یکشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۸


پرهیب جنگ!
...

عملیات انتحاری در شهر «پیشین» بلوچستان تداوم کودتای ناکام انتخاباتی است. با این عملیات «قهرمانانه»، آمریکا و متحدان‌اش در سازمان ناتو خطوط اصلی سیاست حکومت توحش را مشخص کردند: نبرد با آمریکا، نبرد با اسرائیل، تداوم بحران دست‌ساز هسته‌ای، تبدیل ایران به پاکستان دوم و از همه مهم‌تر ایجاد شرایط مناسب جهت ممانعت از احداث «خط لولة صلح» که تهدیدی است برای منافع انگلستان. این خطوط سیاسی نوین همان خطوط فرسودة‌ توحش امام است که «طاعون سبز» تداوم آنرا می‌طلبد. در واقع این انفجار در مسیر مطالبات گروه موسوی صورت گرفت. اربابان این گروه باهدف تداوم «سیاست انسداد»، جهاد با شوروی را به «مرگ بر روسیه» تبدیل کرده‌ و آن را از زبان «طاعون سبز» در رسانه‌های خود بیان می‌کنند.

به یاد داریم که نژادحسینیان، میرحسین موسوی و آخوند ‌محتشمی‌پور در سایت‌های بی‌بی‌سی، روزآن‌لاین و نوروز با احداث خط لولة صلح شدیداً مخالفت می‌کردند، اینهمه به دلیل آنکه سخت نگران «منافع ملی» ایران شده بودند! پس نیازی به توضیح نیست که بگوئیم گروهی که از ترور فرماندهان سپاه در بلوچستان منتفع می‌شود، سازمان طالبان‌پرور ناتو و نوکران‌اش در محفل کودتای 22 بهمن‌اند. اتفاقاً و از قضای روزگار برنارکوشنر، وزیر امورخارجة فرانسه برای حل بحران انتخابات افغانستان در کابل به سر می‌برد، ولی باز هم از قضای روزگار بحران انتخابات افغانستان در بلوچستان حل شد. چرا که وزیر امورخارجة فرانسه، برخلاف رهبر فرزانة جمکران قطب‌نمای بصیرت‌اش از کار افتاده!

بار دیگر حکومت اسلامی برای تداوم بحران و نبرد «خیالی» با آمریکا و اسرائیل اقدام به تصفیه در صفوف خودی‌ها کرد. عملیات انتحاری در بلوچستان دستپخت همان محفلی است که در سال 1981، به فاصلة حدود دو ماه، مقر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری را منفجر کرد، تا علی‌خامنه‌ای، با بیش از 90 درصد آراء «مردم» به ریاست «جمهوری» چاه جمکران «انتخاب» شود، و هم‌ولایتی خود،‌ میرحسین موسوی را نیز به نخست وزیری منصوب کند. ترور فرماندهان سپاه و سران طوائف سنی و شیعه در بلوچستان یک هدف مشخص را دنبال می‌کند: گسترش سرکوب در بلوچستان،‌ و تداوم سیاستی که برای تأمین منافع ارتش ناتو بر ملت ایران تحمیل شد: تحریم اقتصادی و جنگ.

با در نظر گرفتن «استفتاء» شیخ محسن کدیور از منتظری در مورد اسرائیل، و با نیم‌نگاهی به متن خطبه‌های نماز جمعة این هفتة‌ تهران، مقالة‌ پاسدار شریعتمداری در کیهان، مورخ 26 مهرماه سالجاری، هتاکی سایت تابناک به وزیر امور خارجة روسیه و از همه مهم‌تر اظهارات پاسدار علی‌لاریجانی در مورد عملیات انتحاری بلوچستان به صراحت درمی‌یابیم که حکومت اسلامی برای تعیین سیاست خارجی خود از تفاله‌های «طاعون سبز» در ینگه دنیا خط می‌گیرد، همچنانکه «اعترافات» حجاریان منفور به سرفصل سخنان خامنه‌ای جهت سیاستگذاری در دانشگاه‌ها تبدیل شد. روشن‌تر بگوئیم در واقع مطالبات جنگ‌طلبانة گروه موسوی سیاست دولت جمکران را تعیین می‌کند.

حکومت جمکران به دلیل ماهیت فاشیستی خود بدون بحران و دشمن‌سازی قادر به ادامة حیات ننگین‌اش نیست. این حکومت هر گاه خود را با خطر استقرار «آرامش» رودررو یافته بخشی از بدنه‌اش را با بحران، کودتاهای خزنده و تصفیه‌های داخلی نابود کرده. اینک حکومت اسلامی به دلیل تضعیف اربابان‌اش در لندن و واشنگتن، و به دلیل پایان قریب‌الوقوع بحران هسته‌ای و آغاز مذاکرات صلح در خاورمیانه منافع اربابان را در خطر می‌بیند. همچنانکه بارها در این وبلاگ توضیح داده‌ایم دو اهرم سیاست غرب برای حفظ حکومت توحش اسلام، دمیدن در شیپور شعارهای پوچ از قماش، مبارزه با آمریکا، نابودی اسرائیل، ‌ صدور انقلاب و اینگونه مزخرفات است که جنگ 8 ساله با عراق را توجیه می‌کرد. پس از پایان جنگ، بحران دست‌ساز هسته‌ای جانشین آن شد که تا هم اکنون به دلیل فداکاری‌های گورکن‌ها و جنگ قفقاز ادامه یافته.

اگر به یاد داشته باشیم حدود دو ماه پس از نخستین مذاکرة مستقیم بین نمایندة ایران و گروه «1 +5» که ویلیام برنز هم در آن حضور داشت، جنگ سه روزة قفقاز همکاری بین سازمان ناتو و روسیه را به مدت 14 ماه متوقف کرد. روز اول اکتبر 2009، دومین دور مذاکرات هسته‌ای در ژنو موفقیت‌آمیز توصیف شد. طبق توافق‌های ژنو، ایران بر اساس مفاد «پیمان منع‌ گسترش سلاح‌های هسته‌ای» از حق غنی‌سازی اورانیوم با غلظت کمتر از5 درصد برخوردار می‌شود، ولی می‌باید از تولید سوخت هسته‌ای در داخل مرزها خودداری کند و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را در جریان فعالیت‌های خود قرار دهد. در مذاکرات ژنو توافق شده که ایران اورانیوم غنی شدة خود را در اختیار یک کشور ثالث قرار داده و سوخت هسته‌ای دریافت کند. در پی این مذاکرات، کشور فرانسه با قزاقستان چند قرارداد در زمینة انرژی و انرژی هسته‌ای منعقد کرد. در مذاکرات ژنو تصمیم بر آن شد که کارشناسان ایران و شش کشور حاضر در مذاکرات هسته‌ای روز 19 اکتبر 2009، در سازمان انرژی اتمی در وین با یکدیگر ملاقات داشته باشند تا چگونگی اجرای توافق‌های ژنو را در این سازمان مشخص کنند.

گویا این امر به مذاق آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک و پادوهای‌شان در محافل فاشیسم سبز، به ویژه در آلمان یعنی نخستین شریک تجاری حکومت جمکران خوش نیامده. در نتیجه «مصلحت» را چنین «تشخیص» دادند که از طریق عملیات خرابکارانه بحران نوینی در ایران به راه اندازند، باشد که شرایطی مشابه شرایط پاکستان در کشورمان به وجود آید. مصاحبة اکبر بهرمانی با شبکة العالم را که فراموش نکرده‌ایم، حاج اکبر برخلاف مفاد «ان. پی. تی» خواهان تولید سوخت‌هسته‌ای در داخل کشور شده بود، چرا که این شیخ جنایتکار و بی‌آبرو ارواح‌شکم‌اش خواهان «استقلال» است. «استفتاء» آخوند کدیور در مورد اسرائیل نیز تداوم همین مطالبات محفل تشخیص مصلحت به شمار می‌رود. هر چند که پاسخ حسینعلی منتظری کمی محتاطانه به نظر می‌رسید، ولی ایشان هم در مسیر محفل کودتا گام برمی‌دارند.

جالب اینجاست که استفتاء آخوند کدیور، یک «قطب‌نمای بصیرت» به علی‌خامنه‌ای اهداء کرد تا با استخراج شعارهای سرشار از بلاهت «امام» از لیفة‌ تنبان عموسام و نشخوار آن‌ها، ضمن تأکید بر اصل اساسی مزدوری برای آمریکا چنین فرماید که، «هر چه دشمن را به خشم آورد برای ما مفید است!» اینجاست که می‌توان هم‌صدائی پاسدار شریعتمداری، آخوندجنتی و پاسدار محسن رضائی را با آخوند کدیور به صراحت مشاهده کرد.

منتهی این هم‌صدائی در ظاهر به سه بخش مجزی تقسیم شده. بخش اول، یعنی محفل کیهان،‌ سازمان تبلیغات اسلامی و ملایان طرفدار خامنه‌ای قطب‌نمای بصیرت به دست گرفته مذاکره با آمریکا را «انکار» می‌کنند! پاسدار شریعتمداری پای را از اینهم فراتر گذارده می‌نویسد، مذاکره با آمریکا «منافع ملی ما» را تهدید خواهد کرد. می‌دانیم که محفل «هریتیج‌کلاب» سخت مدافع منافع ملی «ما» است. و منافع «ما» یعنی منافع کفتارهای هریتیج کلاب فقط با جنگ تأمین خواهد شد. این منافع همان است که آخوند کدیور پلید هم به آن اشاره کرده بود، منتهی کدیور از آنجا که لاشه‌اش را به آمریکا برده،‌ دشمن را «اسرائیل» معرفی می‌کند. می‌دانیم که آخوندجماعت در راه پفیوزی شهامت و جسارت فراوان از خود نشان می‌دهد. و کدیور علاوه بر این صفات برجسته، به زیور حماقت نیز آراسته شده و نمی‌داند اسرائیل، متحد استراتژیک آمریکاست. و از اینروست که اسرائیل در به در به دنبال راهی می‌گردد تا در لبنان برای گاوچران‌ها یک جنگ خوب و مامانی به راه اندازد که مذاکرات صلح در روسیه ماست‌مالی شود.

و اما پاسدار محسن رضائی نیز با توسل به «منافع ملی» مستقیماً روسیه را هدف قرار داده چرا که سیاست روسیه استقرار صلح در کل منطقه است، و بدون ایران چنین صلحی امکانپذیر نخواهد بود. این است دلیل هتاکی سایت تابناک به وزیر امور خارجة روسیه. خلاصه کنیم، مزدوران وفادار غرب به پیروی از الگوی محمد مصدق برای تأمین منافع اربابان خود به شعار گوساله فریب «منافع ملی» متوسل شده‌اند. فقط همین مانده بود که چندسر پاسدار و آخوند جنایتکار «منافع ملی» ما ایرانیان را «تعریف» کنند! بگذریم و بازگردیم به عملیات انتحاری در بلوچستان ایران.

برای تأمین امنیت پایدار، طی 5 ماه گذشته فرماندهان سپاه با برخی از سران قبائل و طوایف و مردم منطقه به صورت منظم جلسه داشته‌اند. با توجه به شرایط بلوچستان و به ویژه با در نظر گرفتن اوضاع آشفتة پاکستان که عملاً در حال فروپاشی است و هیچ کنترلی بر مناطق مرزی خود اعمال نمی‌کند وزارت کشور و ادارة‌ حفاظت سپاه می‌بایست تدابیر امنیتی ویژه به کار می‌بستند. می‌بینیم که چنین تدابیری در کار نبوده! به همین دلیل است که می‌گوئیم حکومت اسلامی و اربابان‌اش در سازمان ناتو در این جنایت فجیع دست دارند. «تخریب همه جانبه»، سیاستی است که سازمان ناتو در عراق، افغانستان، پاکستان و نهایتاً ایران اعمال می‌کند و تداوم این سیاست به جنگ منتهی خواهد شد. در پاکستان این شرایط محقق شده و اگر حکومت اسلامی به خوشخدمتی برای آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک همچنان ادامه دهد، چشم‌انداز گسترش جنگ به داخل مرزهای ایران نیز آنقدرها دور از انتظار نخواهد بود.

حکومت اسلامی به گواهی تاریخچة ننگین‌اش با کودتا و ایجاد بحران استقرار یافت و هر بار که با خطر کاهش بحران مواجه شده، بحران گسترده‌تری ایجاد کرده. دوران سرکوب و آشوب 8 ماهة «دولت خیابانی» شیخ مهدی بازرگان را به کنار می‌گذاریم، چرا که طی 8 ماه در واقع ماشاالله قصاب و زهرا خانوم حکومت می‌کردند و شیخ مهدی ما را در جام جمکران «نصیحت» می‌فرمودند! بعد هم در همین سیمای جذام زده اسلام خوب را به امت مسلمان معرفی می‌کردند.

از روزی که سفارت آمریکا به فرمودة «برژینسکی» اشغال شد و ایالات متحد با حکومت «مستقل» روابط زیرزمینی برقرار کرد، تا روزی که گروگان‌ها آزاد شدند، کشور ایران به یک طویلة تمام عیار تبدیل شده بود. دانشگاه «سنگر آزادی» بود، و تلویزیون جمکران سنگر «افشاگری»! هر شب «دانشجویان پیرو خط امام» اسناد و مدارک «مستدل» به ما ارائه می‌دادند که بدانیم و آگاه باشیم که دولت شیخ مهدی «لیبرال» بوده و باید بوزینگان ساواک را «ضدامپریالیست» به شمار آوریم، چرا که اینان لیبرال‌ها را «افشا» می‌کنند. دقیقاً همان سناریوئی که رضوی‌فقیه، چماقدار انجمن اسلامی برای محمد خاتمی تدارک دیده بود. قرار بود خاتمی «لیبرال» معرفی شود، تا موسوی هم ضدامپریالیست باشد! حال آنکه هر دو سگ زنجیری آستان مقدس استعماراند. نتیجة این طرح سرشار از نبوغ در برابرمان است. خمینی هنوز رهبر است، خامنه‌ای رئیس «جمهور» است، و موسوی هم نخست وزیر. اینبار هر سه با شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل برای نبرد با روسیه قیام کرده‌اند. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به آزادی گروگان‌ها در تاریخ 20 ژانویه 1981، یعنی پس از آغاز جنگ با عراق.

به فاصلة حدود 6 ماه پس از آزادی گروگان‌ها بر علیه بنی‌صدر کودتا شد. در تاریخ 21 ژوئن 1981، مجلس توحش اسلامی عدم صلاحیت بنی‌صدر را تصویب کرد، تصفیه و آدم‌ربائی و ترور شدت یافت و یک هفته پس از عزل بنی‌صدر شاهد انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی بودیم. یکی از اوباش حکومت به نام رجائی، به ریاست جمهوری رسید و حدود یکماه بعد در انفجار نخست وزیری کشته شد. حدود یکماه پس از این عملیات، در تاریخ دوم اکتبر 1981 طی یک انتخابات «آزاد» و «عادلانه» علی‌خامنه‌ای به ریاست جمهوری چاه جمکران منصوب می‌شود، و به اتفاق میرحسین موسوی و با استفاده از «قطب‌نمای بصیرت» جنگ با عراق را تا ژوئیه سال 1988 ادامه می‌دهند. حال آنکه در پائیز سال 1982 عراق برای پایان دادن به جنگ و پرداخت خسارات آن اعلام آمادگی کرده بود. ولی «خواست مردم» این نبود! هر روز «مردم» کذا در خیابان‌ها عربدة «جنگ، جنگ تا پیروزی» سر می‌دادند چرا که منافع ملی «ما» در خارج مرزها چنین ایجاب می‌کرد. امروز هم پس از انفجار در بلوچستان بعضی‌ها انگشت اتهام را به سوی آمریکا و برخی دیگر به سوی اسرائیل گرفته‌اند.

غلامبچة سفارت، پاسدار ال‌لاریجانی، با نیم نگاهی به قطب‌نمای بصیرت «آمریکا» را مسبب این جنایت «خودکرده» معرفی می‌کند. و برادرش، شیخ صادق هم خواهان «امنیت» در بلوچستان می‌شود! به عبارت دیگر حکومت گورکن‌ها خود را برای یک سرکوب شدید در بلوچستان آماده می‌کند تا شاید بتواند شورش را از این منطقه به داخل کشور بکشاند. البته ما به گورکن‌ها توصیه می‌کنیم در خوشرقصی برای اربابان زیاده روی نکنند، و ضمن برچیدن نمایش مهوع تقلب آزاد کردن زندانیان تزئینی را در برنامه قرار دهند و مراقب اعمال‌شان باشند. چون ممکن است به اتفاق ارباب چنان توسری محکمی دریافت کنند، که عقربة قطب‌نمای بصیرت‌شان خرد شود!




...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت