سه‌شنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۸


آینة بامدادها!
...
«گذار به دمکراسی در ایران»، پروژة سرشار از نبوغ رابرت مک‌فال که قرار بود با ایجاد «شکاف» راه را برای تحمیل «فاشیسم بومی» بر ملت ایران هموار کند، علیرغم همکاری صمیمانة حکومت اسلامی و جنجال «موسوی ـ کروبی» از کنترل آمریکا خارج شده و دو کشور پاکستان و ایران، یعنی دو پایة اصلی «طالبان پروری» در منطقه را به لرزه درآورده.

از اینرو، فعلة محترم فاشیسم! تجمع و عربده‌جوئی روز 13 آبان را فراموش نکنید. موسوی جلاد و رهبر فرزانه از شما دعوت می‌کنند تا برای گرامیداشت این روز فرخنده «حضور خیابانی» خود را به جهانیان نشان دهید تا همانطورکه سگ‌های هار استعمار ادعا می‌کنند، همه بدانند «مردم» طرفدار اسلام و خط امام‌‌اند! اشغال فرمایشی سفارت آمریکا از یک‌سو تحریم اقتصادی و جنگ را بر ملت ایران تحمیل کرد، تا مقام‌معظم همچون دیگر جلادان ریزه‌خوار استعمار موفق شوند در همة زمینه‌ها «پیشرفت» بفرمایند، و از سوی دیگر این عمل خائنانه، تهاجم نظامی شوروی به افغانستان را در پی آورد. پس 13 آبان را گرامی دارید!

با آغاز عملیات نظامی دولت پاکستان در منطقة ‌وزیرستان، و پس از تصفیة‌ درونی در سپاه پاسداران، حکومت جمکران با توسل به «قطب‌نمای بصیرت» مقام معظم بلافاصله انگشت اتهام را به سوی اربابان در لندن و واشنگتن گرفت تا شاید مفری برای گریز از مذاکرات هسته‌ای بیابد. ترفندی که کارساز نشد! در نتیجه بوق‌های جمکران ناچار شدند بجای دمیدن در شیپور «دشمن» و «استکبار» و غیره «مبارزه با تروریسم» را در دستور کار قرار دهند! شاهدیم که دو کشور عضو پیمان استعماری سنتو، یعنی پاکستان و ایران در معرض فروپاشی قرارگرفته‌اند. جنگ داخلی و عملیات خرابکارانه در پاکستان، و آشوب و بحران سیاسی و تهاجم به مرزهای شرقی ایران همچنان ادامه دارد. اما در ترکیه اوضاع متفاوت است. دولت ترکیه پس از توافق ژنو و برقراری روابط با ارمنستان وضعیت مناسب‌تری یافته. این کشور، می‌تواند همچون صربستان محل عبور خط لولة‌ «ساوت ستریم» نیز باشد! به گزارش سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 19 اکتبر 2009،‌ روز گذشته رئیس جمهور ترکیه در یک گفتگوی تلفنی با رئیس جمهور روسیه موافقت دولت‌اش را برای آغاز عملیات احداث خط لولة «ساوت ستریم» توسط گازپروم در آب‌های دریای سیاه اعلام داشت.

و اما همزمان با تصفیة درون‌گروهی سپاه پاسداران که در بلوچستان صورت پذیرفت، تغییر و تحولاتی نیز در بسیج انجام گرفت، و سردار جعفری از ادغام تلویحی بسیج در این تشکل سرکوبگر خبر داد. در واقع گورکن‌ها دست و پای‌شان را جمع کرده‌اند، چون محور طالبان‌پروری به شدت تضعیف شده. به همین دلیل دکان برده‌فروشی و تجارت قاچاق متعلق به مجمع تشخیص مصلحت در مناطق آزاد حاشیة خلیج فارس باید برچیده شود. از اینرو،‌ در تاریخ 26 مهرماه 1388 همزمان با بمب‌گذاری در بلوچستان، محسن رضائی را به ترکیه ارسال کردند، تا در منطقة آزاد تجاری که قرار است در مرز ایران و ترکیه ایجاد شود دکان نوینی برای مقام معظم و شرکاء افتتاح کند.

می‌بینیم که تقارن سفر پاسدار رضائی با کشتار فرماندهان سپاه در بلوچستان به هیچ عنوان اتفاقی نیست. یکی از دکان‌های قاچاق و برده‌فروشی حکومت که تحت نظارت سردار شوشتری و دیگر شهدا فعال بود می‌بایست تعطیل می‌شد، از اینرو گورکن‌ها در پی افتتاح دکان جدید، اینبار در مرز ترکیه برآمده‌اند. ولی این دکان نمی‌تواند از تسهیلات دکان بلوچستان برخوردار باشد، چرا که دست ترکیه برای چنین کسب و تجارت «حلالی» باز نیست. پیش از ادامة‌ مطلب لازم است در مورد «جلال‌الدین فارسی» و قتل بهمن رضاخانی چند نکته را توضیح دهیم.

نخست ‌اینکه مشخص نیست نام مقتول «بهمن» بوده یا «صادق!» ولی در اینکه نام خانوادگی وی «رضاخانی» بوده جای تردید نیست. در هر حال سایت «بررسی قانون» ضمن اشاره به پروندة قتل «رضاخانی» در مهرماه 1371 می‌نویسد، «فارسی» در جریان بازجوئی می‌گوید، « زمین خوردم، تفنگ به زمین افتاد و شلیک شد!» بازجو هم از او می‌پرسد «اگر تفنگ به زمین افتاده بود، چگونه تیر به پهلوی رضاخانی که ایستاده بود اصابت کرده؟» فارسی پاسخ می‌دهد، ‌«من تحلیل عقلی کردم!» بهتر است با تعریف «عقل»، ویراست ستاد انقلاب فرهنگی جمکران آشنا شویم. این همان «عقل» ملهم از «منطق علوی» است که هر جنایت و خیانتی را توجیه می‌کند. نویسندة مطلب توضیح می‌دهد که «فارسی» کلت‌کمری و تفنگ شکاری «پنج‌تیرپران» داشته و هر دو سلاح هم بدون پروانه بوده. باری همانطور که گفتیم جلال‌الدین فارسی، فرزند یک قاچاقچی افغان است که در ایران متولد شده، و از آنجا که آدمکش قهاری از آب در آمده بجای قرار گرفتن در کنار دیگر ستمدیدگان افغان که در ایران به بیگاری کشیده شده‌اند، در زمرة نخبگان جمکران قرار گرفته و برای حقنه کردن پروژة رابرت مک‌فال به ملت ایران مناسب تشخیص داده شده. باری این آدمکش فرهیخته اخیراً از قوه قضائیة جمکران خواستار برخورد با موسوی جلاد و کروبی دجال هم شده، چرا که اطمینان دارد قوة قضائیه در مورد ایندو نیز با توسل به «عدالت علوی» پرونده را حسابی ماست‌مالی خواهد کرد. حال بازگردیم به سفر سرنوشت‌ساز محسن رضائی به آنکارا!

محسن‌آقا، کاندایدای خوش‌تیپ افتضاحات جمکران که از روز 26 مهرماه به ترکیه تشریف برده‌اند، امروز برای عبدالله‌گل نیز به بلبل‌زبانی پرداخت و معلوم شد ایشان علاوه بر خوش‌تیپی «خوش‌الحان» هم تشریف دارند؛ درست عین بلبل! همچنانکه گفتیم ایجاد یک منطقة آزاد تجاری بین ایران و ترکیه در دستورکار قرار گرفته و این منطقه دکان صدور برده و واردات قاچاق در مرزهای جنوبی را که به «مجمع تشخیص مصلحت» تعلق دارد کساد خواهد کرد. و از آنجا که محسن‌آقا اقتصاد‌دان برجسته‌ای هستند ـ محفل نوبل هنوز موفق به کشف استعدادهای ایشان نشده ـ بلافاصله قطب‌نمای بصیرت را از لیفة ‌تنبان رهبری بیرون کشیده دریافتند که باد مناسب از جانب ارض‌روم و ترکیه می‌وزد. پس خوشحال و خندان سوار بر «شتر هوائی» وارد آنکارا شده، پس از تحقیقات «علمی» و پژوهش‌های «عمیق» در مورد مسائل استراتژیک و شنیدن خبرهای خوش و ناگوار روز گذشته به عبدالله گل فرموده‌‌اند:

«ایران و ترکیه‌ می‌توانند در منطقه مانند آلمان و فرانسه در اروپا باشند[...] ما در این منطقه که آنرا آسیای جنوب غربی نامیده‌ایم، اهداف مهم اقتصادی و تجاری را پیگیری خواهیم کرد[...]»

این سخنان حکیمانه در تاریخ 28 مهرماه 1388، با کد: 69248 در سایت «تابناک» می‌درخشد و سایت کذا را تابناک‌تر کرده. بله، محسن رضائی اخیراً اقدام به نامگذاری مناطق جغرافیائی هم کرده و ایران و ترکیه را در ترادف با آلمان و فرانسه در اروپا قرار داده. علامت تعجب نمی‌گذاریم چرا که محسن رضائی در زندگی پیشرفت فراوان داشته، و نه فقط در زمینة اقتصادی! محسن رضائی پیشتر کاربرد «فعل» در زبان فارسی را نمی‌شناخت و به عنوان فرماندة «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» جملاتی را ردیف می‌کرد که هیچ فعلی در آن‌ها بکار نرفته بود، به همین دلیل ما از درک سخنان ایشان عاجز بودیم. خوشبختانه پس از سه دهه جنایت و چپاول محسن رضائی‌ها امروز قادراند در حد اول ابتدائی فارسی صحبت کنند و این پیشرفت بزرگی است برای ما ایرانیان که ناچار شدیم برای آموختن اجباری زبان عرب سوسمارخور، دستورزبان‌اش را هم خودمان بنویسیم. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به ملاقات «گل» و بلبل خوش‌الحان جمکران، محسن رضائی. رئیس جمهور ترکیه پس از شنیدن سخنان عالمانة بلبل چاه‌ جمکران هیچ نگفته! ولی پیش از اینکه رضائی دهان باز کند عبدالله‌ گل از او به عنوان یکی از «افرادموثر» در روابط ایران و ترکیه یاد کرده بود!

به فاصلة کمتر از 24 ساعت پس از هارت‌وپورت‌های رهبری و فرماندهان سپاه در مورد «پاسخ کوبنده» و «انتقام سهمگین» و مزخرفاتی از این دست، امروز در بلوچستان یک پاسگاه مرزی ایرانشهر نیز مورد حمله قرار گرفت و معلوم شد رهبر فرزانه و فرماندهان سپاه کارشان خراب‌تر از آن است که می‌پندارند! به عبارت دیگر این مبارزان بزرگ اسلام ناب باید دست در دست اربابان‌شان بساط قاچاق مواد مخدر و سلاح را در مسیر عبور «خط لولة صلح» متوقف کنند. پاسداران در بلوچستان، همان سیاستی را اعمال می‌کردند که اربابان‌شان در افغانستان. اینان ضمن زدوبند با گروه‌های مافیائی، امنیت منطقه یعنی سرکوب مردم بلوچستان را به اوباش محلی واگذار کرده، خودشان بر این «امنیت» نظارت «ماهانه» اعمال می‌کردند، جهت دریافت حق و حساب! با اعلام نتایج نوین انتخابات افغانستان گویا «در» دیگر نمی‌تواند بر پاشنة سابق بچرخد. به همین دلیل حمید کرزای نمایندة ملا محمدعمر در ینگه دنیا امروز شخصاً راهی ولایت ارباب شد و پس از ملاقات با دوستان‌اش در حزب دمکرات، تاریخ «مناسب» را جهت برگزاری دور دوم انتخابات به گونه‌ای تعیین کرد که هوا حسابی سرد باشد و تعداد کمتری از مردم در انتخابات شرکت کنند. خلاصه در سرما و یخ‌بندان ماه نوامبر روستائیان افغانستان عملاً از این انتخابات شیرین «محروم» خواهند شد. البته اربابان کرزای در واشنگتن کورخوانده‌اند! چرا که اوضاع آشفتة پاکستان اجازة بیرون کشیدن دوبارة کرزای را نخواهد داد.

علاوه بر افغانستان، گاوچران‌ها ناچار خواهند شد از مواضعی که در دوران کلینتون با توسل به جنایت و قانون‌شکنی در یوگسلاوی به دست آورده‌اند نیز عقب‌نشینی بفرمایند و دکان پر برکت توحش اسلامی در کوسوو را تعطیل کنند. دولت خودمختار کوسوو ضمن سرکوب اقلیت صرب، با همکاری آلبانی، در سال 2004 یک کلیسای صرب‌ها را ابتدا آتش زد، سپس با بولدوزر ویرانه‌های آنرا هم صاف نموده رویش آسفالت ریخت. ولی هیچیک از مدافعان حقوق‌بشر، نه در ینگه دنیا و نه در سازمان رسوای ملل به اعمال وحشیانة مسلمانان آلبانی و کوسوو اعتراض نکردند، چرا که اینان از مدافعان پروپاقرص «اسلام ناب» در سراسر جهان به شمار می‌روند.

امروز 20 اکتبر 2009،‌ به مناسبت 65 امین سالگرد آزادی یوگسلاوی از یوغ ارتش نازی،‌ دیمیتری مدودف، رئیس جمهور فدراسیون روسیه در پارلمان صربستان سخنرانی کرد. طی این سخنرانی مدودف بر حمایت همه جانبة روسیه از تمامیت ارضی صربستان تأکید نمود. با در نظر گرفتن اوضاع اربابان‌شان در جهان به سرداران جمکران پیشنهاد می‌کنیم بجای مبارزه با تنبان و کفش «موهن» مبارزات‌شان را بر انتخابات موهن متمرکز کنند. چه توهینی بالاتر از اینکه حکومت اسلامی با توسل به دروغ ادعا می‌کند، 40 میلیون ایرانی برای تأئید حکومت توحش در به اصطلاح انتخابات خردادماه شرکت کرده‌اند؟ آیا ملت ایران قوانین توحش قصاص را تأئید می‌کند؟ ملت ایران جنگ استعماری با عراق را تائید می‌کند؟ ملت ایران حکومت دینی را تائید می‌کند؟ اگر پاسخ مثبت است یک رفراندوم «آری به دمکراسی» برگزار کنید! مگر «مردم» به ادعای موسوی جلاد از حق تعیین سرنوشت خود برخوردار نیستند؟ مگر «مردم» خواهان بازگشت به «قانون اساسی» حکومت و «خط امام» نیستند؟ مگر اکثریت 85 درصدی با شما نیست؟‌ پس از چه می‌هراسید؟ پاسخ روشن است، از ملت ایران!

سیمرغ قله‌های کبودم که آفتاب
هر بامداد بوسه نشاند به بال من،
سر پیش من به خاک نهد کوهسار پیر
وز آسمان فرود نیاید خیال من،
[...]
نقش خجسته‌ای‌ست به چشمان آسمان
سیمای من در آینة بامدادها ‌
(نادر نادرپور)


...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت