دیگر فریب هم به سرابم نمیبرد
پر کن پیاله را
نوروز را ما، زیر آتش بمبها و با دل گریان جشن گرفتهایم! نوروز را ما در هر شرایطی جشن گرفته و میگیریم. اینبار به بهانة «مردم منطقه» نمیتوان نوروز را «تحریم» کرد. برپائی جشن نوروز تأکیدی است بر هویت ما، به عنوان ایرانی. و این امر هیچ ارتباطی با شادی و غم «مردم منطقه» و مردم در دیگر نقاط جهان ندارد. چرا که جشن نوروز به اسطورههای ایرانی ارجاع میدهد و این اسطورهها همچون دیگر اسطورهها با واقعیت زمان و مکان بیگانهاند. به زبان سادهتر، برپائی جشن نوروز هیچ ارتباطی با رخدادهای واقعی و احساسات قلبی افراد ندارد؛ اگر خوشحال باشیم، نوروز را با دل شاد جشن میگیریم؛ اگر غمگین باشیم، هر چند دل به جشن و سرور نخواهیم سپرد، آئینهای نوروزی را به جا میآوریم.
خلاصه بگوئیم، نوروز خاری شده در چشم ارتش تقدسپرور ناتو. چرا که بر این میعاد نه میتوان ردای تقدس اسلام آویخت، نه آن را در چارچوب مرزهای یک کشور به زنجیر کشید؛ نوروز، دینی و بومی نیست، «انسانی» است. در نتیجه مانند تمامی پدیدههای انسانی، با طرح استعماری «اتحاد جماهیر اسلامی» در تقابل قرار خواهد گرفت. به همین دلیل است که ارتش ناتو در ترکیه، همواره برای بمباران کردها میعاد نوروز را برگزیده، و از قضای روزگار تهاجم نظامی به عراق و لیبی نیز دقیقاً در آستانة نوروز آغاز شده، اینهمه به این امید که در این میعاد مهمترین ملتهای «منطقة نوروز» را از جشن انسانیشان جدا کرده، آنان را در ماتم و سوگواری فرو افکنند.
شیپورهای استعمار که به ویژه طی سه دهة اخیر، با هدف سرکوب فرهنگی ملت ایران، توهمات مقدس اسلام را در مصاف با آداب و رسوم «غیرمقدس» ایرانی قرار دادهاند، اکنون به دلیل فرسایش شمشیر توحش اسلام، شگرد نوینی اتخاذ کرده، میکوشند «انسانیات» را با ایرانیات ما در تخالف نشان دهند. برای حقنه کردن همین پروپاگاند ابلهانه، ارتش ناتو در کشورهای مسلماننشین به جنایت متوسل شده. میبینیم که تقارن نوروز و تهاجم نظامی ارتش ناتو به عراق و لیبی دلیل موجه دارد! همة گوسفندان آستان مقدس عموسام که در زمینة روضه و زوزه و سوگواری دکترا گرفتهاند، در دو گام سرنوشتساز برپائی جشن نوروز را هم ممنوع اعلام کردند. اینان در گام نخست، «جشن» را با شادی و خوشحالی در ترادف قرار دادند، و در حرکت بعد با تکیه بر وحشیگری اربابانشان میگویند، «چه جائی برای جشن و شادی باقی مانده؟!»
همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم، پروپاگاند استعمار کارساز مزدوران مسلحاش در کشورمان بوده، هست و خواهد بود. اما حماقت و بلاهت مخاطبان این پروپاگاند نیز در کارآئی آن نقش به سزائی داشته و دارد. «راهپیمائی میلیونی» در حمایت از دولت خیابانی شیخ مهدی بازرگان را که فراموش نکردهایم. آنها که در بهمن ماه 1357، با عربدة «بازرگان، بازرگان، نخست وزیر ایران» در خیابانهای تهران تظاهرات میفرمودند همه ساواکی و خودفروخته نبودند؛ احساسات گوسفندانهشان تحریک شده بود! اینان میپنداشتند، مهدی بازرگان نخستوزیر برگزیدة «رهبر انقلاب» است، و شاپور بختیار، نخست وزیر شاه! در نتیجه، اگر بازرگان بجای بختیار بنشیند، «انقلاب» بر «سلطنت استبدادی» پیروز شده و همة امور هم روبراه خواهد شد؛ حال آنکه حضرات همگی «از ظن خود» یار امام و انقلاب ایشان شده، و در واقع کور خوانده بودند.
دل افروزان شادی را صلا زن
سیهکاران غم را در فرو بند
خارج از نقش صحنهگردان اصلی، یعنی استعمار غرب، تفاوت جایگاه شاپور بختیار و مهدی بازرگان به هیچ عنوان تفاوت میان استبداد و انقلاب نبود، بلکه نشان از تقابل اهداف دمکراتیک بختیار و اهداف انسانستیز مهدی بازرگان داشت. البته برای آندسته از ایرانیان که حسننیت، شعور و به ویژه چشمان بینا داشتند. اینان امروز هم میببینند که حکومت اسلامی و مخالفنمایاناش چگونه قصد دارند جشن نوروز را به بهانة مصائب مردم منطقه تحریم کنند، تا از این مفر برپائی این جشن را با «انسانیات» ایرانیان در تقابل قرار دهند. به زبان سادهتر، اینان میکوشند با تکیه بر جنایات آنگلوساکسونها در کشورهای مسلماننشین، بزرگداشت نوروز را انسانستیز جلوه داده، و به زعم خویش تضاد «ایرانیات» را با «انسانیات» به اثبات برسانند! بله تا گوسالههای ننهحسنی وجود دارند، که به این سادگی فریب تبلیغات را میخورند، ارتش درماندة ناتو نیز به مصداق «تا ابله در جهان هست، مفلس درنمیماند» در افلاس نخواهد افتاد و حضرت «راجر واترز» و شرکاء میتوانند همچون دونالد رامسفلد پررو، خود را مدافع آزادی جلوه دهند!
از مستر راجر واترز و همتایان نازنازیشان که همچون بانی و کلاید هزارة سوم، دریا دریا برای ایرانیان اشک تمساح میریزند میپرسیم، چرا یک کنسرت رایگان در میدان «تحریر» قاهره بر پا نمیکنند؟ یا اینکه، چرا سازمان ملل از هنرمندان بشردوست غرب چنین درخواستی به عمل نمیآورد؟ پاسخ به این پرسش از آب چشمههای بهاری هم روشنتر است! حضرات از صمیم قلب آرزو دارند، اخوانالمسلمین میدان تحریر را به محل برگزاری نماز جماعت تبدیل کند! به همین دلیل بود که طی اعتراضات مصریها، تمام دوربینها، به ویژه دوربین خبرنگاران «یورو نیوز» بر نشیمنگاه جادوئی نمازگزاران میدان تحریر «زوم» شده بود! طی بیش از دو هفته، خبرگزاریهای غرب، «سجود» اسلامگرایان در برابر قادر متعال را در ویراستهای «دلانگیزش» به نمایش گذاردند تا به همه چنین القاء کنند که مخالفان حسنی مبارک بدون استثناء «اسلامگرا» و پیرو قرآناند، و خلاصه همچون آخوندجماعت و ارباباناش در جمکران، نوروز نمیخواهند! پیش از ادامة مطلب خدمت نعلینها و چپنمایان هزارة سوم عرض کنیم، برای برپائی جشن، به ویژه جشن نوروز هیچ نیازی نیست که شرکتکنندگان از صمیم قلب دلشاد باشند! با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام! نوروز فرصتی است تا از غمها و مسائل روزمره فاصله بگیریم و دمی را به شادی سپری کنیم.
چو آغوش نوروز پیروزبخت
گشوده رخ بازوان و درخت
[...]
درین صبح فرخندة تابناک
که از زندگی دم زند جان خاک
همه لحظهها را به شادی سپار
جشن چیست؟ جشن اجرای یک مجموعه مراسم است. جشن نوروز در ابعاد غیررسمی، رعایت مراسم سنتی نوروز در خانواده است؛ و در ابعاد رسمی، دولت مراسم نوروزی برپا میکند. ولی در ایران به دلیل حاکمیت توحش اسلام، نوروزستیزی رایج شده. همچنانکه بلشویکها نیز به دلیل گلهپروری، برگزاری این مراسم را در منطقة «نوروز» ممنوع کرده بودند، حال آنکه نوروز هیچ ارتباطی با دین و مقدسات و خرافات ندارد! ولی از آنجا که «نوروز» خارج از سنگر حق دیکتاتوری کارگری حضرات قرار میگرفت، باطل و بورژوا و متحجر شناخته میشد. همه وظیفه داشتند آن «کچل تک زبونی» را بپرستند! باری پس از فروپاشی اتحاد شوروی، زیباترین مراسم نوروز را در جمهوری آذربایجان مشاهده کردیم. هممیهنان گرامی! مراسم نوروزی را در جمهوری آذربایجان از دست ندهید؛ به ویژه دیدار از آتش جاودان «یانارداگ».
در پاسخ به یکی از خوانندگان گرامی پیرامون تحولات مصر در مطالب این وبلاگ بگوئیم، ما به «مطالبات انسانی» مصریها اشاره کردیم؛ نه به شعارهای پوچ خشونتطلبان! حال آنکه رسانههای غرب با نمایش تصاویر خشونت و تقدس و پخش شعارهای «پوچ» قصد فریب افکار عمومی را داشتند. اینان میخواستند چنین بنمایانند که مطالبات مصریها به «رفتن مبارک» محدود میشود، حال آنکه واقعیت جز این بود. تهاجم وحشیانة طرفداران حسنی مبارک به مخالفان وی در میدان تحریر با هدف تحریف واقعیت صورت پذیرفت. هدف اینان گسترش خشونت جهت تبدیل مطالبات انسانی مصریها به شعارهای پوچ و انسانستیز بود، هر چند در این راه ناکام ماندند. و اما در مورد ارتش مصر یاد آور شویم، این ارتش هیچ ارتباطی به سپاه پاسداران و به طور کلی به نظامیان حکومت اسلامی ندارد؛ ارتش مصر «اسلامی» نیست و برخلاف تشکل مزدور سپاه پاسداران، خود را موظف به دفاع از ارزشهای پوچ دین حکومتی نمیداند.
شرایط استراتژیک امکان داد که ارتش مصر برخلاف ارتش شاهنشاهی، نه در کنار «مردم» قرار گیرد، و نه از کودتا و تشکیل حکومت خیابانی حمایت به عمل آورد. ارتش مصر از تغییرات در چارچوب قانون حمایت کرد. و به گواهی تاریخ معاصر، نیروهای نظامی و امنیتی ایران همواره با این شیوه بیگانه بودهاند. البته اوپوزیسیون مصر هم برخلاف اوباش حوزه و بازار و چپنمایان جمکران در دریای توحش شناور نیست و مرگ را «ارزش» به شمار نمیآورد؛ اوپوزیسیون مصر متمدن است و روی به زندگی دارد.
گروههای مخالف حسنی مبارک بر خلاف دارودستة «نهضت عاظادی» بجای براندازی و کودتا، و همکاری با اوباش خیابانی راه «مذاکره» را برگزیدند. به عبارت دیگر، آنچه در 22 بهمنماه 1389 در مصر به وقوع پیوست در تمامی ابعاد با کودتای 22 بهمن 1357 در کشورمان در تقابل قرار دارد. پیشتر هم گفتیم، رخداد 22 بهمن 1389 در کشور مصر، در واقع مرگ کودتای 22 بهمن 1357 بود. وقایع مصر پایههای حکومت مردهشویان را به لرزه در آورد، و ارتش ناتو در واکنش به همین تحولات سوریه و به ویژه لیبی را هدف قرار داده تا از طریق جنگافروزی مواضع از دست رفته را در سواحل مدیترانه بازپس گیرد.
شاهدیم که ناتو علیرغم جنجال رسانهای موفق نشد به اهداف خود دست یابد. این تشکل جنایتکار با اعزام مزدور مسلح به سوریه و لیبی هر دو کشور را به آشوب کشاند، و همزمان نیز بساط بشردوستیاش را در رسانهها پهن کرد. میبینیم که در لیبی و سوریه مزدوران ارسالی ارتش ناتو به عنوان «مردم» و طرفداران دمکراسی معرفی شدند، حال آنکه «مردم» و نه تل موهومی به نام «مردم»، هرگز دست به «شورش مسلحانه» نمیزنند، چرا که مردمان کاروزندگی دارند، و اصولاً طرز استفاده از سلاحهای نظامی را هم نمیشناسند. از این مهمتر، برخلاف «عین سوم» شیعیان، مردم خواهان «شهادت» در راه «حق» نیستند. مردم عادی میخواهند در صلح و آرامش زندگی کنند و برای فرزندانشان زندگی بهتری فراهم آورند. به همین دلیل است که «نوروز» برای جنگافروزان ایجاد اشکال کرده؛ با نوروز نمیتوان سنگر حق و باطل پایهریزی کرد.
گفته میشد، هر که با ما نیست با ما دشمن است
گفتم آری، این سخن فرمودة اهریمن است
بله با توسل به نوروز نمیتوان دو قطب کاذب بر جامعه تحمیل کرد و به سرکوب و چپاول پرداخت! این است اشکال اساسی نوروز! نوروز در واقع «اوقات فراغت» انسان است. نوروز هیچکس را به دین خاصی دعوت نمیکند. هیچ پوششی به مناسبت نوروز به افراد تحمیل نمیشود؛ و ... و کوتاه سخن در برپائی و عدم برپائی جشن نوروز نیز همگان آزاداند. نوروز برخلاف مناسبتهای ادیان ابراهیمی، ارتباطی با توحش یهوه و ارادة «الله» و این جفنگیات ندارد؛ نوروز جشنی است «زمینی.» جشنی که برای نخستینبار و در گذشتههای زمانگریز نیاکان ما به شادی پدیدار شدن «فر ایزدی» جمشید شاه برپا کردند. ما با بزرگداشت نوروز در واقع «یاد» شادی نیاکانمان را گرامی میداریم، و از این طریق به صورت نمادین به آنان میپیوندیم. به عبارت دیگر جشن نوروز یادی است از شادی اسطورهای ساکنان فلات بلند ایران! آنروزها که خداوند هنوز «زن» را به سکوت وادار نکرده بود، و آن روزها که «می نوروزی» ایرانیان را به جشن جمشیدشاه میبرد.
من با سمند سرکش و جادوئی شراب
تا بیکران عالم پندار رفتهام
تا دشت پرستارة اندیشههای گرم
تا مرز ناشناختة مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطرههای گریزپا
(فریدون مشیری)
---
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت