شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۸


«دیگنیتی» و نفت!
...
چارچوب مطالبات ما را اعلامیة جهانی حقوق‌بشر تشکیل می‌دهد و شعار ما «آری به دمکراسی» است. دمکراسی، «مردم‌محور» و «گله‌پرور» نیست، «انسان‌محور» است و هیچ ارتباطی به حق و حقوق و «اختیارات» فاقد چارچوب تل موهومی به نام «مردم»‌ ندارد. تا آنجا که به یاد داریم، ‌ حسینعلی منتظری هرگز از دمکراسی حمایت نکرده و هیچگاه اعلامیة‌جهانی حقوق ‌بشر را مورد تأئید قرار نداده. در این راستا، اهدای تندیس حقوق‌بشر به یک مخالف حقوق‌انسانی اگر نشان شارلاتانیسم سیاسی نباشد مسلماً نشان حماقت و بلاهت است. حضور اربابان ابراهیم یزدی و گروه حاجیه عبادی بگوئیم، ملت ایران نیک می‌داند که هر کس با احمدی‌نژاد مخالفت کند، الزاماً مدافع حقوق‌بشر نیست!

آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک بیش از حد احساس زرنگی می‌کنند! سازمان مقدس سیا در سال 1357 با انتشار یک نامة مضحک در «اطلاعات»، یک جانور وحشی به نام روح‌الله خمینی را در رادیو بی‌بی‌سی به «رهبرکبیر انقلاب» تبدیل کرد. اکنون با تأئیدات الهی همین سازمان مقدس، « بی‌بی‌سی» می‌کوشد با شایعه پراکنی و دروغ‌پردازی، آخوند منتظری را به «رهبر مخالفان» حکومت توحش اسلامی تبدیل کند. البته در این «تلاش مقدس» برای بازتولید براندازی ننگین 22 بهمن‌ماه 1357، دست‌ یاری جهت شایعه‌پراکنی و فریب افکار عمومی از هر سو به جانب استعمارگران دراز شده.

سایت «گویا» یکی از همان اعلامیه‌های گوساله پسند ساواک را تحت عنوان «بیانیة‌گروهی از نظامیان ایران» منتشر کرده. اینان از شدت شهامت و شجاعت نام و نشان فرضی خود را نیز پنهان داشته فقط یاد آن‌روزهای خوب می‌کنند که ارتش «در کنار مردم»‌ قرار گرفت،‌ البته برای تأمین منافع استعمار! بیانیة ساواک که «ویژة گویانیوز» هم تهیه شده، نیروهای نظامی را به تکرار حماقت سال 1357 فرا می‌خواند. همزمان با خبرهای «ویژه» صدای گوشخراش و سیمای پلید جمکران نیز با پخش فیلم‌های «ویژه» گسترش توطئه را شتاب می‌بخشد.

با پخش فیلم پاره‌کردن پوستر خمینی از صدا و سیمای جذام‌زدة جمکران و تظاهرات طرفداران مذکر «میم‌ته» با چادر و مقنعه، تو گوئی در ایران‌ هم دمکراسی استقرار یافته، و هم حقوق بشر تأمین شده! خلاصه ملت ایران! آسوده بخوابید که ساواک برای شایعه‌پراکنی، «مرزشکنی» و «تخریب» مطالبات انسانی شما «بیدار» است. و به همین دلیل گروه حقوق‌بشرفروشان جمکران تندیس حقوق بشر را به کسی اهداء می‌کند که اعلامیة جهانی حقوق‌بشر را هرگز به رسمیت نشناخته! بله امروز تندیس کذا را به آخوند منتظری دادند و بی‌بی‌سی هم یک بی‌بی‌گوزک اختراع کرد و تاریخچة «مبارزات» این آیت‌الله «لیبرال ـ دمکرات» برگزیدة شیخ صادق‌صبا را 7سال ناقابل افزایش داد.

از امروز باید بدانیم و آگاه باشیم که آخوند منتظری فقط در سال 1367 به اعدام‌ها «اعتراض» نکرده‌اند، ‌بلکه ایشان از همان سال 1360 کشتار و سرکوب را محکوم می‌فرمودند، هر چند ما ملت از آنجا که خیلی «تکان» می‌خوردیم صدای اعتراض حضرت‌شان را نشنیدیم. البته خمینی دجال هم مسلماً این صدای «حق‌طلبانه» را نشنیده بود، در غیراینصورت ایشان را همان‌وقت از ولایتعهدی خلع می‌کرد! پس اگر اعتراض منتظری به گوش خمینی نرسیده، مسلماً ایشان توی دل‌شان اعتراض کرده‌اند! یا اینکه خمینی هم اعتراض ایشان را شنیده و به سرکوب‌ها اعتراض کرده و ساواک به حضرت امام و ولایت‌عهدشان گفته،‌ «شات‌آپ»، ‌ یعنی خفه! البته ساواک بلافاصله پس از صدور فرمان 8 ماده‌ای امام خمینی، «شات آپ» کذا را به «رهبر مستضعفان جهان» تحویل داد و به ایشان تفهیم کرد که به قول فرانسوی‌ها بالاتر از «مقعد» مقدس‌شان باد در نکنند! در هر حال، 7 سال ناقابل در تاریخ 2500 سالة ما ملت قطره‌ای است در دریا! البته قطره‌ای از دروغ و تزویر و تحریف که همچون الماس کوه ‌نور بر تارک «بی‌بی‌سی» می‌درخشد.

ما که پس از شنیدن سخنرانی اوباما و مطالعة ترجمة تحریف شدة آن در «رادیوفردا» به قول آخوند مصلحی «تکان» خورده بودیم، امروز نیز پس از مطالعة اخبار «موثق» و گزارش‌های بی‌بی‌سی و گویانیوز همچنان در حال «تکان» خوردن‌ایم. حکومت اسلامی در آستانة مرگ، مرحلة آخر مزدوری برای استعمار را به مرحلة‌ اجرا گذاشته. پس از سخنرانی رئیس ساواک جمکران برای «طلاب» قم عملیات «خودبراندازی»‌ در تمام لایه‌های حاکمیت از آخوند مصباح یزدی تا ابراهیم یزدی آغاز شد. هر یک از جناح‌های برانداز با ابزار ویژة خود پای به میدان توطئه گذارده. آخوند مصباح و رحیم‌صفوی و شرکاء زبان به تهدید گشوده، و تل موهوم «طلاب» در اعتراض به مراسم مضحک «16 آذر» راهپیمائی کرده‌اند! درست همانطور که در سال 1357 نیز، همین «تل موهوم» در اعتراض به انتشار مقالة ابلهانة داریوش همایون یا همان «رشیدی‌مطلق» معروف در روزی‌نامة مسعودی‌ها، دکان راهپیمائی و لات‌بازی را تحت نظارت ساواک افتتاح کرد. البته اینبار صدا و سیمای جذام زدة جمکران یک جبهة‌ نوین برای گسترش مقدسات و سرکوب گشوده که طبق معمول آخوند کروبی هم در آن شرکت فعال دارد. پیامد پخش فیلم پاره کردن تصاویر امام‌الله، نامه نگاری‌های ابلهانة کروبی است جهت گسترش تقدس به ویژه تقدس آخوند مزدور استعمار. حال بازگردیم به تحریف سخنرانی اوباما در رادیو فردا.

اوباما درسخنرانی خود در مورد برمه، زیمبابوه و ایران،‌ عبارت «دیگنیتی آو ریفورمر» ‌را به کار برد. و این عبارت یا بهتر بگوئیم واژة «دیگنیتی» از قضای روزگار از چارچوب معاصر خود خارج شده به دوران فئودال پرش کرده تا در چارچوب ادبیات ارزشی دوران «طلائی» فئودالیسم برایمان ترجمه شود: شرافت! حال آنکه «دیگنیتی» هیچ ارتباطی با واژة شرافت ندارد! این واژه را در زبان فارسی و در چارچوب «ادبیات سیاسی» معاصر نمی‌توان به قرون وسطی و ارزش‌های شوالیه‌های صلیبی یا سمک عیار بازگرداند. «دیگنیتی»، در هزارة سوم می‌تواند، «شایستگی، سربلندی، لیاقت» معنا شود، نه «شرافت»! و این مختصر، محض اطلاع صدای آمریکا، ‌رادیوفردا و دیگر شیپورهای سازمان تقدس‌پرور سیا!

«تحریف» سخنرانی باراک اوباما توسط «رادیوفردا» در چارچوب همان «مرزشکنی» قرار می‌گیرد که به ویژه در وبلاگ‌های اخیر به آن اشاره داشتیم. این «تحریف»‌ با هدف به بیراهه کشاندن مخاطب صورت می‌پذیرد و مسلم بدانیم چنین عملیات مزورانه‌ای تحت نظارت سازمان سیا و در چارچوب همان پروپاگاند استعماری انجام می‌گیرد که هدف‌‌اش نابودی انسان‌هاست. و اگر این متن دیگر روی سایت رادیوفردا در دسترس نیست، «پیک ایران»، مورخ 11 دسامبر 2009 آنرا به نقل از رادیوفردا و با کد: 10589 منتشر کرده. خلاصه روی اینترنت نمی‌توان به شیوة «میم‌ته»، پفیوزی به خرج داد و با تغییر لباس از پذیرش مسئولیت گریخت. در هر حال، ما از تحریف سخنرانی اوباما در سایت رادیوفردا و دیگر سایت‌ها هیچ تعجب نمی‌کنیم. استعمار به همین «زبان مرزشکن» و مزور با ملت ایران و دیگر ملت‌های منطقه سخن می‌گوید، چرا که اهداف «سیاسی ـ اقتصادی» استعمار تداوم همین مرزشکنی است.

از آنجمله است بمبگذاری‌های اخیر در عراق! برای تصویب قانون انتخابات در مجلس عراق یک بمب در مدرسة شیعیان گذاشتند و شش‌تن از مبارزان ضدالقاعده را به قتل رساندند، قانون کذا به تصویب رسید! سپس پنج انفجار در منطقة سبز ادارات دولتی را هدف قرار داد و صدها کشته و زخمی بر جای گذاشت. سرانجام، امروز همزمان با حضور رابرت گیتس در عراق، کمپانی «رویال‌داچ‌شل»، از شرکای «اکسون موبیل»، برندة مناقصة استخراج نفت از حوزة‌ نفتی «مجنون» شناخته شد. رابرت گیتس هم به نخست‌وزیر عراق اطمینان داد که آمریکا از امنیت عراق حمایت خواهد کرد! به گزارش صدای آمریکا ایشان گفتند، در مورد انفجارهای اخیر هم تحقیق می‌کنند! این است زبان استعمار: تحریف، تخریب، کشتار، چپاول و وعدة دروغ و سرخرمن!

جالب اینجاست که پس از انفجار در منطقة سبز، منطقه‌ای که ورود به آن به دلیل کنترل امنیتی عملاً برای تروریست‌ها امکانپذیر نیست، شیپورهای استعمار این پرسش انحرافی را مطرح کردند که، تروریست‌ها چگونه توانستند به منطقة سبز وارد ‌شوند؟ حتماً نیروهای امنیتی غفلت کرده‌اند! خلاصه چند نفر از مسئولین بلندپایة امنیتی برای بار دوم به فاصلة یک‌ماه برکنار شدند. و به این ترتیب است که افراد مورد اعتماد گاوچران‌ها آرام،‌ آرام در رأس امور امنیتی قرار می‌گیرند: با اثبات «عدم کفایت» مسئولینی که حاضر به اطاعت بیقید و شرط نیستند. برهان هم انفجار بمب است در مراکز دولتی! این پرسش مطرح می‌شود که اگر افراد یا گروه‌هائی قادراند چندین تن مواد منفجره را به آسانی از حصار امنیتی گذرانده و آنرا وارد منطقة سبز کنند، چرا بجای تخریب ادارات دولتی و کشتار غیرنظامیان عراق، ‌ سفارت‌خانة اشغالگران را که در همین منطقه واقع شده هدف قرار نمی‌دهند؟! پاسخ به این پرسش روشن است! اولاً مواد منفجره از بیرون به منطقة سبز وارد نشده، در ثانی هدف‌ تروریست‌ها در هم‌سوئی کامل با اهداف اشغالگران قرار دارد. بله، خلاصه فکر نکنید ارتش ناتو مواد منفجره را بی‌جهت برای تخریب دولت، کشتار غیرنظامیان و تحمیل ناامنی بر عراق به هدر می‌دهد! به هیچ عنوان! در پس پردة کشتار و انفجار، ‌ قراردادهای تاراج از جمله تاراج نفت منعقد می‌شود!

آمریکا برای تصویب قانون انتخابات، تغییر «مطلوب» مسئولان امنیتی و چپاول نفت عراق هرگز با دولت این کشور مذاکره و گفتگو نخواهد کرد! چرا که مذاکره «دوسویه» است، حال آنکه اهداف استعمار درست مانند احکام الهی «یک‌سویه»‌ است. به عبارت دیگر در این رابطه «منافع» همواره نصیب استعمار خواهد شد، و خسارات نصیب ملت‌ها. به همین دلیل است که پروپاگاند غرب برای مرزشکنی به «تحریف» و «تقلب» در عرصة معانی متوسل می‌شود.

تمام شیپورهای استعمار غرب با توسل به همین شیوة مقدس در مسیر تخریب دمکراسی و حقوق انسانی می‌کوشند. در این راستا دمکراسی را «غربی» و «مسیحی» و «مبتذل» معرفی می‌کنند، تا نوکران‌شان در ایران بتوانند با تکیه بر همین تبلیغات دمکراسی را به عنوان یک پدیدة غربی و مسیحی، در ترادف با «کفر» و «ارتداد» قرار داده، مخالفت با آن را یک «وظیفة دینی» معرفی کنند. حال آنکه دمکراسی به هیچ عنوان «دین‌ستیز» نیست و پروپاگاند استعمار غرب در واقع با «تحریف»‌ دمکراسی به «مرزشکنی» و فروپاشی «چارچوب‌ مفاهیم» مشغول است، ‌همچنانکه ریزه‌خواران‌اش نیز چنین می‌کنند. به عنوان نمونه نگاهی خواهیم داشت به مصاحبة «بی‌بی‌سی» با حاج فرج دباغ‌، فیلسوف چاه جمکران.

این فرد که سه دهه است به عنوان فیلسوف به ملت ایران حقنه شده، هنوز تعریف «حریم خصوصی»‌ را نمی‌شناسد و به همین دلیل می‌گوید، «جدائی دین از سیاست»، یعنی دین حریم خصوصی است و باید در خانه بماند! حال آنکه خارج از حماقت و بیسوادی حاج‌فرج، فیلسوف برگزیدة بی‌بی‌سی و بدیل بشیریة مفلوک، باید بگوئیم «حریم خصوصی» در اجتماع نیز حضور دارد، و «خانه» هم به عنوان مکان زندگی یک خانواده و قسمتی از فضای اجتماعی نمی‌تواند «حریم خصوصی» تلقی شود!

روشن‌تر بگوئیم، درخانه و در اجتماع، «پیکر انسان» و «باورهای‌اش» حریم خصوصی است. و این حریم چه در جامعه و چه در خانه می‌باید محترم شمرده شود. یادآور شویم سخن از جامعة‌ بهنجار می‌گوئیم، جامعه‌ای که برای انسان به عنوان فرزند انسان، «حق انتخاب آزاد» را به رسمیت می‌شناسد. در چنین جامعه‌ای همچنانکه دو قطب حق و باطل و نیک و بد و ظالم و مظلوم وجود ندارد، انسان نیز در چارچوب قانون آزاد است. فرد می‌تواند از ورود به مسائل سیاسی خودداری کند، و یا حضور خود در اجتماع را به فعالیت حرفه‌ای محدود سازد، یا کنج عزلت برگزیند. دریک جامعة بهنجار، تا زمانیکه فرد حدود یک قانون «انسان‌محور» را نقض نکرده، و جرمی مرتکب نشده، هیچکس حق ندارد از او بازخواست کرده یا در مورد او «قضاوت» کند، ‌ حتی قاضی دادگستری! این است احترام به حریم‌خصوصی افراد.

اما در جمکران روند مسائل متفاوت است. هر کس با تکرار چند آیه و حدیث یا چند بیت شعر به خود حق می‌دهد از دیگران بازخواست کند و آن‌ها را وادار به موضع‌گیری سیاسی نماید. امروز آخوند مصباح یزدی همچون سگ‌هار تهاجم به روحانیت «بی‌طرف» را آغاز کرده از آنان می‌خواهد «بفهمند» و موضع‌گیری کنند. سخنان سراپا مهمل مصباح یزدی را بررسی نمی‌کنیم چرا که اتلاف وقت خواهد بود. اربابان مصباح در رادیوفردا همین مزخرفات شهادت طلبانه را در بسته‌بندی دیگری به ما ارائه می‌دهند، پس دلیلی ندارد وقت خود را برای نوکران استعمار هدر دهیم. فقط از این اسطورة توحش که امثال حاج فرج دباغ و بشیریه را پرورش داده دعوت به «راه حق» را نقل می‌کنیم.

آخوند مصباح تلویحاً از «سکوت» برخی از روحانیون در معرکة خردجال خردادماه انتقاد کرده می‌گوید، هر کس سکوت کرده باید پیش خدا «حجت» داشته باشد. و مسلماً مصباح یزدی از سوی خدا مأموریت دارد که «حجت»‌ روحانیون را بشناسد و در مورد آن به قضاوت بنشیند، چرا که ممکن است «حجت»‌کذا مورد قبول خداوند قرار نگیرد و در این باب فقط مصباح یزدی می‌تواند نظر دهد،‌ البته با در نظر گرفتن خواست «مردم»:

«همه باید در یک حدّی بفهمند. مخصوصاً آن‌هائی که در حد [...] رهبری دیگران و جامعه قرار دارند. از مصادیق بیّن آن روحانیون هستند [...] ما باید [...] پیش خدا حجّت داشته باشیم که چرا این راه را رفته‌ایم، چرا گفتیم یا چرا سکوت کرده‌ایم[...] این رفتار مسئولیت‌اش با ماست.»

اگر به ادعای مصباح، روحانی در برابر خدا مسئول است، این موضوع به مصباح یزدی ارتباط دارد؟ مسلماً خیر! پس به چه دلیل بجای انتقاد از قانون‌شکنی و دخالت امثال منتظری و صانعی، مصباح از «سکوت» روحانیون انتقاد می‌کند؟ به این دلیل که مصباح همچون دیگر سگ‌های هار استعمار خود را در سنگر «حق» می‌بیند، پس همة کسانی که از پارس کردن در سنگر حق و یا عربده‌جوئی در سنگر باطل خودداری کنند «مسئولیت» خواهند داشت، و ممکن است چاقوکش‌های مصباح یزدی به فرمان خداوند آن‌ها را مجازات کنند! بله، به این ترتیب متوجه می‌شویم نامه نگاری آن سینماچی از کجا ریشه می‌گیرد: از حوزه‌های توحش گستر «دین سیاسی» و «سیاست مردم‌پرستی» یا بهتر بگوئیم، حوزة سرکوب انسان. اتفاقاً تندیس حقوق بشر به همین دلیل به آخوند منتظری اهداء شده، ایشان ذکر «مردم» و «حق مردم» گرفته‌اند. به گزارش «بی‌بی‌سی»، مورخ 11 دسامبر 2009، کانون مدافعان حقوق‌بشر از ایشان به خاطر دفاع از «کرامت واقعی انسان» تمجید کرده!

«کرامت»‌ همچنانکه پیشتر هم گفتیم متعلق به ادبیات گوساله پسند «کربلای حسینی» است. این واژگان ارزشی متعلق به ادبیات «مقدس»‌ بوده و در تضاد کامل با اعلامیة جهانی‌حقوق بشر قرار می‌گیرد. انسان «کرامت» ندارد، حقوق انسانی دارد و این حقوق در یک چارچوب صریح می‌باید از منظر قانونی «تعریف» شود. این صراحت را اعضای کانون مدافعان حقوق بشر ایران با کمک مهرورزی در ابهام قرار می‌دهند.

مهرورزی با پوچ‌گوئی بر طبل «کرامت انسان» می‌کوبد، اعضای مفلوک کانون کذا هم یک صفت «واقعی» به پوچ‌پردازی مهرورزی افزوده،‌ سخن از «کرامت واقعی» به میان می‌آورند. روشن‌تر بگوئیم، یک گروه می‌گوید «هیچ» گروه مخالف می‌فرماید «هیچ واقعی». کرامت واقعی انسان همان «پوچ واقعی» است که توسط سازمان سیا برای فروش در بازار حماقت و تزویر به دکان حقوق‌بشر عبادی و شرکاء در کانون کذا صادر شده. وظیفة اینان افزودن ابهام بر مبهمات «مهرورزی» است و به همین دلیل تحجر «فقه» را نیز به «حقوق بشر» افزوده‌اند:

«همزمان با روز جهانی حقوق بشر، کانون مدافعان حقوق بشر ایران آیت‌الله منتظری را تلاش‌گر حقوق بشر در سال 1388 نامید [...] نرگس محمدی [...] گفت [ایشان] از حق و کرامت واقعی انسان دفاع کرد.[...] مواضع فقهی ایشان در مورد حقوق شهروندی همة ایرانیان [...] و تأکید بر مشروعیت حکومت بر اساس آراء مردم و دفاع از حقوق مخالفان بر همگان روشن و آشکار است.»


بله بی‌جهت نیست که ایشان «حسینعلی منتظری» نام دارند. آیت‌الله منتظری طبق بی‌بی‌گوزک‌های شیعیان همچون حسین و علی بر علیه ظلم قیام کرده، و به همین دلیل نیز از امروز به مناسبت روز جهانی حقوق ‌بشر «فقه شیعه» در ترادف با اعلامیة جهانی حقوق‌بشر قرار می‌گیرد! البته در ذهن‌ علیل اعضای دکان عبادی که با صدور بیانیه‌های ابلهانه به دروغ ادعا کرده‌اند، منتظری درسال‌های 1360 و 1367 به مخالفت با اعدام‌های «بی‌رویه» پرداخت! پس حضور اربابان «بی‌بی‌سی» و کانون کذا بگوئیم منتظری در سال 1360 هیچگونه مخالفتی با سرکوب‌ها اعلام نکرده، اعلامیة جهانی حقوق‌بشر را نیز اصولاً به رسمیت نمی‌شناسد، با سنگسار و قصاص و دیگر احکام توحش هیچ مخالفتی ندارد، و «کورشه هر کی دروغ بگه!» حضرت منتظری در پاسخ به چاپلوسی اعضای دکان عبادی یا ریزه‌خواران سازمان سیا در جمکران فرموده‌اند:

«این کشور مال ما مردم است [...] نظام را می‌خواهیم که در سایه آن احکام اسلامی اجرا شود [...] شما به چه مجوزی مردم را کتک می زنید؟ برای این که شما را قبول ندارند؟ خب قبول نداشته باشند. مگر شما خدائید یا پیامبرید؟ آنچه که شما به نام اسلام و دین انجام می‌دهید موجب بدنامی برای اسلام می‌شود.»


بله به این می‌گویند مدافع «حقوق بشر» در جمکران، یعنی مدافع دو ابهام «مردم» و «اسلام»! حال آنکه حقوق بشر، حقوق صریح ‌انسانی است. نه حقوق تل موهوم و قانون شکن «مردم»! قانون اساسی حکومت اسلامی با اعلامیة جهانی حقوق‌بشر در تضاد کامل قرار می‌گیرد، پس جای تعجب نیست که اعضای‌دکان عبادی یک فرد قانون‌شکن را حامی حقوق بشر به شمار آورند، و در همین راستا نیز آخوند منتظری با پرش به دوران معاویه الگوی «حکومت مردمی» برای‌مان استخراج می‌کند. ایشان ابتدا فرموده‌اند کشور مال «ما مردم»است، سپس تأکید کرده‌اند که کشور کذا باید «طبق نظر ما مردم» اداره شود! برهان ایشان هم نامة امام حسن به معاویه است، همانطور که آخوند کدیور برای دمکراسی به خلخال زن یهودی و نهج‌البلاغه آویزان شده بود، آخوند منتظری نیز به دوران معاویه و امام دوم‌شان پرش کرده ایشان را «رهبرمردمی» معرفی می‌کنند:

«[...] والله این کشور مال ما مردم است [...] کشور مطابق رأی و نظر مردم باید اداره شود. امام حسن (ع) طی نامه‌ای به معاویه می‌نویسد: پس از رحلت پدرم [...] مردم مرا ولی و حاکم قرار دادند [...] ایشان به معاویه نمی‌گوید من حاکم هستم چون امام معصوم هستم. بلکه رأی و اقبال مردم را مطرح می‌کند. پس همه کاره مردم‌اند.»


حضور اربابان مدافع «شرافت» و حسینعلی منتظری، مدافع «کرامت واقعی»‌ بگوئیم «مردم»‌ دوران امام حسن‌تان را نمی‌توانید بجای ملت ایران بنشانید. در ضمن «مردم» همه‌کاره نیستند و باید قانون را رعایت کنند، همان قانونی که سرکار از مدافعان آن بودید و کارآئی هم ندارد. پس قانون باید تغییر کند تا تشکل‌های سیاسی بتوانند مطالبات گروه‌های مختلف ملت ایران را در خانة‌ مشروطه منعکس کنند. بگذریم!

سخنان شیوا، «مردم‌پرستانه» و گوساله‌پسند آخوند منتظری مسلماً همان است که آخوند مصلحی در جمع طلاب «ادبیات حزب توده»‌ معرفی کرده! چرا که بوی تعفن عوامفریبی و مردم‌پرستی از آن به مشام می‌رسد. خلاصه همین روزهاست که شیخ صادق صبا آخوند منتظری را به عنوان آیت‌الله مارکسیست به ما معرفی کنند، تا پاسدار شریعتمداری هم در کیهان ایشان را با یک برچسب «لیبرال ـ دمکرات» برای بار دوم جهت «فروش» عرضه نمایند.

خارج از این مسائل پیش‌پاافتادة «تحریف»، «مرزشکنی» و «فریب» که نزد اربابان حکومت جمکران در لندن و واشنگتن سکة رایج است،‌ و استفاده از آن را برای نوکران در هر دو سنگر «حق و باطل» نیز مجاز می‌دانند، باید از «دیگنیتی» آخوندمنتظری تقدیر کنیم، که پس از دریافت تندیس حقوق‌بشر، به دفاع جانانه از احکام انسان‌ستیز اسلام و گله‌پروری و تبلیغ برای امامان‌اش پرداخته! اینجاست که رادیوفردا و صدای آمریکا می‌توانند با تهی کردن «دیگنیتی» از مفهوم معاصرش،‌ این واژه را در ترادف با واژ‌ه‌های پوچ «شرافت» و «کرامت» و حتی «کرامت واقعی» قرار دهند، چرا که سخنان انسان‌ستیز و ایران ستیز منتظری بازتاب بیشرمی، وقاحت، فریب‌کاری و مرزشکنی اربابان جنایتکار اوست.



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت