سگ هار و «مردم»!
...
در هیچ کشور دنیا «خواست مردم» نمیتواند سیاست «دولت» را تعیین کند، و یا روند قانونی را «تغییر» دهد، مگر اینکه دولت واقعی آن کشور در خارج از مرزها نشسته باشد. این مختصر را گفتیم تا «صدای آمریکا» و شرکاء دکان «مردمسالاری» و «تکثر» و «جمعگرائی» محمد خاتمی، شیرین عبادی و دیگر اعضای محفل کودتای 22 بهمن را تعطیل کنند. مایکللدین باید آرزوی برگزاری «انتخابات آزاد» در ایران، آنهم تحت نظارت سازمان رسوای ملل را با خود به گور ببرد. اگر میپندارید محفل کودتای 22 بهمن میتواند با «غصب» یک مشروعیت 85 درصدی، باز هم برایتان عربدة مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا سر دهد، و به بهانة تأمین حقوق مردم فلسطین ملت ایران را سرکوب کند، اینبار را دیگر کور خواندهاید.
برگزاری تجمع و تظاهرات در اعتراض به «تقلب» فرضی از نظر ما یک توطئة خائنانه بر علیه «مطالبات دمکراتیک» ملت ایران به شمار میرود. این توطئه از شیوة شناخته شدة «غصب زمینهای بایر» در ایران ملهم شده. روال رایج برای غصب زمینهای بایر در ایران این است که «غاصب» با فرد دیگری تبانی میکند، سپس هر دو همزمان مدعی مالکیت زمینی میشوند که در واقع به هیچیک از آنان تعلق ندارد. در مرحلة نهائی قاضی به نفع یکی از مدعیان «حکم» صادر خواهد کرد. و با تکیه بر همین حکم، ادارة ثبت اسناد، سند رسمی مالکیت زمین مذکور را به نام غاصب صادر میکند. سناریوی گروه میرحسین موسوی دقیقاً از همین الگو پیروی کرده. میرحسین موسوی با تکیه بر آمار دروغین «85 درصدی» احمدی نژاد را به «تقلب» متهم میکند، حال آنکه متقلب اصلی کسی است که ادعا میکند 40 میلیون ایرانی در «انتخابات» چاه جمکران شرکت کرده و اکثریتشان هم به جلادی به نام موسوی «رأی» دادهاند، تا ایشان با پیروی از خط توحش امام روشنضمیرش، اسرائیل را نابود کند. «خط امام» خارج از حجاب زنان، و قلمها خودشان را اصلاح کنند چه بود؟ صدور انقلاب به سراسر جهان، اشغال سفارت آمریکا و نابودی «نمایشی» اسرائیل.
از اینرو، پیشنهاد «مذاکرات ایران با اسرائیل» که از سوی سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجة روسیه مطرح شده، زوزه و عربدة محفل کودتا را در سایت پاسدار محسن رضائی به آسمان برده. البته برای زوزة سایت تابناک دلیل موجه وجود دارد. اگر صلح در منطقه استقرار یابد، و اسرائیل به مرزهای قانونی خود بازگردد، نه تنها دکان تجارت قاچاق «حلال» محسنرضائی و شرکاء کساد میشود که یکی از اهرمهای جادوئی اعمال سیاست استعماری لندن و واشنگتن کارآئی خود را بکلی در منطقه از دست خواهد داد. در نتیجه برای ممانعت از تحقق چنین «فاجعهای» لازم است در کشورهای مسلماننشین منطقه «افکار عمومی» به بهانة «تأمین حقوق مردم فلسطین» در تقابل با صلح قرار گیرد. روشنتر بگوئیم پروپاگاند غرب میباید ملتهای منطقه را بر علیه منافع ملیشان بسیج کند. وقوقیة روز گذشته در همین راستا تنظیم شده بود. و سخنرانیهای مقامات و «نخبگان» جمکران، به ویژه اعضای محفل کیهان همچون داشصفار هرندی نیز در همین چارچوب قرار میگیرد.
داشصفار هرندی، همصدا با سازمان تبلیغات اسلامی و دیگر بوقهای استعماری از «دانشجونمایان» و کلیة مدافعان فاشیسم و ریزهخواران سفارتخانههای بیگانه تقاضا میکنند از «لج احمدی نژاد» و یا «از لج میرحسین موسوی» ـ در واقع هیچ تفاوتی نمیکند مهم حضور مردم در خیابان و عربدهجوئی است ـ در تظاهرات 13 آبانماه شرکت کرده، شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» سر دهند! چرا که این دو شعار جادوئی از سیسال پیش نان جنگطلبان لندن و واشنگتن را در روغن شناور کرده. بیدلیل نبود که آخوند کدیور اسرائیل را «تهدید بالفعل بشریت» خوانده؛ شیخ محسن کدیور نگران منافع ارباب در لندن و واشنگتن است و این نگرانی «خداپسندانه» را در قالب شعارهای گوسالهفریب «آزادی»، «منافع ملی» و «استقلال» و غیره مطرح میکند. همچنانکه سایت تابناک، یعنی سایت «محسنآقا»، همان کاندیدای خوش تیپ «انتخابات» چاهجمکران برای توجیه مخالفت خود با مذاکرات بین ایران و اسرائیل در کمال بیشرمی ادعا میکند، «خواست مردم» هرگز چنین نبوده و نیست! میبینیم که توسل به تل ناشناختة «مردم» تا چه حد کارساز استعمار میتواند باشد و فردی که بر اساس «انتخابات» اخیر حتی رأی 5 درصد از مردم را هم ندارد، به همین سادگی از سوی «مردم» فتوی میصدورد!
پیش از ادامة مطلب باید به پاسدار محسن رضائی، اقتصاددان فرهیختة جمکران که کودتایشان هم ناکام ماند، و چندی پیش در گفتگو با سفیر آلمان مدعی وجود دمکراسی در ایران شده بودند، چند نکتة مهم را گوشزد کنیم. نخستاینکه تصمیم در مورد سیاست ـ داخلی و خارجی ـ با «دولت» است، نه با «مردم»! فقط در طویلههای استعمار است که «مردم» بجای «دولت» مینشینند و «دانشگاه» به ماشین «مدرکسازی» و «سنگر» تبدیل میشود تا مشتی تیغکش و جنایتکار و اوباش از قماش سرکار در رأس هرم قدرت قرار گیرند، و با کوفتن بر طبل «خدا» و «مردم» زنان و کودکان ایرانی را به روسپیخانههای عربستان و امارات «صادر»کنند و مهرنیوز هم از زبانشان بنویسد، «دمکراسی واقعی در ایران حاکم است!»
اگر نمیدانید بهتر است بدانید که دمکراسی، نه «احکام الهی» است، نه «خواست مردم». دمکراسی، حاکمیت «قوانین انسانمحور» بر مردم است. طبق قانون اساسی حکومت اسلامی که البته هرگز رعایت هم نشده، «قوانین الهی» در چارچوب احکام شیعیمسلکان بعضی فعالیتهای غیرالهی را مجاز میداند به شرط اینکه «مخل به مبانی اسلام» نباشند. و طی سه دهة اخیر همة مطالبات دمکراتیک ملت ایران، به «خواست مردم» مخل به مبانی اسلام تشخیص داده شده تا منافع استعمار غرب محفوظ بماند. پس برای استقرار دمکراسی در ایران، هیچ نیازی به «خواست مردم» نداریم، باید مطالبات دمکراتیک «ملت ایران» را مد نظر قرار داد. در این مطالبات، اعتقادات مذهبی افراد «حریم خصوصی» است، و نمیتواند وارد «عرصة عمومی» شود. در نتیجه هنگامی که رادیوهای بیگانه و به ویژه بلندگوهای آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک در شیپور باورهای فردی ـ مذهبی یا غیرمذهبی ـ میدمند، و دفاع از حقوق بشر را در ترادف با «خداستیزی» قرار میدهند باید بدانیم که برای استقرار دمکراسی در ایران هیچ نیازی به حمایت دروغین غربیها هم نداریم.
اینان با اعمال تحریمهای اقتصادی بر ملت ایران در واقع از حکومت توحش اسلامی حمایت میکنند. حکومتی که طی سه دهة گذشته به بهانة «دفاع از حقوق مردم فلسطین»، با شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» در عمل به پادوئی برای جنگطلبان در آمریکا و انگلستان مشغول است. غرب به موازات حمایت پنهان از حکومت توحش، همواره سفلهپروری یا «تبدیل زباله به فرهیخته» را نیز در دستورکار خود داشته. ظهور پدیدهای چون شیرین عبادی در چارچوب همین سیاست امکانپذیر شده. صدای آمریکا، بازهم این تحفة محفل نوبل را از قفس بیرون کشیده تا ضمن تأکید بر «تقلب» در انتخابات جمکران در کمال بیشرمی بر وجود «انتخابات آزاد» در حکومت الهی تأکید کند.
سخن گفتن از «انتخابات» و «انتخابات آزاد» در یک «تئوکراسی»، اگر نشان حماقت و بیسوادی نباشد قطعاً دلیلی است بر شیادی. و بیجهت نیست که صدای حماقت و شیادی را از حلقوم حاجیه عبادی در «صدای آمریکا» میشنویم. به یاد داریم که پیشتر تلویزیون آمریکا از زبان قاتل بهنود شجاعی طرفداران حقوقبشر را «خدانشناس» معرفی کرد. پس جای تعجب نیست که لوطی، عنتر و بوزینههای سیرک عموسام، قلمهای طلائی دریافت کنند و با زبان الکن و مبتذل خود طرفداران دمکراسی را «خداناباور» یا بهتر بگوئیم «کافر» بخوانند. پیش از ادامة مطلب یک پرانتز باز میکنیم و خارج از جنجال گروه خاتمی، تحرکات موسوی و کروبی را در یک چارچوب منطقی و حقوقی بررسی کنیم تا مشخص شود که جنجال «تقلب» فقط برای «غصب» آراء اکثریت ملت ایران به راه افتاده؛ آراء همانها که اصلاً در این «انتخابات» شرکت نکردهاند.
هدف هیاهوی انتخاباتی «کسب مشروعیت 85 درصدی» برای حکومتی است که حتی از 10 درصد آراء ملت ایران هم برخوردار نیست. به همین دلیل است که موسوی و کروبی اسناد و شواهد فرضی خود را به شورای نگهبان ارائه نکردند، ولی همچنان بیشرمانه ادعا میکنند که 24 میلیون ایرانی به میرحسین موسوی رأی دادهاند و احمدی نژاد آراء موسوی را بنام خود جا زده! یک اصل اساسی را باید به خاطر بسپاریم، اگر کسی فرد دیگری را به تقلب متهم میکند، «شرط لازم» این است که تقلب طرف مقابل را در برابر مراجع قانونی به اثبات برساند، ولی این امر «کافی» نیست! او باید ثابت کند که با وارد آوردن اتهام تقلب به دیگری، خود مرتکب «تقلب» بزرگتری نشده! به عبارت دیگر «شرط لازم» این است که ثابت شود احمدینژاد دروغ میگوید، و «شرط کافی» این است که راستگوئی موسوی نیز به اثبات برسد.
به عنوان نمونه وقتی کسی میگوید انگلیسی را بهتر از فارسی صحبت میکند، نمیتوان چنین نتیجه گرفت که فرد مذکور به زبان انگلیسی تسلط دارد و میتواند به این زبان بخواند و بنویسد. چرا که ممکن است این فرد یک تبعة بیسواد انگلستان باشد، که چند کلمه فارسی هم به دلیل همنشینی با هممیهنان گرامی آموخته و بالاخره ممکن است فرد مذکور اصولاً دروغ بگوید! همچنانکه کل حکومت جمکران، به ویژه موسوی و کروبی در مورد درصد شرکتکنندگان در این «انتخابات» دروغ میگویند.
«تقلب» احمدی نژاد به هیچ عنوان دلیل بر این نیست که موسوی تقلب نکرده! موسوی باید ثابت کند که 24 میلیون از شرکتکنندگان به او رأی دادهاند. و برای اثبات چنین امری، ابتدا میباید مشخص شود 40 میلیون ایرانی در انتخابات کذا شرکت کردهاند تا موسوی بتواند 24 میلیون رأی را به نام خود جا بزند. اشکال اصلی اینجاست که موسوی نمیتواند ثابت کند 40 میلیون ایرانی در انتخابات شرکت کردهاند! چرا که مشارکت 85 درصدی جز یک شایعة ساخته و پرداختة سازمان سیا هیچ نیست. در نتیجه 24 میلیون رأی جادوئی، نه به احمدی نژاد تعلق گرفته نه به موسوی. این مختصر را گفتیم تا بعضیها از خواب خرگوشی بیدار شوند و با اهداف استعماری نمایش مهوع «عقیدهسازی» آشنا شده، دست از تکرار طوطیوار شعارهای محفل کودتا بردارند.
موسوی و کروبی میگویند در انتخابات تقلب شده. اینان اسناد و شواهد خود را به شورای نگهبان ارائه نکردند، چرا؟ چون حضرات جهت تکمیل برنامة «عقیده سازی» قصد اجرای نمایشات مهوع «تقلب» را در سیمای جمکران دارند، تا هر روز برایمان این دروغ بزرگ را تکرار کنند! دروغ بزرگی که «تصریح» میکند 85 درصد از ایرانیان عاقل و بالغ این حکومت توحش را تأئید کردهاند! تعجب نکنیم! حکومت اسلامی بر دروغ پایهگذاری شده، با دروغ و جنایت و سرکوب تداوم یافته و ارباباناش در کمال حماقت میپندارند که با توسل به همین دروغبافیها و اینبار دروغی به نام «تقلب» میتوانند به این توطئة سیساله تداوم بخشند. البته سخت در اشتباهاند. حال پرانتز را میبندیم و باز میگردیم به مصاحبة عبادی با «صدای آمریکا» که در چارچوب سیاست باوراندن دروغ «تقلب» انجام گرفته.
روز گذشته صدای آمریکا باز هم شیرین عبادی را پای برهنه به میدان «عاشورای حسینی» آورد، تا این زینب زمان ضمن مهملبافی و تأکید بر این دروغ بزرگ که «غرب مدافع حقوق بشر است»، دمی هم برای باراک اوباما بجنباند و گوشه چشمی به ملا محمدخاتمی ـ که از ملا محمدعمر فقط یک چشم بیشتر دارد ـ نشان دهد. صدای دروغگوی آمریکا یک تصویر سکسی از عبادی منتشر کرده تا به ما بباوراند حاجیه عبادی مدافع حقوق و آزادی زنان هم هستند، چرا که مویشان مانند صبیة مهدیکلهر از قید و بند «آزاد» شده. «آزادی مو» یکی از مطالبات اساسی خالهشلختههای «اسلام سبز» به شمار میرود که خوشبختانه مورد تأئید صدای آمریکاست، چرا که این نوع مطالبات خالهزنکی بخوبی ابتذال «فمینیسم اسلامی» را در تمامی ابعاد به نمایش میگذارد. کسی که ادعا میکند «دمکراسی با اسلام هیچ تضادی ندارد»، از نظر تفکر اجتماعی در ردة آخوند شریعتی و شیخ مهدی بازرگان قرار میگیرد، و چنین موجودی هر لباسی بر تن کند نمیتواند نگرش متحجرانة خود را پنهان دارد. کشف حجاب عبادی در فرنگستان دلیل بر این نیست که تفکر اجتماعی وی تغییر کرده. درعوض سخنان حاجیه عبادی شاهدی است براین مدعا که تحفة محفل نوبل قیاس به نفس کرده مخاطب را ابله میپندارد:
«انتخابات آنگونه که دولت قول داده بود آزاد و عادلانه برگزار نشد، در غیر اینصورت نتیجه با آنچه اعلام شد متفاوت بود.»
بله به زعم اربابان عبادی، در یک تئوکراسی میتوان «انتخابات» از نوع «آزاد» هم برگزار کرد. گویا انتخابات بر دو نوع است، «آزاد» و «اسیر»! و پس از سه دهه برگزاری «انتخابات آزاد» در جمکران اینبار «انتخابات اسیر» برگزار کردهاند، تا سیمای کریه جمکران نمایش مهوع «اعتراض به تقلب» را با شرکت موسوی و کروبی به صحنه آورد و ضمن «غصب» مشروعیت 85 درصدی برای حکومت توحش طالبان شیعیمسلک، پیرامون دو شایعة بیاساس «اجماع» نیز ایجاد کند! نخست اینکه حکومت اسلامی مورد تأئید اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران است، دیگر اینکه اکثریت کذا میرحسین موسوی جلاد را به احمدینژاد ترجیح میدهند! چرا؟ چون دهههاست که گسترش خرافات مقدس، اسلامگرائی، مرگپرستی، خرابکاری، ترور و جنگافروزی منافع آنگلوساکسونها را به بهترین نحو ممکن تأمین میکند، و لندن و واشنگتن از این طعمة لذید دست برنمیدارند!
ما زندهایم
من، تو
ما نیستیم آنان
که مرگ را رویائی [...] کردند
(منوچهر آتشی)
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت