارت، همصدا با پاسدار شریعتمداری تا آخرین نفس به انتقاد از مذاکرات ژنو و وین مشغول بودند. پاسدار لاریجانی پس از مشخص شدن نتیجة مذاکرات وین، سراسیمه و زودتر از موعد مقرر ژنو را به مقصد ایران ترک کرد، و طی مصاحبه با «یورونیوز» اظهار داشت، «ما» هیچ اشکالی با فرانسه نداریم! سپس در تهران ادعا کرد، آژانس انرژی اتمی قصد فریب «ما» را دارد. و مزخرفاتاش بر تارک سایت بلاهت پرور «بیبیسی» همچنان میدرخشد! ناگفته نماند که محمدرضا باهنر نیز نقش پامنبری علیکوچیکه را برعهده گرفته بود. بگذریم و بازگردیم به خبر حنازرچوبه در مورد «شهادت» رعایای الیزابتدوم در وین.
این رسانه به نقل از «دیلی میرور» مینویسد 4 ماه پیش هم یک بریتانیائی از همین ساختمان آژانس «سقوط» کرده و به فیض شهادت نائل آمده. البته نمیدانیم او هم به دلیل برخورداری از فرهنگ 17 هزار ساله از همان طبقة هفدهم معروف به زمین افتاده یا قدمت فرهنگاش با دیگران تفاوت داشته. ممکن است ایشان فرهنگشان کمتر و یا بیشتر از «نیک گریفین» بوده. در هر حال آنچه اهمیت دارد این است که شهید «تیم همپتون» در مورد عدد 17 با «نیکگریفین» توافق داشتند.
باری فرهنگ حضرات هر چه باشد روز یکشنبه بساط اتمی شدن پادوهای انگلیس در جمکران تعطیل شد، و حکایت این «بحران شیرین» حداقل تا سال 2015 که رابرت گیتس آرزوی بازگشت به سیاست پربرکت جنگ سرد را دارد، در همینجا به پایان رسیده. در نتیجه، وزیر امور خارجة فرانسه به دیلیتلگراف میگوید، اگر به ایران بمب بدهیم اسرائیل خیلی عصبانی میشود و ممکن است به این کشور حمله کند، ما باید از این رویاروئی ممانعت کنیم! البته بین خودمان بماند اسرائیل با دوستاناش در جمکران سر جنگ ندارد، هر دو ارباب مشترکی دارند. ولی زمانی که هوا چنین ناجوانمردانه «پس» باشد، دوستان باید نقش دشمن ایفا کنند، گرگ در لباس میش ظاهر شود و اعضای سازمان جنگپرست ناتو «صلحطلب» شوند. گویا پائیز سال 2009 غروب جاودان این سازمان را نوید میدهد.
(عکس از نووستی)
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت