سایه و سنتو!
...
آن زلزلهای که خانه را لرزاند
یکشب، همه چیز را دگرگون کرد
«حتی کسانی که بیدین هستند اما طرفدار دمکراسی میباشند [باید از رهبر جهت دفاع از جمهوریت نظام قدردانی کنند.]»
این فرازی است از سخنرانی جواد لاریجانی، که با کدخبر 750050 در سایت حنازرچوبه، مورخ دوم آبانماه 1388 انتشار یافته. ایشان برای تیغکشهای مؤتلفه است که چنین بلبلزبانی میفرمایند. میبینیم که جواد لاریجانی همصدا با لوطی و عنترهای سیرک پنتاگون در ینگه دنیا، طرفداران دمکراسی را «بیدین» میخواند. این مختصر را گفتیم تا مشخص شود خط تبلیغاتی حاکمیت جمکران در یونجهزارهای ینگهدنیا تولید میشود. اما اوضاع خرابتر از آن است که امثال لاریجانی پنداشتهاند. افسانة «استقلال» پوشالی حکومت جمکران دیگر به پایان رسیده و حکومت «مستقل»، بزودی یک قرارداد امنیتی با پاکستان و ترکیه منعقد خواهد کرد. به عبارت دیگر، دوران روابط پنهان با اردوگاه «امپریاس» به پایان رسیده!
آن عصاکش که گزیدی در سفر
بازبین کو هست از تو کورتر
(مولوی)
خلاصه جهت تقویت حکومت مستقل جمکران و حفظ حکومت مستقلتر پاکستان، که در حال فروپاشی است، یک پیمان امنیتی بین ایندو امضا میشود، سپس ترکیه، به عنوان عضو ناتو به پیمان مذکور خواهد پیوست! این است ویراست نوین پیمان استعماری «سنتو» که سازمان ناتو حاضر نیست لاشة پوسیده آنرا رها کند. جالب اینکه هر چه آمریکا در برابر روسیه بیشتر عقبنشینی میکند، از قدرت موشکی حکومت اسلامی کاسته میشود! در عوض صدای عوعوی غلامبچگان سفارت انگلستان، یعنی برادران لاریجانی رساتر به گوش میرسد و جنجال و هیاهوی آخوندکروبی گستردهتر میشود و زوزة «فاشیست ـ مسلمانهای» مدعی دفاع از «حقوق بشر»، البته جهت مدح و ستایش از «دین مبین» بیشتر به آسمان میرود. از همه مهمتر اینکه تبلیغات حنازرچوبه ابعاد هذیان به خود میگیرد. البته این شرایط نتیجة تداوم پروپاگاند در سوئد و انگلستان است. در عمل حضرات در جمکران برای فاشیستهای سوئد و انگلستان پامنبری میخوانند. بالاخره هر چه باشد «شهید» اولاف پالمه، رهبر حزب «سوسیال ـ دمکرات» سوئد در دوران جنگ 8 ساله به بهانة تلاش در راه «آتشبس» اسلحة فراوان در اختیار دولت میرحسین موسوی گذاشت تا شهروندان سوئد از رفاه بیشتری برخوردار شوند. مارگارت تاچر، این زینب زمان هم که در راه تداوم جنگ از هیچ کوششی فروگذار نمیکرد. در نتیجه امروز سوئد و انگلستان همچنان در راه خاندان نبوت و امامت اولاف پالمه، و شهید زنده مارگارت تاچر گام برمیدارند.
بالاخره اگر «بیبیسی» از زبان «نیک گریفین» مدعی وجود یک فرهنگ 17000 هزار ساله در جزیرة انگلستان میشود، «یان هلین» هم باید تمدن و فرهنگ درخشان 20 هزار سالة وایکنیگها را به جهانیان معرفی کند! هر چند که در نشست «دوربان 2»، دولتهای هر دو کشور متمدن سوئد و بریتانیا متعهد شدند که به «پیروان ادیان» توهین نفرمایند! ولی هیچکس به کارفرمایان «بیبیسی» و اربابان «یان هلین» به دلیل نقض آشکار قطعنامة «دوربان 2» اعتراض نخواهد کرد. چرا؟ چون جنگ مذاهب اگر برای ملتهای منطقه جز مصیبت و سرکوب هیچ نداشته، ارز حاصل از چپاول نفت را به بانکهای غرب سرازیر کرده. دولت انگلستان در عراق به کشتار و غارت مشغول است، عراقیهای متقاضی پناهندگی را نیز در کمال وقاحت به کشورشان باز میگرداند، مدافعان حقوق بشر هم همگی خفقان گرفتهاند. بله وقتی 17 هزار سال «فرهنگ» داشته باشید رفتارتان چنین خواهد بود. پیش از ادامة مطلب در مورد وبلاگ «بینالملل شرارت» و ترفندهای انتخاباتی توضیحی بیاوریم تا مطلب روشن شود. گویا عدهای از خوانندگان این وبلاگ از فواید و معجزات توسل شبهسوسیالیستها به «نیک گریفینها» و «جیمی اکسونها» هنوز بیخبراند!
پس از جنگ دوم جهانی احزاب «ناسیونال ـ سوسیالیست» که به اختصار «نازی» خوانده میشدند برای تداوم خود، به شیوة آمیبها به دو حزب «ناسیونالیست» و «سوسیالیست» تکثیر شدند. سوسیالیستهایشان به چپنمائی و عوامگرائی پرداخته، ناسیونالیستهایشان هم به پرستش و ستایش «مام میهن» مشغول شدند، و در اینراه مقدس بیبیگوزکهای فراوان، نظیر همان «فرهنگ 17 هزار ساله» برای عوامالناس اختراع کردند. «فرهنگ» کذا مجموعهای است از رفتار جمعی و اغلب ناهنجار اقوام مختلف ساکن بلاد غرب که هیچ ارتباطی با «فرهنگ» ندارد. به عنوان نمونه اقوام ساکن سرزمین «گلها» که امروز کشور فرانسه خوانده میشود غارنشین بودند، و اگر امپراتوری رم باستان این سرزمین را اشغال نکرده بود، معلوم نیست «شهرنشینی» را در چه دورهای تجربه میکردند. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به فواید ناسیونالیستها در به قدرت رسیدن سوسیالیستهای غرب.
به طور خلاصه روند کار این است که رسانهها، به ویژه رسانههای تصویری را در اختیار فاشیستها میگذارند تا «تختگاز» در بزرگراه حماقت و مزخرفگوئی و لاف و گزاف و پیوند گوز به شقیقه به پیش رانند. نتیجة این عمل «خداپسندانه» روشن است، آراء جناح راستگرا تقسیم میشود. آراء بخش محافظهکار به نفع فاشیستها به صندوق ریخته خواهد شد، و آراء بخش میانهرو، یعنی مخالفان سرسخت فاشیسم خوراک سوسیالیستها میشود. و این روند مقدس را دو قطبی کردن کاذب فضای سیاسی خوانند. سخنرانی جرج بوش در مونترال برای مشخص کردن چارچوب همین سیاست انسانستیز بود. جرج بوش به نمایندگی از محفل جنگطلبان نژادپرست سخنان «گریفین» را بازتولید میکرد. گریفین تلویحاً میگفت که باید از فرهنگ 17 هزارساله و اقتصاد اسلامی بهرهمند شویم، جرج بوش هم ضمن تأئید تهاجم نظامی به عراق میگفت، جنگ عراق «لازم» بود، اکنون هم قصد خرید نفت از «دوستان» را داریم. سخنان هر دو یک محور داشت: «فرهنگ ما» را مسلمانان تهدید میکنند، مسلمانان تروریست به شمار میروند، پس سفیدپوستهای مسیحی غرب! متحد شوید.
البته روز پنجشنبه، جرج بوش تهاجم نظامی به عراق را چنین توجیه کرد که، اگر ما حمله نکرده بودیم، صدام حسین به بمب اتمی«سنی» مجهز میشد، بعد ایرانیها هم میخواستند به بمب اتمی «شیعه» مجهز شوند، و آنوقت مسابقة تسلیحاتی در منطقه به راه میافتاد و این امر تهدیدی میشد برای صلح جهانی! 8 سال ریاست بوش ثابت کرد که محفل جرج بوش شیفتة صلح است، بگذریم! البته هذیانات اخیر بوش پس از دریافت توسری ماه سپتامبر و تهدید حملة اتمی مطرح میشود. پیشتر جرج بوش نه تنها برای نابودی سلاحهای کشتار جمعی که برای «مبارزه با دیکتاتوری» هم به عراق لشکرکشی کرده و خیز برداشته بود تا به همان بهانة واهی از عراق خود را به سواحل خزر در ایران نیز برساند. ولی محفل کوکلوکسکلان علیرغم تخریب مرکز تولید برق سیبری و نابودی یک مخزن ذخیرة سوخت با توسل به سلاح لیزری و «فوقسری» یانکیها نتوانست روسیه را وادار به پذیرش جمکران «اتمی» کند.
در نتیجه جرج بوش به عنوان یکی از سخنگویان محفل مذکور، پریروز در کانادا تغییر موضع داد. بوش ضمن معرفی بمب اتمی «دینی» به جهانیان ـ بمب سنی و بمب شیعه ـ تأکید کرد که آمریکا با تجهیز نوکران در جمکران به سلاح اتمی مخالف است. به همین دلیل بود که رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحد، یکباره از خواب بیدار شده و دریافت که ای دل غافل! این حکومت اسلامی نه موشک دوربرد مجهز به کلاهک هستهای دارد، نه موشک دور برد، و بنابراین هیچ دلیلی برای نصب سپر دفاعی در مرزهای روسیه وجود نخواهد داشت، و بهتر است آمریکا با روسیه همکاری کند! به گزارش سایت نووستی مورخ، دوم آبانماه 1388، رابرت گیتس طی کنفرانس مطبوعاتی پس از نشست سران ناتو در پراگ، البته بدون حذف تهدید دستساز حکومت اسلامی، اظهار داشت:
«رادار روسیه میتواند برای دفاع همه جانبه از اروپا به ویژه در برابر موشکهای ایرانی تبدیل شود[...] ما از شراکت با روسیه در این زمینه استقبال میکنیم [...]»
البته موشکهای ایرانی، همانهاست که «سردار نجار» هفتهای یکبار نوع پیشرفتهترشان را در رسانههای غرب به مورد آزمایش میگذاشتند. به یاد داریم که از بیم و هراس این «موشکها» لرزه بر اندام جهانیان افتاده بود و آمریکا هم خود را ناچار میدید که برای مهار قدرت نظامی این حکومت «مستقل» جهت نصب سپر دفاعی در مرزهای روسیه پافشاری کند. اما امروز معلوم شد که همان موشکهای دوربرد و بالیستیک را موش خورده و برای حکومت دینی هیچ نمانده جز موشکهای «ایرانی»، یعنی موشکهای بومی! همان اسقاطیهای ارتش چین که به نام کرة شمالی، توسط استرالیا به امارات ارسال میشد و رویش مینوشتند «برسد به دست سردار نجار!» ای داد و بیداد! این کودتای ناکام انتخاباتی کمر اسلام را شکست، موشها یکشبه کلاهک هستهای اسلام را جویدند!
به گزارش نووستی، آمریکا اخیراً اعلام کرده، «طبق اطلاعات جدید جاسوسی» فعلاً موشکهای کوتاهبرد و میانبرد ایران تهدید به شمار میرود، و موشک بالیستیک در کار نیست! البته دچار توهم نشویم، نوع حکومت اهمیت ندارد. حاکمیت ایران در هر حال دستنشاندة آمریکاست، و آمریکا هرگز از برنامة تبدیل حکومت ایران به تهدیدی بر علیه روسیه چشم پوشی نخواهد کرد. فقط این تهدید را فعلاً به دلیل شرایط نامناسب به آینده موکول کرده. در سال 2015، پنتاگون امیدوار است که شرایط در ایران چنان باشد که بتواند سناریوی عراق را در کشورمان تکرار کند:
«آمریکا [ضمن تصحیح اطلاعات خود اعلام کرد] در حال حاضر تهدید بیشتر از موشکهای کوتاهبرد و میانبرد ایران نشأت میگیرد و نه موشکهای بالیستیک [...] در این راستا [ایالات متحد] تجهیز تأسیسات زمینی سیستم دفاع ضدموشکی را در سال 2015 آغاز میکند و تا آن زمان ناوهائی مسلح به موشکهای رهگیر و رادار به شمال و جنوب اروپا اعزام میکند.»
بله موشکهای بالیستیک دوربرد که همة جهان را تهدید میکرد، به قول مش قاسم دوست داشتنی ما «پنداری دود شد، رفت هوا»! البته اگر موشکهای کذا به هوا رفتند، بعضیها هم از هوا نقش زمین شدند. باری در این گیرودار یک ژنرال ارتش پاکستان در تاریخ 22 اکتبر 2009 در اسلامآباد به قتل رسید، ولی خبر آن به گوش هیچکس نرسید! همچنین یک کارشناس هستهای انگلستان به دلیل برخورداری از فرهنگ 17 هزارساله، از طبقة هفدهم سازمان بینالمللی انرژی اتمی «سقوط» کرد و از شرکت در «مذاکرات وین» محروم شد. به احتمال زیاد هر طبقه نماد هزار سال فرهنگ اقوام انگلیس و ایرلند و غیره «محسوب» شده. البته فکر نکنید تقارن سقوط ایشان از فراز فرهنگ 17 هزارساله با تعطیلی دفترودستک میرحسین موسوی و بازگشائی سرویس روادید سفارت انگلستان در ایران ارتباطی دارد! ابداً! همچنین بدانید و آگاه باشید که هیچ ارتباطی بین تحرکات «فرهنگی» شیخ کروبی، همان «گاو حاج میرزا آغاسی» استعمار و مهمل بافیهای برادران لاریجانی و نامة برخی مدافعان حقوقبشر «دینی» وجود ندارد! برخی مسائل از قضای روزگار و به «ارادة الهی» از تقارن زمانی برخوردار میشود.
و به ارادة همان قادر متعال، جواد لاریجانی در جمکران به نشخوار ترهات «روشنفکران دینی» در یونجهزارهای عموسام پرداخته و طرفداران دمکراسی را «کافر» میشمارد. این سخنان در واقع تکرار مزخرفات فوکویاما و دیگر پامنبریهای پنتاگون است که با نفی «انسانمحوری» دمکراسی، آنرا «دینی» و «بومی» کرده و «انسان» تعریف شده در دمکراسی را «مسیحی» و «غربی» میدانند. البته جواد لاریجانی، متفکر بزرگ چاه جمکران و ارباباناش در آبدارخانة روتاری کلاب لندن باید به ما بگویند هند هم در اروپا واقع شده و هندیها مسیحیاند یا فقط «بیدین» به شمار میروند؟ هر چند صحبتهای جواد لاریجانی در مورد ما اهمیتی ندارد، بیدین یا دیندار، ما خواهان استقرار دمکراسی در کشورمان هستیم. کشور ایران متعلق به ملت ایران است، نه متعلق به یک «دین» و «مذهب». ولی جواد لاریجانی که خیلی دیندار است و علاوه بر مشاغل مهم علمی، در قوة قضائیة جمکران هم مدیریت «حقوق بشر» را بر عهده گرفته، بهتر است به ما بگوید چرا بهنود شجاعی بدون اثبات جرم به صورتی وحشیانه به قتل میرسد، ولی «اسمال تیغکش» که پروندة چندین قتل دارد آزاد میشود؟ پاسخ به این پرسش را در بخشی از همان سخنرانی غلامبچة سفارت میتوان یافت:
«حزب مؤتلفه اسلامی شجرة طیبهای است [...] شاخ و برگ آن برای نظام مثمر ثمر خواهد بود[...] ما ولایت را [...] جزء پایههای اسلام [...] میدانیم [...[ ولایت کلید بهشت و اکسیر اعظم است[...] ولایت با دغدغة نان شروع نمیشود.»
بله اسمال تیغزن هم مسلماً یکی از میوههای شیرین این «شجرة طیبه» بوده. در هر حال، هوا برای نوکران مستقل آمریکا در منطقه خیلی پس است. کمتر از یکماه پس از کودتای 22 بهمن 1357، روز 13 مارس 1979، دولت خیابانی شیخ مهدی با تکیه بر «مشروعیت مردمی» از پیمان سنتو خارج شد تا با دو حکومت دست نشاندة غرب در ترکیه و پاکستان رابطة زیرزمینی برقرار کند. آنروزها همه «مستقل» بودند و دولت شیخ مهدی فرامین سالیوان را با دل و جان اجرا میکرد. هنوز حضور ماشاالله قصاب برای «حفظ نظام» الزامی نمینمود. «مردم» و «مجاهد» و «فدائی» و جبهة ملی از حکومت «ضدامپریاس» طرفداری میکردند و نیازی به اقدامات «انقلابی» و شبیخون زدن به قوانین وجود نداشت.
8 ماه پس از خروج فرضی حکومت اسلامی از پیمان سنتو، همین سناریو با ایالات متحد نیز تکرار شد، اینبار از طریق اشغال سفارت آمریکا و جنجال رسانهای در سطح جهانی. امروز رسانههای جمکران این اقدام خائنانه را به موسویخوئینیها نسبت داده، جهت لجنپراکنی او را طرفدار اتحاد شوروی معرفی میکنند! حال آنکه موسوی خوئینیها همچون دیگر مقامات جمکران از نوکران وفادار و شناخته شدة عموسام و جمبول به شمار میرود. باری طی همین هفته، حکومت «مستقل» دست در دست پاکستان و ترکیه به «پیمان سنتو» ویراست هزارة سوم خواهند پیوست. در حالیکه حکومتهای پاکستان و جمکران عملاً از هم فروپاشیدهاند و سازمان ناتو در افغانستان و عراق به گل نشسته. نهایت امر حکومت اسلامی نیز دیگر نمیتواند، اوباش را تحت عنوان «مردم» طرفدار حکومت به خیابان بیاورد! فقط یک شیخ کروبی باقیمانده که همین روزها او هم میباید دکاناش را جمع کند.
سودی ندهد ستیزه با تقدیر
وقتی که خروس مرگ میخواند
دیرست برای در گشودن، دیر
(نادر نادرپور)
یکشب، همه چیز را دگرگون کرد
«حتی کسانی که بیدین هستند اما طرفدار دمکراسی میباشند [باید از رهبر جهت دفاع از جمهوریت نظام قدردانی کنند.]»
این فرازی است از سخنرانی جواد لاریجانی، که با کدخبر 750050 در سایت حنازرچوبه، مورخ دوم آبانماه 1388 انتشار یافته. ایشان برای تیغکشهای مؤتلفه است که چنین بلبلزبانی میفرمایند. میبینیم که جواد لاریجانی همصدا با لوطی و عنترهای سیرک پنتاگون در ینگه دنیا، طرفداران دمکراسی را «بیدین» میخواند. این مختصر را گفتیم تا مشخص شود خط تبلیغاتی حاکمیت جمکران در یونجهزارهای ینگهدنیا تولید میشود. اما اوضاع خرابتر از آن است که امثال لاریجانی پنداشتهاند. افسانة «استقلال» پوشالی حکومت جمکران دیگر به پایان رسیده و حکومت «مستقل»، بزودی یک قرارداد امنیتی با پاکستان و ترکیه منعقد خواهد کرد. به عبارت دیگر، دوران روابط پنهان با اردوگاه «امپریاس» به پایان رسیده!
آن عصاکش که گزیدی در سفر
بازبین کو هست از تو کورتر
(مولوی)
خلاصه جهت تقویت حکومت مستقل جمکران و حفظ حکومت مستقلتر پاکستان، که در حال فروپاشی است، یک پیمان امنیتی بین ایندو امضا میشود، سپس ترکیه، به عنوان عضو ناتو به پیمان مذکور خواهد پیوست! این است ویراست نوین پیمان استعماری «سنتو» که سازمان ناتو حاضر نیست لاشة پوسیده آنرا رها کند. جالب اینکه هر چه آمریکا در برابر روسیه بیشتر عقبنشینی میکند، از قدرت موشکی حکومت اسلامی کاسته میشود! در عوض صدای عوعوی غلامبچگان سفارت انگلستان، یعنی برادران لاریجانی رساتر به گوش میرسد و جنجال و هیاهوی آخوندکروبی گستردهتر میشود و زوزة «فاشیست ـ مسلمانهای» مدعی دفاع از «حقوق بشر»، البته جهت مدح و ستایش از «دین مبین» بیشتر به آسمان میرود. از همه مهمتر اینکه تبلیغات حنازرچوبه ابعاد هذیان به خود میگیرد. البته این شرایط نتیجة تداوم پروپاگاند در سوئد و انگلستان است. در عمل حضرات در جمکران برای فاشیستهای سوئد و انگلستان پامنبری میخوانند. بالاخره هر چه باشد «شهید» اولاف پالمه، رهبر حزب «سوسیال ـ دمکرات» سوئد در دوران جنگ 8 ساله به بهانة تلاش در راه «آتشبس» اسلحة فراوان در اختیار دولت میرحسین موسوی گذاشت تا شهروندان سوئد از رفاه بیشتری برخوردار شوند. مارگارت تاچر، این زینب زمان هم که در راه تداوم جنگ از هیچ کوششی فروگذار نمیکرد. در نتیجه امروز سوئد و انگلستان همچنان در راه خاندان نبوت و امامت اولاف پالمه، و شهید زنده مارگارت تاچر گام برمیدارند.
بالاخره اگر «بیبیسی» از زبان «نیک گریفین» مدعی وجود یک فرهنگ 17000 هزار ساله در جزیرة انگلستان میشود، «یان هلین» هم باید تمدن و فرهنگ درخشان 20 هزار سالة وایکنیگها را به جهانیان معرفی کند! هر چند که در نشست «دوربان 2»، دولتهای هر دو کشور متمدن سوئد و بریتانیا متعهد شدند که به «پیروان ادیان» توهین نفرمایند! ولی هیچکس به کارفرمایان «بیبیسی» و اربابان «یان هلین» به دلیل نقض آشکار قطعنامة «دوربان 2» اعتراض نخواهد کرد. چرا؟ چون جنگ مذاهب اگر برای ملتهای منطقه جز مصیبت و سرکوب هیچ نداشته، ارز حاصل از چپاول نفت را به بانکهای غرب سرازیر کرده. دولت انگلستان در عراق به کشتار و غارت مشغول است، عراقیهای متقاضی پناهندگی را نیز در کمال وقاحت به کشورشان باز میگرداند، مدافعان حقوق بشر هم همگی خفقان گرفتهاند. بله وقتی 17 هزار سال «فرهنگ» داشته باشید رفتارتان چنین خواهد بود. پیش از ادامة مطلب در مورد وبلاگ «بینالملل شرارت» و ترفندهای انتخاباتی توضیحی بیاوریم تا مطلب روشن شود. گویا عدهای از خوانندگان این وبلاگ از فواید و معجزات توسل شبهسوسیالیستها به «نیک گریفینها» و «جیمی اکسونها» هنوز بیخبراند!
پس از جنگ دوم جهانی احزاب «ناسیونال ـ سوسیالیست» که به اختصار «نازی» خوانده میشدند برای تداوم خود، به شیوة آمیبها به دو حزب «ناسیونالیست» و «سوسیالیست» تکثیر شدند. سوسیالیستهایشان به چپنمائی و عوامگرائی پرداخته، ناسیونالیستهایشان هم به پرستش و ستایش «مام میهن» مشغول شدند، و در اینراه مقدس بیبیگوزکهای فراوان، نظیر همان «فرهنگ 17 هزار ساله» برای عوامالناس اختراع کردند. «فرهنگ» کذا مجموعهای است از رفتار جمعی و اغلب ناهنجار اقوام مختلف ساکن بلاد غرب که هیچ ارتباطی با «فرهنگ» ندارد. به عنوان نمونه اقوام ساکن سرزمین «گلها» که امروز کشور فرانسه خوانده میشود غارنشین بودند، و اگر امپراتوری رم باستان این سرزمین را اشغال نکرده بود، معلوم نیست «شهرنشینی» را در چه دورهای تجربه میکردند. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به فواید ناسیونالیستها در به قدرت رسیدن سوسیالیستهای غرب.
به طور خلاصه روند کار این است که رسانهها، به ویژه رسانههای تصویری را در اختیار فاشیستها میگذارند تا «تختگاز» در بزرگراه حماقت و مزخرفگوئی و لاف و گزاف و پیوند گوز به شقیقه به پیش رانند. نتیجة این عمل «خداپسندانه» روشن است، آراء جناح راستگرا تقسیم میشود. آراء بخش محافظهکار به نفع فاشیستها به صندوق ریخته خواهد شد، و آراء بخش میانهرو، یعنی مخالفان سرسخت فاشیسم خوراک سوسیالیستها میشود. و این روند مقدس را دو قطبی کردن کاذب فضای سیاسی خوانند. سخنرانی جرج بوش در مونترال برای مشخص کردن چارچوب همین سیاست انسانستیز بود. جرج بوش به نمایندگی از محفل جنگطلبان نژادپرست سخنان «گریفین» را بازتولید میکرد. گریفین تلویحاً میگفت که باید از فرهنگ 17 هزارساله و اقتصاد اسلامی بهرهمند شویم، جرج بوش هم ضمن تأئید تهاجم نظامی به عراق میگفت، جنگ عراق «لازم» بود، اکنون هم قصد خرید نفت از «دوستان» را داریم. سخنان هر دو یک محور داشت: «فرهنگ ما» را مسلمانان تهدید میکنند، مسلمانان تروریست به شمار میروند، پس سفیدپوستهای مسیحی غرب! متحد شوید.
البته روز پنجشنبه، جرج بوش تهاجم نظامی به عراق را چنین توجیه کرد که، اگر ما حمله نکرده بودیم، صدام حسین به بمب اتمی«سنی» مجهز میشد، بعد ایرانیها هم میخواستند به بمب اتمی «شیعه» مجهز شوند، و آنوقت مسابقة تسلیحاتی در منطقه به راه میافتاد و این امر تهدیدی میشد برای صلح جهانی! 8 سال ریاست بوش ثابت کرد که محفل جرج بوش شیفتة صلح است، بگذریم! البته هذیانات اخیر بوش پس از دریافت توسری ماه سپتامبر و تهدید حملة اتمی مطرح میشود. پیشتر جرج بوش نه تنها برای نابودی سلاحهای کشتار جمعی که برای «مبارزه با دیکتاتوری» هم به عراق لشکرکشی کرده و خیز برداشته بود تا به همان بهانة واهی از عراق خود را به سواحل خزر در ایران نیز برساند. ولی محفل کوکلوکسکلان علیرغم تخریب مرکز تولید برق سیبری و نابودی یک مخزن ذخیرة سوخت با توسل به سلاح لیزری و «فوقسری» یانکیها نتوانست روسیه را وادار به پذیرش جمکران «اتمی» کند.
در نتیجه جرج بوش به عنوان یکی از سخنگویان محفل مذکور، پریروز در کانادا تغییر موضع داد. بوش ضمن معرفی بمب اتمی «دینی» به جهانیان ـ بمب سنی و بمب شیعه ـ تأکید کرد که آمریکا با تجهیز نوکران در جمکران به سلاح اتمی مخالف است. به همین دلیل بود که رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحد، یکباره از خواب بیدار شده و دریافت که ای دل غافل! این حکومت اسلامی نه موشک دوربرد مجهز به کلاهک هستهای دارد، نه موشک دور برد، و بنابراین هیچ دلیلی برای نصب سپر دفاعی در مرزهای روسیه وجود نخواهد داشت، و بهتر است آمریکا با روسیه همکاری کند! به گزارش سایت نووستی مورخ، دوم آبانماه 1388، رابرت گیتس طی کنفرانس مطبوعاتی پس از نشست سران ناتو در پراگ، البته بدون حذف تهدید دستساز حکومت اسلامی، اظهار داشت:
«رادار روسیه میتواند برای دفاع همه جانبه از اروپا به ویژه در برابر موشکهای ایرانی تبدیل شود[...] ما از شراکت با روسیه در این زمینه استقبال میکنیم [...]»
البته موشکهای ایرانی، همانهاست که «سردار نجار» هفتهای یکبار نوع پیشرفتهترشان را در رسانههای غرب به مورد آزمایش میگذاشتند. به یاد داریم که از بیم و هراس این «موشکها» لرزه بر اندام جهانیان افتاده بود و آمریکا هم خود را ناچار میدید که برای مهار قدرت نظامی این حکومت «مستقل» جهت نصب سپر دفاعی در مرزهای روسیه پافشاری کند. اما امروز معلوم شد که همان موشکهای دوربرد و بالیستیک را موش خورده و برای حکومت دینی هیچ نمانده جز موشکهای «ایرانی»، یعنی موشکهای بومی! همان اسقاطیهای ارتش چین که به نام کرة شمالی، توسط استرالیا به امارات ارسال میشد و رویش مینوشتند «برسد به دست سردار نجار!» ای داد و بیداد! این کودتای ناکام انتخاباتی کمر اسلام را شکست، موشها یکشبه کلاهک هستهای اسلام را جویدند!
به گزارش نووستی، آمریکا اخیراً اعلام کرده، «طبق اطلاعات جدید جاسوسی» فعلاً موشکهای کوتاهبرد و میانبرد ایران تهدید به شمار میرود، و موشک بالیستیک در کار نیست! البته دچار توهم نشویم، نوع حکومت اهمیت ندارد. حاکمیت ایران در هر حال دستنشاندة آمریکاست، و آمریکا هرگز از برنامة تبدیل حکومت ایران به تهدیدی بر علیه روسیه چشم پوشی نخواهد کرد. فقط این تهدید را فعلاً به دلیل شرایط نامناسب به آینده موکول کرده. در سال 2015، پنتاگون امیدوار است که شرایط در ایران چنان باشد که بتواند سناریوی عراق را در کشورمان تکرار کند:
«آمریکا [ضمن تصحیح اطلاعات خود اعلام کرد] در حال حاضر تهدید بیشتر از موشکهای کوتاهبرد و میانبرد ایران نشأت میگیرد و نه موشکهای بالیستیک [...] در این راستا [ایالات متحد] تجهیز تأسیسات زمینی سیستم دفاع ضدموشکی را در سال 2015 آغاز میکند و تا آن زمان ناوهائی مسلح به موشکهای رهگیر و رادار به شمال و جنوب اروپا اعزام میکند.»
بله موشکهای بالیستیک دوربرد که همة جهان را تهدید میکرد، به قول مش قاسم دوست داشتنی ما «پنداری دود شد، رفت هوا»! البته اگر موشکهای کذا به هوا رفتند، بعضیها هم از هوا نقش زمین شدند. باری در این گیرودار یک ژنرال ارتش پاکستان در تاریخ 22 اکتبر 2009 در اسلامآباد به قتل رسید، ولی خبر آن به گوش هیچکس نرسید! همچنین یک کارشناس هستهای انگلستان به دلیل برخورداری از فرهنگ 17 هزارساله، از طبقة هفدهم سازمان بینالمللی انرژی اتمی «سقوط» کرد و از شرکت در «مذاکرات وین» محروم شد. به احتمال زیاد هر طبقه نماد هزار سال فرهنگ اقوام انگلیس و ایرلند و غیره «محسوب» شده. البته فکر نکنید تقارن سقوط ایشان از فراز فرهنگ 17 هزارساله با تعطیلی دفترودستک میرحسین موسوی و بازگشائی سرویس روادید سفارت انگلستان در ایران ارتباطی دارد! ابداً! همچنین بدانید و آگاه باشید که هیچ ارتباطی بین تحرکات «فرهنگی» شیخ کروبی، همان «گاو حاج میرزا آغاسی» استعمار و مهمل بافیهای برادران لاریجانی و نامة برخی مدافعان حقوقبشر «دینی» وجود ندارد! برخی مسائل از قضای روزگار و به «ارادة الهی» از تقارن زمانی برخوردار میشود.
و به ارادة همان قادر متعال، جواد لاریجانی در جمکران به نشخوار ترهات «روشنفکران دینی» در یونجهزارهای عموسام پرداخته و طرفداران دمکراسی را «کافر» میشمارد. این سخنان در واقع تکرار مزخرفات فوکویاما و دیگر پامنبریهای پنتاگون است که با نفی «انسانمحوری» دمکراسی، آنرا «دینی» و «بومی» کرده و «انسان» تعریف شده در دمکراسی را «مسیحی» و «غربی» میدانند. البته جواد لاریجانی، متفکر بزرگ چاه جمکران و ارباباناش در آبدارخانة روتاری کلاب لندن باید به ما بگویند هند هم در اروپا واقع شده و هندیها مسیحیاند یا فقط «بیدین» به شمار میروند؟ هر چند صحبتهای جواد لاریجانی در مورد ما اهمیتی ندارد، بیدین یا دیندار، ما خواهان استقرار دمکراسی در کشورمان هستیم. کشور ایران متعلق به ملت ایران است، نه متعلق به یک «دین» و «مذهب». ولی جواد لاریجانی که خیلی دیندار است و علاوه بر مشاغل مهم علمی، در قوة قضائیة جمکران هم مدیریت «حقوق بشر» را بر عهده گرفته، بهتر است به ما بگوید چرا بهنود شجاعی بدون اثبات جرم به صورتی وحشیانه به قتل میرسد، ولی «اسمال تیغکش» که پروندة چندین قتل دارد آزاد میشود؟ پاسخ به این پرسش را در بخشی از همان سخنرانی غلامبچة سفارت میتوان یافت:
«حزب مؤتلفه اسلامی شجرة طیبهای است [...] شاخ و برگ آن برای نظام مثمر ثمر خواهد بود[...] ما ولایت را [...] جزء پایههای اسلام [...] میدانیم [...[ ولایت کلید بهشت و اکسیر اعظم است[...] ولایت با دغدغة نان شروع نمیشود.»
بله اسمال تیغزن هم مسلماً یکی از میوههای شیرین این «شجرة طیبه» بوده. در هر حال، هوا برای نوکران مستقل آمریکا در منطقه خیلی پس است. کمتر از یکماه پس از کودتای 22 بهمن 1357، روز 13 مارس 1979، دولت خیابانی شیخ مهدی با تکیه بر «مشروعیت مردمی» از پیمان سنتو خارج شد تا با دو حکومت دست نشاندة غرب در ترکیه و پاکستان رابطة زیرزمینی برقرار کند. آنروزها همه «مستقل» بودند و دولت شیخ مهدی فرامین سالیوان را با دل و جان اجرا میکرد. هنوز حضور ماشاالله قصاب برای «حفظ نظام» الزامی نمینمود. «مردم» و «مجاهد» و «فدائی» و جبهة ملی از حکومت «ضدامپریاس» طرفداری میکردند و نیازی به اقدامات «انقلابی» و شبیخون زدن به قوانین وجود نداشت.
8 ماه پس از خروج فرضی حکومت اسلامی از پیمان سنتو، همین سناریو با ایالات متحد نیز تکرار شد، اینبار از طریق اشغال سفارت آمریکا و جنجال رسانهای در سطح جهانی. امروز رسانههای جمکران این اقدام خائنانه را به موسویخوئینیها نسبت داده، جهت لجنپراکنی او را طرفدار اتحاد شوروی معرفی میکنند! حال آنکه موسوی خوئینیها همچون دیگر مقامات جمکران از نوکران وفادار و شناخته شدة عموسام و جمبول به شمار میرود. باری طی همین هفته، حکومت «مستقل» دست در دست پاکستان و ترکیه به «پیمان سنتو» ویراست هزارة سوم خواهند پیوست. در حالیکه حکومتهای پاکستان و جمکران عملاً از هم فروپاشیدهاند و سازمان ناتو در افغانستان و عراق به گل نشسته. نهایت امر حکومت اسلامی نیز دیگر نمیتواند، اوباش را تحت عنوان «مردم» طرفدار حکومت به خیابان بیاورد! فقط یک شیخ کروبی باقیمانده که همین روزها او هم میباید دکاناش را جمع کند.
سودی ندهد ستیزه با تقدیر
وقتی که خروس مرگ میخواند
دیرست برای در گشودن، دیر
(نادر نادرپور)
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت